پنجشنبه ۶ مهر ۱۳۸۵
گفت وگو با سردار غلامعلي رشيد جانشين ستاد كل نيروهاي مسلح
قدرت نرم
004662.jpg
حزب الله عملياتي را در داخل فلسطين اشغالي در روستاي مرزي قجر عليه اسرائيلي ها انجام داد و ۳ ساعت تمام با اسرائيلي ها جنگيدند و چندين سرباز اسرائيل را كشتند و چند دستگاه تانك آنها راغنيمت گرفتند ولي اسرائيل هيچ حركتي نتوانست از خود نشان بدهد چون آماده نبود
مهدي قمصريان
تلاش براي انجام مصاحبه با او كاري بس دشوار است اما بالاخره انجام شد. سردار غلامعلي رشيد كه دوستي و همراهي ديرينه اش با شهيد حسن باقري از او چهره اي متفكر در حوزه مسايل نظامي و استراتژيك ساخته است قرار بود با ما درباره دفاع مقدس ۸ ساله سخن بگويد اما گفتگو به نوع ديگري رقم خورد. او موضوع مقاومت حزب الله لبنان را مصداق عيني و به روز شده دفاع مقدس مي داند و ترجيح مي دهد گفتگو را با محوريت نبرد ۳۳ روزه لبنان و پيوند آن با دوران درخشان دفاع ۸ ساله در جنگ تحميلي پي بگيرد.
معاون دفاعي دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي معتقد است عملكرد حزب الله بسيار بهتر از اين مي توانست باشد، اما به هر حال حزب الله الگوپذيري بسيار خوبي از عملكرد رزمندگان ايراني ارائه داد. سردار رشيد به لزوم درس گيري از تحولات تأكيد مي كند. او معتقد است راهبرد بازيگران هميشه بر پايه درس ها و تجربيات تغيير مي كند. جانشين ستاد كل نيروهاي مسلح بيداري جهان اسلام كه متأثر از انقلاب اسلامي است را بزرگترين مانع تحقق اهداف آمريكا و اسراييل در منطقه مي داند.
* آيا شما هم فكر مي كنيد كه حمله اسراييلي ها به كشور لبنان از قبل طراحي و سازماندهي شده بود؟
- بله. من از ابتدا طرفدار اين نظريه بودم و مي توان با دليل اين را اثبات كرد. بالاخره بحث، بحث نظامي است و در حوزه جنگ ۳۰ سال تجربه داريم. شما هيچ ارتشي را در دنيا سراغ نداريد كه در شرايط عادي و در شرايطي كه جنگ و بحراني در كار نيست بدون طرح و برنامه قبلي قادر باشد در يك لحظه و يك روز به بهانه تهاجم كوچكي به او، چنين حركت عظيمي از خود نشان داده و بروز بدهد. هر فردي كه با الفباي نظامي آشنا است مي داند كه چنين چيزي امكان پذير نيست .هر ارتشي با هر قدرتي و با هر ابزار، تجهيزات و امكانات و با هر سيستم اطلاعاتي نمي تواند اين گونه عمل نمايد. گذشت آن دوراني كه (قبل از انقلاب) با ساده انديشي اين طور به ما القاء كرده بودند كه آمريكا و يا ابرقدرت ها و قدرت هاي ديگري مثل اسرائيل متجاوز،در هر زمان و مكاني كه بخواهند قادرند ناوها و هواپيماها و تانك ها و سربازان خود را يك شبه به حركت دربياورند و به نقطه و كشور مورد نظر برسند و حمله كنند. براي ترساندن ملت ها مي گفتند. همين كشور آمريكا در جنگ عليه صدام و بر سر اشغال كويت، شش ماه زمان گرفت تا آماده حمله شد و همين آمريكا براي حمله مجدد به صدام و حركت به سمت بغداد، يكساله آماده شد.
* در دوران دفاع هشت ساله ما نيز چنين بود؟
- ما ۸ سال در جنگ بوده ايم حتي در ايام جنگ، اگر در گوشه اي از جبهه، دشمن با طرح و برنامه قبلي تعرضي به ما مي كرد ما قادر نبوديم چندين برابر تواني كه دشمن بكار گرفته بود، وارد عمل شويم. لذا در شرايط اوليه، غافلگير مي شديم و برعكس آن نيز همين طور بود، هر جا كه ما حمله مي كرديم اولاً با طرح و برنامه قبلي بود كه چندين ماه طراحي آن عمليات طول مي كشيد. دشمن نيز با اينكه در جنگ با ما بود و به طور طبيعي بايد همه سيستم  هاي او آماده باشد، باز هم غافلگير مي شد و حداكثر تلاش خود را مي نمود كه جلوي پيشروي ما را سد كند. فراتر از اين به صراحت مي گويم كه حتي براي انجام يك تاكتيك و رزمايش (مانور) ساده در هر مقياسي بايد آمادگي قبلي و طرح و برنامه ريزي قبلي باشد.
* در پاييز (آذر ماه) سال ۸۴ يعني ۸ ماه قبل از اين جنگ؛ ميزان آمادگي ارتش اسرائيل با توجه به ساختار آن چگونه بود؟
- حزب الله عملياتي را در داخل فلسطين اشغالي در روستاي مرزي قجر عليه اسرائيلي ها انجام داد و ۳ ساعت تمام با اسرائيلي ها جنگيدند ، چندين سرباز اسرائيل را كشتند و چند دستگاه تانك آنها را زدند، ولي اسرائيل هيچ حركتي نتوانست از خود نشان بدهد چون آماده نبود.اين را شما بدانيد كه در ارتش اسرائيل، فقط نيروي هوايي اش از سربازان خدمت اجباري تشكيل مي شود و نيروي زميني از واحدهاي سربازان احتياط است كه در شرايط اضطراري يعني در جنگ، فراخواني و تشكيل مي شود. به خصوص اينكه ۳۰ سال است ارتش اسرائيل از ناحيه كشورهاي مصر، اردن، سوريه و ارتش لبنان كاملاً در آرامش به سر مي برد و با او قرارداد صلح نوشته و نانوشته دارند . ارتش اسرائيل دو نوع خدمت اجباري و احتياط دارند .نيروي زميني را واحدهاي سرباز احتياط تشكيل مي دهند بنابراين اين نكته نيز بايد در نظر گرفته شود كه از قبل آمادگي و تمهيداتي را بايد به خرج بدهد تا بتواند يك عمليات آفندي وسيعي در اين ابعاد به اجرا دربياورد.
بنابراين اسرائيلي ها طرح و برنامه قبلي داشتند، اسرائيل در تاريخ ۲۱/۵/۸۵ (۱۲ ژوئيه ۲۰۰۶) به بهانه حمله كوچكي از سوي حزب الله و گرفتن ۲ نفر اسير، با تمام قوا به لبنان حمله كرد، همين ارتش در تاريخ ۲۱/۴/۸۵ رزمايش اين عمليات و اين تهاجم را در نيمه شمالي اسرائيل تمرين كرده بود. رزمايشي كه هفته ها روي آن برنامه ريزي كرده و سيستم هاي اطلاعاتي سوريه و حزب الله به آن پي برده و درك كرده بودند.
* پس قبول داريد كه حزب الله و سوريه از طرح حمله اسرائيل با خبر بودند؟
- با خبر بودند، اما حزب الله و سوريه تصور نمي كردند كه با اين حركت حزب الله جنگي به ابعاد جنگ ششم اسرائيل متجاوز عليه مسلمانان و اعراب شروع شود. منتها اين هم نكته مهمي است كه حزب الله با اين عمليات باعث شد كه طرح حساب شده اسرائيل با حمايت آمريكا، به هم بخورد و يكي دو ماه به احتمال قوي، زودتر تهاجم به لبنان به اسراييل تحميل شد. آنها موفق نشدند در زمان معين (اواخر تابستان و يا اوايل پاييز) و طبق برنامه و طرح عمليات نمايند و لذا مجبور شدند زودتر از زمان تهاجم كنند. به هم ريزي برنامه هايشان در روند چهار هفته اي جنگ كاملاً مشهود است.
*نظرتان در خصوص بهانه جويي اسرائيل براي حمله چيست؟
- از مدت ها قبل اين تهاجم طراحي و برنامه ريزي شده بود و اجراي آن نيازمند يك جرقه بود تا طرح را به اجرا در بياورد. هيتلر رهبر آلمان نازي هم در حمله به لهستان در جنگ جهاني دوم يك بهانه شبيه اين حادثه درست كرد و يا صدام در حمله به ايران به بهانه هاي بسيار كوچكي استناد مي كرد كه ممكن است بر اثر حوادث ساده مرزي به وجود بيايند.
اما نكته مهم آن است كه بايد تهاجم و تجاوز با حداكثر وحشي گري به لبنان از سوي اسراييل را در چارچوب تهاجم هاي قبلي و استراتژي آمريكا طي ۴ سال گذشته به خاورميانه بدانيم. همان سياست و استراتژي آمريكا كه به بهانه ۱۱ سپتامبر طبل جنگ زد تصور آمريكا و اسرائيل اين بود كه حلقه سوم (لبنان) كه از دو حلقه ديگر نيز ضعيف تر است حمله را آغاز كنند و به زعم خودشان قدرت حزب الله را كه تنها مانع مقاوم در برابر سياست هايشان در لبنان بود نابود كنند هماهنگي ها را نيز اسرائيلي ها با آمريكا و انگليسي ها در پايان ارديبهشت ماه ۸۵ انجام داده بودند و به دنبال فرصتي براي حمله و تهاجم سنگين و وحشيانه مي گشتند.
بخش هايي از اين طرح را ديويد سيمورهرش در مجله آمريكايي نيويوركر فاش كرده است. به خاطر بياوريم كه در آغاز حمله به افغانستان، آمريكايي ها از بازي دومينو حرف مي زدند منتها همواره به دنبال تهاجم به حلقه هاي ضعيف بودند. بعد از سقوط صدام شعاري تحت عنوان [نوبت ايران پس از عراق] را در كانون تبليغات خود قرار دادند منتها اولاً طبل توخالي بود و ثانياً مي دانستند كه ايران سخت ترين حلقه و گردوي بسيار سختي است كه دندان هاي متجاوز را نيز خرد مي كند و به قول برژينسكي، آمريكا مي تواند حمله كند به ايران ولي بايد به فكر پايان نقش خود در تاريخ هم باشد و اگر حماقت كنند، چنين اتفاقي خواهد افتاد. آمريكايي ها و اسرائيلي ها تصور مي كردند لبنان ضعيف ترين حلقه براي حمله نظامي است و مقاومت بي نظير حزب الله نشان داد كه چه اشتباه بزرگي كرده اند.
به هر حال اين تهاجم به لبنان صورت گرفت ولي مقاومت حزب الله نشان داد كه سرشار از ايمان و جهاد است و اگر اندكي از ايمان و جهاد هم در صدام و ارتش بي پشتوانه مردمي او بود، او هم قدرت ايستادگي در مقابل آمريكا را داشت ولي تجربه ثابت كرده است كه ارتش ها و قدرت هاي دفاعي وابسته (مثل ارتش صدام) يا توسط سازندگان آن نابود مي شود و يا با قيام مردمي در هم شكسته مي شود. حزب الله قدرتي بود متكي به مردم و سرشار از ايمان و جهاد و آموزش و فناوري و ورزيدگي و فرماندهي و رهبري عالي و با پرهيز از جنگ كلاسيك؛ ارتش اسرائيل را واداشت تا بازنده صحنه جنگ ششم باشد.
* نتيجه جنگ براي آمريكا و اسرائيل چه بود؟
نتيجه جنگ براي اسرائيل كه با پشتوانه آمريكا، نتوانست حزب الله را نابود كند و آمريكا فاجعه است و به دليل همين شكست ممكن است از ملت هاي خاورميانه انتقام بگيرند، ولي اگر خامي ديگري بكنند باز هم در سراشيبي نابودي اقتدار بيشتر خود حركت كرده اند و البته اقتدار كاذب منتها ما نيز از اين طرف نبايد ساده انديشي كنيم، اين شكست به معناي شكست و نابودي اسرائيل نيست. آنها باز هم به فكر توطئه و تداوم دشمني عليه ملت هاي مسلمان خاورميانه هستند. نتيجه اي كه مي توان گرفت اين است كه صفحه و فصل جديدي در خاورميانه ايجاد شده است. وزن و كفه حزب الله سنگين تر شد. وزن و كفه انقلاب اسلامي نيز سنگين تر شد از آن طرف وزن و كفه اسرائيل و آمريكا سبك تر شد و فهميدند كه برخورد با قدرت ملت هاي مسلمان و انقلابي خاورميانه بسيار پيچيده تر از آنست كه تصور مي كردند.
*عكس العمل دشمنان در برابر اين پيروزي چيست؟
- دشمنان دو راه در پيش روي دارند يا بايد از اسب تجاوز پياده شوند و شمشير را غلاف كنند و كلاه و پوتين را كنار بگذارند و واقعيت انقلاب اسلامي را بپذيرند و يا آن كه بر طبل جنگ بكوبند و روند ۴ سال گذشته را ادامه دهند كه نتيجه اش بسيج ملت ها و نظامي و امنيتي كردن بيشتر منطقه مي باشد و شكست و نابودي خودشان. نتيجه اين جنگ نيز توازن قوا را به سود ملت ها و به زيان آمريكا و اسرائيل برهم زد و براي آمريكا نيز معلوم شد كه قدرت بازدارندگي خودش و اسرائيل به شدت آسيب ديده و كاهش پيدا كرده است و قادر به ادامه روند گذشته نيستند و اين نتايج قطعاً در ذهن و باور و انديشه جنگ طلبان متجاوز در پنتاگون و تل آويو تأثير خواهد گذاشت.
مي توان حدس زد كه حركات امنيتي و نظامي متجاوز اسرائيلي در منطقه، در آينده پيچيده تر خواهد بود، ولي از آن طرف نيز اگر تصور كنند كه تمام قدرت حزب الله همين بود و يا حزب الله قدرتش را نمي تواند بازسازي نمايد، سخت در اشتباهند. خلاقيت و ابتكار عمل در نيروي با ايمان و مقاومي همچون حزب الله، رمز حيات و جاودانگي آنها است.
* موضع كشورهاي اسلامي چه بايد باشد؟
- ما در شرايط بسيار حساسي به سر مي بريم و كشورهاي همسايه جمهوري اسلامي ايران و به ويژه كشورهاي مسلمان و برادر عرب بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه يك ايران قدرتمند، هيچ خطري براي كشورهاي منطقه نيست بلكه به سود مسلمان ها و اعراب است. با پيروزي انقلاب اسلامي هم، موازنه قوا به سود فلسطيني ها و اعراب و مسلمانان و به زيان اسرائيل رقم خورد.بنابراين نبايد كشورهاي همسايه و برادر عرب، گرفتار فتنه گري هاي آمريكا و اسرائيل شوند، بلكه بايد ايران قدرتمند را پشتيبان خود به حساب بياورند. رهبر كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني (ره) بعد از فتح خرمشهر كه موازنه قوا به سود ايران و به زيان صدام رقم خورد نيز پيام محبت و دوستي به همه كشورهاي برادر عرب و مسلمان دادند و فرمودند: «هيچ نبايد نگران ايران باشيد.»
و اين صدام بود كه مرتباً سعي داشت كشورهاي منطقه را با دروغ و با نفاق از ايران بترساند و آخرالآمر نيز اين صدام بود كه خيانت كرد و به كشور ديگر و همسايه ،كويت حمله كرد و منطق درست و صحيح جمهوري اسلامي ايران به اثبات رسيد. اكنون نيز بايد مراقب بود كه اين نگراني هاي بي جهت و غيرمنطقي را آمريكا و اسرائيل دامن نزنند. ما در طي ۲ قرن گذشته هيچ گاه متعرض به هيچ كشوري نشده ايم.
* به نظر شما چه ارتباطي ميان تحولات لبنان و عملكرد حزب الله و كارنامه هشت سال دفاع مقدس ما وجود دارد؟ چه نتيجه اي مي توان از جنگ، تحولات لبنان و تهديدات دشمنان در منطقه گرفت؟
- تحولات لبنان و ادامه باج خواهي آمريكا، تهديدات آمريكا و اسرائيل عليه ايران، دو موضوع مهم براي توجه به تجربه جنگ تحميلي عراق عليه ايران است.بعد از گذشت سال ها از جنگ و دوران ۸ سال دفاع مقدس، ما بايد رويكرد خودمان را نسبت به جنگ تغيير بدهيم و با تكامل، تجزيه و تحليل و نوع نگاهمان، درس هاي ماندگار بگيريم. ما با رويكرد نظامي- استراتژيك مي توانيم درس بگيريم. با نگاه توصيفي و احساسي يا حتي حماسي، نمي توانيم مسائل مهم و اساسي را از يك جنگ بياموزيم. رويكردهاي حماسي و عاطفي و احساسي، مربوط به دوران و فضاي خود جنگ است؛ براي آسان كردن سختي ها و تلفات و وحشي گري دشمن. لكن نبايد در اين فضاسازي رواني ماند والا خسارت مي بينيم. برخي از رسانه هاي ما حين جنگ در لبنان چنين فضايي ايجاد كردند. با اينكه برخي افراط هم مي كردند، ولي قابل فهم و تحمل بود. حالا جنگ لبنان فعلاً خاتمه پيدا كرده، ولي تهديدات آمريكا و اسرائيل همچنان عليه ملت هاي مسلمان منطقه وجود دارد. بايد رويكرد خود راتغيير دهيم. رويكرد نظامي استراتژيك براي توجه به درس ها شامل پيش بيني تهديدات، تصميم گيري، فرماندهي و مديريت جنگ و پايان دادن به آن است. ما مي توانيم اين درس ها را دريافت كنيم.
*به برخي از اين درس ها اشاره كنيد.
- اين درس ها عبارتند از:
۱- اشتباه در محاسبات در شرايط حساس، بيانگر خطاي استراتژيك و غافلگيري استراتژيك است.
۲- تعريف قدرت دفاعي بر اساس اعتقادات و پايگاه مردمي، موجب افزايش فوق العاده قدرت مقاومت مي شود.
۳- قدرت بازدارندگي و قدرت مقاومت، دو موضوع متفاوت ولي بانتيجه يكسان است.
اگر بازدارندگي شكسته شود- به هر دليل- با قدرت مقاومت مي توان آن را بازسازي كرد و مانع از دسترسي دشمن به اهدافش شد.
۴- هر جنگي را بايد در تمام مراحل قبل، حين تا ادامه و پايان مديريت كرد. فرماندهي و كنترل يا رهبري، نقش اساسي در تمام مراحل دارد. در جنگ ما حضرت امام چنين نقشي داشت كه به بهترين وجه آن را رهبري و مديريت كرد. در اين جنگ لبنان نيز سيدحسن نصرالله چنين نقش و تلاشي را با مجاهدت عظيم انجام داد. حزب الله هم اكنون در مرحله پيامدهاي جنگ است و بايد به اين نكته توجه كند كه اگر مديريت نشود، خطرات ديگري وجود دارد و حتي خطر يك تجاوز ديگر از سوي اسرائيل به اشكال مختلف.
۵- تبديل درس ها و تجربيات جنگ به راهبردهاي جديد ضروري است. هر جنگي در شكل و هدف كه زدوخورد و تخريب و كشتار است، مشترك است ولي ماهيت و روش تغيير مي كند. راهبرد بازيگران بر پايه درس ها و تجربيات، تغيير خواهد كرد. ما در حال فاصله گرفتن از تجربه جنگ با عراق و پيوند گذشته به حال هستيم. حزب الله هم لازم است درس ها و تجربيات عميقي از اين جنگ براي آمادگي در برابر تهديدات و تجاوزات بعدي بگيرد و گذشته را به حال و آينده پيوند دهد و قدرت بازدارندگي و مقاومت خود را بازسازي كرده و افزايش دهد.
ادامه دارد

نگاه
اسلام و نفت
غلامعلي رشيد
پويايي دين اسلام و ثروت هنگفت نفت در خاورميانه دو عاملي هستند كه دشمنان از اولي هراس دارند و به دومي طمع مي ورزند و همواره در جهت تصاحب آنها انديشه مي كنند. آنان با طراحي هاي مختلف اقدام مي كنند. امروز هم نام طرح ،«خاورميانه جديد است». ۶۵% ذخاير نفتي جهان در خاورميانه و عمدتاً در منطقه خليج فارس است. تنها يك ميدان نفتي در عربستان به نام قوار است كه ذخاير عظيمي معادل ۶۰ ميليارد بشكه دارد حداقل دو برابر بيشتر از تمامي ذخاير قطعي ايالات متحده آمريكا است. با اين حساب مزاياي متعددي كه نفت در منطقه خليج فارس دارد، براي غربي ها بسيار وسوسه انگيز است. ميدان هاي كم عمق و غول پيكر، ذخاير كاملاً در دسترس و نزديك پايانه هاي دريايي، آهنگ توليد فوق العاده با هزينه بسيار ارزان، همه اينها مزيت است. يك چاه نفت در عراق روزانه ۱۵۰۰۰ بشكه نفت مي دهد و مشابه چنين چاهي در آمريكا روزانه ۱۵بشكه نفت مي دهد. تفاوت روشن است. تقريباً ۸۰ درصد نفت قابل استخراج دنيا در ۳۰۰ ميدان غول پيكر نفتي است كه در ابتدا حداقل ۵۰۰ ميليون بشكه نفت دارند. بيش از نيمي از كل اين نفت، فقط در ۳۳ ميدان ابرغول پيكر نفتي قرار دارند و ويژگي آنها اين است كه در ابتدا حداقل ۵ميليارد بشكه نفت دارند . ۹ميدان از ۱۰ ميدان بسيار بزرگ نفتي جهان و ۲۹ميدان از ۳۳ميدان ابرغول پيكر نفتي در خاورميانه و به ويژه در منطقه خليج فارس است. همه اين نفت در منطقه اي به وسعت ۱۲۰۰ در ۵۰۰ كيلومتر قرار گرفته است و ۴ كشور ايران- عراق- كويت و عربستان ۸۰درصد ذخاير منطقه را دارا هستند كه ۵۰درصد ذخاير جهاني است و حداقل هشت برابر ذخاير ايالات متحده آمريكا است.
تمام اين نقشه ها، تحت هر عنوان مثل خاورميانه بزرگ يا جديد، دو پايه اصلي دارند: يكي انگيزه اقتصادي كه غارت ذخاير و ثروت ملت ها است و دوم انگيزه امنيتي و هراس از دين اسلام است و خاورميانه نزديك ترين سرزمين همجوار (چسبيده) به اروپا و دنياي غرب است. ايجاد دولت جعلي اسرائيل در سرزمين فلسطين نيز به مثابه تصرف يك سر پل نظامي از سوي غرب در سرزمين اسلام است و هيچ معناي ديگري ندارد. دشمنان ملت ها حاضر هستند هزينه هاي فراوان بپردازند ولي اين سرپل نظامي را حفظ كنند تا از آن طريق در جغرافياي نظامي و سياسي خاورميانه تأثيرگذار باشند و كنترل اين منطقه استراتژيك را در دست داشته باشند.
خداوند مكر و توهم اسرائيل و آمريكا را به دست نيروهاي حزب الله فروريخت. البته مشكل غرب و اسرائيل و آمريكا با خاورميانه، بيداري جهان اسلام است كه متأثر از بيداري ملت ايران از زمان پيروزي انقلاب اسلامي است كه تمام ملت هاي منطقه را متأثر كرده است. ريشه همه تحولات كنوني منطقه از حمايت از صدام گرفته و حمله به ايران و حمايت از طالبان و القاعده در دشمني با ايران و تجاوز و اشغال جنوب لبنان تا بيروت كه درست پس از فتح عظيم خرمشهر پيش آمد؛ بعد هم حمله به كويت و افغانستان وعراق و حمله به حماس و حزب الله و... تمام اين تحولات در طي اين ۲۷ سال (از زمان شروع جنگ تحميلي) تماماً متأثر از مخالفت با انقلاب اسلامي و ايستادگي آمريكا و غرب در برابر خواست و اراده ملت ها است. تمام اين تحولات درست است كه براي ملت  ما و ملت هاي منطقه هزينه دارد ولي باعث تقويت و استحكام بيشتر انقلاب اسلامي نيز شده است.

سياست
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
كتاب
شهرآرا
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  كتاب  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |