عشق به اهل بيت عليهم السلام، در كليه آثار من تنيده است. الان به درستي يادم نيست كه دقيقاً در چه زماني تصميم گرفتم اين عبارت را در صدر صفحات كتاب بگنجانم. اما، در مواقع مختلف، از خدا خواسته ام ياري ام دهد تا اين عبارت در صفحة نخست كتابم درج شود.
هادي راشد
كتاب باغ ملكوت، دربردارندة مجموعه كارهاي ارزشمند خوشنويسي و نقاشي خط جليل رسولي، هنرمند صاحب سبك معاصر، در 275 صفحه، به چاپ رسيده است. حضور جستجوگر و سخت كوشانة رسولي در چهل ساله گذشته، او را به يكي از تأثيرگذارترين چهره هاي خوشنويسي معاصر تبديل كرده است؛ به طوري كه سخن گفتن در باره او و كارهايش، معنايي ندارد جز، كاوش در ابعاد و زواياي خوشنويسي و هنر روزگار ما. جالب توجه اين كه استاد جليل رسولي د رمقدمه كتاب خود، اين اثر را به پيشگاه سلطان كربلا، امام حسين(ع)، تقديم كرده اند و همزماني انتشار اين اثر با روزهاي محرم و ايام سوگواري سالار شهيدان نيز حسن اتفاقي است كه كمتر رخ مي دهد.
گفت وگو با جليل رسولي، به بهانه چاپ نفيس كتاب باغ ملكوت صورت گرفته، تا روند شكل گيري آثار كتاب و برخي از جنبه هاي فني كار خود را براي ما بازگو كند.
* نگاهي گذرا به كتاب باغ ملكوت، نشان مي دهد كه آثار چاپ شده در آن، شامل انواع خط ها، سبك ها، رنگ ها و شيوه هاي اجراي متفاوتي از كارهاي خوشنويسي و نقاشي خط است. در آغاز گفت وگو، مايليم بدانيم اين آثار در قالب يك مجموعه چگونه شكل گرفته اند؟
- كتاب باغ ملكوت، بعد از جان جانان ، چهار فصل ، يادگار عشق و برگ سبز ، پنجمين مجموعة آثار خوشنويسي و نقاشي خط من است. در هر يك از اين كتاب ها، آثار مربوط به دورة زماني خاصي گردآوري و چاپ شده اند. طبيعت كارهاي خوشنويسي و نقاشي خط، به ويژه در ابعاد بزرگ به صورتي است كه نمايش اصل كار را طلب مي كند. از اين رو، از حدود 35سال پيش كه نخستين نمايشگاهم را برگزار كردم، تا امروز، كارهايم را نخست در نمايشگاه هاي انفرادي ارائه داده ام؛ اما، گذشت زمان نشان داد با توجه به اينكه كارها آرام آرام، به مجموعه هاي خصوصي افراد و اغلب به خارج از كشور انتقال پيدا مي كنند و به دلايل مختلف، فرصت تماشاي گسترده آن ها از علاقه مندان سلب مي شود؛ گردآوري آن ها در قالب كتاب مي تواند امكان ارتباط مستمر كار با مخاطبان خاص و عام را حفظ كند. بر پاية چنين نگاهي و در پاسخ به اظهار لطف فراوان علاقه مندان، به گردآوري آثار و چاپ آن اقدام كردم و كوشيدم تا كارهاي مربوط به دوره هاي مختلف را در دسترس دوستداران آثارم قرار بدهم.
* با توجه به توضيحات شما، آثار چاپ شده در كتاب باغ ملكوت ، چه دورة زماني را در بر مي گيرند؟
- به طور كلي، كارهاي چاپ شده در باغ ملكوت، پس از تجربة نمايشگاهي ام در تالار وحدت (1372) شكل گرفته اند. يكي از دغدغه هاي هميشگي من در طول سال هاي متمادي اين بوده كه در هر نمايشگاه حرف تازه اي براي گفتن داشته باشم. بنابراين، بعد از ارائة مجموعة آثارم در تالار وحدت، در خلوت با خود عهد كردم به افق هاي ديگري چشم بدوزم؛ از تكرار بپرهيزم و تا وقتي كه زبان و فرم مناسب با احساسات دروني ام را پيدا نكنم، دست به اجراي كار تازه اي نبرم.
حاصل دورة تازه تأملاتم در آن سال ها، روي آوردن به فرم هاي مدرني بود كه تا آن زمان در خوشنويسي ايراني تجربه نشده بودند. نمايش اين آثار در فرهنگسراي ارسباران، تعجب همگان را برانگيخت. به طوري كه خيلي از خوشنويسان سنتي را عصباني كرد. اين كارها، هم اكنون در فصل باغ خيال ديده مي شوند. آثار چاپ شده در فصل هاي باغ فردوس و باغ ملكوت نيز به ترتيب، مجموعه هاي آثار نمايشگاهي من در فرهنگسراي نياوران و فرهنگستان هنر است كه به ترتيب، در سال هاي 1379 و 1384 برگزار شدند. بر روي هم، آثار منتشر شده در كتاب باغ ملكوت، حاصل ده سال تلاش و فعاليت هنري است.
* مهم ترين ويژگي آثار جليل رسولي، خلاقيت در به كارگيري انواع و سبك هاي گوناگون خط و بهره گيري از ابزارهاي مختلف در اجراي آثار خوشنويسي و نقاشي خط است. در دوره اي كه به شكل گيري آثار گردآوري شده در اين كتاب انجاميده است؛ چه قالب ها و سبك ها و نيز ابزارهاي جديدي را تجربه كرده ايد؟
- در آثار فصل باغ خيال كه نخستين بار در فرهنگسراي ارسباران به نمايش درآمدند، علاوه بر تنوع بخشيدن به رنگ ها، كوشيدم تا عنصر سرعت را از نگاه زيبايي شناسي، وارد خوشنويسي كنم. اين تلاش به پديدآمدن فرم تازه اي انجاميد كه در آن جلوه هاي بصري خط و رنگ، با حركت توأم شد. ولي، برخي واكنش هاي ناسنجيده در برابر اين تجربه، تا مدت ها مرا به اين فكر فرو برد كه چگونه مي توان قواعد و اشكال سنتي خط نستعليق را با رويكردي نو اجرا كرد؟ به طوري كه در هويت سنتي خط و قواعد و اشكال هندسي آن چنان كه در آثار متقدمان ديده مي شود، هيچ تغيير و تصرفي صورت نگيرد؛ تا اين كه روزي، به طور اتفاقي، از من خواهش كردند خطي براي چاپ روي جلد كتابي در باره معماري بنويسم و بعد از چاپ، نسخه اي از آن را نيز براي من فرستادند. مرور و مشاهدة گاه به گاه تصاوير اين كتاب، به يك باره ذخاير ناخودآگاه تصاوير و خاطرات من از معماري را در ذهنم به چرخش در آورد و دانستم كه گم شده من در معماري پيدا مي شود. فضاهاي معماري، طاق ها، مقرنس ها، كاشي ها، شيوه هاي تابش نور و شكستگي آن در عبور از شيشه ها؛ شيشه هايي كه شكستگي تابش نور از خلال آن ها در خانة پدري، ذهن كودكي ام را از طيف هاي گوناگون نور و رنگ انباشته بود. پس بر آن شدم تا اجراهاي سنتي خط را در هاله اي از جلوه هاي بصري بر گرفته از معماري سنتي به نمايش در آورم. اين فكر، به تلفيق خط با فضاهاي معماري انجاميد، و جاي خالي تذهيب و صفحه آرايي خط را در برخي از آثارم پر كرد. براي ارائه بهتر كار و درآوردن اين طرح ها در قالب ها و اشكال مدور، مجبور شدم از مقواهاي ماكت و تيغ برش استفاده كنم كه بسيار سخت بود و تكنيك اجراي آن براي بسياري از خوشنويسان، هنوز هم ناشناخته است و تا به حال نديده ام كه كسي آن را با همة ظرافت هايش اجرا كند.
در برخي ديگر از آثارم بريده هايي از تذهيب هاي قديمي را كنار خط نشاندم، تا پيوستگي خط با ميراث گذشتگان را، نه فقط در سبك و اجراي سنتي آن، كه در ديگر جلوه هاي بصري آن نيز نشان داده باشم.
در كارهاي فرهنگسراي نياوران، هر چند براي اولين بار، از خط غبار تا قطعه نويسي را اجرا كردم؛ از گرايش اصلي خودم كه همان نقاشي خط است غافل نبودم و براي تنوع بخشيدن به اجراهاي گذشته، تكنيك هاي نقاشي خط را به صورت ظريف و در مقياس ريز، كنار كارهاي نزديك به خوشنويسي سنتي به كار گرفتم. اين شيوة اجرا از برجستگي نقاشي خط در كنار اجراهاي سنتي مي كاست، و براي همين، ديدن آن به اندكي دقت و تأمل بيشتر نياز دارد.
* آثار نمايش داده شده در فرهنگسراي نياوران را به طور كامل چاپ كرده ايد؟
- بله، شما مي توانيد اين كارها را كه بر روي هم 78 تابلو بودند، در فصل باغ فردوس ، از كتاب باغ ملكوت ببينيد.
* در مجموعة آثار نمايشگاهي باغ ملكوت، كه در فصل باغ ملكوت از همين كتاب، به چاپ رسيده اند؛ چه فرم ها، امكانات بياني و ابزارهاي جديدي را تجربه كرده ايد؟
- اجراي كارهاي باغ ملكوت، پس از وقفة كوتاهي كه برگزاري نمايشگاه نياوران پيش آورد، شروع شد و بالطبع، با توجه به تكنيك ها و شيوه هاي اجراي جديدي كه در طول بيش از چهل سال خوشنويسي بدان دست يافته بودم، كوشيدم تا كارهاي قوي تري پديد آورم. از حيث ابزار، وسيلة تازه اي در اجراي اين كارها به كار نبرده ام. در عوض، از تجربه هاي گذشته در استفاده از ابزار به طور آزادتر و گسترده تري استفاده كرده ام. مثلاً، به نوشتن با قلم هاي چوبي بزرگ روي آوردم. مي دانيد زماني كه من قلم هاي شش تا هفت سانتي را تجربه كردم، نوشتن با چنين قلم هايي، آن هم در ميان خوشنويسان سنتي بي سابقه بود.
از طرف ديگر، كادرها و نمادها يادآور فضاي معماري ايراني را كه در كارهاي نمايشگاهي نياوران، براي تزئين به كار بسته بودم، اين بار به زمينة كار كشاندم و براي بيان مفاهيم و القاي بهتر آن، به كار گرفتم. مثلاً در كار صفحة 187 كتاب، به كمك كادربندي با كاشي توانستم مفهوم نهفته در متن شعر را كه همان آرزوي پرواز و رهيدن از كالبد خاكي است؛ به نمايش در آورم.
*در برخي از كارهاي شما، تمايل فراواني به تلفيق اختصاصات ذاتي، و هنجارهاي هندسي انواع مختلف خط، به ويژه خط شكسته نستعليق، يا خط تعليق، با خط هاي عربي، مانند ثلث و محقق و ريحان، ديده مي شود؛ و اين غير از هم نشيني چند نوع خط در يك صفحه است. تا جايي كه به ياد مي آوريم، اين گرايش از گذشته هاي دور در كارهاي شما ديده شده است؛ آيا در اين تجربه ها، به ابداع خط خاصي نظر داشته ايد؛ يا تنها در پي تنوع بخشيدن به جلوه هاي بصري و نمايشي خوشنويسي بوده ايد؟
- از ديد من ابداع خط، پديده اي جمعي و اجتماعي است و در پاسخ به نيازهاي كاربردي مشخص صورت مي بندد و اين طور نيست كه به ارادة فردي بستگي داشته باشد.
از سوي ديگر، تلاش براي ابداع خطي تازه از راه تغيير تراشيدگي حروف و نحوة اتصال آن ها با يكديگر، دست كم در خط نستعليق به جايي نمي رسد. به ويژه از نظر زيبايي شناسي، چرا كه گذشتگان ما در اين كار، خط نستعليق را به تكامل رسانيده اند. تغييرات سبكي خط نيز، از نظر تاريخي به تدريج صورت گرفته است. در اين باره مي توان به برخي اختصاصات سبكي، مانند كشيده ها اشاره كرد كه در فاصلة زماني ميان ميرعلي تبريزي، تا ميرعماد و پس از او تا كلهر، به تدريج از ميزان بلندي آن كاسته شده؛ يا بزرگي دواير، به تدريج جمع تر شده است.
كار اصلي هنرمند خوشنويس، دادن بعد زيبايي شناختي به خط است كه در نهايت به ماندگاري آن و آثار نگاشته شده بدان خط كمك مي كند. تجربة كار با خطوط مختلف، به من شناساند كه دواير، سطوح، كلفتي و نازكي خط هاي متفاوت هر گاه با بينش زيبايي شناسي همراه شود و با سرعت اجرا، و جلوة بصري و رنگ بياميزد، مي تواند به پديدآمدن فرم هايي پويا و ماندگار كمك كند. از اين رو، همواره كوشيده ام تا در برخي از كارهايم، بسته به نوع خط و جنس قلم، فارغ از چارچوب سنتي قواعد آن خط، به تلفيقي از هم نشيني سطوح و دواير در كنار هم بپردازم. اين كار، هرگز به منزلة ابداع خط خاصي صورت نگرفته، بلكه تنها تلاش براي گسترش بخشيدن به امكانات بيان شخصي و مفاهيم فرهنگي ناب بوده است.
* پيش از اين، در ميان كارهاي مربوط به دوره هاي گذشته شما- نظير كارهايي كه در نمايشگاه چهار فصل به نمايش درآمدند و بعدها نيز در كتابي به همين نام به چاپ رسيده اند- با اجراي يك تم، يا فرم، در چند قالب مختلف، با رنگ ها و زمينه هاي متفاوت آشنا شده بوديم. شما در نمايشگاه باغ ملكوت، مصراعي از سروده هاي مولانا را، دست مايه اجراي چهل اثر، با فرم ها، جلوه هاي بصري و شيوه هاي اجراي چندگانه نموده ايد؛ چه شد كه به چنين تجربه اي رهنمون شديد؟
- اگرچه استفاده از رنگ و ابزارهاي نقاشي در كارهاي من، از اولين نمايشگاه تا كنون ادامه داشته؛ اما، توجه به فرم و تكنيك هاي اجراي كارهاي مدرن، با نمايشگاه چهار فصل شروع شده است. در آن دوره من شعرهاي مولانا را در چند تابلو به صورت آبستره و مدرن كار كردم. در اين نوع كار، همان طور كه بارها در مصاحبه هايم گفته ام، يك شيفتگي به انسان دست مي دهد و حالت بي خودي چنان در انسان اوج مي گيرد كه اصلا خودش را حس نمي كند. در چنين حالتي وقتي قلم به دست مي گيريد بيشتر حس مي كنيد كه داريد نقاشي مي كنيد تا خوشنويسي. يعني يك احساس رهاشدگي ناب و مطلق، با رنگ و اشكال مختلف تركيبي كلمات و حروف يگانه مي شود و به پديد آمدن فرم مي انجامد. در كارهاي باغ ملكوت، فرم را به عنوان شخصي ترين امكان بيان احساسات دروني كشف كردم و تلاش نمودم تا فراتر از ابزار، نوع خط، انواع طرح ها و زمينه ها با آن روبرو شوم. در واقع آن طرح هاي از پيش انديشيده و طرح ريزي شده، در لحظه اجراي كار، با حسي از بداهه پردازي توأم شد و به پديدآمدن فرم هايي انجاميد كه حتي براي خود من نيز ديگر تكرار شدني نيستند.واقعيت اين است كه براي من، خط، رنگ، ابزار، مفاهيم و... مقوله هايي هستند كه من از طريق آن ها به كشف خودم مي پردازم. من به خوشنويسي هم چون يك گذرگاه و سلوك روحي نگاه مي كنم. اين را هم بگويم كه در كارهاي نمايشگاهي باغ ملكوت، نسبت فرم با ابزار كار بسيار حساب شده است. مثلاً، در باغ ملكوت از حيث ابزاري، رنگ اكروليك را به طور گسترده اي به كار گرفتم. رنگ اكروليك بر خلاف رنگ روغن كه فرصت بيشتري براي پرداخت مي دهد؛ به سرعت خشك مي شود، و فرصت هر نوع تغيير و ساخت و ساز را از هنرمند مي گيرد. در نتيجه پاي عنصر سرعت به اجراي كار كشيده مي شود و همين ويژگي، به هنرمند جسارت مي دهد تا در اجراي كار، به آن حس دروني كه در لحظه شكل مي گيرد و شناخته مي شود، مجال بروز بدهد. در سايه همين حس است كه فرم اثر هنري در حالتي مكاشفه آميز، كامل مي شود.
* چاپ يك اثر هنري را مي توان تجربه اي هم سنگ اجراي آن به شمار آورد. با توجه به اين كه در باغ ملكوت، مجموعه اي نزديك به 200 اثر نفيس و رنگارنگ به چاپ رسيده، و شما در كليه مراحل، بر كار چاپ و توليد فني كتاب نظارت داشته ايد، اين تجربه را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- همان طوري كه در آغاز گفت و گو نيز گفتم، از دست دادن آثار هنري، طبيعتاً امري ناراضي كننده است. در برابر، گردآوري و چاپ آثار، به ماندگاري آن كمك مي كند. البته اين كار خالي از زحمت نيست. تجربة چاپ كتاب هاي قبلي نشان داده بود كه نظارت دائمي بر مراحل مختلف چاپ بسيار ضروري است. من در اين كتاب، برخي از مراحل كار نظير عكس برداري را به تنهايي انجام دادم، و در مراحل ديگر، مانند ليتوگرافي، بررسي نمونه هاي آزمايشي چاپ، و صحافي، و ساير مراحلي كه معمولاً خوانندگان محترم اين گفت و گو با آن سر و كار ندارند، به طور شبانه روزي در كنار دست اندركاران زحمت كش بخش هاي مختلف حضور داشته ام؛ تا اين كه به لطف حضرت حق، موفق شدم شاهد چاپ نفيس كتاب در هيأت كنوني آن باشم.
طبيعي است كه چاپ كتابي با اين كيفيت از حيث صفحه آرايي و رنگ بندي، بدون همكاري و لطف و زحمت كليه عزيزاني كه در مراحل مختلف با آن سر و كار داشته اند، مقدور نبود. اين عزيزان براي من احترام هنري ويژه اي قائل بودند و از هيچ تلاشي براي بهتر شدن كار دريغ نكردند. از لطف همة آنان سپاسگزارم.
* در صفحات آغازين كتاب، باغ ملكوت را به سلطان كربلا ، تقديم نموده ايد، آيا در اهداي كتاب اشاره خاصي نهفته است؟
- عشق به اهل بيت عليهم السلام، در كليه آثار من تنيده است. الان به درستي يادم نيست كه دقيقاً در چه زماني تصميم گرفتم اين عبارت را در صدر صفحات كتاب بگنجانم. اما، در مواقع مختلف، از خدا خواسته ام ياري ام دهد تا اين عبارت در صفحة نخست كتابم درج شود. من از جواني، هر سال در مراسم محرم شركت كرده ام و توانايي قلمم را از بركت عشق به اهل بيت، به ويژه، حضرت علي(ع) و امام حسين(ع) مي دانم.