پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره۴۱۹۶ - Feb 1, 2007
تأملي در شناخت كتابخانه هاي ديجيتالي
دور دنيا با يك كليك
ائلدار محمدزاده صديق
012507.jpg
قدرت ايجاد ارتباط، نه فقط از راه دور و با وسايل امروزي، بلكه از طريق اسناد مكتوب، يك خصيصه ويژه بشر است. توليد، توزيع، نگهداري و كاربرد اين گونه اسناد فعاليت هايي منحصر به انسان هستند كه تاكنون نقش حياتي در تكوين تمدن انساني ايفا كرده اند.
از زمان هاي خيلي دور گردآوري مجموعه هاي منظم اسناد با اهداف و مقاصد گوناگون مرسوم بوده و كتابخانه ها اسناد را از منابع مختلف به ويژه براي كاربرد در تحقيق و مطالعه در خود جاي مي دادند. از طرف ديگر آرشيو ها(بايگاني اسناد و مدارك) عموماً مجموعه هايي از سوابقي را كه به نوعي به يك نهاد خاص مربوط مي شود(همانند يك مؤسسه بازرگاني، يك سازمان دولتي، يك نهاد دانشگاهي و يا كل يك جامعه) به عنوان يادگار و نشانه فعاليت هاي اداري، قانوني و تاريخي آن نهاد گردآوري كرده اند.
در قرن حاضر تأكيد فزاينده اي روي كلمه كاربرد و گسترش راه هاي مؤثرتر و پيشرفته تر سازماندهي اين مجموعه ها شامل تهيه راهنما براي محتويات و مهيا كردن خدمات گوناگون براي كمك به استفاده كنندگان در جهت حصول اطمينان از اينكه به طور حداكثر مورد استفاده قرار مي گيرند، گذاشته مي شود.
به منظور پاسخگويي به نيازهاي گسترده و بالقوه مراجعان، انواع مؤسسات و خدمات تدارك ديده شده است.
در سال هاي اخير كتابخانه هاي ملي، دانشگاهي، عمومي، مدرسه اي، سيار و همچنين خدمات كتابخانه اي براي خانه نشين ها، بيماران بيمارستان ها و خدمات ويژه مربوط به اسناد واطلاعات آرشيوي در كليه زمينه ها با تعددي روزافزون بنيان گذاري شده است.
نياز كنوني به اسناد مورد نظر در بسياري از موارد از طريق ارائه آنها در كتابخانه  مرجع يا اتاق مطالعه يا با امانت دادن آنها مرتفع مي شود و حتي ممكن است اين نيازها با تحويل يك نسخه از اسناد در قطع كامل يا به صورت كوچك شده(ميكروفرم) با پست يا مخابره عين سند مرتفع شود. متن كامل بسياري از مدارك اكنون در سيستم هاي كامپيوتري ذخيره مي شود تا در فاصله كيلومترها دورتر از كامپيوتر روي صفحه مانيتور يا با كمك ديگر دستگاه هاي نمايشي و يا به صورت رونوشت هايي روي كاغذهاي كامپيوتري مورد استفاده قرار گيرد.
امروزه بدون آن كه نيازي به تكثير كليه قسمت هاي يك سند باشد، مراجعان مي توانند به كمك كامپيوتر به جستجوي لغات يا عبارات عمده يا اقلام ويژه اطلاعاتي مورد نظر خود در مجموعه سند بپردازند. شناسايي اسناد خاص با هر شكل و اندازه اي با تهيه اطلاعات كتابنامه كامپيوتري شامل ميليون ها مرجع و ماخذ براي اسناد از انواع مختلفي كه در سرتاسر دنيا منتشر مي شود، اكنون بسيار سهل تر و سريع تر از گذشته است. امروزه از بانك هاي اطلاعاتي شامل داده هاي آماري و علمي نيز مي توان مستقيماً از همين طريق برخوردار شد.
مطابق نظريات ابراز شده، اين گونه سيستم ها ممكن است روزي كتابخانه ها و آرشيوها را بي مصرف و متروكه كنند، ولي درست همانند ديگر تكنولوژي هاي ارتباطي همانند تلويزيون، چنين نوآوري هايي تنها به تكامل روش هاي جاري مي پردازند تا گرفتن جاي آنها و بالنتيجه مورد پذيرش همگان قرار مي گيرند، به طوري كه مثلاً تهيه اقلام ويژه اطلاعاتي يا اطلاعات كتابنامه به وضوح بر روش هاي قديمي و سنتي رجحان دارد.
وسايل ارتباطي جديد مشكلات تازه اي را براي كتابخانه ها و آرشيو ها به همراه داشته است. سند يا سابقه اي كه به طور هميشگي در حافظه كامپيوتر ثبت مي شود، ممكن است هيچ نوع رونوشت ماندني ديگري از آن در دست نباشد تا در يك آرشيو سنتي نگهداري شود.
نياز به برنامه هايي براي توسعه و بهبود وضع كتاب در جهت رفع اين عدم تعادل(بين كشورها) مدت هاست شناخته شده و برخي كشورها  تاكنون به پيشرفت هايي چشمگير نائل شده اند. تسلط فزاينده تكنولوژي هاي جديد اطلاعاتي به موازات تعصب گرايي كه درجهت منافع كشورهاي صنعتي اعمال مي شود، حاكي از آن است كه اكنون زمان فراهم آوردن و اجراي برنامه هاي مشابه در زمينه توسعه و گسترش نظام اطلاع رساني براي كمك به كشورهاي در حال توسعه جهت دست  يافتن به خودكفايي فرا رسيده است.
اولين جرقه ها
ژوزف ژوبرت مقاله نويس قرن نوزدهم فرانسه، يك بار گفته بود: براي يك كتاب خوب، مغز جاي خالي براي پذيرفتن خيلي مطالب را باز مي كند. اما امروزه حافظان ميراث فرهنگي در جهان مشكل پيدا كردن جا براي ميليون ها كتاب را دارند.
انباشته شدن ده ها ميليون جلد كتاب در كتابخانه هاي ملي كشورهاي توسعه يافته، مشكلات گسترده اي را براي استفاده كنندگان كتابخانه ها ايجاد كرده است. در حالي كه استفاده كنندگان كتابخانه هاي كوچكتر دانشگاه ها در سراسر مملكت، از نظر دسترسي به منابع مرجع و كتاب و نشريه و همچنين پرسنل واجد شرايط كتابداري، شديداً در مضيقه و تنگنا قرار دارند. در نتيجه اين مشكلات و مسائل به فهرست درآوردن كتاب ها در كتابخانه ها و تأمين جا براي آنها با مشكل روبه رو شده و باعث شده است عملاً زبان، ميراث فرهنگي و همه سنت هاي يك جامعه با خطر مواجه شود.
به منظور حل اين مشكل دولت هاي مختلف از جمله كشور فرانسه، طرحي را تصويب كرد كه بر مبناي آن كتابخانه ملي با مركزيت وسيع تر و سيستم جديدتري نوسازي مي شود و دسترسي به منابع و ماخذ و كتاب ها نيز خيلي ساده تر و سريع تر و خدمات كتابداري كمتري ممكن مي گردد و كار پژوهشگران و محققين براي دستيابي به منابع تحقيق بسيار آسان مي شود. بر اين اساس، اولين جرقه ها در كشور فرانسه زده شد و 786 ميليون دلار براي اجراي اين طرح تصويب شد. به موجب برنامه  زمان بندي شده اجراي طرح، كتابخانه  مدرن در سال 1995 تكميل و مورد استفاده دانش پژوهان و محققين قرار گرفت. طبق اين طرح كتابخانه  فرانسه در ناحيه سيزدهم پاريس برپا گرديد. رئيس جمهور فرانسه در اين باره گفته بود كه تسهيلات كتابخانه جديد از نوع وسيع ترين و جديدترين در جهان است. در پروژه ايجاد اين سيستم عظيم كتابداري، قصد بر اين است كه كتابخانه ملي از طريق يك شبكه سراسري با تمام كتابخانه هاي دانشگاهي و ايالتي در سرتاسر كشور مرتبط و ادغام شود و سيستم هاي الكترونيكي در اختيار استفاده كنندگان قرار گيرد تا بتوانند به منابع كل مجموعه دسترسي پيدا كنند.
بدين ترتيب و در نهايت اين امر، استفاده كنندگان در هر نقطه اي از خاك فرانسه مي توانند كتاب و منبع مورد نظر خود را در هر يك از مخازن مجموعه با استفاده  از سيستم  فهرست بندي كامپيوتري پيدا كنند.
كتابخانه هاي ديجيتالي
كتابخانه ها داراي اشكال و انواع گوناگون هستند. فناوري چند رسانه اي سبب پديد آمدن كتابخانه هاي تصويري، صوتي و حتي ويدئويي ديجيتالي شده است.
همان گونه كه هزينه هاي ذخيره ديجيتالي به نسبت هزينه فضاي قفسه كتابخانه ها كاهش مي يابد و همزمان با اين كه خدمات الكترونيكي به صورت مفيدتر، ممكن تر، دسترس پذيرتر و قابل استفاده تر درمي آيد، گامي به سوي چالش بزرگ نظام كتابخانه  ديجيتالي جهان(World digital Library System) برداشته مي شود. در كتابخانه  ديجيتالي كاربران لازم است كه به طور همزمان با منابع اطلاعاتي توزيع شده كار كنند كه از لحاظ محتوي، شكل و منابع با يكديگر متفاوت هستند. كاربران بايستي مجموعه هاي بزرگ مواد را در منابع ارائه شده درك كرده و به گونه اي آنها را سازماندهي كنند كه امكان تصميم گيري سريع درباره مناسب بودن يا كلي بودن الگوهاي موجود را در بين مواد بدهد.
با توجه به اين كه كتابخانه ها حداقل سه نقش را در يادگيري ايفا مي كنند، به طوري كه آنها در اشتراك منابع پرهزينه- هم منابع فيزيكي و هم منابع انساني- داراي نقشي علمي هستند، آنها در نگهداري و ساماندهي فنون و عقايد داراي نقشي فرهنگي هستند. سومين نقش كتابخانه ها وظيفه اي است كه از طريق گردآوردن مردم و عقايد آنها در يك مكان ايفا مي گردد. كتابخانه ها به عنوان مراكز ميان رشته اي به شمار مي روند كه داوطلبان فراگيري تمامي رشته ها در آن سهيم اند. در اين بين كتابخانه هاي ديجيتالي در آموزش رسمي داراي وظايف آشكاري هستند و براي معلمان و فراگيران دانش پايه انواع رسانه هايي را فراهم مي كنند. تفاوت آشكار بين كتابخانه هاي سنتي و كتابخانه هاي ديجيتالي در اين است كه كتابخانه هاي ديجيتالي فرصت بيشتري براي كاربران در واسپاري اطلاعات و استفاده از آن فراهم مي كنند. كتابخانه هاي ديجيتالي به عنوان نسخه الكترونيكي كتابخانه  عمومي مطرح مي شوند. در ذخيره الكترونيكي به جاي ذخيره سازي روي كاغذ، سه تفاوت اصلي وجود دارد و آن اين كه ذخيره به شكل الكترونيكي، ارتباط مستقيم براي به دست آوردن ماده و نسخه برداري از نسخه اوليه، صورت مي گيرد. اين تفاوت ها،  تفاوت هاي بيشتري به دنبال خواهد داشت، به طوري كه در نهايت كتابخانه ديجيتالي، ديگر شباهتي به كتابخانه سنتي نخواهد داشت.
سه مشخصه مهمي كه كتابخانه هاي ديجيتالي را متمايز مي سازد، عبارت است از:
۱ - اسناد: مجموعه هاي كتابخانه  ديجيتالي دربرگيرنده اسناد ثابت و هميشگي هستند.
۲ - فناوري: كتابخانه هاي ديجيتالي بر پايه فناوري شكل مي گيرند.
۳ - كاركرد: كتابخانه هاي ديجيتالي به وسيله اشخاصي مورد استفاده قرار مي گيرند كه به طور مجزا كار مي كنند.
يكپارچه سازي اطلاعات
كتابخانه هاي ديجيتالي به عنوان تجلي تحولات در رسانه هاي اطلاعاتي متعلق به آينده اي نزديك هستند و با توجه به اين كه كتابخانه ها سازمان هايي هستند، داراي هدفي معين كه سعي در پشت سرگذاشتن موانع مكاني و زماني دارند، بنابراين وجود آنها وابسته به شكل فيزيكي مدارك نيست. هدف كتابخانه ، برقراري ارتباط بين گذشته و حال و شكل دادن به آينده جامعه است. كتابخانه اين هدف را به وسيله حفظ پيشينه فرهنگي بشري انجام مي دهد. تغيير اين رسالت در آينده نزديك بعيد به نظر مي رسد.
بنابراين تمركز كتابخانه ها بايستي روي فراهم آوري، سازماندهي و اشاعه دانش و اطلاعات باشد و نه رسانه. با ديجيتالي كردن دانش و اطلاعات، هر دو به صورت سيال درآمده و از ظرف خود جدا شده اند. بدين ترتيب، احتمال تغيير در نقش و موقعيت كتابخانه سنتي وجود دارد.
با ظهور فناوري ديجيتالي امكان تلفيق طولي و عرضي دانش و اطلاعات افزايش يافته است. از نظر تاريخي، انتقال دانش و اطلاعات سه مرحله را پشت سر گذاشته است: كلام، دستنوشته و چاپ.
بزرگراه اطلاعاتي به عنوان نتيجه نوشتار الكترونيكي ، چهارمين تحولي است كه حلقه گم شده انتقال فوري دانش و اطلاعات را به وجود آورده است. در حال حاضر امكان انتقال مقادير زيادي صوت و تصوير داده در جهان در يك لحظه واحد وجود دارد.
دانش و اطلاعات
رايانه و فناوري اطلاعاتي، ما را به سوي موج سومي هدايت مي كنند كه تأثير مهمي بر توسعه اجتماعي- اقتصادي بشر گذاشته اند. دو موج اول شامل موج كشاورزي و صنعتي بوده اند.
متخصصان كتابداري و اطلاع رساني بايستي از اين واقعيت آگاه باشند كه امروزه ديگر كار و سرمايه درآمدهاي اصلي نيستند، بلكه به عنوان منبعي راهبردي در توسعه اجتماعي- اقتصادي ملت ها مطرح هستند. در اين زمينه دانش اطلاعات براي رهبري، راهنمايي و حمايت جامعه اطلاعاتي ضروري است. در اين مقوله بين اطلاعات و دانش بايستي فرق قائل شويم. دانش، مجموعه  و تمام آن چيزي است كه براي جامعه شناخته شده است و ارزش اجتماعي بيشتري دارد، حال آن كه اطلاعات مخصوص كاربران بوده و لازم براي توليد و توسعه دانش بيشتر و محصولات مبتني بر دانش است.
كتابخانه ها هميشه از فناوري هاي جديد براي انجام تعهدات اساسي خود بهره گرفته اند و بهره گيري از فناوري ديجيتالي در كتابخانه ها بخشي از اين فرآيند تاريخي است. اصطلاح كتابخانه ديجيتالي، كتابخانه الكترونيكي و كتابخانه مجازي تقريباً به طور مترادف به كار مي روند و هيچكدام اصطلاح دقيق و درستي نيستند. كتابخانه ديجيتالي يا الكترونيكي تقريباً يك معني دارند و يك چيز واحدند كه الزاماً در شبكه قرار نمي گيرند، ولي داراي اطلاعات ديجيتالي همراه انتشارات چاپي هستند. اما كتابخانه  ديجيتالي كتابخانه اي است كه هيچ گونه حد و مرزي فيزيكي ندارد، در سرتاسر جهان گسترده  است و هركس مي تواند از طريق ايستگاه هاي كاري متصل به شبكه به بازاريابي در دنياي اطلاعات بپردازد. به هر حال كتابخانه  ديجيتالي كتابخانه الكترونيكي و كتابخانه مجازي تنها به عنوان وسيله اي براي دست يافتن به اهداف كتابخانه ها و تغيير ظاهر آنها طي زمان هستند.
شبكه سازي و كتابخانه هاي ديجيتالي
كتابخانه هاي ديجيتالي در هر سطحي كه باشند، بايستي جزء جدايي ناپذير شبكه هاي جهاني باشند. ارزش كتابخانه ها و شبكه هاي اطلاع رساني نبايستي كم اهميت تلقي شود. پست الكترونيكي E-mail، پروتكل انتقال فايل(FTP)، تله نت(Telet)، پروتكل انتقال فرامتن(HTTP)، فهرست هاي پيوسته، راهنماها، نقشه ها، پايگاه هاي اطلاعاتي، مجلات الكترونيك، خبرنامه هاي الكترونيكي، گروه هاي بحث، آگاهي نامه ها، گروه هاي خبري يوزنت، آرچي، ورونيكا، وايز، موزائيك، نت اسكيپ و غيره از جمله خدمات ارزشمندي هستند كه از طريق اينترنت قابل دسترسي مي باشند. اين خدمات ما را در دسترسي گسترده به اطلاعات جهاني كمك مي كنند.
بيان ارزش  اطلاعات براي اقتصاد، جامعه و توسعه  فكري تقريباً حالت كليشه اي به خود گرفته است. حال آن كه شبكه، خدمات با ارزشي را براي افزايش دسترسي به دنياي اطلاعات نويد مي دهد. بزرگراه هاي اطلاعاتي انتقال سريع صدا، تصوير و داده ها را به مقدار زياد تسهيل مي كنند.
آموزش حرفه اي
پيشرفت سريع اطلاعات، رشد اينترنت، ساختار اطلاع رساني جهاني، توسعه سخت افزار رايانه هاي شخصي نظير ايستگاه هاي كاري سريع تر، چند منظوره و كاربرپسند و محيط رابط كاربر گرافيكي، كتاب هاي الكترونيكي، پست الكترونيكي و غيره مواردي هستند كه كتابداران و كاركنان كتابخانه ها را ناگزير ساخته اند كه با موقعيت جديد روبه رو شده و به آموزش همگام با فناوري علوم بپردازند. در غير اين صورت خطر در كمين آنان است. اگر كتابداران نسبت به يادگيري فناوري جديد اكراه داشته باشند، بايستي آگاه باشند كه مهارت هاي مديريت اطلاعات در آينده فقط در حوزه اطلاع رساني نخواهد بود. فناوري و ارتباطات شخصي بهتر و افزايش دسترسي مستقيم استفاده كنندگان به اطلاعات الكترونيكي از دلايل درگيرشدن حرفه كتابداري در تنازع بقاست.

نگاهي به جايگاه رسانه ها در آموزش كودكان
كودك و جعبه جادو
012513.jpg
بسياري از والدين تلويزيون، بازي هاي رايانه اي، فيلم هاي كارتوني و ... را هيولاهايي وحشتناك تصور مي كنند و معتقدند كودك بايد تا حد امكان از نزديك شدن به اين رسانه و برنامه ها دور بماند.
اما به عقيده روان شناسان، اولاً  دور نگه داشتن و منع فرد از دستيابي به چيزي او را به سوي دستيابي به آن حريص تر مي كند و درثاني، با انتخاب درست مي توان از طريق همين برنامه ها، بسياري از مهارت ها به ويژه مهارت هاي كلامي- شنيداري را در كودك تقويت كرد.آن چه در پي مي خوانيم نگاهي است به تأثير تماشاي تلويزيون بر كودكان از سن نوزادي تا 6 سالگي. اين پژوهش به همكاري پژوهشگران مركز بهداشت عمومي سياتل و آكادمي علوم  و روان شناسي كودك انجام شده است.
***
روان شناسان معتقدند سه سال نخست زندگي كودك حساس ترين سالهاي زندگي او بوده و كودك از جهت جسمي، ذهني و روحي و حتي رفتارهاي اجتماعي به شدت تأثير پذير بوده و بسياري از آموزه ها را در همين دوران مي آموزد. در طي اين 3 سال، ذهن كودك به شدت متمركز برقراري ارتباط با اجتماع بوده و سعي مي كند مهارت ها را هرچه سريع تر بياموزد و آموخته ها را در ذهن خود جايگزين و هماهنگ كند.
پژوهش هاي انجام شده روي عملكرد مغز نشان مي دهد تماشاي تلويزيون، فيلم و كارتون و ... به شدت روي ذهن كودك تأثير گذار است؛ چرا كه كودك بسياري از رفتارها را از اين رسانه ها مي آموزد. در واقع برخلاف تصور بسياري كه سن آموزش و فراگيري كودك را از 3 سالگي به بعد مي دانند، كودك از بدو تولد تا 3 سالگي اصلي ترين دوره آموزش ذهني، جسمي، اجتماعي و روحي- رواني را گذرانده و در حدود 95 درصد از شخصيت او، در همين دوره سه ساله شكل مي گيرد و پس از سه سالگي تا پايان عمر رفتارها و در حقيقت شخصيت او تكميل و تعديل مي شود. از اين رو روان شناسان كودك تأكيد ويژه اي بر آموزش كودكان از بدو تولد تا سه سالگي دارند.
كودك و رسانه
آموزش هاي ارائه شده از طريق رسانه ها و به طور خاص تلويزيون، بازي هاي كامپيوتري، فيلم و كارتون و ... به شدت بر روي كودكان تأثيرگذار است؛ اما شكل اين تأثير در سنين مختلف گوناگون است.
تأثير تماشاي تلويزيون در نوزادان، تأثيري پس زمينه اي است؛ به اين معني كه پايين بودن سن كودك باعث مي شود تا او در مقابل آن چه مي آموزد، واكنشي سريع و آني نداشته و آن را در پس زمينه ذهن خود بنشاند و سال ها بعد آن را بروز دهد. پژوهشگران آكادمي علوم و روان شناسي كودك معتقدند نوزاد به دليل سن بسيار كم خود نمي تواند واكنش آني به آن چه مي بيند يا مي شنود، داشته باشد و نهايت واكنش او، خنده يا گريه در مقابل برخي صحنه هاي شاد يا ترسناك است كه اين واكنش ها نيز ناشي از تأثير صداي اين صحنه ها است: چرا كه كودك در اين سن توان تفكيك بصري تصاوير را ندارد. از طرفي نوزاد قادر به تفكيك كيفيت برنامه هايي كه مي بيند، نيست؛  اما به راحتي مي تواند از طريق شنيدن، احساس ها را دريافت كرده و از اين طريق نكاتي را به ذهن بسپارد. توجه كنيد به گريه كودك زماني كه صداي مشاجره والدين خود را مي شنود و يا واكنش او به صداي وحشتناك و غيرمنتظره اي كه مي شنود.
از اين رو تماشاي برنامه هاي تلويزيون و يا برنامه هايي از اين دست، به شدت بر رفتار كودكان ؛ حتي از دوران نوزادي تأثيرگذار است.
پس از دوره نوزادي؛ يعني از حدود يك سالگي به بعد كودك ديدن و شنيدن، به ويژه ديدن برنامه هاي تلويزيون، ويدئو، سينما و ... را درك مي كند و ديدن به مهارتي نو براي او تبديل مي شود و اوج اين درك و دانايي هنگام تكميل مهارت صحبت كردن است؛ چرا كه كودك آن چه را كه ديده يا شنيده، به زبان آورده و سعي مي كند آن چه را كه نفهميده، با پرسيدن، فهميده و به ذهن بسپارد؛ اگرچه تماشاي برنامه هاي تلويزيون يا هر رسانه ديگري تأثير به سزايي در رشد ذهني كودك داشته و او با ديدن اين برنامه ها بسياري نكات و مهارتها را مي آموزد؛ اما بايد به دو نكته توجه كرد، نخست اين كه كودك بايد تنها برنامه هاي ويژه سن خود را تماشا كند و دوم اين كه كودك تا سن سه سالگي نياز دارد تا همراه با آموزش مهارت هاي كلامي- شنيداري، رشد جسمي مناسبي نيز داشته باشد؛ كه بي ترديد اختلال در آموزش هاي ذهني- فكري و يا جسمي، مي تواند او را به فردي با شخصيتي يك بعدي و نامتعادل تبديل كند. بنابراين اين چند نكته را به خاطر بسپاريم:
- نوزاد نياز دارد تا با تحرك و بازي، مهارت هاي حركتي را بياموزد؛ كه تماشاي بيش از حد تلويزيون، تحرك را از او گرفته و فراگيري بسياري از مهارت ها را به تعويق مي اندازد.
- كودك در فاصله يك تا سه سالگي، با بازي با همسالان بخش عمده اي از مهارت هاي اجتماعي را مي آموزد كه عدم حضور او در جمع باعث مي شود تا كودك اين مهارت را نياموخته و به فردي درون گرا تبديل شود.
- فراگيري رفع مشكلات شخصي، مهارتي است كه كودك تنها با حضور در اجتماع و ارتباط با همسالان مي آموزد. بنابراين دور ماندن او از اجتماع همسالان و حتي بزرگسالان؛ او را به فردي ناتوان، خجالتي، ترسو و گريزان از اجتماع تبديل مي كند.
روان شناسان اعتياد كودكان به تماشاي تلويزيون و برنامه هايي از اين دست را زمينه ساز فقر اجتماعي كودكان دانسته و معتقدند اعتياد كودكان به برنامه هاي تلويزيوني و ... آنها را از اجتماع دور مي كند كه به دنبال اين محروميت، بعد اجتماعي، احساسي و فرهنگي كودك رشد نيافته و او به فردي گوشه گير، ناتوان، ناتوان در برقراري ارتباط با ديگران، محروم از دوست، ناتوان در فراگيري رفتارها و مهارت هاي اجتماعي و ... تبديل مي شود. در حقيقت كودك با حضور در جمع همسالان و بازي و تفريح، حس اعتماد به نفس، مراقبت از خود؛ رهبري رفتارهاي خويشتن؛ خويشتن داري؛ مهارت  حل مشكلات شخصي؛ تعامل با ديگران؛ احترام به رأي و نظر ديگران؛ مطرح كردن نيازهاي شخصي و عقايد فردي و ... را فراگرفته و به درك بهتري از خود و اجتماع اطرافش دست مي يابد.
ضرورت پرورش همسان حواس پنج گانه در نوزادان و كودكان نكته ديگري است كه بايد به دقت براي آن برنامه ريزي كرد. اگرچه كودك با شنيدن و ديدن برنامه هاي تلويزيوني و برنامه هايي مانند آن، مهارت شنيداري- ديداري خود را تقويت مي كند؛ اما تقويت همسان همه اين حس ها نيازمند برنامه ريزي است: برنامه اي كه در آن به پرورش نيازهاي جسمي و روحي كودك، به صورت متعادل توجه شده باشد.
رسانه، والدين، كودك
به عقيده روان شناسان، تلويزيون زماني مي تواند تأثير مثبت بر رفتار كودك داشته باشد كه اولاً  والدين همواره در كنار كودك باشند و آنچه را كه كودك نمي داند يا نمي فهمد برايش شرح دهند و درثاني تماشاي تلويزيون محدوديتي براي انجام فعاليت هاي جسمي ايجاد نكند.
از اين رو مي توان گفت تماشاي تلويزيون و برنامه هايي از اين دست زماني مي تواند مفيد باشد كه ما اين نكات را به خاطر بسپاريم؛
* برنامه ها را انتخاب كنيم و به او اجازه بدهيم فقط برنامه هاي مناسب سن اش را تماشا كند. اين مسأله نه تنها بايد براي ديدن برنامه هاي تلويزيون كه براي فيلم هاي ويدئو و ... نيز مدنظر قرار بگيرد. اين نكته براي كودكان يك تا 3 سال بسيار مهم است.
* كودكان تا 6 سال نمي توانند واقعيت و رؤيا را از يكديگر تميز دهند. بنابراين طوري برنامه ريزي كنيد كه در حين تماشاي تلويزيون در كنارشان باشيد تا اين قبيل مسائل را برايشان شرح بدهيد. ناآگاهي درباره برخي نكات- مانند ناتواني در تشخيص مرز بين رؤيا و واقعيت- باعث بروز رفتارهاي نادرستي چون دروغگويي مي شود؛ به طور مثال با توضيح كافي مي توان خلاقيت كودك در داستان سرايي را به سمت و سويي صحيح سوق داد و او را به جاي آن كه به فردي دروغگو تبديل شود؛ به نويسنده اي ماهر تبديل كرد.
* به هيچ وجه نگذاريم كودكان برنامه هاي خشن را تماشا كنند. پژوهش ها نشان مي دهد، تماشاي اين قبيل برنامه ها و يا بازي با وسايل بازي و يا بازي هاي رايانه اي خشن آنها را به سوي خشونت، لذت بردن از رفتارهاي خشن و در نهايت بروز رفتارهاي خشن سوق مي دهد. عصبانيت به ويژه رفتارهاي عصبي ناگهاني، مقدمه بروز خشونت و تأثير بارز تماشاي برنامه هاي نامناسب است.
* برنامه هاي آموزشي كه به طور غيرمستقيم مهارت هايي را آموزش مي دهند، بهترين گزينه  هستند. سعي كنيم كودكان را به طور غيرمستقيم به ديدن اين برنامه ها تشويق كنيم. بهترين شيوه استقبال ما از تماشاي اين برنامه ها است.
* تماشاي برنامه هاي ويژه بزرگسالان را براي آنها به شدت منع كنيم. ناتواني در تفكيك رفتارهاي درست و نادرست شخصيت ها، آنها را گيج و سردرگم مي كند. نكته حائز اهميت اين كه اغلب كودكان به دليل آن كه رفتار شخصيت هاي منفي داستان (اعم از داستان هاي طنز يا جدي) برايشان جلب نظر مي كند، دقيقاً  از همان رفتارهاي نادرست الگوبرداري كرده و آنها را تكرار مي كنند. بنابراين منع تماشاي برنامه هاي ويژه بزرگسالان با روشي منطقي و درست فراموش نكنيم.
* تماشاي برنامه مورد علاقه يا بازي رايانه اي مورد علاقه كودك نبايد به وسيله اي براي تشويق يا تنبيه او تبديل شود. لج بازي و عصبانيت واكنش او به منع ديدن و شرطي شدن واكنش او به آزادي ديدن برنامه مورد علاقه اش است.
* تعادلي ميان بازي و تفريح و تماشاي تلويزيون برقرار كنيم.
* اگر كودك به تماشاي برنامه اي كه از نظر ما مناسب نيست، علاقه مند است، به جاي دعوا و جنجال دليل ممنوعيت را به دقت براي او شرح دهيم. اگر قانع نشد، كنار او بنشينيم و نكات منفي برنامه را با روشي درست براي او توضيح بدهيم. مثلاً  رفتار نادرست يكي از شخصيت هاي داستان را از ابتدا تا انتهاي برنامه، با شيوه اي منطقي به او گوشزد كنيم.
* تلويزيون، بازي هاي رايانه اي و ... موجوداتي خطرناك نيستند كه كودك را همواره از آنها دور كنيم؛ چرا كه بسياري از برنامه هاي ويژه كودكان، با هدف آموزش صحيح تهيه و ارائه مي شوند، از اين رو مهم نقش رهبري والدين است كه بايد فرزندشان را به درستي هدايت كنند.
مترجم: مهتاب صفرزاده خسروشاهي
منبع: http://www.metrokc.gov

نگاه
تبصره؛ تو زنده اي!
محمد امين
012510.jpg
يادش به خير! اولين بار با مفهوم عيني و عملي تبصره در دوره دبيرستان آشنا شدم، زماني كه سقف نمره ام براي قبولي به ناپلئوني هم نرسيد و تجديدي را تجربه كردم. اما بدون آن كه خود بدانم، تبصره مدت ها قبل از اين تجربه، در زندگي من حضور داشت. اين كه جناب پياژه مي گويند زمان درك مفاهيم انتزاعي 12 - 11 سالگي به بعد است، فرمايشي كاملاً منطقي و متين است. تبصره در همه مراحل زندگي من بود؛ ولي معناي عملي آن را زماني فهميدم كه از تبصره اي به نام تك ماده استفاده كردم آن موقع بود كه ارزش تبصره را درك و از ته دل دعا كردم كه همه درس ها تبصره اي باشند!
حالا كه زندگي ام را مرور مي كنم، مي بينم كه با تبصره شانس زنده ماندن و زندگي كردن پيدا كرده ام. اگر شما هم زندگي تان را مرور كنيد، شايد در اين باره كه بسياري از امور زندگي تان با تبصره پيش رفته است، با من همراه شويد.
ما كلي زحمت مي كشيم و ماده و قانون درست مي كنيم، اما در نهايت آنچه كه راهگشا مي شود و مشكلاتمان را حل مي كند، تبصره ها هستند. تبصره چيست؟ تعاريف متعددي براي تبصره وجود دارد: راه نفوذ، راه ميان بر، راه دور زدن و خلاصه هر راهي كه باعث شود، به خواسته مان برسيم يا مشكلي را حل كنيم. تبصره الزاماً هميشه با اين واژه شناخته نمي شود و مترادف هاي زيادي دارد، چون: استثناء، پارتي، زيرميزي، باندبازي، و...؛ اگر چه معروف ترين  كاربرد تبصره به مواد و قوانيني مربوط است كه بايد زندگي ها را به اصطلاح ضابطه مند كنند.
وقتي به مشكلي و مانعي در كارتان برمي خوريد، به طور معمول قبل از هر چيز به چه مي انديشيد؟ قرار نيست اين مشكل هميشه مشكلي اداري يا مالي باشد. به سوژه هاي ديگري نيز مي توان فكر كرد.
- ثبت نام فرزندتان در مدرسه اي خاص نياز به انواعي از تبصره ها دارد.
- بستري شدن در بيمارستان، يك عمل جراحي و رسيدگي هاي بعد از آن، بي نياز از تبصره هايي از نوع پارتي نيست.
- يافتن شغل مناسب، معافيت سربازي، ارتقاي شغلي، حل يك مشكل اداري و غيره، در بسياري از موارد با شدت و قدرت تبصره اي كه از آن استفاده مي كنيد، ارتباط دارند.
- گرفتن وام و برخورداري از ساير امتيازهاي مالي هم در موقعيت هاي زيادي تبصره اي است.
- گاهي معروف شدن و به جايي رسيدن هم شامل تبصره مي شود.
- در مورد سخت ترين قوانين هم، باز هم آنچه مي تواند چاره  ساز باشد تبصره ها هستند وكلا معمولاً بر تبصره ها اشراف كامل دارند.
- حتي گورستان و دفن مرده هم بي نياز از تبصره نيست.
- در تربيت و فرزندپروري هم، تبصره ها بيشتر از اصول و مواد رسمي حاكميت دارند.
- در زناشويي كه هيچ! بدون تبصره ها اصلاً نمي توان زندگي كرد!
- رد شدن از يك خيابان و زنده ماندن و جان سالم به دربردن از ميان ماشين ها، يك تبصره جدي است كه به طور معمول آن را ناديده مي گيريم!
- زنده ماندن در هواي آلوده اي كه ميزان آلودگي آن به استانداردهاي جديدي رسيده است! به طور حتم يك تبصره خنده دار است.
- كارمندي كه با هزاران ترفند خود را به سر برج مي رساند، بدون آن كه خود بداند، تبصره اي زندگي مي كند!
- بچه هاي فقير و بيچاره اي كه با فروش گل و آدامس و روزنامه سر چهارراه ها روز خود را سپري مي كنند، مصداق كاملي از زندگي تبصره اي هستند.
- آن هم كه دري به تخته مي خورد و يك شبه پولدار مي شود، مصداقي از تبصره خوش شانسي است.
- جوايز انواع قرعه كشي هاي بانك و شركت ها و كارخانه هاي توليدي به ما نويد مي دهند كه از تبصره ها قطع اميد نكنيم.
- نويسنده اي كه مي خواهد با درآمد نويسندگي زندگي اش را بچرخاند، بايد جايگاه تبصره را در زندگي بپذيرد.
***
و اين چنين است كه همه اصول، مواد، آيين نامه ها و اساسنامه ها و قوانين رسمي و غيررسمي  ما هميشه با تبصره ها همراه هستند. انگار همه مي دانند كه امور زندگي ما بدون اين تبصره ها پيش نمي رود. زندگي همه ما با فرهنگ تبصره اي مي چرخد و كمتر تمايلي به استفاده از اصول و استانداردها نشان مي دهيم. حد وسط، نقطه تعادل و سطح پذيرش رفتارها و عملكردهاي ما معلوم نيست و هر كدام به هر دري مي زنيم تا به آنچه مي خواهيم برسيم. اين به هر در زدن ها و به تعبيري تمايل به خودمداري، تبصره ها را به وجود مي آورند.
با تبصره به دنيا آمدم، چون از قرار معلوم، اصلاً نبايد به دنيا مي آمدم؛ گاهي مدرسه ها و معلماني داشته ام كه با تبصره خوب بوده اند؛ چند بار با تبصره توانستم به كلاس بالاتر بروم؛ با تبصره ها شرايط سخت و دشوار زندگي را پشت سر گذاشته ام، حالا هم هر جا را نگاه مي كنم تبصره ها را مي بينم و گاهي به راحتي گاهي هم به سختي تشخيص مي دهم. فعلاً كه با تبصره زنده ام؛ از كجا معلوم، شايد خودم هم روزي تبصره شوم!

فرهنگ و آموزش
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
سياسي
شهر تماشا
سلامت
داخلي
شهري
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   داخلي   |   شهري   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |