عكس: مهدي بيات
مريم جمشيدي
اشاره:
هيچ كس نمي تواند انكار كند كه زنان ايران در پيروزي انقلاب اسلامي در سال 57، حضور چشمگير و فعالانه اي داشته اند.
زناني كه بي هيچ چشمداشتي همراه مردان به خيابان ها آمدند تا زمينه را براي حضور رهبرشان آماده كنند. اما اين انقلاب چه دستاوردي براي اين زنان داشته است؟به همين منظور در آستانه سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي با زهرا شجاعي درباره حضور زنان و سهم آنان از انقلاب به گفت وگو نشستيم.
وي كه به مدت هشت سال، رئيس مركز امور مشاركت زنان در دوره رياست جمهوري سيد محمد خاتمي بوده است، در مرور آن روزها، مي گويد كه علاوه بر مشاركت فعالانه در راهپيمايي هاي آن دوران، در اولين روزهاي ورود امام(ره) به ايران نيز، به عنوان خبرنگار، مسئول جمع آوري اخبار در محل استقرار ايشان يعني مدرسه علوي بوده است.
* به عنوان اولين سؤال، برگرديم به روزهاي قبل از پيروزي انقلاب و اينكه خانم زهرا شجاعي، در آن روزها چه مي كردند؟
- در سال 1357 زهرا شجاعي دانشجوي سال سوم دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران بود و همزمان در مدرسه رفاه كه قرار بود امام پس از ورود به تهران، به آنجا بروند، در مقطع راهنمايي تدريس مي كرد. ازدواج كرده بود و هنوز فرزندي نداشت. در آن ايام ما هم همگام با مردم درتظاهرات و راهپيمايي ها شركت مي كرديم. يادم مي آيد كه در راهپيمايي عظيم تاسوعا و عاشورا كه روز نوزدهم و بيستم آذر 57 برگزار شد، مسئول انتظامات خواهران بودم. روز قبل هم، در مسجد لرزاده جلسه توجيهي بود و به اتفاق ديگر خانم ها كه مسئوليت انتظامات را برعهده داشتند، در جريان تصميم ها قرار گرفتيم. ازجمله اينكه قرار شد در آن روز هيچ عكسي جز عكس امام(ره) بالا نرود و برخلاف ديگر راهپيمايي هاكه روزهاي قبل برگزار مي شد، از عكس افراد و گروه هاي مختلف سياسي كه مورد علاقه مردم بودند، استفاده نشود.
اجازه بدهيد كه اين نكته را عرض كنم كه در تحليل تاريخ حتماً بايد فضاي آن زمان را در نظر بگيريم ممكن است كه در فضاي امروزي، با مرور حوادث گذشته، درس و عبرت بگيريم، اما به نظرم حذف برخي از حوادث يا وقايع لطمه بزرگي به انديشه و واقعيت زده است لذا اجازه بدهيد بگويم كه در راهپيمايي هاي آن دوران عكس افراد ديگري نيز وجود داشت، اما تعدادشان كم بود و نكته ديگر اينكه تمام آنها زير سايه و چتر امام حركت مي كردند. درواقع عباي امام به قدري بزرگ بود كه تمام گروه هاي سياسي تحت امر ايشان جمع مي شدند. به هر حال قرار شد آن روز جز عكس امام، عكس ديگري بالا نرود و البته ما به اين امر اعتراض كرده وتوضيح خواستيم و در پاسخ گفته شد كه قرار است در اين راهپيمايي يك رفراندوم سياسي مطرح شود تا تمام دنيا بفهمند كه همه مردم رهبري امام را پذيرفته اند. در اين راهپيمايي بود كه شاه با هلي كوپتر حضور مردم را از نزديك ديد و بعدها در خاطراتش نوشت كه آن روز من فهميدم مردم مرا نمي خواهند.
همچنين دوازدهم بهمن روز ورود امام به كشور، مراسم استقبال رسمي كوچكي در فرودگاه با حضور نمايندگان اقشار مختلف برگزار شد كه قرار بود 50 دانشجو هم حضور داشته باشند. اما به توصيه حضرت امام كه توسط حاج احمد آقا در جريان جزئيات امور قرار مي گرفتند تعداد دانشجويان 150 نفر شد كه باز هم به توصيه امام نيمي از آنان دختر بودند و نيمي ديگر پسر.به هر حال آن روز دانشجويان و گروه سرود مدرسه علوي در بالكن سالن استقبال مستقر شدند و در طبقه پايين اولين گروهي كه ايستادند روحانيون بودند، سپس نمايندگان گروه ها و احزاب سياسي قرار گرفته بودند و همچنين نمايندگان تجار و معلمان و غيره. سپس حضرت امام وارد شدند و محمد اصفهاني كه آن موقع كودك بود، قرآن قرائت كردند و من در آن مراسم افتخار نمايندگي دانشجويان دختر را داشتم.
همچنين دومين ديدارم با حضرت امام در مدرسه علوي انجام شد كه به عنوان معلمان مدرسه رفاه خدمت امام رسيديم و من در آن جلسه محو جذبه و ابهت ايشان بودم به طوري كه در طول آن نشست، گريه مي كردم.
* با توجه به اينكه حضوري فعال در آن مقطع داشتيد، حضور زنان را چطور مي ديديد؟
- در مقطع انقلاب، به علت نوع برخورد و رويكردي كه حضرت امام نسبت به زنان داشتند، يك نقطه عطف در مشاركت سياسي ايران به وجود آمد. بد نيست يك گريزي به گذشته بزنيم. در گذشته نه چندان دور از انقلاب اسلامي مي توان زنان ايران را به دو گروه تقسيم كرد. درواقع به قول شريعتي زنان به دو دسته سنتي و مدرن تقسيم مي شدند. درواقع مي توان اين گونه هم گفت كه يك سري زنان مذهبي بودند كه به دور از مسائل سياسي و اجتماعي و هر گونه مسئوليت دولتي، در خانه حضور داشتند و كانون خانواده را گرم نگه مي داشتند، حالا در بين اينها مي توان دسته بندي ديگري هم به شكل زنان روستايي، خانه دار و عشاير داشت اما به طور كلي مشاركت توده اي زنان در قبل از انقلاب كم بود زيرا فضا، فضاي مناسبي نبود و به علت مسموم بودن، كمتر زني مشاركت سياسي و اجتماعي داشت و از اين رو به علت آنكه رژيم سلطنتي حضور زنان را در قالب الگوي غربي و كاملاً ابزاري برنامه ريزي مي كرد، زنان بايد براي حضور در عرصه اجتماع، خيلي از ارزش ها را زير پا مي گذاشتند. همچنين از هر چهار زن ايراني، يك نفر باسواد بود. بنابراين حداقل هاي لازم و لوازم مشاركت يعني سواد و آگاهي وجود نداشت. همچنين اگر به عقب تر برويم، افتتاح مدارس دخترانه از دوره رضا خان و ايجاد گروه هاي فعال زنان كه زمينه ساز كشف حجاب شد، مقدمه اي بود براي حضور ويتريني و رشد گلخانه اي زنان. از سوي ديگر مي بينيم كه در آخرين دوره مجلس ملي زمان شاه، بيست نماينده زن حضور داشت. همچنين چند سناتور و يك وزير زن وجود داشتند. اما در بطن جامعه نه تشكل هاي سياسي وجود داشت نه سازمان هاي غير دولتي. در آن دوران كلاً هجده NGO وجود داشت كه اشرف پهلوي به عنوان سردمدار دفاع از حقوق زنان، سازمان زنان ايران را با گردآوري آنها، به عنوان انجمن خيريه راه اندازي كرد.
حضرت امام و روحانيون متعهد و روشنفكر به جاي مقابله دفعي با اين حركت رژيم سلطنتي، يك حركت ايجابي را آغاز كردند. يعني تأسيس مدارس دخترانه اسلامي و تشويق خانواده هاي مذهبي به اعزام دخترانشان به دانشگاه ها و تأسيس انجمن هاي اسلامي دانشجويي و ايجاد مراكز مذهبي و وجود مبلغين مذهبي زن منجر به ايجاد يك جريان روشنفكر مذهبي در دانشگاه ها شد.
بنابراين دست پروردگان مكتب سياسي امام با نگاهي روشنفكرانه به تشويق خانواده هاي مذهبي براي رشد و آگاهي دخترانشان پرداختند. از اين رو در دهه پنجاه دختران دانشجويي بودند كه با حجاب اسلامي به دانشگاه مي رفتند و اين در حالي بود كه آن زمان يك نگرش بود كه دختراني كه به دانشگاه مي روند، حتماً بايد بدون حجاب باشند.
بدين ترتيب نوع نگاه امام به زنان مبني بر حضور فعالانه آنها بود. اين جمله را بارها تكرار كرده ام كه حضرت امام فرمودند زنان بايد در مقدرات اساسي جامعه حضور يابند. واژه واژه اين جمله قابل تفسير است. ايشان جواز نمي دهند بلكه مي گويند بايد و اين حالت وجوب را مي رساند و باز هم جالب اينجاست كه تأكيد مي كنند مقدرات اساسي كشور هم در كجاها رقم زده مي شود؟ كجا تصميمات كلان و مهم جامعه گرفته مي شود؟ در شوراهاي عالي، در هيأت دولت، مجلس خبرگان و... تصميمات سرنوشت ساز كشور اتخاذ مي شود.
بدين ترتيب به علت نگاه ارزشمند امام به زن كه برگرفته از مكتب اسلام بود، باعث حضور زنان در فعاليت هاي انقلاب مي شد و اين چنين نيمي از افراد حاضر در راهپيمايي ها را زنان تشكيل مي دادند و البته همزمان، بودند بزرگان و علماي ديني كه مي گفتند شنيدن صداي زنان در راهپيمايي خلاف شرع است و مخالف مشاركت آنان بودند. بنابر اين در نتيجه چنين نگاه و انديشه اي است كه در مجلس خبرگان قانون اساسي، يك زن حضور پيدا مي كند. اين گونه بود كه نهالي با عملكرد امام درباره زنان و لزوم حضور آنان كاشته شد و ما ثمره آن را امروز مي بينيم.
* به نظر شما بارزترين تفاوت ايجاد شده در وضعيت زنان ايران قبل و بعد از انقلاب چه مي باشد؟
- به نظرم بارزترين و در عين حال مهم ترين تفاوت، احترام گذاشتن به زنان در بعد انقلاب است. اگرچه هنوز خواسته زنان مطرح است. شاه در كتاب انقلاب سفيد زن را چنين تعريف مي كند كه بايد زيبا و فريبا باشد و اين تعريف را شما مقايسه كنيد با تعريف امام از زن قرآن كريم انسان ساز است و زن نيز انسان ساز يا اين كه زن مبدأ خيرات است همواره نوع نگاه حاكمان و رئيسان دولت ها، در كل جامعه نيز تسري داشته است. در دوران قبل از انقلاب صرف زيبايي زن و فريبكار بودن او در نظر گرفته مي شود و آثار آن در فيلم هاي سينمايي و در عرصه فرهنگ و هنر آن زمان ملاحظه مي شد. اما بعد از انقلاب زنان ما از يك احترام و از يك ارزش خاصي برخوردار شدند.
گرچه هنوز به آن جايگاه و منزلگاهي كه خواهانش هستند، دست پيدا نكرده اند. اما اين تمايز كاملاً در جامعه مشخص است. به لحاظ كمي نيز مي توان به مقوله سواد اشاره كرد قبل از انقلاب 25 درصد زنان سواد داشتند در حالي كه امروز بيش از 80 درصد زنان از نعمت سواد برخوردارند.همچنين زنان در مشاغل تخصصي رشد پيدا كرده اند. البته برخي منتقدان مي گويند شما به چه چيز افتخار مي كنيد؟ قبل از انقلاب 6/12 درصد زنان شاغل بودند و اكنون نيز همين درصد از زنان شاغلند! اما در پاسخ به اين افراد بايد گفت كه اگر اين آمار آناليز شود، متوجه مي شويم كه بخش زيادي از اين 6/12 درصد، مربوط به مشاغل تخصصي است در حالي كه قبلاً زنان شاغل، بيشتر در كارهاي خدماتي حضور داشتند لذا محتواي اين آمار و درصد تغيير كرده و نوع اشتغال آنان به لحاظ علمي و تخصصي تغيير اساسي داشته است.
* نگرش ها نسبت به حضور زنان در جامعه پس از پيروزي انقلاب اسلامي چه تغييراتي كرده است؟
- بعد از پيروزي انقلاب، مشاركت زنان بر خلاف دوران قبل از انقلاب به صورت سراسري افزايش يافت و اين در حالي است كه در قبل از انقلاب مشاركت گروه نخبگان زياد بود. اما در جريان انقلاب اسلامي اين روند برعكس شد يعني مشاركت گروه زنان نخبه افزايش مهمي نيافته است و در عوض مشاركت عمومي زنان بالا رفت.
طبق آخرين آمار، 56 درصد زنان در انتخابات شركت كرده اند در حالي كه 52 درصد مردان در انتخابات حضور داشتند و اين يعني اين كه به نظر مي رسد احساس مسئوليت و علاقه مندي زنان به مشاركت نسبت به مردان بيشتر است. اما مشاركت نخبگان و برگزيدگان زن كه در مقام تصميم گيري حضور پيدا مي كنند، نياز به يك سري مقدمات و ابزار دارد.
پس از پيروزي انقلاب، مجلس خبرگان قانون اساسي تشكيل شد و از هفتاد عضو، تنها يك زن در آن حضور داشت. شايد بتوان گفت كه مردم به تعداد زنان بيشتري رأي ندادند اما از طرف ديگر بايد گفت كه زمينه براي تربيت و پرورش نيروهايي كه بتوانند در اين سطوح فعال باشند، چقدر آماده بوده است؟ طبيعي است كه قبل از انقلاب چنين زمينه اي فراهم نبود. به همين ترتيب در اولين دوره مجلس شوراي اسلامي چهار زن به عنوان نماينده انتخاب شدند و به ترتيب در دوره هاي بعدي افزايش يافت.بنابر اين ما يك روند رو به رشدي در گروه نخبگان زن در بعد انقلاب، مشاهده مي كنيم. البته در سال هاي اول، اين روند بسيار كند بود اما بعد از زمان جنگ، گويي كه سرعت بيشتري به خود مي گيرد.
همچنين توسعه نهادهاي مدني نشان دهنده آن است كه جنبش اجتماعي زنان در حال شكل گيري است.
البته اين جنبش طيف وسيعي است كه دو سر آن با هم خيلي فاصله دارند. يعني اگر شما مجموعه اهداف، خواسته ها و مطالبات زنان را در كنار هم بگذاريد، يك خواست مشتركي دارند، اما اختلاف سليقه هم وجود دارد با اين حال آنچه براي ما مهم است وجود روح خودباوري و اعتماد به نفس در زنان و جامعه پذيري آنان در سطوح مختلف است و اين دستاورد بزرگي است. همچنين يك باور عميق در كل جامعه به وجود آمده و آن اين كه زنان محدود به يك سري مشاغل سنتي و كليشه اي نيستند.
از سوي ديگر تغييرات مشابهي را هم در نگرش عموم جامعه شاهد هستيم. طبق نتايج به دست آمده از يك تحقيق كه در چهار منطقه متفاوت به لحاظ فرهنگي در كشور انجام شده، هر چهار منطقه معتقد بودند كه اهميت آموزش دختران و پسران در يك سطح است و ديگر اين كه هيچ كدام نگاه منفي نسبت به اشتغال زن در خارج از خانه ندارند و اگر اين را با ضد ارزش بودن فرهنگ اشتغال زن در محيط غير از خانه، مقايسه كنيم مي بينيم كه در حال حاضر، كار كردن زن يك ارزش هم محسوب مي شود. لذا وقتي انقلاب به پيروزي نرسيده بود، زنان شركت كننده در راهپيمايي ها، خواسته مشخصي نداشتند.
اما بعد از انقلاب، زنان به تدريج شروع به مطرح كردن انتظارات خود كردند و اين امر به علت افزايش آگاهي و بلوغ فكري آنان رخ داده است.