آسيب شناسي سينماي ايران- ژانرهاي گمشده (4)
سينماي موزيكال؛ بستر ارائه
فرهنگ و ادبيات غني ايران زمين
سعيد مستغاثي
دلشدگان؛ تجربه موفق و مبتني بر موسيقي اصيل ايراني
|
|
تجربه ناموفق اما مغتنم
متأسفانه پس ساليان سال، فيلمي در عرصه سينماي موزيكال جلوي دوربين نرفت و برخورد با موسيقي و آواز در سينما و تلاش براي آهنگين نمودن آن، تنها در سطح استفاده از ترانه هاي مجرد و منتزع از ساختار روايتي فيلم (به سبك و سياق همان فيلمفارسي هاي پيش از انقلاب) اتفاق افتاد. ضمن اينكه نمي توان از كوشش قابل توجه اما ناموفق سامان مقدم در بخش هاي ابتدايي فيلم مكس براي دستيابي به نوع غربي موزيكال (از گونه موزيكال هاي دهه 40 و 50 آمريكا) گذشت. ناموفق از اين جهت كه حتي خود وي نيز در ادامه فيلم، از آن صرفنظر كرده و به همان موسيقي و ترانه هاي مجزا و معمول سينماي ايران بسنده كرد!
سينماي موزيكال از قديمي ترين ژانرهاي سينمايي به شمار مي آيد. در واقع از زماني كه صدا به سينما آمد، فيلم موزيكال نيز متولد شد. به رغم معروفيت موزيكال هاي آمريكايي، اين نوع سينما به هاليوود محدود و در كشورهاي اروپايي نيز گسترش يافت؛از سينماي انگليس كه در همان دهه 1930 ستارگان موزيك هال را به كار مي گرفت تا سينماي آلمان كه موسيقي و داستان شان را از سنت اپرت مي گرفتند و تا فيلم هاي موزيكال فرانسوي كه در آثار امثال رنه كلر شاخص شدند و از مايه ها و تكنيك هاي آوانگارد استفاده مي كردند. در طي سالهاي 1940 تا 1960 حتي گروهي از فيلمسازان غيرمتعارف اروپايي فيلم هايي ساختند كه به عنوان موزيكال تلقي شد، همچون برخي آثار مايكل پاول و امريك پرسبرگر در انگليس، بعضي فيلم هاي ژاك دمي و كارهاي هجوآميز ژان لوك گدار در فرانسه و... سينماي هند كه اساساً با موسيقي و آواز عجين است و گويا بدون آن اصلاً معني و مفهومي ندارد.
دليل گرايش به سينماي موزيكال در غرب واضح بود، در آن سالها هر گوشه اي به نوعي صداي موسيقي به گوش مي رسيد؛ اپرا، اپرت، موسيقي كلاسيك، مارش هاي نظامي، والس هاي ويني، آوازهاي محلي، سرودهاي انجيلي، آهنگ هاي كوچه بازاري، قطعات كافه اي، برنامه هاي واريته اي، موسيقي جاز و حتي قطعات محبوب دلقك ها. از طرف ديگر فضاي موزيكال بيش از هر تم ديگر، انواع و اقسام صدا را به خدمت مي گرفت و حضور صدا در سينما را در مقابل سالنهاي فيلم صامت، به رخ مي كشيد. و از همه مهم تر بحران هاي مختلف اقتصادي و سياسي قبل و بعد از جنگ دوم در طي سالهاي دهه 30 و 40 و جنگ سرد فزاينده طي دهه 50 باعث مي شد كه مخاطب خسته و كلافه و سرخورده اروپايي و آمريكايي، براي ساعاتي خلاصي از اين دغدغه هاي فكري روانه سالن هاي سينما شود (در حالي كه هنوز تلويزيون جاي خود را باز نكرده بود) و چه فيلمي همچون موزيكال مي توانست لحظاتي او را از دنيا و مافي هايش رها كند و به عالم شاد و شنگول بي خيالي و يا تماشاي شهر و ديارهاي سرخوش ببرد كه خصوصيت اغلب موزيكال هاي آن روزگار، وصال عاشقان و ازدواج و تشكيل خانواده و به وجود آوردن اجتماع آسوده و آرام بود.
ريك آلتمن، نويسنده كتاب موزيكال آمريكايي براي انتشارات دانشگاه پرينستن درباره كاربردهاي فرهنگي موزيكال مي نويسد: بيش از نيم قرن آثار موزيكال، نقش بزرگي در تحكيم و قوام جامعه آمريكايي و معرفي آن به دنيا داشتند. سينماي موزيكال به عنوان پرخرج ترين توليدات هاليوود و ژانري كه پيوند بيشتري با ديگر آداب و سنت هاي فرهنگي آمريكايي داشت، به طور مرتب براي تبليغ اهداف فرهنگي و هنري و همچنين اقتصادي و اجتماعي سردمداران آمريكايي پس از جنگ (كه قصد نفوذ در جهان به عنوا ن استعمار نو را در سر داشتند) به كار گرفته شد... موزيكال هاي هاليوود آن چنان نفوذي در زندگي روزمره جماعت عاشق موسيقي كرد كه به مدت 30 سال آشناترين صداي فروشگاه هاي فروش صفحه گرامافون و مجالس خانوادگي و لحظات ديدار و نجواي نامزدهاي جوان بود و ناخودآگاه رسوم آمريكايي را در ديگر جوامع گسترش مي داد... موزيكال آمريكايي هميشه نگاه ها را از معضلات عميق اجتماعي به سوي مشكلات پيش پا افتاده زوج قهرمان فيلم سوق مي داد كه در نهايت به خوبي و خوشي حل و فصل مي شدند و از همين رو نوعي خوشبيني مفرط را در سالهاي دشوار پس از جنگ به تمام خانه هاي مردم غرب تزريق مي كرد. آرمان شهر ساده انگارانه و خيالي اين موزيكال ها، تماشاگران ساده لوح را قانع كرد كه براي رسيدن به آن آرمان شهر، همچون قهرمانان همان فيلم ها زندگي كنند، لباس بپوشند و حتي موي سر خود را آرايش كنند كه همه و همه در واقع تقليدي از زندگي اسطوره اي آمريكايي بود و بس... .
اين اعتراف يك نويسنده و منتقد و نظريه پرداز آمريكايي درباره سينماي موزيكال مي تواند ابعاد مختلف تاثير اين گونه سينمايي را براي دست اندركاران سينمايي، بيش از پيش روشن سازد.
موسيقي در فيلم هاي ايراني
هنوز هم فيلم موزيكال (اگرچه توليدش به آن وسعت دوران ياد شده نيست، شايد به دليل آنكه پديده اي به نام ويدئو كليپ جايگزين آن شده و مرزهاي نفوذ موزيكال را با استفاده از ابر رسانه هاي ماهواره و اينترنت، غيرقابل باور ساخته است) تاثير خود را به لحاظ فرهنگي و اجتماعي و سياسي بر جوامع مختلف مي گذارد و حتي مي تواند نحوه بيان موثري براي بعضي معضلات و بحران ها و نارسايي ها باشد. في المثل فيلم شيكاگو ساخته راب مارشال در سال 2002 (كه جايزه اسكار بهترين فيلم را هم دريافت كرد) بار ديگر با زباني فانتزي، فساد دستگاه قضايي آمريكا و سيستم رسانه اي آن را بر پرده برد كه تا مدت ها موضوع روزنامه و نشريات مختلف بود.
اما هرگونه وجود ساز و آواز در يك فيلم، نمي تواند آن را در زمره سينماي موزيكال قرار دهد. مشخصه سينماي موزيكال، حضور موثر موسيقي در ساختار روايتي فيلم محسوب مي شود. به اين ترتيب اگرچه در فيلم هاي ايراني خصوصاً در سينماي پيش از انقلاب و آثار موسوم به فيلم فارسي، به وفور از ترانه و آواز استفاده مي شد، اما هيچكدام از آنها را نمي توان جزو سينماي موزيكال با تعريف استانداردش قرار داد. در واقع با جست وجويي در تاريخ اين سينما، ژانر موزيكال را نيز مي توان ژانري گمشده قلمداد كرد. شايد تنها آثاري از سالهاي قبل از انقلاب را كه بتوان فيلم موزيكال محسوب كرد، دو فيلم مرحوم علي حاتمي، يعني حسن كچل و بابا شمل باشد كه در استفاده از فرهنگ و حكايات و اشعار و ادبيات فولكلور ايراني و پارسي، نمونه هاي برجسته اي در تاريخ سينماي ايران به شمار مي آيند.
در سينماي نوين ايران در سال هاي پس از انقلاب هم، اگرچه تعاريف و ضوابط مشخصي براي استفاده از موسيقي در فيلم وجود نداشت، ولي چند اثر در زواياي مختلف به سينماي موزيكال نزديك شدند كه هر كدام را مي توان الگويي براي اين نوع فيلم در روند توليدات سينماي ايران به حساب آورد. از جمله اين فيلم ها، اي ايران ساخته ناصر تقوايي در سال 1368 بود كه البته در طرح اوليه خود موزيكال تر به نظر مي آمد و محور آن تأثير سرودهاي انقلابي از جمله سرود اي ايران و ورسيون به روز شده آن، در برانگيختن شور انقلابي جوانان به نظر مي آمد. اما اثر شاخص تر باز هم به نام شاهكاري از علي حاتمي به نام دل شدگان ثبت شد كه اساساً درباره موسيقي اصيل ايراني و حال و هواي عرفاني اش بود و بالاخره فيلم خواهران غريب كه اثري متفاوت در كارنامه كيومرث پوراحمد به شمار آمد، با درونمايه خانواده گرايي در مقابل هنر مجرد و افراطي و با استفاده از موسيقي و ترانه هاي پاپ ايراني، باب ديگر براي فيلم موزيكال ايراني باز نمود.
هر سه فيلم يادشده عليرغم همه كمبودها و كاستي هايشان، از جمله آثار پرفروش سال شدند و مورد استقبال فوق العاده مخاطبان قرار گرفتند. ترانه و آوازهاي فيلم دل شدگان كه توسط استاد شجريان اجرا شده بود، تا مدتها ورد زبان علاقه مندان موسيقي ايراني بود و حتي در قالب نوار كاست به فروش قابل توجهي دست پيدا كرد. همچنين ترانه هاي فيلم خواهران غريب كه جنبه هاي كودكانه هم داشت، عرضه موفقي در بازار موسيقي پيدا كرد.
به هر حال اين الگوها نشان دادند كه سينماي ايران مي تواند در ژانر موزيكال موفق باشد و علاوه بر توفيق در جذب مخاطب، فضاي مناسبي براي ارائه فرهنگ اصيل ايراني و ارزش هاي معنوي آن فراهم آورد.
به هر حال همان گونه كه شرح داده شد، سينماي موزيكال در ايران مي تواند و بايستي براساس فرهنگ و ادبيات شعري و موسيقايي ايراني شكل گرفته و حاوي ارزش هاي معنوي و باورهاي اعتقادي مردم اين سرزمين و تاريخ آن باشد.
خوشبختانه فرهنگ كهن و سنتي ما چه در جنبه هاي ديني و چه در ابعاد ملي، آكنده از مايه هاي موسيقايي و ظرايف و دقايق آهنگين و خوش ريتم است. تعزيه به عنوان يكي از قديمي ترين نمايش هاي اين سرزمين، اساساً بر پايه اشعار حماسي- تراژيك و لحني آهنگين استوار است، حتي قرائت برخي ادعيه مذهبي، نوحه ها و همان اذاني كه مرحوم موذن زاده اردبيلي خوانده، با لحني مطابق با دستگاه هاي موسيقي ايران ارائه شده اند. ديگر نمايشات فولكلور ايراني مثل نقالي ، تئاتر روحوضي يا خيمه شب بازي همگي به نوعي موزيكال محسوب مي شوند، از لحاظ متون ادبي، شاهكارهايي همچون شاهنامه فردوسي، بوستان و گلستان سعدي، غزليات حافظ، مثنوي مولوي و ... همگي از ساختار روايتي ريتميك و موسيقايي برخوردار هستند. به زبان ديگر تاريخ ادبي و نمايشي ما به لحاظ محتوا و ساختار به شدت موزيكال است و از اين لحاظ پشتوانه اي غني براي سينماي ما به شمار مي آيند. اما متأسفانه سينماي ايران تاكنون نتوانسته به نحو مطلوب از اين منابع و گنجينه هاي ارزشمند بهره جويد و در پرداخت انواع سينما، خود را متنوع تر ساخته و ممالك ديگر را هم تحت تأثير قرار دهد. به راستي چه نوع سينمايي همچون نوع موزيكال مي تواند فرهنگ و ادبيات غني ايران را اشاعه داده و ضمن اينكه نسل هاي مختلف از فرزندان اين آب و خاك را با اين فرهنگ آشناتر مي سازد، آن را در برابر ديدگان مخاطبان آن سوي مرزها قرار دهد؟
|