عكس: محمد توكلي
در سال هاي اخير كه روند پرشتاب تحولات، طبقات و قشرهاي اجتماعي ايران را تحت تأثير قرار داده است شكل هاي عزاداري ايام محرم به شكل فاحشي تغيير شكل داده اند.
پديده هاي نوظهور زيادي در اين زمينه مشاهده مي شود. از تحميل سيطره موسيقي پاپ بر ملودي هاي عزاداري گرفته تا رواج اشعاري شبيه ترانه هاي عاشقانه امروزي در هيأت ها تا رواج تعجب انگيز شمايل هاي اهل بيت و قهرمانان عاشورا. اين تغييرات، واكنش هاي متفاوتي را برانگيخته است كه آخرين آنها واكنش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در ممنوع كردن صنعت چاپ از انتشار شمايل هاي اهل بيت بوده است.
نگراني ها از تأثيرات احتمالي اين ممنوعيت و اصلاً امكان نظارت بر رعايت اين منع قانوني، موضوع گفتگوي ما با كارشناسان فرهنگي شد.
محسن حسام مظاهري: هيأت هاي مذهبي عامه پسند يك پديده شهري و به گونه اي باز توليد همان رويكرد دين داري عوام در هيأت هاي سنتي پيش از انقلاب است، جوانان مخاطب اين هيأت ها خودشان به ادبيات جديدي دست يافته اند كه در تقابل با قرائت سنتي و از طرف ديگر با قرائت انقلابي قرار مي گيرد.
دكتر محمدرضا سنگري:وقتي ما در سريال هاي تلويزيون، انبياء و اوليايي مثل حضرت زكريا، حضرت مريم يا حضرت ايوب را به شكل روشن نشان مي دهيم چگونه مي توانيم به مردم بگوييم مطلقاً شمايلي براي اهل بيت نكشند و استفاده نكنند؟ بالاخره آنها هم معصومند .
زهير توكلي
بسياري از صاحب نظران معتقدند هيچ تصويري از اهل بيت كه مورد تأييد سلسله راويان و محققان تاريخ اسلام باشد وجود ندارد، مهمترين اشكال اين تصاوير كه در هيأت ها استفاده مي شود همين است كه به مرور، در ناخودآگاه مردم، چهره اي تثبيت شده از آن بزرگواران ترسيم مي كند كه اصلاً معلوم نيست چهره آنها باشد. اين كارشناسان فرهنگي، پس زمينه چهره شناسي شمايل هاي ترسيم شده را متأثر از تصاوير اساطيري كه در فرهنگ مسيحيت از حضرت مسيح وجود دارد يا نقاشي هاي قهوه خانه اي شاهنامه مي دانند و مي گويند چهره هاي ترسيم شده از اهل بيت گاهي ما را به ياد نژاد مردم هند و شبه قاره مي اندازد نه يك چهره اصيل عربي.
برخي از كارشناسان وزارت ارشاد اسلامي نقش سودجوياني را كه از چاپ و توزيع اين پوسترها و تابلوها در مقياس عظيم تقاضاي مردمي در ايام عاشورا سوءاستفاده مي كنند در رواج اين پديده در سال هاي اخير دخيل مي دانند و معتقدند كه بخشنامه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مطلقاً خطاب به هيأت هاي مذهبي نيست بلكه خطاب به صنف چاپ است و در چارچوب وظيفه قانوني اين وزارت براي اعمال نظارت بر اقلام توليدي در چاپخانه ها است. مسئولان ارشاد تصريح مي كنند كه مراسم عاشورا مردمي است و دولت حق دخالت مستقيم در اين مراسم ندارند اما نقش آموزشي و تربيتي را بايد ايفا كند.
به همين خاطر در كنار منع چاپخانه ها از چاپ شمايل اهل بيت، اين وزارت خانه قول داد گروهي از هنرمندان كشور با تلاش حبيب صادقي آثاري را خلق كنند تا ميان هيأت ها توزيع شود، اما اين اتفاق رخ نداد و تنها صورت شمايل هاي نصب شده در خيابان ها را با پارچه پوشاندند.
مشكل از منبرها شروع شده است
وحيد جليلي، سردبير ماهنامه سوره، نشريه اي كه در سه سال اخير به طور خاص بر روي آسيب شناسي فرهنگ و هنر انقلاب كاركرده است، شمايل نگاري را زيرمجموعه از روش هاي عزاداري مي داند كه در سال هاي اخير رايج شده اند و به نوعي پيش از اين هم به شكل هاي ديگري بوده اند و مجموع آنها را مي توان به رويكرد عوامانه به دين مرتبط دانست. جليلي به دو منظر براي تحليل اين پديده اشاره مي كند: از يك جهت مي توان به نقش عوامل پنهان استعمار براي منحرف كردن نيروي عظيم فرهنگي وقايعي مثل عاشورا پرداخت. به خصوص انگليسي ها كه يد طولايي در چالش با عزاداري امام حسين(ع) دارند اينها تلاش مي كنند كه نقاط قوت را به نقاط ضعف بدل كنند و به قول شهيد مطهري: فساد در جامعه از بعضي از حق ها شروع مي شود. چرا كه كسي جرأت ندارد به انحراف از مسير اعتراض كند چون سريع انگشت اتهام به سويش دراز مي شود كه مثلاً فلاني با امام حسين (ع) مشكل دارد. و كم كم شكل هاي جديد و بدعت ها با روح چنين آيين هايي زاويه پيدا مي كند.
جليلي، دولت ها را صاحب حق دخالت در مسائل فرهنگي مي داند و حتي موضع سلبي را هم در برخي از موارد حاد، وظيفه دولت مي شمارد چرا كه عرصه، عرصه اي مقدس است و در مقابل بدعت هاست. به همان دليل گفته شده، نيروي مقتدري لازم است كه از بالا دخالت كند والا آدم هاي عادي معمولاً جرأت اعتراض ندارند. در عين حال، اين كارشناس ارشد رشته الهيات، منظر فرهنگي را در ترميم آسيب هاي عزاداري حسيني، اصل مي داند. به اعتقاد وي واقعيت بزرگ آن است كه مديريت فرهنگي ما درباره عاشورا در اين بيست و هفت سال ضعيف كار كرده است. اين ضعف هم در قسمت نظري است و هم در قسمت اجرايي و نظارتي. سردبير سوره، بر گسست عميق بين هنرمندان مسلمان و نهادهاي توليد فكر ديني به خصوص حوزه علميه قم، انگشت مي نهد و مي گويد: مگر مي شود مدعي حكومت ديني باشيم و در قبال مسائل هنري صرفاً به بحث هاي فقهي اكتفا كنيم. اين بحث درباره هنرمندان مسلمان هم از آن طرف صادق است مثلاً آيت الله جوادي آملي، نكات نغزي در لابلاي مباحث خود درباره مبادي اسلامي هنر ايراد كرده اند اما عطش و خواهشي كه شايد و بايد، از اين طرف از جانب هنرمندان و نويسندگان متعهد ما براي اينكه مباحث شكل مبسوط و تفصيلي پيدا كند، نشان نداده اند. البته اين يك مثال است.
جليلي، وظيفه نظارتي و هدايتي دستگاه هاي فرهنگي را كلان تر از امور جزيي مثل شمايل نگاري مي داند و چنين سؤالي را از متوليان اين دستگاه ها مي پرسد: اگر مي بينيم كه عرصه عزاداري هاي ما به يك رويكرد عوامانه از دين مي رسد، آيا نهادهاي فرهنگي ما روي سخنرانان يا مداحان نظارت و هدايتي دارند كه هر چيزي را بالاي منبر پيغمبر نگويند؟ وقتي كه روي منبر، تنها بعد معنوي و عرفاني دين ترسيم مي شود و ناخواسته با عدم توجه به مباحث اجتماعي، تاريخي و فرهنگي دين، شكل فردي و سكولاري از دين ارائه مي شود، طبيعي است كه در پايين منبر، مداح هم، صوفي بازي در بياورد و اين روند همين طور اثر مي گذارد تا برسد به دم در حسينيه و شمايل ها.
هيأت هاي مذهبي عامه پسند
ظهور سبك زندگي شهري
محسن حسام مظاهري، دانشجوي دوره كارشناسي ارشد دانشگاه تهران در رشته جامعه شناسي است كه تحقيق مبسوطي در زمينه عامه پسندي هيأت هاي مذهبي انجام داده است.
هيأت هاي مذهبي عامه پسند: دين داري، جوانان و سبك زندگي شهري عنوان سخنراني تخصصي او بود كه چندي پيش در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران عرضه شد.
مظاهري، تبيين جامعه شناسانه و علمي چنين پديده هايي را مقدم بر رويكرد آسيب شناسي مي داند. وي با تقسيم دين داري به دو گونه دين داري عوام و خواص در اين باره مي گويد: دين داري عوام، عاطفه محور و مناسك گرا است، از جنبه هاي انتراعي فاصله دارد و تا حدودي موروثي و با تظاهرات محسوس منتقل مي شود در حالي كه در دين داري خواص حداقل ادعا را دارد و دين داري مبتني بر عقلانيت است.
مظاهري با تاكيد بر اينكه آيين هاي عزاداري جزو گوهر دين نيست و در طول تاريخ و در متن فرهنگ عمومي جامعه شكل گرفته، معتقد است: در دهه 50 و سال هاي اول پس از پيروزي انقلاب رويكرد عقلاني به آيين هاي عزاداري تحت تأثير اسلام انقلابي و احياگرانه شكل گرفته بود، بايد ديد چه اتفاقي در متن جامعه افتاده است كه دوباره اين رويكرد رو به افول رفته است.
اين كارشناس جامعه شناسي ادامه مي دهد: اين موضوع شايد گونه اي باز توليد همان رويكرد دين داري عوام در هيأت هاي سنتي پيش از انقلاب در شكل امروزي آن باشد، مخاطب اين هيأت ها بيشتر جوانان هستند. اينها خودشان به ادبيات جديدي در هيأت هايشان دست يافته اند كه در تقابل با قرائت سنتي و از طرف ديگر با قرائت انقلابي قرار مي گيرد. از طرف ديگر وقتي حكومت مرجعيت هنجاري خود را رو به كمرنگ شدن مي بيند مجبور مي شود كه چرخش به سمت رويكرد عوامانه داشته باشد.
محسن حسام مظاهري رويكرد علماي شيعه را در قبال آيين هاي عزاداري به سه دسته تقسيم مي كند: يك رويكرد ، رويكرد كساني مثل آيت الله سيدمحسن امين عاملي يا آيت الله سيدابوالحسن اصفهاني بود كه فتوايي صريح در حرمت برخي از اين آيين ها داشتند، رويكرد دوم نقطه مقابل رويكرد اول و از آن كساني چون ميرزاي نائيني و آيت الله شيخ جعفر كاشف الغطاء بوده است كه نائيني در آن فتواي معروفش برخي از آيين ها مثل شبيه خواني و قمه زني را مجاز دانسته است. رويكرد سوم رويكرد كساني مثل مرحوم آيت الله شيخ جعفر شوشتري است. ايشان باني حذف تعزيه خواني هاي عروسي قاسم در دوره قاجار بود كه طي نامه اي به صدر اعظم وقت (اگر اشتباه نكنم عين الدوله) تذكر داده بود كه چنين مسأله اي مجعول است و خواستار كنار گذاشتن آن از تعزيه ها شده بود و به اين طريق خود را مستقيماً در مقابل توده هاي مردم قرار نداده بود.
حسام مظاهري، با اشاره به فتواي مراجع درباره عدم حرمت شمايل نگاري از اهل بيت(به شرط اينكه بي حرمتي نباشد) نگراني خود را از احساس تناقض مردم بين فتاواي مراجع و حتي رهبر انقلاب با منع حكومتي اعلام مي دارد و مي افزايد: تجربه نشان داده است كه چنين پديده هايي را با كار بخشنامه اي نمي شود اصلاح كرد و نياز به كار ريشه اي دارد.
برخي نهادها اصالت ندارند
دكتر محمدرضا سنگري، صاحب تأليفات متعدد پژوهشي و ادبي درباره فرهنگ و تاريخ عاشورا، ديگر كارشناسي است كه به سراغش مي رويم، او از منظري ديگر ردّ اين بحث را مي گيرد و ابتدا به ماهيت كلي پديده شمايل نگاري و سپس به بحث خاص درباره آن مي پردازد. دكتر سنگري دين را به چهار ساحت باورها ، ارزش ها ، كنش ها و نمادها تقسيم مي كند و مي گويد:در هر دين ساحت اول ساحت مباني است، از حوزه دوم هم با عنوان اخلاق ياد مي كنيم حوزه سوم هم چيزي است كه ما آن را به عنوان احكام مي شناسيم. اما حوزه چهارم، حوزه نمادها و نشانه هاي دين است. مثلاً كعبه يا گلدسته مسجد يك نماد است. كربلا هم براي تشيع هويت ساز و مهم ترين حادثه تاريخ شيعه است و دقيقاً در همين چهار ساحت قابل بررسي است.مدير مركز خصوصي پژوهش و نشر فرهنگ عاشورا، با جاي دادن شمايل نگاري در ساحت نمادها و نشانه ها، مي گويد: از گذشته تاكنون مجموعه اي از نشانه ها و نمادها حول كربلا شكل گرفته است. مثلاً مشك نشانه اي از تشنه كامي آل الله و نمادي از سقاي كربلا، حضرت ابوالفضل(ع) است يا تشت كه در تغزيه هاي اردبيل گذاشته مي شود، نماد فرات است يا چيزهاي ديگري از اين قبيل. حتي سينه زدن هم نمادي از سوگواري است اما برخي نمادها اصالت ندارند. مثل علامت كه يك نماد بي هويت است و اصلاً يادآور صليب است كه در عصر صفويه از اروپا به ايران منتقل شد.
صاحب كتاب دو جلدي آيينه داران آفتاب درباره تاريخ اصحاب امام حسين(ع) مسأله ترسيم و تجسم اهل بيت را در دو حوزه شمايل نگاري و تعزيه تشريح مي كند و هر دو مسأله را داراي اصالت تاريخي مي داند و مي گويد: شمايل و شمايل نگاري سابقه تاريخي دارد. سابقه اش هم به طور مشخص در فرهنگ عاشورا به پرده خواني برمي گردد كه با استفاده از تصويرهاي بزرگي كه پرسپكتيو نداشت، دشمنان و دوستان امام حسين(ع)، اهل بيت(ع)، فرماندهان لشكر عمر سعد و حتي صحنه رزم، همه را با هم روي يك تابلوي بزرگ نشان مي داد. هم چنين از نظر تجسم، آيين آشناي ديگري هم هست كه به نوعي ديگر در كار تجسم اهل بيت بوده است و آن هم اصالت فرهنگي دارد. تعزيه تحت تأثير سوگ سياوش بوده كه از پيش از اسلام در ايران اجرا مي شد. البته مي گويند در عصر شاه عباس، ارمني هاي جلفاي اصفهان نوعي تئاتر داشته اند، شاه عباس از اين تئاتر خوشش مي آيد و با ميل شاه عباس، از برخي عناصر آن براي عزاداري امام حسين(ع) استفاده مي كنند.
در تعزيه هم به نوعي تجسم اهل بيت ديده مي شود كه البته براي حفظ حرمت با نقاب اين كار را مي كردند و مي كنند. فتاواي علماي اسلام معمولاً اين بوده است كه اگر بي حرمتي به اهل بيت نشود و مسايل جانبي حرام در بر نداشته باشد، اين كار اشكالي ندارد. دكتر سنگري، ضمن پذيرش اصل مسأله شمايل نگاري، شروطي را براي بايستگي بيشتر آن برمي شمارد: در روزگار ما امكانات جديدي به ميدان آمده است. ما از اين امكانات جديد مي توانيم براي خلق نمادهاي جديد استفاده كنيم، اما شروطي دارد كه مهم ترين آن همان حفظ اصالت هاست. براي خلق شمايل يك شرط اين است كه باعث وهن اهل بيت نشود و شرط ديگر آن است كه تصوير آن بزرگواران خيلي شفاف نشان داده نشود؛ به طوري كه برداشت شود واقعاً تصوير امام حسين(ع) همين بوده است.
اين پژوهشگر، درباره حركت هاي اصلاحي حكومت، در مورد آيين هاي عاشورا مي گويد: تجربه نشان داده است كه مقاومت مستقيم در برابر سليقه مردم چندان موفقيت آميز نيست. بايد راه حل و جهت دهي مناسب در كنار منع صورت گيرد. اگر اين چيزها را بخواهيد از مردم بگيريد و جايگزين نداشته باشيد، مردم مقاومت مي كنند. اين كارشناس پيش از دولت، علما را در اصلاح اين ماجرا مؤثر مي داند و اضافه مي كند:پيشنهادم اين است كه خود آقايان علما به طور روشن و مشخص و با ذكر حدود و ثغور، حرمت و حليت اين قضيه را روشن كنند. سنگري سخنانش را با اين سؤال به پايان مي برد: وقتي ما در سريال هاي تلويزيون، انبياء و اوليايي مثل حضرت زكريا، حضرت مريم يا حضرت ايوب را به شكل روشن نشان مي دهيم چگونه مي توانيم به مردم بگوييم مطلقاً شمايلي براي اهل بيت نكشند و استفاده نكنند؟ بالاخره آنها هم معصومند.