شنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۵
سياست تحديد جمعيت چگونه شكل گرفت
مقال جمعيت و مقوله حكومت
دكتر محمد اسماعيل اكبري
006180.jpg
رياست جمهوري در نشست مشترك دولت و مجلس در يكشنبه شب سي ام مهرماه طي سخناني گفت: من با اين كه مي گويند دو بچه كافي است مخالف هستم. كشور ما داراي ظرفيت هاي فراواني است. ظرفيت دارد كه فرزندان زيادي در آن رشد پيدا كنند. حتي ظرفيت حضور 120 ميليون نفر را نيز داراست.
ديدگاه رئيس جمهور در مورد سياست هاي كنترل جمعيت واكنش هاي مختلفي در بين صاحب نظران اجتماعي، فرهنگي، بهداشتي و برنامه ريزان كشور داشت. دكتر محمد اسماعيل اكبري، معاون سابق وزارت بهداشت در مقاله اي به تشريح مباني و سير تدوين سياست هاي كنترل جمعيت در كشور پرداخته است. با هم مي خوانيم.

با شنيدن سخناني از جناب آقاي دكتر احمدي نژاد، رياست محترم جمهوري اسلامي ايران در مورد جمعيت، ضروري ديدم كلامي چند مبتني بر سابقه و رفتار نظام مقدس جمهوري اسلامي در طول سال هاي بعد از پيروزي انقلاب در مورد جمعيت و سياست هاي جمعيتي بيان دارم و مواردي هر چند مختصر از مستندات علمي آن را ابراز نمايم.
مطمئناً همه آنها كه در اين ميدان قدم نهادند و سختي هاي آن را تحمل كردند به انجام وظيفه اي خطير همت گماشتند.
آقايان دكتر مرندي، دكتر فاضل، دكتر فرهادي و دكتر پزشكيان كه هر كدام در مقطع و يا مقاطعي سكاندار اين حركت بودند، كه يقين قدم به خير داشتند. راقم اين سطور در خانواده اي به دنيا آمده كه صاحب 7 فرزند ارجمند بود و خود نيز داراي 5 فرزند بزرگوار هستم، يعني اعتقاد به همان گونه بوده است كه در كلام رياست محترم جمهور نيز متجلي است و زمينه هاي فرهنگي همان انديشه هاي سنتي را به جمعيت داشته و رفتار كرده است. تا زماني كه مسئوليت خدمت به ما سپرده شد و ناچار شديم به دنبال علم لازم برويم و اعتقادي نو پيدا كنيم و سرانجام رفتاري تازه.
شروع حركت چگونه بود؟
بعد از شكل گيري حكومت اسلامي، مديران مسئول متوجه مؤلفه مهم جمعيت و مشكل آن در ساختار مديريتي و خدمت شدند، لذا در مورد آن بارها به صورت هاي مختلف با دفتر حضرت امام(ره) و شخص ايشان موضوع را در ميان گذاشتند، تا سرانجام آن تالي بلاشك معصوم(سلام الله عليهم اجمعين) در پاسخ نامه اي كه توسط حجت الاسلام والمسلمين آقاي انصاري نوشته شده بود، موضوع تحديد جمعيت را نيز از مقوله هاي مهم و قابل بحث حكومت در دانشگاه ها و محافل علمي اعلام فرمودند.
اينجانب در آن زمان مسئوليت دانشگاه را در اصفهان عهده دار بودم، ساعتي بعد از آگاهي از اين بيان مبارك، با دوستانم در هيأت رئيسه دانشگاه، موضوع را در ميان گذاشته و تصميم گرفتيم، كنگره اي در مورد جمعيت و همه متغيرهاي مرتبط با آن برگزار كنيم.
بديهي است مهمترين مؤلفه اي كه مي بايست در نظر مي گرفتيم، موضوع فقهي آن بود، چون نيت همه خدمتگزاران جلب رضاي حضرت دوست و تخلد در بهشت برينش بود. لذا به اتفاق دوستان معاون سفرهاي مكرري به قم و تهران داشتيم و با آيات عظام و علماي اعلام مذاكره نموديم و آنها نيز بر اين مهم مهر تأكيد زدند و بسياري از آنان سخنران كنگره شدند، كه كتاب آن و مقالات ايشان توسط دانشگاه علوم پزشكي اصفهان منتشر شد.
بديهي است همزمان وزارت بهداشت نيز با مسئوليت برادر متدين جناب آقاي دكتر مرندي رفتارهاي معقولانه و مديريتي را شروع كردند و سرانجام مقرر گرديد برنامه جامع مراقبت از جمعيت طراحي و اجرا گردد.
در آن زمان نرخ رشد جمعيت 2/4-2/3 بود يعني قريب 3-5/3 برابر نرخ فعلي جمعيت كه حدود 2/1 است، ميزان با روي كلي نيز به عدد 7?نزديك شده بود كه امروز حدود عدد 2 مي باشد، اگر آن نرخ ادامه پيدا مي كرد در حدود هر 10 سال جمعيت 2 برابر مي شد، كه بديهي است تكليف حكومت هم پاسخگويي 2 برابر در همه زمينه هاي اجتماعي، اقتصادي- فرهنگي، آموزشي و امنيت به مردم بود. آن هم در حالي كه ويرانه هاي زمان پهلوي را تحويل گرفته بود.
خاطرم هست كه در كنگره جمعيت در دانشگاه علوم. پزشكي اصفهان مقاله اي مستند به مدارك و شواهد ارائه گرديد و در آن مثال شهرستان خميني شهر زده شد و معلوم گر ديد، كه اگر نرخ رشد جمعيت به همان منوال پيش برود و تمام بودجه هاي عمراني در آن شهر شامل بودجه هاي همه نهادهاي دولتي يك جا به آموزش و پرورش داده شود آن شهر قادر نخواهد بود حتي فقط كلاس درس براي محصلين بسازد تا چه رسد به اين كه آموزشي مناسب برقرار كند. اين مصداق در همه كشور معني داشت و گوشه هايي از آن را بعداً ملت ايران با 3 شيفته و 4 شيفته كردن كلاس هاي درس ناظر بودند كه يقيناً زياني جبران ناپذير بر بنيان علمي اين مملكت وارد كرد.
به هر حال برنامه مراقبت از جمعيت شروع شد و به صورت قانون درآمد. اين رفتار و اجراي اين قانون كه تكليف شرعي هر متولي دلسوزي بود زير نظر ولي فقيه حضرت امام رحمت الله عليه و در 17 سال گذشته نيز زير نظر نايب بر حق امام عصر(عج) و با نظارت تيزبينانه مقام معظم رهبري پيگيري مي شود، اگرچه هميشه در اجرا نقصان هايي براي اداي دين كامل داشته ايم.
امروز در كجا هستيم؟
امروز بحمدالله نرخ جمعيت به حد جايگزيني نزديك مي شود و فرصت بسيار مناسبي براي مديران مسئول و پاسخگو فراهم آمده است تا به اين ملت بزرگ اداي دين نمايند. اما هنوز زيرساختارهايي براي اين پاسخگويي لازم است. به عنوان مثال در حال حاضر قريب 2 ميليون نفر از جمعيت در حدي از فقر قرار دارند كه تنها با يك بار بيمار شدن(كه در زندگي هر كسي اتفاق مي افتد) در چرخه فقر و بيماري وارد شده و به سياهچال نااميدي سقوط مي كنند، حدود 15 درصد از واجب التعليم ها به مدرسه نمي روند، هر روز وزارت آموزش و پرورش از كمبود كلاس هاي درس سخن مي گويد. آن هم با در نظر گرفتن آنچه با معيارهاي علمي و جهاني نمي توان در حد كلاس قبول كرد.
جمع كردن چند نونهال زيرسايه درخت و يا زير تيرك هاي لرزان يك كپر و حضور يك نفر ديپلمه زحمتكش به عنوان معلم كه كلاس نيست و يا در شهرها هم، جمع كردن سرمايه هاي ملي در اتاق  هاي نشيمن و خواب يك ساختمان كه مهمانخانه آن به عنوان سالن كنفرانس! نامگذاري شده است تا رسيدن به استاندارد معقول فاصله طولاني دارد.
حدود 20 درصد از مردم در محل مناسب زندگي نمي كنند و بيش از 50 درصد هميشه اضطراب تخليه منزل مسكوني دارند و از امنيت اجتماعي برخوردار نيستند. هزينه مسكن، بيش از نيمي از درآمد مردم را مي بلعد و به عنوان مهمترين مانع براي ازدواج جوانان قد علم كرده است. سختي ازدواج در حدي است كه اگر به آن توجه نشود به زودي رقم چند ميليوني دختران بدون همسر را در كشور خواهيم داشت كه مطلوب هيچ حكومت مردم سالاري نيست.
سالانه حدود 2/1 ميليون نفر در كشور متولد مي شود كه در سن دبستان به حدود 5/7 ميليون نفر مي رسند. همچنين 7/6 درصد جمعيت كشور را سالمندان تشكيل مي دهند كه در سال 1390 رقم آنها به 10 ميليون نفر نزديك خواهد شد. اين تغييرات جمعيتي نيازمند انديشه هاي عميق حكومتي است و راه حل منطقي و علمي خود را مي طلبد.
امروز دنيا رفتار جمهوري اسلامي را به عنوان يك معجزه مديريتي قبول كرده است و به آن ارج نهاده و آن را الگوي جهانيان قرار داده است. در همه محافل علمي دنيا اين فقها و روحانيون معظم شيعه هستند كه سردمدار بحث هاي فقهي و اجتماعي مبتني بر فقه پوياي شيعه را به عهده دارند، در حال حاضر جمهوري اسلامي ايران به عنوان كلاس درس كارشناسان جمعيت، براي علما و روحانيون تلقي شده و به طور متوسط هر 45 روز يك گروه مهمان از ساير نقاط دنيا براي آگاهي از پيشرفت جمهوري اسلامي ايران و مذاكره با علما و روحانيون و كارشناسان به كشور سفر مي كنند، به طوري كه وزارت بهداشت ساختاري پاسخگو براي اين امر را در اختيار گرفته بود و احتمالاً امروز هم دارد.
مقوله جمعيت و حكومت
موضوع جمعيت هميشه دغدغه  خاطر حكومت مداران به دلايل مختلف بوده است، توجه به جمعيت از ضرورت هاي هر نظامي است كه بايد از نظر سن، جنس، جغرافياي انساني، مذهب، فرهنگ و... مورد توجه قرار دهد.
حضور اصفهاني ها در كوچصفهان گيلان، يزدي ها در خوزستان، زابلي ها و سيستاني ها در گرگان، كردها در خراسان شمالي و ارامنه در مركز ايران از جمله جابه جايي هايي است كه حكومت هاي وقت به دلايل مختلف به آن اقدام كرده اند.
پس از پيروزي انقلاب مقدس اسلامي در كشورمان تاكنون توجه علمي لازم به مقوله جمعيت معطوف نشده است. در طول سال هايي كه اينجانب سمت اجرايي داشتم با وجود تصويب قانون و پيگيري، هرگز شوراي عالي جمعيت تشكيل نشد تا اين مهم را پيگيري كند.
به همين دليل حساسيت رياست محترم جمهور را به موضوع جمعيت ارج نهاده و مطمئن هستم كه از آگاهي هاي ايشان منشأ مي گيرد، اما نگراني كه وجود دارد، پيچيدن نسخه اشتباه براي آن مي باشد كه بايد با حساسيت  تمام و كارشناسي هاي دقيق و زيركانه به معالجه اين عارضه پرداخته شود. آنچه يقيناً مورد قبول عامه است اين كه نيروهاي سالم و مولد، سرمايه هاي اصلي و ملي هر كشوري را تشكيل مي دهند و هر حكومتي مكلف است براي توليد، حفظ و استمرار آن تلاش كند.
در علم جمعيت شناسي، اقتصاد و رشد جمعيت با فقر و باروري، بي سوادي و باروري، عقب افتادگي و باروري همخواني دارند. اگر قرار است باروري متناسب با جامعه شود بايد فقر، بيسوادي و عقب  افتادگي جبران گردد.
حكومت ها مكلف هستند اين زمينه هاي رشد نامتناسب را از بين ببرند و با در نظر گرفتن هدف مقدس تأمين نيروي سالم و مولد مشوق باروري معني دار در كشور باشند.
امروز تشويق به باروري قطعاً در جوامع و خانوارهاي باسواد و دارا تأثير نخواهد گذاشت، همچنان كه در كشورهاي غربي اين اتفاق جاري است، اما بالعكس در خانواده هاي فقير، بي سواد و عقب افتاده موثر بوده و با افزايش تعداد فرزندان در اين خانواده ها، چرخه فقر و نداري و بي سوادي سرعت بيشتري گرفته و گريبان حكومت را به معناي عام كلمه خواهد گرفت و بر مشكلات او خواهد افزود. شايد نيروهاي اجرايي غيركارشناس نيز امروز موضوع حاشيه نشيني را لمس كرده و از تركيب جمعيتي آن مطلع باشند، اين اتفاقي است كه محصول عدم توجه به رشد جمعيت در سال هاي اول پيروزي انقلاب اسلامي است و اگر امروز، افسار مراقبت از جمعيت را رها كنيم، آنچنان خواهد شد كه هيچ حكومتي بر اين مقوله پيچيده، حاكميت منطقي نخواهد داشت.

مهارت هاي رفتار با كودكان
اگر بدانيد چطور رفتاري را كه به طبع ناراحت منتهي مي شود، هدايت كنيد، مي توانيد الگوهاي احساس بيماري و ناراحتي و بي ياوري را نيز تغيير دهيد؛ حسي كه هم كودكان و هم والدين تجربه مي كنند.
* چگونگي رشد و نمو، از تولد تا دوازده سالگي
اگر بدانيد در هر مرحله از رشد و پيشرفت كودك، چه چيز انتظار شما را مي كشد، آسان تر مي توانيد تشخيص دهيد كه آيا رفتار كودكتان نرمال است يا نه. دانستن آنچه در آينده پيش مي آيد، به تجربه مي تواند به والدين كمك كند تا با مشكلات و مسايل مربوط به هرسن كنار مي آيند.
* اگر رفتار كودك نرمال است، چرا تحمل آن مشكل به نظر مي آيد؟
شايد احساس كنيد رفتار كودك شما نرمال است، اما رفتار كاملا مثبتي نيست. بنابراين آيا بايد اقدامي انجام دهيد؟ براي گذراندن مراحل سخت در فهميدن نرمال بودن رفتار كودك و تحمل آن، خط مشي هايي نيز وجود دارند.
- اهميت ايجاد محدوديت
ايجاد محدوديت شايد سخت باشد، اما پدر و مادر بودن نيز وظيفه آساني نيست. والدين بايد براي رفتار فرزندانشان حدودي مشخص كنند. هيچ كس ديگري به جز والدين نمي تواند با چنين محبت و تاثيرگذاري و نگراني اي، به رفتار كودك انضباط بدهد.
- استفاده از اعتبار منطقي و طبيعي براي آموزش دادن
والدين بايد بدانند هر كودكي نتيجه رفتار خودش را تجربه مي كند، نه ديگري. تنبيه كاري از پيش نمي برد، اما انضباط، چرا! از آنجايي كه عمل و نتيجه مستقيما در ارتباطند، والدين مي توانند ابزار يا موقعيتي فراهم آورند تا كودك بياموزد در برابر هر عملي، چه نتيجه اي در انتظار اوست.
* پيشنهاد ، به جاي دستور
فقط همين كار را انجام بده! بله، براي والدين رياست و دستور دادن، سريع ترين راه حل و روش است، اما با اين حال، دستور دادن كاري را پيش نمي برد، فقط مشكلات وقت گير مي آفريند و بچه ها را از اين شانس كه تصميم گيري را ياد بگيرند، محروم مي كند. روش هاي بهتري هم وجود دارند.
* بايد و نبايد، هنگام دعواي بچه ها:
وقتي قرار است كودك شما با خواهر يا برادرش، همكاري و زندگي اجتماعي را فرا بگيرد، شايد كمي برايش غيرقابل قبول باشد، البته براي هر دوي آنها. در نتيجه ممكن است به دلايل مشترك دعوا كنند، پرخاش و بحث كنند و درگير شوند. روش هايي هم براي حل كشمكش هاي خواهر و برادري وجود دارند.
- توقف بحث
بحث و جدل هاي كودكان دو دسته اند: بحثي كه در پي درخواست پدر يا مادر پيش مي آيد و بحثي كه به دنبال درخواست كودك (فرزند) اتفاق مي افتد. قبل از هر چيز براي توقف مجادله و بحث، دليل آن را بيابيد.
- تهديد توخالي و پيشنهاد پوشالي؛ دو اشتباه بزرگ
والدين هم ممكن است گاهي مضحك ترين حرف ها را بزنند. بسياري از ما شايد براي يك بار هم اين اشتباه را كرده باشيم كه از حقه هاي توخالي استفاده كنيم و يا پيشنهاد پوشالي بدهيم. در اين صورت شانس تشويق كودك و القاي روحيه همكاري به او را از دست مي دهيم.
- اقتدار والدين؛ كاهش درگيري
نحوه حرف زدن شما و هدف مندي آن است كه اقتدار و جديت را به كودك انتقال مي دهد. تسليم شدن در مقابل پريشاني و تقلاي كودك، نتيجه خوبي نخواهد داشت. به عنوان پدر و مادر، گاهي بايد خيلي پرطاقت باشيد.
* مدير باشيد، نه ديكتاتور
اگر سعي كنيد با زور و اجبار كودكتان را مجبور به اطاعت و فرمانبرداري كنيد، حتما شكست مي خوريد. به جاي اين كه به وظيفه تان مانند يك ديكتاتور نگاه كنيد، به ياد داشته باشيد با وظيفه والدين مانند يك مسئله مديريتي كنار بياييد. در اين صورت زندگي روزمره خانواده تان هميشه درگير كشمكش نخواهد بود.
* بيش از حد مهرباني نكنيد
بچه ها طبق غريزه، اين توانايي را دارند كه براي خلاصي از نتيجه كارشان، خواهش و التماس كنند. شايد ساده دلانه فكر كنيد هرگز كار قبلي را دوباره انجام نمي دهند، اما انجام مي دهند! اگر به راحتي در برابر درخواست ملتمسانه كودك، نرم شويد، همه نفوذ و تاثيرتان از دست مي رود.
* مفهوم اطاعت را روشن كنيد
آيا ما واقعاً از بچه ها اطاعت كوركورانه مي خواهيم؟ بچه ها آنقدر كنجكاو و زرنگ هستند كه با گفتن يك كلمه چرا؟ انتظار توضيح داشته باشند. آنها مي خواهند قوانين و دستوراتي را كه بايد رعايت كنند، درك كنند. و البته اين راه حل خوبي ست تا خودشان محدوديت ها و بايد و نبايدها را در نظر داشته باشند.
منبع:www.healthyplace.com
ترجمه: فرزانه فخريان

جدول اعداد (سودوكو۲۰۴)
006210.jpg

ديدگاه
دانش آموز مدرسه سالم
غلامحسين عدالتي
هر مدرسه اي به مثابه يك كشتي است كه بايستي هدفي را دنبال كند. مدرسه اي كه دماغه  كشتي خود را در جهت مشخص نگرفته است در درياي مواج سرگردان خواهد ماند. ابتدايي ترين و اصلي ترين كاركرد يك رهبر آموزشي، داشتن چشم اندازي از آينده و انتقال اين چشم انداز به مربيان، والدين، دانش آموزان و جامعه است. مدرسه اي كه فراتر از ملاك نمره، افزايش درصد قبولي، كنكور تيزهوشان و... معياري ندارد مثل جزيره اي تنها و دور افتاده از بطن اجتماع و تحولات شتابنده جامعه پيراموني و جامعه جهاني، دانش آموزي به جامعه تحويل خواهد داد كه ناتوان از زندگي كردن است.
مدرسه  اثربخش ابتدا آينده را تصور مي كند و سپس آن را مي سازد و در اين زمينه بيشترين نقش را به خود دانش آموزان مي دهد تا با هدايت و حمايت اوليا و مربيان بتوانند براي زندگي در شرايط جديد جامعه خود را مهيا سازند.
برنامه ريزي استراتژيك، داشتن اهداف ساليانه، ماهيانه و روزانه، آموزش مديريت زمان، استفاده از گروه هاي تخصصي، بهره گيري از اساتيد دانشگاه ها، استفاده از منابع عظيم اطلاعاتي از جمله اينترنت و آموزش فرهنگ استفاده صحيح از اين منابع و بسياري ديگر مي تواند مدرسه را نه به عنوان بخشي منفعل و منفك، بلكه به عنوان جلودار، موتور محركه و در نهايت گنجينه ذخاير و ثروت اصلي يك جامعه قرار دهد. تحصيل توأم با اشك با يادگيري به همراه لذت تفاوتي اساسي دارد. در مدرسه اي كه بذر اعتماد كاشته شود، ميوه مشاركت چيده مي شود. مدرسه در نظام آموزشي اسلامي مكان افزوده شدن است نه كاسته شدن، مدرسه مكاني است براي خوديابي و خودسازي.
مدرسه با آشنا ساختن دانش آموزان با مجموعه توانايي هاي خود آنها را صاحب اعتماد به نفس بالا، اهل ريسك حساب شده، عملكرد خردمندانه، تفكر علمي، بينش انتقادي و در نهايت خداجو بار مي آورد.
مدرسه اي كه روي نقاط ضعف دانش آموزان دست مي گذارد مثل باغباني است كه به جاي بذرهاي مفيد و سالم علف هاي هرز را پرورش مي دهد.
مدرسه مكان كرامت بخشي به انسان هاست، در مدرسه مطلوب، مدير آموزشي نه فقط رهبر آموزشي است، بلكه يك رهبر اخلاقي است كه در مدرسه تحت هدايت او معلم، از ياد دادن، دانش آموز از يادگرفتن، والدين از مشاركت و خود مدير از هدايت مجموعه لذت مي برند.
در مدرسه اثربخش به تفاوت هاي فردي افراد با احترام نگريسته مي شود و هر كسي آن گونه اي كه هست پذيرفته مي شود تا آن گونه كه مي بايست ساخته شود را، خود داوطلبانه بپذيرد و در آن مسير با اوليا و مربيان همكاري كند. در مدرسه اثربخش فضاي مثبتي بر جريان  ياددهي- يادگيري حاكم است و هيچ چيز از جمله مدرك تحصيلي، امتحان، نمره و... نمي تواند جايگزين منزلت والاي انسان شود.
هيچ چيز به اندازه اصل مشاركت در تصميم گيري ها نمي تواند باعث آزاد شدن انرژي همكارانه افراد به ويژه اوليا، مربيان و دانش آموزان در جهت رسيدن به اهداف نظام آموزشي شود. هرچه ميزان اطلاعات افراد از جريانات و تصميم گيري هاي مدرسه افزايش پيدا مي كند انگيزه آنها براي حل مشكلات مدرسه بيشتر مي شود. رهبران آموزشي موفق به دنبال ساختن كانال هاي ارتباطي و تعاملي با اوليا، جامعه، رسانه ها، مربيان و دانش آموزان هستند كه تا جريان اطلاعات، در اين كانال ها به راحتي رد و بدل شده و افراد اندوخته هاي عقلي و بضاعت تجربي خود را در اختيار مدرسه قرار دهند. مدرسه سالم همان مدرسه اي است كه نقشه هاي ذهني گذشته را به چالش مي كشد، ملاك شخصيت دهي و ارزش افزوده را به جاي نمره افزوده مي گذارد، به جاي فشار بر يادگيري كشش در يادگيري ايجاد مي كند. در مدرسه سالم همه افراد اعم از كاركنان، اوليا و دانش آموزان يادگيرنده مي شوند و همه از هم مي آموزند، افراد با هم عهد و پيمان مي بندند كه اطلاعات را به دانش و دانش را به معرفت تبديل سازند. در اين مدرسه اوليا و مربيان بيشتر از خود دانش آموزان به يادگيري علاقه نشان مي دهند و مي آموزند با آموزش بيشتر نه فقط به تربيت بهتر دانش آموزان كمك كنند، بلكه با بيشتر آموختن رمز بهتر زندگي كردن را نيز بيابند.

اجتماعي
اقتصاد
انديشه
سياست
سينما
شهرآرا
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |