شنبه ۶ آبان ۱۳۸۵
پنجره
تنها در خانه
005895.jpg
آيا فرزندتان به اندازه كافي بزرگ شده كه بتواند به تنهايي در خانه بماند؟ چگونه مي توان به اين مسئله پي برد؟
شايد فرزند 11 ساله شما از برنامه هاي بچه گانه اي كه در خانه دارد ايراد بگيرد و يا كودك 12 ساله تان بگويد كه هنگامي كه شما از خانه بيرون مي رويد نيازي نيست كه كسي پيش او باشد. تحت هر شرايطي، تمام اين مسائل براي كودكان در سنين 12 – 11 سالگي پيش مي آيد و شما نيز نمي دانيد كه آيا او واقعاً مي تواند تنها در خانه بماند يا خير.
طبق نظر كارشناسان، 5/3 ميليون نفر از كودكان پنج تا دوازده سال (بخصوص 11 تا 12 سال) در حدود يك ساعت از روز را بعد از مدرسه به تنهايي مي گذرانند و متخصصين مي گويند كه بيشتر كودكان در اين سن آمادگي كامل براي مستقل بودن را دارند.
بسياري از كودكان 12 – 11 ساله قرارهايي براي بعد از مدرسه مي گذارند كه نشان دهنده اين است كه آنها مي توانند تا حدي روي پاي خود بايستند. به نوجوانان اجازه دهيد كه براي لحظاتي كوتاه هم كه شده مستقل باشند و با اين كار، آنها مي توانند اعتماد به نفس خود را تقويت كنند. به آنها ياد دهيد كه چگونه از خود مراقبت كنند. اما در عين حال، خطرهايي آنها را نيز تهديد مي كند. به عنوان نمونه آنها در معرض خطراتي مانند اعتياد، دوستان ناباب و... هستند.
بنابراين، اگر فرزندتان ادعا كرد كه به اندازه كافي براي مراقبت از خود بزرگ شده است، چه تصميمي مي گيريد؟
شما بايد به نقاط ضعف و قوت و خلق و خوي شخصي فرزندتان به همان اندازه كه در جمع خانوادگيتان مي شناسيد، توجه كنيد. احتمالاً شما احساس امنيت بيشتري مي كنيد اگر در كنار چند همسايه خوب، دوستان و يا اقوام نزديك زندگي كنيد تا اين كه خانه تان در جايي دور و پرت و پر از آپارتمان هاي بدون سكنه باشد. بعضي از مسائلي كه شما بايد براي شروع كار در نظر بگيريد عبارتند از:
آيا شما و فرزندتان احساس آرامش و راحتي مي كنيد؟ بعضي از كودكان 11 ساله ممكن است از تنها بودن در خانه لذت ببرند و احساس آزادي و استقلال كنند، در صورتي كه برخي ديگر احساس تنهايي و وحشت مي كنند. با فرزندتان در مورد تنها بودن براي پي بردن به احساس او صحبت كنيد. به نظر كارشناسان، بسياري از آنها اگر از تنهايي بترسند به والدينشان مي گويند. اگر فرزندتان از چيزي مي ترسد، براي كابوس هاي مختلف مستعد است و يا رفتارهاي نامناسبي دارد، مطمئن باشيد كه او دوست ندارد كه تنها باشد، در نتيجه او آمادگي اين كار را ندارد. همچنين شما نيز بايد به آسودگي خيال خود نيز فكر كنيد. اگر هنگام فيلم ديدن در سينما احساس گناه مي كنيد و يا به خاطر نگراني در مورد فرزندتان تمركز كافي در سر كارتان نداريد، مطمئناً شما آمادگي كامل براي اين كار را نداريد حتي اگر فرزندتان بخواهد.
آيا او مي تواند مسئوليت پذير باشد؟ شما بايد دريابيد كه آيا فرزندتان به اندازه كافي براي مراقبت از خود عاقل و بالغ شده است؟ آيا او از عهده كارهايي كه شما به او محول كرده ايد برمي آيد؟ (آيا به خاطر دارد كه چه كارهايي از او خواسته ايد. مانند جمع كردن تختخوابش و يا خرده كاري هاي مربوط به خود) آيا او به راحتي و دقت مي تواند در مورد مسائل پيش آمده، فكر كند؟ آيا از قدرت بينايي و شنوايي خوبي برخوردار است؟ بعضي از كودكان آنچه را كه شما چند دقيقه پيش به آنها گفته ايد فراموش مي كنند. اگر فرزندتان اين گونه است او احتمالا به مراقبت و سرپرستي بيشتري نياز دارد.
اگر مطمئن شديد كه فرزندتان آمادگي كامل براي تنها بودن را دارد، به آرامي به او مسئوليت هاي جديد بدهيد. سپس اين كار را با نيم ساعت در روز شروع كنيد. كم كم مي توانيد زمان تنها بودن او را بيشتر كنيد، ولي كارشناسان مي گويند كه 2 الي 3 ساعت بيشترين زماني است كه مي توان كودكان را در اين سن تنها گذاشت.
آيا او براي انجام كارهاي اضطراري آماده است؟ هر كودكي كه تنها در خانه مي ماند بايد بداند كه در هنگام آتش سوزي جراحت و يا حوادث ديگر چه كارهايي انجام دهد. به او در مورد يك سري از اين مسائل كه ممكن است در خانه اتفاق بيفتد، اطلاعات بدهيد كه چگونه شيرفلكه آب را ببندد، اگر گاز نشت كرد چگونه شير گاز را ببندد و يا... شماره تلفن هاي ضروري را براي او بگوييد و يادداشت كنيد كه اگر اتفاقي افتاد و شما نتوانستيد خود را به موقع برسانيد او چه كار كند. جعبه كمك هاي اوليه را در دسترس قرار دهيد و حتي اگر لازم شد بعضي از كارها را به صورت عملي به او نشان دهيد: مثلا اگر برق قطع شد يا لوله تركيد چه كار كند؟ اگر نتوانستيد زماني كه گفته بوديد به خانه مي آييد او چه كار كند؟
آيا مي دانيد كه او در تنهايي چه كارهايي انجام مي دهد؟ كودكاني كه به طور آزادانه در خانه همسايه ها پرسه مي زنند و با دوستان زيادي بدون برنامه اين طرف و آن طرف مي روند احتمالا بيشتر از كساني كه در خانه تابع يك قانون و مقررات خاصي هستند، دچار مشكل و دردسر مي شوند. كودكان بايد هميشه حضور والدين را در خانه حس كنند حتي اگر حضورشان فيزيكي نباشد. آنها بايد وظايف خود را بدانند كه چه كار كنند و چه كاري را نبايد انجام دهند. به فرزندانتان بگوييد كه چه انتظاراتي از آنها داريد. آيا پس از مدرسه مستقيم به خانه مي آيند؟ آيا تكاليفشان را قبل از برگشتن شما انجام مي دهند؟
مطمئن شويد كه فرزندتان خيلي راحت و سريع مي تواند از عهده كارها زماني كه شما منزل نيستيد برآيد و شما نيز مي توانيد با تلفن او را كنترل كنيد. با اين روش والدين به خوبي مي توانند احساس آرامش كنند و بدانند كه همه چيز به نحو احسن پيش مي رود.
قبل از اينكه فرزندتان را در خانه تنها بگذاريد قوانيني را براي او مشخص كنيد، قوانيني، نظير: آيا اجازه ورود كسي به منزل را دارد؟ دقيقا به او بگوييد زماني كه در خانه تنها است چه كساني اجازه دارند كه به خانه شما بيايند.
آيا اجازه جواب دادن به آيفون را دارد؟ به او بگوييد كه اصلا نبايد جواب آيفون براي پستچي يا افراد ناشناس را بدهد.
آيا مي تواند جواب تلفن را بدهد؟ اگر فرد غريبه اي زنگ زد، به او بگويد: الان مادرم كار دارد، مي گويم كه بعداً به شما زنگ بزند.
چه كارهايي مي تواند انجام دهد؟ با اجازه شما مي تواند به اجاق گاز يا مايكروفر دست بزند و يا ممكن است كه شما به او اجازه استفاده از كامپيوتر و يا تماشاي تلويزيون را بدهيد.
ترجمه: رزيتا شاهرخ
منبع: parents

نقش بازي در رشد خلاقيت كودكان
اسباب آموزش
زهرا مير قائمي
كودك از طريق بازي  با انواع اسباب بازي، موفق به شناخت شكل ها، رنگ ها، اندازه ها، جنس اشياء و اهميت آنها مي شود و از بازيها و ورزش ها، مهارت به دست مي آورد. با اكتشاف و جمع آوري اشيا اطلاعاتي را كسب مي كند كه نمي تواند در كتاب هاي مدرسه اش پيدا كند. مطالعه كتاب و ديدن فيلم مناسب، اطلاعات كودك را وسيع تر مي كند و به او شادي و لذت مي بخشد.
كودك به وسيله بازي دنيا را مي شناسد، مي فهمد و كنترل مي كند و مي تواند ميان واقعيت و تخيل فرق بگذارد، ميزان توانايي هاي خود را با ديگران مقايسه مي كند و يك مفهوم روشن تر و واقع گريانه تر از خود به دست مي آورد و مي تواند مسئوليت كامل اعمال خود را برعهده بگيرد. در بازي نقش هاي معيني را برعهده مي گيرد و درمي يابد كدام نقش بيشترين لذت را به وي مي دهد و بازي او را قادر مي سازد تا رضايت بخش ترين رابطه ها را با ديگران برقرار كند.
با كمك بازي، خوب و بد را درك مي كند و مي فهمد كه اگر بخواهد در بازي يك فرد قابل قبول باشد بايد درستكار و با حقيقت، مسلط به خود و عادل باشد. همچنين درمي يابد دوستانش در بازي به نسبت والدين كمتر شكيبا هستند و ياد مي گيرد كه اصول اخلاقي را هنگام بازي نسبت به محيط خانه و مدرسه به طور كامل تر رعايت كند.
در دوران مدرسه علاقه به بازي نمايشي كم و به بازيهاي سازنده شروع مي شود. در اين بازي كودك مي تواند بدون همبازي مدت ها بازي كند و لذت ببرد. متداول ترين اين بازي كشيدن نقاشي، ساختن چيزهايي از گل، خمير، سنگ كاغذ و... مي باشد. اين نوع بازي هاي سازنده، قدرت تخيل كودك را تقويت نموده و موجبات بهداشت رواني و لذت حياتي مي شود.
بازي مناسب ترين روش تربيتي است و وظيفه مربي است كه بازيهاي مناسب براي كودكان ترتيب دهد.
مي توان ادعا كرد اگر يادگيري اوليه از طريق بازي مورد غفلت قرار گيرد يا توجهي به آنها نشود، آموزش و پرورش در سن هاي بالاتر آن طور كه بايد نمي تواند مفيد باشد.
بازي آزاد در مدارس دو ويژگي  فكري انساني (غلبه بر مشكلات- يادگيري نظم و ترتيب) را آشكار مي كند.
بازي با شن و آب شرايطي را فراهم مي كند كه كودك بازبان رياضي آشنا شود؛ مفاهيمي چون زياد، كم، پر، خالي و كوچك كه قبل از جمع بايد ياد گرفته شوند.
بازي به صورت صحبت كردن با بچه هاي ديگر باعث گسترش مفاهيم ذهني كودك مي شود و نظرش مبتني بر واقعيت مي شود.
تفكر كودك به زبان او بستگي دارد و براي برخورداري از زباني غني و وسيع  بايد دامنه خزانه لغات كودك را افزايش داد تا ابزار لازم را براي طبقه بندي و تعميم كه ساخت پيچيده اي دارند به دست آورند و مفاهيم زمان، فضا و احتمال را درك كنند.
يك بازي مطلوب براي كودكي كه در حالت لذت بردن از بيان كلمات است، نظر افكندن بر يك كتاب، تصوير يا مجله است.
بازي با لغات و صداها براي كودك خيلي لذت بخش است، به شنيدن داستان، تعريف داستان، بازي سؤال و جواب، انتقال پيام به ديگران علاقه  نشان مي دهد و با استفاده از اين علاقه مي توان براي رفع مشكلات و آموزش دروسي مانند فارسي، اجتماعي، علوم و هديه هاي آسماني و... استفاده كرد.
مربيان مي توانند قوانين و مقررات و اصول اخلاقي و رابطه صحيح با ديگران را در بازي به بچه ها آموزش دهند.
با دقت در بازي، مربيان مي توانند كودكان را دقيق تر شناسايي كنند و به وسيله بازي مشكلات عاطفي كودكان را تعديل نمايند.
با استفاده از بازي مي توان به بچه  ها آموخت كه چگونه مشكلات خود را حل كنند و در نهايت آنها را براي زندگي آينده آماده كرد.
با تقويت رفتار هوشمندانه و استفاده از قوه تخيل در بازي، زمينه اي بهتر براي تفكر كودك فراهم مي شود. دوستان در مدرسه تكيه گاه كودك هستند و به او احساس ايمني مي دهند و براي او سرمشق رفتاري هستند. بنابر اين با كمك آنها مي توان بعضي از مشكلات كودكان را برطرف كرد. (البته به صورت بازي)
اگر قرار است پايه اي محكم براي يادگيري رياضيات در دوران مدرسه ابتدايي در كودكان بسازيم كودك بايد انواع مختلف بازي آزاد را در سنين قبل از دبستان داشته باشد.
پس بايد امكانات لازم براي گسترش مهارت زباني كودك فراهم شود تا مفاهيم ضروري براي تفكر رياضي را به دست آورند. همچنين موقعيت هاي مناسب براي رشد بدني آنها را نيز بايد فراهم كرد و با وسايلي مانند تاب، سرسره، نرده ها و ميله ها در سنين قبل از دبستان و اوايل دبستان بازي كنند تا ماهيچه هاي بزرگ بدني تقويت شوند.
آموزش شنا اعتماد به نفس را در كودكان تقويت مي كند. كودكان از وسايل ارتباطي ديگري از قبيل نقاشي و داستان نيز استفاده مي كنند و نظريات و احساسات خود را بيان مي كنند.
كودكان توانايي هاي زيادي دارند، اما همگي افرادي مستعد هستند و بايد به آنها اعتماد كنيم.

شكاف نسلي از منظر روان شناسي
آرزوي استقلال
005898.jpg
مفهوم شكاف نسل ها، بين والدين و فرزندان،  از تجربه پدر و مادر نوجوان ها بودن پديد آمد. اين شكاف نشان دهنده تفاوت در تجربه زندگي و درك رخدادهاي زندگي است. بسياري از مسائل و مشكلات از آنجا ناشي مي شود كه نوجوانان نياز به استقلال و گسستن از خانه را دارند،  در صورتي كه اين موضوع براي والديني كه قادر به رهاسازي نيستند و مي خواهند كنترل خود را روي نوجوانان ادامه دهند بسيار تهديدكننده است. پس نكته اساسي در تفاوت بين نسل ها ديدگاه متفاوت اين دو نسل در برخورد با مسايل است. هر كدام دريچه اي خاص براي ديدن دارند و اين باعث مي شود كه از يك پديده دو برداشت متفاوت داشته باشند. شكاف بين نسل ها ناشي از دو عامل عمده: اختلاف و تفاوت بين عصرها و رشد ناشي از تفاوت فناوري. اين شكاف بازتاب تغييري است كه جامعه بر يك نسل تحميل مي كند. استقلال رواني انسان در يك فرايند از تولد تا جواني شكل مي گيرد. در اين مسير تكويني شكاف نسل ها را مي توان از دريچه بلوغ نگريست. اين مقاله تمركز خود را روي تحول رواني نگه خواهد داشت تا شايد بتواند زواياي بيشتري از موضوع را روشن كند.
اصولاً مي توان سه مرحله انتقالي در راه استقلال يك فرد برشمرد:
الف) تولد: در رحم، نوزاد صددرصد به مادر وابسته است. با تولد نوزاد و بريدن بند ناف، وي پا به جهاني تازه مي گذارد. به نظر اتو رنك، در كتاب ضربه تولد ، جدايي از رحم باعث شكل گيري اضطراب نخستين مي شود. در اين مرحله تغذيه درست احساس امنيت ايجاد مي كند، به بيان ديگر شير دادن توسط مادر به كودك لذت مي دهد و احساس ايمني را القا مي كند.
ب) از شير گرفتن: طول اين دوره به عوامل فرهنگي نيز بستگي دارد. لذا مي توان بعداز دو سالگي را ذكر كرد. كودك مجبور است استقلال تغذيه اي از مادر را تجربه كند. غذاي راحت و آبكي مادر جايش را با غذاي سفت كه نياز به جويدن دارد عوض مي كند.
ج) نوجواني: دوره رها شدن از وابستگي ها و ورود به صحنه اجتماعي است. اصولاً مفهوم شكاف نسل ها بين والدين و فرزندان در اين دوره پديد مي آيد و اين دوره در شكل گيري شخصيت آينده فرد نقش حياتي ايفا مي كند. نوجوان براي ورود به اجتماع نيازمند به سه صفت است:  همپايگي با بزرگسالان، انديشيدن به آينده و داشتن برنامه.
نوجوان مي خواهد خود را همپايه بزرگسالان بداند و بر اين اساس قضاوت كند. او براي آينده خود نگران است و مهمترين صفت داشتن برنامه است. چون در اين دوره دچار تضاد مي شود و براي حل اين كشمكش احتياج به نقشه براي اصلاحات اجتماعي دارد. گاهي نيازهاي نوجوان با هنجارهاي اجتماعي در تضاد و تقابل مستقيم قرار مي گيرد. كارزون در تحقيقي با نام خشونت و عقايد پسامدرن به نوعي استحاله در رويكرد جوانان نسبت به روابط بين فردي اشاره مي كند. وي مي گويد: خشونت در رفتار اجتماعي يك جنبه ويژه استحاله است . پس نسل جديد خشن تر از نسل قبلي است. صنعتي شدن جوامع شكل گيري هويت را در نوجوانان طولاني كرده و عقايد آنان در برخورد با فناوري دگرگون شده است.
نوجواني يك دوره از شير گرفتن رواني است كه شخص پشت سر مي گذارد و به سمت استقلال و ثبات و استحكام رواني پيش مي رود. اين دوره نيازمند آموزش و پرورش يعني نفيس ترين هديه جامعه است. آموزش و پرورش امكانات و ابزار مناسبي براي حركت به سوي استقلال است.
بلوئر مي نويسد: ... نسل قبلي رشد اقتصادي سريع و فرصت هاي وسيعي را در برابر خود مي ديد... نسل جديد خود را در برابر كسادي و تنزل آن و فرصت ها و موقعيت هاي شغلي محدود مي بيند با جامعه اي آشفته، جوانان به دنبال شغل به هر دري مي زنند تا آينده شغلي خود را تامين كنند. در نظام جديد نوجواناني تربيت مي شوند كه مدت ها درس مي خوانند تا وارد بازار كار شوند، ازدواج كنند و... نسل قبلي زودتر بحران نوجواني را پشت سر مي گذاشت، زودتر سركار مي رفت، ازدواج مي كرد و خانواده تشكيل مي داد. اگر نسل قبل بخواهد با همان ديد قبلي به مسائل بنگرد مثلاً بيكاري جوانان را بيانگر بي عرضه بودن آنها بداند تا شرايط خاص اجتماعي، آنگاه اين تضاد و عدم درك متقابل، انعكاسي از شكاف بين نسل هاست.
با شكاف نسل ها چگونه برخورد كنيم؟
برخورد با اين پديده در سه حيطه ميسر است:
۱ - خانواده 2- مدرسه 3- اجتماع
۱ - خانواده: از نظر پيشگيري خانواده حائز اهميت بسيار است. زيرا بيشتر يادگيري هاي اوليه كودك و رشد او در خانواده صورت مي گيرد. شناخت علايق، نيازها و نگراني ها در صورتي انجام مي گيرد كه والدين با كودك خود رابطه اي صحيح بر اساس همدلي و درك متقابل داشته باشند. اگر رابطه انساني با كودك برقرار شود كودك با والدين احساس راحتي و نزديكي مي كند و آنگاه ناگفته ها، نيازها و دلواپسي هايش را بازگو مي كند و سپس والدين با استدلال و منطق همراه با خونسردي و متانت او را آگاه مي سازند. والديني كه از تحولات جامعه بازمانده اند و در برابر تغييرات سپر در دست دارند و تفاوت هاي خود با فرزندشان را نمي پذيرند، نمي توانند والديني موفق باشند.
۲ - مدرسه: محيط تحصيلي واكنش هاي خاصي را در كودك پديد مي آورد. لذا وجود دو شخصيت تحصيلي و خانوادگي را مي توان براي كودك درنظر گرفت و زندگي كودك در بين آنها در نوسان است. در اين زمان دانش آموز انعطاف و نرمش را در حيات فكري خود داخل كرده و كنار آمدن با موقعيت و سازگاري را فرامي گيرد. به طور كلي وظايف مدرسه را مي توان اين چنين فهرست كرد:
۱ - تقسيم كار و كار مناسب خود را يافتن
۲ - عهده دار شدن وظايف مختلف
۳ - همكاري و مسئوليت پذيري
۴ - شركت در فعاليت هاي گروهي- اجتماعي
۵ - مهارت يافتن در كارهاي فني
يك نظام آموزشي سالم و شكوفا مي تواند سازگاري و انطباق كودك با مدرسه را به ارمغان آورد. يك معلم خوب از تجارب شخصي خود بيرون مي آيد و به درون جهان دانش آموز پا مي گذارد. پس لازمه نظام آموزشي پويا آموزش مهارت هاي گوش دادن (نه شنيدن) و همدلي به معلمان است. سير تحول آموزش و پرورش از معلم محوري به سمت شاگرد محوري به معناي شاگرد (فرزند)سالاري نيست. متفكران استبداد محور تصور مي كنند كه شاگرد محوري تهديدي براي جايگاه معلم است. درحالي كه نظام آموزش و پرورش شاگرد محور به سوي درك و فهم نيازهاي دانش آموز حركت مي كند نه ارضاي آنها. در ارضاي نياز و اشباع آن خطر وابستگي و عدم رشد وجود دارد اين خطر كمتر از خطر ناكام گذاشتن نيازها به واسطه نگاه از بالا به دانش آموز نيست.
نگاه از جايگاه اربابي مساوي نديدن و درك نكردن دانش آموز است. توجه به شناخت كودكان در سنين و مراحل رشد و ارايه راهكارهاي تعليم و تربيت بر اساس نيازها و توانايي هاي خاص از مواردي هستند كه بايد مورد توجه نظام آموزش و پرورش قرار گيرد.
۳ - اجتماع: رسانه هاي جمعي، نهادها، موسسات دولتي و خصوصي و... بايد به تشريح و توصيف خاص نسل جديد بپردازند ووالدين را با بعضي از نيازهاي نوجوانان كه از نظر دور مانده آشنا كنند. آموزش در رسانه ها مهمترين قسمت است. توصيف شيوه هاي برخورد با نابهنجاري، طبيعي بودن بحران نوجواني و امثال آن از آن جمله اند. اينترنت پديده اي كه در عين هدايت جامعه به سمت دهكده جهاني و اتصال ملل مختلف به هم مي تواند آسيب هاي جدي را ايجاد كند. تصاوير مستهجن، دوستي هاي آذرخشي در اتاق هاي گفت وگو (chat) و... همه و همه خبر از سيطره گفتاري جديد دارند كه قادر است در جهت گيري هاي فرهنگي هر ملتي تاثير بگذارد. در معرض مدرنيته قرار داشتن يك جامعه نيز مي تواند پاسخ هاي مقابله اي مختلفي را فرابخواند. از يك طرف مي شود با مظاهر مدرنيته روبه رو نشد و از طرف ديگر تلاش كرد تا فرآيند مدرن شدن را با توجه به مقتضيات و ضرورت هاي فرهنگي درك كرد. طرح انجماد مدرنيته طرحي آزمون شده است كه آزمون دوباره اش هزينه بالايي بر اجتماع تحميل خواهد كرد.
منابع:
- احدي، حسن؛ محسني نيكچهر، (1377)، روان شناسي رشد، مفاهيم بينادي در روان شناسي نوجواني و جواني، تهران: چاپ و نشر بنياد.
- بيابانگرد، اسماعيل، (1376)، روان شناسي نوجوان، تهران: دفتر فرهنگ اسلامي.
- خسروي، معصومه، (1380)، مربيان بزرگ در تربيت، مجله تربيت، سال شانزدهم، خرداد ماه.
- سروري، محمدحسين، (1371)، قلمرو روان شناسي، تهران: نشر نكته.
- كاپلان، هارولد؛ سادوك، بنيامين و كرب، جك،(1376)،خلاصه روانپزشكي، جلد اول، ترجمه نصرت الله پورافكاري، شهر آب.

جدول اعداد (سودوكو)198
005937.jpg

اجتماعي
اقتصاد
انديشه
سياست
شهرآرا
موسيقي
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |