يكشنبه ۱۶ مهر ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۱۰۴ - Oct 8, 2006
شهر تماشا
Front Page

از مجموعه هاي ماه رمضان فقط صاحبدلان انتظارات را برآورده است
يكي به جاي همه
محدثه واعظي پور
002253.jpg
چهار مجموعه اي كه اين روزها روي آنتن رفته اند، سنت سال هاي گذشته را تكرار كرده اند. مردم چند سالي است كه عادت كرده اند پاي سفره افطار به تماشاي سريال بنشينند.
امسال غيبت يك سريال طنز كاملاً محسوس است (بوي خوش زندگي هم با وجود مجيد صالحي نيز خنده بر لب ها نمي آورد). او يك فرشته بود جاي خود را به مجموعه اي بي منطق و سست داده و كارگردانش هم امسال در شبكه اي  ديگر يك مجموعه معمولي ساخته. تنها اين صاحبدلان است كه سريال متفاوت قابل قبولي از كار درآمده و بعد از مجموعه وفا از ارتقاء سطح توانايي هاي لطيفي خبر مي دهد.
نوآوري در جلوه هاي ويژه
همه چيز آخرين گناه ما را به ياد مجموعه موفق ماه رمضان گذشته شبكه دوم مي اندازد. تيتراژ مجموعه، موسيقي و حتي حال و هواي آخرين گناه شباهت زيادي به او يك فرشته بود دارد. اما ويژگي بارز اين مجموعه، اتكاي سازندگان به استفاده از جلوه هاي ويژه است. آن ها تلاش كرده اند با تقويت اين بخش از كار، فضاهاي خاصي در آخرين گناه خلق كنند.
اما استفاده از جلوه هاي ويژه كامپيوتري در بعضي سكانس ها جلوه بصري خاصي به مجموعه داده و آن را خيال انگيز كرده، اما در بخش هايي تصاوير كليشه اي و ضعيف، به فضاي معنوي كار لطمه زده است. به عنوان نمونه حضور استاد اكرمي (جمشيد مشايخي) در باغ و بوستان و نور سبز زيادي كليشه اي و تكراري است. اگر از برگ برنده آخرين گناه يعني جلوه هاي ويژه اش بگذريم، اين مجموعه امتياز ديگري ندارد. داستان هاي فرعي مجموعه محدود هستند و نمي توانند قصه اصلي را تقويت كنند. هر بخش از مجموعه ريتم كندي دارد و اغلب اتفاق خاصي در آن نمي افتد. شخصيت ها جذابيت ندارند. با وجود تلاش فيلمنامه نويس ها و كارگردان، كاراكترها تخت و تك بعدي از كار درآمده و دست به اعمال بي پايه و منطق مي زنند. مهمتر از همه، مخاطب نمي تواند با هيچ يك از آن ها همدلي كند.
فرهاد مودت (حميدرضا پگاه)، آوا (ليلا اوتاري)، رويا اكرمي (مينا لاكاني) و... هيچ كدام بعد پيدا نكرده اند و چندان قابل لمس نيستند. نمي شود دوست شان داشت و نگرانشان بود. اين نقطه ضعف بزرگ، لطمه زيادي به آخرين گناه زده است. مجموعه اي كه موفقيت او يك فرشته بود را براي شبكه دوم تكرار نكرده است.
مثل هميشه
علي شاه حاتمي در بوي خوش زندگي از مجموعه هايي كه در يكي دو سال گذشته ساخته و بعضي از آن ها مثل خوش ركاب پربيننده بوده،  فراتر نمي رود. همه چيز مثل هميشه است. بي دليل نيست كه شاه حاتمي، اين بار هم به سراغ مجيد صالحي رفته و يكي از نقش هاي اصلي را به او سپرده است. فقط كافي است مجيد صالحي را از مجموعه بوي خوش زندگي حذف كنيم تا ببينيم چه اتفاقي مي افتد! برگ برنده علي شاه حاتمي در بوي خوش زندگي صالحي و مزه پراني هايش است؛ چيزي كه بيننده از اين بازيگر انتظار دارد.
بوي خوش زندگي داستان تازه اي ندارد. چند دانشجو كه وضعيت مالي خوبي ندارند، با هم زندگي مي كنند و هركدام درگير مشكلات خاصي هستند. اما مشكل مجموعه اين است كه شاه حاتمي حتي اين داستان تكراري را با لكنت و كشدار تعريف مي كند و حوصله مخاطبش را سر مي برد. سكانس هاي طولاني صحبت كردن شخصيت ها قرار است ضعف هاي داستان را پنهان كنند، اما اين سكانس ها بوي خوش زندگي را ملال آور كرده اند. شوخي ها و تكيه كلام هاي صالحي هم بعد از چند قسمت، جذابيتشان را از دست داده اند و نمي توانند كمكي به اين مجموعه بكنند.
يك نكته اساسي كه به پاشنه آشيل مجموعه هاي شاه حاتمي تبديل شده،  بازي ها است. به جز چند بازيگر اصلي (كه آن ها هم نمي توانند يك دست و با حفظ راكورد بازي كنند) بقيه بازي ها به شدت ضعيف است، انتخاب بازيگرهاي تازه كار براي بعضي نقش هاي مهم اشتباه بزرگي بوده كه به مجموعه لطمه زده است. مشكل اصلي شاه حاتمي اين است كه تلقي اش نسبت به موضوع هاي مختلف كليشه اي است و معمولاً نمي تواند بدون اين تصوير ذهني شكل گرفته كاري را انجام بدهد و اگر از يك فيلمنامه نويس حرفه اي كمك مي گرفت، نتيجه اي كه به دست مي آمد بهتر از چيزي بود كه اين روزها از شبكه پنجم پخش مي شود.
مخمصه
عليرضا افخمي در زيرزمين به تجربه تازه اي دست زده. اين خيلي خوب است كه افخمي تلاش مي كند هربار كه مجموعه اي را كارگرداني مي كند، به سراغ شخصيت ها، داستان ها و فضاهاي متفاوت و متنوعي برود. اين خيلي خوب است كه او خود را در چارچوب تجربه هاي موفق قبلي اش محصور نمي كند، اما اين تجربه گري گاهي نتيجه مي دهد و گاهي نه.عليرضا افخمي در زيرزمين قصه 3 كلاهبردار شيك و مرفه و با كلاس را روايت كرده. سه كلاهبردار امروزي كه برخلاف نمونه هاي مشابه تلويزيوني، خجالتي از حرفه شان ندارند و اتفاقاً خيلي راحت با ويژگي هاي عجيب و غريب  كارشان كنار آمده اند. اين شخصيت ها، شخصيت هاي تازه و جذابي هستند. آنها در موقعيت بدي گير مي افتند و مجبور مي شوند دوباره همكاري كنند.
با وجود بازيگر هاي شناخته شده و داستان جذاب، زيرزمين خيلي دير راه افتاد و توانست بيننده جذب كند، اما از قسمت ششم به بعد كاراكترها جا افتادند و بيننده توانست از روابط عجيب و غريب فرج، كلاني و اسدي سر دربياورد! افخمي سعي كرده از بازيگرها در نقشهاي تازه اي استفاده كند و با رتوش كردن بازي ها، تصوير تازه اي از آن ها بسازد. تلاش افخمي در مورد بعضي از آن ها مثل فتحعلي اويسي و رضا توكلي موفق بوده و در مورد پورعرب يا بهمن دان چيزي كه در زيرزمين مي بينيم فرق زيادي با كارهاي قبلي شان ندارد. مسلم است كه زيرزمين محبوبيت مجموعه هاي او يك فرشته بود و تب سرد را نخواهد داشت. اما به نظر مي رسد مجموعه افخمي هرچه پيش مي رود بهتر مي شود و اين نكته، قضاوت نهايي درباره زيرزمين را دشوار مي كند. شايد افخمي با يك پايان بندي ويژه، زيرزمين را به يكي از مجموعه هاي به يادماندني ماه رمضان امسال تبديل كند.
تناسب فرم و محتوا
مجموعه محمدحسين لطيفي همان طور كه پيش بيني مي شد بهترين مجموعه ماه رمضان امسال است. امتياز اصلي مجموعه فيلمنامه تازه اش است؛ فيلمنامه اي كه به درستي و ظرافت مفاهيم مذهبي و معنوي متناسب با حال و هواي خاص ماه رمضان را در قالب داستاني تماشاگرپسند و روان مطرح كرده است. خط اصلي داستان، به رابطه دو برادر مي پردازد كه شرايط متفاوت زندگي شان، آن ها را در دو موقعيت مختلف قرار داده. اما در كنار اين داستان آشنا كه به شكل هاي مختلف روايت شده، عليرضا طالب زاده قصه مردي را روايت كرده كه آزمون دشوار الهي را پشت سر مي گذارد و به درك تازه اي از دين داري مي رسد.رابطه سيد خليل (حسين محجوب) و دينا (باران كوثري) خيلي خوب از كار درآمده. ديالوگ هاي مجموعه هم از امتيازهاي بزرگ آن هستند. طالب زاده در كنار نوشتن جملاتي كه به باورهاي ديني و اعتقادات مذهبي سيد خليل و دينا اشاره مي كند، ديالوگ هاي روزمره را هم درست و به جا نوشته. اين شيوه ديالوگ نويسي به شخصيت پردازي و رابطه كاراكترها با هم كمك زيادي كرده است. سيد خليل و دينا با وجود اين كه شخصيت هاي خاصي هستند، خيلي واقعي و ملموس از كار درآمده اند. طالب زاده و لطيفي كار سختي در پيش داشته اند. با اندكي لغزش، اين كاراكترها نچسب و غيرواقعي مي شدند و مجموعه به شدت لطمه مي ديد.
به جز فيلمنامه، كارگرداني لطيفي هم از امتيازهاي صاحبدلان است. فضاسازي و هدايت بازيگرها كم ايراد است. حسين محجوب و باران كوثري انتخاب هاي هوشمندانه اي بوده اند و چه قدر خوب در كنار هم قرار گرفته اند. حضور آن ها وزن خاصي به صاحبدلان داده است. صاحبدلان نمونه موفق يك مجموعه ديني است؛ مجموعه اي جذاب كه توانسته مفاهيم دشوار و عظيمي را كه معمولاً تصوير كردنشان ساده نيست، در قالب يك قصه پركشش و امروزي طرح كند. اين، امروزي بودن تركيب كليدي و مهمي است. مشكل بسياري از مجموعه ها و فيلم هايي از اين دست، دور بودنشان از آدم ها و مناسبات جامعه امروز است. گويي اتفاق ها در دنياي ديگر مي گذرد اما لطيفي، قصه آدم هايي را روايت كرده كه شبيه ما هستند. ساده دلي، خوش باوري، دوري شان از اصل دين و دل بستن به مظاهر دنيوي شبيه ما است.
كيفيت فداي سرعت
از چهار مجموعه روي آنتن، دو كار ضعف هاي ساختاري فراوان دارند و يكي را با اغماض مي توان متوسط دانست. تنها مجموعه اي كه تا به امروز انتظارات را برآورده كرده؛ صاحبدلان بوده است؛ مجموعه اي كه هم مفاهيم مذهبي را به درستي متبلور كرده و هم با فيلمنامه اي منسجم، قصه اش را درست تعريف مي كند.با توجه به ضعف هاي ديگر سريال هاي ماه مبارك رمضان، مي توان اين پرسش را مطرح كرد كه وقتي فيلمنامه خوبي وجود ندارد، چرا شبكه ها اصرار به ساخت مجموعه در اين ايام را دارند؟ ضمن اين كه تصويربرداري بعضي از اين سريال ها هنوز به پايان نرسيده است. آيا يك سال فرصت كافي در اختيار مجموعه سازان و مديران گروه فيلم و سريال شبكه ها قرار نمي دهد كه باز هم همه چيز در نهايت عجله و شتاب برگزار شود؟

بازي
Area 51
سيستم:PS2
سبك: اكشن
002250.jpg
منطقه Area 51 ، جايي است در صحراي نوادا در آمريكا كه گفته مي شود در آنجا تشكيلات عظيم و مخوفي به صورت كاملاً سرّي در حال انجام تحقيقات بسيار خطرناكي هستند. در داستان اين بازي، يك دانشمند جوان در حال تحقيق بر روي عده اي موجود ساخته شده آزمايشگاهي براي دسترسي به سلاح بيولوژيك است كه در اثر يك حادثه، همه چيز از كنترل خارج شده و همه موجودات از آزمايشگاه خارج مي شوند و شروع به خرابكاري مي كنند.
يك تيم حرفه اي از طرف دولت براي كنترل مجدد اوضاع به منطقه اعزام مي شود اما به محض ورود آنها به منطقه 51، ارتباط آنها با خارج قطع مي شود. دولت مجدداً يك فرد كاركشته نظامي  را براي بررسي و گزارش اوضاع، راهي منطقه بحران زده مي كند و شما آن مأمور كاركشته دولتي هستيد كه وارد منطقه 51 مي شود. Area 51 در قياس با ساير عنوان هايي كه بر اساس اين منطقه ساخته شده اند، بازي خوش ساخت تر و جالب تري است.

God Had
سيستم:PS2
سبك: اكشن
002247.jpg
سبك شورشي هميشه به عنوان يكي از سبك هاي محبوب در دنياي بازي هاي كامپيوتري شناخته شده است. در اين سبك، شما مثل بازي شورش در شهر كنسول 16بيتي سگا، تنها وظيفه تان جلورفتن در مرحله با توسل به ضربات مشت و لگد است.
كنسول PS2 بازي مشابه اين سبك، تاكنون آنچنان كه بايد و شايد نداشتيم. Fial Fight, Urba Reigo , Beat Dow تنها عنوان هايي هستند كه اميدوار بوديم شايد ياد و خاطره بازي زيباي شورش را زنده كنند كه متأسفانه چنين نشد اما God Had عنوان جديدي است كه كاملاً به سبك بازي شورش طراحي شده است. در اين بازي، كنترل فردي كه ظاهراً يك دست جادويي دارد در اختيار شماست و بايد وارد محيط هاي مختلف شده، با ضربات مشت و لگد، دخل دشمنان را بياوريد. گرافيك بازي در حد متوسطي قرار دارد اما ايرادات فاحش آن به شدت توي ذوق مي زند.

|   اجتماعي    |    ادب و هنر    |    اقتصادي    |    دانش فناوري    |    بـورس    |    زادبوم    |
|   حوادث    |    بين الملل    |    فرهنگ و آموزش    |    سياسي    |    شهر تماشا    |    سلامت    |
|   شهري    |    علمي فرهنگي    |    ورزش    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |