چگونه سينما هنر نام گرفت؟
سعيد مروتي
تاريخ سينماي هنري يكي از معتبرترين كتاب هايي است كه سير تحولات سينماي مدرن را از ابتدا تا دهه۶۰ ميلادي به دقت مورد تحليل و بررسي قرار داده است
|
|
|
|
|
|
آندره بازن سينماي آلمان
درباره مولفان: انوپاتالاس يكي از شاخص ترين منتقدان و مورخان سينمايي آلمان است. او از اواخر دهه پنجاه با انتشار مجله سينمايي فيلم كريتيك به شهرت رسيد و پس از آن هم مقالات تئوريك فراواني نوشت و به ترجمه فيلمنامه آثار برجسته سينماي جهان پرداخت. نوشته هاي پاتالاس تأثير عميقي در شكل گيري سينماي مدرن آلمان داشته است. خيلي از كساني كه بعدها به سينماگران نامداري بدل شدند، كارشان را با نوشتن در مجله سينمايي او آغاز كردند. ويم وندرس سينماگر مشهور آلماني كارش را با نوشتن مطالب سينمايي در نشريه پاتالاس آغاز كرد. كلاً نقش پاتالاس در شكل گيري سينماي نوين آلمان بسيار مهم است و از او به عنوان آندره بازن سينماي آلمان ياد مي شود. همان طور كه بازن پدر معنوي فيلمسازان موج نوي سينماي فرانسه خوانده مي شود، پاتالاس هم چنين نقشي در سينماي نوين آلمان داشته است. اولريش گرگور هم كه در نگارش كتاب تاريخ سينماي هنري با پاتالاس همكاري داشته از منتقدان شناخته شده و معتبرآلمان است.
درباره مترجم: زنده ياد هوشنگ طاهري مترجم كتاب تاريخ سينماي هنري يكي از اساتيد برجسته رشته سينما به شمار مي رفت. طاهري كه داراي مدرك دكتراي تاريخ هنر از اتريش بود، از دهه 40 به عنوان منتقد و مترجم به فعاليت در نشريات مي پرداخت و چند سال هم سردبيري مجله ادبي سخن را به عهده داشت. وي به درستي يكي از پيشگامان ترجمه فيلمنامه هاي مدرن تاريخ سينما خوانده شده است. طاهري در سالهايي كه كمتر كتاب جدي درباره سينما منتشر مي شد، به ترجمه فيلمنامه هايي چون همچون در يك آينه، مهر هفتم، توت فرنگي هاي وحشي، ماجرا، صحراي سرخ، هيروشيما عشق من، زندگي و ويريديانا پرداخت. كتاب هايي براي برخي از علاقه مندان سينما، باب آشنايي با چهره هايي چون برگمان و آنتونيوني گشود.
مولفان: انو پاتالاس، اولريش گرگور
ترجمه: هوشنگ طاهري
طرح روي جلد: مرتضي مميز
ناشر: ماهور
چاپ دوم:1385
تيراژ:2200نسخه
678صفحه
قيمت:8500تومان.
***
تاريخ سينماي هنري نوشته انوپاتالاس و اولريش گرگور پس از گذشت 17سال از انتشار چاپ اولش و در شرايطي كه سال ها بود ناياب شده بود، در هفته هاي اخير به چاپ دوم رسيد؛ كتابي كه مرحوم هوشنگ طاهري در اوايل دهه۶۰ آن را ترجمه كرد. انوپاتالاس و اولريش گرگور مؤلفان تاريخ سينماي هنري از شاخص ترين منتقدان سينمايي آلمان هستند؛ چنان كه در مقدمه مترجم آمده تسلط آنها به چندين زبان موجب شده است كه آنان بتوانند تمامي آثار بزرگ و ارزشمند تاريخ سينما را به زبان اصلي تماشا كنند و از دگرگوني ها و گاه تحريف هايي - چه از لحاظ عناوين و چه از لحاظ محتوايي آثار سينمايي- كه معمولاً در زبان مادري شان مي توانسته به وجود آيد، دور بمانند و در نتيجه، بتوانند تصوير روشن تر و دقيق تري از حركت تاريخ سينما را عرضه كنند. اين كتاب در دهه هفتاد در ميان تعداد زيادي كتاب تاريخ سينما كه به جشنواره ونيز ارسال شده بود، به عنوان تحليلي ترين و جامع ترين كتاب تاريخ سينماي هنري مورد تجليل و ستايش فراوان قرار گرفت و جايزه اول كتاب هاي سينمايي اين جشنواره را دريافت كرد؛ كتابي كه سال ها بعد به فارسي ترجمه شد و چند سالي هم در دفتر ناشر خاك خورد.
ماجراي غم انگيز چاپ يك كتاب
هوشنگ طاهري در آستانه انتشار چاپ اول تاريخ سينماي هنري در يادداشتي به روايت ماجراي غم انگيز چاپ كتابش پرداخت:
سال ها بود كه در فكر ترجمه كتابي بودم كه مباني آثار برجسته سينماي هنري را به شكلي تحليلي ارائه كرده باشد. تاريخ سينماي هنري اثر انوپاتالاس- مورخ و ناقد بزرگ و برجسته آلماني- دقيقاً چنين كتابي بود.دست تقدير يا حادثه، ناشري را بر سر راهم قرار داد كه بي ترديد از نظر شناخت مسائل مربوط به چاپ و ذوق و شعور فراوان در اين زمينه از بهترين هايي است كه در كشور وجود دارد اما متأسفانه بيش از آنكه ناشر كتاب باشد، تاجر قهاري بود و سرگرمي هايش در اين زمينه ديگر فرصت چنداني براي كار انتشار به او نمي داد. در بهار۱۳۶۴ كتاب را تحويل دادم و بعد در انتظار ماندم. اين انتظار، 5سال به درازا كشيد. به هر دري زدم و هر دوست دور و نزديكي را واسطه قراردادم؛ نشد كه نشد. در موشك باران تهران ظاهراً ورقه اي كه روي آن تاريخ و شماره كاغذ تصويب شده براي كتاب از سوي سازمان دولتي نوشته شده بود، به گفته رئيس مربوطه اش، از لاي پرونده گم شد!
هر بار كه ماجراي كتاب را دنبال مي كردم، به نوعي به بن بست مي رسيدم و مشكلات عجيب و غريب، كار را به آنجا كشانده بود كه من دچار افكار ماليخوليايي مي شدم و فكر مي كردم كه شايد كتاب، نفرين شده است. حتي دوستاني كه در اين سازمان دولتي مصدر پستي بودند و در گذشته هاي دور برايم حرمتي قائل بودند، به راستي پاسخ سلامم را نمي گفتند. نمي دانستم كه اين مشكل من است يا كتاب يا هر دو.
سرانجام با وساطت دوست فاضل هنرمندم شفيعي كدكني، كتاب آماده چاپ را ناشري جوان و علاقه مند به قيمتي گزاف از ناشر اصلي خريد و كارهاي اوليه اش را آماده كرد و تحويل چاپخانه داد. ( فيلم شهريور 1368)
پاسخ به نياز علاقه مندان جدي سينما
انتشار هرچند ديرهنگام تاريخ سينماي هنري پاسخ به نياز علاقه مندان جدي سينما بود. چاپ اول كتاب در مقطعي منتشر شد كه تنها دو تاريخ سينماي معتبر، قبل از آن در اينجا منتشر شده بود؛ تاريخ سينماي آرتور نايت كه در دهه ۴۰ شمسي توسط نجف دريابندري ترجمه و بارها تجديد چاپ شده بود و تاريخ سينماي اريك رُد ترجمه وارزيك درساهاكيان كه با رويكردي تحليلي و با نگاهي كه به صورت توأمان زيباشناسانه و جامعه شناختي بود به بررسي تاريخ سينما پرداخته بود. كتاب اول عملاً تا دهه۵۰ميلادي پيش رفته بود و كهنه به نظر مي رسيد و كتاب دوم هم با وجود ارزش هاي فراوانش، به خاطر توزيع نامناسب، در آن مقطع، چنان كه بايد ديده نشد.
مرحوم طاهري كه خود مدرس دانشگاه بود، تاريخ سينماي هنري را به واقع به عنوان يكي از منابع مورد نياز محافل آكادميك و دانشگاهي ترجمه كرد؛ كتابي كه راهگشاي دانشجويان رشته سينما باشد.
تاريخ آفرينش سينماي مدرن
ويژگي بارز تاريخ سينماي هنري نسبت به كتاب هاي آرتور نايت و اريك رُد اين است كه به صورت متعادل به تمام ادوار تاريخ سينما پرداخته شده است؛ درحالي كه در دو كتاب فوق الذكر، بخش قابل توجهي را سال هاي آغازين اختراع سينما و شكل گيري هنر هفتم تشكيل داده اند و ازدوره هاي متأخر به سرعت گذر شده است. تاريخ سينماي هنري اين امتياز را دارد كه به دوره مورنائو و آيزنشتاين به همان اندازه دوره گدار و ژاك ريوت اهميت داده شده است؛ چنان كه مؤلفان هم در پيشگفتار كتاب چنين آورده اند: مخاطب نويسندگان، خواننده اي آرماني نيست كه تمامي دوره هاي تاريخ سينما را از همان ديدگاه نويسندگان بنگرد. آن دو بر خلاف آنچه تاكنون در بسياري از كتب تاريخ سينما ديده شده است، در پي آن نيستند كه دوره هاي آغازين تاريخ سينما را با دقتي عميق و همه جانبه نشان دهند يا دوره هاي متأخر را- كه هنوز از نظر تاريخي با آن فاصله اي پديد نيامده- در نهايت ايجاز و اختصار بيان كنند بلكه برعكس، توجهي عميق به تفسير و تشريح دوره هاي معاصر داشته اند.مخاطبان اين كتاب، دوستداران سينما در ميان معاصرانند. البته آنچه در فهم سينماي هنري معاصر بي اهميت مي نموده يا بدان اشاره مختصري شده يا بدان اصلاً اشاره اي نشده است برعكس آنچه در آفرينش سينماي مدرن به صورت سنت و محرك، زنده و پايدار بوده است، در اين كتاب عميقاً مورد بحث قرار گرفته است .
دريا در پياله
كتاب شش بخش كلي دارد. در بخش اول، سينما در حد فاصل سال هاي 1895 تا 1918 مورد بررسي قرار گرفته است. يعني از زماني كه برادران لومي ير در 28 دسامبر 1895 در زيرزمين گراند كافه واقع در بولوار كاپوستين پاريس نخستين تصوير متحرك را براي عموم روي پرده به نمايش درآوردند.در اين قسمت، شكل گيري سينما در اروپا و آمريكا در فصولي با عناوين آغاز كار سينما در اروپا و تولد سينماي آمريكا روايت شده است. خواندني ترين صفحات اين قمست هم مدخل نخستين فيلم هاي كوتاه چاپلين است كه كاملاً پيداست مولفان كتاب در آن به جاي تكرار آنچه پيشتر درباره اين فيلم ها گفته شده؛ با ديدن چند باره اين آثار آنها را بررسي كرده اند. در نهايت ايجاز و اختصار تصويري دقيق از دوره اول فيلمسازي چاپلين بدست داده شده است.
در قسمت دوم كه سير تحولات سينما در سال هاي 1919 تا 1929 مورد بررسي قرار گرفته به فعاليت فيلمسازاني چون ويكتور شوستدوم ، موريتس استيلر و كاري تئودور دراير، مورنائو، فريتس لانگ، آبل گانس، ژيگا ورتوف و آيزنشتاين پرداخته شده است.از اكسپرسيونيسم سينماي آلمان تا امپرسيونيست هاي فرانسه و سينماگران انقلابي شوروي، آثار سينمايي در كنار بستر اجتماعي - سياسي اين كشورها كه منجر به خلق چنين فيلم هايي شده توسط مؤلفان مورد مداقه قرار گرفته است.همچنان كه مقاله هاليوود دهه 20 از گسترش استوديوهاي فيلمسازي در آمريكا و ورود سرمايه بانك ها در امر صنعت سرگرمي سازي تحليل جامعي بدست داده شده است.در بخشي كه اتفاقات دهه 1930 ميلادي مورد بررسي قرار گرفته است، فصل سينماي آلمان پيش از هيتلر و در روزگار وي به عنوان مرجع در اغلب تاريخ سينماهايي كه در اين سال ها نوشته شده مورد استفاده قرار گرفته است. رئاليسم شاعرانه سينماي فرانسه و فعاليت كار فيلمسازاني چون ژان رنوار و مارس كارنه را اگر كنار بخش بررسي سينماي رئاليسم سوسياليستي شوروي سابق قرار دهيم، تصوير جامعي از سينماي هنري اروپا در دهه سي بدست مي آيد.
در بررسي سينماي آمريكا در اين دوران، تحليل بحران اقتصادي دهه سي آمريكا و ناطق شدن فيلم ها و ظهور فيلمسازان برجسته اي چون جان فورد و كاپرا فرازهاي مختلف اين قسمت را تشكيل مي دهند.
مقايسه اي كه در اين بخش ميان فورد و كاپرا دو فيلمساز موفق دهه 30 صورت گرفته خواندني است: غير از كاپرا هيچ يك از كارگردانان سال هاي 30 نتوانست آن همه اعتباري را كه جان فورد از آن خود كرده به دست آورد.اعتبار جان فورد، برعكس كاپرا، براساس سازش با روند ايدئولوژي حاكم نبود، بلكه در مقابله با آن بود و فيلم هايش در اين راه به ايجاد دنيايي اختصاصي پرداختند. پيوندهاي فورد با قاره قديم به مراتب نيرومندتر از پيوندهاي كاپرا بود. در حالي كه كاپرا، با آن كه متولد سيسيل بود، نفوذ اروپا را از بي راهه بر سينماي آمريكا پذيرفت، مثلاً از راه فيلم هاي ارنست لوبينچ. فيلم هاي فورد آشكارا تحت تأثير سينماي مجلسي آلمان و مكتب سوئدي قرار داشت.حتي فورد در چند فيلم خود فقط به موضوع هايي از سرزمين پدري اش (ايرلند) پرداخت. در بخش مربوط به دهه چهل، فصل مربوط به تولد نئوراليسم ايتاليا مفصل تر و پر و پيمان تر از ديگر فصول اين بخش است. با توجه به رويكرد كتاب به سينماي هنري و متفاوت اين ميزان توجه به نئوراليسم سينماي ايتاليا كاملاً منطقي به نظر مي رسد. به خصوص اين كه نهضت نئوراليسم يكي از مهمترين فرازهاي تاريخ سينماست و تأثير فراواني بر تمام فيلمسازان متفكر در سراسر دنيا و در دوره هاي مختلف تاريخي گذاشت. اگر در سال هاي پس از جنگ، ايتاليا به يمن فعاليت فيلمسازاني چون ديسكاوروسليني فصلي تازه و پرطراوت را در سينما رقم زد؛ سينماي فرانسه پس از جنگ بازگشت به سنت را تجربه كرد. سينماي انگلستان هم به اعتقاد مؤلفان، پس از جنگ به منحرف كردن افكار توده ها از مسائل و مشكلات روز پرداخت.در مدخل سينماي آمريكا در دهه چهل با عنوان بازگشت به واقعيت در سينماي آمريكا به صورت موجز شرايط حاكم بر هاليوود پس از جنگ، نظام استوديويي و ظهور نوابغي چون اورسن ولز، هيچكاك و فعاليت سينماگران بزرگي مثل چاپلين و وايلر مورد بررسي قرار گرفته است.
سينما در دهه پنجاه ميلادي با رقيب تازه نفسي به نام تلويزيون مواجه شد. در سال هايي كه استالينيسم سينماي شوروي را كاملاً فلج و فرمايشي كرده بود؛ سينماي آمريكا در رقابت با تلويزيون بحران اقتصادي را تجربه كرد. در ايتاليات نئوراليسم به حركت خود ادامه داد. هر چند فيلمسازاني چون فليني و آنتونيوني آن قدر فرديت داشتند كه در آفرينش هنري بيشتر به خلاقيت هايشان تكيه كنند تا اصول و قواعد نئوراليسم. در دهه پنجاه البته آنتونيوني و فليني در آثارشان همچنان تحت تأثير نئوراليسم به نظر مي رسند و نقطه اوج فعاليت آنها در دهه شصت رقم مي خورد.
تاريخ سينماي هنري هم يك نماي كلي از وضعيت اجتماعي سياسي و تأثيرات آن در فعاليت فيلمسازي در نقاط مختلف جهان بدست مي دهد. هم به عنوان تاريخ سينما روايتي است از سير تحولات هنر هفتم در گذر زمان و به صورت توامان تصويري دقيق از فيلمسازان شاخص و معتبر دنيا بدست مي دهد.
كتاب با آنكه درباره مقولات زيبايي شناسانه و مفاهيم كاملاً جدي پيرامون تاريخ سينماست، لحن روايي جذابي دارد كه آن را كاملاً خواندني كرده است. به عنوان مثال مي توان به فصل مرتبط با موج نوي سينماي فرانسه اشاره كرد كه در آن جريان شكل گيري موج و ظهور فيلمسازاني چون تروفو، گدار، ريوت، شابرول و لويي مال با زباني كاملاً روايي و داستاني مورد تحليل قرار گرفته است.
ايجاز يكي از مهمترين ويژگي هاي كتاب است. مؤلفان به واقع دريا را در پياله جاي داده اند. چنانكه در صفحاتي محدود از جريان هاي مهم سينماي هنري تحليل هايي همه جانبه و دقيق به دست داده شده است.
در كتاب تحولات سينما تا دهه 60 ميلادي به دقت بررسي شده است و با توجه به زمان نگارش اثري از رخدادهاي چهل سال اخير در آن نيست.
اين شايد مهمترين ايراد تاريخ سينماي هنري باشد. با اين همه و با وجود انبوه كتاب هايي كه در اين سال ها با موضوع تاريخ سينما منتشر شده اند؛ تاريخ سينماي هنري همچنان اثري ارزشمند و خواندني است. يك مرجع معتبر براي تمام دوستداران جدي سينما كه به واسطه تسلط مترجم بر موضوع، فاقد ضعف هاي جدي برخي از ترجمه هاي متاخر تاريخ سينماست.
|