پنجره
خنده در آماده باش
محمدرضا هادي لو
|
|
مي گويند استرس، اضطراب، افسردگي و اختلالات رواني خاص كشورهاي توسعه يافته است و احتمالاً با پيش افتادن رقم ده درصدي از ميانگين جهاني (در ميزان وجود افراد مضطرب در جامعه) مي توانيم مدعي باشيم كه ده پله از كشورهاي توسعه يافته هم بالاتر ايستاده ايم. اما واقعيت اين است كه توسعه يافتگي و استرس لزوماً با هم ارتباطي ندارند بلكه تبعات توسعه يافتگي تك بعدي و عدم توجه به معنويات، اخلاق و روابط انساني است كه كشورهاي توسعه يافته را با پديده استرس روبه رو مي كند، يعني همان زندگي ماشيني خشك و بدون عاطفه اي كه بحث در موردش تكراري به نظر مي رسد. بر اساس جديدترين آمار منتشر شده در آلمان 4 ميليون نفر از مردم اين كشور به بيماري افسردگي مبتلا هستند و ناراحتي آنها در حدي است كه بايد تحت مراقبت شديد قرار گيرند.
اين بيماري در ميان گروه هاي سني 15 تا 24 سال ريشه دوانده و نيز بر اساس پژوهش هاي صورت گرفته زنان دو برابر مردان به افسردگي مبتلا هستند.
دكتر هنينگ شاوئن بورگ، استاد دانشگاه اعتقاد دارد كه روند پيشرفت اين بيماري در سال هاي اخير به شدت افزايش يافته و امكان توسعه مجدد هم در آن وجود دارد. بر اساس ارزيابي هاي مركز بهداشت جهاني نيز بيماري افسردگي در سال 2020 ميلادي بعد از بيماري هاي قلبي، بيشترين تعداد بيماران را در سراسر جهان به خود اختصاص خواهد داد.
دلايل استرس و افسردگي
دانشمندان با وجود تحقيقات فراوان در مورد علل اين بيماري هنوز دليل قطعي براي آن نيافته اند. اما آنچه مشخص است اين كه شكست در كار، زندگي و عشق، ابهام در آينده و نااميدي، بيكاري، اجحاف، عدم اعتماد به نفس، تبعيض، بي احترامي، موقعيت هاي دشوار تصميم گيري، حوادث غيرمنتظره ناخوشايند، مصرف داروهاي گوناگون، بيماري، تنش، دعوا و درگيري، نارضايتي از كار و زندگي و اختلال در سيستم مغز و اعصاب همه مي توانند در ايجاد استرس مؤثر باشند اما عوامل استرس زا منحصر به اينها نمي شوند و در جوامع امروز عوامل اجتماعي و فرهنگي بيش از بيماري هاي جسمي و فيزيكي به استرس ها دامن مي زنند.
پزشكان بر اين باورند افرادي كه بيش از دو هفته، علائمي چون بي علاقگي مفرط به انجام كار، بي اشتهايي، بي خوابي و تمايل به خودكشي را در خود احساس مي كنند، بايد به پزشك مراجعه كرده و تحت مداوا قرار گيرند، اين افراد هرچه ديرتر تصميم به مداواي خود بگيرند، حل مشكلات شان نيز سخت تر خواهد شد. چنانچه دكتر هنينگ شاوئن بورگ درمان به موقع را در مورد۷۰ تا 80 درصد مراجعه كنندگان موفقيت آميز مي داند.
پزشكان از جمله علايم ديگر افسردگي و استرس هاي مفرط را كار و فعاليت بيش از حد مي دانند. به عبارت ديگر اگرچه براي بسياري، چنين شكلي از فعاليت ها نشان از سلامت جسم و روح دارد، اما كارشناسان اين مشخصه ها را حاكي از تندرستي افراد تلقي نمي كنند. در اين اشخاص علايمي همچون تنهايي، رخوت، عدم علاقه به فعاليت و گريه كردن مكرر ديده مي شود. آنها ايده هاي بسيار دلفريبي دارند و گويي از تمركز بسيار بالايي برخوردار هستند. اين افراد ظاهراً هميشه در حال شوخي و خنده اند و به نظر مي رسد كه هيچ گاه بداخلاق نمي شوند.
دكتر گوئون فليش، روان پزشك و متخصص اعصاب و رئيس بخش افسردگي در يكي از بيمارستان هاي آلمان معتقد است:
در بيشتر موارد فعاليت و تحرك براي بدن بسيار مفيد است و من به عنوان يك متخصص اعصاب و روان هميشه خوشحال مي شوم وقتي مي بينم بيمارانم فعال تر شده اند و يا قصد فعاليت هاي بيشتري دارند. براي اين گونه مريض ها تحرك و به خصوص فعاليت هاي ورزشي و يا اقدامات فوق برنامه و تفريحي مي تواند مفيد باشد اما زماني كه فرد بيش از حد تحمل، كار كند و از كارش لذت نبرد دچار يكي از انواع افسردگي است.
خنده بر هر درد بي درمان دواست
روان شناسان ثابت كرده اند كودكان در روز تا 400 بار مي خندند، در مقابل بزرگسالان به طور متوسط 20 بار در روز خنده بر لب هايشان ظاهر مي شود. فهم اين نكته كه انسان بدون داشتن دليلي قانع كننده، نه تنها حق خنديدن را دارد، بلكه بايد براي بهتر زيستن بخنددچندان دشوار نيست.
دكتر كاتاريا استاد هنري دانشگاه شيوه خاصي براي شاد بودن و شاد كردن يافته. او مي گويد: به نظر من خنديدن حق مردم است و بر اساس همين اعتقاد روزي به يك پارك عمومي در شهر محل سكونتم يعني مومباي رفتم و سعي كردم با تعريف فكاهي، مردم را بخندانم، مردم هم خنديدند و رفتند. بعد از مدتي دوباره برگشتند تا باز بخندند. من پس از دو هفته ديدم كه ديگر فكاهي جديدي ندارم پس بايد يك فكر جديد ديگري پيدا مي كردم تا بتوانم مردم را بخندانم، تصميم گرفتم خنده را با يوگا ادغام كنم و به تدريج شيوه هاي ورزشي براي خنديدن پيدا كردم.
اكنون در آلمان باشگاه هايي به نام باشگاه خنده وجود دارد و هر روز بر تعداد افرادي كه به آن جا مي روند تا بخندند افزوده مي شود. آنها در اين باشگاه ها ثبت نام مي كنند تا به طور منظم به تمرين خنده بپردازند. گويا در كشور ما هم اكنون نياز جدي به اين مسأله وجود دارد؛ لطفاً هنرمندان، متخصصين و ورزشكاران مان آستين بالا بزنند.
|