سفر به گراي۲۷۰ درجه نوشته احمد دهقان در سايت آمازون۴ ستاره شد
تيري در تاريكي ترجمه
سال هاست دولت تركيه پول خرج مي كند تا آثار نويسندگانش مثل ياشار كمال در دنيا ترجمه و خوانده شود
|
|
حسام الدين مطهري
زبان را ابزار ارتباط آدمي دانسته اند كه اگر نمي بود، بي شك انتظار نمي رفت فهم و دركي باشد در ميان نسل ها و عصرها و از طفيلي زبان بود كه متن آمد و ارتباط وسعت بيشتري يافت بين آدم ها، شهرها و حتي كشورها و... . بعدها كه آدمي دريافت ميل به تعامل، در درونش حد و مرز نمي شناسد، ترجمه را آموخت و به كشف دنياي تازه اي رسيد.
سال هاست كه خوانندگان آثار داستاني در كشور ما به مدد ترجمه، ارتباط خوبي با نويسند گان غير ايراني برقرار كرده و به هواخواهان ثابت اين قبيل آثار بدل شده اند. حتي مي توان گفت اولين نشانه هاي نويسندگي به سبك و سياق نوينش، با تأثير ترجمه آثار غربي به سال هاي دهه 50 در ذهن معدود نويسندگان آن دوره شكل گرفته است. اما زبان فارسي در امر ترجمه، هيچ گاه به موازات ترجمه آثار غيرفارسي پيش نرفته است. به همين دليل، هرگاه كتابي از يك نويسنده فارسي زبان ترجمه و عرضه مي شود، به عنوان خبري خوش و كم نظير از آن ياد مي كنيم. ضمن اينكه اغلب آثار داستاني ترجمه شده فارسي، متعلق به نويسندگان فقيد بوده كه معمولا پس از مرگشان به زبان هاي ديگر برگردانده شده اند.
از جمله اين اخبار خوش، انتشار كتاب سفر به گراي 270 درجه است كه مدتي پيش، به همت پال اسپراكمن در آمريكا به چاپ رسيد. ترجمه اين كتاب از چندمنظر براي ما ايرانيان خوش يمن و مبارك است -ان شاءالله-. از موفقيت اين اثر كه بگذريم، خوشحالي ناشي از انتشار كتابي در زمينه دفاع مقدس و عرضه آن به مخاطبان آمريكايي را نمي توان كتمان كرد. اين روزها هم ترجمه سفر به گراي 270 درجه براي فروش در سايت آمازون قرار گرفته و كسب امتياز 4 ستاره، نشان از مقبوليت آن در ميان مخاطبان انگيسي زبان دارد. آنچه در ادامه مي آيد، بخشي هايي از گفت وگوي من با احمد دهقان، نويسنده كتاب سفر به گراي 270 درجه است كه مدتي پيش صورت گرفت. گرچه بهانه اين گفت وگو چيز ديگري بود، اما بخش هايي از پاسخ به مقوله ترجمه معطوف است و آمدنش در اينجا خالي از لطف نيست. اين جمله ها را دهقان گفته است:
- هر ساله دولت ايتاليا طي جشن و مراسمي، از همه كساني كه آثاري را از زبان ايتاليايي به زبان هاي ديگر ترجمه كرده اند، تقدير مي كند. آنها را كه متعلق به كشور مقصد در ترجمه هستند دعوت مي كند، جايزه مي دهد، بورسيه مي دهد و تشويق شان مي كند كه در كشورشان باز هم آثاري از زبان ايتاليايي ترجمه كنند. حالا اين متعلق به كشوري است كه در قلب اروپا واقع شده و زبانشان مثل زبان ما در انزوا قرارنگرفته. اين حركتي است كه دولت ها انجام مي دهند.
- ما در ترجمه فقط خواننده هستيم. به خاطر اينكه يك ناهمگوني و جدايي عجيب در كشور، بين جامعه داستان نويس، داستان خوان با ناشر و همه و همه وجود دارد.
- همين بغل گوش خودمان، سال هاست كه دولت تركيه پول خرج مي كند تا آثار نويسندگانش مثل ياشار كمال در دنيا ترجمه و خواند شود. در كشورهاي ديگر، مترجمان بومي را تشويق به اين كار مي كنند. خب، از اين منظر چندان كاري نكرده ايم.
- در ترجمه آثار به زبان فارسي، مترجمان مشهور و بزرگي تربيت شده اند كه آثار ترجمه را تا حد تأليف- به لحاظ زبان و بومي كردن آن- بالا برده اند. در ميان مترجمان نسل جديد هم همين طور بوده. حداقل دو، سه مترجم جوان هستند كه مي توان بدون نگاه به نام نويسنده خارجي، آثاري را كه آنها ترجمه كرده اند، گرفت و خواند.
- آشنايي با آثار خوب جهان، مطمئناً سطح داستان نويسي را بالا برده، سطح توقع خوانندگان را هم ارتقا داده و خوانندگان جدي، بدون اطمينان كامل نمي روند هر اثري را بخوانند. همين دقت در انتخاب و وسواس مهم است.
- بايد رابطه چندسويه اي بين ادبيات و نهادها و مخاطب قائل شويم و همه مسائل را در يك كل ببينيم، نه جزء به جزء. اگر توقعاتمان از رمان و داستان واقع بينانه و معقول باشد، آن وقت سطح انتظاراتمان مشخص مي شود و با آمدن يك مقام مسئول، همه در پي چراهاي آن نمي گرديم و نمي خواهيم از اين قضيه اگر و امايي در بياوريم.
دهقان در لابه لاي سخنانش، بارها از تعامل دولت با نويسندگان و مترجمان گفته و سعي دارد اين كمبود را به گونه اي گوشزد كند. به نظر مي رسد متوليان فرهنگي كشور در سال هاي مختلف، نتوانسته اند به نحو بايسته و شايسته به امر ترجمه در كشور اهتمام ورزند. بدون شك، نياز به كمك دولت در اين حوزه امري اجتناب ناپذير بوده و جاي خالي اقدامات تأثيرگذار در آن به خوبي حس مي شود. به طور كلي، مترجمي زبان به شكل خصوصي و غيردولتي، با توجه به صرف هزينه ها، يكنواختي كار و نبود انگيزه مالي، سرنوشت خوبي نخواهد داشت. در مقابل اگر متوليان دولت، با نگاه عميق و ريشه اي به ترجمه بنگرند، بي شك مي توان افق هاي روشني در اين زمينه متصور بود. نه از آن حيث كه دولتي بودن صرف، مي تواند تأثير شگفتي بر اين امر داشته باشد، بلكه بايد اذعان كرد، وظيفه مترجم تنها ترجمه است و نه چيز ديگر. وقتي مترجم همزمان بخواهد به هزينه هاي زندگي و سر و كله زدن با نويسنده و ناشر و... فكر كند و دست آخر با شمارگان محدود يك اثر قابل تأمل مواجه شود، بنابراين نمي توان اميدي به ادامه كار او داشت. نهايتا چندشغله بودن يا روي آوردن به ترجمه آثار سخيف و عامه پسند، نتيجه چنين كم توجهي خواهد شد.
در زمينه ترجمه آثار فارسي به ساير زبان ها هم، به هيچ وجه شاهد اقدام چشم گيري نبوده ايم. برنامه مشخص و قابل اعتنايي براي مترجمان غيرايراني وجود ندارد، حمايت خاصي از لحاظ مالي و معنوي از اين قبيل مترجمان نمي شود. بگذريم از نگاه هاي اغلب يك بعدي و سياسي كه به آثار نويسندگان داخلي مي شود.
بي شك شناساندن فرهنگ، تاريخ و ادبيات ما به ساير ملل، ممكن نمي شود مگر به مدد ترجمه آثار فارسي. و ترجمه نيز ميسر نيست مگر به لطف نگاه كارشناسي و درست به ادبيات؛ نگاهي كه با شناخت دقيق، پس از فراهم كردن زمينه ها، آثار شايسته را در اختيار مترجمان قرار دهد و در مقابل به حمايت از آنان بپردازد.
|