شنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۵
پوپوليسم
آمريكايي
كامبيز توانا
006816.jpg
پوپوليسم همه جا پوپوليسم است و در تاريخ و جغرافياهاي گوناگون فقط كاركردهاي گوناگوني از خود نشان مي دهد؛ چرا كه قدر مشترك آن هميشه يك چيز است: اعتماد به توده در مقام عمل. اين اعتماد البته گاه برنامه است و گاه ترفند . اما پوپوليسم آمريكايي از حزب مردم آغاز مي شود و به مانفيست هفده گانه آن مي رسد. اين نوشته تاريخ پوپوليسم آمريكايي را به اختصار بررسي مي كند.

اواخر سال هاي 1800، زماني بود كه پوپوليسم آمريكايي در اوج قدرت بود. ريشه پوپوليسم آمريكايي به زمان جنگ هاي داخلي آن كشور باز مي گشت و و جنوبي ها بيشترين تأثير شعارها و سياست هاي پوپوليستي را در آن زمان شاهد بودند. به تدريج حزبي در سالهاي 1800 تأسيس شد كه نام خود را حزب مردم گذاشت و مانيفست خود را نيز بر اساس اصول پوپوليستي صادر كرد. رشد پوپوليسم آمريكايي در آن زمان سريع بود ولي يك مانع اساسي در برابر خود داشت و علت اين كه هنوز پوپوليسم آمريكايي نتوانسته قدرت بگيرد، همين مانع است. به رغم اين كه قوي ترين ابزار پوپوليسم- يعني رسانه هاي زرد- را در اختيار دارد و رسانه هاي اين چنيني در ايالات متحده بسيار با نفوذ و تأثير گذارند، قانون اساسي آمريكا مانع بزرگ بر سر راه اين جنبش است. مكانيسم قانون اساسي آمريكا به ويژه در امور انتخاباتي اجازه نمي دهد پوپوليست ها قدرت را در دست بگيرند. ظاهراً روح اصلي قانون اساسي آمريكا تصميم گيري نخبگان بر عوام را ارجح داشته و حتي شكل گيري آراي الكترال نيز به همين دليل است. مصداق بارز آن اين است كه نمايندگان هيأت الكترال كه در پايان انتخابات رياست  جمهوري آرا را نهايي مي كنند، اين اختيار را دارند كه حتي اگر يك نامزد آراي بيشتر آورده باشد، او را كنار گذاشته و نامزد ديگر را به عنوان رئيس جمهور برگزينند. اين امر تا به حال در تاريخ آمريكا بي سابقه بوده و هيچ  گاه اتفاق نيفتاده اما اين اختيار هنوز محفوظ است. بر اين اساس پوپوليست هاي آمريكا چند بار و طي چند تلاش سعي كردند اصلاحيه هايي را به قانون اساسي بنويسند كه البته موفق هم نبودند. حزب مردم، شاخص ترين حزب پوپوليستي آمريكا در سال 1892 مانيفست خود را صادر كرد. نگاهي به اين مانيفست نشان مي دهد كه مكانيسم هاي پوپوليستي هنوز در آمريكا قدرتمند است و هرچند در اوضاع فعلي در حوزه اخبار رسمي آمريكايي پوشش گسترده اي ندارد، اما با نگاه به منابع دور از دسترس رسانه ها – underground Press – مي  توان دريافت كه هم دموكرات هاي فعلي و هم جمهوري خواهان فعلي در خيلي مواقع دست به دامان چنين سياست هايي شده اند. بر اساس بررسي New life work كه يك جنبش تحقيقي و غيررسمي است، ابزار پوپوليسم در شكل مبارزه با ترور در حزب جمهوري خواه و بحث بالانس خرج دفاعي و ساختاري در حزب دموكرات توانسته از ابزار پوپوليسم بهره  گيرد؛ به اين معنا كه جمهوري خواهان زواياي پنهان جنگ با ترور را مخفي كرده و با ساده سازي اين مسئله، شعارهايي عوام گرايانه سر مي دهند و در بروز هرگونه مانعي آن را كاري تخصصي و ويژه بيان مي كنند كه فقط از عهده جمهوري خواهان برمي آيد. اين مسئله باعث مي شود شخصي به نام سايمور هرش، گزارشگر و تحليلگر نيويوركر، قهرمان دموكرات ها شود و هربار با تحقيقي ويژه و خاص نقشه هاي جمهوري خواهان به ويژه طيف نومحافظه كار پنتاگون را برملا كند. جنگ با ترور و يا جنگ عليه تروريسم، امري بسيار پيچيده و داراي ابعاد ويژه و گوناگون و بسيار قائل به نگرش نسبي است كه نمي تواند منشور جهاني پيدا كنند مگر اين كه از يك اقبال بين المللي برخوردار باشد. براي مثال نمونه اي از اعمال تروريستي تدوين شود و مانند منشور جهاني سازمان ملل متحد، همه كشورها از آن حمايت كنند. اين در حالي است كه بسياري از بندها و اصول منشور سازمان ملل نيز در بسياري از كشورهاي دنيا اجرا نمي شود، چه رسد به اين كه بتوان چنين منشوري را به امضاء رساند. سايمور هرش و كار او در چنين فضايي است كه معنا پيدا مي كند. هستند افرادي كه ارزش كار او را نفهميده اند و او را عامل پنتاگون معرفي مي كنند اما او تنها كسي است كه به نقشه هاي مخفي دولت جمهوري خواه، نئوكان فعلي، نقب مي زند و گوشه هايي از آن را برملا مي كند و در مصاحبه اي كه با شبكه CNN كرد، هدف خود را توضيح مي دهد: مي خواهم مردم آمريكا بدانند برپايي و ادامه جنگ كار بسيار وحشتناكي است ولي اين روزها براي مردم ما، حمله به كشورهاي ديگر و پرداخت هزينه  نظامي، كاري عادي شده است. وحشت جنگ براي مردم آمريكا فرو ريخته و ما سياستمداراني داريم كه مانند برنامه  ريزي براي بازي هاي المپيك، به فكر برپايي جنگ هستند .
تفكر ساده سازي پوپوليستي كه از اصول اصلي اين جنبش و تفكر به حساب مي آيد، سعي در پنهان سازي دشوار ي ها دارد چون عوام را هدف گرفته و به همه آنها اين حق را مي دهد كه در امور بسيار حساس و سخت، نظر دهند و تصميم بگيرند. نظرسنجي هاي انجام شده در آمريكا در سالهاي 2001 تا 2005 نيز نشان مي دهد كه شعله هاي پوپوليستي جنگ با ترور در آمريكا بسيار موفق بوده و هر كس اين اجازه را به خود داده كه در چنين موضوع مهمي تصميم گيري كند. قدرت كابينه بوش نيز از همين جا نشأت مي گيرد. در واقع دموكرات ها اين را مي دانستند كه حتي اگر بوش برپايي جنگ را به رفراندوم بگذارد، رأي بالا مي آورد و از اين رو هيچ مانعي در راه او نديدند. در عوض در سال 2003 و 2004 دموكرات ها نيز رو به ابزار پوپوليسم آوردند و مشكلات داخلي از جمله بهداشت عمومي و ماليات را هدف قرار دادند و براي آن اهداف پوپوليستي طراحي كردند تا دولت را زير سؤال ببرند. در برنامه دموكرات ها يك حوزه مجزا شد و دست نخورده باقي ماند آن هم حوزه آموزش عمومي و برنامه هاي آموزشي، پرورشي و تحصيلات عالي بود كه بوش در آن بسيار قدرتمند عمل كرده و مورد علاقه اوست؛ اما در حوزه ماليات از صنايع كوچك و متوسط و حمله به كمپاني هاي بزرگ و بالانس مالي براي دخل و خرج سياست هاي جنگ طلبانه، دموكرات ها ابزار پوپوليسم را مورد استفاده قرار دادند. تمامي شعارهاي انتخاباتي دموكرات ها در انتخابات 2004 و در ستاد انتخاباتي كري – ادواردز،  بر همين اساس طراحي شد كه البته ناكام ماند.
اصل جنبش پوپوليسم آمريكايي به سالهاي 1870 و 1880 بازمي گردد و بزرگاني در تاريخ سياسي اين كشور نيز به آن پيوسته اند و در مقاطعي شعارهاي پوپوليستي داده اند. نخستين شكل گيري آن با عنوان جنبش دهقانان هم پيمان بود و در 1890 حزب پوپوليست مستقل از حزب دموكرات و جمهوري خواه اعلام موجوديت كرد. در پاسخ به روند صنعتي شدن و تخريب صنايع كوچك و محلي، پوپوليست ها قدرت گرفتند و مانيفست خود را صادر كردند. نگاهي به اين مانيفست نشان مي دهد كه نگرش آن ها به مسائل چگونه است.
مانيفست پوپوليست ها
شرايط فعلي نشان مي دهد كه چه قدر همكاري مورد نظر ما نياز فعلي جامعه است. ما در ميانه شرايطي هستيم كه تخريب ارزش و سياست فرا رسيده است. فساد بر صندق هاي رأي حاكم شده و ارزش هاي اخلاقي مردم زايل شده، جامعه سياسي سكوت اختيار كرده و خانه ها هم در دست صاحبان شركت هاست تا خون طبقه مردم عادي را بمكند و زمين و سرمايه در دست سرمايه داران بي اخلاق است. حق دفاع از خود براي طبقه عوام از بين رفته و ما به سمت شرايط ضعيف اروپايي مسلك ها مي رويم. اين صاحبان صنايع در پي ساخت كلوني و مستعمره، حق اساسي انسان را زير پا گذاشته اند و از رحم جامعه بزرگ ما فقط دو نوع از مردم متولد مي شوند؟ ميليونرها و خرده پاها.
قدرت خريد طلا و نقره ابزاري است در دست خونخوارها كه توسط آن حقوق اساسي انسان ها را زير پا بگذارند. افكار عمومي را افرادي در اختيار گرفته اند كه اصول اساسي حق بشر را از ياد برده اند. به ما پيشنهاد مي كنند جان و خانه و سرمايه خود را براي آنها قرباني  كنيم ولي هيچ اصلاحي در امور كشور انجام نداده اند و با اين كار فقط فساد را گسترش مي دهند.
ما قصد داريم قدرت جمهوري را به دست مردم عادي برگردانيم.
درصد توليد محصولات كشاورزي و رشد آن بسيار پايين است و ظرف چند ماه بايد چند برابر شود.
ما معتقديم قدرت حكومت بايد به قدرت واقعي تبديل شود و مردم قدرت داشته باشند درباره همه چيز تصميم گيري كنند و اين شياطين خونخوار را كنترل كنند.
ما هيچ قدمي رو به جلو نمي گذاريم مگر آن روزي كه شرايط و مساوات و عدالت براي همه فراهم شود.
در اين راستا اين اهداف را در نظر داريم:
۱) سنديكاي كارگران آمريكا بايد قدرتمند و دائمي شود.
۲) بهداشت متعلق به كسي است كه آن را مي آفريند، هيچ صنعت بزرگي نمي تواند يك دلار به دست آورد مگر اين كه براي آن بهايي پرداخت كرده باشد.
۳) بايد شركت خط آهن سهامي عام شود و يا به شركت هاي مردمي واگذار شود.
۴) ما خواهان افزايش نقدينگي هستيم و در برابر هر سكه ضرب شده توسط خزانه داري، بايد 16 سكه ديگر نيز ضرب شود تا پول به دست مردم برسد.
۵) درصد پول در گردش در جامعه بايد به سرعت افزايش يابد.
۶) ما معتقديم پول جامعه بايد در دست مردم باشد.
۷ ) تمامي شركت هاي حمل و نقل، پست، تلگراف و تلفن بايد سهامي عام شده و در خدمت مردم باشد.
۸) تمامي منابع طبيعي، مراتع، زمين ها و جنگل ها ثروت ملي است. هرگونه حق تملك خارجي ها بايد حذف شود و زمين هايي كه در دست دارند بايد از آنها گرفته شود.
۹) انتخابات بايد آزاد و منصفانه باشد بدون دخالت دولت فدرال.
۱۰) سرانه مالياتي بايد در سقف ايالت ها و براي كمك به صنايع محلي باشد.
۱۱) حمايت از پرداخت بازنشستگي به سربازان و دريانوردان ضروري است.
۱۲) حمايت از قوانين فعلي كار و قوانين كار به مهاجران محكوم است و قانون كار بايد در دست آمريكايي ها باشد.
۱۳) ساعات كار بايد كاهش يابد.
۱۴) تعداد بالاي خادمان كليسا و آزادي هاي آنها به سرعت بايد محدود شود.
۱۵) ما به دنبال اصل اساسي انتخاب مردم يعني رفراندوم هستيم.
۱۶) بايد تمامي انتخابات  در سطح محلي و كنگره و سنا مانند انتخاب رئيس جمهور و معاون او مستقيم و با رأي مستقيم مردم باشد.
۱۷) در پايان هرگونه پرداخت سوبسيد و يا كمك ملي به شركت هاي خصوصي ممنوع است.

انديشه
اقتصاد
اجتماعي
سياست
سينما
شهرآرا
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |