پنجشنبه ۶ مهر ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۹۶ - Sep 28, 2006
سلامت
Front Page

تولد بدون درد
000702.jpg
سميه شرافتي
بارداري و زايمان از علت هاي اصلي مرگ و معلوليت زنان در سنين باروري در كشورهاي در حال توسعه است. سالانه ميليون ها مادر و فرزند در زمان حاملگي و بارداري، حين زايمان و در اوايل كودكي از بين مي روند و تعداد بيشتري از اين گروه آسيب پذير از سلامت ناكافي و تغذيه كم و نامناسب برخوردارند. در دنيا و بيشتر در كشورهاي در حال توسعه در هر دقيقه يك زن از عوامل مربوط به بارداري و زايمان جان مي سپارد. به طوري كه حداقل هر سال بالغ بر پانصد هزار زن در اين رابطه فوت مي كنند. در قبال هر زن كه فوت مي كند 30 تا 50 نفر از عوارض بارداري، عفونت و بيماري هاي ناشي از بارداري رنج مي برند. هر ساله تقريباً 3/4 ميليون نوزاد تازه متولد شده در طول ماه هاي اول زندگي جان خود را از دست مي دهند به علاوه 4 ميليون نيز مرده به دنيا مي آيند كه بسياري از اين مرگ ها مربوط به عوارضي است كه مادران آن ها را در طول بارداري و زايمان تجربه كرده اند.
در اين ميان 60 درصد مرگ مادران به علت خطاهاي پزشكي، مامايي و پرستاري است. متأسفانه روزانه 1600 زن باردار در حين زايمان يا پس از آن در اثر زايمان جان خود را از دست مي دهند. 60 تا 80 درصد علت مرگ و ميرها را خونريزي، سختي زايمان، فشار خون بالا و عوارض سقط جنين شامل مي شود و 78 درصد اين مرگ و ميرها در 24 ساعت اول اتفاق مي افتد.
دكتر مطلق، مديركل سلامت خانواده و جمعيت وزارت بهداشت در اين باره مي گويد: 30 درصد اين مرگ و ميرها به علت خونريزي، 14 درصد به علت فشار خون بالا، 14 درصد به علت بيماري هاي قلب و عروق، 13 درصد به علت عفونت و پس از آن به ترتيب خون ريزي دوران بارداري، عوارض سقط جنين و آمبولي ريه مهم ترين عامل مرگ و مير مادران است.
در كشور ما از سال 1375 تا 1384، 2585 مرگ مادر باردار و در سال 1384، 295 مورد مرگ مادر گزارش شده كه 6/87 درصد اين مرگ و ميرها در بيمارستان اتفاق افتاده و 60 درصد آن ها به علت خطاهاي پزشكي مامايي و پرستاري به وقوع پيوسته است.
اهميت اين مسأله زماني آشكارتر مي شود كه بدانيم 17 درصد مرگ مادران توسط افرادي اتفاق مي افتد كه هيچ دوره آموزشي نديده اند و اين امر كمبود و عدم توجه به آموزش دانشجويان و فارغ التحصيلان مامايي و مشخص نبودن جايگاه رشته مامايي را نشان مي دهد.
شايد همين امر يكي از مهم ترين علل گرايش به سزارين هاي بي مورد و در نتيجه مرگ و ميرهاي پي درپي است. بر طبق آمارهاي اعلام شده وزارت بهداشت، شيوع سزارين در ايران به طور متوسط سه برابر بيشتر از آمارهاي جهاني است. در آمريكا و در چند كشور غربي، تعداد عمل هاي سزارين از 5/4 درصد در سال 1965 ميلادي به 25 درصد در سال 1998 افزايش يافت. از اين سال به بعد آمار سزارين اندكي كاهش يافت يا تقريباً ثابت ماند ولي در كشور ما سير صعودي انجام عمل سزارين همچنان ادامه دارد.
دكتر رويا رضوي، متخصص زنان و زايمان علت اصلي تمايل زنان به زايمان با كمك جراحي سزارين را مسأله درد عنوان مي كند و مي گويد: درد احساسي ناخوشايند ولي مفيد است كه حكم يك مكانيسم محافظتي اوليه را دارد. در فرآيند زايمان نيز شروع درد هشداري براي زن باردار است كه بايد براي زايمان كمك بگيرد.
كاهش تعداد باروري ها
توجيه ديگر افزايش آمار سزارين در دنيا را مي توان كاهش تعداد باروري ها دانست. در حدود نيمي از زنان باردار براي نخستين بار زايمان را تجربه مي كنند و تعداد عواملي كه متخصص زنان را وادار به انتخاب شيوه سزارين مي كنند در زايمان اول بيشتر است. دكتر سكينه قدياني، متخصص بيهوشي علت اين امر را عدم پيشرفت زايماني عنوان مي كند و مي گويد: از علل ديگر اين امر افزايش سن بچه دار شدن در ميان زنان است. امروزه دختران تمايل كمتري به ازدواج در سنين پايين دارند. با بالا رفتن سن ازدواج و متعاقب آن باردار شدن زنان، احتمال نياز به سزارين افزايش مي يابد. دليل سوم، افزايش امكان دقيق تر شدن مراقبت از جنين و كنترل ضربان قلب اوست. با كمك دستگاه هاي الكترونيكي مدرن، اختلال در وضعيت جنين سريع تر شناسايي مي شود و متعاقب آن از شيوه سزارين كمك گرفته مي شود. همچنين متخصصان زنان و زايمان و ماماها، به دنبال ترس از برخي مشكلات حقوقي كه مي تواند در نتيجه زايمان طبيعي ايجاد شود، سزارين را انتخاب مي كنند. زيرا در صورت بروز اختلال در سلامت مادر يا جنين در هنگام زايمان طبيعي مقصر شناخته خواهند شد.
عقايد و ديدگاه هاي نادرست
گروهي از مردم تصور مي كنند كه ضريب هوشي افراد حاصل از زايمان سزارين بالاتر از كساني است كه با زايمان طبيعي متولد شده اند اما در واقع ارتباطي ميان بهره  هوشي افراد و شيوه تولد آن ها وجود ندارد. دكتر رضوي در اين باره عنوان مي كند: در برخي از تحقيقات ضريب هوشي نوزادان حاصل از زايمان طبيعي نسبت به نوزادان سزاريني بالاتر گزارش شده است. برخي از زنان نيز ضررهاي زايماني را مختص به زايمان طبيعي مي دانند. گزارش هاي زيادي از فلج اعصاب بازويي، شكستگي جمجمه و ساير استخوان ها در نوزاداني كه به طريق سزارين به دنيا مي آيند وجود دارد. همچنين تحت فشار قرار گرفتن قفسه صدري طي زايمان طبيعي مايع داخل خانه هاي ششي ريه نوزاد را خارج مي كند و در نتيجه تنفس وي عميق تر و سريع تر شروع مي شود.
***
بنا به گفته بسياري از كارشناسان زايمان طبيعي در برخي بيمارستان ها در محيط و شرايط بسيار نامناسب و غيرقابل تحمل انجام مي شود. دكتر آرش عازمي خواه رئيس اداره سلامت مادران وزارت بهداشت دلايل گرايش زنان ايراني به سزارين را به سه دسته تقسيم كرده و مي گويد: يك دسته از دلايل، علت هاي مربوط به گيرنده خدمت يعني مادر است. خدمات زايماني در كشور ما مطابق استانداردهاي روز دنيا نيست. مادر متحمل درد فراوان مي شود و در نتيجه خاطره ناخوشايندي از زايمان طبيعي در ذهن او باقي مي ماند و آرام آرام با انتقال اين خاطرات سزارين در بين مادرها متداول و حتي تبديل به مد روز مي شود. وي دليل دوم را مربوط به ارايه دهندگان خدمت يعني پزشكان و ماماها مي داند و مي گويد: نظام انجام زايمان در كشور ما مبتني بر متخصص است نه ماما و چون سزارين هم در زمان كوتاه تري انجام مي شود و هم درآمد بيشتري در مقايسه با زايمان طبيعي براي پزشكان به همراه دارد از اين رو پزشكان سزارين را ترجيح مي دهند. از طرف ديگر در سزارين اين پزشك است كه زمان زايمان را تعيين مي كند و مي تواند هر زمان از شبانه روز كه مايل باشد عمل را انجام دهد در صورتي كه در زايمان طبيعي امكان دارد حتي 7 تا 8 ساعت يك زمان براي يك كار لازم باشد.
عوارض سزارين
سزارين مانند هر عمل ديگري جراحي محسوب مي شود و خطرات مخصوص خود را دارد. اين جراحي نيز مانند ساير جراحي ها نيازمند بيهوشي است. بيهوشي نيز خطراتي چون ابتلا به خونريزي، عفونت و احتمالاً نياز به انتقال خون را به همراه دارد.
دكتر ناصر افضليان، متخصص كودكان و كارشناس اداره كودكان وزارت بهداشت در تشريح اين عوارض مي گويد: چون نوزادان سزاريني فشارهاي طبيعي زمان زايمان را تحمل نمي كنند، ريه هاي آن ها از مايعات و ترشحات خالي نمي شود در نتيجه عوارضي چون زجر تنفسي در اين نوزادان بسيار شايع است؛ تا آنجا كه حدود نيمي از اين نوزادان نياز به بستري شدن در ICU را دارند كه اين مسأله هزينه زيادي را بر خانواده ها تحميل مي كند. چون اغلب سزارين ها به صورت انتخابي است و پيش از سرآمدن زمان بارداري و شروع دردهاي زايماني انجام مي شود، نوزادان سزاريني اغلب نارس هستند. همچنين مادر سزارين شده حداقل تا دو ساعت نمي تواند به فرزندش شير بدهد و اين تأخير باعث به وجود آمدن اختلالات تغذيه اي در نوزاد مي شود.
به هرحال انتخاب چگونگي زايمان حق هر مادري است ولي آنچه اين انتخاب را آگاهانه تر مي كند اين است كه مادر مطمئن باشد كه هر روشي كه انتخاب مي كند آن روش به بهترين نحو صورت گيرد و اين اطمينان وقتي حاصل مي شود كه شرايط زايمان طبيعي هم به روز و هم مطابق با استانداردهاي دنيا پيشرفت كند و تسهيلاتي كه براي آن در نظر گرفته مي شود منصفانه باشد. از طرف ديگر آگاه كردن مادران و دادن اطلاعات درست به آن ها چه از طرف رسانه ها و چه پزشكان مي تواند در تصميم گيري درست مادران سهم قابل توجهي داشته باشد.

گزارشي از جشنواره نمايش درماني جانبازان
صورتي، مرز ميان عقل و جنون
000693.jpg
سعيده امين
چهارمين جشنواره نمايش درماني جانبازان آن هم در آستانه دفاع مقدس بهانه خوبي بود براي مرور اين فراموش شدگان. قدم بعد در محوطه بيمارستان پيدا كردن سالن نمايش بود. اگر يك بيمار رواني با آن صورت مسخ شده اش به شما هم با دست اشاره كند كه: بيا من سالن را نشانت مي دهم، شما هم بودي نمي رفتي!!
ترس روايت گر ناداني و ناشناختگي انسان از پديده هاست. وقتي كنار آن گل هاي صورتي بنشيني و سادگي آنها را در باور يك نمايش عروسكي ساده ببيني تازه مي فهمي كه مرز ناداني ات كجاست.نمايش عروسكي تقي، نقي و گلي با آن داستان ساده و بچه گانه اش آن قدر در ضمير كساني كه روزگاري در جبهه براي خود فرمانده، سرلشكر و رزمنده بودند، نفوذ كرده است كه وقتي دستمال كاغذي از دهان گلي پارچه اي به زمين مي افتد، يكي از همان ها بي درنگ خود را وسط نمايش مي اندازد تا دستمال را به دهان گلي بدهد.
در اين لحظه اتفاق جالبي افتاد. يكي از عروسك ها شروع كرد به صحبت كردن با همان بيمار. او سؤالاتي كرد و بيمار صادقانه مثل يك كودك جواب داد.
آقا وايسا! شما بگو اگر آدم مريضي اعصاب داشته باشد! زنش بايد چيكار كنه! . بيمار قدري فكر كرد و بدون هيچ تكلفي و بسيار جدي جواب داد. بايد از تو پرستاري كند!!
چند دقيقه بعد نمايش به يك رابطه دو سويه ميان كاراكتران عروسكي و تماشاگران تبديل شد.
يكي از عوامل نمايش به آرامي شروع كرد به نواختن موسيقي متن. آواز دسته جمعي چند تن از بيماران،  نمايش را كامل كرد.
سلطان قلبم كجايي كجايي
دروازه هاي دلم را شكستي
موسيقي كه تمام شد سالن يك لحظه ساكت شد. نمايش را براي پرده بعدي همان كه مي خواست سالن را نشانم دهد آمد سراغم و خيلي جدي گفت: بريم حياط! اون يكي رو تو حياط بازي مي كنند. ترس اوليه برايم مثل يك گناه نابخشودني درآمد. آرام به همراه او و ساير بيماران كه همه لباس هاي يك دست صورتي پوشيده بودند به طرف محوطه به راه افتادند.
شلم شوربا
هرگز تصورش را نمي كني كه صورتي كمرنگ مرز ميان عقل و جنون باشد. آن همه آدم در حياط بيمارستان را فقط مي تواني با همين رنگ زيبا طبقه بندي كني. اما نمايش براي همه باور پذيري يكساني داشت. تماشاي نمايش شلم شوربا همان قدر براي بيماران جذابيت داشت كه ديدن زورباي يوناني براي ما عاقلان.داستان درخصوص كشمكش يك گنهكار در حال احتضار و روح سركش و عاصي اش بود. عربده هاي طولاني مدت و سؤال و جواب با تماشاگران ناخودآگاه بيماران را وسط ماجرا مي كشاند و آنها را در روند نمايش دخالت مي داد.به قول مجيد امرايي، نمايش درمانگر؛ اين يعني همان چيزي كه ما مي خواهيم.
مداخله بيمار در نمايش
اين تئوري از زبان امرايي مسئول اين جشنواره زماني به عرصه عمل درآمد كه در بخشي از نمايش شلم شوربا، يكي از كاراكترها در نقش گدا روي زمين خوابيد. ناگهان يكي از همان صورتي پوشان پريد وسط نمايش و گفت: نه گدا بازي نداريم. گدا نشو. گدايي حالم رو به هم مي زنه . بعد خيلي آرام از صحنه نمايش خارج شد. اما كاراكتر باز هم به نقش خود ادامه داد.
اين بار همان بسيار با شدت عصبانيت به طرف كاراكتر دويد و با حركت يك دست او را از روي زمين بلند كرد و به طرف خارج از صحنه نمايش هل داد. بازيگر بدون خروج از حالت نقش خود سعي در متقاعد كردن بيمار داشت اما بيمار كه اصرار او را براي گدايي ديد او را وسط محوطه دنبال كرد.
هر چند ماجرا به خوشي تمام شد اما مداخلات مسالمت آميز ديگر از طرف ساير بيماران در طول نمايش ديده شد. باز هم نمايشي به يك تعامل دو طرفه ميان بازيگر و بيمار تبديل شد.
مداخله محور نمايش درماني
شايد بعداز توصيف اين صحنه ها بهتر است به اهميت نمايش در درمان بيماران اعصاب و روان پي ببريم. امرايي مي گويد: درگيري بيماران در نمايش مهم ترين عنصري است كه ما دنبال آن مي گرديم.
محور نمايش درماني بداهه سازي و دخالت بيمار در نمايش خياباني است. بيمار رواني در طولاني مدت، به ويژه اگر در يك مركز درماني بستري باشد از لحاظ جسمي، روحي، ارتباطي و تكلمي دچار نقصان مي شود. به همين دليل اجراهاي نمايشي دو سويه فرايندي براي ايجاد رابطه با بيماران است. براي اولين بار است كه در ايران ظرف 4 سال 35 بيمار رواني تحت پوشش اين شيوه درماني قرار گرفته اند. به طوري كه 4 نفر از آنها به حد مطلوب رسيده و كنار خانواده هاي خود بازگشتند.
در ايران فقط يك تيم نمايش درمانگر وجود دارد كه متشكل از ده نفر است و حداكثر مي توانند 40 نفر را تحت پوشش قرار دهند. اولين انجمن نمايش درماني توسط مورنو روانشناس و نظريه پرداز رومانيايي در سال 1942 راه اندازي شد. او نمايش درماني را به جمع مردم آورد تا به اين ترتيب افراد از اين روش بتوانند در درمان غير دارويي امراض روحي خود قدم بردارند.
داستان ابداع نمايش درماني توسط مورنو از اين جا شروع شد كه روزي وي به تماشاي تئاتري در شهر وين رفت. دختري به نام باربارا بازيگر نمايش بود كه نقش دختري كمرو و خجالتي را ايفا مي كرد. روزي شوهر باربارا نزد مورنو آمد تا از همسرش به دليل خشونت و ناسزا گويي شكايت كند. مورنو بارابار را فراخواند و از او خواست نقش يك زن تندخو و پرخاشگر را اجرا كند. پس از چندي، شوهر باربارا تغيير رفتار وي را به اطلاع مورنو رساند. باربارا به زني آرام ومهربان در منزل تبديل شده بود.
مورنو فهميد كه به كمك نمايش درماني و تكنيك هاي خاص روانشناسي و اجراي نمايش به بيمار فرصت داده مي شود تا در پس نقاب نقش و بازيگري، تعارض و كشمكش هاي دروني خود را بازگو كرده و فرصت مواجهه و آشنايي با درون خويش را پيدا كرده و درصدد اصلاح خود برآيد.

علل خشونت و پرخاشگري در كودكان
گروه اجتماعي- يكي از دلايل بسيار مهم پرخاشگري در كودكان يادگيري است. يعني كودكاني كه الگوهاي رفتاري پرخاشگرانه داشته اند، همانند الگوهاي خود رفتار مي كنند. چنانچه پدر يا مادري خلق و خويي عصباني و پرخاشگر داشته باشند، مسلماً فرزندشان نيز پرخاشگر خواهد شد. اين رفتار توسط كودك ياد گرفته مي شود. از آنجا كه كودكان با والدين همانندسازي مي كنند، بنابراين بسياري از رفتارهاي پدر و مادر ناخودآگاه توسط فرزندان فراگرفته مي شود. توضيح اين كه فرآيند همانندسازي كاملاً ناخودآگاه صورت مي پذيرد.
نكته ديگر اين كه حتماً لازم نيست والدين با خود كودك پرخاشگري كرده باشند؛ چنانچه او شاهد رفتارهاي خشونت بار پدر و مادر با افراد ديگر نيز باشد، اين گونه رفتار را فرامي گيرد. بنابراين كودكان از طريق مشاهده، رفتارهاي والدين را مي آموزند. بر اين نكته مي توان تاكيد كرد كه كودكان با چشمان خود مي آموزند، يعني آنچه را مشاهده مي كنند، ياد مي گيرند، حتي اگر آن رفتار به طور مستقيم در مورد خود آنها صورت نگيرد.
كودكان ناكام پرخاشگر مي شوند
ناكامي يكي از مسائلي است كه به پرخاشگري مي انجامد. وقتي كودك به هدف خود دست نيابد و ناكام شود، يكي از رفتارهايي كه از او سر مي زند پرخاشگري است.
اضطراب و پرخاشگري
كودكان مضطرب نمي توانند كودكان آرامي باشند. آنها رفتارهايي پرخاشگرانه از خود بروز مي دهند؛ البته بلافاصله پشيمان مي شوند و از والدين خود عذرخواهي مي كنند. اگر از كودك مضطرب بپرسيم كه چرا پرخاش مي كني و عصباني هستي، خواهد گفت نمي دانم، يا خواهد گفت دست خودم نيست.چنانچه كودكي بلافاصله بعداز عصبانيت و پرخاشگري پشيمان شد و عذرخواهي كرد، علت پرخاشگري او اضطراب است. براي از بين بردن خشم كودك بايستي اضطراب و نگراني وي را شناسايي كنيم و در رفع آن بكوشيم.
پرخاشگري، نشانه اي از تضادهاي دروني
گاهي كودكان در دوگانگي و تضادهاي دروني قرار مي گيرند. يا بهتر بگوييم، گاهي بر سر دو راهي هايي گير مي كنند و نمي دانند كدام راه را انتخاب كنند و اين حالت آنها را دچار تعارض، اضطراب و خشم مي كند. مثلاً كودكي كه دوست دارد نزد مادرش در منزل بماند و از طرفي وقتي مي بيند تمام كودكان به مدرسه مي روند، همزمان تمايل به مدرسه رفتن نيز دارد، دچار دوگانگي مي شود. به كودكان خود كمك كنيم كه در دوراهي هاي زندگي، مدتي طولاني قرار نگيرند. آنها بايستي به سرعت و با دقت درست ترين كار را انجام دهند.

نگاه
000705.jpg
داروي هاي حياتي را زود قطع نكنيد
بسياري از بيماران داروهايشان را بسيار زودتر از موقع مقرر قطع مي كنند كه اين تصميم مي تواند در مورد داروهاي قلبي يا ديابت مرگبار باشد.
به گزارش آسوشيتدپرس يك بررسي بر روي 1521 بيمار نشان داد كه از هر 8 بيمار دچار حمله قلبي  يك نفر تنها يك ماه پس از مرخص  شدن از بيمارستان مصرف  داروهاي تجويز  شده حافظ حياتش را قطع مي كند.
دكتر مايكل هو از مركز پزشكي امور كهنه سربازان دنور و يكي از اين محققان گفت: قطع مصرف اين داروهاي حياتي تنها پس از يك ماه به وسيله بيماران بسيار شگفت آور است.
در بيماران قلبي كه مصرف سه داروي با اثربخشي ثابت  شده- آسپيرين، مسدودكننده هاي گيرنده بتا مانند پروپرانولول و داروهاي استاتيني كاهنده كلسترول خون- متوقف كرده بودند، احتمال مرگ در طول يك سال بعدي در مقايسه با بيماراني كه به دريافت داروهاي شان ادامه داده بودند، سه برابر بيشتر بود.
گرچه اين تحقيق علت قطع دريافت داروها را بررسي نكرده بود، اما بيماران مسن تر، مجرد و با تحصيلات پايين تر بيشتر داروي خود را قطع كرده بودند.
دكتر پاتريك اوكانر از بنياد پژوهشي همراهان بهداشت در مينياپوليس مي گويد: با توجه به اين نتايج بيماران و پزشكان بايد دقيق تر عمل كنند. بيماران بايد از خود بپرسند مهمترين داروها در برنامه درماني من چيست، داروهايي كه به من كمك مي كنند كه آن قدر زنده بمانم كه بزرگ  شدن نوه هايم را ببينم و پزشكان لازم است به همه بيماران در مورد داروهايي كه تجويز مي كنند آگاهي بيشتري بدهند و نحوه مصرف آنها به وسيله بيماران را پيگيري كنند.

وسواس در۴۰ درصد ايراني ها
گروه اجتماعي- ريشه بيماري وسواس اضطراب است كه به دو شكل فكري و عملي بروز مي كند. مي توان گفت افرادي كه دچار افكار وسواسي هستند دچار اضطراب شديدي مي شوند كه با انجام عمل وسواسي اين اضطراب كاهش مي يابد ولي در غير اين صورت اضطراب فرد تشديد مي شود. بر اساس مشاهدات باليني 40 درصد ايراني ها وسواسي هستند. دكتر علي اسلامي نسب، رئيس انجمن وسواس ايران در مورد اين بيماري مي گويد: در حوزه سلامت 4 كسالت اصلي و مشكل آفرين وجود دارد كه يكي از آنها وسواس است. افرادي كه دچار وسواس مي شوند به دو گروه درماندگان و فروماندگان تبديل مي شوند كه يك سري از آنها در اعمال اجباري مثل نوشتن، سفارش، وارسي و يك سري از آنها نخبگان و به طور كلي افراد موفق جامعه را تشكيل مي دهند.
وي در ادامه افزود: در ايران مطالعه دقيقي در اين زمينه صورت نگرفته است ولي مطالعاتي كه در آمريكا و انگليس انجام شده نشان داده كه بيشترين آسيب را از بيماري وسواس خانواده ها مي بينند. بر اساس آمار از هر 100 زن 96 نفر دچار اين اختلال هستند ولي مردان بيشتر به آن مبتلا مي شوند.
وي همچنين گفت: در كشورهاي اروپايي و آمريكا اسم وسواس را بيماري پنهان و سرطان روان ناميده اند و با توجه به اين كه شروع آن با ترس، فكر مزاحم، شرطي شدن و ترديد در تصميم گيري است، بهتر است در همان مراحل اول درمان شود. در درمان آنچه مهم است اين است كه فرد در مقابل درمان تسليم شود و مواجهه با روش هاي مختلف را بپذيرد.
000708.jpg
ديابت، بيماري پرخطر
گروه اجتماعي- محققان آمريكايي به تازگي دريافته اند كه بيماري ديابت بيش از چاقي مفرط افراد را در معرض خطر ابتلا به بيماريهاي خطرناك و مرگ زودرس قرار مي دهد.
به گزارش خبرگزاري رويترز، محققان در بيمارستان كنتاكي چندلر و امري در آمريكا اين پژوهش را بر روي 15 هزار و 408 نفر كه بين سنين 44 تا 66 سال بودند،  انجام دادند و اطلاعاتي مانند شاخص توده بدن افراد، سابقه ديابت و سابقه ابتلا به بيماريهاي سخت و مرگ و مير ناشي از آن را مورد تجزيه و تحليل قرار دادند.
بررسي نتايج فوق، مشخص كرد كه در صورت نبود ديابت، خطر ابتلا به نارسايي شديد ارگان هاي بدن و يا مرگ ناشي از نارسايي حاد ارگان هاي بدن در افراد چاق بيشتر از ديگران نيست،  اما احتمال بيماري شديد يا مرگ ناشي از نارسايي حاد ارگانهاي بدن در افراد مبتلا به ديابت بدون توجه به شاخص جرم بدن آنها سه برابر بيشتر از افرادي است كه دچار اين بيماري نيستند.

تناسب اندام
درونتان را بجوئيد
000696.jpg
صدف كوه كن- چاقي عارضه اي است كه علل و عوامل گوناگوني دارد و هريك به نوعي موجب بروز اين بيماري مي شوند. در برخي موارد اين علل ممكن است دروني باشد يعني مشكلات زمينه اي كه در بدن فرد وجود دارد، به شكل اضافه وزن و چاقي خود را نشان دهد، يكي از اين عوامل دروني، عوامل متابوليك است، 1 درصد از چاقي ها مربوط به اين عوامل بوده كه خود به چند دسته تقسيم مي شوند:
الف- هايوپتروئيديسم (كم كاري غده تيروئيد): در بيماري كه كم كاري غده تيروئيد وجود دارد،  متابوليسم پايه (سوخت وساز اوليه) 10 درصد كاهش مي يابد، يعني مصرف انرژي در بدن كم مي شود بنابراين افراد به چاقي مبتلا خواهند شد. در درمان اين بيماري كه بايد توسط پزشك متخصص صورت گيرد از داروهاي تيروئيد نظير لووتيروكسين سديم استفاده مي شود كه در كنار آن مراقبت هاي تغذيه اي مناسب بسيار حائز اهميت است.
ب- سندرم كوشينگ: اين مشكل در نتيجه ترشح بيش از حد كورتيزول (نوعي كاتكول آمين) باعث به وجود آمدن نوعي چاقي مي شود كه در اين بيماري تجمع چربي در ناحيه كتف و گردن را شاهد هستيم. در اين بيماري، ناحيه فوقاني بدن بيمار، ظاهري شبيه بوفالو پيدا مي كند، در واقع در اين بيماري فقط تنه چاق مي شود.
ج- برداشتن بيضه و ناراحتي تخمدان: در اين مورد به دليل اختلالات هورموني مربوط به افزايش يا كاهش ترشح هورمون هاي استروژن و پروژسترون چاقي عارض مي شود.
د- سندرم تخمدان پلي كيستيك: اين سندرم با كاهش و يا قطع قاعدگي و افزايش وزن و افزايش موهاي زائد (هيرسوتيسم) همراه است و چاقي در پي آن، ايجاد مي شود.
هـ- ضايعاتي كه در اثر ضربه يا عفونت يا غده در هيپوتالاموس ايجاد مي شود.

تازه ها
تشخيص سريع سرطان سينه
گروه اجتماعي- تحقيقات جديد در انگليس، بيانگر آن است كه استفاده از رايانه در خواندن نتايج آزمايش ماموگرافي مي تواند به تسريع تشخيص سرطان سينه كمك كند.
به گزارش خبرگزاري بي بي سي، نتيجه تحقيق انجام شده در مركز تحقيقات سرطان انگليس نشانگر آن است كه در برخي موارد، بررسي و خواندن تصاوير راديوگرافي به وسيله رايانه و يك راديولوژيست حتي براي تشخيص تومورهاي احتمالي موفقيت بيشتري را نشان داده است و عملاً  نياز به دو راديولوژيست كه كار اسكن و بررسي را انجام دهند از بين مي رود.
محققان مركز تحقيقات سرطان انگليس براي اين كار از نرم افزاري به نام تشخيص با كمك رايانه (CAD) استفاده كردند، اين برنامه رايانه اي تصاوير ماموگرافي را اسكن مي كند و سپس هرگونه تصوير مشكوك را كه ممكن است نشانه تومور باشد روي صفحه، نمايش مي دهد.
000699.jpg
كشف عامل دوقلوزايي
گروه اجتماعي: پژوهشگران معتقدند كه فاكتور رشد شبه انسولين كه از كبد و در واكنش به هورمون رشد آزاد مي شود، احتمال دوقلوزايي را در زنان افزايش مي دهد.
اين پروتئين حساسيت تخمدان ها به هورمون محرك فوليكول و در نتيجه تخمك گذاري را افزايش مي دهد.خبرگزاري رويترز به نقل از گري استاينمن از مركز پزشكي لانگ آيلند در نيويورك دريافت كه اين پروتئين در بدن زنان قدبلندتر بيشتر وجود دارد.محققان با مقايسه ميانگين قد 129 زن كه دوقلو و يا سه قلو به دنيا آورده بودند با ميانگين قد زنان ديگر، دريافتند كه چندقلوزايي در زنان بلندقدتر، بيشتر اتفاق مي افتد.استاينمن علت اين تفاوت را وجود يك فاكتور رشد شبه انسوليني ذكر مي كند.

دريچه
پيشگيري از ديابت نوع دو
000690.jpg
گروه اجتماعي: براي پيشگيري از مبتلا شدن به ديابت نوع دوم بايد بيشتر از ماهي و سبزي ها و گياهان خانواده گلوكومينوز، مغز هاي گياهي و مواد غذايي سرشار از عنصر كروم نظير دانه هاي غلات، جو دو سر و كلم بروكلي استفاده شود. وزن بدن در حالت زمان حفظ شده و مقدار چربي بخصوص چربي هاي اشباع (روغن هاي حيواني- كره- روغن هاي نباتي هيدروژنه) محدود شود، زيرا چربي مقاومت انسولين را تحريك مي كند.
كاهش مصرف و اجتناب از خوردن لبنيات چرب و استفاده از ماهي هاي چرب حاوي امگا 3 ممكن است براي پيشگيري از بيماري قند، بسيار مؤثر باشد.
اشخاصي كه در رژيم غذايي آنها، ماهي جاي دارد تا حدود 50 درصد كمتر از آن هايي كه ماهي نمي خورند، احتمال مبتلا شدن به ناراحتي  عدم تحمل قند را دارند.

|   اجتماعي    |    ادب و هنر    |    اقتصادي    |    دانش فناوري    |    بـورس    |    زادبوم    |
|   حوادث    |    بين الملل    |    سياسي    |    شهر تماشا    |    سلامت    |    شهري    |
|   علمي فرهنگي    |    دانش    |    ورزش    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |