پنجشنبه ۶ مهر ۱۳۸۵
گفت وگو با محمدرضا يزداني خرم
سرپرست فدراسيون كشتي
فدراسيون براي بزرگترهاي هر رشته
004704.jpg
عكس: گلناز بهشتي
مريم رضايي
مصاحبه با محمدرضا يزداني خرم در محل دفتر بند ب كه يكي از مشاغل اوست، بعد از يك درخواست يك ماهه سرانجام به بار نشست. يزداني خرم خود را مدير اهل ريسك مي نامد و در اين گفت وگو شاه بيت حرف هايش اين جمله بود: البته كار بسيار دشواري است ! او خود در طول مصاحبه اذعان داشت در رشته اي وارد شده است كه مرز دوستي ها و دشمني ها چندان شفاف نيست، اما او آمده است به عنوان يك ريش سفيد باتجربه و سن و سال دار، پيشكسوتان را گردهم آورد تا كشتي را دوباره احيا كنند.كارها را به فني ها و كاركشته ها سپرده و خانه كشتي را به كشتي گيرها سپرده است. بسيار به تجربيات پيشكسوتان ارج مي نهد و اين جمله را مؤيد گفتار خود ذكر مي كند: پير در خشت بيند و جوان در آينه!با او درباره بسياري از مسايل پيش روي عرصه پرافت و خيز كشتي صحبت كرديم و پاسخ هاي او بسيار روشن بود. مشروح اين گفت وگو را بخوانيد.
* در دوران كودكي و نوجواني چه نوع ورزش هايي را تمرين مي كرديد؟
- من در بسياري از رشته ها از جمله واليبال بازي مي كردم. در زمين هاي اطراف سه راه آذري، پادگان جي كه همه آنجا بيابان بود از صبح تا عصر واليبال بازي مي كرديم و حتي ناهار هم نمي خورديم. همين طور فوتبال در محله ما خيلي رونق داشت و فوتبال هم بازي مي كردم.اما من در رشته واليبال در دوران دبيرستان همكلاس مرحوم مهراب شاهرخي، آقاي اميني خواه، غلام وطن خواه بودم و در مقطع دبيرستان در رشته كشتي هم در باشگاه دخانيات به تشويق معلم ورزشم 2 سال كشتي گرفتم و در آنجا شاگرد مرحوم سلطاني نژاد بودم كه از قهرمانان خوب اين رشته بودند.در دو و ميداني و ژيمناستيك هم در همان باشگاه دخانيات يكي، دو سال فعال بودم و در دوچرخه سواري هم در اين باشگاه دوچرخه سواري جاده كار مي كردم.البته در آن زمان من هيچ گاه به بُعد قهرماني فكر نمي كردم و ورزش را فقط براي سلامتي كار مي كردم؛ دليل آن هم موقعيت خانوادگي من بود كه جوّ مذهبي خانه اجازه اين نوع فعاليت ها را به من نمي داد تا به باشگاه بروم و لذا من مخفيانه به باشگاه مي رفتم.به هر حال با الفباي رشته هاي ورزشي كاملاً آشنايي داشتم و اما وقتي وارد بازار كار شدم و كم كم سمت گرفتم، سعي كردم با رشته هاي ورزشي كه آشنا بودم در آن مكان ها اين رشته ها را گسترش دهم. در چند جايي كه كار كرده ام، برخي رشته هاي ورزش آنها را به بعد قهرماني رساندم.
* در كجاها اين فعاليت ها را رونق داديد؟
- اولين جايي كه به طور رسمي مشغول شدم شركت جنرال موتورز يا شركت جيپ سابق بود. آنجا حدود 30 سال سابقه كار دارم و حدود 20 سال پيش بود كه به مدت 3 سال به سمت مديرعاملي همان جا مشغول شدم، رشته هاي واليبال، دو و ميداني و فوتبال را در بخش ورزش كارگري گسترش دادم. البته همكاران بسيار خوبي براي اين كار سخت داشتم؛ سخت به اين دليل كه اوايل انقلاب بود و به ورزش زياد بها داده نمي شد؛ به ويژه در محيط هاي كارگري كه تشنجات سياسي هم زياد بود، اما در آن دوران تيم هاي خوبي بالا آمدند.بعد به دخانيات آمدم و 5 سال در آنجا بودم. دخانيات، هشت باشگاه ورزشي در سراسر كشور دارد كه همه آنها را فعال كرديم و در شهرهايي كه باشگاه هم نداشتند اين برنامه را گسترش داديم. به طور مثال در واليبال 8 تيم در يك سال به ليگ سراسري كشور فرستاده شدند كه نشان از سازماندهي خوب مي داد.بعد از آن در بنياد جانبازان و مستضعفان آمدم كه در آنجا، هم كار بازرگاني مي كردم و هم در كنار آن سعي كردم كه ورزش را گسترش دهم. در 2سال آخري كه در بنياد حضور داشتم فعاليت مراكز تفريحي و ورزشي مثل تله كابين توچال، پارك ارم و مجموعه چمران به من سپرده شد كه اين مراكز هم تحت بازسازي و توسعه قرار گرفت و همه كابل هاي تله كابين و دكل ها تعويض شد. در اين مدت بود كه آقاي غفوري فرد از من دعوت كردند كه در فدراسيون واليبال فعال شوم و با توجه به شناختي كه از واليبال و بعضي از بازيكنان داشتم سعي كردم به قول هايي كه به ايشان دادم عمل كنم و اكنون كه 17 سال از آن مي گذرد بايد بگويم در واليبال آن زمان در جوانان، دوازدهم آسيا بوديم و در بزرگسالان دهم آسيا و تيم نوجوانان هم هنوز كارش را شروع نكرده بود. تعداد داوران و مربيان در هر دو بخش آقايان و خانم ها بسيار محدود بود.اما به لطف خدا در اين سالها كلاس هاي آموزشي بسيار خوبي داير شد و مربيان خوبي تربيت شدند و در بعد آسيايي و جهاني فعال شديم و در كميته هاي مختلف مديران خوبي را راه اندازي كرديم و طرح بزرگ استعداديابي ايجاد شد؛ آن هم در شرايطي كه همه مي گفتند ما در رشته هاي انفرادي موفق هستيم، اما در رشته هاي گروهي حرفي نداريم! من ثابت كردم كه اين طور نيست و نتايج آن اين را اثبات كرد.
* الگو و فرمول خاصي را مدنظر داشتيد؟
- الگوي ما از روسيه بود. آقاي ايوان بوگانيكف كه از قهرمانان بزرگ روسيه است و چندين مدال طلاي المپيك را داشت به عنوان مربي خارجي به ايران آمدند و زحمات بسيار زيادي براي ما كشيدند. در حقيقت همه هزينه اي كه در روسيه براي او كشيده شده بود، براي ما تشريح و پياده كرد.
* درباره واليبال توضيح داديد اما از واليبال مي خواهم به كشتي برسيم و آن هم مديريت شما در دو رشته ورزشي كه شباهتي به هم ندارند؛ يعني از گروهي به انفرادي. آيا موفقيت واليبال را مي توانيد ضامن موفقيت در كشتي هم بدانيد؟
- با توجه به اين كه من با سه رئيس سازمان كار كرده ام. آقايان غفوري فرد، هاشمي طبا و مهندس مهرعليزاده و اكنون چهارمين رئيس يعني مهندس علي آبادي و قبل از آن هم با خدماتي كه در تهران انجام دادم و كاملاً با آقاي درگاهي و ميرحسين موسوي هماهنگ بوده ام و تقديرنامه هايي از آنها داشتم و آقاي رفسنجاني هم به من كارنامه قبولي دادند و جزو فدراسيون هاي ممتاز شديم و آقاي خاتمي هم در دوران رياست جمهوري شان چند بار به عنوان بهترين فدراسيون به ما جايزه دادند و اولين مدير ورزشي كشور هم هستم كه نشان مديريت را دريافت كرده ام. با حضور آقاي علي آبادي و با توجه به شناختي كه با آقاي احمدي نژاد در دوره شهردار بودن ايشان داشتم و كمك هاي زيادي كه شهرداري براي برگزاري مسابقات نوجوانان جهان در تهران به ما كرد و آقاي علي آبادي هم از همكاراني بودند كه در بنياد دو سال خدمت ايشان بوديم.در مجموع شناخت خوبي از يكديگر وجود دارد و اميدوارم با اين پيش زمينه ها بتوانيم مشكل اصلي ورزش را كه نداشتن فضاهاي ورزشي است با كمك ايشان و كمك دولت حل كنيم.آقاي علي آبادي صحبتي با من داشتند كه كشتي ورزش اول كشور و يك ورزش سنتي است و مردم ما در تمام مسابقات رسمي چشمشان به كشتي است و اين رشته مدال آور در المپيك ها، جهاني ها و آسيايي ها محسوب مي شود. از من خواستند با توجه به اين كه واليبال روي چرخه خوبي قرار گرفته است كسي كه واجد شرايط براي واليبال است اين كار را ادامه دهد و من به كشتي بيايم. به هر حال من خودم را يك سرباز بسيجي نظام دانسته و هميشه خودم را آماده خدمت به مملكتم مي دانم. به اين دليل قبول كردم و بدون هيچ گونه چانه زدني به كشتي آمدم. با توجه به رفاقتي هم كه با آقاي طالقاني داشتم از ايشان اجازه گرفتم و كار را شروع كردم و با شناختي كه از اهالي كشتي داشتم از آنها دعوت كردم و آنها خوشبختانه لبيك گفتند و در كشتي كار را شروع كرديم. در اين مدت سه ماهي كه به فدراسيون كشتي آمده  ام بار بسيار سنگيني داشتيم، يعني حدود 16 اعزام سنگين پيش  روي ما بود و با توجه به بدهي هاي از قبل مانده فدراسيون و مخارج سنگين، خوشبختانه را تا اينجا توانستيم با موفقيت پشت سر بگذاريم و وجود همكاران خوبي مثل آقاي مهدي زاده كه از افتخارات كشتي ايران و همرزم مرحوم تختي بودند و با راهنمايي ايشان و آقاي برزگر كه يكي از مربيان خوب جهان است و جزو پنج مربي خوب و برتر جهان نام گرفته است...
* آيا جايي اين عنوان براي آقاي برزگر ثبت شده است؟
- بله، كميته مربيان جهاني يك هفته ديگر در چين تشكيل مي شود و پنج مربي جهان اعضاي اين كميته را تشكيل مي دهند كه يكي از آنان آقاي برزگر هستند.
* ساير مربيان از كجاها هستند؟
- دو تا از آمريكا، يكي از روسيه و يكي از كوبا و يكي از ايران. آقاي برزگر از افتخارات كشور ما هستند و به اين دليل دعوت از ايشان شد و ايشان هم به عنوان مدير تيم هاي ملي ما شروع به كار كردند و آقاي معزي كه از بزرگان كشتي ما هستند و قهرمانان بزرگي را تحويل كشور داده اند،  هم آمدند و محمد بنا هم در كشتي فرنگي و سايرين كه همه خالصانه جمع شده اند تا كار زمين نماند و يك گروه جديد كه در تداركاتي و مالي با من كار مي كنند.به هر حال داريم سعي مي كنيم كه كشتي به اوج قدرت خود در دنيا برسد. البته بايد بگويم كه مشكلات زيادي داريم زيرا كشتي گير را كه ما در عرض سه، چهار ماه نمي توانيم بسازيم. به اين دليل وظيفه اصلي ما احياي وضع موجود است. بنابراين آنچه كه در واليبال پياده كرديم يعني علمي كردن ورزش، در كشتي هم در حال پياده شدن است. براي اين كار از اساتيد دانشگاه ها دعوت شده و انستيتو در حال راه اندازي است و علم بدنسازي با معلم بدنسازي، علم تغذيه با معلم تغذيه و از معلمان روحاني براي كارهاي روحي و معنوي و دعاهاي بچه ها استفاده كرده ايم. غذاي خوب، لباس خوب، مربي خوب و همه چيز را در حد عالي كه در توانمان بوده ، مهيا كرده كه خوشبختانه مي بينيم كه روحيه بسيار خوب و نتايج درخشان است. در ديدارهاي تداركاتي كه از قبل در تقويم فدراسيون پيش بيني شده بود در حال انجام هستيم و اينها باعث اميدواري زيادي است. البته مسابقات جهاني و آسيايي را در پيش داريم و همانطور كه توضيح دادم. ما در اين مدت كوتاه كه كشتي گير جديدي را نمي  توانيم وارد تيم كنيم. اما با همان قبلي مي بينيد كه با عشق و علاقه و تمرينات سنگين دارند تلاش خود را مي كنند.
* گفته شده مهمترين تصميمات درباره كشتي توسط پيشكسوتان گرفته مي شده آن هم در قهوه خانه هاي مركزي شهر. آيا شما با اين لويي جرگه ها آشناييد و ظاهراً  اينها خيلي مهمتر از انتخابات مجمع عمل مي كنند؟
من اين را در حد يك شايعه مي دانم، زيرا در همه رشته ها چنين موضوعاتي را مطرح مي كنند، اما تاكنون هيچ يك از آنها را نديده ايم. شايد اهل قهوه خانه نبوده ام و سن من به قهوه خانه نشستن هم نرسيده است! اما ممكن است در خانه ها درباره كشتي صحبت هاي زيادي گفته شود و تصميمات زيادي هم گرفته شود و يا پيشكسوتاني باشند كه در اوقات فراغت شان جمع شوند و بحث هايي هم داشته باشند، اما هيچ وقت در تصميم گيري فدراسيون چنين چيزي دخيل نبوده و معمولاً كارهاي فني ما به كميته فني سپرده مي شود و آقاي مهديزاده و منتخبان ايشان خوب عمل مي كنند.
* شايد دليل آن اين باشد كه ايشان به عنوان يك پيشكسوت اكنون در رأس كار حضور دارند و نيازي به آن لويي جرگه ها نيست!
- شايد بله. اما من مديريت را برعهده دارم و آقاي ربطي دبير خيلي خوبي هستند و چون رؤساي كميته ها را تغيير دادم، كساني كه علاقه مند و خوش برخورد با مردم بوده اند انتخاب شده اند. كشتي با اين مجموعه راه خودش را در پيش دارد و انشاءالله در يكي دو سال آينده نتايج آن به خوبي مشخص شود.
* شما قول گرفتن 14 مدال را در بازي هاي آسيايي دوحه داده ايد و گفته  مي شود كه در دو رشته آزاد و فرنگي اين مدالها را پيش بيني كرده ايد. با توجه به اينكه سطح كشتي آسيا هم با حضور كشتي گيراني مثل ژاپن، كره جنوبي و جمهوري هاي آسياي ميانه خيلي بالا رفته است فكر مي كنيد اين گفته تا چه حد قابل تحقق است؟
- معمولاً يك مدير هدفي را تعيين مي كند و براساس آن حركت مي كند. هدف ما 14 مدال در دوحه قطر است كه آقاي علي آبادي از من خواسته اند. برنامه  ريزي را هم طوري انجام داده ايم كه 14 مدال را به دست آوريم. منتهي اين نتيجه بستگي به فعاليت رقبا و همت ما دارد. يك وقتي بود كه ما قهرمان مطلق آسيا بوديم و بس، اما از وقتي كه روسيه تقسيم شد چندين كشور مدعي كشتي آسيا شده اند كه اينها هر كدامشان يك روسيه اند. اخيراً من ديده ام كه كره، ژاپن و هند هم خيلي خوب كار مي كنند؛ يعني رقباي ما بسيار بيشتر شده اند. خوب با اين اوصاف اگر ما مي گفتيم فقط 5 مدال، به ما خرده مي گرفتند چرا 5 تا مدال؟! من به عنوان يك مدير اهل ريسك حداكثر را اعلام كرده ام.
004695.jpg
* چه طرحي ضامن اين موفقيت در كوتاه مدت است؟
- طرح علمي كردن كشتي. البته در بلند مدت، شما خودتان خواهيد ديد كه دقيقاً نتيجه خواهد داد. ورزشكار ما علم تغذيه ندارد و نمي داند چقدر، چه وقت و چه بخورد. در نتيجه به دوپينگ كشيده مي شود. ما اگر علم تغذيه را به جوانان بياموزيم اينها نيازي به دوپينگ ندارند و نكته مهم ديگر اين است كه كشتي گيران آشنا به مواد و قوانين دوپينگ نيستند و بايد آموزش ها صحيح ارائه شود. برخي از موارد دوپينگي ما كه در تست ها مثبت شده مربوط به استفاده از مكمل ها و يا داروهايي بوده كه شخص براي درد و به عنوان مسكن استفاده مي كرده كه جزو ليست مواد دوپينگي بوده است، در حالي كه با آموزش مي توان اين موارد را كه جنبه ناآگاهي و غيرعمد دارد از بين برد.
* چه برنامه اي براي آموزش آن داريد؟
- فدراسيون پزشكي فهرستي به ما داده است و ما آن را به دكتر تغذيه داده ايم و آقاي امير ساسان مرتب اين موارد را گوشزد مي كند و حتي نوشابه هاي گازدار در اين فهرست ممنوع است و يا حتي برخي نوشيدني ها.
* با كمبودها و مشكلات موجود در كشتي مثل كمبود سالن ها، اجاره رفتن سالن  ها به بخش خصوصي، كمبود تجهيزات و لوازم بدنسازي، بحث مزد كشتي گيران كه هميشه از جمله مباحثي بوده است كه جزو مشكلات مهم عرصه ورزش كشتي مطرح بوده، چگونه كنار آمده ايد؟
- ما مشكل مالي نداريم. يعني تاكنون بيشتر بدهي گذشته داده شده است!
* يعني از آن يك و نيم ميليارد تومان كه اعلام شده بود؟
- بله. حدود 50 درصد آن پرداخت شده است.
* از چه محلي بودجه آن تأمين شد؟
- با امكاناتي كه موجود بود.
* از كجاها كمك گرفتيد؟
- از خزانه غيب! يعني با مديريت هزينه و درآمد. يعني هم بايد درآمد ايجاد شود و هم هزينه ها را درست پرداخت كرد.
* در اين مدت كوتاه شما چگونه اين كار را كرديد؟
- سعي كرديم كه مديريت درآمد و هزينه باشيم.
در كشور ما كه مديريت دولتي داريم از منابع دولتي بايد بهينه و به راه هاي مختلف و درست استفاده كرد.
* آيا سازمان اين مبلغ را كمك كرد؟
- سازمان و كميته ملي المپيك و برخي جاهاي ديگر. بايد اين توضيح را به شما بدهم كه ما در اين كشور پول به اندازه كافي داريم اما بد و نادرست هزينه مي كنيم. اكنون در عرصه كشتي جلوي هزينه هاي نادرست گرفته شده است. در حالي كه ما در روز به هر كشتي گير در اردو 20 هزار تومان حقوق مي دهيم، به هر مربي بين 20تا 30 هزار تومان، به جوانان كه تا به حال حقوقي نمي گرفتند روزي 10 هزار تومان حقوق مي دهيم و به نوجوان هم كه حقوقي نداشتند روزي 5 هزار تومان مي پردازيم.سعي كرده ايم كه امكانات بسيار خوبي براي آنان تهيه كنيم و با اين شرايط كشتي گير هم بيشترين تلاش خود را مي كند تا بهترين نتيجه را بگيرد. البته متاسفانه تشك هاي كشتي ما در اكثر نقاط تهران و شهرستانها جمع شده و ورزشهاي درآمدزا مثل بولينگ و بدنسازي و غيره احداث شده است كه اينها بايد با همكاري هيأتهاي شهرستانها حل شود و آب رفته را برگردانيم كه البته كار دشواري است ولي شدني است و با كمك استانداريها و استفاده از بند ب كه دولت اجازه داده است كه يك درصد از بودجه تمام دستگاههاي دولتي صرف تربيت بدني شود كه اين مبلغ قابل توجهي هم هست.
* رقم كل آن چه قدر است.
- 1650 ميليارد تومان، يك درصد بودجه سالانه دستگاههاي دولتي براي تربيت بدني است كه اين رقم براي كل ورزش كشور است و اين مبلغ چندين برابر بودجه سازمان تربيت بدني و ورزش كشور است. اين مديران دولتي هستند كه بايد اين فرصت خوب را به نتيجه برسانند.
* شما فرموديد هزينه هاي اضافي را حذف كرديد. ارقام آن چه بوده است؟
- هزينه هاي اضافي برخي مسابقات برون مرزي اضافي مثل رفتن نوجوانان ما به تورنمنت تركيه كه حدود 50 ميليون تومان هزينه دربرداشت و خطر زيادي هم داشت زيرا بايد 12 ساعت در اتوبوس با خستگي سفر مي كردند و بليط هواپيما هم در اين زمان مهيا نبود و مثل اينها را حذف كرديم. اما مخارج ديگري مثل تشريفات حذف شد و اجازه بدهيد كه نام نبرم، چون باعث دلخوري مي شود و من هم ممكن است اشكالي داشته باشم و بهتر است به رفع مشكلات بپردازيم تا مسايل جنجال برانگيز! بنابراين،  نوع مديريت و نگاه به پروژه ها متفاوت است و من به اين دليل آمده ام كه بودجه اي كه اختصاص مي يابد صرفا در همان رابطه كه اختصاص مي يابد هزينه شود. يعني پول كميته ملي المپيك فقط صرف قهرماني شود و پول سازمان تربيت بدني براي موارد خاص هزينه شود. تقويم فدراسيون در سال 85 معادل 5 ميليارد تومان برآورد شده است، در حالي كه كل بودجه اختصاص يافته توسط سازمان 650 ميليون تومان است. يك ميليارد تومان هم كميته ملي المپيك براي قهرماني مي دهد، خب بقيه آن را بايد چه كرد؟
* شما بگوييد؟
- مجبوريم برخي از مسابقات را كم كنيم. به عنوان مثال پيشكسوتها در رده آزاد و فرنگي با هزينه خودشان رفتند. به هر حال با كمبودها بايد درست برخورد شود و يا اسپانسرها را وارد عمل كرد. اين كار را در مسابقات انتخابي كرج كرديم و كاملا خود كرج با استفاده از اسپانسر تبليغاتي هزينه ها را داد كه با راهنمايي و پيش بيني ما پوشش خوبي داده شد.به اضافه اينكه در اين مسابقات غذا هم كه تا پيش از اين داده نمي شد،  وجود داشت يعني هزينه ها بيشتر اما بدون بودجه اضافه. اينها علم مديريت است براي برنامه ريزي پروژه هاي مهم و اهداف اصلي. همچنين تاكنون ما 16 مسابقه و ديدار تداركاتي برون مرزي داشتيم كه بايد همه آنها را مي رفتيم و براي قهرماني اين اعزامها ضروري بود كه انجام هم شد. يا در كشتي فرنگي در كادر هيچ تغيير ندادم و آنها با همان سبك و سياق قبلي كار مي كنند و با وجود اعتراض هاي زيادي كه به آنها هست به دليل تجربيات مديريتي به تدريج بايد به اينها رسيدگي كرد.
* در مصاحبه اي عنوان كرديد كه شما را به عنوان ريش سفيد به ميدان سخت كشتي فرستاده اند تا مشكلات را حل كنيد. اما آنچه كه واقعيت دارد مرز دوستي ها و دشمني ها در كشتي ظاهراً  خيلي شفاف نيست. با اين موضوع شما چگونه برخورد كرديد و چگونه كنار آمديد؟
-توضيحي كه دارم اين است كه به نظر آقاي علي آبادي با توجه به اين كه سني از من رفته است، مي توانم.
* چند سال داريد؟
- من 60 سال دارم. با توضيح آقاي علي آبادي چنين عنوان شد كه با اين سن و سال، من مي توانم كساني كه همسن و سال و يا كوچكتر هستند به عنوان يار انتخاب كنم. در بند اول حكم من چنين آمده است. احياي فرهنگ اسلامي در ورزش كشتي و بعد دعوت از پيشكسوتان كشتي و آوردن آنها به صحنه كه خوشبختانه موفق بودم.
جلساتي با آنها داريم اما همانطور كه شما اشاره كرديد خيلي سخت است و خيلي از آنها كه آمده اند در گذشته دل سوخته و دل شكسته برگشته اند و نتوانسته اند استفاده مناسبي از اين بزرگان كنند. بنابراين محيط باز لازم بود تا از همه پيشكسوتان و بزرگان استفاده كنيم و كساني كه داراي فنون اختصاصي بوده اند هم دعوت شدند و به ميدان آمدند تا اين فنون را ترويج و گسترش دهند و علم بدنسازي و تغذيه را هم كه در اختيار دانشگاه هاست، توأم با كارهاي سنتي تلفيق مي كنيم و البته باز هم مي گويم كار دشواري است و خدا كمك كند كه اين پروژه بزرگ به نتايج مطلوب برسد.
* آقاي يزداني خرم چطور شد كه سراغ مغضوبين فدراسيون كشتي رفتيد؟ افرادي مثل مهدي زاده، برزگر، معزي پور، كساني بوده اند كه دوره قبل با فدراسيون دچارمشكل بودند. چه تفكري پشت اين انتخابها بود؟
- من يك حقيقت را بيان كنم و آن اين كه كشتي متعلق به همين آدمهاست. فدراسيون مال اين افراد است. كساني هم كه قبل از من مسئوليت داشته اند همين فكر را داشتند. يعني فدراسيون مال بزرگتران هر رشته ورزشي است. ما اگر احترام به بزرگترها بگذاريم مي توانيم درست عمل كنيم و بهره  بگيريم. هميشه اين طور گفته اند كه پير در خشت بيند و جوان در آينه!  ما بايد به تجربه هاي گرانبهاي بزرگان و پيشكسوتان توجه كنيم و بهره  بگيريم و آنها را در خلوتگاه ها ننشانيم و افيوني نكنيم.
ما بايد زيردست بزرگان، استاد شويم از قديم هم چنين بوده است.
شما به ژاپن نگاه كنيد. مگر آنها بزرگتر ها را دور ريختند، مگر آمريكايي ها، روسها و يا چيني ها چنين عمل كرده اند!
جوان گرايي خيلي خوب است اما در كنار بزرگان. اگر بخواهيم به نتيجه برسيم و البته اين دستور شرعي و اسلامي ما هم هست كه احترام به بزرگترها و استفاده از تجربيات آنها يك گوهر گرانبهايي است كه نبايد از دست بدهيم.
نسل جوان بايد بداند كه از نظر فكري خيلي پيشرفته تر از قديمي ها نيست. ممكن است بزرگان، عصر كامپيوتري نباشند اما دليلي بر بي تجربگي آنها نيست.
در كشتي ما بزرگاني داريم كه راه هاي زيادي را رفته اند و ما نبايد راههاي غلط را طي كنيم بلكه با استفاده از تجربه هاي آنان مانع اتلاف وقت  شويم. آقاياني كه آمده اند مخالف نيستند.  آنها اگر دوره اي نيامده اند به اين دليل است كه به حرف آنها بي توجهي شده و اهميت داده نشده است و ميداني هم نبوده است كه آنان تجربيات خود را منتقل كنند.
* به لحاظ تكنيك هاي روز آيا ايجاد اشكال نكرده است؟
- خير. ببينيد يك روزي ما راه را با اسب مي رفتيم اما امروز با هواپيما. اما راه همان راه است.بزرگان ما هم از همان تكنولوژي هاي روز استفاده مي كنند.
* يعني با قوانين و فنون روز منطبق هستند؟
- ببينيد فنون با قوانين متفاوت است. فنون را امروزه خيلي محدودتر كرده اند و كشتي را دگرگون كرده اند.بزرگان ما با قوانين آشنا هستند اما ما چيزي را كه از آنان خواسته ايم تجربيات ارزشمند آنان در ميدان كشتي است. ما در زندگي  مان فرق كارشناس و مدير را بايد بدانيم. به نظر من بعضي كارشناسند اما نمي توانند مدير باشند و برخي مدير هستند اما نمي توانند كارشناسي كنند. متأسفانه امروزه اكثر كارشناسان ما مي خواهند مديريت هم بكنند و به مدير، مديريت را هم تحميل كنند!  اين يك اشتباه است. مدير مي تواند از كارشناسان زيادي استفاده كند و نظراتشان را بگيرد و خودش با علم مديريت و تجربياتش امور را اداره كند.
* شما چنين عمل مي كنيد؟
- ما معمولاً  همين كار را كرده ايم. اما متأسفانه بسيار با اين تفكر مواجهيم كه برخي كارشناسان مي گويند: مديران مطابق گفته ما عمل نمي كنند!  اين چنين گفتاري اشكال ايجاد مي كند و در برخي فدراسيون ها ايجاد مشكل كرده و خواهد كرد.
* آيا برنامه اي براي استعداديابي هم داريد؟
- بله از مهر ماه كار را در استانها شروع مي كنيم. پيشكسوتان تهران به همه استانها اعزام خواهند شد زيرا كشتي متعلق به همه مردم ايران است و با اين نگاه كشتي در همه استانها تعميم و توسعه خواهد يافت. در همه استانها استعداد كشتي گير ممتاز را داريم و البته بايد امكانات داد و برنامه ريزي كرد.در اين طرح به مدارس استانها پيشكسوتان تهران اعزام خواهند شد و بچه هايي كه بدنشان به كشتي مي خورد و ساخته شده اند براي اين كار، استعداديابي خواهند شد و كلاسهايي هم تشكيل خواهد شد كه در استانها از اين افراد شروع كنيم.يكي از مشكلات موجود در كشتي فاصله بين جوانان و بزرگسالان ماست كه هميشه يك سري مي روند بدون اينكه جايگزين كرده باشيم. بايد طوري برنامه ريزي شود كه در هر رده سني پشتوانه كافي داشته باشيم. ما در واليبال براي طرح استعداديابي سالانه 50 ميليون تومان هزينه كرديم در كشتي هم شايد حدود 100 تا 150 ميليون تومان هزينه كنيم كه البته سازمان پشتيباني خوبي مي كند.
* شانس پيروزي شما در انتخابات مجمع با توجه به اينكه منتخب سازمان تربيت بدني هستيد چقدر است؟
- انتخابات داراي فلسفه اي است. بايد نامزدها داراي شرايطي باشند از لحاظ تجربي، اخلاقي و حراستي و تعهدي كه نسبت به مردم دارند. به نظر من بايد نامزدها مشخص كنند كه مي توانند به وظايف خود عمل كنند با همين امكانات موجود، وگرنه اگر قرار باشد بعد از شش ماه بيايند بگويند كه بودجه نداريم و نمي شود كار كرد كه درست نيست! در انتخابات هيچ مشكلي نيست و من به وظيفه ام عمل مي كنم و خودم را ارائه مي دهم و اگر به كس ديگري راي  دادند هيچ ناراحت هم نمي شوم كه خوشحال هم مي شوم!

نگاه
تنوع در مديريت ورزش
004698.jpg
علي شاكري
پاي مديران صنعتي به ورزش در آخرين سال هاي دهه شصت باز شد. در شروع مسئوليت حسن غفوري فرد در سازمان تربيت بدني، جواد متقي، معاون فني او كه همزمان مسئول ورزش تلويزيون بود در ابتكاري تازه درصدد تنوع در مديريت ورزش برآمد كه تا قبل از آن همه مديران آن بيشتر از جنس خود ورزش بودند.
به كارگيري مديران صنعتي و دولتي در وهله نخست با هدف تقويت بنيه مالي فدراسيون ها صورت گرفت كه در آن زمان همگي به لحاظ بودجه با مشكلات عديده اي مواجه بودند با برنامه حركت كردن فدراسيون هاي ورزشي هدف دومي بود كه در انتخاب اين دسته از مديران در ذهن مديران آن روز ورزش شكل گرفت.
در چنين حال و هوايي بود كه سكان واليبال به محمدرضا يزداني خرم سپرده شد. وي كه به هنگام حضورش در پارس خودرو و دخانيات علاقه مندي خود را به ورزش و به خصوص واليبال نشان داده بود از ميان دو گزينه سواركاري و واليبال، دومي را برگزيد.
در آن سال ها از واليبال كه با كسب مدال هاي نقره و برنز در بازي هاي آسيايي 1958 توكيو و 1966 بانكوك براي خود آوازه اي به هم زد، تنها نامي كمرنگ باقي مانده بود.
يزداني خرم با توجه به آشنايي نسبي اش با اهالي واليبال زودتر از آنچه كه انتظار مي رفت امور اين ورزش را به نظم كشيد و با كمك دلسوزان اين ورزش و ياري مطبوعاتي ها در پي علل سقوط آن برآمد.
با گذشت سه سال از حضورش در فدراسيون و انجام چند دوره مسابقات، برگزاري ششمين دوره رقابت هاي جوانان آسيا در تهران كافي بود تا نگاه مسئولان كنفدراسيون واليبال قاره را به تغيير و تحولات ايجاد شده در واليبال ايران جلب كند.
انجام اين بازي ها در تهران و به خصوص بازسازي سالن واليبال مجموعه ورزشي آزادي كه بعد از بازي هاي آسيايي تهران بلااستفاده مانده بود با پشتكاري مثال زدني موجب شد تا واليبال به عنوان نخستين فدراسيون، صاحب تشكيلاتي مجهز در دل ورزشگاه بزرگ آزادي شود.
استقرار فدراسيون واليبال در مجموعه ورزشي آزادي و رهايي از دو اتاق عاريه اي در ساختمان قديمي دفتر امور مشترك، هويتي تازه به اين ورزش اجتماعي بخشيد. برگزاري عالي مسابقات جوانان آسيا ضمن تقويت همكاري جديد ميان كنفدراسيون واليبال آسيا و فدراسيون ايران سرفصل جديدي در زمينه ارتباط متقابل بود.
از اين پس بود كه فدراسيون واليبال ايران با حمايت هاي همه جانبه ماتسودايرا بزرگمرد واليبال ژاپن، آسيا و جهان پا در مسيري تازه گذاشت، مسيري كه افتخارات زيادي را براي ايران در واليبال به همراه داشت.
طرح ها و ايده هاي جديد همچون به كارگيري بازيكنان بلندقامت،جذب يك مربي سازنده به نام بوگانيكف، حضور تمام وقت و ميزباني هاي متعدد آسيايي و جهاني در رده هاي سني مختلف و تبليغات گسترده موجب شد تا واليبال به عنوان رقيبي جدي براي فوتبال درآيد.
كسب عناوين پياپي قهرماني در آسيا و جهان در رده نوجوانان و جوانان و رسيدن واليبال بزرگسالان به جايگاه ابتدايي درخشان اواخر دهه پنجاه و اواسط دهه شصت در آسيا، دريافت نشان لياقت از دستان سيدمحمد خاتمي، رئيس جمهور سابق را براي يزداني به عنوان نخستين مدير ورزشي به همراه داشت.
004701.jpg
چنين بود كه هنگامي كه كشتي، ورزش اول ايران دچار تلاطم و مشكل مديريتي شد نگاه مسئولان جديد سازمان تربيت بدني در ميان همه مديران حاضر به سوي يزداني خرم چرخ زد و او با همه علاقه مندي و عشقي كه به واليبال داشت به تكليفي كه به او شد نه نگفت.

ورزش
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
كتاب
شهرآرا
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  كتاب  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |