شنبه ۱۸ آذر ۱۳۸۵
انديشه
Front Page

دشمنان جامعه اسلامي از زبان قرآن
آنان كه با ما نبودند
دكتر هادي واسعي
طرح :  مريم هاشمي
007614.jpg
مؤمنان در مكه از دشمن آشكار و معاند عنودي مثل كفار قريش رها شدند، ولي در مدينه گرفتار گروه هايي شدند پوشيده نه در صف مقابل كه درون صفوف؛ نه در مقابل نظام، بلكه در پيكره نظام. اين جا بود كه در آيات آغازين بعد از هجرت خداوند متعال، خطرات اين گروه را به مؤمنان و به رسول گرامي اش گوشزد مي كند و از صفات و حالات و روحيات و سخن و عمل آنها پرده برمي دارد. اين نوشته تيپ هاي گوناگون دشمنان جامعه اسلامي در زمان پياميراسلام(ص) را معرفي و بررسي مي كند. گروه هاي مطرح شده  در اين مقاله نمونه هايي هستند از گروه هايي كه در داخل نظام اسلامي به نحوي مشغول درگيري و ستيز هستند. اين گروه ها غير از گروه ديگري هستند كه صريحاً در جامعه امر به منكر و نهي از معروف دارند و يا صريحاً به دوستي با اهل كتاب و تولاي با آنها مشغولند كه مرور تمام آنها فرصت ديگري را مي طلبد.
? - إفك و افترا
ان الذين جائوا بالافك عصبه منكم... .
گروهي كه به مسائل ضداخلاقي دامن مي زنند و به اتهام و تهمت عليه مؤمنان مي پردازند و ساحت مؤمنان را با اتهام آلوده و نواميس آنها را مورد هجوم افك و افتراء قرار مي دهند در نظام ديني كه ايمان در قلوب ريشه دوانده است و جامعه براساس حدود الهي شكل مي گيرد و عفت و پاكي و طهارت و عزت ركن ركين اين نظام اخلاقي است، روابط اجتماعي و اخلاقي بر اين پايه استوار مي گردد و حفظ اين حريم الهي نوعي امنيت روحي و رواني براي مؤمنان به ارمغان مي آورد.
كار اين گروه معاند اين است كه با هجوم به اين عفاف و طهارت، اطمينان روحي آنها را بر هم زنند و پاكي آنها را لكه دار كنند. مخصوصاً اين كه آيه شريفه به زماني اشاره دارد كه قداست و نزاهت شخص پيامبر اكرم(ص) به عنوان رأس هرم نظام ديني، مورد هجوم افك و افترا قرار مي گيرد. آيه كريمه به مؤمنان خطاب مي كند كه توجه داشته باشيد اين گونه هجوم از معاندان و مخالفان براي شما خوب است: لا تحسبوه شراً لكم بل هم خير لكم . چون، به تعبير علامه طباطبايي، يكي از سعادت هاي مجتمع صالح اين است كه اهل ضلالت و فساد در آن مجتمع شناخته شوند تا جامعه نسبت به وضع آنان بصيرت يابد و براي اصلاح اين اعضاي فاسد بكوشد. افك ، به گفته راغب اصفهاني، به معناي مطلق دروغ است و معنايش در اصل هر چيزي است كه از وجهه اصلي اش منحرف شود: مانند اعتقاد منحرف از حق به سوي باطل و عمل منحرف از صحت و پسنديدگي به سوي قباحت و زشتي. واژه عصبه در واقع به معناي رشته هاي مخصوصي است كه عضلات انسان را به هم پيوند مي زند و مجموعه آن سلسله اعصاب نام دارد، سپس به جمعيتي كه با هم متحدند و پيوند و همفكري دارند، عصبه مي گويند. به كار گرفتن اين واژه نشان مي دهد كه توطئه گران، ارتباط نزديك و محكمي با هم داشته و شبكه منسجم و نيرومندي را براي توطئه تشكيل داده اند.
? - هجوم فكري و تخريب اعتقادي
ـ لقد قالوا كلمه الكفر بعد اسلامهم و همّوا بما لم ينالوا
اين گروه به اعتقادات هجوم مي آورند و صريحاً كفرگويي مي كنند و در قالب شبهات كلامي و سخنراني و يا ادبيات از اساس اسلام را منكر مي شوند و زماني كه با عكس العمل نظام ديني و واكنش مؤمنان مواجه مي شوند به تكاپو مي افتند و قسم مي خورند كه اين اعتقاد و انديشه را ابراز نكرده اند؛ يحلفون بالله ماقالوا ، يعني يا اصلاً نگفته اند و يا اگر گفته اند منظورشان كفرگويي نبوده است. خداوند متعال پرده از روي توطئه شان برمي دارد و فاش مي سازد كه اينها اين اعتقادات را ابراز كرده و درون خودشان را برملا كردند و با اين اعتقاد از دين خارج شدند: و كفروا بعد اسلامهم .كار اصلي اين گروه براندازي نظام ديني است؛ چه اين كه مي دانند يكي از پايه هاي نظام ديني، مسأله اعتقادي است. اين تخريب انديشه و اعتقادات صرفاً بحث آكادميك نيست، بلكه توطئه بزرگ تري را دنبال مي كند كه آن يا حذف رهبري نظام است (اشاره به توطئه قتل پيامبر اكرم(ص) در جنگ تبوك در ليله العقبه) و يا تمام فعاليت هايي است كه براي به هم ريختن سازمان جامعه اسلامي و توليد فساد و نفاق و شكاف، انجام مي دادند كه هرگز به هدف نهايي منجر نشد: و هموا بمالم ينالوا (6).
? - اصلاحات و عقلانيت
ـ اذا قيل لهم لا تفسدوا في الارض قالوا انما نحن مصلحون
گروه ديگري در نظام ديني هستند كه دست به فساد مي زنند، اما فساد آنها با رنگي از اصلاحات، آميخته است و زماني كه به آنها گفته مي شود فساد نكنيد؛ جواب مي دهند كه ما از مصلحان هستيم. در تفسير شريف مجمع البيان در ذيل آيه مي فرمايد؛ فساد اين گروه مدعي اصلاحات، يا به صورت ارتكاب گناه و جلوگيري مردم از گرايش به ايمان و اسلام است (قول ابن عباس) و يا به صورت كمك و مساعدت به كفار است (قول ابوعلي جبايي) و يا به  صورت  تغيير دين  و تحريف كتاب  مي باشد (قول  ضحاك) (7). اينان  به  فساد و فسق  خود صريحاً اعتراف ندارند و با اين كه خداوند متعال آنان را جزء مفسدان شمرده است، سعي در پوشش مفاسد خود تحت عنوان اصلاحات دارند؛ چون از اين طريق مي توانند دست به تخريب اعتقادات و تحريف حقايق ديني و ايماني مردم بزنند و زماني كه به آنها گفته مي شود: آمنوا كما آمن الناس ، مؤمنان را جزء سفيهان دانسته و براي خودشان عقلانيت قائلند: قالوا أنومن كما آمن السفها . اينان در مقابل تعبد و تسليم، به عصيان و درگيري و فساد مي پردازند و زماني كه رهبر، جامعه را براي مبارزه با دشمن بسيج مي كند، با عقلانيت مخصوص خودشان توطئه مي كنند يا گرمي هوا را مانعي براي جهاد قلمداد مي كنند: قالوا لا تنفروا في الحر و طرح و برنامه خودشان را در تمامي زمينه ها موفق مي دانند: لو اطاعونا ما قتلوا و شهادت را از دست رفتن و نابود شدن تلقي مي كنند. آيه شريفه اذا خلوا مع شياطينهم نشان مي دهد كه اين ها جمعيت سري به وجود آورده اند و در جلسات خود مطالبي را مي گويند كه حاضر نيستند به صورت آشكار بيان كنند.
? - شايعه پراكنان
ـ و اذا جاءهم امر من الامن او الخوف اذا عوابه
ـ و المرجفون في المدينه
گروه ديگر شايعه سازان و اراجيف بافان اند. در سوره مباركه احزاب (آيه ??) منافقان و بيماردلان و شايعه سازان را به صورت سه تيپ مستقل ذكر كرده است و به تمامي آنها هشدار مي دهد. مرجفون از ماده ارجاف به معني اشاعه اباطيل به منظور غمگين ساختن ديگران است. اصل  ارجاف به معناي اضطراب و تزلزل است و از آنجا كه شايعات باطل ايجاد اضطراب عمومي مي كند، اين واژه به آنها اطلاق شده است.
در سوره نساء (آيه ??) مي فرمايد: اذا جاءهم امر من الامن او الخوف اذاعوا به؛ اينان كساني هستند كه چون از سوي كفار خبري از امن و يا خوف برسد آن را منتشر مي كنند . كار اين گروه انتشار شايعات است. چه ساختگي و كذب باشد و يا خبري باشد كه از سوي كفار رسيده و از ناحيه دشمنان وارد شده باشد. آنها با اشاعه آن به ايجاد سستي عزيمت در ميان مسلمانان مبادرت مي ورزند. پخش شايعات باعث تزلزل و سلب اعتماد و سستي در اعتقاد و ضعف روحيه ايثار و فداكاري مي شود. بعضي مفسران اذاعوا را به معناي فاش كردن اسرار نظامي و در نتيجه جاسوسي به كار برده اند، ولي غالب مفسران، آن را به معناي پخش شايعات و تضعيف روحيه دانسته اند. در روايتي هم كه در شأن نزول آيه وارد شده است، آمده است كه ابوسفيان فرمانده كفار قريش، نعيم بن مسعود اشجعي را به مدينه فرستاده بود تا با اراجيف و شايعات، ترس و نگراني را در بين مردم گسترش دهد و آنان را از شركت در جنگ و رفتن به بدر باز دارد. اين واقعه نشان مي دهد كه هر شايعه اي از سوي دشمن يك ريشه سياسي دارد و غرض خاصي را دنبال مي كند كه بي اعتنايي و نقل بدون علم اين شايعات، مفاسد و مضار اجتماعي و سياسي است. اين طبيعي است كه دشمن شايعه را مي سازد و مزدور داخلي و منافق شايعه را اشاعه مي دهند ولي مؤمنان بايد از پخش شايعات و از كانال گسترش آن جلوگيري كنند.
? - تضعيف رهبري نظام
ـ هم الذين قالوا لا تنفقوا علي من عند رسول الله حتي ينفضوا
يكي از اهداف مهم دشمنان نظام، شكستن رهبري نظام و قطع ارتباط مردم با رهبري است. پراكنده كردن مردم از حول رهبري و تنها گذاشتن رهبر در جامعه، بزرگ ترين ضربه اي است كه اسلام خورده است و تاريخ تشيع شاهد اين گونه دسيسه ها براي جدا كردن مردم حول رهبري نظام بوده است.
دشمن به خوبي مي داند كه قطع كمك هاي مادي يكي از راه هاي پراكنده كردن مردم است. در زمان رسول اكرم(ص) منافقان معتقد بودند كه قطع كمك مالي سبب مي شود تا افراد نيازمند از حول رسول گرامي متفرق شوند. بنابراين بعد از رحلت رسول اكرم(ص) اولين كاري كه دشمن بعد از تسلط خودش انجام داد، گرفتن فدك از ذريه رسول گرامي اسلام بود، چه اين كه مي دانستند قدرت اقتصادي فدك سبب تقويت مالي علي(ع) مي شود. تمام تلاش اين ها مانع شدن از پيوند مردم با رهبري است يا رهبري را متهم
مي كنند به اين كه تحت تأثير افراد قرار دارد: قال هو اذن . و يا صريحاً مردم را از نصرت رسول گرامي باز مي دارند و به خودشان فرا مي خوانند: قد يعلم الله المعوقين منكم و القائلين منكم و القائلين لا خوانهم هلم الينا . اخوان يعني مجموعه گروه همفكر و هم مسلك كه با تشكيل حزب و جمعيت، سعي در كشاندن مردم به سوي خود و متفرق ساختن از حول رهبري را دارند.
? - كارشكنان
ـ و ان منكم لمن ليبطئن
در جايي كه نظام و جامعه اسلامي در تمام زمينه ها نياز به سعي و سرعت دارد و خداوند متعال با آيات خودش مؤمنان را به سبقت و سعي دعوت مي كند و رهبري نظام و مؤمنان مخلص با تمام قدرت در راه پيشبرد اهداف تلاش مي كنند، گروهي در اين ميان هستند كه هم خودشان سست اند و هم ديگران را به سستي و كندي مي كشانند. اين فعل از تبطئه ، به معناي عقب ماندن از كار و نظير آن مي آيد، ابطاء به معناي طول دادن مدت عمل در مقابل اسراع يعني كم شدن زمان عمل است. اين فعل را مفسران هم لازم و هم متعدي دانسته اند. اين گروه كارشان چوب لاي چرخ نظام گذاشتن است و طوري رفتار مي كنند كه به خودشان آسيبي نرسد. در جايي كه جامعه نياز به عشق و ايثار و شهادت دارد، اينان مانع رفتن ديگران به جهاد مي شوند و زماني كه مؤمنان به خاطر جهاد به شهادت و يا جراحتي مي رسند مي گويند چه خوب شد كه ما با آنها نبوديم، اينان شهادت را خسارت و از دست رفتن و زخم برداشتن در راه خدا را مصيبت و گرفتاري تلقي مي كنند و تمام تلاش آنها حفظ خودشان و مانع شدن از ديگران براي جهاد است.
? - افراد سست عنصر و ترسو
ـ الذين قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لكم فاخشوهم
اين گروه افراد سست عنصر و ترسو و مرعوب جامعه هستند. كار اين گروه ترساندن مؤمنان و ايجاد روحيه تسليم و ذلت در ميان مؤمنان است.اينان چون خودشان انسان هاي ترسو و بزدلي هستند سعي دارند در ايمان و شهامت مؤمنان رخنه كرده و با ايجاد رعب و وحشت و با بزرگ نمايي قدرت دشمن و وانمود كردن به عدم مقابله در برابر دشمن، مؤمنان را به ذلت بكشانند و بترسانند: فاخشواهم . مرحوم علامه طباطبايي در ذيل آيه شريفه مي فرمايد: منظور از ناس اول ايادي و جاسوساني هستند كه مشركين در بين مؤمنين داشتند. كار اينان تضعيف روحيه و ايجاد جنگ رواني عليه مؤمنان است و آنجا كه دشمن لشكركشي كرده و در منطقه در كنار جامعه اسلامي اردو زده، سعي دارند كار را تمام شده و مقاومت و ايستادگي را حماقت تلقي كنند و مؤمنان را از مبارزه بازدارند.
اينان در دوره شكل گيري جامعه اسلامي هم مي ترسيدند كه اوضاع برگردد و مجدداً مشركان مسلط شوند، لذا طوري رفتار مي كردند كه اگر وضع به سابق برگشت زندگي آنان در معرض خطر قرار نگيرد: يقولون نخشي ان تصيبنا دائره . آنها سابقه اي از اسلام ندارند و طوري رفتار مي كنند كه انگار منتظرند هر لحظه نظام سرنگون گردد و اگر چنين شد پرونده اي در نظام ديني نداشته باشند. در اين جا هم كه مانع مؤمنين مي شوند از جنگ و مبارزه با مستكبران حسن نيت ندارند، يعني منظورشان اين نيست كه به مؤمنان و مردم آسيبي نرسد بلكه اينان در دل هيچ موفقيتي را براي نظام اسلامي خواستار نيستند. مؤمنان نيز با اقتدا به رهبري نظام نه تنها تزلزلي در وجود آنها ايجاد نمي شود. بلكه ايمان آنها افزون شده و مي گويند: فزادهم ايماناً و قالوا حسبنا الله و نعم الوكيل .
از اين گروه افراد وابسته و ترسو، گروهي سعي مي كردند مؤمنان را به ترك اردوگاه در جنگ تحريك كنند و آنها را به خانه هايشان بازگردانند: يا اهل يثرب لامقام لكم فارجعوا . و نيز از اين گروه سست عنصر و مرعوب بعضي ها به بهانه خالي بودن خانه و تنها بودن زن و بچه شان از رسول گرامي اذن مي گرفتند كه جبهه  را ترك  كنند و خداوند مي فرمايد اين  بهانه ها  به  خاطر فرار  از جنگ و مقاومت  است. گروه ديگر در ميان آنان كساني هستند كه عذر مي آورند كه: لو نعلم قتالاً لاتبعناكم ؛ يعني اگر ما جنگ بلد بوديم و فنون جنگي مي دانستيم از شما حمايت و تبعيت مي كرديم. مرحوم علامه، وجه ديگري را براي اين آيه قائل هستند كه بسيار لطيف است. ايشان مي فرمايد: اين آيه دو معنا دارد و يكي همان كه گذشت و ديگري اين كه اينان معتقدند اصلاً ما اين را جنگ نمي دانيم، يعني ما تشخيص نمي دهيم كه جنگ مثلاً با فلان قدرت يا با فلان نيروي استكباري يا با چنان متجاوزي صحيح باشد. يعني در اصل صحت و لزوم جنگ خدشه مي كنند. خداوند هم مي فرمايد اين ها به كفر نزديكترند تا به ايمان؛ چون اين ها هميشه با دهان و بدون اعتقاد و باور قلبي سخن مي گويند.
? - فتنه جويان و آشوب طلبان
ـ لو خرجوا فيكم ما زادوكم الاخبالاً و لا وضعوا خلالكم يبغونكم الفتنه و فيكم سماعون لهم
كار گروه ديگر در نظام ديني ايجاد فتنه و شرارت است. اينان اگر همراه مؤمنان باشند، چه در جنگ يا در مناصب مديريتي و اجرايي و در پيكره نظام، جز ايجاد ناتواني و ترس و فساد و اراجيف كار ديگري ندارند.
خبال به معناي فساد و اضطراب رأي است. كلمه ايضاع به معناي شتاب در شّر است. خلالكم يعني در ميان شما اميد و آرزوي ايجاد فتنه را دارند. آيه شريفه نشان مي دهد كه كارشان ايجاد فتنه و اختلاف و سخن چيني در ميان مؤمنان است و براي انجام كارشان با شتاب و قدرت در تلاش هستند. و فيكم سماعون لهم ، خداوند مي فرمايد در ميان شما افرادي هستند كه ساده هستند و زود تحت تأثير آنها واقع مي شوند و بايد مراقب حال اين فتنه گران و تفرقه افكنان باشيد.
متن كامل را در همشهري آن لاين بخوانيد.
www.hamshahrionline.ir

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   شهرآرا  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |