پنجشنبه ۲۸ دي ۱۳۸۵
نسبت الهيات و جامعه شناسي دين
درميزگرد نقد و بررسي در دانشگاه تربيت مدرس
تعارض يا همكاري
009204.jpg
طرح:مريم هاشمي جنت آبادي
كساني مانند واخ و وبر بر مفيد بودن بده  و بستان ميان جامعه شناسي دين و الهيات اذعان كرده اند. اما در رويكرد اصحاب روشنگري، پوزيتيويست ها و فرويديني ها، هر گونه آميزش و همكاري ميان جامعه شناسي دين و الهيات باعث اختلال و آسيب زايي براي هر دو جريان علمي مي شود
فروزان آصف نخعي
ميزگرد نسبت الهيات و جامعه شناسي دين از سوي گروه جامعه شناسي دين انجمن جامعه شناسي ايران در تالار علامه جعفري دانشگاه تربيت مدرس برگزار شد. در اين ميزگرد كه دكتر كاووس امامي استاد رشته علوم سياسي دانشگاه امام صادق(ع) مديريت برگزاري آن را به عهده داشت، آقايان دكتر مصطفي ملكيان (صاحب نظر در حوزه هاي فلسفه اخلاق، معرفت شناسي و فلسفه دين)، دكتر علي رضا شجاعي زند استاد جامعه شناسي دانشگاه تربيت مدرس و موسس گروه جامعه شناسي دين انجمن جامعه شناسي ايران (صاحب نظر در حوزه جامعه شناسي دين و جامعه شناسي معرفت) و دكتر احمد پاكتچي، استاد علوم قرآني و حديث در دانشكده معارف اسلامي دانشگاه امام صادق(ع) (صاحب نظر در حوزه هاي تاريخ، علوم قرآني و حديث، معرفت شناسي و زبان شناسي) شركت داشتند.
متن زير گزارشي از ميزگرد مذكور است.
****
دكتر شجاعي زند
جامعه شناسي دين به الهيات نياز دارد به شرطي كه از حجيت ها و جهت گيري هاي كلامي بپرهيزد.
دكتر شجاعي زند با اعلام مطلب بالا سخنراني خود را حول محور نسبت الهيات و جامعه شناسي دين در چارچوب سه مواجهه 1- بنيان هاي معرفتي دوانگاره الهيات و جامعه شناسي دين، 2- رعايت بي طرفي براي كشف حقايق مشترك و 3- بحث حجيت ها و روش آغاز كرد و ذيل نسبت الهيات و جامعه شناسي دين به سه پرسش اساسي زير پرداخت:
الف- آيا ميان دوانگاره معرفتي، الهيات و جامعه شناسي دين، امكان تبادل و تعامل وجود دارد؟
ب- در مطالعه دين آيا وجود يكي از اين دو ما را بي نياز از ديگري مي  سازد؟
ج- نزديكي و همكاري ميان آنها در كشف حقايق درباره دين مفيد است يا مخل؟
شجاعي زند مطرح كرد كه بحث وي بر روي پرسش سوم متمركز بوده و با عبور از جامعه شناسي پوزيتيويستي، به منظور دستيابي به جامعه شناسي متاخر كه متعادل تر هستند بر دو رويكرد تاكيد دارد: ابتدا رويكردي كه معتقد است امكان بده بستان ميان جامعه شناسي دين و الهيات مفيد و ميسر است و ديگري رويكردي كه معتقد است هرگونه همكاري ميان اين دو انگاره مخل است. وي كساني مانند واخ و وبر را كه بر مفيد بودن بده و بستان ميان جامعه شناسي دين و الهيات اذعان كرده اند در رويكرد اول جاي داد و اين گفته واخ را مبناي استدلال خود ذكر كرد كه بايد به حد كافي از پوشش ظاهري آداب و عقايد كه تجليات بيروني دين هستند گذشت و به كنه جهان بيني هر ديني رسيد تا تجليات ظاهري آن قابل درك شود. جريان هاي شاخص مانند اصحاب روشنگري، پوزيتيويست ها، ماركسيست ها، و فرويديني ها، نحله هاي فكري اي هستند كه از نظر شجاعي زند، در رويكرد دوم مي  گنجند و از نظر آنان هرگونه آميزش و همكاري ميان جامعه شناسي دين و الهيات، باعث اختلال و آسيب زايي براي هر دو جريان علمي مي  شود. استاد دانشگاه تربيت مدرس در ادامه، در مقابل اين دو رويكرد، به دو خط مشي در آراي مختلف يكي نگاه متلائم و سازشكارانه و ديگري نگاه معارض اشاره كرد و درباره نگاه متلائم گفت كه اين نگاه قائل به جمع كردن و توافق و همكاري اين دو خط مشي بوده، زيرا هر دو با توجه به يك جنبه، از جهت گيري هاي متفاوت و متعارض پرهيز كرده اند. از اين رو در صورتي كه آميزش مخل ميان جامعه شناسي دين و الهيات صورت نگيرد، مي  توانيم بده بستان مفيد ميان جامعه شناسي دين و الهيات داشته باشيم.
موسس گروه جامعه شناسي دين در انجمن جامعه شناسي ايران در بخش ديگري از سخنان خود، با ايجاد تمايز ميان الهيات و كلام، الهيات را مجموعه آموزه هاي دين (دگما ياد كترين) و كلام را تلاش فكري براي توجيه و دفاع از يك آموزه ديني ذكر كرد و ضمن امكان مددرساني الهيات به جامعه شناسي دين، از آن به عنوان يك دانش مكمل در حوزه جامعه شناسي دين ياد كرد. زيرا جامعه شناسي كه به غير از اصول و عقايد، از تاريخ ظهور و بسط يك دين در شرايط تحقق اجتماعي اش آگاهي دارد، نسبت به جامعه شناس ديگري كه تنها از بيرون به تجليات بيروني يك دين نگاه مي  كند، از منظر تخصصي، مسلط تر محسوب مي  شود. وي در ادامه تاكيد مي  كند كه از اين حيث ، نزديكي و همكاري الهيات و جامعه شناسي، نه تنها مخل نيست، بلكه مفيد و مساعدكننده است.
شجاعي زند به كلام به عنوان مفهوم ديگر در تمايز با الهيات اشاره كرد و در نسبت كلام با جامعه شناسي دين، بر صبغه اصلي كلام كه بر سخن جدلي و بر پايه مشهورات و مشتركات است تاكيد كرد.
وي در ادامه ضمن آن كه كاركرد كلام را براي دين، كاركرد صيانت بخشي دانست، به كاركرد موجه سازي و توجيه مدعيات و آموزه ها براي پيروان دين و توجيه عقلاني در برابر انديشه هاي غير توسط روش كلامي اشاره و عنوان كرد در نسبتي كه قرار است كلام با جامعه شناسي دين برقرار كند، وجه نگران كننده با توجه به آن كه كلام ناگزير از توسل به مشتركات و مشهورات و دفاع و مجادله در برابر مخالفان اعتقادي است، ناظر به آن است كه جامعه شناسي دين در براهين و روش خود از شيوه عمل كلامي فاصله نگرفته و دچار اخلال و آسيب شود. استاد دانشگاه تربيت مدرس در ادامه، كلام را به عنوان يك معرفت پس از كشف حقيقت كه هم ملتزم و هم خودش را ملزم به ترويج معرفي كرده آن را در كار شناسايي و واقعيت نمايي ناتوان مي  داند. وي معتقد است با چنين نگرشي در مطالعه علمي هر پديده اي، نه تنها به حقيقت نخواهيم رسيد، بلكه بعضا از حقيقت دور خواهيم شد.
سه عنصر 1- قائل سخن 2- قول و 3- نتايج پژوهش ممكن است در يك تلاش علمي در معرض كلامي شدن قرار بگيرند. شجاعي زند با ذكر اين موضوع به طرح اين سئوال پرداخت كه پژوهش گر (قائل سخن) چه مشخصاتي بايد داشته باشد و با داشتن چه خصوصياتي ممكن است در معرض كلامي شدن قرار بگيرد؟
وي براي پاسخ به اين سئوال، مطالعه درباره دين را كمتر در معرض آسيب هاي روش كلامي مي  بيند تا مطالعه اي كه به درون دين رفته و محتواي ديني را استخراج مي  كند. زيرا كسي كه به مطالعه درون ديني به قصد ترويج مي  پردازد، روشي متكلمانه اتخاذ كرده و در قول (پژوهش) برخلاف شيوه هاي تجربي و آزمايشگاهي، رياضي، استنادي و اسنادي، كه با براهين علمي سر و كار دارند، پاسخ هاي نقلي و مرجعيتي (سخني كه به اعتبار يك مرجع نقل شود) حجيت پيدا مي  كنند. شجاعي زند در بخش ديگري از سخنان خود نتايج له يا عليه دين در يك پژوهش را، ملاكي براي كلامي بودن آن نمي داند و معتقد است كه به اعتبار نتايج و جهت گيري پژوهش از جمله اين كه دين براي جامعه ايران يك امر مفيد و ضروري و لازم است نمي توان اثبات كرد كه آن مدعا، يك مدعاي كلامي و يا غيركلامي است. وي اظهار داشت استناد به آيات مقدس، علم را به كلام تبديل نمي كند. از اين رو از چنين سطحي نگري هايي بايد پرهيز شود و چنين سطحي نگري هايي نبايد محقق ديني را دچار غفلت از نياز جامعه شناسي دين به الهيات كند.
009207.jpg
دكتر پاكتچي
دو كاركرد اجتماعي دين و دو رويكرد در الهيات موضوع سخنراني دكتر پاكتچي استاد دانشگاه امام صادق(ع) بود. وي از اين منظر رابطه بين الهيات و جامعه شناسي دين را مورد بررسي قرار داد. دين در ساحت هاي اجتماعي كاركردهاي مختلفي دارد كه پاكتچي بدون آنكه بخواهد كاركردهاي ديگر دين را نفي كند، در سخنراني خود تنها به دو كاركرد هويتي و كاركرد انگيزشي دين توجه نشان داد.
اين استاد دانشگاه معتقد است كه دين به مثابه امر هويت ساز بوده و جوامع مختلف، هنگامي كه درگير تنظيم روابط هويتي خود و ديگري مي شوند، مولفه هاي تركيبي را در اين باره اتخاذ مي كنند. وي در ادامه سخنان خود خاطرنشان كرد كه شايد يكي از علت هايي كه ما هميشه در تعريف بعضي از مفاهيم كلان مثل ملت دچار مشكل بوده ايم، ناشي از اين امر است كه در بسياري مواقع، برخي تلاش كرده اند يك تعريف تك مولفه اي از اين نوع جوامع به دست بدهند كه خود منجر به مشكلات عديده شده است.
وي افزود: در مولفه تركيبي ممكن است مولفه دين يا مولفه زبان، از مولفه هايي باشند كه به صورت همزمان به كار گرفته شده و در تنظيم مناسبات ميان خود و غير مورد استفاده قرار گيرند. پاكتچي در فراز ديگري از سخنان خود تاكيد كرد كه در دنياي كنوني كه فصل تمايز آن دهه 1990 به اين سو است، دين به عنوان يك مولفه قدرتمند، واجد نقش و تاثيرگذاري شده و مشهورترين چهره هاي نظريه پرداز از جمله هانتينگتون، نظريه پرداز جنگ تمدن ها، در ديدگاه هاي خود از آن به عنوان يكي از مولفه هاي اساسي و بلكه به عنوان اصلي ترين مولفه اي كه به تمايز خود و ديگر مي پردازد، توجه كرده است.
در دنياي دهه 1990 به بعد، كاركرد دين اهميت مضاعف پيدا كرده است، پاكتچي يكي از دلايل اصلي اين موضوع را ايجاد آگاهي و خود آگاهي در جامعه شناسان و متخصصان علوم سياسي و تمدن شناسان و ديگر انديشمندان حوزه هاي علوم انساني نسبت به كاركرد هويتي دين مي داند.
كاركرد دين به مثابه برانگيزنده اجتماعي كه مي توانيم از آن به موتور حركت مردم و توده ها تعبير كنيم در نگاه پاكتچي از اهميت بسزايي برخوردار است. بدون اين انگيزش، هيچ گونه فعاليتي از اعضاي جامعه يا بهتر است بگوييم هيچ گونه فعاليت جهت داري از اعضاي جامعه انتظار نمي رود. استاد دانشگاه امام صادق شاهد مثال سخنان خود را انقلاب اسلامي ايران ذكر مي كند كه چگونه دين يك اكتيويسم را در جامعه ايجاد كرد و همبستگي بي سابقه اي را در ميان مردم به وجود آورد. وقوع اكتيويسمي كه در شرايط مختلف و در كشورهاي ديگر ايجاد شده يا انتظار مي رود كه با گذر زمان ايجاد شود. به زعم پاكتچي، تعاليمي در دين ها وجود دارد كه افراد را درگير ميثاق كرده و آنان را به انجام كاري به خصوص سوق مي دهد. همين موضوع او را به عرصه بررسي كاركرد هويتي دين و كاركرد انگيزشي دين كشانده است.
استاد دانشگاه امام صادق(ع) درباره كاركرد هويتي دين، بر عنصر تاريخمندي و نگاه به گذشته تاكيد دارد. از نگاه وي هيچ اجتماعي في البداهه ساخته نمي شود و هيچ هويتي براساس مصوبه هاي فرهنگستاني، تاسيس نمي شود.
به همين دليل هر نوع كوشش در جهت گسسته كردن حيات كنوني دين از گذشته خودش، به كاركرد هويتي دين صدمه وارد مي كند. اين استاد دانشگاه در ادامه بحث خود با تكيه بر شاهد مثال هايي چون پروتستانيسم (مارتين لوتر) در غرب و اخوان المسلمين در كشورهاي عربي را مصاديقي از حركت گروه هايي ذكر كرد كه با ناديده گرفتن گذشته و سنت تاريخي دين، بين آنان و تاريخ دين، گسست ايجاد شده و هويت جديدي در اين ميان شكل گرفته است.
از نظر پاكتچي گسست مورد بحث باعث مي شود تا دين به مثابه امر هويت ساز كاركرد خود را براي ما كه نقش يك ميثاق اجتماعي از نظر هويتي بازي مي كند از دست بدهد.
وي در ادامه بحث خود به كاركرد انگيزشي دين كه كاركردي است به شدت پيوسته به زمان حال، اشاره و تاكيد كرد شرايط زمان و مكان در آن از اهميت زيادي برخوردار بوده؛ موضوعي كه پس از انقلاب اسلامي توجهات زيادي را به خود جلب كرده و تمايل به آن دارد موجي از فعاليت هايي را ايجاد مي كند كه كاملا به شرايط حال مربوط بوده و افراد را به سوي انگيزه هاي زمان مند و مكان مند در زمان حال سوق مي دهد. از نظر وي در جهان اسلام هرگاه با جريان هايي مواجه بوده ايم كه خواهان ايجاد تغيير و تحولي در جامعه بوده اند، بحث ها بر روي نيازهاي زمان و مكان متمركز شده و خواهان درك درستي از شرايط و عمل مناسب با آن بوده اند.
استاد دانشگاه امام صادق(ع) با توجه به اين دو موضوع نتيجه مي گيرد هر چقدر سنت تقويت شود، كاركرد تاريخمندي و هويتي دين تقويت و كاركرد انگيزشي دين كه به شدت حال مدار است، تضعيف خواهد شد و بالعكس. از اين منظر وي با تاكيد بر اينكه الهيات، درگير منازعه دو كاركرد هويتي و انگيزشي دين بوده معتقد است كه سنت گرايي نقش ترمز را براي حركت هاي انگيزشي ايفا كرده و زماني با فرقه هاي جديد مواجه مي شويم كه جابه جايي از تاكيد بر كاركرد هويتي به سوي كاركرد انگيزشي و يا عكس آن اتفاق مي افتد. وي با اشاره به روابط پارادوكسيكال كاركرد هويتي و انگيزشي دين افزود: در مباحث الهياتي همواره اين بحث مطرح بوده كه تا چه حد بايد تابع سنت بوده و تا چه اندازه مي توانيم از آن تخطي كنيم؟ يا مثلا وقتي مي خواهيم آيه اي را تفسير كنيم، تا چه اندازه موظفيم در تفسير آيه از تفاسيري كه از پيش موجود هستند رجوع كنيم؟ تا چه اندازه مجازيم مستقيم با آيه برخورد كنيم و با توجه به شرايط زمان و مكان خودمان از آيه چيزي بفهميم بدون آن كه توجه كنيم چه تفسيري در اين باره وارد شده است؟ پاكتچي با اشاره به اين مدل، به سراغ ابن تيميه رفته و توضيح مي دهد كه چرا به نظر مي رسد وي در نگاه اول آدم بسيار متضادي است؟ به عبارت ديگر در جاهايي روشنفكر و در جاهايي به دنبال احياي سنت سلف است و توجهي به شرايط روز جامعه ندارد. از نظر وي آنچه در ابن تيميه ديده مي شود نوعي گرايش افراطي به كاركرد انگيزشي دين و كاهش كاركرد هويتي دين است و توجه به سلف از نگاه ابن تيميه نه به دليل ارتباط با گذشته، بلكه تنها پوششي براي عدم قطع يكباره با هويت گذشته است.
اين بحث، استاد دانشگاه امام صادق(ع) را به نظريه زنجيره اي ديدن تاريخ و سنت سوق داده و تاكيد مي كند كه اگر ما در ارتباطمان با گذشته، از وضعيت زنجيره وار صرف نظر كنيم و يك بخش از زنجيره را كنار گذاشته و تنها به قسمتي از آغاز زنجير اهميت بدهيم، در واقع، قسمت آغاز زنجير براي ما ارزش موزه اي مي يابد و ديگر به عنوان شريان حياتي تلقي نمي شود و از آنجا كه سلف با ما به طور مستقيم صحبت نمي كنند از اين رو ما هر تفسيري كه بخواهيم از سلف ارائه خواهيم داد.
به اين ترتيب پاكتچي معتقد است در بحث هاي الهياتي با دو رويكرد مواجهيم: گرايشي كه به پيوستگي تاريخي آموزه هاي ديني به گذشته و حفظ آن زنجيره اهميت مي دهد و در آن كاركرد هويتي بر كاركرد انگيزشي غلبه دارد كه در اصطلاح جاري سنت گرا ناميده مي شود و ديگري گرايشي كه به دنبال قطع ارتباط هايش با گذشته است و براي اين كه ارزش هاي ديني اش محفوظ بماند مدعي مي شود كه به سراغ منابع اصلي رفته و خوانش هاي زنجيره وار دوره هاي متاخر را ناديده مي گيرد كه از آنها تحت عنوان بنيادگرا نام برده مي شود.
وي مي افزايد: آنچه امروزه به عنوان جريان هاي بنيادگرا شناخته مي شوند، اهميتش در ارجاعات آنها به بنيادها نيست، بلكه آنچه اهميت دارد گسستي است كه در اين ميان رخ داده و سنت پيوستار فرهنگي كه گذشته يك دين را از نظر هويتي به زمان حال متصل مي كند، ناديده گرفته است.
پاكتچي در پايان در پاسخ به اين سوال كه چرا بايد چنين مدلي را دنبال كنيم و چنين مدلي چه مشكلي را از ما حل خواهد كرد؟ به سه نكته مهم اشاره كرد و گفت: اولا انواع جريان هاي وابسته به كاركرد هويتي دين به ويژه با بحث هاي تمدني امروز از اهميت بيشتري برخوردار شده اند. زيرا به صورت خود آگاه مورد توجه قرار گرفته اند.
همچنين حركت ها و بحث هاي راجع به كاركرد انگيزشي دين در طول چند دهه اخير، در قسمت هاي مختلف جهان به ويژه در جهان اسلام اهميت دو چندان يافته است. از آن طرف با تاثير ناشي از چالش كاركرد دين هويتي و انگيزشي در حوزه الهيات درگيري مستقيم داريم.
از اين رو اگر ما يك الگوي جامعه شناختي براي پيگيري چالش هاي اين دو رويكرد نداشته باشيم، در آن صورت ممكن است تبيين درستي از چالش مذكور و عوامل آن چون شخصيت ها، ديدگاه ها و دكترين هاي مختلف نداشته باشيم. بر اين اساس طبيعي است درك نكنيم چرا فردي مثل سيد قطب از اخوان المسلمين با همه ادعاي روشنفكري و تحصيل در غرب، وقتي به تفسير قرآن مي پردازد، ارتباطش را به طور كلي، با تمامي تفاسير قبلي قطع مي كند و حتي حاضر نيست نام كتاب خودش را به نام تفسير قرآن نام گذاري كند. وي حتي در مقدمه كتابش مي نويسد آنچه من مي نويسم تفسير نيست.
نكته سوم دكتر پاكتچي به ارتباط ميان اديان در جهان كوچك امروز مربوط بود و اينكه تندروترين افراد نيز، از گفتگو و ارتباط بين اديان براي كاهش فاصله ها صحبت مي كنند.
وي با اشاره به اين كه هر وقت به سمت كاهش فاصله ها برويم، معني اش اين است كه بايد برخي روابط خود و ديگر را كه ناشي از كاركرد دين هويتي و انگيزشي است ناديده گرفته و از اهميت بخشيدن بر يك هويت كوچكتر به سمت اهميت بخشيدن به هويت بزرگ تر و مثلا از تاكيد بر شيعه بودن به سمت مسلمان بودن برويم، تاكيد كرد: در اين جا يك سري مولفه هاي هويتي وزن هايشان جابه جا مي شود و اين امر وابسته به آن است كه در عمل تا چه حد جوامع كلان، مانند ملت ايران كه به مثابه يك ملت زنده در دنيا زندگي مي كنند، مايل باشند مولفه هويتي خودش را ناديده بگيرد و كنار بگذارد.
بنابراين تا زماني كه ما اين دو كاركرد و چالش هاي مربوط به آن ها را به طور دقيق بررسي و موقعيت خودمان را مشخص نكرده ايم كه بالاخره به دنبال چه نوع تركيبي از اين دو كاركرد هستيم، نه تنها دچار سياست گذاري هاي پر تنش و افت و خيز خواهيم بود بلكه يكي از بزرگ ترين ايرادهايش اين است كه در تمام گفتگوهايي كه بين اديان و مذاهب صورت مي گيرد، زبان مشترك نخواهيم نداشت و در نتيجه درباره موضوع ديالوگ دچار سوءتفاهم خواهيم بود.
009126.jpg
دكتر ملكيان
دكتر ملكيان سخنراني خود را حول محور سنجش گري جامعه شناسي دين نسبت به الهيات تنظيم كرده بود. وي با طرح پرسش هايي گفت: مساله بر سر اين است كه از ميان انحاي ارتباطات مختلفي كه الهيات و جامعه شناسي دين مي توانند با يكديگر داشته باشند، آيا اين ارتباط هم متصور است كه جامعه شناسي دين، مدعيات الهيات هر دين و مذهبي را بسنجد؟ آيا جامعه شناسي دين، روشي براي پرداختن به مدعيات معرفتي و عملي الهيات هر دين و مذهبي ندارد؟ وي با مثبت خواندن جواب، تاكيد كرد كه در بحث خود به انحاي اين سنجش گري مي پردازد.
وي براي توضيح نظريه اش ابتدا به تعريف معنوي الهيات پرداخت و آن را شناخت وجود، ذات، صفات و افعال خداوند ذكر كرد. ملكيان در معناي دوم به الهيات به عنوان يك رشته علمي (و نه تجربي) نظر دارد كه بالمآل به سه شأن مي پردازد: 1- فهم و تفسير متون مقدس ديني و مذهبي يك دين و مذهب خاص 2- سيستماتيزه كردن مجموعه فهم ها و تفسيرهايي كه از مجموعه متون مقدس ديني و مذهبي يك دين و مذهب خاص وجود دارد و 3- عقلاني سازي نظام به دست آمده.
وي سه شأن مورد اشاره را در طول يكديگر و الهيات را در واقع اين سه شأن مي داند و معتقد است الهيات مورد بحث امكان دارد زماني از بعد مدافعه گري و رفع شبهات قدرتمند شود كه در تاريخ فرهنگ اسلامي چنين است.
ملكيان در بحث خود به اين نكته تاكيد دارد كه در واقع جامعه شناسي دين، جامعه شناسي دينداري است، جامعه شناسي به دين نمي پردازد و هر گاه دين وارد ساحت وجودي يكايك شهروندان يك جامعه شود تا آثار و نتايجي از آن حاصل آيد، آنگاه جامعه شناسي دين به بررسي نتايج حاصله و كم و كيف آن مي پردازد.
وي شخص ديندار را كسي مي داند كه در ساحت هاي مختلف عقايد، احساسات و عواطف، خواسته ها، گفته ها و كرده هايش تحت تاثير يك دين قرار گرفته و در 5 ساحت مورد اشاره التزام نظري و عملي داشته باشد.
به عقيده ملكيان اين التزام در اجتماع با سلسله آثار و نتايجي همراه خواهد بود كه جامعه شناس دين آنها را به بررسي مي نشيند.
اما اين آثار و نتايج در چه ساحت هايي خواهد بود؟ ملكيان 6 نهاد بزرگ اجتماعي، يعني نهاد خانواده، اقتصاد، سياست، حقوق، تعليم و تربيت و در نهايت نهاد علم و فن و هنر را جولانگاه تاثيرات ناشي از التزام نظري و عملي به دين به عنوان هفتمين نهاد مي داند.
وي در ادامه مخاطبان خويش را به آثار و نتايج دين توجه داد و سپس به مراد خويش درباره ارتباط جامعه شناسي دين و الهيات پرداخت و با يادآوري اين نكته كه اين دو، به عنوان دو ديسيپلين و دو رشته علمي انحاي ارتباطات مي توانند با يكديگر داشته باشند گفت: ابتدا جامعه شناسي دين به سوي الهيات مي رود و نه برعكس. يعني جامعه شناسي دين به عنوان سوژه به متعلق اش يعني ابژه (الهيات) كه منظوراليه است نظر مي كند و سپس اين ارتباط، ارتباط سنجش گري بوده و مدعيات الهيات و نقاط ضعف و قوت آن را مورد ارزيابي قرار مي دهد.
وي در ادامه با طرح اين سوال كه با تعبير جامعه شناسي ديني به جامعه شناسي دينداري، چرا به ارتباط ميان جامعه شناسي دينداري با دينداري نمي پردازيم؟ در پاسخي آكادميك با تاكيد بر اين كه دينداري رشته علمي نبوده بلكه الهيات است كه رشته علمي است و لذا وي در اينجا يك رشته علمي را با رشته علمي ديگري به نام جامعه شناسي دين مورد بررسي قرار مي دهد، به پاسخ دوم كه پاسخي وجود شناختي است، پرداخت و گفت: دينداري افراد تحت تاثير الهيات و الهي دانان هر جامعه اي بوده، چنانكه طرز دينداري مردم ژاپن، تحت تاثير الهي دانان آيين شينتو در اين كشور است.
ملكيان در ادامه بحث به سه نوع سنجش گري جامعه شناسي دين نسبت به الهيات اشاره كرد و بدون آن كه وارد اين بحث شود كه چرا جامعه شناسي دين نسبت به الهيات مي تواند سه نوع سنجش گري داشته باشد، به ذكر سه نوع سنجش گري و توضيح آن پرداخت و درباره سنجش گري نوع اول گفت: از آنجا كه الهيات مانند هر رشته علمي ديگر در يك بافت اجتماعي و يك فضاي پر از شبكه هاي ارتباطات اجتماعي يعني خانواده، سياست، اقتصاد، حقوق، تعليم و تربيت و علم و فن و هنر ظهور مي كند از اين رو يكي از بررسي هاي علمي جامعه شناسان دين كه به وفور به آن اقدام كرده اند اين است كه دريابند پاسخ هاي دين (الهي دانان) به مشكلات اجتماعي مخاطبانشان، كافي و وافي هستند يا خير؟ وي سنجش گري مورد اشاره را سنجش گري نسبت به ارتباط داشتن و ارتباط نداشتن دين با مشكلات واقعي اجتماعي دانسته و با آوردن شاهد مثالي درباره تدوين كتاب تلگراف و ميزان ارتباط آن با جهان امروز عنوان مي كند كه مطالب كتاب مذكور مي تواند از صحت كامل برخوردار باشد اما اين كه تا چه اندازه در شرايط كنوني به زندگي روزمره اجتماعي مدد مي رساند محل بحث است.
سنجش گري دوم از نظر ملكيان به صدق و كذب مربوط مي  شود. صدق و كذبي كه داراي خاستگاه آرا و انظار ديني و منشايي خاص است. چه خاستگاه آراي ديني بنيانگذاران اديان و مذاهب مي  تواند صدق و كذب آن را روشن كند و ميزان مخالفت آنان با مناسبات اقتصادي و سياسي خاص را به نمايش بگذارد. وي با اشاره به جعل حديثي از قول پيامبر(ص) كه هركس پيازعكه مكه را در مكه بخورد بهشت برايش واجب مي  شود گفت: اگر شما بدانيد كه منشأ جعل حديث مذكور آن است كه پيازها بر روي دست
صاحبش مانده آنگاه نسبت به خاستگاه و منشا آن ترديد نمي كنيد؟
وي در برابر اين سنجش گري به دو اقدام الهي دانان پرداخت، يكي آن كه منشأ و خاستگاه يك سخن ربطي به صدق و كذب آن ندارد و انگيزه را از انگيخته بايد جدا كنيم و ديگر آن كه الهي دان ممكن است بدون ايجاد قطع ارتباط ميان اين دو، مطرح سازد خاستگاهي كه پست نام گرفته، اساسا پست نبوده است.
اين كه جامعه شناسي دين نشان بدهد آثار و نتايج آموزه هاي دين در اجتماع منفي بوده سومين نوع سنجش گري به شمار مي  رود. براي توضيح اين بحث ملكيان آثار و نتايج را از لوازم در آموزه هاي ديني جدا مي  كند. وي معتقد است مراد از لوازم، آن چيزي است كه آگاهانه و به صورت روشني از دل يك آموزه بيرون مي  آيد. اما زماني وجود دارد كه از اجراي يك آموزه، نتايجي حاصل مي  شود كه كمتر كسي از آن اطلاع دارد. از نظر ملكيان اين امر را مي  توانيم پيامدهاي ناخواسته آموزه هاي ديني بدانيم كه توسط جامعه شناسان دين مورد بررسي قرار مي  گيرد اما لوازم آموزه هاي ديني از سوي الهي دانان مورد تدقيق قرار مي  گيرد.
وي در ادامه به پيامدهاي منفي اجراي يك آموزه مي  پردازد و اين كه منفي بودن آثار و نتايج مترتب بر آموزه هاي ديني در جامعه به دو لحاظ است: 1- منفي است از اين نظر كه با وعده هاي دين ناسازگار است و 2- منفي است از اين نظر كه وجدان اخلاقي و عقل بشر نمي پذيرد.
اين كه الهي دانان بايد از اين سه نوع سنجش گري استقبال كنند كه به دست جامعه شناسان دين صورت مي  گيرد يا از آن منزجر باشند، به عقيده ملكيان، بستگي به اين دارد كه الهي دانان خواهان چه نوع الهياتي باشند. زيرا اگر الهيات بخواهد به تعبير آلتوسري ها ناظر بر پراكسيس و عمل بوده و مردم به صورت شناسنامه اي ديندار نباشند، لازمه اش آن است كه به دو ويژگي  يكي حضور واقعي در زندگي مردم و ديگر نقادي جدي از خود مجهز باشد.
وي مي  افزايد: از اينجا مي  توانيد نقب بزنيد به اين كه كداميك از الهي دانان، از جامعه شناسي دين استقبال مي  كنند و كداميك استقبال نمي  كنند.
همچنين مي  توان فهميد كداميك به الهيات عمل و در عين حال خود سنجشگر و يا الهيات بي عمل، آتوريته طلب و اقتدارگرا گرايش دارند.

نگاه امروز
نقد دو جانبه
دكتر حسن محدثي
۱. جامعه شناسي دين و الهيات دو رشته تخصصي اند. پس در درجه نخست، پرسش از نسبت ميان آنها پرسش از رابطه دو رشته تخصصي است در حوزه معارف انساني (تعمدا نگفته ام علوم انساني زيرا الهيات، يك رشته علمي، علم به معناي معرفتي تجربي نيست). براي اين كه بتوانيم رابطه ميان دو رشته را مورد بحث قرار دهيم لازم است نقطه تلاقي آنها را مشخص سازيم.
۲. نقطه تلاقي الهيات و جامعه شناسي دين موضوع مشترك آنها است: دين به معناي نظام نمادين معين و خاص به تعبير ارنست كاسيرر در كتاب فلسفه صورت هاي سمبليك ، در كنار ديگر نظام هاي نمادين و دين داري به مثابه نحوه خاصي از زيستن و بودن در اين جهان است.
الهيات عبارت است از مجموعه نظريه هايي در باب دين بر مبناي پيش فرض هايي ديني براي نظام سازي از اعتقادات ديني و عقلاني سازي دين، موجه سازي باورهاي ديني و پاسخ به پرسش ها و مسائل عصري در باب دين و دفاع از مباني اعتقادي و تقويت و تثبيت معقول حيات ديني. جامعه شناسي دين نيز به نقش و تاثير پديده هاي اجتماعي در شكل گيري نظام هاي اعتقادي (به طور خاص دين) يا در فرآيند رشد و تحول نظام هاي اعتقادي و نيز به تاثير متقابل دين بر زند گي اجتماعي مي پردازد. بنابراين، جامعه شناسي دين هم به دين و هم به دين داري از منظر ويژه خود توجه دارد؛ همچنان كه الهيات نيز با پردازش و يا توليد نظريه هايي ديني بر دين داري معتقدان و مومنان(من ميان اعتقاد و ايمان تمايز قائل مي شوم: اولي امري شناختي و دومي امري وجودي و ابرازي expressive است) تاثير مي نهد.
۳. اولين ربط ميان اين دو اين است كه جامعه شناسي دين فرآيند شكل گيري، آمد و شد، و تاثيرگذاري نظريه هاي الهياتي را بر جامعه مورد بررسي جامعه شناختي قرار دهد. اين بررسي ممكن است اعتبار پاره اي از گزاره ها يا نظريه هاي الهياتي را زير سوال ببرد يا بالعكس بيفزايد. در اين جا الهيات خود موضوع جامعه شناسي دين است و از مباحث و نتيجه گيري هاي آن متاثر مي شود.
۴. دوم اين كه، جامعه شناسي دين كه مسبوق به تفكر انتقادي (در مقابل جزم انديشي و نه لزوما در مقابل اعتقادورزي) است ممكن است پاره اي از باورهاي غيرمنطقي و يا اسطوره اي و يا ناهمخوان با يافته هاي ديگر(يافته هاي حوزه هاي ديگري كه جامعه شناسي از آنها بهره مي برد) را در باورهاي ديني بيابد و بدين ترتيب، با پاره اي از نظريه هاي الهياتي در بيفتد و از اين راه در نظريه هاي الهياتي تاثير بگذارد.
۵. سه ديگر آن كه، جامعه شناسي دين با نشان دادن پيامدهاي منفي نوع خاصي از دين داري يا نقش منفي پديده ديني معين مي تواند محرك شكل گيري اصلاحات و تعديل هايي در نظريه هاي الهياتي و حتي شكل گيري گونه هاي جديدي از الهيات شود، نظير شكل گيري الهيات رهايي بخش در آمريكاي لاتين، الهيات سياسي در آلمان (به ويژه) و الهيات انتقادي در غرب (به طور كلي) كه همگي از نقدهاي ماركسيستي به دين متاثر ند.
۶. چهارم، نقد نظريه هاي جامعه شناختي دين از موضع الهياتي مي تواند موجبات تحول در جامعه شناسي دين را فراهم سازد و بدين ترتيب، نظريه هاي جامعه شناختي دين را در مسيرهاي نوتري جهت دهد و به جامعه شناس دين يادآوري كند كه براي فهم دقيق تر نظام هاي اعتقادي ديني و فهم دين داري از نظر روش شناختي ملزم است كه به مطالعات الهياتي بپردازد. هر نظريه جامعه شناختي درباره دين مستلزم فهميدن دين از موضع دين داران است.
فهم جامعه شناس دين از دين بي توجه به فهم دين داران از دين از نظر روش شناسي جامعه شناسي خطا است. بنابراين، گفتن اين كه جامعه شناسي دين بي نياز از الهيات است خطا است زيرا فهم خود دين دارا ن از دين تا حدي متاثر از نظريه هاي الهياتي است.
۷. نتيجه: در بادي امر به نظر مي رسد كه جامعه شناسي كردن (sociologizing) دين و الهياتي كردن(theologizing) دين في نفسه هيچ رابطه اي با هم ندارند اما آن چه در عمل رخ مي دهد بهره گيري متقابل آنها از يكديگر و نقد دوجانبه است.

تازه هاي انديشه
پيامبر اعظم
009123.jpg
گروه انديشه:محمد محمدي ري شهري /مترجم: حميد رضا شيخي ناشر: موسسه فرهنگي دارالحديث قم /نوبت و تاريخ چاپ: اول- 1385 شمارگان: 2000 نسخه بها: 20000 ريال
ناميده شدن سال 85، به عنوان سال پيامبر اسلام(ص) سبب ساز يك حركت بزرگ فرهنگي در ميان پژوهشگران و انديشمندان حوزه و دانشگاه جهت نگارش و ترجمه كتاب هايي در باب ويژگي هاي شخصيتي اين پيامبر بزرگ شد. اين مهم را مي توان در مقايسه با سال هاي قبل به بررسي گذاشت . و اما كتاب پيامبر اعظم، از نگاه قرآن و اهل بيت تلاش كرده تا با بررسي آيات قرآني مربوط به پيامبر (ص) و سخنان امامان در باب وي به بررسي ابعاد گوناگون شخصيتي پيامبر (ص) بپردازد.
كتاب پس از پيش گفتار و درآمد به فصل هاي زير تقسيم شده است: دلايل پيامبري، حكمت پيامبري، پايان پيامبري، رسالت جهاني محمد (ص)، ويژگي هاي پيامبر(ص)، محمد از زبان محمد(ص) و محمد از زبان علي(ع).
نيز در همين زمينه موسسه دو كتاب ديگر به چاپ خواهد رساند: نخست؛ حكمت نامه پيامبر اعظم كه احتمالا بالغ بر 5 جلد خواهد شد و مجموعه رهنمودهاي اجتماعي، اعتقادي و اخلاقي پيامبر(ص) را در بر خواهد داشت و ديگر؛ سيره اخلاقي و عملي پيامبر اعظم(ص) كه به بررسي كردارهاي حكيمانه پيامبر(ص) اختصاص خواهد داشت. لازم به يادآوري است كه موسسه فرهنگي دارالحديث قم، از جمله موسساتي است كه در حوزه حديث و حديث پژوهي مبادرت به چاپ كتاب ها و دايره المعارف هاي بي شماري كرده است.

انديشه
اقتصاد
سخنگاه
سياست
علم
كتاب
شهرآرا
|  اقتصاد  |  انديشه  |  سخنگاه  |  سياست  |  علم  |  كتاب  |  شهرآرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |