در قتل آن لاين تماشاگر خيلي زود به هويت قاتل پي مي برد
معمايي در كار نيست
سعيد مروتي
|
|
قاتل اينترنتي
قتل آن لاين با تبعيت از الگويي آشنا در سينماي پليسي- جنايي كوشيده تا قالبي تازه و متفاوت داشته باشد. فيلم ماجراي قاتلي است كه قربانيان خود را از طريق اينترنت و در جريان چت كردن پيدا مي كند. در پي چند قتل پي در پي، پاي دختر جواني به ماجرا باز مي شود كه اتفاقاً پدرش سرهنگي است كه رسيدگي به پرونده قتل ها را بر عهده دارد.
قتل آن لاين به عنوان اولين فيلم بلند مسعود آب پرور كاري خوش ساخت است؛ با بازي هاي قابل قبول از جمشيد هاشم پور، الناز شاكر دوست و حميد گودرزي و اجرايي استاندارد. پاشنه آشيل فيلم، فيلمنامه اي است سست و بي منطق كه باعث هدر رفتن بخش اعظمي از انرژي كارگردان شده است.
قتل آن لاين اولين فيلم بلند سينمايي مسعود آب پرور اين روزها روي پرده سينماهاست؛ فيلمي كه تا به امروز فروش متوسطي داشته است.
آب پرور پيش از ساخت قتل آن لاين ، بيشتر در تلويزيون مشغول به كار بوده است. يك دهه پيش كه تازه ساخت ويدئوكليپ مرسوم شده بود، آب پرور يكي از پركارترين ويدئوكليپ سازان بود و در كارهايش مي شد نشانه هايي از ذوق و قريحه را مشاهده كرد. در اين سال ها هم آب پرور در تله فيلم هايي كه مقابل دوربين برد از علائقش در كار با مايه هاي پليسي و ايجاد تعليق خبر مي داد. شايد به همين خاطر بود كه براي ساخت اولين فيلم بلند سينمايي اش سراغ فيلمنامه قتل آن لاين رفت؛ فيلمنامه اي با تم جنايي كه پيش از آب پرور، صحبت از ساخت آن توسط چند فيلمساز ديگر بود...
***
سنت سينماي جنايي- پليسي ما به سال هاي دور بازمي گردد؛ به دهه سي و چهل و به سال هاي توفان در شهر ما و فرياد نيمه شب ساموئل خاچيكيان. خاچيكيان در آن سال ها با ايجاد تعليق و پرداختن به مايه هاي جنايي مخاطبان زيادي را به سينما جلب مي كرد. در نيمه اول دهه چهل، كه دوران طلايي جنايي سازي در سينماي ايران بود، خيلي ها به تقليد از خاچيكيان به ساخت فيلم هاي جنايي- پليسي پرداختند. منتها از آنجا كه در سينماي ايران ژانر چندان معنايي نداشته و بيشتر اين بوم ها بوده اند كه جريان سازي كرده اند؛ خيلي زود، تب جنايي سازي هم فرو نشست. خاچيكيان سال ها كوشيد تا سنت جنايي سازي در اين سامان را زنده نگه دارد اما حاصلش چيزي جز شكست هاي پياپي نبود.
در دهه هفتاد، فريدون جيراني با قرمز نشان داد كه مي شود با سينماي جنايي هم با مخاطب اين جايي ارتباط برقرار كرد. فروش بالاي قرمز باعث شد تا رونق تازه اي به اين ژانر بخشيده شود. هرچند فيلم هايي كه در پي اين موج ساخته شدند با وجود گيشه قابل قبولشان، كيفيت قابل اعتنايي نداشتند. فيلم هايي چون شب هاي تهران و رز زرد به عنوان دو نمونه از آثار پرفروش ولي فاقد عمق و ظرافت اين جريان قابل اشاره اند.
در نمونه هايي كه اين سال ها مقابل دوربين رفته اند جنايت ساخته محمد علي سجادي فيلم خوش ساختي بود كه البته آسيب هاي جدي از فيلمنامه ضعيفش خورده بود. درست مثل قتل آن لاين . آب پرور قبلاً هم با تله فيلم هايش نشان داده بود كه دكوپاژ مي داند و كارگرداني بلد است. در قتل آن لاين جز در پرده آخر، او وظايفش را به عنوان كارگردان خوب انجام داده است.به عنوان نمونه اي از يك كارگرداني خوب و استاندارد مي توان به سكانس خواب سرهنگ (جمشيد هاشم پور) اشاره كرد كه در آن در عين بي نظمي به دقت قطعه هاي پازل را كنار هم مي چيند و به نتيجه مورد نظر مي رسد؛ آن هم در شرايطي كه معمولاً در سينماي ايران چنين صحنه هايي خوب از كار درنمي آيند.
***
سينماي نوآر مولود ادبيات پليسي است. در واقع اين سنتي است كه از ادبيات به سينما آمده است. پشت سينماي نوآر موفق دهه چهل آمريكا، نويسنده هايي چون دشيل همت و ريموند چندلر ايستاده بودند. مثلاً فيلم شاهين مالت ساخته جان هيوستن به عنوان يكي از بهترين نوآرهاي تاريخ سينما، بر اساس داستاني از دشيل همت ساخته شد. اصلاً سينمايي كه در دهه سي شكل گرفت و در دهه هاي چهل و پنجاه ميلادي به اوج بلوغ و پختگي رسيد، بر اساس ادبيات پليسي دهه بيست و سي، پايه ريزي شد. تقريباً همه آن نوآرهاي برجسته سينما از شاهين مالت و خواب بزرگ گرفته تا غرامت مضاعف و فيلم هاي هيچكاك از دل ادبيات پليسي بيرون آمدند. حتي سري فيلم هاي جيمزباند هم بر اساس داستان هاي يان فلينگ جلوي دوربين رفتند.
بديهي است كه پشتوانه اي غني و قابل توجه دستاوردهاي درخشاني را به همراه داشته باشد. چنين پيشينه اي را اما نمي توان در ادبيات و سينماي ايران سراغ گرفت. اين درست كه در همان ابتداي شكل گيري نگارش داستان نويسي در ايران، رمان اجتماعي و با مايه هاي جنايي تهران مخوف نوشته شد ولي چيزي به نام ادبيات پليسي ايران را نمي توان به جا آورد. بيشتر نوشته هاي پليسي نويسندگان ايراني هم چيزي فراتر از تقليد از داستان هاي خارجي نبود؛ با فضاسازي ها و آدم هايي كه هيچ نشاني از اين آب و خاك را به همراه نداشتند.اگر داستان پليسي با تلاش هاي پيگيرانه نويسندگان برجسته اي مثل همت و چندلر معنا گرفت، در اين جا پيگيرترين نويسندگان پليسي، پاورقي نويساني چون امير عشيري و پرويز قاضي سعيد بودند با داستان هايي سطحي، سست و به شدت ضعيف. به همين خاطر بود كه فيلمسازي چون خاچيكيان وقتي قصد كرد فيلم پليسي- جنايي بسازد، به سراغ نمونه هاي خارجي رفت و به گرته برداري از آنها پرداخت و باز به همين خاطر است كه در بهترين نمونه هاي سينماي جنايي ما، به ندرت مي توان رنگ و بويي از ايراني بودن را مشاهده كرد.نكته اساسي تر اما، ضعف فيلمنامه در آثار پليسي ايراني است؛ ضعفي كه ريشه در فقر ادبيات پليسي ما دارد. حتي معدود داستان هاي پليسي موفق هم در هنگام ساخت به آثاري قابل قبول بدل نشده اند.به عنوان نمونه داستان فيل در تاريكي نوشته قاسم هاشمي نژاد، از معدود داستان هاي پليسي است كه هم ساختار روايي درستي دارد و هم فضا و آدم هايش ايراني اند؛ اما از همين داستان موفق، فيلمي ضعيف و ناموفق ساخته شد.
حتي در بازسازي فيلم هاي موفق هاليوود هم، فيلمنامه نويسان ما نتوانسته اند پايه و اساس فيلمنامه را بر اساس ساختار روايي درستي بنا كنند. به همين خاطر در رز زرد به عنوان بازسازي فيلم مي دانم تابستان گذشته چه كردي هيچ كدام از اصول سببيت داستاني نسخه اصلي رعايت نشده است.در قتل آن لاين هم كه از الگويي آشنا در سينماي جنايي تبعيت كرده، ضعف فيلمنامه موجب آسيب هاي جدي شده است. مهم ترين ايرادي كه به فيلم مي توان وارد دانست جلو بودن تماشاگر از شخصيت هاست. به همين خاطر است كه تماشاگر خيلي زود متوجه مي شود كه شهاب حسيني قاتل است. اصلاً از همان اوايل فيلم، سروشكل و رفتارهاي ظاهر حسيني، مخاطب را به او مشكوك مي كند. انتظار مي رود يك سرهنگ كار كشته و با تجربه، قدري زودتر به مسبب ماجرا پي ببرد.در واقع نويسندگان فيلمنامه در ترسيم روابط ميان شخصيت ها و پردازش آدم ها و سير وقوع حوادث درست عمل نكرده اند. به همين خاطر است كه در فيلمنامه جزئياتي كه لازمه يك اثر معمايي است رعايت نمي شد؛ شايد به اين علت كه ضعف فيلمنامه باعث شده اصلاً معمايي در كار نباشد!
|