شنبه ۶ آبان ۱۳۸۵
نگاهي به مجموعه آلبوم هاي 186 تصنيف قديمي
يادگار سال هاي ركود
علي شيرازي
005934.jpg
گروه ادب و هنر- سه ماهي مي شود كه مجموعه آلبوم هاي 186 تصنيف قديمي با صداي كرامتي از طرف انتشارات ماهور به بازار آمده است.
اين آلبوم ها، آثار ارزشمندي در حوزه موسيقي اصيل ايراني است كه ترانه هاي آن پيش از اين هم توسط استادان ديگري نظير شجريان اجرا شده بود. اما آنچه در اين مورد مهم است، كمانچه نوازي است كه وظيفه همه نوازندگان ديگر را به دوش مي كشد تا كار كرامتي به اجرا درآيد.
نوشته حاضر نگاهي است به اين اثر، هرچند مجمل.
***
انتشار 186 تصنيف قديمي با گذشت سال ها از درگذشت استاد دوامي و همچنين تدوين نسخه مكتوب اين تصانيف، اتفاق فرخنده اي در هنر موسيقي ايراني به شمار مي رود. انگار بايد سال ها مي گذشت تا بخشي از تصانيف ثبت شده و برجاي مانده از دوره قاجار در هزاره سوم و بر روي يكي از آخرين ابزار پخش صوت- سي دي- ضبط شود و به دست علاقه مندان برسد. هرچند كه گسست هاي چندساله ميان انتقال گنجينه موجود در سينه استاد دوامي و كوشش صبا و پايور در مكتوب كردن تصنيف ها، انتشار كتاب و سرانجام ضبط آن ها توسط كرامتي، كاشفي و موسوي گاه به يك دهه و بيشتر و در مواردي حتي چند دهه رسيده است.
***
فكر ضبط 186 تصنيف قديمي 9 سال پس از انتشار چاپ نخست كتاب استاد پايور (تصنيف هاي عبدالله خان دوامي) از سوي محمد موسوي به كرامتي پيشنهاد و از طرف او پذيرفته شد.
كرامتي در اين زمينه مي گويد: از طرفي فكر مي كردم كار ديگري از دستم بر نمي آيد. از طرف ديگر هم مطمئن بودم كه از پس انجام چنين كارهايي برمي آيم. اصولاً روحيه شخصي من اين گونه است. خوب كه نگاه مي كنم، مي بينم آدمي هستم كه هميشه در بدترين شرايط به كار پناه مي برم و از آن جواب مي گيرم.
كرامتي با وسواس و دقتي مثال زدني تا حد امكان براي تك تك گوشه هاي سازي- و تا پيش از اين غيرآوازي- رديف موسيقي ايران شعر پيدا كرده- و حتي سروده(!)- است. در بيان مشكل بودن چنين كاري همين بس كه در چند سال اخير او فقط توانسته است همين سه دستگاه و يك مايه آوازي را شعرگذاري، ضبط و منتشر كند. جالب اين كه در برهوت اوضاع فعلي موسيقي، فعاليت هاي او بازتاب چنداني نيز پيدا نمي كند.
از جمله او در پاسخ نگارنده در برابر اين پرسش كه انعكاس انتشار آلبوم شماره يك مجموعه آواز چه تأثيري در تهيه و ضبط آلبوم دوم گذاشت، مي گويد: هيچ  تأثيري نداشت، چون نقدي نديدم كه بررسي كارشناسانه و دقيقي را در بر داشته باشد. اظهارنظرها بيشتر سليقه اي و در حد دوست دارم يا ندارم بود. به همين دليل بدون توجه به آن ها به كارم ادامه دادم و همچنان نيز ادامه خواهم داد، چون معتقدم كه هر كاري كه انجام مي شود و كلاً هر پديده اي به مرور زمان جايگاه واقعي خود را پيدا خواهد كرد.
نكته جالب انتشار تقريباً همزمان آلبوم شماره دو آواز با مجموعه پنج آلبومي 186 تصنيف قديمي در نيمه اول امسال بوده است.
۱۸۶ تصنيف، شكل اجرا و ضبط شده بخش تصنيف هاي كتاب رديف آوازي و تصنيف هاي قديمي به روايت استاد عبدالله دوامي (گردآورنده: استاد فرامرز پايور) است كه بسياري از آن ها تاكنون شنيده نشده و يا حداقل توسط عامه مردم كمتر شنيده شده است. از استاد دوامي به جز معدودي تصنيف هاي ضبط  شده بر روي صفحه، در دهه هاي ابتدايي ورود دستگاه ضبط به ايران، در دوره جواني اش و همچنين رديف  آوازي ضبط شده در دوره كهنسالي استاد، اثر ضبط  شده ديگري در دسترس عموم قرار ندارد. مي ماند تعدادي تصنيف كه گويا در دهه پنجاه توسط استاد محمدرضا شجريان ضبط شده است. شجريان و گاهي شاگردانش از ضبط تك تك اين تصنيف ها در جاهايي نظير اتومبيل و در حين حركت ماجراهاي جالبي نقل مي كنند. اما به هر روي اين آثار ضبط شده كه در مالكيت شجريان قرار دارند تاكنون فرصت انتشار نيافته اند.
اين مجموعه داراي تصنيف هايي در 6 دستگاه و 5مايه موسيقايي هستند. (عجيب اين است كه اين بار هم مانند آواز، دست دستگاه راست پنجگاه در زمينه تصنيف هم در ميان آثار قديمي خالي است!) به همين دليل گنجينه اي مهم و معتبر از تصنيف- يكي از پرطرفدارترين قطعه هاي موسيقايي در ايران- را در اختيار علاقه مندان قرار مي دهند.
اين تصنيف ها به جز صداي خواننده تنها با يك ساز- كمانچه- اجرا شده اند. دليل انتخاب كمانچه، نگارش نت هاي كتاب براي دو ساز ويولون و كمانچه بوده است. در نهايت كمانچه به اين دليل كه سازي اصالتاً ايراني است بر ويولون ترجيح داده شده است. براي اين كار مهم پريساكاشفي نوازنده جوان كمانچه انتخاب شده و به خوبي از عهده كار برآمده است.
كاشفي مدتي است در مقطع كارشناسي در رشته موسيقي دانشگاه آزاد دانش آموخته شده و از آموزش هاي داريوش پيرنياكان بهره مي برد.
در موقع اجراي آلبوم چشمه مهر - يكي از آخرين آثار محسن كرامتي- اين دو با هم همكاري مي كنند و همين دليل انتخاب او توسط كرامتي براي به سامان رساندن پروژه 186 تصنيف قديمي مي شود.
به احتمال قريب به يقين نخستين بار است كه در موسيقي تصنيفي، اين حجم وسيع از آثار تنها با يك ساز به همراه صداي خواننده اجرا شده است؛ چرا كه در ضبط 186 تصنيف تنبك و هيچ  ساز كوبه اي و ضربي ديگري حضور نداشته است. به همين دليل كمانچه تنها و صداي خواننده در اجراي تصنيف ها فضاسازي تازه اي را براي شنونده موسيقي ايراني خلق مي كند. در اين ميان نمي توان تأثير همراهي كمانچه با آواز را كه سازي كششي است در آفرينش اين حس و حال ناديده گرفت. به علاوه اجراي آثاري كه بعضي از آن ها بارها شنيده شده و همگي نيز به صورت مكتوب و به خط نت در كتاب موجود بوده است كاري حساس بوده كه هر دو هنرمند از آن سرافراز بيرون آمده اند. كرامتي در شناسنامه نوار در خصوص ميزان وفاداري خودش و نوازنده كمانچه در اجرا به كتاب نوشته است:
در اجراي تصنيف ها سعي كرديم در حد توان مان به متن وفادار بمانيم. با اين حال در مواردي انگشت شمار تغييراتي را لازم ديديم: اشعار بعضي تصنيف ها را كلاً يا جزئاً تغيير داديم؛ از جمله تصنيف شماره 1 ابوعطا و تصنيف هاي شماره 23 و 36 ماهور...
در مواردي نيز تحريرها با متن تفاوت دارند: تصنيف شماره 14 ابوعطا- دل بر من...- سطر 6، ميزان هاي اول و سوم،...
... هنرجويان و علاقه منداني كه قصد فراگيري تصنيف هاي مجموعه را دارند بهتر است در هنگام گوش سپردن به آن ها، براي بهره گيري بيشتر، كتاب رديف آوازي و تصنيف هاي قديمي را نيز پيش رو داشته باشند و اشعار را با نت هاي مربوط به آن مطابقت دهند.
كرامتي در پايان يادداشت خود دو نكته ديگر را اضافه مي كند كه ذكر آن ها خالي از لطف نيست: يكي اين كه كوك ساز در همه اين تصنيف ها يك پرده پايين تر از آن چيزي است كه به نت درآمده است. دوم اين كه كمبود ساز تنبك در اين مجموعه را هرچند قابل دفاع نمي دانم، اما در ضبط آزمايشي با تنبك متوجه شدم كه وضوح كلمات اشعار از آن چه هست خيلي كمتر مي شود و اين نه گناه تنبك كه گناه .... و دست كوته  ماست. به جز اين ها هريك از آلبوم هاي 186 تصنيف قديمي با شناسنامه و بسته بندي نسبتاً خوبي همراه است. از جمله ويژگي هاي ارزشمند اين شناسنامه گنجاندن اشعار تصنيف هاي هر 5 آلبوم در آن هاست كه كار شنونده پيگير را آسان تر مي كند.
۱۸۶ تصنيف، رديف سازي آوازي و آثاري مشابه آن كه كرامتي و معدود هنرمنداني نظير او در حال و هواي نه چندان مساعد اين روزهاي موسيقي ايراني آن ها را در دسترس علاقه مندان قرار مي دهند، بيان گر حداقل كاري است كه استادان اين رشته در نبود فرصت مناسب براي عرضه آلبوم و اجراي كنسرت مي توانند انجام دهند. ضمن اين كه ارزش كارهاي پژوهشي در عرصه هنر، نه تنها دست كمي از اجراهاي عمومي ندارد كه به  نوعي بيمه كننده آينده آن هنر خواهد بود. از اين نظر تلاش دست اندركاران 186 تصنيف قديمي دست مريزاد مي طلبد.

نگاه
به انگيزه انتشار آلبوم گريز
(شهبازيان گلچين)
مانده در يادها
005925.jpg
گروه ادب و هنر - هميشه برايم  اين پرسش مطرح بود كه چرا بايد نام شهبازيان به عنون پسوندي بر تركيب به اهتمام بچسبد.  اين پرسش ها را مي توان با شنيدن كارهاي اوليه شهبازيان كه خوشبختانه  اين سالها، چندتايي از آنها فرصت انتشار دوباره يافته اند، پاسخ داد. كارهايي كه موج آن از انتشار كاشفان فروتن شوكران دوي احمد شاملو آغاز و با جام تهي محمدرضا شجريان استمرار يافت و  اينك با گريز نادرگلچين به نقطه هاي اوجش رسيده است.
آنهايي كه كاشفان فروتن شوكران يك و نيز دو را شنيده اند و آن را با ديگر آثار آهنگسازي كه براي شاعران ديگر، همانند مرحوم اخوان يا شاملو، تنظيم و ساخته شده، مقايسه كرده باشند، به سخنم اعتماد پيدا مي كنند كه شهبازيان براي تك تك كلمات شاعري كه قرار است روي آهنگش شعري بخواند، تأمل كرده است و نوانس هاي صداي ساز را با فراز و فرود صداي شاعر و بحور شعري چنان تنظيم كرده است كه شنونده حس مي كند  اين آهنگ در خدمت شعر است و به وي درك دقيق و افزونتري براي فهم شعر اعطا مي كند. اين تفاوت را مي توان در آثار مشترك خوانندگان نامي  با شهبازيان و نيز آثار همان خوانندگان با ديگر آهنگسازان به خوبي به مقايسه نشست. از  اين مقايسه قطعاً به اين نتيجه خواهيد رسيد كه يك آهنگساز آشنا به شعر و نيز آگاه به ظرايف آوازي و فيزيك صداي خواننده، تا چه اندازه در بركشيدن صداي خواننده و ادا كردن حق آن صدا تأثير دارد. اگر باور نداريد برويد مقايسه كنيد آلبومهايي كه شهبازيان به عنوان آهنگساز با خوانندگاني چون افتخاري، مختاباد، محمد اصفهاني و... انجام داده است، را با كارهاي همين خوانندگان با ديگر آهنگسازان.  اين ويژگي البته در يكي دو آهنگساز ديگر هم مستتر است كه حسين عليزاده و نيز پرويز مشكاتيان و محمدرضا لطفي از جمله آنهايند كه به قول معروف رس خواننده را مي كشند و تا تمامي  ظرفيتهاي صداي وي را در كار پياده نكنند، دست از سرش برنمي دارند.
***
گريز كه به تازگي انتشار عمومي  يافت، چنان كه شهبازيان مي گويد حاصل سالهايي است كه معروف به انتشار موج نوي موسيقي  ايراني است. سالهاي دهه پنجاه كه در موسيقي سنتي گروه شاگردان برومند به مدد محمدرضا لطفي، حسين عليزاده و پرويز مشكاتيان آثار متفاوت و شنيدني چاووش ها را انتشار عمومي  دادند.
در  اين سالها شهبازيان دانشجوي موسيقي در دانشگاه هنرهاي زيباي دانشگاه تهران بود. در  اين سالها هوشنگ ابتهاج سايه نيز در راديو جنبشي موسيقايي را به وجود آورده بود و موسيقي گريز هم كه با صداي استاد نادر گلچين و آهنگسازي شهبازيان ساخته شد، حاصل سروده اي از استاد هوشنگ ابتهاج سايه بود.
گريز بداهه اي است دلنشين و كامل كه روي شعر نوين  ايران با الهام از ملودي اصلي اثر اجرا شده است. در اين اثر بداهه نوازي استاد فرهنگ شريف را هم مي شنويم كه مضرابهاي منحصر به فردي دارد و صدادهي ساز وي در تار ويژه و مختص وي است و بس.
بخش دوم اثر كه بر تربت حافظ نام دارد نيز قصه اي مشابه دارد.  اين اثر مجموعه اي است از قطعه اي اركسترال به همراه ساز و آواز. قطعه اركسترال  اين مجموعه راپسودي سنتور و اركستر بر روي چهار مضراب موسيقي دان نامي  ايراني، زنده ياد ابوالحسن صبا است كه با تكنوازي سنتور بهناز ذاكري همراه است.
صداي استاد نادر گلچين نيز بخش جدايي ناپذير  اين آلبوم است. گلچين، صدايي خاص با سوزي پنهاني و نيز پخته و پرورده دارد كه با ساختار اركستري هماهنگي شگفتي پيدا مي كند . گلچين از تحريرهاي شمرده و پخته آوازي برخوردار است و سعي مي كند كه محدوده صدايش را بشناسد و در همان محدوده به نحو اكمل از تمامي ظرفيتهاي صدايي اش بهره ببرد. وي شعر را به خوبي مي شناسد و به همان خوبي و شمردگي در آوازهايش ادا مي كند.

گفت و گو با جهانبخش رستمي، سرپرست گروه گوران
دو ساز در يك گروه 70 نفره
005916.jpg
005919.jpg
سيد ابوالحسن مختاباد- قرار است گروه موسيقي گوران و گروه موسيقي شمس اوايل آبان ماه كنسرتي را در شيراز برگزار كنند. نگاهي به سخنان سرپرست گروه تنبور نوازان گوران نشان مي دهد كه نزديك به هفتاد نوازنده دف و تنبور قرار است در اين برنامه، موسيقي اجرا كنند و بنوازند.
طبيعي است كه گرد آوري و تمرين دادن و هدايت چنين گروهي كار و تلاشي طاقت سوز را مي طلبد و از اين بابت بايد بر كار سر پرستان اين گروه ها درود فرستاد و بوسه تحسين بر دستانشان زد. اما پرسشي كه در اين ميانه به ذهن متبادر مي شود اين است كه هدف از اين نوع گروه نوازي چيست؟ چند مدتي است كه استفاده از دف هاي فراوان و سازهاي كوبه اي چند گانه در ساختار موسيقي گروه نوازي ايران باب شده و مي رود كه به يك اپيدمي تبديل شود( شايد هم تابه حال شده باشد) و اين البته از منظر موسيقي شناسي و سازبندي و تنظيم و آهنگسازي محل اشكالات عديده است و سبب مي شود كه اهل موسيقي ، به خصوص جوانان علاقه مندي كه در زمينه موسيقي ايراني و اصيل فعاليت مي كنند ، به جاي تعمق در چرايي تشكيل چنين گروههايي مرعوب هيمنه وهيابانگهاي جمعيتي آن شوند .
آنهايي كه در گروه نوازي موسيقي ايراني تعمق و تفحصي كرده اند ، مي دانند كه اضافه كردن هر سازي به يك گروه موسيقي بايد براساس نيازهاي آن اركستر و آن آهنگ باشد و نبايد بي جهت ساز به گروه اضافه كرد. خوشبختانه در اين زمينه گروه هايي چون گروه كيخسرو پور ناظري و گروه آقاي علي اكبر مرادي و تجربه هاي آنها در اين زمينه پيش چشم است. يادم نمي رود كه استاد پورناظري در يك كنسرت بيش از 8 تا 9 نوازنده تنبور را در كنار هم بنشاند . شايد يكي از دلايلي كه ايشان  و دو فرزند خلفشان به سمت استفاده از سازهاي ديگر در اركستراسيون رفتند ، به اين دليل بود كه اصولا ساز تنبور سازي اركستري نيست و توانايي هاي و پتانسيل اين ساز عمدتا در تكنوازي ها است كه خود را به رخ شنونده مي كشاند و وي را مسحور ساز و نوازنده مي كند. يادم نمي رود كه در جشنواره موسيقي نواحي ايران و در سرسراي هتل گواشير استاد و نوازنده پيشكسوت تنبور ، زنده ياد امرالله شاه مرادي هنگامي كه بر تنبور پنجه نواخت و نواي علي جويم علي گويم را در نغمه اصفهان سر داد ، كل جمعيت به يكباره در سكوتي عميق فرو رفت و به واقع حس نابي از يك اجراي تكنوازي كم نظير يك نوازنده تنبور را درك و دريافت كرد.
بر چنين بنياني است كه بايد فلسفه وجودي چنين گروههايي را به پرسش گرفت. واقعاً سازي همانند دف كه در هر كنسرت يك عدد آن هم به دليل صداي بالايي كه دارد، براي كل اركستر كافي است و همان حسي را به شنونده انتقال مي دهد كه 40 ساز ، چرا بايد اين تعداد از اين ساز را به كار گرفت. جوانان علاقه مند به افزايش گروه ها بهتر است به تجربه مفيد و امتحان پس داده بزرگاني چون پرويز مشكاتيان و يا حسين عليزاده و حتي گروه كامكار ها مراجعه كنند كه با كمترين سازها بيشترين مطلب و محتوي را به شنونده انتقال مي دهند. اميد كه چهره هاي جواني چون جهانبخش رستمي كه خود اطلاعات خوب و مناسبي در اين زمينه ها دارد ، در باره چرايي شكل دهي گروههايي با اين حجم تامل كنند .
جهانبخش رستمي متولد 1356 گوران كرمانشاه نوازندگي را از 6 سالگي نزد خواهرش سهيلا رستمي و برادرش بهرام رستمي كه نوازندگان گروه شمس بودند، آغاز كرد و سپس از محضر علي اكبر مرادي نوازنده صاحب سبك تنبور  بهره هاي بسيار جسته و در ادامه راه نيز از محضر استاداني چون: پورناظري ، رهنما (توسط آثارشان) حضوراً از محضر مرحوم سيد خليل عالي نژاد و اساتيد آقاي مرادي چون سيد ولي حسيني و استاد طاهريار و ديگران كسب فيض كرد. اولين بار در 11 سالگي همراه با آرش مرادي در بخش موسيقي جشنواره فيلم كرمانشاه همراه با گروه چكاوك اجرا كرد و بعد از آن در تك نوازي سه سال پياپي در سال هاي 71-70-69 كرمانشاه به مقام اول دست يافت. در آن زمان همراه با تحصيل در گروه هاي مختلف چون چكاوك دالاهو عندليب و لاوچ به سرپرستي آقاي مرادي به اجراي موسيقي در كرمانشاه تهران پرداخت و در اجراي آلبوم مهجوري اثر مرادي نيز مشاركت داشت. رستمي سپس به شيراز آمده و در سال 79 در كنار آموزش تنبور گروه تنبورنوازان گوران را راه اندازي كرد در همان سال توانست ديپلم افتخار و مقام اول تكنوازي بخش برترين ها در جشنواره فجر را كسب كند.
سال 83 اولين كنسرت را در شيراز برگزار كرد. اين گروه با 50 نوازنده تنبور و 40 نوازنده دف به عنوان گروه برگزيده جشنواره فجر شناخته شد. گفت وگوي همشهري با وي را بخوانيد.
* كمي در باره تشكيل گروه و انتخاب اعضا و... بگوييد؟
- گروه تنبور نوازان گوران را من در سال 78 با 25 نفر از كارآموزان خود تشكيل دادم و با آنها چند اجرا در شيراز و تهران داشتيم. بعد از مدتي تصميم به گسترش گروه گرفتم و اعضاي گروه گوران انتخاب شده از ميان 130 هنر جوي اينجانب هستند.
گوران نام سبكي در تنبورنوازي و همچنين نام منطقه اي در كرمانشاه است كه اين ساز از آنجا ريشه گرفته است.
* آيا تاكنون در زمينه موسيقي سنتي، گروهي با اين كميت تشكيل شده بود؟
- بزرگترين گروهي كه تا قبل از اين اجرا شكل گرفته است، گروه لاوچ به سرپرستي استاد علي اكبر مرادي در سال 77 با 22 تنبور نواز و يك دف نواز بوده است و گروه ما از نظر كمي در نوع خود كم نظير است. نوازندگان اين گروه تنها تنبورنواز نيستند، بلكه همگي عاشق ساز و هنرشان هستند و همگي در ابتدا سازشان را مي بوسند و بعد شروع به نواختن مي كنند. نوازنده بايد سازش را براي دلش بزند تا آوايي كه از آن شنيده مي شود همانگونه كه از دل نوازنده برخاسته است، لاجرم بر دل مخاطب نيز بنشيند.
* اجراي جديد شما با كنسرت هاي گذشته تفاوت دارد؟
- كل كنسرت گذشته بر گرفته از سه سبك از سه تن از اساتيد: علي اكبر مرادي ، سيد خليل عالي نژاد و كيخسرو پورناظري بود، كه هر كدام با ديگري تفاوت هايي داشت؛ به گونه اي كه مي توان گفت هم از سبك و سياق گذشتگان در اين برنامه به چشم مي خورد و هم از آثار متاخرين. برخي از قطعات هم از ساخته هاي خودم بودند.
* حال و هواي آهنگ ها به گونه اي است كه جوانان امروز را كه بيشتر به دنبال فضاي خاص خود در موسيقي هستند، جذب كند يا اين كه از مقام هاي تنبورنوازي اجرا مي كنيد؟
- آثار را از مقام هاي خاص نگرفته ام. سعي كرده ام مقام ها را بين كارها اجرا كنيم كه هم حالت مقامي آن حفظ شود و هم به نحو بهتري اجرا شوند؛ چون مقام هاي كلامي و آوازي ريزه كاري هاي خاص خود را دارند كه از عهده گروه برنمي آيد. اما كار ديگري را كه انجام داده ام اين است كه بر خلاف كارهاي مرسوم كاري را با استفاده از غزل معاصر و غزلي از محمد علي بهمني كه فضايي تازه تر و امروزي تر دارد ساخته ام.
* دليل انتخاب اين تعداد از نوازندگان چه بود و آيا مي توان در اين گروه به نوعي موسيقي پلي فونيك دست يافت؟
- گروه نوازي تنبور هر چه بزرگ تر باشد هنگامي كه مضراب ريز است و گروه هماهنگي كامل دارد بسيار جالب است. از اين گذشته زماني كه گروه دو يا سه قسمت مي شود و هر كدام در يك گام خاص اجرا مي كنند و گروه هاي كر نيز هر قسمت را در يك گام خاص مي خوانند و چند صدايي مي شود به نوبه خود كار دلنشيني مي شود.
* تا كنون چند اجرا داشته ايد؟
- در كرمانشاه با گروه هايي چون چكاوك ، عندليب ، دالاهو ، لاوچ و... اما با گروه گوران :ياد روز حافظ، حمايت از بم، كنسرت تالار احسان دو سال پياپي، فستيوال فجر در سال 83، به مناسبت هفته زن و...
* از كارهاي آينده تان بگوييد...؟
- يك اجرا در چهارم و پنجم آبان ماه در تالار بزرگ حافظ داريم و اگر به توافق برسد در صدد آماده كردن يك آلبوم با همكاري يكي از خوانندگان خوب هستم و در صورت توافق در كنسرت خود نيز از اين خواننده استفاده مي كنيم، چون در حال حاضر خوانندگي همه كارها به عهده خودم است.
* از ويژگي هاي اين كنسرت بگوييد.
- يكي اين كه تمام قطعات اجرايي ساخته خودم اند. دوم استفاده از شيوه هاي نو براي جذاب تر شدن موسيقي سنتي و سوم حضور نوازندگان مطرح كشور از جمله پژهام اخواص نوازنده تنبك كه همانگونه كه معرف حضور همگان است آقاي اخواص كنسرت هاي بسياري را همراه با اساتيدي چون شهرام ناظري حسين علزاده علي اكبر مرادي و... اجرا كرده اند.
* آيا به فكر ارائه آلبوم نيستيد؟
- پيشتر آثاري به صورت لوح فشرده و كاست كه برگرفته از كنسرت ها است، در اختيار علاقه مندان قرار گرفته است، اما قصد دارم آلبوم خاموشي به آهنگسازي و تنظيم خودم را ضبط كرده و به زودي در دسترس علاقه مندان قرار دهم.
گفت و گو: محمود قاسمي- شيراز

موسيقي
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
شهرآرا
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |