پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۵
تكنولوژي زباله سوز، يا تكنولوژي هاي مدرن سازگار با محيط زيست؟
محاصره ميكروب ها
006159.jpg
دكتر رسول همكار
زباله هاي بيمارستاني براساس انواع كارهاي تخصصي كه در بيمارستان ها انجام مي گيرد، آلودگي هاي متعددي را از قبيل آلودگي هاي بيولوژيك (شامل انواع باكتري ها و ويروس ها و انگل ها و قارچ هاي بيماري زا، نسوج و ضايعات پاتولوژيك و ...)، مواد شيميايي توكسيك و يا كارسينوژن (ماننداتيديوم برومايد، فنل و ...) و آلودگي هاي راديو اكتيو (راديو ايزوتوپ هايي كه جهت تشخيص و يا درمان به كار گرفته مي شوند) دارند كه هر كدام به تنهايي مي توانند تهديدي جدي براي محيط زيست و جوامع بشري به شمار آيند، با توجه به اهميت ويژه آلودگي هاي راديو اكتيو و جدي گرفته شدن آن از طرف سازمان هاي مربوطه آلودگي هاي مختلف به طور جدي كنترل مي شوند و معمولاً اين آلودگي ها در محيط منتشر نمي شوند، مگر اين كه سهل انگاري و يا اختلالي در جمع آوري آنها روي دهد.
سال هاي متمادي زباله هاي عفوني بيمارستاني از دغدغه هاي فكري متخصصين علوم پزشكي و بهداشتي كشور بود، ولي هنوز بسترسازي لازم انجام نشده بود و انعكاسي در افكار عمومي جامعه نداشت. خوشبختانه در سال هاي اخير اين بستر بوجود آمده است و مسئولين بهداشتي و حفاظت محيط و مديريت شهري بويژه در كلان شهر تهران موضوع دفع مناسب زباله هاي بيمارستاني را در برنامه خويش قرار داده اند و سمينارهاي متعددي در اين مورد از طرف سازمان هاي مربوطه براي اين موضوع پراهميت برگزار شده است. براساس آمارهاي بين المللي، به طور متوسط روزانه در بيمارستان ها به ازاي هر بيمار 5/1-1 كيلوگرم زباله توليد مي شود كه با توجه به مراكز متعدد درماني در شهرهاي بزرگ، ميزان معتنابهي زباله را شامل خواهد شد كه در كنار انبوه زباله هاي ديگر شهري معضل بزرگي را بر جوامع شهري تحميل مي كند.
همانطور كه مي دانيم در شهر تهران در كنار بيمارستان هاي متعدد و هزاران مطب پزشكي كه روزانه پذيراي هزاران بيمار در سطح شهر هستند صدها آزمايشگاه، راديولوژي، درمانگاه هاي اورژانس و ... نيز مشغول به كار هستند كه براساس مطالعات انجام شده چيزي حدود 70 تن در هر روز زباله هاي عفوني و بيمارستاني توليد مي كنند كه حاوي عناصر بسيار خطرناك بيماري زا از جمله ويروس هاي ايدز، هپاتيت و ... يا انواع انگل ها، ميكروب هاي خطرناك و ... هستند و هر از چند گاهي به دليل آلودگي آب هاي زيرزميني و سطحي به فاضلاب هاي شهري و يا شيرابه محل هاي دفن زباله احتمال بروز اپيدمي هاي مختلفي وجود دارد. اهميت حفظ محيط زيست و بهداشت جوامع شهري ايجاب مي كند كه زباله هاي بيمارستاني و مراكز بهداشتي درماني ديگر، جداي از ساير زباله هاي شهري دفع شوند. ولي كدام روش و تكنولوژي براي اين كار مناسب است و با ساختار اجتماعي، فرهنگي و اكولوژيكي ما مناسبت دارد؟ كدام روش كارآيي مطلوب دارد و از نظر اقتصادي مقرون به صرفه است؟
پر واضح است كه روش هاي سنتي دفع زباله نمي توانند در جوامع امروزي و شهرهاي كلاني مانند تهران از كارآيي لازم برخوردار شوند. در روش هاي سنتي معمولاً  زباله ها از محل توليد جمع آوري شده و به محل هاي ديگري در خارج از شهر منتقل مي شوند و در آنجا دفع مي شوند. اگر فرض بر اين باشد كه زباله هاي بيمارستاني جداگانه جمع آوري و در محلي جداگانه دفن  شوند و يا حتي قبل از دفن سوزانده شوند، باز هم مي توان تصور كرد كه اين زباله ها قبل از اين كه بي خطر شوند همانند يك بمب ميكروبي متحرك در شهر به حركت در مي آيند و مسيرهايي را طي مي كنند و احتمال نشت شيرابه هاي آن و ريزش زباله ها به جاي خود باقي است. بايد به اين موضوع اين را نيز اضافه كرد كه افراد سودجويي اقدام به زباله دزدي و بازيافت مي كنند و مواد پلاستيكي و ... را از زباله ها جدا كرده و به وسايل بازيافت شده تبديل كرده و وارد بازار مي كنند. براي اين افراد زباله هاي بيمارستاني فرقي با زباله هاي ديگر ندارد و اين عمل را در اين مورد نيز اعمال مي كنند.
امروزه دفع زباله هاي پزشكي به صنعتي تبديل شده است كه روش هاي متنوعي را ارائه مي كنند. صنايع زباله هاي پزشكي طيف گسترده اي از استراتژي ها و تكنولوژي هاي دفع زباله هاي پزشكي را شامل مي شود كه براساس اندازه و منشأ زباله هاي توليد شده انعطاف پذيري نيز دارند. اين روش ها قابليت اجرايي در محل توليد زباله ها و يا خارج از آن محل را دارند. اين استراتژي ها براساس تفاوت هاي منطقه اي و تفاوت هاي مقررات دولتي در مناطق مختلف تغيير مي كنند. در بسياري از كشورهاي توسعه يافته اروپا و آمريكا مقررات بسيار محدودكننده اي در مورد دفع زباله هاي پزشكي وجود دارد و دفع اين زباله ها بايد به نوعي انجام شود كه استانداردهاي آلودگي هوا، آب و خاك و فضاهاي سبز در استراتژي دفع زباله كاملاً  لحاظ شده باشد. علاوه بر اين براي دفع زباله هاي پزشكي، بسته به حجم زباله هاي توليد شده، فضاي قابل دسترس، در دسترس بودن و ظرفيت تسهيلاتي مثل آب و برق و فاضلاب، نيروي كار و مسائل مالي مي توان در مورد روش هاي مناسب دفع در محل تصميم گرفت و يا از روش هاي دفع خارج از محل استفاده نمود و زباله ها را به محل دفع منتقل كرد.
سازمان بهداشت جهاني در مورد روش هاي دفع زباله هاي بيمارستاني، معيارهايي اساسي را ارائه مي كند كه بسيار حائز اهميت هستند. براساس اين معيارها بازيافت اين زباله ها ممنوع هستند و روشي براي دفع مناسب است كه علاوه بر ميكروب زدايي كامل، شكل ظاهري زباله ها را نيز طوري تغيير دهد كه قابل شناسايي نباشند و امكان بازيافت آنها وجود نداشته است.
يكي از روش هايي كه در گذشته بسيار مطرح بود، سوزاندن زباله ها است. سوزاندن به مثابه يك تكنيك با سابقه، توانايي خود را در دفع توأم زباله هاي پزشكي و زباله هاي ديگر بيمارستاني شامل زباله هاي پاتولوژيك (مانند بخش هايي از بدن و بافت ها) زباله هاي با منشأ شيمي درماني و زباله هاي جامد وسايل مراقبت هاي بهداشتي به اثبات رسانده است. دفع توأم همه انواع زباله هاي پزشكي با يك وسيله در محل توليد و يا خارج از محل از نقاط قوت اين روش محسوب مي شود. وقتي عمل در درجه حرارت بالايي انجام گيرد زباله سوز با كارآيي بيشتري موجب كشته شدن عوامل بيولوژيك بيماري زا مي شود. زباله سوزها به طور قابل ملاحظه اي موجب كاهش 90درصدحجم زباله ها مي شوند بنابراين فضاي بسيار كمي نيز براي دفع بقاياي آن مورد نياز مي باشد.تغيير فيزيكي حاصل از سوزاندن موجب مي شود كه ديگر نيازي به چرخ كردن يا آسياب كردن زباله ها نباشد.
006153.jpg
اگر بهترين زباله ها سوزها با تكنولوژي هاي جديد كنترل آلودگي هوا مجهز شوند، ذرات ريز، فلزات سنگين و گازهاي آلي مانند دي اكسين ها و فوران ها با كارآيي خوب جذب مي شوند. با اين حال با بودن تكنولوژي هاي مدرن، زباله سوزهاي موجود مانند يك تكنولوژي عتيقه رخ مي نمايند. كارآيي احتراق مي تواند متغير باشد و كمترين كارآيي موقعي ديده مي شود كه بطور متناوب  زباله هايي مرطوب مانند قوطي هاي حاوي مايعات، وارد زباله سوز شود كه منجر به انباشته شدن مواد غيرقابل اشتعال در زباله سوز خواهد شد. مقرراتي را بايد در مورد اين مواد اعمال نمود به اين صورت كه اين مواد مجدداً  به محفظه احتراق برگردانده شوند و اين عمل بارها تكرار شود تا آنها نيز بسوزند، گاهي مواد نسوخته با بزرگي زباله مي تواند در ارتباط باشد.
از معايب عمده زباله سوزها توليد آلودگي هاي زيست محيطي بسيار خطرناكي مانند دي اكسين ها و فوران است كه كنوانسيون هاي بين المللي مقرراتي را ناظر بر عدم توليد آنها وضع كرده است كه ايران نيز رعايت اين مقررات را ملتزم شده و امضا نموده است. يكي ديگر از معايب آن هزينه نصب و نگهداري بسيار گران آنها است كه مي تواند مشكل آفرين باشد؛ به طوري كه طبق گفته محمد جواد محمدي زاده، معاونت خدمات شهري شهرداري تهران در روزنامه همشهري روز دوشنبه 10 مرداد ماه 1384 براي نصب يك زباله سوز مركزي براي شهر تهران 35 ميليون دلار اعتبار لازم است. اين زباله سوزها به فيلترهايي مجهز هستند كه به طور مرتب بايد تعويض شوند كه بسيار گران تمام مي شود.
بايد به اين هزينه ها هزينه هاي حمل و نقل زباله ها به محل زباله سوز مركزي نيز افزوده شود كه خود مي تواند رقم بسيار قابل توجهي باشد و در عين حال خطر انتشار آلودگي هاي ميكروبي را در حين حمل زباله ها به محل سوزاندن را نيز به همراه دارد. در آمريكا، ژاپن و برخي كشورهاي اروپايي بر مبناي مقررات جديد حفاظت محيط زيست (بويژه در آمريكا براساس بخشنامه هاي آژانس حفاظت محيط آمريكا EPA) در مورد زباله سوزها و زباله هاي پزشكي، اغلب مراكز زباله سوزي تعطيل گرديدند و از نظر اقتصادي تشخيص داده شد كه هزينه نگهداري زباله سوزها و به روز كردن آنها مقرون به صرفه نيست و بايد روش ديگري جايگزين آنها گردد. در حال حاضر تكنولوژي هايي مطرح است كه استانداردهاي حفاظت محيط زيست را در حد بسيار مطلوبي دارند و از نظر اقتصادي نيز بسيار مقرون به صرفه هستند و زباله سوزها در كنار آنها به مثابه يك تكنولوژي عهد عتيق رخ مي نمايند.
امروزه براساس استانداردهاي بهداشت و مديريت شهري سالم سيستم هايي مورد تأييد هستند كه در محل توليد زباله عفوني يعني در بيمارستان ها و مراكز درماني طي فرآيندي كه آسيبي به محيط نرساند عمل سالم سازي را در مورد آنها اعمال كند.
براساس قوانين مصوب مجلس شوراي اسلامي، سالم سازي زباله هاي ويژه مانند زباله هاي بيمارستاني و صنعتي به عهده توليد كنندگان آنهاست و اين يك روش درست و منطقي است و در بسياري از كشورهاي توسعه يافته جهان اعمال مي گردد. شهرداري بر مبناي قانون مؤظف به جمع آوري زباله هاي شهري و خانگي معمولي است و وظيفه اي در قبال زباله هاي بيمارستاني ندارد و اگر هم بخواهد در اين جهت نيز خدماتي ارائه دهد بايد هزينه آن را از مراكز درماني و بيمارستاني دريافت نمايد و بسيار پسنديده خواهد بود كه مطابق استاندارد هاي بهداشت محيط كشور به اين امر مبادرت نمايد و دنبال تكنولوژي هايي باشد كه تأييديه هاي زيست محيطي جهاني را دارند.
وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي به عنوان متولي امور بيمارستان هاي كشور در سال 83 برنامه هايي را در اين جهت شروع نمودند ولي به دليل كمبود اعتبار مالي لازم براي اين امر پيشرفت چنداني هنوز حاصل نشده است. در سال جاري به همت اداره كل سلامت محيط و كار وزارت بهداشت كارگاهي دو روزه در ارتباط با روش هاي دفع زباله هاي بيمارستاني برگزار گرديد. تأكيد اين كارگاه بر روش هاي غيرزباله سوز استوار بود و در آن معاونين و مسئولان بهداشتي دانشگاه هاي علوم پزشكي كشور، برخي اساتيد صاحب نظر و شركت هاي ارائه كننده تكنولوژي هاي دفع زباله هاي بيمارستاني حضور داشتند. بنا به گفته دكتر علي اصغر فرشاد، مدير كل اداره سلامت محيط و كار وزارت بهداشت سيستم هاي غيرزباله سوز براي ما اولويت دارند.
در اين كارگاه روش هاي متنوعي ارائه شدند كه هر كدام از نقاط قوت و نقاط ضعفي برخوردار بودند. ولي در كل برخي سيستم ها انتخاب شدند تا به عنوان مرحله آزمايشي در برخي بيمارستان ها عمل نمايند. يكي از اين روش ها كه در آمريكا و برخي كشورهاي اروپايي به كار گرفته شده است سيستمي است كه به صورت سيار عمل مي كند و زباله هاي بيمارستاني را در همان محل توليد غيرعفوني مي كند.
فرآيند ميكروب كشي اين دستگاه به تأييد مراكز ذيصلاح آمريكايي و اروپايي در حد استريليزاسيون و تأييديه  بسيار قوي از آژانس  حفاظت محيط آمريكا EPA و دپارتمان هاي بهداشت محيط ايالت هاي مختلف آمريكا را دارد و در برخي ايالت ها مانند كاليفرنيا كه از نظر حفظ محيط استانداردهاي بالايي را اعمال مي كنند فقط اين سيستم مجوز كار گرفته است. اين سيستم در هر ساعت مي تواند 1500-1200 كيلو زباله را غيرعفوني نمايد.
فرآيند به صورت كاملاً  اتوماتيك صورت مي گيرد و همه مراحل كار توسط كامپيوتر كنترل مي گردد. در اين سيستم شناساگرهايي تعبيه شده است كه اگر احياناً  به طور اشتباهي زباله هاي آلوده به مواد راديو اكتيو وارد سيستم شوند؛ علائم هشداردهنده اي به كار مي افتد و تا زباله راديواكتيو  از دستگاه خارج نشود دستگاه به كار نمي افتد.
بر روي اين سيستم ژنراتور برق و مخزن آبي نصب شده است كه سيستم به طور خودكفا عمل نمايد. در اين سيستم 80-70 درصد حجم زباله ها نيز كاهش مي يابد و در نهايت زباله ها به شكلي در مي آيند كه اصلاً  قابل شناسايي نخواهد بود و حتي مي توان حجم زباله را با پرس نمودن نهايي كاهش بيشتري دارد. اين مزيت كاهش حجم مي تواند معيار بسيار قابل توجهي باشد. هم اكنون شهرهاي شمالي ايران در استان هاي مازندران و گيلان با مشكل كمبود مكان دفن زباله روبه رو هستند و اگر زباله هاي بيمارستاني به عنوان بخشي از زباله هاي اين استان ها با اين روش دفع شوند علاوه بر رفع معضل عفوني بودن آنها كمكي به رفع معضل كمبود جا نيز شده است.
براساس برآوردهايي 10 دستگاه به راحتي مي توانند كل استان تهران پوشش بدهند و زباله هاي بيمارستاني همه مراكز درماني استان را در همان محل توليد غيرعفوني كنند. قيمت ده دستگاه كمتر از يك سوم سرمايه اي است كه به گفته معاون شهردار تهران براي نصب زباله سوز مركزي لازم است.
يعني با سرمايه اي كمتر از يك سوم قيمت زباله سوز، مي توان كل زباله هاي بيمارستاني تهران بزرگ را با روشي كاملاً  سازگار با محيط زيست و مطابق با بالاترين استانداردهاي جهاني غيرعفوني نمود. در حال حاضر تكنولوژي زباله سوز در جهان در حال كنار گذاشته شدن است و انتخاب آن براي تهران اصلاً  مقرون به صرفه نيست و علاوه بر آن منطقي هم نيست كه با اين وسعت آلودگي هاي هوا و محيط در تهران با راه اندازي زباله سوزها مشكلي نيز به آن بيفزاييم.
*دبير انجمن ويروس شناسي

نگاه امروز
زباله هاي مرگ آفرين
مسعود زلفي
پندار منطقي هر يك از شهروندان نسبت به مراكز درماني و بهداشتي چنين است كه اين مراكز به ارتقا و امنيت سطح بهداشت و سلامت شهر و شهروندان مبادرت مي ورزند، اما واقعيت هاي آماري از تغيير اين كاركرد حكايت مي كند.براساس تازه ترين آمارهاي رسمي، هم اينك برخي بيمارستان ها و مراكز درماني به دليل عدم دفع اصولي زباله هاي عفوني و ادغام آنها با زباله هاي عادي، به كانونهاي مرگ آفرين و ابزار شيوع انواع بيماري ها از جمله ايدز و هپاتيت تبديل شده اند.عواقب ناگوار روش هاي دفن زباله هاي بيمارستان در كشور و به ويژه در كلان شهر تهران به وضعيت هشدار رسيده و زنگ خطر آن به صدا درآمده است.هم اينك حدود هفت هزار تخت بيمارستان در كشور وجود دارد كه بطور ميانگين به ازاي هر تخت حدود هفت كيلو زباله در روز توليد مي شود. به عبارت ديگر 50 تن زباله در روز كه قسمت عمده اي از آن به علت ناديده گرفتن زباله هاي عفوني از زباله هاي عادي است، به زباله هاي خطرناك و مرگ آفرين تبديل مي شود.
در كلان شهر تهران نيز از مجموع 6 تا 7 هزار تن زباله روزانه بيش از 70تن در روز سهم زباله هاي بيمارستاني مي باشد. طبق برآوردها در بيمارستان ها از 630 نوع يا بيشتر مواد شيميايي مختلف استفاده مي شود كه از اين تعداد حدود 300 نوع آن غيرسمي و 300 مورد آن سمي و خطرناك و حدود 30 نوع آن بي خطر است.و اين در حالي است كه هم اينك فقط زباله هاي 333 مركز درماني و بهداشتي شهر توسط شهرداري جمع آوري مي شود و بقيه مراكز درماني بدون هيچ نظارتي، زباله هاي خود را در هر گوشه از شهر دفن مي كنند.
دفع غيراصولي زباله هاي بيمارستاني در حالي صورت مي گيرد كه طبق قانون مديريت پسماندها، انجام اين مهم برعهده توليدكنندگان آن و وزارت بهداشت مي باشد، ولي اين نهادها نيز به موضوع مورد نظر كم توجهي نشان مي دهند. به اين آمار توجه كنيد: وزارت بهداشت به منظور برطرف كردن معضل زباله هاي بيمارستاني 800 ميليارد تومان بودجه نياز دارد و اين در حالي است كه با توجه به تصويب بودجه 3ميليارد توماني اين وزارتخانه در سال جاري مي توان فقط بخشي از نياز وزارت بهداشت را براي امحاي زباله هاي بيمارستاني تامين كرد.البته گرچه فاجعه آميز بودن روش هاي امحا و دفن زباله هاي بيمارستاني از جمله موضوعات اساسي و ديرپاي حوزه بهداشت و سلامت عمومي است و پديده تازه اي نمي باشد، اما شايد تا زماني كه شهردار تهران به طور شفاف اعلام كرد سلامت شهروندان در خطر عواقب ناگوار زباله هاي عفوني بيمارستان ها قرار دارد كمتر كسي به اهميت و ارزش پرداختن و توجه فوري به اين موضوع فكر مي كرد.واقعيت موضوع اين است كه مسئله زباله هاي عفوني را بايد جدي گرفت. با رعايت ضوابط جداسازي زباله هاي عفوني از زباله هاي عادي و آموزش پرسنل بيمارستان ها، 70 درصد زباله هاي عفوني كاهش مي يابد.

گفت وگو با مهندس حسين سلطان زاده ،عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد اسلامي
شهردر جستجوي هويت
006156.jpg
حجت كاظمي
يك پديده بسيار مهم شهري، فضاهاي معماري يا ساختمان ها هستند. اين يكي از عوامل هويت دهنده به يك شهر است. عامل ديگر فضاهاي شهري است كه به شهر هويت مي دهد. عامل ديگر مردم هستند، يعني هر شهري جمعيتي دارد كه بخشي از هويت يك شهر را مي سازند. عامل ديگر وسايل ارتباطي و تجهيزات شهري است كه بخشي از هويت يك شهر را شكل مي دهند و آخرين عامل مهم فعاليت هاي گوناگون است.
مهندس حسين سلطان زاده معتقد است هويت شهري لا به لاي زندگي مدرن گم شده است. اين گفت وگو به بررسي اين عوامل پرداخته است.

مسايل اساسي شهرها و شهرسازي ما از بعد فرهنگي چه چيزهايي هستند؟
- يك شهر از عوامل و پديده هاي مختلفي شكل مي گيرد كه اين عوامل و پديده ها را مي توانيم در حالت كلي به دو گروه طبقه بندي كنيم: الف) پديده ها و عوامل كالبدي و مادي ب) پديده ها و عوامل اجتماعي و فرهنگي.
در حوزه مسايل كالبدي و مادي روشن است كه برخي از شهرهاي ما مشكلاتشان چه چيزهايي است، چون جنبه هاي كالبدي نسبت به جنبه هاي اجتماعي و فرهنگي ملموس و روشن تر هستند. در حوزه فرهنگي بسياري از شهرهاي ما معضلات متعددي مواجه هستند كه برخي از آنها ملموس و برخي كمتر ممكن است به چشم بيايد، يكي از نخستين مسايل در اين زمينه فقدان يك هويت مشخص فرهنگي است. مي دانيد كه مسأله هويت نزديك به يك قرن است در كشورمان مطرح شده است. از زماني كه فضاهاي معماري و شهري ما تحت تاثير فرهنگ غربي گرفت، از آن زمان به تدريج هويت ايراني، يا هويت فرهنگي واسلامي شهرها مورد توجه متخصصان يا مردم و مسئولان قرار گرفت.طبعاً يك شهر مناسب، شهري است كه بتواند نيازهاي فرهنگي، رواني و آييني مردم را پاسخ دهد. بسياري از شهرهاي ما در حال حاضر چه در سطح كلان و چه در مقياس هاي خرد فاقد چنين امكاني هستند، يعني قادر نيستند نيازهاي رواني يا فرهنگي مردم را به حد كافي پاسخ بدهند. شايد بهتر باشد كه من با يك يا چند مثال اين مسأله را باز كنم و موضوع را گسترش بدهم.
نخستين و مهمترين مثالي كه مي توانم خدمتتان عرض كنم اين است كه در گذشته در شهرهاي ما به تناسب جمعيت، آداب و رسوم و فرهنگي كه حاكم بود. همچنين يك يا چند مركز براي انواع تجمع هاي شهري و كشوري و آييني وجود داشت. مثال واضحي كه باقي مانده فرض كنيد ميدان نقش جهان در اصفهان كه در موقعيت هاي مختلف اجتماعي و فرهنگي به عنوان يك فضاي شهري مناسب نقش ايفا مي كرد و اسناد و تصاويري كه از اين ميدان باقي مانده نشان مي دهد كه چه در هنگام رژه و اوقاتي كه مراسم رسمي برگزار مي شد و چه در ايامي كه آداب و مراسم ديني برگزار مي شد و چه در گذران فراغت ها، اين ميدان عملكردهاي مختلف اجتماعي يا فرهنگي را بر عهده داشت.
در حال حاضر در هيچ يك از شهرهاي ما يك مركز تجمع وسيع شهري وجود ندارد. الان چند دهه است كه وقتي قرار است يك تجمع رسمي و عمومي يا يك تجمع بزرگ آييني انجام شود در ميدان هايي انجام مي شود كه غالباً ميدان ارتباطي هستند و به منظور فعاليت هاي اجتماعي طراحي و ساخته نشده اند. در تهران هنگامي كه مراسمي است از ميدان آزادي استفاده مي شود، در حالي كه در اين ميدان هيچ فضايي براي استقرار مسئولان يا بزرگان كشوري و مردم وجود ندارد. بنابراين چه در تهران چه در ساير شهرها ما يك فضاي شهري مناسب در اين مقياس نداريم و تجمع ها در هر شهري در بزرگترين جاي شهر صورت مي گيرد، بنابراين شما چه در اين مقياس به موضوع نگاه كنيد چه در مقياس خرد (محله اي، منطقه اي، ناحيه اي) فضاهاي شهري كه براي تعاملات اجتماعي و فردي تدارك ديده شده باشد، نداريم. به عبارت ديگر در دوره معاصر در حوزه معماري مدرن فعاليت هايي كمابيش شده و به هر ترتيب پيشرفت هايي حاصل شده و فضاهاي معماري زيادي ساخته شده، اما در حوزه فضاهاي شهري و هويتي بسيار ضعيف عمل شده است. به عبارت ديگر، در حد 80 سال اخير فضاهاي شهري ما فاقد برنامه ريزي كافي و فاقد ظرفيت فرهنگي كافي براي تعاملات اجتماعي و فرهنگي بوده.
* آثار اين مسأله كه شهرسازي ما دچار نوعي تاخر فرهنگي است داراي چه اثراتي بر به هم ريختگي روان مردم است؟
- يكي از نكات مهم اين است كه از اوايل قرن حاضر و حتي تا امروز تقريباً همه شهرهاي ما، كمابيش با وضعيت هاي متفاوتي از لحاظ توزيع جمعيت به شكل طبقاتي درآمده اند، يعني قسمت هايي از شهر ارزش اقتصادي بالاتري را دارند و همين طور بعضي قسمت ها نازل ترند. در حالي كه در گذشته توزيع جمعيت بر اساس روابط خويشاوندي، قومي، زباني و امثال آن بود و كمابيش در اغلب محله ها قشرهاي ثروتمند، متوسط و كم درآمد وجود داشت، در حالي كه امروزه جمعيت در اكثر شهرهاي مابه صورت طبقاتي توزيع مي شوند كه اين يكي از نخستين مسايلي است كه باعث مي شود شهروندها احساس دلبستگي به محل زندگي شان نداشته باشند و اكثر شهروندان يكي از راهكارهايي كه براي ارتقاي منزلت اجتماعي خودشان لازم مي دانند اين است كه در اولين فرصتي كه توان اقتصادي شان افزايش پيدا كرد، بتوانند در شهر جابه جا شوند. پس همواره با نوعي مهاجرت هاي درون شهري مواجهيم و براي بسياري از شهرونداني كه اين امكان به سادگي فراهم نمي شود همواره در برنامه ذهني شان لزوم تغيير محل زندگي وجود دارد كه باعث مي شود بسياري از افراد كه احساس تعلق به محيط و محلي دارند اين حس در آنها به حداقل ممكن كاهش پيدا  كند و به همين دليل ما مي بينيم كه با وجود اينكه خيلي از مشاركت و خودياري و تعاملات اجتماعي صحبت مي كنيم، اما افراد واقعاً در محله هاي سكونتشان از لحاظ اجتماعي با حداقل ارتباط با همسايگانشان زندگي مي كنند و چندان توجهي به محيط خودشان و مشاركت فعال در آن ندارند، در حالي كه در گذشته بسياري از نهادهاي عمومي مثل مسجد، مدرسه و آب انبار توسط اعيان هر محله ساخته مي شد و دولت به عنوان يك نهاد اينها را احداث نمي كرد.
به هر حال از يك طرف ضرورت هاي دنياي معاصر ايجاب مي كند كه دولت نقش موثر ايفا كند و از جهتي ديگر مردم نقش مشاركتي شان كاهش پيدا كرده است و آن احساس تعلق به محيط را ندارند. چون در برنامه هايشان مشخص نيست كه تا يك، پنج يا ده سال بعد همان جا مستقر باشند و اگر هم باشند فقط در حد محل سكونت به محيط توجه دارند. اين يكي از نخستين مسايلي است كه باعث مي شود ارتباطات اجتماعي در حد محله اي و ناحيه اي به شدت كاهش پيدا كند كه اين تعاملات ديگر نتواند به صورت سودمند انجام شود و به باز همبستگي اجتماعي ياري رساند.
* به نوعي مي توان گفت مسأله اي كه مي فرماييد به فروپاشي همبستگي اجتماعي منجر مي شود؟
- بهتر است بگوييم همبستگي شهري چون شكل هاي جديدي از روابط اجتماعي مثل دانشجويان، روزنامه نگاران، دانش آموزان و افراد يك صنف پيدا شده، يعني ما درست است كه روابط اجتماعي قديمي را از دست داديم، اما روابط اجتماعي جديدي شكل گرفته كه به خودي خود مشكلي ندارد، اما چه بهتر كه در كنار روابط اجتماعي جديد، روابط شهري گذشته كه جنبه مثبت هم دارند نيز وجود داشته باشد كه باعث مي شود مردم خود به خود از شهرشان بيشتر مراقبت كنند، به فضاي شهري بيشتر رسيدگي كنند و يك زمينه مساعد براي تعاملات بيشتر شهري فراهم آيد.
* ما مي بينيم كه تلاش هايي در اين حيطه صورت مي گيرد، چون بالاخره همه ما احساس مي كنيم كه شهر فقدان هويت دارد، انسجام اجتماعي كاهش پيدا كرده، لذا سياست هايي در اين راستا از هر طرف- از طرف افراد محله، به نوعي مديريت و امثالهم- صورت مي گيرد. چرا اين سياست موفقيت ندارد؟ چرا ما نمي توانيم بين اين روابط جديد كه به وجود آمده و آن چيزي كه در گذشته بوده انسجام جديدي را به وجود بياوريم كه به قول معروف شاخصه شهر ايراني شود؟
- در اين زمينه تلاش هاي بسيار برنامه ريزي شده اي لازم است. من به خاطر دارم كه در اين سه دهه بعد از انقلاب چند بار مسئولان مهم كشوري در مورد شهر اسلامي و هويت اسلامي شهرها نكاتي را ابراز كردند و برخي از سازمان ها به صورت موقت و يك ساله برنامه هايي در دستور كارشان بوده، ولي فراموش شده. اين مسأله، مسأله اي بسيار اساسي است و چيزي نيست كه به صورت ظاهري و سطحي به آن پرداخت، ما وقتي به يك شهر نگاه كنيم ، مي بينيم شهر از پديده هاي مختلفي شكل مي گيرد. يك پديده بسيار مهم شهري، فضاهاي معماري يا ساختمان ها هستند.
اين يكي از عوامل هويت دهنده به يك شهر است. عامل ديگر فضاهاي شهري است، مورد اول فضاهاي معماري است و اين يكي از فضاهاي شهر است. منظور از فضاهاي شهري ميدان ها، خيابان ها، گذرها و پارك ها هستند. اين ها عامل دومي است كه به شهر هويت مي دهد. عامل ديگر مردم هستند، يعني هر شهري جمعيتي دارد، خود اين انسان ها يك ويژگي هايي دارند كه اين ويژگي ها يعني رفتارهايشان، نوع لباسشان و... بخشي از هويت يك شهر را مي سازند. عامل ديگر وسايل ارتباطي و تجهيزات شهري است مثلاً اتومبيل، موتورسيكلت، مبلمان هاي شهري، نرده ها، تابلوها. اين ها وسايل و تجهيزاتي هستند كه بخشي از هويت يك شهر را شكل مي دهند و آخرين عامل مهم فعاليت هاي گوناگون است. فرض كنيد يك شهر، زيارتي، كشاورزي، سكونتگاهي يا خوابگاهي است يا يك شهر مثل تهران ضمن اينكه برخي از اين ويژگي ها را دارد، يك شهر به شدت اداري است، برخي از شهرها نيز صنعتي هستند. اين فعاليت ها مي تواند هويت شهر را شكل بدهد، بنابراين وقتي به اين عوامل نگاه مي كنيم، مي بينيم كه در دنياي معاصر ما دگرگوني هاي عظيمي در همه اين عوامل داشته ايم. بسياري از ساختمان هاي مسكوني ما در واقع به خاطر جنبه هاي اقتصادي در ساده ترين شكل خودشان ساخته مي شوند، لذا درست طرحي نمي شوند و عوامل فرهنگي در آن به حداقل ممكن رعايت مي شود و گاه رعايت نمي شود يا در مورد ساختمان هاي مسكوني كه عامل اقتصادي به شدت در آن اثر گذار است و هيچ برنامه اي براي آن نداريم.معتقديم در فضاي شهري ما بيشترين فقر را داشته ايم. در زمينه برنامه ريزي، فضاهاي شهري ما عمدتاً براي حمل و نقل ارتباطات خيلي ساده طراحي شده اند.
006150.jpg
نمي توان در طول يك يا دو سال دخالت هاي عظيم كالبدي داشته باشيم
اما مي توان فضايي شهري تعريف كرد كه در آن معيارهاي فرهنگي هم
لحاظ شده باشد؛ فرض كنيد يك سري فضا براي تجمع مردم و گذران اوقات فراغت آنها در نظر گرفته شود. اين ها را مي توان در كوتاه مدت تدارك ديد

براي اينكه بتوانيم براي شهر معاصر هويتي ايجاد كنيم واقعاً نياز به يك برنامه ريزي دقيق داريم، ببينيم تا چه حدي مي توانيم روي ساختمان ها تأثيرگذار باشيم؟ تا چه حدودي در فضاهاي شهري تأثيرگذار باشيم؟ تا چه حد خود در مورد، وسايل و مبلمان شهري مي توانيم تأثيرگذار باشيم. تمام اينها پارامترهاي بسيار مهمي هستند پس نمي شود با يك ساده سازي كوتاه مدت اين مسأله را حل كرد، بنابراين به نظر مي رسد بايد دو دسته فعاليت انجام شود:
الف) فعاليت هايي كه مطابق آنها در درازمدت به چنان شهري دست يابيم.
ب) برنامه ريزي ها و فعاليت هايي كه در كوتاه مدت بايد صورت بگيرد.
مثلاً راهكارهايي كه در كوتاه مدت مي تواند به ذهن برسد اين است كه برخي از فضاهاي شهري شناسايي و طراحي مي شود، چون مثلاً در مورد تهران يا تبريز يا برخي از شهرهاي مهم ما كه به شدت بخش هاي جديد گسترش پيدا كرده است به هيچ وجه نمي توان در طول يك يا دو سال دخالت هاي عظيم كالبدي داشته باشيم، اما مي توان فضايي شهري تعريف كرد كه در آن معيارهاي فرهنگي هم لحاظ شده باشد. فرض كنيد يك سري فضا براي تجمع مردم و گذران اوقات فراغت آنها در نظر گرفته شود؛ اين ها را مي توان در كوتاه مدت تدارك ديد و براي درازمدت بايد برنامه ريزي دقيق و مطالعات عميقي انجام شود كه در چند دهه به تدريج به شهري با هويت ايراني- اسلامي برسيم، شهري كه مسلماً به لحاظ شكل مثل سابق نخواهد بود چون تمام مقتضيات عوض شده و بايد تعريفي جديد براي يك شهر ايراني- اسلامي معاصر داشته باشيم.
* شاخصه هاي اين شهر چيست؟
- اگر بخواهيم به فرهنگ و هويت توجه كنيم يك سري از عوامل اساسي مسلماً بايد مورد توجه قرار بگيرد. يكي از آنها تاريخ است، يعني هويت يك فرد را مورد توجه قرار بدهيم يا هويت يك شهر را. يك مورد ديگر سنت است كه در طي تاريخ شكل مي گيرد، اما منجر به پيدايش برخي از فرم ها و عناصر مي شود كه اين ها با فرهنگ يك سرزمين و شهر پيوند خورده و ارتباط مي يابد. يكي ديگر از شاخصه ها مسأله فرهنگ و الگوهاي رفتاري است، يعني هر جامعه اي براي خودش فرهنگي دارد مثلاً مراسم عزاداري كه در ايران شكل خاصي دارد.
مراسمي كه فرض كنيد در عيد برگزار مي شود، شكل ويژه و خاصي براي خودش دارد، بنابراين يك بخش توجه به فرهنگ بومي آن سرزمين است همان طور كه گفتم فرهنگ در رفتارهاي مردم، در چگونگي آداب و رسوم و در شكل ظاهر فضاهاي معماري و شهري بروز پيدا مي كند طبعاً براي اينكه بتوانيم به مسأله هويت در شهر امروز توجه كنيم بايد اين عوامل را طبقه بندي كنيم و بر اين اساس ببينيم حالا با مقتضيات امروز چگونه مي توانيم به شكل ها و روابط شهري ايراني و اسلامي برسيم.
* مسأله اي كه وجود دارد اين است كه هويت شهر را كنشگران شهر شكل مي دهند. هويت چيزي از پيش تعريف شده نيست و توسط كنشگران ايجاد مي شود. كنشگران يك شهر شهروندان آن هستند بخشي از اين شهروندان در چارچوب مديريت و ساختارهاي رسمي قرار مي گيرند. تحت تاثير الگويي كه ما از تجدد گرفتيم مديريت شهري را به يك رويكرد صرفاً خدماتي و صرفاً نوسازي تقليل داديم. امروزه ما مي دانيم كه تحت تأثير موج هاي نو توسعه كه در شهرسازي هم تأثير گذاشته اند مديريت شهري علاوه بر كاركردهاي خدماتي، كاركردهاي اجتماعي و هويتي نيز دارد يعني متوجه شديم كه مديريت شهري بايد كاركردهاي فرهنگي هم داشته باشد. به عنوان كسي كه در حيطه شهرسازي، كارشناس هستيد تأثيرات زيان آور اين بي توجهي و نگاه صرفاً خدماتي به كاركردهاي مديريت را برايمان توضيح دهيد؟
- يكي از مسايل  به خصوص در عرصه هاي شهري مسايل اقتصادي است. در واقع مي توان گفت چيزي حدود نيم قرن است كه زمين و ساختمان در كشور ما به يك كالاي سرمايه اي تبديل شده است و اين نقش بسيار عمده اي در شكل گيري شهرهاي ما داشته و دارد يعني به خصوص در يكي دو دهه اخير كه فروش تراكم براي تأمين درآمد شهرداري ها رايج شده اين مسأله به شدت تشديد شده. همان طور كه مي دانيد بدون اينكه به طرح هاي جامع و برنامه هايي كه در طرح هاي جامع براي شهر در نظر گرفته شده توجه شود تراكم به فروش مي رسد و نحوه توزيع جميعت و توزيع فعاليت ها تابع برنامه اي نيست (در طي مدتي نزديك به يك دهه) بنابراين اگر مسئولان مي خواهند يك ساماندهي فرهنگي در شهر ايجاد كنند بايد اساساً تعريف خودشان را از شهر و فعاليت هاي آن شكل دهند. و بر آن اساس اجازه ساخت و ساز يا اجازه طراحي فضاهاي جديد داده شود الان مي توان گفت كه بخش عمده اي از شكل گيري شهر تهران و بسياري از شهرهاي ايران توسط اين سرمايه هاي راكد صورت مي گيرد، يعني يك نظام سودجويي شهرهاي ما را شكل مي دهد. مثلاً در نقاطي كه مورد توجه مردم است قيمت ها به شدت بالا مي رود و سرمايه گذاري مي شود، مسكن ساخته مي شود بدون اينكه به فضاهاي شهري توجه شود. گمان مي كنيم كه بيش از يك دهه است كه وزارت مسكن و شهرسازي عمدتاً فقط به مسأله مسكن توجه مي كند طبيعي است كه مسكن يك نياز طبيعي است، اما وزارتخانه اي كه ما داريم وقتي به مصاحبه ها و برنامه هايش نگاه مي كنيم در حد بسيار زيادي توجه و تمركزش اين است كه فقط اين نياز را در حد اوليه و در حد ضروري برطرف كند، اما ما نمي بينيم در برنامه هاي وزارتخانه ها يا سازمان هاي ذي ربط به جنبه هاي كيفي شهر توجه كند، البته اين طور نيست كه بگوييم هيچ برنامه اي وجود ندارد، اما برنامه هايي كه وجود دارد بسيار ناكارآمد و بسيار اندك است و وزارتخانه ها و سازمان ها عمدتاً به مسائل اوليه و ضروري توجه دارند و همانطور كه مي دانيد توجه به فرهنگ و پيشرفت يك جامعه لازمه اين است كه برخي از نيازهاي اوليه اش برطرف شود و فراتر از آن اينكه يك برنامه و نگرش منسجم وجود داشته باشد.
* زماني ماكس وبر مي گفت كه نگاه مدرنيسم نگاهي ابزارگرايانه به همه چيز است در حالي كه ما از اين مسأله گذر كرديم، ولي هنوز نگاه به شهر و زندگي شهري، نگاه به خيابان و امثالهم نگاهي ابزاري و سودجويانه است. اين در مسأله شهرسازي و زمين و در مسأله جنگل ها و محيط زيست و همه اين مسايل ديده مي شود. به عنوان سؤال بايد بگويم گروه ديگر تشكيل دهنده شهر، شهروندان هستند در يك شهر مطلوب بخش اعظم مسايل غيرانتفاعي و مستقل از دولت است در شهر سنتي ايران هم دولت حضور خيلي مستمر و ثابت و قوي كه به صورت امروز هست در محيط محله اي و شهري نداشته شهرها در مسأله مشاركت شهروندان و نقش شهروندان در هويت سازي دچار چه مسايلي است؟
- يكي از نكات مهم اين است كه طبعاً مردم وقتي در زمينه هايي دخالت مي كنند كه احساس مشاركت واقعي داشته باشند ما يك مشاركت فعال و واقعي داريم و يك مشاركت منفعل، مردم ما گاه به صورت منفعل در برخي امور مشاركت دارند، اما مشاركت فعال زماني حاصل مي شود كه ببينيد به طور واقعي مي توانند در سرنوشت خودشان دخالت داشته باشند و اين كار زماني صورت مي گيرد كه نوع نظام اجتماعي بسيار فعال وجود داشته باشد الان يكي از مشكلات ما اين است كه مردم نه تنها در برخي از موارد احساس مشاركت و سهيم بودن واقعي را ندارند بلكه در برخي از موارد نسبت به امور عمومي كمي بي توجه هستند اين ناشي از يك نگرش قديمي است كه در ايران همواره وجود داشته و الان هم كمي وجود دارد و آن اين كه گاه احساس مي شود مردم و مسئولان يك طيف كامل نيستند و مردم خوشان را جدا از برخي از نظام هاي اداري مي بينند.

شهرآرا
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
كتاب
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  كتاب  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |