شنبه ۹ دي ۱۳۸۵
هولناك؛ همچون شهرهاي بي مهار
عباس ثابتي راد
008451.jpg
آيا شهرها سرزمين هاي دوزخي دود و آهنند يا بهشت هاي اساطيري كه مايه رشك مردمان روزگاران گذشته بود؟ اگرچه تشكيل اولين شهر در تاريخ را به 3500 سال پيش از ميلاد نسبت مي دهند، اما شهرهاي امروزي هيچ شباهت حتي دوري به شهرهاي جهان باستان ندارند. شايد در آن روزگار شهرها تا بدين پايه سرشار از تنوع و مفاهيم تازه نبودند، اما اين واقعيت كه مي شد زندگي متمركزي را در كنار مراكز اقتصادي و سياسي مورد توجه قرار داد، انكار ناپذير است. شهرهايي كه تنها به واسطه حضور حاكمان و امرا هيأت شهر مي يافتند و گذشته از برج و باروهاي بر افراشته شده بر گرد آن، براساس معيشت در آن كمتر تفارقي با روستا نمي شد يافت.
سالهاي متمادي شهرها به همان شيوه و با آهنگي كند گسترش مي يافتند و همان رويكرد سنتي بر آن سيطره داشت. اما هنگامي كه انقلاب صنعتي به يكباره جهان را به پيش راند و مرزهاي جديدي به سوي انسان گشود،  ناگهان شهر و شهرنشيني به عنوان يك پديده ظهوري دوباره يافت و روزهاي تازه اي را تجربه كرد. به واقع انقلاب ماشينيزم گويي شهرها را از خوابي چند هزار ساله بيدار كرد و روحي تازه به آن دميد. از اينرو شهرها در قرن 19 تحولي بنيادين يافتند و در پي آن مفاهيم
تازه اي در آنها شكل گرفت. مفاهيمي كه برآمده از نيازهاي جهان نوين بود.
شهرها هر روز بزرگتر شدند جمعيت شان نيز فزوني يافت. اين شهرها ماهيتي جهان ميهني يافتند و از آن قالب قديمي رها شده و تأثيري فرا ملي يافتند و به تدريج جايگاهي نو بدست آوردند.
توسعه شهرها تأثير بسيار زيادي بر عادات و شيوه هاي رفتاري و حتي بر الگوهاي انديشه و احساس ساكنان خود داشتند. درست در همين دوران بود كه شهرها ناگهان نماينده فضيلت متمدنانه و منبع پويايي و خلاقيت شدند.
اما انديشه ورزان اجتماعي سراب اين سرزمين نوين را خيلي زود دريافتند و شهرها كه ديگر نامهاي تازه اي يافته بودند و كلانشهر ناميده مي شدند را محلي براي رشد اجتماعات فاسد و پرخاشگر و محملي براي گسترش بي عدالتي دانستند.
از سويي اين پديده هاي نوظهور كه رفته رفته رشد كرده و بزرگ شده  بودند جمعيت بي شماري از افراد را در خود جاي داده بودند و نيازهاي فزون طلبانه آنان نيز موجب تغييرهاي بنياديني در نحوه اداره شهرها شده بود. براساس الگوي بوم شناختي كه محصول نقد كلانشهر ها بود شناخت جديدي از زندگي در شهرها و انسانهايي كه در آن زندگي مي كردند در اختيار جامعه شناسان شهري قرار داد. شهر ديگر به عنوان يك پديده مدرن مورد توجه كارشناسان قرار گرفت و زندگي در آن به نظامي سازمان يافته بدل شد. مجموعه اي كه بي شباهت به يك پازل نامتوازن نبود و در آن افراد مختلف از اقشار گوناگون در كنار هم مي زيستند و موجب بروز ناهنجاري هاي مختلف اجتماعي مي شدند. حاشيه نشيني به عنوان يك ويژگي جلوه گر شد و ساكنان آن كه مهاجران روستاها و شهرهاي كوچك بودند به دامنه شهرها آمدند و در آن براي خود مأمني مي جستند. شهرها بر زندگي اجتماعي افراد تاثير گذاشتند و ساكنان اين پديده هاي نوين نيز براساس آنچه كه زندگي جديد طلب مي كرد خود را هماهنگ كردند.
مكانيسم هاي توسعه نيز در شهرها به تدريج جلوه گر شد و عناصري چون معماري، جنبش هاي اجتماعي و شيوه مصرف در ميان شهروندان رويكردهاي تازه اي را موجب شد. شهرها خيلي زود به عنوان بخشي از فرايند مصرف جمعي تلقي شدند و ديگر تنها يك مكان مشخص براي سكونت و فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي و سياسي شهروندان محسوب نمي شدند. شهرها نمادهايي از مصرف شدند. مدارس، خانه ها، خدمات حمل و نقل و حتي نحوه گذران اوقات فراغت به عنوان ابزار و امكانات نحوه مصرف شناخته شدند و در اين ميان شهروندان نيز مهمترين كساني بودند كه در كانون اين رويكرد وجود داشتند.
از سويي ديگر كارخانه داران كه نماينده جهان صنعتي بودند و بزرگترين بانيان شهرهاي جديد جاي خود را به شركت هاي بزرگي داده بودند كه مهمترين دغدغه شان هدايت مصرف گرايي شهروندان بود. شركت هاي بزرگ مالياتي و خدماتي و بيمه و... كه تحت نظر مجامع مختلف اداره شهرها به كار مي پرداختند و شهرها را روز به روز به مثابه هيولايي تصور ناپذير رشد مي  دادند. در اين روزگار شهر ها از آن مفهوم قديمي خود فرسنگها دور شده بودند و ديگر نه به مانند دولت شهر هاي باستان كه شكوه پنهان امپراتوري هاي بزرگ را در خود داشتند كه مانند يك موجود نامتقارن بودند و اگرچه روزگاري به دليل آرامش بيشتر زندگي ساكنان خود پا در جاده پيشرفت گذاشته بودند اما خود به بزرگترين تهديد زندگي آرام آنان تبديل شدند.
شهرها پديده  هايي هوشمند شدند كه مي بايست براي زندگي انسان ها بيش از پيش باز پيرايي مي شدند. اما در اين ميان شهروندان كه در هجوم بي مهار تكنولوژي جديد گرفتار آمده بودند در انبوه سازوكار هاي شهرها كه رشدي فزاينده يافته بودند به مانند يك قرباني به زندگي سختي مشغول شدند. هرچند زندگي در شهرهاي بزرگ براي بسياري از مردم سرشار از تازگي و بهره مندي از امكانات جديد بود و جاذبه هاي مختلفي براي مهاجران تازه رسيده از راههاي دور داشت، اما مشكلات آن به همان اندازه براي شهروندانش تحمل ناپذير بود. بروز مشكلاتي مانند ترافيك، آلودگي هوا، آلودگي هاي زيست محيطي، تهيه مسكن، و حتي بروز ناهنجاري هاي گوناگون در شهرها كه نتيجه آميزش هاي فرهنگي بود در شهرها هر روز بيش از پيش جلوه كرد. شهروندان با هيولايي مهار ناشدني به نام ابرشهر روبرو شده  بودند و براي رفع مشكلاتشان در انتظار نهاد هاي اداره كننده شهرها شدند. از سويي همزمان با رشد شهر ها و گسترش اين پديده هاي مدرن، نهادهاي مختلفي در شهرها ظهور كرد و به بار نشست.
عده اي با عنوان مديران شهري به هماهنگ سازي بخش هاي مختلف شهرها پرداختند و با نظارت دائم بر شركت هاي بزرگ كه به ارائه خدمات متعددي مي پرداختند سعي در به حاشيه راندن تمام معضلات و مشكلات پيش روي شهر داشتند. اما از آنجا كه هر روزه شهرها تغيير رويه مي دادند و به هياتي جديد درمي آمدند  و بحران هاي تازه اي در نتيجه اين تحولات بروز مي كرد هيچگاه مديران شهري در به سامان كردن مشكلات چندان توفيقي بدست نياوردند و تنها توانستند رنگي نو بر قامت فرسوده شهرها بزنند. در واقع شهرها از آن الگوي سنتي سالها فاصله گرفته بودند و به تدريج پا در مسيري پرسنگلاخ گذاشته بودند كه بي ترديد ناامني و اضطراب تنها يكي از دست آوردهايشان بود. چه در روزگار صنعتي كه در حاشيه شهرها كارخانه ها و كارگاه هاي بسياري موجب بروز آلودگي ها و گسترش حاشيه نشيني شده بود و چه در روزگاري كه شهرها با تدابير مديرانش به موجوداتي دوست داشتني تر تبديل شده بودند همواره شهروندان به عنوان كساني كه در ميان اين سرزمين هاي موهوم زندگي مي كنند، مورد توجه بودند و هيچگاه نتوانستند روح ديرين كابوس به جا مانده از جهان مدرن را كنار زنند و به آن سيطره يابند. شهر جديد به ظاهر نمادي از رفاه و امنيت بود. هنگامي كه براي اولين با ر در شيكاگو ساختمان هاي عظيم پي ريزي شد و ارتفاعات دست نيافتني به تصرف علم در آمد و معماري هاي شكوهمند در اين سازه ها قدرت جادويي شهرهاي جديد را كه به ثروت هاي شركت هاي گوناگون متكي بودند به تصوير كشيد هيچ كس نمي توانست تصور كند كه هر روز با هر فتح پيروزمندانه اي گامي به سوي ناامني برداشته مي شود و شهرها كه روزگاري مدينه فاضله تلقي مي شدند گويي به سمت نابودي بيشتر پيش مي روند.
در تمام اين سالها شهرها از موجوداتي متاثر به پديده هايي زنده تبديل شدند و ظهور سيستم ها و مكانيسم هاي جديد در آن راههاي تازه اي را به روي آن گشودند. سيستم هاي حمل و نقل گسترده در آن شكل گرفت و شهروندان به هيات مسافران هميشگي در شهرها با اهداف اقتصادي و فعاليت هاي مختلف اجتماعي در درون شهرها به سفرهاي روزانه پرداختند. اين در حاليست كه شهروندان نخستين نه در شهرها جاده هايي براي مسافرت داشتند و نه حتي سفر برايشان مفهومي داشت. شهرهاي جديد با ظاهري نو آشكار شد و در تمام اين سالها آنچه از روزگاران پيشين به جا مانده بود تنها روياي خاموش دوري از دولت شهرهاي باستان بود كه خود را تجلي با شكوه امپراطوري هاي بزرگ مي دانستند. اگرنه شهرها سيماي تصور ناپذير هيولايي رعب آور را يافته بودند كه هر روز زندگي در آن وحشتناك تر و هولناك تر به نظر مي رسيد.

جهانشهر
تأمين غذاي شهرهاي گرسنه در چين
ترجمه: ماه منير تيموري
رهبران چين آژير خطر را به صدا درآورده اند. رشد سريع توسعه، به طور فزاينده اي مردم، آب و زمين را از كشتزارهاي توليد غذا در روستاها به طرف شهرهاي بزرگ گرسنه جذب مي كند. بعد از يك دوره ركود در برداشت محصول غله، پرجمعيت ترين كشور دنيا براي اولين بار در تاريخش واردكننده موادغذايي شده و اين نگراني سياسي داخلي را بالا برده و به قيمت بين المللي گندم، برنج و سويا افزوده است.
رئيس جمهور هوجينتائو براي امنيت غذايي، دستور بررسي و مطالعه توسط گروهي ويژه را داده است و نخست وزير ون جيابائو براي تشويق و پشتيباني به مزارع در نقاط مختلف چين رفته و كشاورزان را تشويق كرده چرا كه او معتقد است تعالي بخشيدن به كشاورزي و توليد غله، باعث ثبات و امنيت اجتماعي مي شود. وزيران نقشه هاي توسعه شهري در مزارع را ملغي كردند و وزارت كشاورزي براي بازگرداندن كشاورزان به زمين هاشان و در نتيجه توليد غله، منع مالياتي را به اجرا درآورده است.
امنيت غذايي موضوعي غريزي براي نسلي است كه در قحطي  سال هاي 40و۵۰ بزرگ شده اند؛ در زماني كه 40ميليون نفر از گرسنگي به هلاكت رسيدند و اين در نتيجه روي آوردن مردم به صنعتي شدن بود كه آن را جهشي بزرگ براي پيشرفت مي دانستند. گرچه ذخيره اندوخته خارجي محكم و نيرومند چين به حدي است كه امكان تجربه قحطي ديگري را غير ممكن مي سازد اما رهبران سالخورده در حالي نگران اتمام محصولات مازاد كشاورزي اند كه اشتهاي مردم مرفه چين را به طور روزافزون در حال بالارفتن مي بينند.
در زمان مائوتسه يونگ از نظر غله،  هر ناحيه اي بايد خودكفا مي بود. گاهي مستلزم اين بود كه منابع كم و مادر آب را به آن ناحيه خشك و لم يزرع تغيير مسير دهند.
حالا صنعت و توسعه شهري بر همه چيز مقدم شده و با بالاگرفتن وضع اقتصادي در سراسر كشور سالانه 10ميليون از دهقانان به سوي شهرها سرازير مي شوند.
زمين هاي كشاورزي از سال۱۹۹۶ نقصاني در حد 7/6ميليون هكتار داشته است. لين بوكين محقق امور اقتصادي در آكادمي علوم اجتماعي چين مي گويد: رشد چشمگير شهرها در چين را در سال گذشته بايد موجب كمبود ذخيره غله دانست.
شهرنشيني علت تحليل رفتن زمين هاي مزروعي است. دهقانان كه مي بينند زراعت سنتي كفاف زندگي شان را نمي دهد، دست از كشت و زرع مي كشند و بنا بر اين دليل، زراعت سير نزولي خود را در سال هاي اخير طي مي كند.
واردات سويا كه در سال گذشته به دو برابر يعني به 3/20ميليون تن رسيد، انتظار مي رود كه بار ديگر، امسال هم دوبرابر شود.بانك جهاني پيش بيني مي كند كه واردات غله كه در سال گذشته 14ميليون تن بوده در سال 2020به 32ميليون تن خواهد رسيد. حتي برنج يعني غذاي اصلي و هميشگي چين، از كشورهاي همسايه وارد مي شود.

۱۵ افق شهري - 6
نيويورك؛ هيولاي شهرهاي جهان
008454.jpg
گروه شهري - نيويورك؛ شهري افسانه اي كه تجلي گاه زندگي انسان مدرن است. شهري پر از دوگانگي ها و نماد كامل عصيان. شهري كه نماد زندگي مدرن در جهان جديد است. اين همه چيز در مورد اين شهر نيست. نيويورك مركز كارخانه و اقتصادهاي بزرگ و شهر باشكوه و رؤيايي بسياري است . نيويور« شهري است كه سرشار از مترا«م ترين و گوناگون ترين جمعيت هاست، عظيم ترين ساختمانهاي جهان را در خود جاي داده  است. هاليوود بزرگترين مركز فيلم سازي جهان در حاشيه اين شهر باشكوه قرار دارد و همچنين به دليل ويژگي هاي بارز، افق اين شهر قابل شناخت ترين افقها در جهان است. نيويور« 44 ساختمان عظيم بالاي 200 متر دارد. برجهاي دوقلوي اين شهر كه سالها نماد زندگي مدرن و جهان جديد بود و به عبارتي مظهر شهري اين سرزمين عجيب در حادثه يازدهم سپتامبر نابود شده است كه بسياري اين نابودي را نمادي از فروريزي قدرت جادوي اقتصادي اين شهر مي دانند. ساختمانهاي بزرگ و غول پيكري كه در شهر نيويورك قرار دارد به اين شهر همچنان شكوهي خاص داده است. بناهايي چون ساختمان مر«زي ايالتها، مجسمه آزادي و سازمان ملل متحد هر كدامشان با هيبت و هيمنه اي خاص در دل اين شهر بزرگ قرار دارد. نيويور« مر«ز مالي جهان غرب است.
اين شهر با جمعيت 21 ميليون نفر قطب اقتصادي غرب آمريكاست.

تأثير اشكال هندسي بر شهر
گروه شهري- هنگامي كه ميز فان در روهه و والتر كروپيوس و هنري لوكوربوزيه در سال 1919 در مدرسه اي به نام باهاوس طرحي نو بر قامت معماري جهان ريختند و اولين گام هاي جدي را براي حذف آنچه خود از آن زوائد معماري مي ناميدند برداشتند كسي تصور نمي كرد كه خيلي زودتر از آنكه جهان مدرن در سيطره هنرهاي جديد قرار بگيرد انسان هاي عصر جديد در بناهايي كه از ذهنيت آنها نشأت گرفته زندگي كنند و از آثار شكوهمند روزگار پيشين روي گردانده و به هيأتي نو درآيند. اما جهان جديد با ابزار و آثار جديدش از راه رسيد و معماران از ساخت آثار متظاهر شكوهمند دست كشيدند و به تدريج روح آرام اما سرد هندسه گرايي جاي آن را گرفت و ديگر نشاني از بناهايي با روح پر راز و رمز نماد هاي مختلف كه بر ساختمان ها خود نمايي مي كرد خبري نشد.
به يكباره شهرها به هيأت سرزمين هايي درآمدند كه پر است از اشكال و احجام هندسي و انسانها در برابر بناهاي مختلف تنها چيرگي احجام و اشكال همگون و متحدالشكل را مي ديد ند. اگرچه اين اتفاق براي آنان كه تا روزگاران پيشين انبوهي از آثار پر طمطراق را ديده بودند در ابتدا بسيار زيبا و خارق العاده به نظر رسيد اما هنوز 70 سال از شكوه اين انديشه و تجلي آن در شهرها و زندگي مردم نگذشته بود كه ناگهان نمود ديگري به تدريج جلوه كرد و آثار و بناهاي تازه اي به هيأتي نوتر قامت افراشتند.
هجوم بي رحمانه ظواهر جديد به شهر و انباشتن مفاهيم هندسي در محيط زندگي مردم روح انسانهاي مدرن را خشك كرد و آنان در فراسوي انديشه ها و اوهام خود در پي سيماي ديگر از آنچه لطافت داشت بودند. در واقع زيستن در ميان بناهايي كه به شكل هاي هندسي بودند و تنها ويژگي شان مأمني براي آرامش بود و ديگر از شكوه هنر بهره اي نداشت روح آنان را آزرد. نقطه پايان ماجرا زماني بود كه ساختمانهاي مسكوني پرويي- ايگو در آمريكا كه سنبل معماري مدرن براي زندگي شهري محسوب مي شد با ديناميت منفجر شد و اين اتفاق پاياني بود بر زندگي مدرن در آپارتمان هاي مكعب شكلي كه خود را نماينده روح جهان مدرن مي دانستند.
جهان رفته رفته به معنا محتاج شده بود و اين نياز نيز در معماري به آرامي آشكار شد. اگرچه بزرگان مكتب باهاوس در استفاده از ابزار و مصالح جهان جديد تأكيد داشتند و اتفاقاً در نهادينه كردن اين روش ميان ديگران نيز موفق شده بودند اما نمي توان تلاششان در به ثمر رساندن شيوه اي از خلق اثر را ناديده گرفت. شايد توجه بسياري از مجسمه سازان شهري به استفاده از مصالح تازه در ارائه آثارشان و بهره گيري آنان از مواد مصرفي در ساخت وسايلي چون خودرو و ديگر وسايل جهان جديد در ساخت مجسمه هايشان ناشي از همين ديدگاه باشد.
به واقع آنان شيوه اي را به بار نشاندند كه سرشار از ابتكار و تحول بود. نمي توان در آن آثار به وجود آمده را ناديده گرفت. هر آنچه محصول تلاش معماران باهاوس بود، در ظاهر شهر ها پديدار شد و شهرهاي قرن بيستم چيزي بيشتر از نيم قرن چيرگي مفاهيم و مضامين به جامانده از مدرسه اي در لايپزيك را بر خود ديدند. اما در تمام اين سالها و به تدريج مفاهيمي  ناآگاهانه در پس اين اشكال و احجام هندسي شكل گرفت و در سالهاي آخرين سلطه اين شيوه معماري نشانه هايي از معنا گرايي در ميان بناهاي مدرن شكل گرفت. از پس طليعه معماري پست مدرن درخشيدن گرفت و به يكباره آنچه در طول سالها به دست آمده بود جاي خود را به روشي نوين داد.
شهرها از روح تازه اي انباشته شده بود و ساختمان هاي معماري جديد با تكيه بر عناصر به جا مانده از روزگار پيشين قامت افراشتند. هر روزه شهرها با چهره اي تازه تر جلوه اي ديگر يافتند و رفته رفته آن اشكال هندسي سرد بي روح جاي خود را به شيوه هاي گذشته معماري مي دانند و در كنار هم به ارائه مفاهيم امتزاجي از مجموعه هاي معمارانه مي پرداختند.
ديگر معماري به عنصري مطبوع تر تبديل شد و در كنار مفاهيم روزمره شهر جايي هم براي خلاقيت هاي پيدا و پنهان خود باز كرده بود و شهروندان نيز از تلقي صرفاً كاربردي ساختمان هايي كه در آنها زندگي مي كردند دست شسته و راه تازه اي را پيمودند. ظهور مجموعه هاي مختلفي از معماري هاي دوران هاي پيشين تحت عنوان معماري پست مدرن و بهره گيري از الگوهاي تركيبي معماري شايد توانست راهي نو در ظهور شيوه جديدي از معماري را باز كند. در اين ميان بزرگان مكتب باهاوس تأثير بسياري بر شيوه هاي جديد معماري گذاشتند و باعث به وجود آمدن رويكردي نوين در اين حوزه شدند.

شهرآرا
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |