دوشنبه ۸ آبان ۱۳۸۵
نسل سومي ها چه مي خواهند
فرزندان تحول و تعارض
006006.jpg
006009.jpg
005985.jpg
سال هاي كودكي اش كه در جنگ گذشت. پس از آن غفلت و سردرگمي و بحران او را كه تازه جواني را تجربه كرد با پرسش ها و چالش هايي روبه رو ساخت كه امروز شكافي عميق را بين او و نسل هاي پيشين پديد آورده است؛ او يك نسل سومي است.
جنگ تمام شده و ويراني هايش مانده بود. اوضاع اقتصادي هم مطلوب نبود و جنگ تحميلي ميلياردها دلار بر بنيان هاي ساختاري كشور خسارت وارد كرده بود. در چنين برهه اي بود كه نسل سومي ها بايد براي ترسيم آينده بهتر ايران بر سر كلاس هاي درس حاضر مي شدند و الفباي توسعه و پيشرفت را مي آموختند.
***
نسل سومي ها، نخستين نسلي هستند كه با نسل هاي گذشته انقلاب، اختلاف پيدا مي كنند. شايد بتوان مرزهاي اين اختلاف نظر را اينگونه بيان كرد:
- نسل هاي پيشين، محافظه كارتر و نسل سومي ها به دليل روحيه جوان و نوگرايي كه از آن برخوردارند، تحول خواه ترند.
- پرورش نسل هاي گذشته و نسل سومي ها نيز متفاوت از هم بوده، به اين معنا كه نسل هاي پيشين در خانواده اي سنتي پرورش يافته، ولي نسل سومي ها مانند نسل پيشين به تمامي درآميخته سنت ها نيست.
- اختلاف ديگر نسل هاي پيشين با نسل جديد را بايد در پيشرفت روزافزون فناوري هاي نوين ارتباطي جست وجو كرد. برخورد نسل اول و دوم انقلاب همواره با نفي نسبي و در خوشبينانه ترين حالت بي تفاوتي همراه بوده است، درحالي كه نسل سومي ها خود را نسل كامپيوتر مي نامند و از خود مي پرسند كه مگر بدون دستيابي به شبكه جهاني ارتباطات (اينترنت) زندگي زيباست!؟
بي ترديد دسترسي نوجوانان و جوانان به جريان آزاد اطلاعات به سبب بهره گيري بيشتر از منابع اطلاعاتي كه فناوري هاي نوين سهل الوصول شان كرده اند، تفاوت هاي بيشتري را بين دو نسل رقم مي زند. افزون بر اين به دليل آن كه تنفس در چنين فضايي به تقويت روحيه نقادي علمي بين نسل سومي ها كمك مي كند، نبايد انتظار داشت كه صندوقچه هاي آرماني نسل هاي پيشين دست نخورده و همچنان رمزآلود باقي بماند. تا جايي كه گاهي نسل سومي ها به آداب و رسوم و فرهنگ گذشته هم با ديده شك نگاه كنند.
- جوانان امروز خود را طرفدار مد، زيبايي هاي بصري، تفريح و تنوع طلبي مي دانند كه گاه آنان را به ورطه بي تفاوتي و بي قيدي نيز سوق مي دهد.
آنان در برابر اين اتهام يا انتقادهاي مشابه، مي گويند چرا از جوانان انتظار مي رود در دهكده جهاني كه همه از هم باخبرند، همچون قدسيان رفتار كنند.
شرايط روزگار ما، اين نسل را رفاه طلب، پرخاشجو و مصرف گرا مي خواهد. چرا؟ هيچ كس نمي داند.
در كجاي جهان ايستاده اند
فناوري هاي نوين ارتباطي مدت هاست كه سايه خود را بر روي زمين پهن كرده است و همه را مجذوب و شيفته خود مي كند. وقتي با دستگاهي كه گاهي به اندازه يك قوطي كبريت است مي توان با آن سوي دنيا ارتباط برقرار كرد و زمان و مكان را در ثانيه اي فريز و دور دنيا را نه در 80 روز كه در 8 ثانيه پيمود، چرا نبايد هر لحظه در انتظار حادثه اي شگفت نشست.
نوجواناني كه در واپسين ماه هاي جنگ به اين دنيا آمدند، امروز در دهكده جهاني هر روز با انفجار علمي تازه اي روبه رو مي شوند. فرقي نمي كند چه در همين آب و خاك با تولد نخستين گوسفند شبيه سازي شده (رويانا) باشد يا در فرسنگ ها دورتر از خاك ميهن.
همين موضوع شكافي را ميان آنان و نسل هاي گذشته به وجود آورده كه دليل اصلي آن  را مي توان در شيوه هاي تربيتي نسل پيش يافت.
كار، تحصيل و سرگرمي و لذت بردن از زندگي همه آن چيزي است كه نسل سومي ها مي خواهند.
بيكاري به مشكل بزرگي تبديل شده و مشكلات بيشتري را نيز پديد آورده است. اين يعني اين كه نسل سومي ها داراي پتانسيل بالايي براي ضربه پذيري از آسيب هاي اجتماعي اند. تحصيل و عبور از قيف تنگ كنكور هم دست نيافتني تر از هميشه است.باتوجه به اين مشكلات نگاهشان به آينده پر از ابهام و ترديد است. بسياري از آنان آينده روشني را براي خود پيش بيني نمي كنند و پاسخي براي پرسش هاي بي شمار خود ندارند. خيلي كم كتاب مي خوانند و بيشتر تلويزيون مي بينند. كه اين شايد مهم ترين نقطه ضعف آنان باشد.
در همين حال نتايج حاصل از مطالعات صورت گرفته نشان مي دهد كه جوانان استان تهران پيدا كردن همسرمناسب را بسيار مشكل مي دانند؛ به گونه اي كه سه چهارم آنها جرأت همسرگزيني ندارند.
نتايج بررسي هاي صورت گرفته از سوي سازمان ملي جوانان بر روي 5 هزار و 948 جوان 14 تا 29 سال استان تهران پيرامون ادراك جوانان نسبت به مسائل زندگي زناشويي و خانوادگي نشان مي دهد كه زمينه روحيه خودخواهي در مناسبات زن و شوهري در بيش از يك سوم جوانان استان تهران ديده مي شود؛ از اين رو مي توان چنين روحياتي را مقدمه اختلافات بعدي در زندگي خانوادگي و جدايي بين زن و شوهر دانست. اين در حاليست كه 80 درصد جوانان معتقدند كه دخالت هاي خانواده ها يكي از مهمترين دلايل اختلاف ميان آنهاست كه اين امر نشان مي دهد اكثريت قريب به اتفاق جوانان استان تهران از آفت دخالت خانواده ها در امور زندگي زن و شوهرهاي جوان احساس نگراني مي كنند.
در حالي كه خانواده ها معمولاً خود را باني و كمك كننده ازدواج فرزندان مي دانند، اما ديده  شده كه نظر جوانان درست نقطه مقابل آنها قرار دارد؛ بنابراين به نظر مي رسد كه در كشور ما بين خانواده اوليه و خانواده اي كه براي جوانان شكل مي گيرد، معمولاً تعارض بزرگي وجود دارد و اين تعارض اساساً ناشي از وابسته كردن فرزندان و دخالت ها و انتظارات نابجا از فرزندان جوان است كه اكثر جوانان از آن رنج برده و آن را مانع مهمي در راه ازدواج محسوب مي كنند.
نتايج اين بررسي نشان مي دهد كه 73 درصد جوانان استان تهران معتقدند هر كسي كمبودهايي دارد و خيلي مشكل است كه بتوان همسر مناسبي براي زندگي يافت؛ اين اعتقاد بيانگر آن است كه جرأت همسرگزيني در ميان جوانان استان تهران بويژه به دليل دشواري هاي همسريابي مناسب نسبتاً كم است؛ بنابراين وقتي كه سه چهارم جوانان استان تهران جرأت همسرگزيني ندارند، مي توان برخي از دلايل تأخير در ازدواج آنها را در گرايش هاي مذكور يافت.
فرصتي براي نو شدن
هميشه درباره اين كه نسل سومي ها براي پيشرفت كشور فرصت محسوب مي شوند يا تهديد، صحبت مي شود.
از روزي كه به دنيا آمدند مشكلات مملكت به آنان ربط پيدا كرد. رشد بي رويه جمعيت و نبود امكانات (دهه 60)، فرسودگي كلاس هاي درس و نظام آموزشي (دهه 70)، آرزوي بزرگ رفتن بي دردسر به دانشگاه (دهه 80) همه و همه با آمدن و باليدن اين نسل تقارن داشت، شايد به همين دليل است كه حتي گاهي خود را نسل سوخته مي نامند.
اما اين نسل بزرگترين فرصت را براي توسعه ايران خلق كرده و مي تواند در اين بزنگاه حساس تاريخي جهش بزرگي در مسير پيشرفت جامعه به وجود آورد. نسلي كه اگر نشكفد و به سالخوردگي برسد، توهم تهديد را به يقين تبديل مي كند.

آسيب شناسي فقدان فضاي گرم در خانواده هاي شهري
زمستان عاطفي
جواد ابراهيمي
آيا تا به حال به فرآيند و چگونگي ارتباطتان با ديگران و به ويژه اعضاي خانواده تان دقت كرده ايد؟
ارتباط را فرآيند انتقال پيام گويند. اين فرآيند داراي سه جزء مي باشد.
- فرستنده پيام يا كسي كه پيامي را مي فرستد، پيام يا موضوعي كه فرستنده قصد انتقال آن را دارد و گيرنده يا كسي كه پيام به او منتقل مي شود. ارتباط مي تواند يك طرفه يا دوطرفه باشد. در ارتباط يك طرفه پيام از فرستنده به گيرنده منتقل مي شود، اما واكنشي از سوي گيرنده به فرستنده منتقل نمي شود. اما در ارتباط دو طرفه فرستنده پيامي را منتقل مي كند و گيرنده واكنشي را در قبال دريافت پيام به فرستنده مي فرستد.
تبادل يا ارتباط مي تواند كلامي، غيركلامي و يا هر دو باشد. در ارتباط كلامي موضوع يا پيام به صورت گفتاري منتقل شده و در ارتباط غيركلامي پيام از طريق حركات، ژست ها، ايماء و اشاره ها منتقل مي شود. ارتباط در خانواده برخلاف برخي ارتباط ها يك طرفه نبوده بلكه يك تبادل دو جانبه يا چند جانبه است. اعضاي خانواده در محيطي كه با هم زندگي مي كنند دائماً پيام هايي را رد و بدل مي كنند و به دنبال آن واكنشي و بازخوردي (كلامي يا غير كلامي) را دريافت مي كنند.
ارتباط در خانواده يكي از شاخصه هاي اساسي و مهم خانواده است كه مي تواند با توجه به انجام درست يا نادرست آن شاخصه  اي مثبت يا منفي براي خانواده تلقي شود.ارتباطات بين اعضاي خانواده به قدري داراي اهميت است كه بعضي از صاحبنظران عرصه خانواده درماني مانند ويرجينيا ستير سالم و ناسالم بودن خانواده ها را بر مبناي ارتباطات آنها مورد ارزيابي قرار مي  دهند. آنها در مصاحبه با هزاران خانواده و بررسي مشكلات آنها به اين نتيجه رسيده اند كه در خانواده هاي بالنده و سالم، نحوه برقراري ارتباط و پيام به خوبي ياد گرفته شده و الگوهاي ارتباطي سالمي را تشكيل مي دهند. خانواده هاي سالم و بالنده داراي ويژگي هايي چون؛ نشاط، سرزندگي، محبت، علاقه، حضور قلب و روح، قدرت ريسك كردن، برخورداري از حقوق، ارزش قائل شدن براي يكديگر، چهره هايي آرام، گشاده و مهربان، با ويژگي هاي دوست نه با ويژگي هاي ارباب، بذله گويي و... مي باشند. در حالي كه در خانواده هاي آشفته اين ويژگي ها به چشم مي خورد: محيط يخ زده و سرد، جو منفي، فضاي بيش از حد مؤدبانه، بي حوصلگي، گفتارهاي با رمز و راز و پوشيده، قيافه هاي غمگين، ارتباطات مبهم و...
در ارتباط سالم و مشخص، فرستنده پيامي را به روشني و وضوح به گيرنده مي فرستد و گيرنده نيز با دقت تمام پيام را گرفته و در صورت اطمينان از درك و فهم پيام واكنشي متناسب با آن از خود بروز مي  دهد. امروزه ارتباطات درون خانواده به دلايل بسياري از جمله هجوم تكنولوژي به حريم خانواده ها، مشكلات زندگي، عدم آگاهي از ارتباط صحيح و...دچار اختلال شده است. چرا كه خانواده ها فراموش كرده اند براي چه و چگونه به وجود آمده اند، از ياد برده اند كه ازدواج آنها گذشته از موفق يا ناموفق بودن بر پايه تعامل و ارتباط آنها شكل گرفته و دوام يافته است. تعامل پايه و اساس يك خانواده و ارتباط مبنا و زيربنايي تعاملات مي باشد پس به ياد داشته باشيد كه فرآيند ارتباط شما يعني نحوه انتقال پيام و بازخورد آن،  تعاملات شما را شكل مي دهد. در صورتي كه اين فرايند يك فرايند درست و كامل نباشد مطمئناً تعاملات شما هم دچار مشكل خواهد شد و در صورتي كه تعاملات شما دچار خلل شود، كل نظام خانواده شما را تهديد خواهد كرد. بسياري از افراد ارتباط با ديگران را امري عادي پنداشته و به فرآيند آن هيچ گونه توجهي نمي كنند. آگاهي افراد از نحوه ارتباطشان با اعضاي خانواده و ديگران به آنها كمك خواهد كرد تا متوجه اشتباهات و غفلت هاي ارتباطي خود شده و در بهبود آن بكوشند. امري كه موجب خواهد شد تا از بسياري از مشكلات خانوادگي آنها جلوگيري  كند. مشكلاتي كه به تحقيق ثابت شده ناشي از الگوهاي ارتباطي نادرست درون خانواده است.

دريچه
به بهانه روز نوجوان
شاد باش و شاد زي
رامين كريمي
005988.jpg
در رهگذر مسايل اجتماعي- اقتصادي، نوجوانان و جوانان آسيب پذيرترند و به نظر مي رسد چون الگوهاي رفتار شادمانه را در بزرگترها نديده اند با انتخاب الگوهايي بسيار متفاوت شادي را به شكل ديگر و در قالب يك هيجان طلبي و شايد بي اعتنايي و مقابله با ارزشهاي بزرگترها نشان داده، روزبه روز بيشتر با نسل قبل فاصله گرفته و شادماني را در مصنوعات جست وجو مي كنند. فيلم ها، برنامه هاي راديويي، تلويزيون، روزنامه و كتاب ها مملو از مضامين غمگينانه و احساسهاي منفي است.
از آن چه گذشت، اين سؤال به ذهن مي رسد كه آيا انسان داراي طبعي خودآزار است؟ آيا عوامل خاصي او را به سمت اين ناشادي مي كشاند؟ تعريف شادي چيست؟ تعريف دقيقي از شادي در دست نيست، قديمي ترين تعريف اين مفهوم از ارسطوست كه سه نوع شادي را برمي شمرد: مردم عادي در پايين ترين سطح، پيرو اين نظريه هستند كه لذت شادي آفرين است، در سطحي بالاتر، افراد طبقه متوسط، شادي را با موفقيت و كاميابي يكسان مي دانند. عالي ترين نوع شادي از نظر ارسطو شادي اي است كه بر اثر زندگي انديشمندانه ايجاد مي شود.
شادي احساس دروني است كه بيشتر از طريق علائم و نشانه هاي غيركلامي، حالت چهره، وضع بدن، حركات چشم و لب نمايان مي شود. قوانين متعدد فرهنگي شيوه ابراز شادي را در هر موقعيت به فرد القاء مي كند. مثلاً يك فوتباليست براي ابراز شادي در زمين فوتبال ممكن است داد بزند، گريه كند يا برقصد، اما احساس برنده شدن در بازي تنيس ممكن است فقط دست زدن باشد. تنها چيزي كه از قوانين فرهنگي بي تأثير است، لحن صداست و لحن بهترين نشانه حالات احساسي فرد است كه نشان مي دهد، او شاد است يا تظاهر به شادي مي كند. براي اين كه بفهميم احساس ديگران چيست بايد بدانيم آيا همه شواهد موجود در پيام هايي كه مي فرستد هماهنگ اند؟ نمايش شوق و هيجان در كلام و رفتار فرد چگونه است؟ چهره شاد اما سخنان مأيوس كننده نشانه تظاهر و عدم صداقت است. سخنان خوشايند كسي كه از چهره اش شادي پيدا نيست نيز نشانه طعنه و نيشخند است.حس شادي تركيبي از عواطف مثبت از جمله خوشحالي، هيجان و برانگيختگي حسي در صورتي است كه عواطف منفي مانند احساس ملال، بي علاقگي و افسردگي در پايين ترين حد خود باشند. به بيان ديگر، شادي يعني بالا بودن ميزان عواطف مثبت همراه با پايين بودن عواطف منفي.
مايكل آيزنك معتقد است: افراد برون گرا، مردم آميز و جمع گرا به دليل ويژگي هاي رفتاري خاص شان، چون ارتباط با دوستان، مشاركت و تماسهاي اجتماعي متعدد، داراي بيشترين عواطف مثبت هستند. عدم تمايل شخصيت هاي درون گرا به داشتن تماس اجتماعي، مانع دستيابي به عواطف مثبت شديد است.
معمولاً عواطف منفي به ويژه افسردگي با عدم تحرك همراه است. يكي از مهم ترين راه هاي شاد زيستن، فعال بودن است. برنامه ريزي براي فعاليتهاي خوشايند مثل: ورزش، گردش، شركت در جمع هاي دوستانه، پرداختن به امور اخلاقي و معنوي مي تواند بر فعاليت شما بيفزايد. فعاليتهاي خوشايند از جمله مؤثرترين شيوه هاي كاهش عواطف منفي و افزايش شادي است.همچنين اهداف و موفقيت ها، ميزان شادي ما را تحت  تأثير قرار مي دهند. به عبارت ديگر، حركت در راستاي اهداف رضايت فرد را به همراه دارد. البته كسي كه هدف دشواري را برگزيده، پس از اين كه متوجه شود اين اهداف دست نايافتني است، دچار افسردگي مي شود. در تحقيقاتي ثابت شده است كه اهداف كوتاه مدت در مقايسه با اهداف بلند مدت با شادي بيشتري همراهند. شما هم مي توانيد اهداف بلندمدت خود را به اهداف ميان مدت و كوتاه مدت و قابل حصول با زمان بندي مشخص، تقسيم كنيد.هيچ قانون طلايي در اين زمينه وجود ندارد، بلكه مجموعه اي از قوانين و دستور العمل هاي كوچك مي تواند زندگي شما را شادتر كند.
- در همه حال به خدا توكل كنيد و از او كمك بخواهيد و با او درد دل كنيد.
- مهارت هاي اجتماعي خود را افزايش دهيد. برخي از رفتارهاي مفيد عبارتند از: توجه به گفته هاي فرد مقابل، ترغيب و تشويق فرد مقابل به ابراز عقايد خود، مكث كردن در پايان صحبت و به بهترين وجه ظاهر شدن (شيك و تميز بودن).
- فعال باشيد و فعاليتهاي روزمره لذت بخش را در برنامه خود بگنجانيد.
- به زمان حال توجه كنيد. غصه گذشته را خوردن و نگران آينده بودن، مشكلي را حل نمي كند.
- خودتان باشيد. نقش بازي كردن، عواطف منفي شما را زياد مي كند.
- افكار غيرمنطقي و خطاهاي شناختي خود را شناسايي كنيد و به مقابله با آنها برخيزيد.
- به افكار مثبت و خوش بينانه بيشتر توجه كنيد.

نگاه امروز
سه نسل
فريبرز بيات
نسل هاي مختلف يك جامعه را فقط تفاوت هاي سني از هم متمايز نمي كند بلكه آنچه بيشتر به اين تفاوت ها دامن مي زند تجربه هاي متفاوت است. تجربه هايي كه محصول شرايط مختلف اجتماعي و فرهنگي و نحوه انطباق و سازگاري با آنهاست. در طول سه دهه گذشته جامعه ما شرايط و تجربه هاي كاملاً متفاوتي را پشت سر گذاشته و هر يك از نسل  هاي حاضر در صحنه اجتماعي محصول يكي از اين شرايط است.
نسل اول محصول شرايط انقلاب و جنگ است. نسلي كه جواني را به سرعت پشت سر گذاشت و مسئوليت هاي بزرگسالي را به دوش گرفت، با احساس مسئوليت نسبت به جامعه و ايثار و از خودگذشتگي بزرگ شد و با آرمان خواهي به جنگ با دشمنان، سختي ها، مشكلات و كمبودها رفت. تجربه گرم اين نسل و آثار و پيامدهاي آن ميراث گرانبهايي است كه ياد و خاطره نسل هاي بعد از خود را براي سالهاي سال همراهي مي كند.
نسل دوم اگرچه تجربه مشاركت مستقيم در صحنه هاي انقلاب و جنگ را نداشتند اما در چنين فضايي تنفس كرده و حداقل خاطرات آن دوران را به ياد دارد، به ويژه خاطرات پس از جنگ و ضرورت بازسازي ساختارهاي اجتماعي و فرهنگي شهري كه بار عمده اش را اين نسل به دوش مي كشيد. براي اين نسل دوران تخريب و جنگ، كميابي، زندگي كوپني و صرفه جويي به سر آمده و دوران كار و تلاش و سازندگي فرا رسيده بود. توسعه با هدف آباداني كشور و رفاه بيشتر آرمان اين نسل بوده است.
نسل سوم اما كه امروز دوران تحصيل را در مدارس و دانشگاه ها طي مي كند فاقد هر نوع تجربه و خاطره  از دوران گرم جنگ و انقلاب است. به همين دليل نيز با نسل هاي پيشين بكلي متفاوت است.
براي اين نسل برخلاف نسل هاي گذشته دوران جواني بسيار طولاني تر شده است. جواني زودتر شروع شده،  ديرتر پايان مي يابد و پذيرش مسئوليت هاي بزرگسالي دير اتفاق مي افتد. طولاني شدن جواني لاجرم طولاني شدن وابستگي اقتصادي جوانان به خانواده را در پي خواهد داشت.
نسل سوم در مقابل آرمانهاي جمع گرايانه گذشته بيشتر فردي شده و به خود مي انديشد. فردي شدن شايد محصول تنوع و تكثر علائق اين نسل باشد. اين فردگرايي و فردي شدن بيش از هر چيز نشان دهنده آن است كه نبايد جوانان را يك كل ديد بلكه بايد به تفاوت گروه بندي هاي آنان در سبك هاي زندگي توجه كرد.
نگراني از آينده ويژگي ديگر نسل سوم است. جوانان از غيرقابل پيش بيني  شدن زندگي و كار و فرصت هاي آينده بشدت احساس نگراني مي كنند. وهمين مسئله آستانه ريسك پذيري آنان را بالا مي برد. دامنه اين ريسك پذيري و خطركردن همه عرصه هاي زندگي را در مي نوردد، از تجربه انواع كار و تفريحات گرفته تا ازدواج و تشكيل خانواده.عليرغم اين تفاوت ها و تمايزات، همه نسلها در ارزشهاي بنيادين جامعه اشتراك نظر دارند. اگر چه نوع نگاه و نحوه تمسك هر نسل به اين ارزشها متفاوت از نسل پيشين و متناسب با مقتضيات زمان و مكان است. اين تفاوت محصول زمانه و شرايط اجتماعي است بايد آنها را به رسميت شناخت و نگاه آسيب شناسانه به تفاوت هاي نسلي را كنار گذاشت تا امكان درك و مديريت بهتر آن فراهم شود. هشتم آبان روز نوجوان فرصت مغتنمي براي اين شناخت و بازنگري است.

جدول اعداد (سودوكو)
006012.jpg

اجتماعي
اقتصاد
انديشه
سياست
شهرآرا
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |