دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵
جمهوريت و اسلاميت در نگاه امام خميني (ره)
حق مردم
009840.jpg
عظيم ايزدي اودلو
در بحبوحه تحولاتي كه انقلاب براي عزل رژيم پيشين ايجاد مي كند، رهبران آن با اين سئوال مواجه مي شوند كه نوع حكومت جايگزين چيست و براي تحقق ايده آل ها و آرمان هايش به منظور تحقق عدالت و آزادي و تامين حق مردم به چه مسائل و با چه شيوه اي مي انديشد. مقاله حاضر در پاسخ به سئوالات بالا، به جستجو در كلام امام خميني(ره)، رهبر فقيد انقلاب اسلامي ايران پرداخته است.

در حالي كه بعضي از علما از دخالت در سياست اجتناب كرده و به امور علمي صرف در حوزه ها اشتغال داشتند، علماي ديگري به طور روز افزون به موضع گيري سياسي عليه حكومت مي پرداختند. در ميان علماي سياسي مهم ترين چهره امام خميني(ره) بود. امام خميني در همان سال هاي اوليه زندگي خود در قم از طريق سخنراني هايي كه درباره اخلاق ايراد مي كردند توجه ديگران را به خود جلب كرده بود. اين سخنراني ها كه نقطه عزيمت آنها كتاب معروف منازل السائرين خواجه عبدالله انصاري در زمينه سير و سلوك اخلاقي بود به مسايل سياسي نيز گوشه چشمي داشت و مخاطباني را حتي از اصفهان و تهران به خود جلب مي كرد.
امام مطلب خود را با استناد به قرآن، آغاز مي كند (قال الله تعالي قل انما اعظكم بواحده ان تقومواالله مثني و فرادي- آيه 46 سوره سبا). امام بر اين نكته تاكيد مي كند كه پيامبران براي خداوند قيام كرده اند؛ انبيا در حالي كه كاملا مجذوب تامل درباره خداوند بوده اند، براي تغيير شرايط اجتماعي و سياسي انسان ها قيام كرده اند. برعكس، مسلمانان امروزي فقط به خاطر منافع دنيوي قيام كردند و نتيجه آن هم، حاكميت بيگانگان و عوامل آنها مانند رضا شاه بود.(1)
بنابراين امام، اسلام را ديني سياسي تلقي مي كند و مي گويد: از جمله مسايلي كه در اسلام فراموش نشده سياست و شئون مختلف آن است. همچنين معتقد است: اسلام تمامش سياست است، اسلام را بد معرفي كردند و اساسا عملكرد پيامبر اكرم(ص) و ائمه معصومين، بيانگر توجه آنان به اين حوزه بسيار مهم بوده است.
امام(ره) با انتشار كتاب كشف الاسرار در سال 1323 به شدت به كتاب اسرار هزار ساله كه توسط حكمي زاده كه يكي از شاگردان احمد كسروي بود، پاسخ داد. جنبه سياسي اين كتاب از اين جهت است كه در آن حمله اي شديد و بي امان به سياست هاي رضا شاه (و به طور تلويحي به جانشين او) شده بود. براي اولين بار در اين كتاب بود كه امام(ره) انديشه سياسي خود را پيرامون حكومت اسلامي مطرح كرده است.
برگزاري كلاس هاي درس ايشان در قم همواره با جهت گيري سياسي و انتقاد از حكومت همراه بوده است. ايشان در كلاس هاي درس فقه خود كه معمولا مهم ترين موضوع در برنامه درسي حوزه ها محسوب مي شد الهام بخش و تعليم دهنده نسل كاملي از علما بود كه بعدا به سازمان دهندگان انقلاب تبديل شدند. مشخصه بارز درس هاي امام(ره)، توانايي در ارتباط دادن فقه با عرفان و ملاحظات عقلاني و سياسي بود. (2) از سال 1340 امام حمله مستقيم خود را عليه رژيم پهلوي آغاز كرد. در واقع 15 خرداد 42 نقطه عطفي در مخالفت امام(ره) با خودكامگي شاه و سلطه آمريكا در ايران محسوب مي شود. در سال 41، اين مطلب به تدريج آشكار شد كه با ظهور امام خميني، نوع كاملا جديدي از رهبري مذهبي تحقق يافته است . امام(ره) در سال 43 ضمن مخالفت شديد با تصميم مجلس براي اعطاي مصونيت سياسي به پرسنل نظامي آمريكا(كاپيتولاسيون) مي گويد: ديروز ممالك اسلامي به چنگال انگليس و عمال آن مبتلا بودند، امروز به چنگال آمريكا و عمال آن...  (3 ) در نتيجه اين مخالفت، امام(ره) اول به كشور تركيه و بعد به عراق تبعيد شدند.
امام(ره) در سال 1350 با انتشار كتاب ولايت فقيه ، نوعي انقلاب فكري و ايدئولوژيكي به وجود آوردند، زيرا در آن كتاب به طور مستقيم مشروعيت سلطنت را زير سئوال برده و از حكومت فقهاي شايسته اسلامي حمايت كرد. در واقع انديشه سياسي امام(ره) در باب حكومت ديني به طور مبسوطي در اين كتاب مطرح شده است. ايشان با اعلان اين نكته كه حكومت اسلام، سلطنتي هم نيست تا چه رسد به شاهنشاهي و امپراتوري ، ماهيت حكومت اسلامي مورد نظر خود را به اين شكل بيان مي كند: حكومت اسلامي نه استبدادي است و نه مطلقه، بلكه مشروطه است. (4)
به طور كلي انديشه سياسي امام(ره) در كتاب ولايت فقيه ، بدين قرار است: نخست اين كه سلطنت به طور اساسي و بنيادي محكوم است. امام مي گويد كه شخص رسول(ص) از امپراتوري رم و شاه ساساني خواست كه از قدرت حكومت شاهنشاهي و نامشروع خود دست بردارند. حتي قيام امام حسين(ع) به منظور حفظ اسلام از سقوط به دامن حكومت سلطنتي بود. بنابراين در اسلام سلطنت ولايت عهدي وجود ندارد. دوم اين كه قوانين اسلام، در قرآن و سنت پيامبر(ص) همه دستورات و احكامي را كه بشر براي سعادت و كمال خود احتياج دارد، شامل مي شود. جامعه اسلامي براي پياده كردن اين قوانين و چگونگي جلوگيري از انحرافات، نيازمند به وجود پيامبر(ص) و ائمه معصومين بود. اما پس از آنها اين وظيفه فقهاي اسلامي است كه حكومت كنند. بنابراين حاكميت بايد رسما به فقها تعلق گيرد .
اما امام(ره) در طرح انديشه حكومت ديني، هيچ وقت نقش و جايگاه مردم را در اين نظام ناديده نگرفته است، بلكه حكومت اسلامي مورد نظر ايشان بخشي از مشروعيت خود را از حضور و مشاركت مردم به دست مي آورد. بنابراين در انديشه سياسي امام، اسلاميت و جمهوريت مبناي مشروعيت حكومت ديني را تشكيل مي دهند. تاسيس جمهوريت و تحقق دموكراسي به عنوان ارزش هاي برآمده از مدنيت جديد و هماهنگ كردن آنها با ارزش ها و موازين شريعت اسلامي از اهداف و برنامه هاي اصلي انقلاب اسلامي به رهبري امام(ره) بود كه به بهترين وجه در قالب حكومت جمهوري اسلامي تحقق پيدا كرد. شايد در تاريخ تفكر شيعه، امام(ره) اولين كسي است كه به تاسيس مبناي جديد مشروعيت قدرت سياسي پرداخته كه همان نظريه مشروعيت الهي مردمي است، يعني حكومت اسلامي در همه مسائل، غير از قوانين الهي بايد مبتني بر مشاركت همه مردم باشد. در حقيقت حقوق مبنايي مردم در تعيين سرنوشت سياسي خود در كنار قوانين اسلامي به رسميت شناخته شده است. به رسميت شناختن جمهوريت و اسلاميت همان چيزي است كه امروز از آن به مردم سالاري ديني ياد مي شود.
بر همين اساس ايشان نوع حكومت مورد نظر خويش را جمهوري معرفي كرده و پس از پيروزي نيز بر جمهوري اسلامي، نه يك كلمه بيش و نه يك كلمه كم به عنوان شكل حكومت تاكيد مي كردند.
واژه اسلاميت و جمهوريت براي نخستين بار به تاريخ 22/7/1357 در مصاحبه امام(ره) با خبرنگار روزنامه فيگارو مطرح شد. امام در بدو ورود به فرانسه، در پاسخ به اين سئوال كه عمل شما داراي چه جهتي است و چه رژيمي را مي خواهيد جانشين رژيم شاه كنيد؟ نوع حكومت اسلامي را جمهوري اسلامي معرفي كردند. (5 ) باز امام(ره) در مصاحبه با روزنامه تايمز انگلستان و در پاسخ به اين سئوال كه حكومت اسلامي چيست؟ مي گويند كه حكومت اسلامي، حكومتي مبتني بر عدل و دموكراسي و... است . (6 ) امام(ره) همچنين در مصاحبه با لوموند به تاريخ 22/8/1357 درباره ماهيت جمهوري مي گويند كه جمهوري به همان معنايي است كه همه جا جمهوري است . (7) در واقع تفسير امام از جمهوري اسلامي، قرائتي جديد از آموزه هاي مملكت داري در حوزه انديشه سياسي تشيع است. در انديشه سياسي امام جمهوريت و اسلاميت دوشرط لازم بر اي استمرار مردم سالاري ديني به حساب مي آيند. مراد امام(ره) از دموكراسي اين است كه مردم سرنوشت شان را خودشان به دست گيرند و مظهر اين، شركت در انتخابات، اعم از انتخابات مربوط به قانون اساسي، مجلس، رياست جمهوري و... است. بنابراين از اين ديدگاه، دموكراسي بعد جمهوريت حكومت ديني را تشكيل مي دهد. بدين ترتيب امام(ره) معتقد هستند كه دموكراسي در درون خود اسلام نهفته است و اين طور نيست كه از بيرون به آن تحميل يا اضافه شود. امام در پاسخ به خبرنگار روزنامه تايمز كه پرسيد: دنياي غرب، شناخت صحيحي از حكومت اسلامي شما ندارد پاسخ دادند: ما خواستار جمهوري اسلامي مي باشيم، جمهوري فرم و شكل حكومت را تشكيل مي دهد واسلام محتواي آن فرم را كه قوانين الهي است .   (8)
بدين سان امام(ره) از جمهوري اسلامي، نظامي را مراد مي كند كه مردم با شركت در انتخابات، سرنوشت سياسي خودشان را تعيين مي كنند. چنين نظامي نقطه مقابل ديكتاتوري و خودكامگي است. بنابراين با اين ديدگاه، تعيين حكومت و نخبگان سياستگذار جزء حقوق ملت است. جمهوري اسلامي نيز كه با آراي عمومي آنان ايجاد شده، بايد در كليه اموراتش متكي بر آرا و ديدگاه مردم باشد. از اين رو مراد از جمهوريت در انديشه سياسي امام، تكيه بر مردم است و مي گويد: در اين جمهوري يك مجلس ملي مركب از منتخبان واقعي مردم، امور مملكت را اداره خواهند كرد .   (9)
البته مشاركت مردم در سرنوشت سياسي خود، تنها محدود به انتخاب رئيس جمهور، نمايندگان مجلس و نظارت بر عملكرد آنان نيست، بلكه حتي عزل و بركناري آنان را نيز در بر دارد. امام مي گويد: در جمهوري، حق است و مردم مي توانند بگويند نه، (10 )
اسلاميت و جمهوريت كه به بهترين شكل در نظام جمهوري اسلامي تحقق پيدا كرده يكي از ابتكارات امام در حوزه انديشه سياسي اسلام بوده است. چنين حكومتي از يك سو بايستي پاسدار حق و حقوق ملت باشد و از سوي ديگر بايد شرايط لازم را براي ارتقاي معنوي، اخلاقي و فكري شهروندان جامعه اسلامي فراهم كنند.

منابع:
۱ - سلسله پهلوي و نيروهاي مذهبي به روايت تاريخ كمبريج، ترجمه عباس مخبر، انتشارات طرح نو، تهران، 1371، ص۳۰۳.
۲ - همان، ص 304.
۳ - جان فوران، مقاومت شكننده، ترجمه احمد تدين، انتشارات رسا، تهران، 1382، ص 543.
۴ - امام خميني(ره) ولايت فقيه، حكومت اسلامي، انتشارات امير كبير، تهران، 1374.
۵ - امام خميني(ره)، صحيفه نور، ج،۲ انتشارات مركز مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي، تهران 1361، ص 36.
۶ - قادري، حاتم، انديشه هاي ديگر، انتشارات بقعه، تهران، 1378، ص 316.
۷ - صحيفه نور، ج 2، ص 145.
۸ - صحيفه نور، ج 4، ص 157.
۹ - صحيفه نور، ج 2، ص 160.
۱۰ - صحيفه نور، ج 2، ص 155.

نگاه
روح من بت شكن است
فروزان آصف نخعي
در نگاه ميشل فوكو، انقلاب اسلامي ايران حاوي عمقي معنوي است كه نگرش مردم ايران را به خود مي رساند. به زعم وي مردم ايران با انقلاب اسلامي به نتيجه اي بس شگفت رسيده اند. اين نتيجه چيزي نيست جز تجديد نظر در شيوه زندگي؛ شيوه اي كه مايل است به اصل خود برگردد. ماركس معتقد بود انديشه هگل بر سر ايستاده بود و او نظام فلسفي وي را برروي پاهايش قرار داد، به نحوي كه تاريخ تغذيه كننده از روح، اينك بر ماديت خود استوار شده است. اما آيا اين تئوري قادر بود حركت انقلاب ايران را برمبناي جوهر ستيزندگي طبقات در برابر سلطه توضيح دهد. از نظر فوكو چنين امري ممكن نيست زيرا اساسا چنين جبهه طبقاتي در انقلاب ايران ايجاد نشده است. با اين همه يكي از ملاك هاي اساسي كه شناخت مردم در هر انقلابي را ميسر مي سازد، شعارهاي آنان است.
در خلال انقلاب اسلامي ايران يك شعار تبلور برجسته اي يافت: روح مني خميني، بت شكني خميني . اين شعار شايد همان تعبير فوكو از انقلاب ايران باشد كه آن را روح يك جهان بي روح ناميد . جهان زيست اين شعار در استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي نهفته بود. شعاري كه قادر است تمامي توان تاريخي سنت فكري ايران زمين را به ميدان آورده و استغناي مبتني بر گذشته گرايي حتي مثبت را به چالش بكشد.
اين سخن فوكو صحيح است كه ملاك غرب براي شناخت اين انقلاب كه مبتني بر ديناميك تضادهاي دروني و طبقاتي از يك سو و حضور ديناميك سياسي تحت برخورد با ايدئولوژي حاكم است كافي نيست و بايد به معنويت دروني آن بيش از گذشته توجه كرد. اين معنويت خواهان تغيير همه جانبه در روح و روان افراد، جامعه و ملت متبلور است. به عبارت ديگر تغيير در روش بودن، بايد هاي جديدي را پيش روي مردم ايران مي گذاشت؛ بايدهايي كه از تصميم بزرگ آنان ناشي مي شد: تغيير از مشي خواري و ذلت در زندگي به مشي بت شكني. از اين رو مردم با تشخيص هويت تاريخي خود، آن را فرافكني كرده، خواهان آن هستند رهبرشان در صفوف مردم، رسالت تاريخي پيشتازي جريان بت شكني را به عهده بگيرد. بي ترديد چنين شعاري در بطن خود نمي توانست جز از طريق سنت مذهبي، تغذيه شده و به آرايش نيروها بپردازد. در اين ميان فرهنگ عاشورايي آتشي بود بر خرمن جريان بت شكن، كه آن را تغذيه تئوريك و در خود آگاهي مردم نقش تعيين كننده ايفا مي كرد. به عبارت ديگر در انقلاب ايران افق معنايي مردم و رهبري آن در جريان تاريخ بت شكني، با يكديگر يكي شده بود.

انديشه
اقتصاد
اجتماعي
سياست
فرهنگ
شهرآرا
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  شهرآرا  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |