يكشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۵
بحثي در ممنوعيت انتشار شمايل اهل بيت در هيأت ها
راه رفتن بر لبه تيغ
009597.jpg
عكس: محمد توكلي
در سال هاي اخير كه روند پرشتاب تحولات، طبقات و قشرهاي اجتماعي ايران را تحت تأثير قرار داده است شكل هاي عزاداري ايام محرم به شكل فاحشي تغيير شكل داده اند.
پديده هاي نوظهور زيادي در اين زمينه مشاهده مي شود. از تحميل سيطره موسيقي پاپ بر ملودي هاي عزاداري گرفته تا رواج اشعاري شبيه ترانه هاي عاشقانه امروزي در هيأت ها تا رواج تعجب انگيز شمايل هاي اهل بيت و قهرمانان عاشورا. اين تغييرات، واكنش هاي متفاوتي را برانگيخته است كه آخرين آنها واكنش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در ممنوع كردن صنعت چاپ از انتشار شمايل هاي اهل بيت بوده است.
نگراني ها از تأثيرات احتمالي اين ممنوعيت و اصلاً امكان نظارت بر رعايت اين منع قانوني، موضوع گفتگوي ما با كارشناسان فرهنگي شد.
009606.jpg
محسن حسام مظاهري: هيأت هاي مذهبي عامه پسند يك پديده شهري و به گونه اي باز توليد همان رويكرد دين داري عوام در هيأت هاي سنتي پيش از انقلاب است، جوانان مخاطب اين هيأت ها خودشان به ادبيات جديدي دست يافته اند كه در تقابل با قرائت سنتي و از طرف ديگر با قرائت انقلابي قرار مي گيرد.
009609.jpg
دكتر محمدرضا سنگري:وقتي ما در سريال هاي تلويزيون، انبياء و اوليايي مثل حضرت زكريا، حضرت مريم يا حضرت ايوب را به شكل روشن نشان مي دهيم چگونه مي توانيم به مردم بگوييم مطلقاً شمايلي براي اهل بيت نكشند و استفاده نكنند؟ بالاخره آنها هم معصومند .

زهير توكلي
بسياري از صاحب نظران معتقدند هيچ تصويري از اهل بيت كه مورد تأييد سلسله راويان و محققان تاريخ اسلام باشد وجود ندارد، مهمترين اشكال اين تصاوير كه در هيأت ها استفاده مي شود همين است كه به مرور، در ناخودآگاه مردم، چهره اي تثبيت شده از آن بزرگواران ترسيم مي كند كه اصلاً معلوم نيست چهره آنها باشد. اين كارشناسان فرهنگي، پس زمينه چهره شناسي شمايل هاي ترسيم شده را متأثر از تصاوير اساطيري كه در فرهنگ مسيحيت از حضرت مسيح وجود دارد يا نقاشي هاي قهوه خانه اي شاهنامه مي دانند و مي گويند چهره هاي ترسيم شده از اهل بيت گاهي ما را به ياد نژاد مردم هند و شبه قاره مي اندازد نه يك چهره اصيل عربي.
برخي از كارشناسان وزارت ارشاد اسلامي نقش سودجوياني را كه از چاپ و توزيع اين پوسترها و تابلوها در مقياس عظيم تقاضاي مردمي در ايام عاشورا سوءاستفاده مي كنند در رواج اين پديده در سال هاي اخير دخيل مي دانند و معتقدند كه بخشنامه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مطلقاً خطاب به هيأت هاي مذهبي نيست بلكه خطاب به صنف چاپ است و در چارچوب وظيفه قانوني اين وزارت براي اعمال نظارت بر اقلام توليدي در چاپخانه ها است. مسئولان ارشاد تصريح مي كنند كه مراسم عاشورا مردمي است و دولت  حق دخالت مستقيم در اين مراسم ندارند اما نقش آموزشي و تربيتي را بايد ايفا كند.
به همين خاطر در كنار منع چاپخانه ها از چاپ شمايل اهل بيت، اين وزارت خانه قول داد گروهي از هنرمندان كشور با تلاش حبيب صادقي آثاري را خلق كنند تا ميان هيأت ها توزيع شود، اما اين اتفاق رخ نداد و تنها صورت شمايل هاي نصب شده در خيابان ها را با پارچه پوشاندند.

مشكل از منبرها شروع شده است
وحيد جليلي، سردبير ماهنامه سوره، نشريه اي كه در سه سال اخير به طور خاص بر روي آسيب شناسي فرهنگ و هنر انقلاب كاركرده است، شمايل نگاري را زيرمجموعه  از روش هاي عزاداري مي داند كه در سال هاي اخير رايج شده اند و به نوعي پيش از اين هم به شكل هاي ديگري بوده اند و مجموع آنها را مي توان به رويكرد عوامانه به دين مرتبط دانست. جليلي به دو منظر براي تحليل اين پديده اشاره مي كند: از يك جهت مي توان به نقش عوامل پنهان استعمار براي منحرف كردن نيروي عظيم فرهنگي وقايعي مثل عاشورا پرداخت. به خصوص انگليسي ها كه يد طولايي در چالش با عزاداري امام حسين(ع) دارند اينها تلاش مي كنند كه نقاط قوت را به نقاط ضعف بدل كنند و به قول شهيد مطهري: فساد در جامعه از بعضي از حق ها شروع مي شود. چرا كه كسي جرأت ندارد به انحراف از مسير اعتراض كند چون سريع انگشت اتهام به سويش دراز مي شود كه مثلاً فلاني با امام حسين (ع) مشكل دارد. و كم كم شكل هاي جديد و بدعت ها با روح چنين آيين هايي زاويه پيدا مي كند.
جليلي، دولت ها را صاحب حق دخالت در مسائل فرهنگي مي داند و حتي موضع سلبي را هم در برخي از موارد حاد، وظيفه دولت مي شمارد چرا كه عرصه، عرصه اي مقدس است و در مقابل بدعت هاست. به همان دليل گفته شده، نيروي مقتدري لازم است كه از بالا دخالت كند والا آدم هاي عادي معمولاً جرأت اعتراض ندارند. در عين حال، اين كارشناس ارشد رشته الهيات، منظر فرهنگي را در ترميم آسيب هاي عزاداري حسيني، اصل مي داند. به اعتقاد وي واقعيت بزرگ آن است كه مديريت فرهنگي ما درباره عاشورا در اين بيست و هفت سال ضعيف كار كرده است. اين ضعف هم در قسمت نظري است و هم در قسمت اجرايي و نظارتي. سردبير سوره، بر گسست عميق بين هنرمندان مسلمان و نهادهاي توليد فكر ديني به خصوص حوزه علميه قم، انگشت مي نهد و مي گويد: مگر مي شود مدعي حكومت ديني باشيم و در قبال مسائل هنري صرفاً به بحث هاي فقهي اكتفا كنيم. اين بحث درباره هنرمندان مسلمان هم از آن طرف صادق است مثلاً آيت الله جوادي آملي، نكات نغزي در لابلاي مباحث خود درباره مبادي اسلامي هنر ايراد كرده اند اما عطش و خواهشي كه شايد و بايد، از اين طرف از جانب هنرمندان و نويسندگان متعهد ما براي اينكه مباحث شكل مبسوط و تفصيلي پيدا كند، نشان نداده اند. البته اين يك مثال است.
جليلي، وظيفه نظارتي و هدايتي دستگاه هاي فرهنگي را كلان تر از امور جزيي مثل شمايل نگاري مي داند و چنين سؤالي را از متوليان اين دستگاه ها مي پرسد: اگر مي بينيم كه عرصه عزاداري هاي ما به يك رويكرد عوامانه از دين مي رسد، آيا نهادهاي فرهنگي ما روي سخنرانان يا مداحان نظارت و هدايتي دارند كه هر چيزي را بالاي منبر پيغمبر نگويند؟ وقتي كه روي منبر، تنها بعد معنوي و عرفاني دين ترسيم مي شود و ناخواسته با عدم توجه به مباحث اجتماعي، تاريخي و فرهنگي دين، شكل فردي و سكولاري از دين ارائه مي شود، طبيعي است كه در پايين منبر، مداح هم، صوفي بازي در بياورد و اين روند همين طور اثر مي گذارد تا برسد به دم در حسينيه و شمايل ها.
هيأت هاي مذهبي عامه پسند
ظهور سبك زندگي شهري
محسن حسام مظاهري، دانشجوي دوره كارشناسي ارشد دانشگاه تهران در رشته جامعه شناسي است كه تحقيق مبسوطي در زمينه عامه پسندي هيأت هاي مذهبي انجام داده است.
هيأت هاي مذهبي عامه پسند: دين داري، جوانان و سبك زندگي شهري عنوان سخنراني تخصصي او بود كه چندي پيش در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران عرضه شد.
مظاهري، تبيين جامعه شناسانه و علمي چنين پديده هايي را مقدم بر رويكرد آسيب شناسي مي داند. وي با تقسيم دين داري به دو گونه دين داري عوام و خواص در اين باره مي گويد: دين داري عوام، عاطفه محور و مناسك گرا است، از جنبه هاي انتراعي فاصله دارد و تا حدودي موروثي و با تظاهرات محسوس منتقل مي شود در حالي كه در دين داري خواص حداقل ادعا را دارد و دين داري مبتني بر عقلانيت است.
مظاهري با تاكيد بر اينكه آيين هاي عزاداري جزو گوهر دين نيست و در طول تاريخ و در متن فرهنگ عمومي جامعه شكل گرفته، معتقد است: در دهه 50 و سال هاي اول پس از پيروزي انقلاب رويكرد عقلاني به آيين هاي عزاداري تحت تأثير اسلام انقلابي و احياگرانه شكل گرفته بود، بايد ديد چه اتفاقي در متن جامعه افتاده است كه دوباره اين رويكرد رو به افول رفته است.
اين كارشناس جامعه شناسي ادامه مي دهد: اين موضوع شايد گونه اي باز توليد همان رويكرد دين داري عوام در هيأت هاي سنتي پيش از انقلاب در شكل امروزي آن باشد، مخاطب اين هيأت ها بيشتر جوانان هستند. اينها خودشان به ادبيات جديدي در هيأت هايشان دست يافته اند كه در تقابل با قرائت سنتي و از طرف ديگر با قرائت انقلابي قرار مي گيرد. از طرف ديگر وقتي حكومت مرجعيت هنجاري خود را رو به كمرنگ شدن مي بيند مجبور مي شود كه چرخش به سمت رويكرد عوامانه داشته باشد.
محسن حسام مظاهري رويكرد علماي شيعه را در قبال آيين هاي عزاداري به سه دسته تقسيم مي كند: يك رويكرد ، رويكرد كساني مثل آيت الله سيدمحسن امين عاملي يا آيت الله سيدابوالحسن اصفهاني بود كه فتوايي صريح در حرمت برخي از اين آيين ها داشتند، رويكرد دوم نقطه مقابل رويكرد اول و از آن كساني چون ميرزاي نائيني و آيت الله شيخ جعفر كاشف الغطاء بوده است كه نائيني در آن فتواي معروفش برخي از آيين ها مثل شبيه خواني و قمه زني را مجاز دانسته است. رويكرد سوم رويكرد كساني مثل مرحوم آيت الله شيخ جعفر شوشتري است. ايشان باني حذف تعزيه خواني هاي عروسي قاسم در دوره قاجار بود كه طي نامه اي به صدر اعظم وقت (اگر اشتباه نكنم عين الدوله) تذكر داده بود كه چنين مسأله اي مجعول است و خواستار كنار گذاشتن آن از تعزيه ها شده بود و به اين طريق خود را مستقيماً در مقابل توده هاي مردم قرار نداده بود.
حسام مظاهري، با اشاره به فتواي مراجع درباره عدم حرمت شمايل نگاري از اهل بيت(به شرط اينكه بي حرمتي نباشد) نگراني خود را از احساس تناقض مردم بين فتاواي مراجع و حتي رهبر انقلاب با منع حكومتي اعلام مي دارد و مي افزايد: تجربه نشان داده است كه چنين پديده هايي را با كار بخشنامه اي نمي شود اصلاح كرد و نياز به كار ريشه اي دارد.
برخي نهادها اصالت ندارند
دكتر محمدرضا سنگري، صاحب تأليفات متعدد پژوهشي و ادبي درباره فرهنگ و تاريخ عاشورا، ديگر كارشناسي است كه به سراغش مي رويم، او از منظري ديگر ردّ اين بحث را مي گيرد و ابتدا به ماهيت كلي پديده شمايل نگاري و سپس به بحث خاص درباره آن مي پردازد. دكتر سنگري دين را به چهار ساحت باورها ، ارزش ها ، كنش ها و نمادها تقسيم مي كند و مي گويد:در هر دين ساحت اول ساحت مباني است، از حوزه دوم هم با عنوان اخلاق ياد مي كنيم حوزه سوم هم چيزي است كه ما آن را به عنوان احكام مي شناسيم. اما حوزه چهارم، حوزه نمادها و نشانه هاي دين است. مثلاً كعبه يا گلدسته مسجد يك نماد است. كربلا هم براي تشيع هويت ساز و مهم ترين حادثه تاريخ شيعه است و دقيقاً در همين چهار ساحت قابل بررسي است.مدير مركز خصوصي پژوهش و نشر فرهنگ عاشورا، با جاي دادن شمايل نگاري در ساحت نمادها و نشانه ها، مي گويد:  از گذشته تاكنون مجموعه اي از نشانه ها و نمادها حول كربلا شكل گرفته است. مثلاً مشك نشانه اي از تشنه كامي آل الله و نمادي از سقاي كربلا، حضرت ابوالفضل(ع) است يا تشت كه در تغزيه هاي اردبيل گذاشته مي شود، نماد فرات است يا چيزهاي ديگري از اين قبيل. حتي سينه زدن هم نمادي از سوگواري  است اما برخي نمادها اصالت ندارند. مثل علامت كه يك نماد بي هويت است و اصلاً يادآور صليب است كه در عصر صفويه از اروپا به ايران منتقل شد.
صاحب كتاب دو جلدي آيينه داران آفتاب درباره تاريخ اصحاب امام حسين(ع) مسأله ترسيم و تجسم اهل بيت را در دو حوزه شمايل نگاري و تعزيه تشريح مي كند و هر دو مسأله را داراي اصالت تاريخي مي داند و مي گويد: شمايل و شمايل نگاري سابقه تاريخي دارد. سابقه اش هم به طور مشخص در فرهنگ عاشورا به پرده خواني برمي گردد كه با استفاده از تصويرهاي بزرگي كه پرسپكتيو نداشت، دشمنان و دوستان امام حسين(ع)، اهل بيت(ع)، فرماندهان لشكر عمر سعد و حتي صحنه رزم، همه را با هم روي يك تابلوي بزرگ نشان مي داد. هم چنين از نظر تجسم، آيين آشناي ديگري هم هست كه به نوعي ديگر در كار تجسم اهل بيت بوده است و آن هم اصالت فرهنگي دارد. تعزيه تحت تأثير سوگ سياوش بوده كه از پيش از اسلام در ايران اجرا مي شد. البته مي گويند در عصر شاه عباس، ارمني هاي جلفاي اصفهان نوعي تئاتر داشته اند، شاه عباس از اين تئاتر خوشش مي آيد و با ميل شاه عباس، از برخي عناصر آن براي عزاداري امام حسين(ع) استفاده مي كنند.
در تعزيه هم به نوعي تجسم اهل بيت ديده مي شود كه البته براي حفظ حرمت با نقاب اين كار را مي كردند و مي كنند. فتاواي علماي اسلام معمولاً اين بوده است كه اگر بي حرمتي به اهل بيت نشود و مسايل جانبي حرام در بر نداشته باشد، اين كار اشكالي ندارد. دكتر سنگري، ضمن پذيرش اصل مسأله شمايل نگاري، شروطي را براي بايستگي بيشتر آن برمي شمارد: در روزگار ما امكانات جديدي به ميدان آمده است. ما از اين امكانات جديد مي توانيم براي خلق نمادهاي جديد استفاده كنيم، اما شروطي دارد كه مهم ترين آن همان حفظ اصالت هاست. براي خلق شمايل يك شرط اين است كه باعث وهن اهل بيت نشود و شرط ديگر آن است كه تصوير آن بزرگواران خيلي شفاف نشان داده نشود؛ به طوري كه برداشت شود واقعاً تصوير امام حسين(ع) همين بوده است.
اين پژوهشگر، درباره حركت هاي اصلاحي حكومت، در مورد آيين هاي عاشورا مي گويد: تجربه نشان داده است كه مقاومت مستقيم در برابر سليقه مردم چندان موفقيت آميز نيست. بايد راه حل و جهت دهي مناسب در كنار منع صورت گيرد. اگر اين چيزها را بخواهيد از مردم بگيريد و جايگزين نداشته باشيد، مردم مقاومت مي كنند. اين كارشناس پيش از دولت، علما را در اصلاح اين ماجرا مؤثر مي داند و اضافه مي كند:پيشنهادم اين است كه خود آقايان علما به طور روشن و مشخص و با ذكر حدود و ثغور، حرمت و حليت اين قضيه را روشن كنند. سنگري سخنانش را با اين سؤال به پايان مي برد: وقتي ما در سريال هاي تلويزيون، انبياء و اوليايي مثل حضرت زكريا، حضرت مريم يا حضرت ايوب را به شكل روشن نشان مي دهيم چگونه مي توانيم به مردم بگوييم مطلقاً شمايلي براي اهل بيت نكشند و استفاده نكنند؟ بالاخره آنها هم معصومند.

كاظم چليپا ، نقاش و عضو هيات علمي دانشگاه شاهد:
شمايل هاي امروزي متأثر از سريال هاي تلويزيوني اند
009603.jpg
يكي از نقاشي هاي كاظم چليپا با موضوع معصومين
009600.jpg
كاظم چليپا فوق ليسانس نقاشي و عضو هيأت علمي دانشگاه شاهد است. او نقاشي را پيش پدرش ، حسن اسماعيل زاده يكي از نقاشان قهوه خانه اي و از اساتيد دانشگاه فرا گرفته و دو سال هم شاگرد استاد فرشچيان بوده است. در ميان آثار چليپا كه به نوعي تلفيق هنر سنتي و مدرن هستند، تعدادي شمايل هم وجود دارد كه هم اكنون در موزه امام علي نگهداري مي شود. به اين بهانه با او درباره تاريخچه شمايل نگاري در ايران و تغييراتي كه در اين هنر مذهبي طي ساليان صورت گرفته به گفت وگو نشستيم.اين مصاحبه را به نقل از ميراث خبر مي خوانيد:

* براي ورود به اين بحث ابتدا شمايل نگاري را براي ما تعريف كنيد و بعد از سابقه آن در ايران بگوييد؟
- شمايل نگاري در يك تعريف كلي يعني كشيدن صورت، ولي بيشتر مختص به شخصيت هاي مذهبي است. شمايل سازي در درجه اول يك مسئله اعتقادي و عقيدتي مربوط به تفكر شيعه است و سابقه آن به دوره صفوي بازمي گردد. البته تشيع قبل از دوره صفوي در ايران با روي كار آمدن حكومت هايي مثل آل بويه كه گرايش به اهل بيت و شيعه داشتند، پا گرفته بود. ولي حكومت رسمي ايران به عنوان يك حكومت شيعه در زمان صفويه شكل خودش و حاكميت خودش را پيدا مي كند. قبل از آن حتي در مينياتورهاي دوره تيموري چنين تصاويري متداول نيست. البته كتاب هايي مثل خاورنامه اشاراتي به تصاويري از جنگ هاي حضرت علي(ع) و حضرت محمد(ص) دارد. ولي دليل اصلي رواج شمايل سازي، ارتباط با كشورهاي اروپايي است. در واقع دولت صفوي به دليل مشكلاتي كه با عثماني داشت، ارتباط خود را با كشورهاي اروپايي گسترش مي دهد. مستشرقين و اروپايي ها در مسافرت هاي خود به ايران كالاهاي تجسمي هم مي آورند. مانند تصاويري از حضرت عيسي كه شامل نقاشي هاي دوره بيزانس است. با آمدن ارامنه به منطقه اصفهان و پا گرفتن كليساي وانك و نمايش شمايل هايي از پيامبران و تصاويري از زندگي حضرت مسيح و مصائب حضرت مسيح و داستان هاي عهد عتيق كه زندگي پيامبران است، زمينه براي شمايل نگاري در ايران ايجاد مي شود. گرايش دولت صفوي به شيعه با زدن تكايا و حسينيه ها در رابطه با مراسم عزاداري حضرت سيدالشهدا به نوعي در جا افتادن اين مسئله به عنوان سنت بي تأثير نيست.
* يعني ما تا قبل از اين دوره تصويري از شمايل نگاري نداريم؟
- تصوير معراج حضرت پيغمبر كار سلطان محمد را در خاورنامه داريم. اما صورت حضرت محمد(ص) با برقعي پوشيده شده است و اطرافش را هم فرشته هايي گرفتند، كه پيامبر را در اين معراج همياري مي كنند.
* از آثار دوره صفوي چيزي هم باقي مانده است؟
- نقاشان دوره صفوي افرادي مثل محمد صادق و شاگردهايش اين تصاوير را كشيدند. الان تابلويي در آستان قدس رضوي و در ابعاد 2 در 7 متر است كه روي پارچه ابريشم كارشده و صحنه هايي از واقعه كربلا را تصوير نموده است. شمايل نگاري در دوره زند و قاجار به اوج خودش مي رسد. در دوره قاجار كه اوج اين نقاشي است، تصاوير زيبايي از حضرت علي(ع) و حسنين و حضرت فاطمه(س) و قنبر غلام حضرت علي يا پنج تن به شكل هاي مختلفي تصوير شده است، مانند نقاشي پشت شيشه و رنگ روغن، در آن دوره نقاشي متداول با آبرنگ كار مي شد. در واقع از اواخر صفوي و برپايه همين شمايل نگاري كه در كليساي وانك توسط نقاش هاي مسيحي كار مي شد، به نوعي رنگ روغن متداول مي شود و در دوره قاجاريه اين نوع تكنيك به وسيله رنگ روغن به اوج خود رسيد. يا نقاشي هاي پشت شيشه هم شامل آثاري است كه به وقايع عاشورا اختصاص دارد و در حسينيه ها و تكايا و يا امامزاده ها آويخته مي شدند. تا اواخر قاجار و اوايل پهلوي ما پرتره هايي از حضرت علي(ع) و حضرت محمد(ص) را داريم كه نقاشاني مثل صنيع الملك و مصورالملك و خاندان غفاري آنها را كشيده اند. در دوره پهلوي چاپ متداول مي شود و چاپخانه ها آثاري را به نقاش ها سفارش مي دهند. سفارش ها معمولاً يا همان شمايل است و يا دوازده امام يا درباره صحنه هايي از حضرت علي(ع) و حضرت محمد(ص) كه معمولاً اينها به صورت سياه قلم انجام مي شد. يكي از شمايل هاي معروف اين دوران، كار نقاش شناخته نشده اي مربوط به پنجاه سال پيش به نام يحيي نصيري است. ايشان از شمايل نگاراني است كه تصاوير حضرت علي(ع) كه شير جلوي پايش هست و قنبر كنار دستش نشسته كشيده است. الان هم آثارش در مجموعه هاي خصوصي نگهداري مي شود و دست موزه ها نيست.
* مي توانيد از هنرمندان ديگري هم كه شمايل مي كشيدند نام ببريد؟
- نقاشان قهوه خانه اي كه از دوره قاجار به اين طرف فعال بودند و معمولاً شاگردهاي نقاشان دوره قاجار به شمار مي آيند، خصوصاً محمد مدبر، قوللرآغاسي، حسن اسماعيل زاده، بلوكي فر، فراهاني و همداني اينها نقاشاني هستند كه دستي به شمايل نگاري دارند. اغلب مردم براي قهوه خانه ها يا حسينيه ها و يا نذري كه داشتند شمايلي را به نقاش سفارش مي دادند.
* در ابتدا از چه تكنيكي استفاده مي شد؟
- در شمايل هايي كه كار مي شده، خصوصيات زندگي شخصيت ها مد نظر بوده است. به اين معني كه مثلاً چهره حضرت علي(ع) روحاني و محكم و با هاله نوري اطراف سر نقاشي مي شده است. درباره اين هاله هم بايد بگويم از شمايل هاي بيزانس گرفته شده و رواج يافته است. چرا كه ما قبل از آن در نقاشي هايمان اين هاله نور را به صورت يك سطح طلايي شعله ور و در پشت سر شخصيت هاي مقدس مي بينيم، به ويژه در نقاشي دوره تيموري و صفوي. مثلاً در همان تصوير معراج حضرت رسول، هاله دور سر حضرت رسول دايره وار نيست بلكه به صورت يك سطح شعله و از جنس طلا نشان داده شده است. احتمالاً بعدها تحت تأثير هنر غربي اين هاله گرد مي شود. اوج اين قضيه در نقاشي هاي قهوه خانه اي نمود پيدا مي كند كه ما اين هاله زرد و يا سفيد را مي بينيم كه ديگر طلا نيست. ديگر خصوصيت شمايل نگاري لباس ساده است كه رنگ در آن جنبه نمادين دارد. مثلاً رنگ خاكي عبا، نشانه خاكي بودن است. رنگ سفيد لباس نشانه پاكي است از پوستيني هم كه نشانه بي نيازي است به عنوان زيرانداز استفاده مي شده، شمشير هم كه سلاح دفاعي در برابر باطل است. البته مرور زمان چيزهايي هم به اين تصاوير اضافه شده مثلاً، قنبر، تبرزين و كشكول كه نمادي از ارادت دراويش به قنبر است. يا شخصيت هايي مثل امام حسن(ع) با لباس سبز و امام حسين(ع) با لباس سرخ، عمامه سبز كشيده مي شدند.
* اين نقاشي به كدام شيوه هنري نزديك است؟
- شيوه هاي كار نزديك به نقاشي هاي روي كاشي است، يعني رنگ ها تخت است و دورگيري هاي خطي وجود دارد و گاهي هم صورت عمق نمايي و طبيعت گرايي است كه همه اينها به تكنيك هر نقاشي بستگي دارد. اما در تمام اين كارها تا دوره قاجار يك نوع اصالتي وجود داشت. در حالي كه اين اواخر شمايل ها به نوعي از تصاوير سينمايي و سريال هاي تلويزيوني تأثير گرفته اند. چهره ها اغلب يادآور شخصيت فيلم هاي هندي است، در حال حاضر شمايل نگاري به نوعي ابتذال دچار شده است. البته در اين ميان يكي دو تصوير هم هستند كه نبايد در مورد آنها بي انصافي كرد. مثل كاري كه آقاي تجويدي برروي چهره امام حسين(ع) انجام داده است.
* شمايل هاي امروزي چه تكنيكي دارند؟
- رنگ روغن و گواش و كلاژ عكس است كه با تكنيك هاي كامپيوتري كار مي شود، بعد هم تبديل به پلاكارد هايي مثل پلاكاردهاي سينمايي مي شود كه سردر حسينيه و... نصب مي شوند. به گمان من بايد يك نظارت كارشناسي روي اين كارها بشود، چون اگر همين روال ادامه پيدا كند به يك نوع تقدس شكني منجر مي شود.
* فكر مي كنيد نقاشان قهوه خانه اي بتوانند اين هنر را از ابتذال دور كنند؟
- نقاشان قهوه خانه اي كارخودشان را انجام مي دهند. اما بايد يك جايي سفارش بدهد تا اين كارها كشيده شود. در حال حاضر چاپ مدرن نياز به اين مكان ها را برطرف كرده است و در حسينيه ها و تكايا از همين تصاوير استفاده مي كنند. يكي ديگر از مشكلات سليقه عوامانه اي است كه مبتني بر يك نوع تنوع طلبي است، اين پوسترهاي جديد پاسخ و نياز آنها را برطرف مي كند.
* تحولات تا چه دوره اي ادامه دارد؟
- تا دوره قاجار، يعني از دوره قاجار كه لباس هاي ما غربي مي شود، نوع لباس هاي شمايل ها در اين مقطع تاريخي باقي مي ماند. يعني تا قبل از دوره قاجار هنرمندها لباس هاي دوره خودشان را تن اين شمايل ها مي كردند. نقاشان امروزي اما متأثر از سريال هاي تلويزيوني هستند. مثلاً از لباس مالك اشتر در سريال امام علي(ع) تأثير گرفته اند. اينها تأثيراتي است كه اين سريال ها روي هنرمند مي گذارند، در واقع الگوي لباسي ندارد.
* به جز اينها چه تحولات ديگري روي نقاشي صورت گرفته است؟
- مسلماً تكنيك هم دچار تحول شده است. مثلاً در دوره نقاشان قاجاري نقاشي ها بيشتر با آبرنگ كار مي شد. يك عده اي هم رنگ روغن كار مي كردند. هر چه به اين دوره نزديك تر مي شويم جنبه رئاليستي كار و طبيعت گرايي بيشتر مي شود. مثلاً فرض كنيد ما در شمايل ها روي چهره ائمه زخمي نداريم. ولي در شمايل هاي اين اواخر چهره حضرت ابوالفضل را با زخمي در چهره مي بينيم. ما در دوره هاي قبل از حضرت ابوالفضل تصويري كه مربوط به واقعه آب آوردن او از لب رود فرات است. پرچم نصرمن الله دستش است و چهره اش نوراني و لطيف تصوير شده است. اما تصويرهايي كه امروزه كار مي شود، زخمي بر پيشاني مي گذارند تا قلب بيننده را بيشتر جريحه دار كنند.

هنر
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
علم
شهرآرا
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  شهرآرا  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |