چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۵
احساس كهتري مثبت يا منفي
راهي به سوي موفقيت
009645.jpg
لادن نيك پور
احساس كهتري از جمله احساس هايي است كه تقريباً تمامي افراد با شدت و ضعف، با آن درگيرند. اين احساس از يك سو، گران بهاترين انگيزه اي است كه انسان را وادار مي كند تا به تكامل خويش و راهكارهاي رسيدن به كمال بينديشد تا آن جا كه مبناي حركت و موجب گذر از كهتري به مهتري مي گردد و از سوي ديگر، مي تواند نقشي مخرب و ويرانگر داشته باشد و به صورتي دردناك در وجود فرد رسوخ يابد و به جاي حركت و گذر به مهتري، موجب رفتارهاي نامطلوب و غيرعادي شود. احساس كهتري همچون سكه دورويي است كه يك روي آن ارجمندي انسان را در پي دارد و روي ديگرش سقوط او را. بنابراين، موفقيت و عدم موفقيت انسان وابسته به چگونگي مواجهه با اين احساس است.
تحليل مفهومي احساس كهتري
اصطلاحاتي نظير حس حقارت و يا خود كم بيني و حتي حس پستي و نظاير آن، كه در برخي از نوشته ها به چشم مي خورد بار معنايي منفي دارد و در آن ها هيچ جنبه مثبتي لحاظ نمي گردد. برخلاف واژه كهتري كه در آن فقط بار معنايي منفي لحاظ نشده است. بدين روي، هم مي تواند مخرب و ويرانگر باشد، هم مي تواند محرك و سازنده.
ربر (1985، A. Reber) و الحفني (1994، A. M.Alhefny) معتقدند كه احساس كهتري احساس ضعف و ناتواني اي است كه از كودكي با فرد همراه است و با نقص بدني يا رواني تشديد مي گردد و فرد را دچار يأس و ناكامي مي سازد. ريموند (1985، J.Raymond) آدلر (1927، A.Adler) و برخي ديگر از روان شناسان احساس كهتري را گران بهاترين انگيزه اي مي دانند كه انسان را وامي دارد تا به تكامل خويش بپردازد. به طور خلاصه، مي توان گفت: احساسي كه در نتيجه شكست ها، طرد شدن ها، ناكامي ها و نامقبول شدن ها پيش بيايد كه فرد همه را برتر از خود و خود را فاقد استعداد بيابد، كهتري منفي است و احساسي كه مبناي حركت و گذر از موقعيت كهتري به مهتري گردد، كهتري مثبت و مفيد مي باشد.
كهتري ذاتي
نوعي كهتري از تولد تا مرگ با انسان همراه است. اين كهتري موجب مي گردد كه انسان همواره كمال جو و استقلال طلب باشد. آدمي در دل و قلب، به كمال عشق مي ورزد و دايم آن را آرزو مي كند. اين كهتري ذاتي سبب مي شود كه انسان در هيچ مرتبه اي از مراتب كمال، رحل اقامت نيفكند. بدين روي، انسان آگاهانه يا ناآگاهانه (خواسته و ناخواسته) عاشق كمال مطلق است و هميشه در مقايسه كمال با كمال مطلق، خود را ضعيف و ناقص مي شمرد. در نتيجه، شعله عشقش فزون تر مي گردد و حركت مضاعفي آغاز مي كند.
اين كهتري ذاتي پيوسته در انسان وجود دارد و او را وامي دارد تا در جست وجوي چيزي باشد كه تصور مي كند كمال است. علم جويي، زيبايي خواهي، قدرت طلبي و صفاتي مانند آن از همين حس كمال خواهي او سرچشمه مي گيرد.
اما از همان نخستين روزهاي زندگي، موانعي غلبه نايافتني سد راه توسعه وجود او مي شود و دسترسي به هدف را تقريباً غيرممكن مي سازد. كساني كه داراي عزت نفس بالايي هستند و از كهتري عضوي يا بدني يا رواني رنج مي برند، احساس كهتري در آنان به منزله منبعي تحريكي است كه غريزه جنگنده آنان را به حركت درمي آورد. گويي به ضعف خود مي گويند: فكر مي كني بر من چيره خواهي شد؟ اشتباه مي كني، من بر تو غلبه خواهم كرد! و براي آن كه بر ضعف خود غالب آيند، تنها به تلافي رضا نمي دهند، بلكه به جبران مضاعف مي پردازند؛ بدين معنا كه در راه اين پيروزي، تمام نيرو و پشتكار خود را به كار مي اندازند تا نه تنها ضعف همان عضو را از ميان بردارند، بلكه آن را به صورت عضوي بيش از حد معمول نيرومند درآورند.
نمونه بارز اين جبران مضاعف، وضع دموستن (Demosten)، خطيب مشهور يوناني، است. وي در نوجواني الكن و كم رو بود، بعدها نه تنها بر اين نقايص خود فايق آمد، بلكه بزرگ ترين ناطق عصر خود شد.
آلفرد آدلر در يك بررسي نشان داده است كه 70 درصد نقاشان مشهور به يكي از نقايص بينايي مبتلا بوده اند. بدين روي، حس غلبه يافتن بر كهتري در بسياري از موارد، موقعيت و شاهراه به دست آوردن قريحه و استعداد در آنان است.
جبران كهتري با صفاتي عالي تر از نوعي كه فقدان آن انسان را رنج مي دهد، در واقع بهترين و عالي ترين راه جبران شكست است. اما همواره وضع بدين گونه نيست؛ زيرا موانع متعدد و علل گوناگوني در مسير تحول انسان خودنمايي مي كند و راه  تحول را ناهموار مي سازند. در چنين زماني است كه احساس كهتري در انسان تشديد مي گردد و آن را در وجودش به نوعي كهتري از تولد تا مرگ صورتي جانگداز مستقر مي سازد. حال بايد ديد كه فرد در برابر اين رنج جانكاه چه واكنشي از خود نشان مي دهد. چگونه مي كوشد تا خود را از گريز آنان مصون بدارد؟
همان گونه كه گفته شد افراد با عزت نفس بالا در چنين مواقعي، اقدام به جبران مضاعف نموده و بر كهتري خود غالب مي گردند. اما برخي نمي توانند با كهتري خود به مبارزه برخيزند و برآن چيره شوند تا به تعادل دست يابند. به عبارت ديگر، آنان نقص خود را پذيرفته و دچار ناتواني و يأس مي گردند. در اين صورت، دچار كهتري مرضي مي گردند. آدلر روان تحليل گر اتريشي و بنيانگذار روان شناس فردي بر اين باور است كه بيش تر رفتارهاي نابهنجار و غيرعادي ريشه در اين احساس كهتري دارد.
عوامل ايجاد كننده احساس كهتري
الف) معلوليت هاي جسمي: احساس كهتري ممكن است به دليل نقص بدني و نارسايي جسمي باشد. يك نقص عضوي موجب مي شود كه فرد خود را ناقص تر از ديگران يافته، احساس كمبود كند.
شخص عاجز و يا ناقص در برابر نارسايي خود، در واقع، دو بار رنج مي برد: يك بار وقتي خود را در محيط خويش در موقعيت كهتري مي بيند و بار ديگر وقتي مورد تمسخر و استهزاي دوستان و اطرافيان قرار مي گيرد. افرادي كه دچار كهتري مرضي هستند، مراقبت اطرافيان از آن ها، اين انتظار را ايجاد مي كند كه مورد توجه و ترحم ديگران نيز واقع شوند و چنين افرادي هرگز توانايي هاي خود را به بوته آزمايش نمي گذارند و همين سبب مي شود كه يك ارزيابي منفي از خود داشته باشند.
ب) عوامل خانوادگي: محيط خانوادگي به دو گونه احساس كهتري را، كه در ابتدا چيزي عادي است، به صورت نامطلوبي تشديد مي كند:
۱ - غوطه ور كردن كودك در موقعيت هاي آسان، نازپروردگي، محبت بيش از حد، چرخيدن پروانه وار والدين گرد فرزند و برآورده ساختن همه خواسته هاي او سبب مي شود تا او فقط در فكر ارضاي نيازهاي اوليه زيستي باقي بماند و از شناخت نيازهاي عالي و وجودي اش عاجز گردد. امتحانات الهي و مصايب مي تواند رشدآفرين و موجب شكوفايي و به فعليت رساندن استعدادهاي نهفته باشد وگرنه در صورت نازپروردگي و عدم آمادگي در مواجهه يا نگراني هاي شديد، فرد ناتوان گرديده و مشكلش بيش تر و كهتري در وي تشديد مي گردد.
۲ - بدرفتاري و طردشدگي از سوي والدين نيز موجب مي شود تا برخي از كودكان هرگز محبت را تجربه نكنند، به معناي مثبت ارتباط با ديگران دست نيابند و در نتيجه، دچار انزوا و سرگرداني شوند. اين افراد در مواجهه با مشكلات، به بزرگ كردن بيش از اندازه مشكل خود و ناديده گرفتن توانايي هاي خويش تمايل دارند تا از زير بار مسئوليت شانه خالي كنند.
ج- عوامل تربيتي
۱ - سرزنش در حضور همسالان: سرزنش كودك توسط برخي از مربيان در حضور همسالان، انتظار بيش از حد توانايي از فرد، واگذار كردن تكليف طاقت فرسا به او و تعيين اهداف بزرگ و دست نايافتني موجبات احساس كهتري را فراهم مي سازد.
۲ - مقايسه هاي بي جا (كودك و نوجوان با افراد ديگر): يكي از عوامل تشديد كننده كهتري مقايسه هاي بي جاست. مسئولان آموزشي و تربيتي بايد به اين نكته توجه كنند كه مقايسه شخص با ديگري در حضور وي، حقارت و ناتواني او را مضاعف مي سازد و چنان اندوهي بر وي وارد مي سازد كه او را به واماندگي و جمود و انزوا سوق مي دهد.
سختگيري اولياي كودكان و توقعات نادرستي كه فوق طاقت آن هاست موجبات احساس كهتري را فراهم مي سازد. سطح مطالبات و خواسته ها بايد با سن كودك، توان و استعداد او و با فضايي كه در آن زندگي مي كند مناسبت داشته باشد. بسيارند كساني كه كودك را بزرگسال مي پندارند و مطالباتي در سطح بزرگسال از او دارند. همان گونه كه توقعات بيش از حد توان، شخص را حقير مي سازد، اقدام به كارهاي فوق طاقت نيز حقارت آور است. افراد در حالت هاي عاطفي منفي، تمايل دارند به جنبه هاي قابل انتقاد و نشانگر بي كفايتي خود توجه داشته باشند، در حالي كه در همين زمان، نقاط قوت جزيي ديگران را بزرگ مي نمايند. اين افراد معمولاً ميزان موفقيت خود را بسيار كم تر از حد واقعي خود برآورد مي كنند، در حالي كه ميزان موفقيت ديگران را زياده از حد واقعي برآورد مي نمايند.
پيامدهاي احساس كهتري
زماني كه احساس كهتري در فرد شدت مي يابد، براي كاهش آن و پيشگيري از خطرهاي احتمالي، به راهكارهاي دفاعي جبران متوسل مي شود. گاهي جبران واقعي و حقيقي است و موجب كاهش احساس كهتري و دستيابي به تعادل مي گردد، ولي در بسياري از موارد، جبران ها، انحرافي و كاذب است. در اين صورت، كهتري در يك دور باطل، نه تنها كاهش نمي يابد، بلكه به صورتي ويرانگر و مخرب تشديد مي گردد. راهكارهاي دفاعي كاذب و انحرافي عبارت است از:
الف ) گريز از مسئوليت : در اين صورت، انسان خود را دستخوش ناتواني و شكست مي سازد، نسبت به خود شك مي كند و كمبود نيرو و جرات در وي احساس مي گردد. در اين صورت، در وادي شكست هاي پي در پي و متعدد درمي غلتد و شكست هاي بعدي، احساسات نخستين را تحكيم مي كنند. در چنين مواردي، نقشه زندگي برپايه گريز از مسئوليت و امتناع ناآگاهانه از هر نوع سعي و كوشش طرح ريزي مي شود.
ب) جبران خيالي : اين نوع جبران، گريز در خيالبافي و حالات رويايي است. انسان از زندگي رويايي و خيالي آن اقتدار و توانايي را مي خواهد كه در زندگي واقعي نمي تواند به آن دست يابد. كداميك از ما اگر در كودكي احساس خواري و سرافكندگي كرده ايم و نيروي جوابگويي به آن را در خود نيافته ايم، آرزو نكرده ايم كه آن قدر نيرومند باشيم كه حريف خود را مثل موم در چنگ خود بيابيم و آنچه براي كيفر وي مي انديشيم، در موردش اجرا كنيم؟ بسيارند كودكان و نوجواناني كه در عالم خيال، آرزو مي كنند انساني نامرئي باشند.
ج ) كتمان كهتري و خودنمايي: وقتي بيمار از كهتري رنج مي برد و نمي تواند با آن به مبارزه برخيزد و تعادلي در خود به وجود آورد، سعي مي كند با كتمان كهتري و خودنمايي و رياكاري، اطرافيان خود را نسبت به نظري كه درباره وي دارند، فريب دهد؛ مثلا، زماني كه فاقد كمالات و خوبي هاست، با رياكاري سعي مي كند خود را واجد آنها نشان دهد؛ همچون ترسويي كه اگر مجبور باشد در محل دورافتاده اي در تاريكي و تنهايي شب ره سپرد، سوت مي زند تا خود را با شهامت و بي باك نشان دهد. چنين افرادي با لاف زدن يا دورغ سازي، به هر نسبت كه احساس ناچيزي مي كنند، مي كوشند تا خود را درخشان تر و جالب تر جلوه دهند. جوانان شكست خورده اي كه نتوانسته اند به تحصيلات عالي برسند يا يك موقعيت اجتماعي كسب كنند، از اين خودنمايي بي بهره نيستند.
در دختران، اين جلب توجه و خودنمايي به صورت هايي همچون لباس هاي تجملي، آرايش، روي آوردن به مد، حضور در اجتماعات جنجال برانگيز، حفظ چند اصطلاح علمي و غربي و به كار بردن آنها در انتقادها و مخالفت ها، تغيير در صدا و در راه رفتن و مانند آن بروز مي كند.
پسران ناكام مانده نيز با روي آوردن به تصاوير قهرمانان، آرايش شكل و موي خود به صورتي متفاوت با ديگران، پوشيدن لباس شهرت، تقليد از چهره هاي فوتبال و سينما، انجام كارهاي متهورانه و ماجراجويانه در رانندگي، روي آوردن به دخانيات و اداي روشنفكران را درآوردن و انتقاد و مخالفت و شبهه افكني توجه ديگران را به خود جلب مي كنند.
د) تخريب ديگران : وقتي كسي نمي تواند خود را مسلط و برتر سازد، در اين صورت از كاربرد ابتدايي اصل نسبيت استفاده مي كند؛ ديگران را پايين مي آورد، بخصوص آنهايي كه نسبت به او شك مي كنند و يا به عكس، نسبت به آنها كدورتي در دل احساس مي كند. در اين صورت، همواره در كمين رفتار و جزئيات زندگي آنهاست و اگر كوچك ترين خطايي از آنها سرزند، آن را با تمسخر بزرگ مي كند و آنان را در برابر ديگران مورد استهزا قرار مي دهد. گاهي حتي اگر اين افراد هيچ عيب و نقصي هم نداشته باشند، براي آنها عيوبي مي تراشد و اينجاست كه زبان بهتان و افترا باز مي شود.
هـ ) خودباختگي : افرادي كه از كهتري رنج مي برند، فاقد اعتماد به نفس اند و داراي وابستگي شديد، فرديت باختگي، عدم استقلال و بي هويتي هستند.
در بسياري از موارد، روي آوردن به تمدن ها و فرهنگ هاي ديگر شكلي از جبران كهتري است. آنان به دليل اينكه خود را در فرهنگ و جامعه خويش ناتوان و شكست خورده مي پندارند، ادعا مي كنند كه جامعه پاسخگوي نيازهايشان نيست. در نتيجه، به جامعه و فرهنگي فراتر از جامعه خود مي انديشند. اين بي هويتي معمولا در كردار و گفتارشان به خوبي پيداست.
بسياري از اين بيگانه پرستي ها نشان از بي هويتي و خودباختگي و عدم اعتماد به خويشتن است كه با شنيدن وصف ديگران شيفته آنها مي گردند و بر اين باورند كه بدون اتكا به آنها نمي توان زندگي كرد.
و) رياست طلبي :يكي از ابزارهاي دفاعي كه فرد كهتر به كار مي برد، تلاش براي به دست آوردن و چنگ زدن به كرسي رياست است. بسيارند كساني كه رياست و قدرت را جبران كهتري مي دانند و اين صدرنشيني و بالا رفتن ظاهري را پوشش كتمان پستي و حقارت درون خود مي دانند. مي توان واكنش هاي ديگري را نيز كه به صورت جزيي تر از افراد كهتر بروز مي كند مطرح كرد.
نكته قابل توجه اينكه واكنش هايي كه آدمي در برابر كهتري خود انجام مي دهد خواه  ناخواه در تخفيف يا تقليل كهتري وي موثر واقع مي شود، ولي هميشه وضع بر اين منوال نيست و زندگي را نمي توان مانند يك معادله رياضي دانست؛ زيرا گرچه نمي توان دوام احساس كهتري را توجيه كرد، اما بايد پذيرفت كه حتي كهتري احساس شده در خردسالي در دل انسان باقي مي ماند و رهنما و رهبر دايمي رفتار او مي گردد.

از سوي يونيسف تصويب شد
تشكيل نيروي ضربت براي كمك به كودكان
009648.jpg
گروه اجتماعي- نيروي ضربت جهاني يونيسف با هدف ارائه آب سالم و بهداشتي به تمام كودكان جهان وارد عمل مي شود.
هدف از اجراي اين برنامه جهاني آن است كه تمام كودكان در سراسر جهان به آب سالم و بهداشتي دسترسي پيدا كنند. بر اساس آمار يونيسف بيش از 400 ميليون كودك در جهان بدون امكان دسترسي به منابع آب شرب سالم زندگي مي كنند. اين نيروي ضربت متشكل از متخصصان در حوزه هاي بهداشتي و آموزشي و نيز هيأت هاي نمايندگي جوانان است. طبق گزارش يونيسف آب ناسالم و غيربهداشتي و فقدان تجهيزات بهداشتي پايه و ابتدايي سالانه موجب مرگ بيش از 5/1 ميليون كودك زير پنج سال در اثر ابتلا به بيماري اسهال مي شود. همچنين صدها ميليون كودك ديگر نيز مبتلا به بيماري هاي ناشي از آب آلوده مي شوند كه توانايي هاي آنها را به ويژه در امر يادگيري تضعيف مي كند. بر اساس اين گزارش، در حال حاضر هنوز حدود 450 ميليون كودك و نوجوان زير 18 سال به منابع آب تصفيه شده دسترسي ندارند و بيش از 980 ميليون كودك از بهداشت مطلوب محرومند.
قطعنامه مبارزه با قاچاق زنان و دختران
سازمان ملل قطعنامه اي را با هدف تقويت مبارزه جهاني عليه قاچاق زنان و دختران با اتفاق آراء تصويب كرده است.
بنا بر اين گزارش، اين قطعنامه تحت عنوان بهبود همكاري در جهت تلاش براي مقابله با قاچاق انسان ها با اتفاق آراء و بدون رأي گيري تصويب شد.
در اين سند شكل جديد بردگي در عصر حاضر به عنوان يك جنايت نكوهيده و غيرقابل توجيه نسبت به اساس حقوق بشر معرفي شده است. در اين قطعنامه از دولت ها خواسته شده است كه در جهت ريشه كني تقاضا براي قاچاق زنان و دختران اقدام كنند و عواملي را كه باعث مي شوند اين قربانيان براي شركت در اين اقدامات ناپسند داوطلب  شوند، از جمله فقر، عدم توسعه، فقدان فرصت هاي مساوي، فقدان دسترسي مناسب به آموزش و نيز عدم دسترسي مساوي به فرصت هاي شغلي، كاهش دهند. در اين قطعنامه همچنين از كشورهاي عضو خواسته شده است كه عاملان اصلي قاچاق انسان را تحت پيگرد قرار دهند و با آنها مقابله كنند.
مراقبت پرورشي آغوشي نوزادان نارس
از سوي ديگر رئيس اداره شير مادر وزارت بهداشت با بيان اين كه براي ارتقاي سلامت ذهن و روان نوزادان نارس مراقبت پرورشي آغوشي در بيمارستان هاي كشور اجرا مي شود، مي گويد : اين طرح صرفا براي نوزادان نارس با وضعيت پايدار و مادراني كه تمايل به شركت دارند انجام مي شود.
خليل فريور با بيان اين كه اين طرح بايد صرفا زير نظر پرسنل آموزش ديده NICU و در بيمارستان ها اجرا  شود، گفت: به موجب اين طرح مادر نيز آموزش مي بيند و در صورت تمايل پس از ترخيص در منزل اين شيوه تماس ادامه مي يابد.
وي در توضيح اين طرح ، گفت: در مراقبت پرورش آغوشي كه هم اكنون در برخي از بيمارستان هاي كشور در حال اجراست نوزاد به جاي نگهداري در انكوباتور (دستگاه) به شيوه خاصي در آغوش مادر نگهداري مي شود و ارتباط و تماس پوست با پوست نوزاد و مادر حفظ مي شود. فريور با اشاره به برگزاري كارگاه كشوري مراقبت پرورشي در اسفند ماه 85 ، گفت: اين مراقبت صرفا در بيمارستان ها در حضور پزشك فوق تخصص، پرسنل آموزش ديده و داراي بخش NICU صورت مي گيرد. رئيس اداره شير مادر وزارت بهداشت، با بيان اين كه اين طرح شامل نوزادان مبتلا به زردي نمي شود، گفت: چنانچه پتوهاي ويژه نوزادان مبتلا به زردي به نام فايبروتيك وجود داشته باشد امكان اجرا و پياده سازي اين طرح براي نوزادان مبتلا به زردي هم وجود دارد.
وي با بيان اين كه اين طرح با هدف پيشگيري از بروز عوارض ناشي از پيوند عاطفي مادر و نوزاد در بيمارستان اجرا مي شود، گفت: تماس پوست با پوست مادر و نوزاد، حتي نوزاد سالم، بايد بلافاصله پس از تولد آغاز شود.
فريور در پايان يادآور شد: در اين طرح نوزاد با شيوه خاصي به حالت عمودي در حالي كه دستان مادر آزاد است به بدن مادر محكم مي شود.

پنجره
پرورش عزت نفس كودكان
مهدي ملك محمد
عزت نفس سالم، محافظ كودك در مقابل چالش هايي است كه با آنها روبه رو مي گردد. كودكاني كه احساس خوبي در مورد خودشان دارند زودتر بر تعارضات كنترل مي يابند و در برابر فشارهاي منفي مقاوم هستند. آنها راحت تر لبخند مي زنند و از زندگي لذت مي برند. اين كودكان، واقع بين و عموماً خوش بين هستند.
در مقابل، براي كودكاني كه عزت نفس پاييني دارند، چالش ها مي تواند علت و منبع اضطراب و ناكامي باشد. كودكاني كه در مورد خود، بد فكر مي كنند، زمان زيادي را صرف يافتن راه حل براي مشكلاتشان مي كنند. آنها از افكار خود انتقادي خود به ستوه مي آيند. افكاري همچون من خوب نيستم. ، يا من نمي توانم هيچ كاري را به درستي انجام دهم. آنها ممكن است منفعل، منزوي يا افسرده باشند. در مواجهه با چالش هاي جديد، پاسخ فوري آنها نمي توانم است.
مطلب زير را بخوانيد تا به نقش مهمي كه شما مي توانيد در پرورش عزت نفس سالم در كودكتان داشته باشيد، پي ببريد.
***
عزت نفس يك مجموعه از باورها يا احساسات است كه در مورد خودمان داريم يا ادراكي كه از خود داريم. چگونگي تعريفي كه ما از خودمان مي كنيم بر انگيزش ها، نگرش ها و رفتار و عواطف و همچنين سازگاري هيجاني مان تأثير مي گذارد.
الگوهاي شكل گيري عزت نفس از سال هاي اوليه زندگي آغاز مي شود. براي مثال، هنگامي كه كودك به مرحله مهمي از دوره  رشد خود مي رسد، يك حس پيشرفت را تجربه مي كند كه باعث تقويت عزت نفس مي شود. يادگيري غلت زدن بعد از بارها كوشش ناموفق يا تسلط يافتن بر گذاشتن قاشق به دهان در هرزماني كه غذا مي خورد، تجربياتي هستند كه به او نگرش توان انجام كار را مي آموزند. مفهوم موفقيت پس از تلاش از نخستين سال هاي زندگي شكل مي گيرد. هنگامي كه كودك بارها تلاش مي كند و شكست مي خورد و در نهايت موفق مي شود، تصويري از قابليت هاي خود را به دست مي آورد. همزمان با اين اتفاق، او خود پنداره اي را براساس تعامل با ديگران ايجاد مي كند. به اين دليل است كه نقش پدر و مادر در شكل گيري يك ادراك خويشتن درست و سالم در كودك، كليدي است.
عزت نفس همچنين مي تواند به عنوان تركيب احساس قابليت با احساس دوست داشته شدن، تعريف شود. كودكي كه از پيشرفت خود شاد است اما احساس دوست داشته شدن نمي كند در نهايت عزت نفس پاييني را تجربه مي كند. همچنين، كودكي كه احساس دوست داشته شدن مي كند، اما در مورد توانايي هايش مردد است با يك عزت نفس پايين روبه رو خواهد شد. عزت نفس سالم هنگامي كه بين اين دو تعادل مناسبي حاصل شود، به دست مي آيد.
در همان حال كه كودك رشد مي كند، عزت نفس او در نوسان است و بارها تغيير مي كند. زيرا عزت نفس تحت تأثير تجربيات و ادراكات جديد كودك قرار مي گيرد و اين به آگاهي از نشانه هاي عزت نفس سالم و ناسالم كمك مي كند.
كودكي كه عزت نفس پاييني دارد، تمايل به امتحان چيزهاي جديد ندارد. او اغلب به صورت منفي در مورد خودش صحبت مي كند و جملاتي از قبيل: من هرگز چگونگي انجام اين كار را ياد نخواهم گرفت يا هيچ كس به من توجه نمي كند ، مي گويد: كودك ممكن است تحمل كمي در برابر ناكامي ها داشته باشد، زودتر از ديگران كاري را رها كند يا صبر كند تا فرد ديگري زمام كار را به دست بگيرد. كودك با عزت نفس پايين، بسيار از خود انتقاد مي كند و بسيار زود از خود نااميد مي گردد. اين كودكان، مشكلات موقتي را به عنوان شرايط دايمي و غيرقابل تحمل مي بينند. در مقابل، كودكي كه عزت نفس سالمي دارد، از تعامل با ديگران لذت مي برد. او در موقعيت هاي اجتماعي راحت است و همچنين از فعاليت هاي گروهي لذت مي برد. هنگامي كه چالشي به وجود مي آيد، او قادر است كه براي يافتن راه حل اقدام كند. او در اين هنگام، بدون دست كم گرفتن خود يا ديگران ناخشنودي خود را ابراز مي كند. براي مثال، به جاي اين كه بگويد: من يك احمق هستم ، مي گويد: من اين را نمي فهمم. او نقاط قوت و ضعف خود را مي شناسد و آنها را پذيرفته است.
چگونه والدين مي توانند به پرورش عزت نفس سالم در كودك كمك كنند؟
- به آنچه مي گوييد توجه كنيد. كودكان بسيار به واژه هايي كه والدين استفاده مي كنند، حساس هستند. به خاطر داشته باشيد كه كودكتان را نه تنها براي كار خوبي كه انجام داده است، بلكه همچنين براي تلاش هايش، تشويق كنيد.
- الگوي مثبتي براي كودك باشيد. اگر شما بيش از اندازه در مورد خودتان سختگير باشيد يا در مورد توانايي هاي خود بدبين و غيرواقع بين باشيد، كودكتان نيز مانند شما مي شود. عزت نفس خود را پرورش دهيد تا كودكتان يك الگوي مناسب داشته باشد.
- باورهاي غلط كودكتان را شناسايي كرده و آنها را تصحيح كنيد. به كودكتان كمك كنيد تا معيارهاي صحيح تر و واقع بينانه تري را در ارزيابي خود برگزيند كه اين به كودكتان كمك خواهد كرد تا خودپنداره  سالم تري داشته باشد. ادراك غلط از خود مي تواند ريشه بدواند و براي كودك واقعي شود. براي مثال، كودكي كه در مدرسه، دانش آموز خيلي خوبي است اما در رياضيات مشكل دارد، مي گويد: من نمي تواند رياضيات را انجام بدهم. من يك دانش آموز بد هستم.
اين تعميم نه تنها اشتباه است، بلكه باوري است كه مي تواند كودك را به سوي شكست رهنمون كند. كودكتان را تشويق كنيد تا موقعيتي را كه صحيح است، ببينيد. در مثال بالا، يك پاسخ سودمند مي تواند اين باشد: تو يك دانش آموز خوب هستي. تو در مدرسه عالي هستي. رياضيات تنها يك موضوع درسي است كه تو احتياج داري تا زمان بيشتري را صرف آن كني. من نيز كمك خواهم كرد.

جدول اعداد (سودوكو) 276
009624.jpg
اعداد 1 تا 9 را در هر يك از سطرها و ستون ها و مربع هاي كوچك 3 در 3 طوري قرار دهيد كه فقط يك بار نوشته شود. پاسخ جدول را فردا در روزنامه ملاحظه خواهيد كرد.

اجتماعي
اقتصاد
انديشه
سياست
فرهنگ
كتاب
شهرآرا
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  كتاب  |  شهرآرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |