ديدگاه
دانش آموز مدرسه سالم
غلامحسين عدالتي
هر مدرسه اي به مثابه يك كشتي است كه بايستي هدفي را دنبال كند. مدرسه اي كه دماغه كشتي خود را در جهت مشخص نگرفته است در درياي مواج سرگردان خواهد ماند. ابتدايي ترين و اصلي ترين كاركرد يك رهبر آموزشي، داشتن چشم اندازي از آينده و انتقال اين چشم انداز به مربيان، والدين، دانش آموزان و جامعه است. مدرسه اي كه فراتر از ملاك نمره، افزايش درصد قبولي، كنكور تيزهوشان و... معياري ندارد مثل جزيره اي تنها و دور افتاده از بطن اجتماع و تحولات شتابنده جامعه پيراموني و جامعه جهاني، دانش آموزي به جامعه تحويل خواهد داد كه ناتوان از زندگي كردن است.
مدرسه اثربخش ابتدا آينده را تصور مي كند و سپس آن را مي سازد و در اين زمينه بيشترين نقش را به خود دانش آموزان مي دهد تا با هدايت و حمايت اوليا و مربيان بتوانند براي زندگي در شرايط جديد جامعه خود را مهيا سازند.
برنامه ريزي استراتژيك، داشتن اهداف ساليانه، ماهيانه و روزانه، آموزش مديريت زمان، استفاده از گروه هاي تخصصي، بهره گيري از اساتيد دانشگاه ها، استفاده از منابع عظيم اطلاعاتي از جمله اينترنت و آموزش فرهنگ استفاده صحيح از اين منابع و بسياري ديگر مي تواند مدرسه را نه به عنوان بخشي منفعل و منفك، بلكه به عنوان جلودار، موتور محركه و در نهايت گنجينه ذخاير و ثروت اصلي يك جامعه قرار دهد. تحصيل توأم با اشك با يادگيري به همراه لذت تفاوتي اساسي دارد. در مدرسه اي كه بذر اعتماد كاشته شود، ميوه مشاركت چيده مي شود. مدرسه در نظام آموزشي اسلامي مكان افزوده شدن است نه كاسته شدن، مدرسه مكاني است براي خوديابي و خودسازي.
مدرسه با آشنا ساختن دانش آموزان با مجموعه توانايي هاي خود آنها را صاحب اعتماد به نفس بالا، اهل ريسك حساب شده، عملكرد خردمندانه، تفكر علمي، بينش انتقادي و در نهايت خداجو بار مي آورد.
مدرسه اي كه روي نقاط ضعف دانش آموزان دست مي گذارد مثل باغباني است كه به جاي بذرهاي مفيد و سالم علف هاي هرز را پرورش مي دهد.
مدرسه مكان كرامت بخشي به انسان هاست، در مدرسه مطلوب، مدير آموزشي نه فقط رهبر آموزشي است، بلكه يك رهبر اخلاقي است كه در مدرسه تحت هدايت او معلم، از ياد دادن، دانش آموز از يادگرفتن، والدين از مشاركت و خود مدير از هدايت مجموعه لذت مي برند.
در مدرسه اثربخش به تفاوت هاي فردي افراد با احترام نگريسته مي شود و هر كسي آن گونه اي كه هست پذيرفته مي شود تا آن گونه كه مي بايست ساخته شود را، خود داوطلبانه بپذيرد و در آن مسير با اوليا و مربيان همكاري كند. در مدرسه اثربخش فضاي مثبتي بر جريان ياددهي- يادگيري حاكم است و هيچ چيز از جمله مدرك تحصيلي، امتحان، نمره و... نمي تواند جايگزين منزلت والاي انسان شود.
هيچ چيز به اندازه اصل مشاركت در تصميم گيري ها نمي تواند باعث آزاد شدن انرژي همكارانه افراد به ويژه اوليا، مربيان و دانش آموزان در جهت رسيدن به اهداف نظام آموزشي شود. هرچه ميزان اطلاعات افراد از جريانات و تصميم گيري هاي مدرسه افزايش پيدا مي كند انگيزه آنها براي حل مشكلات مدرسه بيشتر مي شود. رهبران آموزشي موفق به دنبال ساختن كانال هاي ارتباطي و تعاملي با اوليا، جامعه، رسانه ها، مربيان و دانش آموزان هستند كه تا جريان اطلاعات، در اين كانال ها به راحتي رد و بدل شده و افراد اندوخته هاي عقلي و بضاعت تجربي خود را در اختيار مدرسه قرار دهند. مدرسه سالم همان مدرسه اي است كه نقشه هاي ذهني گذشته را به چالش مي كشد، ملاك شخصيت دهي و ارزش افزوده را به جاي نمره افزوده مي گذارد، به جاي فشار بر يادگيري كشش در يادگيري ايجاد مي كند. در مدرسه سالم همه افراد اعم از كاركنان، اوليا و دانش آموزان يادگيرنده مي شوند و همه از هم مي آموزند، افراد با هم عهد و پيمان مي بندند كه اطلاعات را به دانش و دانش را به معرفت تبديل سازند. در اين مدرسه اوليا و مربيان بيشتر از خود دانش آموزان به يادگيري علاقه نشان مي دهند و مي آموزند با آموزش بيشتر نه فقط به تربيت بهتر دانش آموزان كمك كنند، بلكه با بيشتر آموختن رمز بهتر زندگي كردن را نيز بيابند.
|