فعاليت شهرداري در كنترل آلودگي هاي صوتي و بصري كلان شهر تهران
شهرنشيني در هجوم اشياء و اصوات
مرضيه سبزعليان
|
|
هنگامي تهران مفهوم كلان شهر يافت و به جهان مدرن وارد شد كه هنوز بسياري از پديده هاي اين جهان نو برايش نامفهوم بود.
در واقع تهران بدون آن كه ساختار شهري را تجربه كند و بتواند در راه توسعه، توازني ميان نيازها، عادات اشتغال، سلايق تبليغاتي و حتي سنت و فرهنگ ساكنان خود با مدرنيته برقرار كند، از همان زمان بيشترين سهم آن از مدرنيته، آشفتگي ساختاري و آلودگي صوتي و بصري يك زندگي شهري شد.
هنوز از خواب بيدار نشده ايم كه يكي مي آيد و مي خواهد تمام زار و زندگي مان را بخرد و ببرد. صداي كش دارش چهار كنج خانه مي پيچد. لوازم خانه-تيرآهن- چدن- آلومينيوم و يخچال خريدارم .
ديگر چيزي براي فروختن نيست تا بدهيم و دلخوش باشيم كه چند ساعت كه نه، چند دقيقه اي صداي هوارهاي خريدار از توي بوق بيافتد.
اما هنوز صداي آزاردهنده از دور نيافتاده كه دوباره صدايي ديگر شنيده مي شود و اين حكايت هر روز و هر ساعت ادامه دارد.
انگار از وقتي كه يك روز صبح، ناغافل ما را پرت كردند وسط زندگي شهرنشيني بدون آن كه از قبل مناسبات شهري و شهرنشيني را آموخته باشيم، شهرمان همينطور آشفته و نابسامان شد. آن وقت نه تنها امكانات يك دنياي مدرن به خدمت ما نيامد بلكه همين مدرنيته عذاب جانمان هم شد.
ما گاهي آن قدر در تعريف ساختار يك زندگي شهري به خطا رفته ايم و گاهي به نابساماني ها چنان عادت كرده ايم كه امروز گمان مي كنيم تمام اينها ملزومات يك زندگي شهرنشيني هستند و كمتر در جست وجوي چاره اي براي هوارهاي آدم هايي هستيم كه آبگرمكن و يخچال كهنه مي خرند و هندوانه به شرط چاقو مي فروشند و حواسمان نيست كه ميان خريد و فروش هاي اين آدم ها چرت پدربزرگ پاره مي شود و خواب ناز نوزادمان كابوس مي شود و به دنبال آن آدم هايي را به نسل بعد عرضه مي كنيم كه به علت خواب آشفته دچار استرس و مشكلات رواني، رفتاري مضاعف هستند.
بي خبريم كه ميان اين همه آلودگي صوتي به تعبير دكتر فربد فدايي سر و صداي استرس زا مي تواند زمينه ساز بروز برخي اختلالات رواني و مشكلات رفتاري شود.
اما وقتي تهران و چند شهر ديگر كشور آن قدر بزرگ شدند كه رسيدند به واژه و مفهوم كلان شهر، بدون آن كه ساختار و نظم منطقي يك كلان شهر را دارا باشند و خانه هايي كنار كارخانه هاي سيمان، روغن نباتي و ... ساخته شد و زيرزمين هايشان تبديل به كارگاه هاي نجاري و آهنگري شد.
هرچند طي سالهاي اخير دولت و مسئولان تلاش كردند تا مشاغل و كارخانه هايي كه به محيط زيست طبيعي آسيب مي زدند و آلودگي صوتي توليد مي كردند را به بيرون از شهرها و گاهي به شهرك هاي صنعتي منتقل كنند، اما هنوز در كلان شهر تهران و ديگر شهرهاي بزرگ مي توان اين مشكلات را كنار كلاف سردرگم ترافيك گذاشت و صداي بوق هاي ممتدي را شنيد كه به هزار شكل درآمده اند؛ به تصور اين كه هر قدر صدايشان عجيب تر و بلندتر باشد چراغ هاي هميشه قرمز زودتر سبز مي شوند.
حالا كافي است، آلودگي هاي بصري را هم به آلودگي هاي صوتي اين كلان شهر اضافه كنيم تا اثرات سوء اين همه آشفتگي را در تن خسته شهروندان تهراني ببينيم.
در ازدحام آشفتگي
براي ديدن اين آشفتگي ها احتياج به مهارت خاصي نيست، كافي است ميان شهر گشتي بزنيم تا ساختمان هاي كوتاه، بلند و عريض و طويلي را در همسايگي هم ببينيم كه نه تنها از لحاظ نوع معماري هيچ قانون مشتركي ندارند بلكه در استفاده از انواع مصالح مصرفي چنان مختارند كه بي قيدانه بر سيماي ظاهري شهر وصله ناجوري به نظر مي رسند.
اما در آشفتگي هاي شهر نيمه مدرن تهران نبايد سليقه هاي متنوع و متفاوت تبليغاتي را فراموش كنيم كه در اعمال نظر آن قدر آزادند كه ما امروز شاهد هجوم موجي از تبليغات هستيم كه از روي در خانه ها شروع مي شود و به سردر مغازه ها، چسبيده به پل هاي عابر پياده، روي بدنه اتوبوس ها، بيلبوردها و پنل هاي تبليغاتي و ... مي رسند و حتي اين اواخر تا روي تلويزيون هاي بزرگ شهري هم كشيده شده اند.
هرچند امروز ما به همه اينها عادت كرده ايم و به يك زندگي مسالمت آميز با تمام اين حشو و زوايد شهري تن داده ايم اما بي خبر هستيم كه اين آشفتگي ها و ناهماهنگي هاي ساختاري چه ميزان مي تواند اثر مخرب بر جسم و روح ما داشته باشد و مي تواند موجب شود ما شهرنشين ها دو برابر بيشتر پرخاشگر و تحريك پذيرتر نسبت به افرادي كه در محيط هايي دور از آلودگي صوتي و بصري زندگي مي كنندباشيم.
دكتر فربد فدايي ، روانپزشك و استاد دانشگاه،درباره اثرات سوء آلودگي صوتي و بصري در زندگي نيمه مدرن تهران معتقد است؛ در چنين شرايطي فرد در برابر كوچكترين محرك عصباني مي شود و ممكن است عكس العمل نشان دهد.
به عبارت دقيق تر رفتار و كاركرد رواني طبيعي افراد كاملاً وابسته به محيط است. هر قدر اين محيط آلودگي هاي صوتي و بصري كمتري داشته باشد زمينه بروز اختلالات رواني و مشكلات رفتاري كاهش مي يابد. در مجموع آلودگي هاي صوتي و بصري يك زندگي شهري مي تواند موجب كاهش توجه و تمركز در افراد شود و سبب ايجاد اضطراب و برانگيختن دستگاه عصبي و افزايش حالت هاي تحريك پذيري و پرخاشگري در افراد شود.
شهرداري و آشفتگي شهر...
اما شهرداري به عنوان مهمترين نهاد سامان دهي شهر با اين پرسش مخاطب ما مي شود كه براي رفع آلودگي هاي صوتي ناشي از فرياد دست فروش ها- دوره گردها و ... كه به كمك ديگر آلودگي هاي صوتي شهر رفته اند چه كرده ايد؟ و تا چه اندازه در حذف و ساماندهي سدمعبرها، نمادها و المانهاي زايد شهري و ايجاد فضاهايي عاري از آشفتگي در سطح شهر كه نشاط و آرامش را براي شهروندان سلب كرده، موفق بوده ايد؟
مهندس ميثم مجيدي، مديريت فني مركز سامانه مديريت شهري 137 ، درباره مزاحمت هاي صوتي و سدمعبرهاي بعضي از مشاغل مانند؛ دست فروش ها، دوره گردها و حتي بعضي اصناف كه پياده روها رااشغال مي كنند گفت: از تاريخ سوم خردادسال 1384 تا پانزدهم مهر سال جاري در مجموع 25 هزار و 172 تماس و شكايت مردمي در 137 به ثبت رسيده است كه از كل تعداد اين تماس ها 2/2 درصد مربوط به مزاحمت دوره گردها بوده است، اما اصناف 23/2 درصد و دست فروش ها 22/1 درصد از كل تماس هاي مردمي را به خود اختصاص داده اند كه در هر سه مورد، به بيش از 93 درصد تماس ها رسيدگي شده است.
اما ابراهيم مداحي مديركل فوريت ها و خدمات اضطراري شهرداري در پاسخ به اين كه براي ساماندهي اين مشاغل با توجه به قدمت طولاني و حضور چندين ساله آنها در سطح شهر تهران چه طرح و برنامه جامعي وجود دارد؟ گفت: نيروهاي 137 همه روزه در سطح مناطق و نواحي مستقر هستند و پس از دريافت پيام، سوژه را شناسايي و اقدام به جمع آوري آن مي كنند.
البته با توجه به اين كه بخش عمده اي از اين دوره گردها و دست فروش ها در حال جابه جايي در سطح شهر هستند، شناسايي آنها كمي زمان مي برد. اما تاكنون هيچ برنامه جامعي براي ساماندهي اين مشاغل ارائه نشده و شرايط نيز فراهم نيست.
اما گاهي چادرهايي را در سطح مناطق برپا مي كنيم كه دست فروش ها مي توانند به شكل دوره اي هر سه تا 6 ماه يك بار كالاهاي خود را در اين مراكز عرضه كنند.
درست است كه سالها به آلودگي هاي بصري شهر تهران عادت كرده ايم چنان چه گاهي متوجه حضور آنها نمي شويم، اين نكته به آن معني نيست كه اين آلودگي ها اثر تخريبي خود بر جسم و روح شهر و شهروندان را از دست داده اند.
مهندس مهدي گلشني، معاون آموزش و امور مناطق سازمان زيباسازي معتقد است ما چندان متوجه اين آلودگي هاي بصري نمي شويم اما همه ما بارها تجربه كرده ايم وقتي فقط در معابر شهر قدم مي زنيم و بعد از مدت زماني به منزل برمي گرديم خسته هستيم، اين خستگي ها تأثيرات مستقيم و سوء همين آلودگي هاست كه از راه چشم منتقل مي شوند.
منظور از المان هاي زايد، تيرآ هن ها و ضايعات فلزي و آهني است كه گاهي از كف معابر يا از جداره هاي نما بيرون افتاده و نقش كاركردي ندارند، مانند؛ سيم ها و كابل هاي آشفته، تأسيسات كولر و ناودان، تابلوهاي ناقص و شكسته پزشكان و... .
مهندس گلشني با اشاره به گستره وسيع شهر تهران گفت: با آغاز طرح جهادي در تيرماه سال جاري ما توانستيم حذف اين المان هاي زايد شهري را در قالب طرح هاي ضربتي مقداري پيش اندازيم، حتي با نظام پزشكي كشور در حال تعامل هستيم تا علاوه بر شناسايي تابلوهاي پزشكاني كه نقش كاركردي ندارند، به يك سري چارچوب هاي تعريف شده درباره بحث تبليغات شهري، براي نصب تابلوي پزشكان برسيم. در پايان مهندس گلشني ايجاد آرامش بصري و نشاط شهروندان را مهمترين هدف در تمام پروژه هاي سازمان زيباسازي عنوان كرد و گفت: بايد تلاش كنيم تا جايي كه مي توانيم فضايي آرام و امن براي شهر و شهروندان مهيا كنيم.
داشتن شهري عاري از آلودگي هاي صوتي و بصري علاوه بر اجراي طرح هاي جامع و متنوع كه با هدف نظارت بر تبليغات و معماري شهر و حذف المان هاي زايد شهري و ساماندهي مشاغل تقويت كننده اين آلودگي ها پيش مي رود، نيازمند آموزش به شهروندان نيز است.
تا زماني كه من و تو نخواهيم و نتوانيم كاركرد ايوان آپارتمان خود را بشناسيم و به جاي چند گلدان سبز آنجا را پر از خنزر و پنزرهاي انباري كنيم يا به خودمان اجازه دهيم كه در بي وقتي روز صدايمان را هوار كنيم روي سر اهالي محل و داد بزنيم كه چه مي خريم و چه مي فروشيم و يا خيلي از عادت هاي ساده ديگري كه جزء رفتار روزمره ما شده، چه طور مي توانيم شهرنشيني مدرن را تجربه كنيم؟
آن وقت ما روزي ناغافل ميان اين همه آشفتگي و آلودگي صوتي و بصري در راه توسعه شهري زير چرخ هاي مدرنيته له و فرسوده مي شويم بدون آن كه متوجه شده باشيم.
|