پنجشنبه ۲۸ دي ۱۳۸۵
چاپ مقاله سانسور شده دو مقام سابق آمريكايي
آنچه مي خواستيم در مورد ايران به شما بگوييم
009114.jpg
جعفر زنوزي
فلينت لورت و هيلاري من دو تن از مقام هاي سابق امنيتي آمريكا سرانجام موفق شدند مقاله اي را كه ماه ها مسئولان امنيتي اين كشور مانع انتشار آن شده بود، منتشر كنند. لورت مدير سابق اداره خاورميانه در شوراي امنيت ملي آمريكا و از اعضاي ارشد بنياد آمريكاي جديد و هيلاري من نيز از افسران سابق سرويس خارجي وزارت خارجه آمريكاست كه گفته شده در مذاكرات واشنگتن با تهران كه بين سال  هاي 2001 تا 2003 انجام شده، شركت داشته است.
اين دو آمريكايي در كنار مقاله خود در روزنامه آمريكايي نيويورك تايمز، نامه اي را منتشر و در آن عنوان كرد ه اند امنيت ملي بايد فراتر از سياست باشد. به گفته اين دو، در دموكراسي، شفافيت در حكومت بايستي محترم شمرده شود و مورد محافظت قرارگيرد.
محرمانه كردن اطلاعات به دلايلي غير از امنيت و سلامت آمريكا و منافع آن، نقض اين اصول است به همين دليل است كه ما همچنان براي انتشار كامل اين مقاله بدون سانسور تلاش خواهيم كرد. نيويورك تايمز نوشته است: مقاله اوليه لورت و من به دنبال مداخله كاخ سفيد در روند عادي نظارت بر مطبوعات سازمان سيا و با ادعاي اينكه اين مقاله حاوي برخي اطلاعات محرمانه هستند، منتشر نشد.
نيويورك تايمز در ادامه مقاله اين دو مقام سابق را با عنوان آنچه مي خواستيم در مورد ايران به شما بگوييم به چاپ رسانده است. برگردان مقاله لورت و من با نمايان كردن بخش هاي سانسور شده كه خواننده زيادي را جذب كرده، به اين شرح است. البته در تمام بخش هاي سانسور شده اجباري، حرف انگليسي (ايكس) را نوشته اند تا مخاطبان دريابند چه بخشي از مقاله با وجود توافق  ها و نظارت  هاي گسترده، در نهايت اجازه چاپ نيافته است.
گروه تحقيقات عراق نيز به حمايت از نظريه جمعي از سياستمداران، مفسران و مقامات سابق آمريكا كه پيوسته خواستار برگزاري مذاكراتي محدود و تاكتيكي با ايران در مورد عراق هستند. دولت بوش نيز اعلام كرده است تحت شرايطي خاص با ايران در مورد فعاليت  هاي هسته اي خود وارد مذاكره مي شود. متاسفانه حاميان مذاكره محدود با ايرانيان يا براي رسيدن به منافع كوتاه موردي درباره مسائلي بخصوص يا آزمايش ايران در خصوص ايجاد روابط حسنه گسترده تر، ظاهرا 20 سال تاريخ همكاري آمريكا و ايرانيان در مورد مسائل گسسته را درك نمي كنند و يا تاثير آن تاريخ بر وجه استراتژيك ايران را نفهميد ه اند.
در وضعيت كنوني منطقه، نزديك شدن به ايران تنها در مورد يك مسئله بخصوص منجر به شكست خواهد شد. تنها راه ديپلماتيك كه ممكن است موفقيت آميز باشد، يك راه جامع است كه با هدف معامله بزرگ بين آمريكا و جمهوري اسلامي صورت گيرد. از دهه 80ميلادي، همكاري با ايران در مورد مسائل بخصوص همواره توسط دولت  هاي مختلف مورد آزمايش قرار گرفته ولي سياستمداران آمريكايي همواره اجازه داد ه اند سياست  هاي داخلي يا ديگر منافع سياست خارجي چنين همكاري  هايي را نابود كند و هرگونه فرصت براي گسترش روابط را از بين ببرد.
همكاري دولت ريگان با ايران براي حصول اطمينان از آزادي گروگان  هاي آمريكايي در لبنان به غم رسوايي ايران كنترا تبديل شد. دولت جورج بوش پدر نيز بار ديگر براي حصول اطمينان از آزادي آخرين گروگان آمريكايي در لبنان با تهران مجددا تماس برقرار كرد ولي ادامه ايجاد روابط حسنه گسترده تر را به پس از برگزاري انتخابات رياست جمهوري سال 1992 موكول كرد. در سال 1994 دولت بوش با ارسال محموله تسليحات ايران براي مسلمانان بوسني موافقت كرد ولي انتشار اين خبر در سال۱۹۹۶ و انتقاداتي كه توسط رابرت دول - نامزد جمهوريخواه انتخابات رياست جمهوري آمريكا- در اين زمينه صورت گرفت باعث بسته شدن هرگونه همكاري بيشتر بين آمريكا و ايران تا سال  هاي آتي شد.
اين حادثه  ها باعث تشديد سوءظني شد كه رهبران ايران پيش از اين نسبت به نيات آمريكا در مورد جمهوري اسلامي داشتند ولي در پي وقوع حملات 11 سپتامبر، ديپلمات  هاي ارشد ايران به ما گفتند تهران معتقد است از يك فرصت تاريخي براي بهبود روابط با واشنگتن برخوردار است.
به همين منظور رهبران ايران براي نخستين بار بدون آنكه نخست خواستار تغيير سياست  هاي آمريكا در قبال ايران شوند پيشنهاد همكاري دادند زيرا آنها براين تصور بودند كه در نهايت همكاري با آمريكا باعث ايجاد تغييراتي اساسي در سياست  هاي آمريكا در قبال تهران خواهد شد. لذا اين استدلال كه ايران به اين خاطر در افغانستان به آمريكا كمك كرد كه ر ها شدن از دست طالبان به نفع تهران بوده، كاملا اشتباه است زيرا ايران بدون اينكه در اين مسئله دخالت كند مي توانست اجازه دهد آمريكا طالبان را از بين ببرد، درست همان طور كه ايران در جنگ سال 1991 خليج فارس موضعي بي طرف اتخاذ كرد. تهران بيشتر به اين علت كه مي خواست رابطه بهتري با واشنگتن داشته باشد با آمريكا در افغانستان همكاري كرد ولي تهران شديدا نسبت به واكنش آمريكا نااميد شد.
پس از حملات 11 سپتامبر، زمينه را براي ديدار سال 2001 بين كالين پاول وزير امور خارجه آمريكا و وزراي امور خارجه شش كشور همسايه افغانستان و سوريه فراهم كرد. ايران به همكاري با آمريكا براي از بين بردن طالبان و ايجاد نظم سياسي پس از دوران طالبان در افغانستان ادامه داد. ولي جورج بوش در سخنراني سال 2002 خود ايران را عضو محور شرارت ناميد. بنابراين تعجب آور نيست كه حكمتيار توانست اندكي پس از اين سخنراني از ايران خارج شود. گويي جمهوري اسلامي ديگر به تروريست  ها پناه نمي داد.
اين مسئله به جنگ سالاران افغانستان نشان داد كه نمي توانند آمريكا و ايران را وارد يك مسابقه حذفي كنند و لذا تهران نيز فورا صد ها تن از مظنونان القاعده و طالبان را كه از افغانستان فرار كرده بودند، از كشور خود اخراج كرد.
آن دسته از كساني كه مدعي هستند ايران مشكلات عراق را بوجود نياورده است و در نتيجه كمك  هاي محدودي را مي تواند در جهت ايجاد ثبات در عراق ارائه نمايند، بايد اين مسئله را به ياد بياورند كه ايران نيز باعث نشد وضعيت افغانستان رو به وخامت برود و به يك كشور شكست خورده و پناهگاهي براي تروريست  ها تبديل شود. ولي وقتي آمريكا و ايران در افغانستان همكاري مي كردند اين القاعده نيز در حال فرار بود، نيرو هاي حزب الله كه تحت حمايت جمهوري اسلامي هستند مهار شده بودند و دستگاه  هاي سانتريفيوژ تهران در حال چرخش نبودند در عين حال دولت بوش هيچ تمايلي به استفاده از اين جريانات مثبت نداشت.
از نظر ايرانيان، اين سابقه نشان مي دهد كه واشنگتن حاضر است در مورد برخي مسائل بخصوص از ايران كمك بگيرد ولي در واقع براي برقراري يك رابطه حسنه واقعي آماده نيست. در عين حال حاميان ارتباط محدود با تهران اميدوار هستند تهران بار ديگر در اين بازي بيهوده شركت كند حتي پس از آنكه تعداد زيادي از مقامات ارشد آمريكا اظهارات متعددي را در مورد تغيير رژيم در جمهوري اسلامي ايران مطرح كردند و خود جورج بوش نيز همچنان بر اين مسئله تأكيد دارد كه حمله به تاسيسات هسته اي و زيربنا هاي امنيتي ايران همچنان جزو گزينه  هاي آمريكاست.
تجربيات ما در برخورد با ديپلمات  هاي ايراني در مورد افغانستان و مذاكرات محرمانه اخيري كه در اروپا و ديگر مناطق صورت گرفته است، ما را متقاعد كرده كه ايران ديگر وارد اين كوچه بن بست نخواهد شد. ايران به آمريكا در عراق كمك نخواهد كرد زيرا نمي خواهد در آنجا با هرج و مرج روبه رو شود؟ تهران هم اكنون در موضعي بسيار خوب قرار دارد كه مي تواند در حالي كه آمريكا در حال تقلا كردن است، از منافع خود در عراق دفاع كند.
به همين صورت ايران هيچ گونه محدوديت  هاي استراتژيك جدي بر توانايي  هاي هسته اي خود را در ازاي دريافت امتياز هاي اقتصادي و فني قبول نخواهد كرد. بنابراين گزارش، ايران تنها زماني با آمريكا در مورد عراق يا مسئله هسته اي خود همكاري خواهد كرد كه اين همكاري  ها بخشي از روابط گسترده تر باشد و به نگراني  هاي امنيتي اصلي آن نيز اشاره شود.
اين كار نيازمند آن است كه آمريكا تضمين  هاي امنيتي خود را گسترش دهد (يعني تعهد آمريكا به عدم استفاده از زور براي تغيير مرز ها يا نوع حكومت جمهوري اسلامي) و با اعلام احتمال لغو تحريم  هاي يكجانبه آمريكا و عادي سازي روابط دو جانبه، آن را تقويت كند. اين چيزي است كه تاكنون هيچ دولت آمريكايي پيشنهاد نكرده و دولت بوش حتي مورد بررسي قرار دادن آن را نيز رد كرده است.
در حقيقت هيچ دولتي نمي تواند تا زماني كه نگراني  هاي آمريكا در مورد فعاليت  هاي هسته اي ايران، نقش آن در منطقه و حمايت از سازمان  هاي تروريستي برطرف نشده است چنين تضمين  هاي امنيتي را ارائه كند به همين خاطر است كه در اين زمان حل هركدام از اختلافات چشم گير دوجانبه بين آمريكا و ايران به صورت اجتناب ناپذيري نيازمند حل تمامي مشكلات است. هرچند اجراي تعهدات متقابلي كه در معامله بزرگ مطرح شده است، قطعا در مراحل و زمان زيادي به طول خواهد انجاميد ولي تمامي اين تعهدات از قبل صورت خواهد گرفت تا دو طرف بدانند چه چيزي دريافت خواهند كرد.
متاسفانه پنجره رسيدن به توافق جامع با ايران تا ابد باز نخواهد بود. اگر جورج بوش در دو سال باقي مانده از دوران رياست جمهوري خود به صورت قاطعانه اي در جهت تعامل استراتژيك با تهران گام برندارد، قطعا جانشين او از فرصت  هايي كه او امروزه از دست داده، برخوردار نخواهد بود.

درميزگرد يك عضو هيأت نظارت بر انتخابات بررسي شد
تجربه انتخابات شوراي شهر سوم
009117.jpg
گروه سياسي- انتخابات شوراها به پايان رسيد اما هنوز شوراي مركزي نظارت بر انتخابات نظر خود را در مورد صحت آن در چند حوزه انتخابيه اعلام نكرده است . از آنجا كه مجريان و برگزاركنندگان انتخابات اصولگرايان بودند انجمن صنفي روزنامه نگاران مسلمان ترتيب يك برنامه ميزگرد را براي كنكاش در نحوه برگزاري انتخابات داد. براي اين برنامه از عليرضا زاكاني عضو هيات نظارت مركزي بر انتخابات و نماينده مجلس دعوت به عمل آوردند. مجري برنامه اعلام كرد كه از آقايان حسين مرعشي ، مرتضي حاجي، عبدالواحد موسوي لاري و محمد علي نجفي از ائتلاف اصلاح طلبان هم براي شركت در اين ميزگرد دعوت شده است كه آنها به دليل مشغله كاري و ....عذرخواهي كرده و نتوانستند شركت كنند در حالي كه اگر آنها بودند ميزگرد پربارتر و همه جانبه تري تشكيل مي شد.
مجري برنامه پس از اين خبر، مقدمه كوتاهي در ويژگي هاي انتخابات 24 آذر از جمله عدم توجه مردم به فهرستها، انتخاب افراد معتدل، ضعيف شدن طيف تحريمي ها و بالاخره تجربه همزماني انتخابات گفت و عليرضا زاكاني را وارد بحث اصلي كرد.
***
۸ ويژگي
زاكاني كه بيشتر به عنوان يك چهره از جريان اصولگرا و نه يك ناظر انتخابات در اين جلسه حاضر شده بود به هشت موضوع در رابطه با انتخابات اشاره كرد كه نقاط مثبت كار اصولگرايان در برگزاري انتخابات به شمار مي رفت.
نخست آنكه افزايش حضور مردم در اين انتخابات با توجه به شرايط حساس كشور موضوع مهم هسته اي كه صدور قطعنامه را عليه ايران به دنبال داشت تحت الشعاع قرار داد ضمن اينكه موضع نظام را در سياست خارجي تقويت كرد.
موضوع دوم تجربه تجميع انتخابات بود كه از نظر زاكاني به عنوان تجربه اي مثبت كه قادر است كشور را از هزينه هاي فراوان مادي و معنوي آسوده سازد و نظم و نسقي به برگزاري انتخابات بدهد، ارزيابي شد.
موضوع سوم حضور همه جريانات فعال سياسي در انتخابات است كه به پرشورتر شدن فضاي انتخاباتي و تثبيت دموكراسي در كشور كمك كرد، ضمن اين كه اصولگرايان را از تهمت هاي اجراي روشهاي بسته و مخالف دموكراسي مبرا نمود.
موضوع چهارم انتخاب افراد معتدل از هر جناح سياسي توسط مردم بود، حذف تندروها هم دستاورد بزرگي براي اصولگرايان به شمار ميرفت.
موضوع پنجم حضور فعال و گرم رسانه ها در اين انتخابات بود كه باعث تشويق مردم به شركت در انتخابات شد.
از نظر زاكاني انتخاب مردم از بين اصولگرايان هم يكي ديگر از موضوعات قابل توجه و دقت بود؛ انتخاباتي كه اصولگرايان با تشتت وارد آن شدند كه نمره اي منفي براي آنها بود اما از جهت نتيجه باز هم به نفع آنان تمام شد. اين درحالي بود كه رقيب با يك تفاهم و وحدت جدي در سراسر كشور ظاهر شدند.
وي انتخاب اصولگرايان را تاكيد مردم بر عدالت خواهي و آرمانهاي انقلاب و ابراز اعتماد به مجريان و ناظرين و قبول توسعه سياسي در كادر خدمتگزاري دانست.
موضوع هفتم از ويژگي هاي اين انتخابات سلامت آن بود كه با كمترين تنش و بيشترين حضور نسبت به دوره گذشته همراه بود. زاكاني از رشد 13 درصدي مشاركت مردم در انتخابات گفت و اينكه انتخاب سهيلا جلودارزاده مي تواند يكي از دلايل سلامت انتخابات باشد.
زاكاني موضوع هشتم را پيام مردم به اصولگرايان دانست كه مردم به آنها گفتند اگر به دنبال استمرار خدمتيد بايد دست در دست يكديگر داشته و تنها به ارزشها ، امام و رهبري  و خدمت صادقانه به مردم فكر كنيد.
پس از مقدمه زاكاني خبرنگاران به طرح سوالاتي پرداختند كه بيشتر به مسائل و شبهات مطرح شده پيرامون انتخابات اختصاص داشت.
وحدت اصولگرايان در آينده
سوال اول در مورد علت ناموفق ماندن اصولگرايان براي ايجاد وحدت در درون خودشان بود. زاكاني جواب داد: از بهمن سال 84 يك هسته  اوليه با عنوان شوراي معتمدين متشكل از آقايان حداد عادل، توكلي، باهنر، چمران،  عسگراولادي، فدايي (قبل از مسئوليت نظارت بر انتخابات) و بنده تشكيل شد. البته آقاي محصولي هم بود كه با توجه به تاكيد بر عدم ورود دولت به اين برنامه ها، از شورا خارج شد. اين شورا با هدف ايجاد زمينه  همبستگي و وحدت در حدود 11ماه جلسات متعدد و منظم داشت اما برخي دوستان فكر مي  كردند كه به صورت مستقل مي توانند پيروز شوند و اين انتخابات را يك وزن كشي بين جريان هاي اصولگرا مي دانستند. به نظر اين دوستان، دوم خردادي ها محلي از اعراب نداشته و فرصتي هم براي بروز و ظهور نداشتند و رقابت اصلي ميان اصولگرايان بود، ما نظر اين دوستان را نفي مي كرديم و معتقد بوديم كه نبايد دعواها به داخل اصولگرايان كشيده مي شد. اما برخي از دوستان به صراحت سهم خود را مي خواستند و خود را مستغني از وحدت مي دانستند. انتخابات 24آذر هم مشخص كرد كه اگر دوم خردادي ها امكان حضور در شوراها را يافتند از قبل تفرقه در ميان ما بود لذا بايد اين پيام را گرفته باشيم كه وحدت را در دستور كار قرار دهيم.
زاكاني تأكيد كرد كه اصولگرايان صحبتهاي اوليه را براي وحدت در انتخابات آينده آغاز كرده اند.
آرا چگونه شمرده شد؟
از اين نماينده مجلس در مورد شبهاتي كه در شمارش آرا ايجاد شد و بويژه علت تاخير در اعلام نتايج آرا، علت عدم هماهنگي در شمارش رايانه اي و دستي سوال شد كه گفت: برگزاري همزمان سه انتخابات در كشورمان يك استثنا و اين خود يك عامل در تاخير شمارش آرا بود، بخصوص كه شمارش آراي شوراها در سايت ها پس از شمارش آراي دو انتخابات ديگر آغاز شد. از سوي ديگر مشاركت بالاي مردم نسبت به انتخابات قبل شورا و خبرگان نيز يكي ديگر از علت ها بود. در انتخابات قبلي شوراها مشاركت 41درصد بود كه اين بار 60درصد شد . دور قبل تعداد داوطلبان در تهران 900 نفر بود اين بار 1200 نفر. چند ساعت در شمارش آرا تاخير شد تا نظارت و اجرا به همگرايي در مورد نحوه شمارش آرا برسند. نرم افزاري كه قرار بود با آن شمارش آرا انجام شود، سه روز قبل از انتخابات به هيات نظارت داده شد. هيات نظارت زمان براي بررسي آن را كم مي دانست، با اين حال قرار شد راي 50 نفر از مشهورين تهران كه در چهار ليست مطرح بودند علاوه بر شمارش مكانيزه به صورت دستي هم شمارش شود و اگر اختلاف معني داري بين اين دو وجود داشت، صندوق دوباره بازشماري شود. اما هيچ اختلاف معني داري گزارش نشد.
زاكاني گفت: قاطعانه مي گويم كه تخلف سازماندهي شده امكان ظهور و بروز در اين انتخابات نداشت، چون آرا مكانيزه و با حضور ناظران و مجريان بر سر هر رايانه شمارش شد. اما يك اشكال در نحوه اعلام آرا بود، گويندگان آرا كه متفاوت مي شدند آرا متفاوت مي شد . تصميم گرفتيم به صورت تركيبي آرا را اعلام كنيم و همه از يك منطقه و يك حوزه نباشد . براي معترضين هم آرا دوباره شمارش شد. در انتخابات گذشته 3 روز طول كشيد كه آراي نهايي اعلام شود اين بار 5 روز شد.
مجري برنامه از عضو هيأت نظارت پرسيد آرا روي ورقهاي دستي گرفته شده بود چطور آن را رايانه اي خوانديد؟ زاكاني پاسخ داد: از رايانه به عنوان ماشين حساب استفاده شد. در آموزش و پرورش ريز آرا خوانده و وارد كامپيوتر شد . سر هر كامپيوتر چهار نفر حضور داشتند يكي آرا را مي خواند يكي وارد كامپيوتر مي كرد، يكي نظارت مي كرد كه اسامي درست وارد كامپيوتر شود يكي هم آرا را دستي مي نوشت.
مجري از زاكاني سوال كرد كه چرا راي گيري و شمارش آن مكانيزه نمي شود؟ زاكاني جواب داد: مكانيزه كردن شرايط مي خواهد . در شرايط ما و بالاي هزار كانديدا و در حالي كه زير ساختهاي مكانيزه شدن را هم نداريم مشكل است.
از اين نماينده مجلس پرسيده شد چرا به نمايندگان مجلس كه دنبال پرينت شمارش آرا بودند پرينت نداديد كه شبهات كمتر شود ؟ پاسخ داد وزارت كشور وظيفه اي نداشت كه اين كار را بكند. چون مجلس خودش يك طرف كار بود و همه مدارك را داشت و نمايندگان مي توانستند از هيات نظارت همه مدارك را بگيرند و يا ملاحظه كنند. لازم نبود از وزارت كشور گرفته شود.
خبرهايي در حاشيه بحث تجميع انتخابات
در مورد تجربه تجميع هم پرسشهايي مطرح شد كه پاسخهاي زاكاني در بر دارنده خبرهايي جديدي بود. از جمله اينكه نمايندگان مجلس در پي تجميع انتخابات مجلس و رياست جمهوري هستند تا مجلس و دولتي هماهنگ تشكيل شود . زاكاني اين خواسته را دور از دسترس مي دانست چرا كه همزماني اين دو انتخابات يعني تمام شدن دوره مجلس و دولت در يك زمان كه مي تواند مشكلات زيادي از جهت خوابيدن همه كارها تا تشكيل دولت و مجلس و روي غلطك افتادن آنها ايجاد كند. از همه اينها مهمتر اين است كه هماهنگ شدن دولت و مجلس مقدمات مي خواهد كه مهمترين آن وجود ساختارهاي حزبي در كشور است تا احزاب بتوانند مردم را به انتخاب كساني متمايل كنند كه اين وحدت و همگرايي عملا در انتخاب مردم تجلي كرده و عملي شود صرف همزماني نمي تواند اين خواسته را برآورده كند.
عضو هيأت نظارت همچنين از راه حلهايي گفت كه مطرح شده تا همزماني اين دو توجيه پذير شود مانند اينكه انتخابات مجلس مثل انتخاب اعضاي شوراي نگهبان دوره اي شود يعني نيمي از نمايندگان بمانند و نيمي ديگر از طريق انتخابات وارد مجلس شوند و اين نيمي كه مانده اند در دور بعد از مجلس خارج شوند. زاكاني معتقد بود حل اين مشكلات زمان مي خواهد و نبايد وارد آن شد. ضمن اينكه تشكيل مجلس قبل از دولت هم حكمت دارد.
قابل اغماض بود
آخرين پرسش از موضوع زريبافان دبير هيات دولت بود كه بدون استعفا وارد انتخابات شد و با وجود آنكه بارها رئيس هيات مركزي نظارت از او خواست كنار رود از اين كار خودداري و حتي در فهرست حاميان دولت نيز قرار گرفت. سوال اين بود كه آيا اين دهن كجي يك نفر به يك مجلس نبود؟ زاكاني اعتقاد نداشت كه او در برابر مجلس ايستاده است . او گفت : وزارت كشور معتقد بود كه پست دبيري هيات دولت نياز به استعفا ندارد در حالي كه ما مي گفتيم مديران كل زير مجموعه دبير دولت هم بايد استعفا بدهند چه رسد به دبير . ما صورتجلسه اي مال سال 80 يا 81 را پيدا كرديم كه شغل ايشان جزو مشاغل دولتي محسوب شده بود و بايد استعفا مي داد اين را براي وزارت كشور فرستاديم و زريبافان استعفا كرد. زاكاني در برابر اين پرسش كه استعفاي او بعد از مهلت قانوني بوده و ديگر پذيرفتني نبوده  است گفت : چون مشكل در برداشت متفاوت مجريان و ناظرين بوده اشكالي ندارد.

همايش  ها
درباره جلسه غيرعلني مجلس
009120.jpg
دكتر سيدفضل الله موسوي*
به راستي معني جلسه غيرعلني در مجلس چيست؟ به نظر مي رسد تشكيل جلسات غيرعلني با توجه به سوابق امر و نيز به موجب عقل و منطق بدين معني است كه يا موضوعي وجود دارد كه به طور مستقيم چندان با امور مردم ارتباط نداشته و مربوط به امور و رفتار نمايندگان و مسائل امنيتي و حفاظتي آنان و يا تصميم در خصوص موقع مناسب تعطيلات آنان و غيره است يا موضوعي است كه مربوط به امنيت ملي مي باشد كه نبايد رسانه اي گردد تا دشمنان كشور و بيگانگان از آن اطلاع يابند.
در تاريخ 5 دي ماه 1385، با توجه به روند مسائل هسته اي كه موضوعي خاص، با اهميت، حساس و مربوط به امنيت ملي است، آقاي متكي وزير امور خارجه به مجلس آمدند تا نمايندگان مردم در مجلس شوراي اسلامي را در جريان وقايع و مسائل و تصميم گيري هاي نظام قرار داده و از نظرات و نيز سؤال هاي نمايندگان مطلع گردند و تا حدودي كه در حيطه مسئوليت ايشان است پاسخگو باشند. طبيعي است كه چنين جلسه اي بايد غيرعلني باشد و نمايندگان هم بعد از چنين جلسه اي نبايد خداي ناكرده به طور آگاهانه يا به دليل اصرار خبرنگاران و كف نفس نكردن يا به دليل انگيزه هاي شخصي همه مطالب را بازگو كنند.
پس معني جلسه غيرعلني چيست؟ بهتر است همه جلسات علني باشد تا دشمن نتواند به راحتي در جريان كليه امور سري كه با منافع ملي كشور سروكار دارند، قرار گيرد. البته اكثريت قريب به اتفاق مجلس و دولت و نمايندگان تشخيص مي دهند كه يك مسأله اي در شرايط فعلي نبايد علني گردد، زيرا علني شدن آن نه تنها فايده اي بر آن مترتب نيست بلكه مضر به منافع ملي است، پس بايد مخفي و غيرعلني باقي بماند و اين امري است كه در تمام كشورها مورد پذيرش مي باشد.
با اين توضيحات واضح كه براي همه مشخص و مورد تأييد است. متأسفانه پس از جلسه غيرعلني پنجم دي ماه، كليه مطالب آن جلسه توسط برخي از همكاران در اختيار رسانه ها قرار گرفت. قطعاً  چون بيان اين مطالب از طريق ضبط دقيق صورت نمي گيرد، در انتقال آن به خبرنگاران موضوعات بعضاً  كم و زياد مي شوند كه از اين جهت مشكلاتي به همراه مي آورد. از سوي ديگر حرفه خبرنگاري و روزنامه نگاري و شيوه ارائه اخبار به گونه اي است كه مطالب، باز هم به شكلي مورد تحريف و تفسير قرار مي گيرد و در راستاي جهت گيري هاي سياسي و جناحي مسائلي را ايجاد مي نمايد كه بعضاً  زمينه اختلاف و دشمني را در بين نيروهاي خودي و داخلي فراهم مي كند. مثلاً  روزنامه اي مي نويسد: ... نمايندگان از عملكرد دولت در پرونده هسته اي انتقاد كردند. يا نمايندگان به برپايي گردهمايي هولوكاست در تهران اعتراض كردند. يا نمايندگان مجلس معتقد بودند مطالبي كه در مورد هولوكاست از سوي رئيس جمهوري مطرح شد و براي اولين بار آن را يك افسانه خواندند، بازتابهاي جهاني زيادي داشت.
آيا روزنامه هايي كه اين چنين مي نويسند خدا را در نظر مي گيرند؟ آيا دقت نمي كنند و به اين سؤال برخي از مردم و نمايندگان جواب نمي دهند كه آيا واقعاً  همه نمايندگان در مجلس از عملكرد دولت در زمينه هاي هسته اي انتقاد كردند؟ آيا اصولاً  مسأله  هسته اي تنها به دولت مربوط مي شود يا كل نظام كه تنها دولت مورد اعتراض قرار مي گيرد؟ اگر تعدادي از نمايندگان به دلايل خاص شخصي و گروهي ممكن است با سياستهاي هسته اي نظام مخالف باشند چرا برخي روزنامه ها بايد اين مخالفت را به تمام نمايندگان نسبت دهند؟ يا اگر چند نفري از نمايندگان به برپايي همايش هولوكاست اعتراض دارند، چرا برخي روزنامه ها مي نويسند: نمايندگان به برپايي اين همايش اعتراض كردند.
به هر حال با توجه به اين كه همه نمايندگان مجلس دلسوز نظام و انقلاب هستند و در پي منافع ملي، آيا نبايد دقت بيشتري به خرج دهند؟ هنگامي كه همه آنان دائماً  مطرح مي كنند كه كارها بايد كارشناسي شده باشد و با عقل و تدبير و درايت همراه باشد و از اين جهت برخي نهادها و افراد را مورد انتقاد قرار ميد هند آيا خود نبايد اين گونه عمل كنند؟ آيا اين درست است كه مطالب يك جلسه غيرعلني آن هم در زمينه بسيار مهم و حساس كه انجام آن نه تنها با سرنوشت ملت ايران بلكه با سرنوشت و جهت گيري بين المللي و ملتهاي ديگر سروكار دارد به راحتي همه را آشكار كنند تا مورد سوء استفاده دشمنان و ايجاد مسائل داخلي و بين المللي قرار گيرد؟ آيا دشمنان به نقاط قوت و ضعف مسئولان و افراد و برنامه ها پي نمي برند؟ و از مسائل مورد اختلاف اطلاع حاصل نمي كنند؟ و سپس درصدد سوءاستفاده و بهره برداري و بزرگ و كوچك كردن بعضي از مسائل برنمي آيند؟ و در نتيجه براساس آنها توطئه و عمليات خصومت آميز انجام نمي هند؟
*نماينده مردم تهران در مجلس هفتم

سياست
اقتصاد
انديشه
سخنگاه
علم
كتاب
شهرآرا
|  اقتصاد  |  انديشه  |  سخنگاه  |  سياست  |  علم  |  كتاب  |  شهرآرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |