يكشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۵
كارشناسي حقوقي و قضائي مجموعه زيرتيغ
دادگاهي شبيه صحنه نمايش
الهام اناري
010677.jpg
مجموعه تلويزيوني زيرتيغ به كارگرداني محمدرضا هنرمند، اين روزها پرطرفدارترين سريال روي آنتن است. 76 درصد بينندگان تهراني اين مجموعه آن قدر با آن ارتباط برقرار كرده اند كه داستان زيرتيغ را واقعي مي دانند. اين روزها همه به دنبال پايان ماجرا هستند و قسمت هاي پاياني را با دقت بيشتري مي بينند. كار به جايي كشيده كه پاي مطبوعات زرد هم به ماجرا باز شد و هر شماره از قول منابع موثق، پاياني براي اين سريال پيش بيني مي كنند.
اما بازي خوب بازيگران و كارگرداني حرفه اي هنرمند، باعث نشده برخي ايرادهاي اين مجموعه از نگاه كارشناسان پنهان بماند، البته اشتباه نكنيد. منظور ما منتقدان تلويزيوني نيستند، اين بار كارشناسان حقوقي و قضائي وارد ميدان قضاوت شده اند و اين مجموعه را از منظر حقوقي نقد كرده اند. دادگاه و زندان و قضاوت نقش پررنگي در اين سريال دارد، پس لازم است مسائل حقوقي به درستي در داستان مطرح شوند. اما مجموعه زيرتيغ در اين مورد چقدر به اصول وفادار بوده است؟
دكتر علي نجفي توانا، حقوقدان و وكيل دادگستري معتقد است كه مجموعه زيرتيغ در مقايسه با ديگر مجموعه هاي تلويزيوني از اين نظر چند قدم جلوتر است اما با اين وجود، چند ايراد اساسي به آن وارد مي داند.
دكتر توانا مي گويد: از مجموعه هايي كه با يك زمينه اجتماعي به بررسي معضلات و مشكلات مردم مي پردازند انتظار مي رود با توجه به دقايق و ظرايف قانوني و حقوقي و يا از لحاظ عمل قضائي، ضوابط را رعايت كنند. وجود برخي اشكالات در مجموعه هاي اتفاقا موفق، باعث انتقال اطلاعات غلط به مخاطب مي شود و براي خانواده ها بدآموزي دارد و خطرناك است.
بهاءالدين خرمشاهي حقوقدان و وكيل دادگستري نيز همين نظر را دارد و مي گويد: اگر طرح مسائل، خلاف قوانين جاري باشد، جنبه بدآموزي دارد و نقش دادستان، رئيس دادگاه، تقاضاي اولياي دم و محكوم نبايد خارج از رويه محاكم تصوير شود، چون تاثيرگذار است. اگر دادرسي از لحاظ شكل و ماهيت درست نشان داده نشود، تاثيرات مخربي دارد و حتي ممكن است در تصميم گيري هاي اولياي دم واقعي در محاكم جدي، موثر باشد.
دكتر محمد سيف زاده نيز معتقد است زيرتيغ در مقايسه با ديگر مجموعه هاي تلويزيوني ضعف حقوقي كمتري دارد اما باز هم چند اشكال به آن وارد است. اين كارشناس و حقوقدان مي گويد: مكان رسيدگي به جرائم، نحوه احضار و جلب شهود و متهم و ديگر مواردي كه قاضي حق تخلف از آن را ندارد، در مواردي اصلا رعايت نشده است.خاكي، معاون دادستان تهران نيز با اظهار تاسف از اينكه در مجموعه هاي تلويزيوني ايراني بيشتر به بعد تراژيك قصه كه هيجان انگيز و احساساتي است، توجه شده و مجموعه از بعد حقوقي كارشناسي نمي شود مي گويد: در فيلم هاي هاليوودي اين موارد به خوبي رعايت مي شود. به عنوان مثال در پليس آهني از همان ابتدا قانون آيين دادرسي كيفري آمريكا، به درستي نمايش داده مي شود و نحوه استفاده از وكيل و... كارشناسي شده است.
اما كارشناسان همگي بر اين عقيده اند كه حضور يك كارشناس حقوقي و قضائي در سريال هايي نظير زير تيغ يك امر ضروري است.
دكتر نجفي توانا مي گويد: در اينگونه مجموعه ها، بايد با استفاده از نظر حقوقدان سناريو تنظيم شود. زير تيغ از اين منظر با اشكال قانوني و رعايت ضوابط مواجه است كه مي توانيم در دو گروه شكلي و محتوايي به آن بپردازيم. از لحاظ شكل  رسيدگي به پرونده، قتل در دادگاه كيفري استان رسيدگي مي شود و اين دادگاه از پنج قاضي تشكيل شده است، در حالي كه در اين مجموعه دادگاه يك قاضي دارد.
ديگر آن كه از لحاظ ماهيت، با توجه به تاكيد فراواني كه به قتل مستوجب قصاص در اين سريال شده، بهتر بود به مخاطب اطلاعات درستي راجع به اين قتل ارائه مي شد و نيز اطلاعاتي در مورد چگونگي وقوع حادثه و اينكه امكان قصاص در مواردي كه اولياي دم متعدد هستند چگونه است و...، اينكه تا دو قسمت قبل هم تاكيد بر ولي دم بودن پسر خانواده بود در حالي كه تمام اولياي دم بايد اظهارنظر كنند و در اين مجموعه گفته نمي شود كه همسر مقتول در اين زمينه حقي ندارد. اما خرمشاهي با مثبت برشمردن حضور يك وكيل دادگستري به عنوان مشاور حقوقي در مجموعه زير تيغ مي گويد: حقوقدان و وكيل به مسائل حقوقي مجموعه هاي اينچنيني جهت مي دهند. حقوقدان براي تشريح نوع سيستم دادرسي، تقاضاي قانوني و... بايد چارچوبي ترسيم كند و كارگردان هم از آن چارچوب خارج نشود. حتي در گذشته در مواردي شاهد هتك حرمت وكيل و قاضي بوديم و مسائلي كه در علم واقع اتفاق نمي افتد، به چشم مي خورد.
اما باز هم زير تيغ مشكلات حقوقي دارد. نمي دانم تاريخ وقوع ماجرا چه زماني بوده اما در دادگاه جنايي، يك هيأت پنج نفره به عنوان قاضي حضور دارند اما در مجموع حضور جواد طوسي به عنوان كارشناس در اين مجموعه باعث شده شكل و سيستم دادرسي و ماهيت قضائي تا حد مطلوبي به درستي رعايت شود
دادگاهي شبيه صحنه نمايش
دكتر سيف زاده، كه مجموعه زير تيغ را به دقت از نظر حقوقي موشكافي كرده به نكات جالبي در مورد عدم رعايت مسائل حقوقي در اين سريال اشاره مي كند و مي گويد: در اين مجموعه برادر مقتول (قدرت) به ميل خود شاهدي را به دادگاه مي آورد و بر دادگاه تحميل مي كند. حال آنكه تحقيق از شهود تابع قواعد و مقررات قانوني است. با آنكه صحنه قتل به خوبي بازسازي شده و قاتل نه قصد قتل داشته و نه حتي ايراد صدمه عمدي كرده يعني قصد فعل داشته و نه قصد نتيجه، كه حاصل آن قتل غيرعمد است، معهذا اين مورد به عنوان قتل مورد بررسي قرار مي گيرد.
خاكي نيز با تاكيد بر همين نكته مي گويد: ظاهرا كارگردان نمي دانسته در سيستم قضائي ايران چه تغييراتي رخ داده است. حضور بازپرس در صحنه قتل الزامي است ولي ما بازپرس سرصحنه قتل نديديم. اولين مرحله رسيدگي دادسرا است كه آن هم حذف شده بود. در مرحله اي كه پليس وارد داستان مي شود، به دنبال جمع كردن ادله نيست و اينها يك نفر را مي گيرند و منتظر اقرار او هستند، يعني اقرار محور است در حالي كه بايد دلايل علمي جمع آوري شود. در اين مجموعه دختر متهم در حالي در دادگاه صحبت مي كند كه جزو شهود پرونده نيست. در دادگاه واقعي قاضي به متهم مي گويد شما قاتليد و متهم بايد از خود دفاع كند، در حالي كه دادگاه زير تيغ بيشتر تراژيك و هيجاني است و صحبت هايي خارج از موضوع پرونده در آن رد و بدل مي شود.
دكتر نجفي توانا معتقد است زير تيغ بحث اخذ رضايت از اولياي دم را به خوبي مطرح كرده و در اين مورد، بسياري از نكات را رعايت كرده است؛ اما باز بر اين نكته تاكيد دارد كه فيلم ها و سريال ها، نقش مهمي در آموزش مردم دارند.
بهاءالدين خرمشاهي نيز با تاكيد بر وجه مثبت مجموعه زير تيغ در ايجاد حس بخشش و گذشت، معتقد است اين گونه سريال ها بايد از منظر جامعه شناسانه و روان شناسانه نيز به خوبي كارشناسي شوند؛ كاري كه متاسفانه در اغلب مجموعه هاي تلويزيوني انجام نمي شود. دكتر سيف زاده، صحنه درگيري بين خواهر و برادر را در قسمتي كه خواهر حاضر به قصاص متهم نيست ، را از نكات قابل توجه و مثبت اين مجموعه مي داند و مي گويد : صحنه در گيري بين خواهر و برادر كه بر مبناي احساس نفرت و كينه است و برادر به تحريك عموي خو د تصميم به قصاص دارد، بسيار خوب از كار درآمده است. در اين صحنه وقتي اوضاع توفاني مي شود، مادر طرف پسر را مي گيرد،ظاهراً اين منطق برخي از مردم است كه مي گويد حق با زور است و اين هوشمندي قابل تحسين است. اما از سوي ديگر در اين مجموعه، به چند اتهام در يك مرجع رسيدگي مي شود، در حالي كه در واقعيت اين طور نيست و هر اتهامي دادگاه مخصوص به خود را دارد. در زير تيغ دادگاه سرقت يا خيانت در امانت تشكيل مي شود و نيمه تمام رها شده و دوباره در همين مرجع به اتهام قتل عمد رسيدگي مي شود. صحنه دادگاه اين مجموعه بيشتر به صحنه يك نمايش شبيه است كه هنرپيشه ها در آن حرف هاي قشنگي مي زنند كه با واقعيات جامعه انطباق ندارد. در اين مجموعه همه چيز از دادگاه آغاز مي شود، در حالي كه تحقيقات مقدماتي مي بايست در دادسرا و توسط بازپرس به عمل بيايد. در زير تيغ قرارهاي تاميني و موافقت يا مخالفت دادستان با آن و صدور كيفرخواست نيز روشن نيست. در كشور ما بچه ها از سنين ابتدايي در كتاب هاي درسي خود با مراجع قضائي آشنا مي شوند و به همين خاطر لازم است اين موارد، در مجموعه هاي تلويزيوني رعايت شود. خاكي نيز معتقد است نحوه ارتكاب قتل در اين سريال بسيار حرفه اي به تصوير كشيده شده اما در ادامه تشخيص نوع قتل اشتباه صورت گرفته است. معاون دادستان در توضيح اين مطلب مي گويد: تصوير كردن نحوه رسيدگي به جرم در مجموعه بايد به درستي تصوير شود زيرا در غير اين صورت توقع نابه جا در بعضي مردم ايجاد مي شود، بارها پيش آمده كه اين صحنه هاي خارج از واقعيت فيلم ها و سريال ها باعث شده، مردم تصور كنند دادگاه ها همين گونه است. فيلم ها نبايد قانون را برعكس تحويل مردم بدهند .

با مسعود ده نمكي درباره اخراجي ها
هيچ قالبي براي من وجود ندارد
مريم درستاني
010689.jpg
010680.jpg
بيشتر كارگردانان سه چهار فيلم جنگي جشنواره امسال اولين تجربه اين ژانر را پشت سر گذاشتند. محمدحسين لطيفي با فيلم روز سوم مازيار ميري با فيلم پاداش سكوت ، كيومرث پوراحمد با اتوبوس شب و مسعود ده نمكي با فيلم اخراجي ها . اين چهار كارگردان معتقدند فيلم شان بر اساس واقعيت و مستندات اجتماعي ساخته شده است. هر چند كه در اكران عمومي مشخص مي شود هر يك از اين فيلم ها چه نگاه تازه اي به مقوله دفاع مقدس داشته اند.مسعود ده نمكي با ساخت دو مستند به جايگاه كارگردانان فيلم بلند وارد شد.
***
* اولين فيلم بلند سينمايي شما مثل دو مستند قبلي تان (فقر و فحشا و كدام استقلال و كدام پيروزي) در جشنواره و پس از آن هياهوي زيادي ايجاد كرد.
- فيلم من داراي يك سري شخصيت هاي حقيقي است كه در طول جنگ نيز با آنها برخورد داشته ام. يعني در ادوار مختلف آدم هايي را كه مي شناختم در يك قصه گنجاندم و سعي كردم به نوعي نگاه خاص به جنگ و مقوله آدم هاي جنگ داشته باشم.
* درست است كه مي گويند اين جمع بازيگرها و اين راش هاي فراوان هنگام ضبط فيلم، حكايت از يك نگاه ديگر مي كند؟!
- اخراجي ها، اعتراضي است به نگاه كليشه اي آدم هاي جنگ كه هميشه به آنها تك بعدي نگاه مي شده است. به نظر من اين آدم ها، اسطوره هاي دست نيافتني هستند و يا فرشته هايي هستند كه سوپرمن بودند.
* حالا آدم هاي شما چطوري  اند؟
- در فيلم هاي جنگي هم آدم ها شبيه هم هستند. مثلاً ما هيچ وقت ترس در آنها نمي بينيم به نظرم اين نگاه كليشه اي مخاطب را با تكرار همراه كرده بود. شهيد خرازي (فرمانده لشكر امام حسين(ع)) درست مي گفت: كه مطبوعات ما جنگ را درشت مي نويسند، درست نمي نويسند به نظر من اين تفكر در عرصه سينما نيز حاكم شده است.
* در تعريف روابط بين آدم ها و جنگ به چه تعريفي رسيديد؟
- به نظر من اخراجي ها شروع راهي است كه بهتر بتوان به ابعاد اين مسأله پرداخت. همان طور كه گفتم ما هيچ وقت پيروزي را در كنار شكست نشان نداديم، يا شجاعت را كنار ترس نشان نداريم، ولي در اخراجي ها سعي شده شمايي از اين مسائل باشد. آدم هاي متفاوتي كه مي آيند و با واكنش هاي متفاوت مواجه مي شوند، اما در هر حال در جبهه هستند.
* حتماً اين آدم هاي متفاوت در جبهه، تضادهايي را هم ايجاد مي كنند كه درام قصه شما را شكل مي دهند؟
- مسلم است، يك مضمون عرفاني با گفتگوي طنز موقعيت در ژانر جنگي ارائه شده است. اين آدم ها وقتي وارد جبهه مي شوند نگاه هاي متفاوتي دارند. اخراجي ها مي تواند شروع راهي باشد. اگر كه ما دچار افراط و تفريط نشده باشيم و ساختارشكني نكرده باشيم. تنها تلاش شده نوآوري كنيم.
* زمان نوشتن فيلمنامه به بازيگر ها هم فكر كرده بوديد؟
- تقريباً ، ولي در انتخاب بازيگرها محمدرضا شريفي نيا و حبيب الله كاسه ساز نيز من را همراهي كردند.
* گردآوري اين همه بازيگر كنار هم و با توجه به اولين تجربه كارگرداني شما چگونه به وجود آمد، شايد به خاطر حضور محمدرضا شريفي نيا بود؟
- تا آنجايي كه يادم هست من به هر كس كه پيشنهاد دادم پذيرفت، مثلاً اكبر عبدي خودش تا فيلمنامه را خواند قبول كرد. به طوري كه ما در انتخاب بازيگرها دچار مشكل مي شديم.
* جمع اين همه بازيگر كه بيشترين آنها تجربه هاي اول بازي در يك فيلم دفاع مقدس را پشت سر مي گذاشتند، چگونه بود؟
- ما جمعاً 30 بازيگر اصلي داشتيم كه 15 تا چهره بودند، انتخاب آنها بر اساس مضمون فيلم است. عبدي و حيايي، كمتر در فيلم هاي مربوط به دفاع مقدس بازي داشتند يا ارژنگ اميرفضلي، اما جالب است كه در برابر آنها ما آدم هايي را داريم كه در كارهاي دفاع مقدس حضور پررنگي داشتند. مثل سيدجواد هاشمي كه در تنها فيلمي كه شهيد نمي شود اين فيلم است، يا عبدالرضا اكبري و... جالب است كه اينها هم آمده اند كليشه ها را بشكنند.
* پس از بازي بازيگرها راضي هستيد؟
به نظرم بازي بازيگرها در همه قسمت ها خوب بوده، جز كارگرداني.
* و اين كه راش هاي زيادي را فيلمبرداري كرديد و قرار است اخراجي هاي 2 را هم بسازيد، واقعيت دارد؟
- اگر راش ها زياد است مي خواستيم دست تدوين گر باز باشد و بتواند بهترين سكانس ها را انتخاب كند. در هر حال مي خواستيم در زمان پيش بيني شده بهره وري را بالا ببريم.
* فكر مي كنيد حرف بديع شما در اين فيلم چيست؟
- به نظرم نوع نگاه در هر ژانري مهم است. من در خصوص مستند هايي كه كار كردم نيز نوع نگاهي را داشتم كه واكنش نسبت به آن زياد بود، پديده آسيب هاي اجتماعي از منظر نگاهي جديد. مثل فقر و فحشا و يا اين كه در خصوص فوتبال و حواشي آن در تلويزيون زياد فيلم ساخته و نمايش داده شده است. اما اين نوع نگاه است كه كاري را متفاوت از كارهاي ديگر مي كند.
* آيا وجه طنز بر فضاي فيلم شما غلبه نكرده است؟
- نه، فضاي طنز غالب نيست، اگر هم هست كمدي موقعيت است و همه رئال است. بيشتر كنتراست آدم ها و ديالوگ ها طنز را ايجاد مي كند، اما كسي بازي طنزي ارائه نداده است.
* در جشنواره فيلم فجر امسال اخراجي ها با سنتوري بهترين فيلم از نگاه تماشاگران شد ولي در قسمت هاي ديگر جايزه اي نگرفت و شما را از اين مسئله ناراحت كرد!
- نيت من از حضور در جشنواره فجر، بيشتر ديده شدن توسط مخاطب خاص بود، من براي مسابقه فيلم نساختم، جشنواره ويترين فيلم هاي سينمايي است، خود جشنواره و سيمرغ آن آداب و عاداتي دارد كه من با آنها كنار نمي آيم.
* اگر بخواهيد از بهترين سكانس هاي اخراجي ها نام ببريد به كدام مورد اشاره مي كنيد؟
- سكانس گزينش و اعزام اخراجي ها به جبهه، و سكانس هاي جنگي كه در زمان 10-20 دقيقه اي رقم خورده است.
* قرار نيست فيلم مستند بسازيد؟
- هيچ قالبي براي من وجود ندارد اگر سوژه خوب باشد، مستند هم خواهم ساخت.

نگاهي به سريال زير تيغ
براي باور بيشتر
هادي معيري نژاد
عكس:علي تبريزي
010692.jpg
سريال زير تيغ از جمله معدود سريال هاي سيماست كه از جنبه هاي مختلف مي توان آن را مورد بررسي قرارداد. سريالي كه به دليل ساخت حرفه اي و خرج وسواس در تمامي مراحل ساخت اثر، به يكي از تأثيرگذارترين سريال هاي تلويزيوني بدل گشته است.
اين سريال از جمله سريال هايي است كه كارگردان فرم روايت آن را بسيار هوشمندانه برگزيده است و مي توان گفت از بهترين عوامل براي اجراي فرم روايي مورد نظر بهره  برده است.
زيرتيغ را اگر بخواهيم از لحاظ عناصر سبك شناسي بررسي كنيم بايد در زير شاخه آثار ناتوراليسم يا طبيعي ساز قرار دهيم.
سبكي كه اصلي ترين كاركرد آن به حداكثر رسانيدن باور مخاطب در جهت اهداف خالق اثر است. در اين سبك از آثار نمايشي سعي مي شود تا همه عناصر ساختي و روايي فيلم يا سريال طوري بيننده را درگير خود كند كه او را با تمام وجود در جريان داستان قرار دهد و او را تا آخرين لحظه رها نكرده و احساساتش را دستخوش تغييرات مطلوب متن قرار دهد. اين گونه آثار معمولاً از فيلمنامه اي بسيار دقيق سود مي برند؛ متني كه تمامي رفتارها و گفتارهاي افراد را تحت كنترل شديد دارد، چرا كه اين رفتارها و گفتارها بايد متناسب ايده آل ها، اهداف و ايدئولوژي سازندگان اثر باشد. در آثار اين چنيني دست بازيگر براي ارائه شاخصه هاي فردي خويش باز نيست و بازيگر بايد چنان در نقش شخصي كه از وي خواسته شده است فرو رود كه جدا كردن فرديت اش از نقش دشوار به نظر برسد، به همين دليل فيلم هاي ناتوراليسمي نياز به بازيگراني حرفه اي و پرقدرت دارد؛ بازيگران جوان و جوياي نامي كه در هر نقش در پي گذاشتن امضاي فرديت خود پاي اثر و گذرانيدن نقش از فيلتر وجودي خود هستند، گزينه هاي بسيار نامناسبي براي بازيگري هستند.
حال بياييد نگاهي به سريال زير تيغ بياندازيم. در اين سريال با فردي طرف هستيم كه نزديك ترين دوستش را براساس يك لحظه غفلت و عصبانيت كشته است و حال با موقعيت عجيب و استثنايي طرف است. از طرفي عذاب وجدان از كشتن فردي كه قرار بود پدر همسر فرزندش باشد، او را رها نمي كند و از طرف ديگر بايد براي فرار از مرگ و نيستي تلاش كند و حلاليت بطلبد. او در عين حال بايد با دو نيروي رواني متناقض مرگ خواهي و زندگي طلبي در درون خود مبارزه كند. در جبهه مقدم اين مبارزه بازيگري قرار دارد كه به گفته بسياري از متخصصان بازيگري، پرقدرت ترين بازيگر حال حاضر سينماي ايران است. پرويز پرستويي اين نقش را آن چنان كه بايد بازي مي كند، نه آن چيزي كه ديگران از او توقع دارند. او براساس مقتضيات نرمال سبك بايد خود اوس محمود باشد، او نمي تواند به شيوه فيلم سمبوليك آژانس شيشه اي نماد همه حاج كاظم هاي جبهه ديده جامعه باشد و يا به شيوه فيلم آدم برفي بازي اغراق آميز و فاصله دار با شخصيت واقعي اش ارائه دهد.
شايد به همين دليل ساده است كه برخي از منتقدين در مورد بازي اخير وي در اين سريال اظهار داشته اند كه پرستويي در سينما چيز ديگري است. اين امر در مورد ديگر بازيگران اين سريال نيز صدق مي كند. شايد بعد از بازي در نقش حاكم در سريال گرگ ها تاكنون نقشي اين قدر شرير و منفي براي سياووش تهمورث پيشنهاد نشده بود و او اين قدر حرفه اي در جلد اين نقش منفي فرو نرفته بود.
در حقيقت اين بازي هاي زيرپوستي از جانب بازيگران حرفه اي اين سريال رابطه مستقيمي با ايده آل هاي ناتوراليستي سازنده اثر دارد. استفاده از پوشش هاي عادي، گريم هاي كم زرق و برق و كار بر روي ژست هاي بازيگران براي هر چه عادي تر شدن بازي بازيگران نيز در همين راستاست، اما نكته ديگر در مورد بازي هاي اين سريال بازي كوروش تهامي است. شايد مشكل ترين اجرا در ميان نقش هاي اين سريال نقش رضا باشد. انتقال حس در اين نقش چرخش 360 درجه اي دارد. تهامي بايد از نقش يك عاشق مشتاق به جلد يك انتقام جوي متنفر وارد شود و سپس در قسمت هاي انتهاي سريال بر سر دو راهي قرار گيرد، اين دو راه بازي وي را نيز به چالش طلبيده است، اما بايد اذعان كرد كه كوروش تهامي در حد قابل قبولي از عهده ارائه اين نقش سنگين برآمده است.
در واقع بازيگري نقطه درخشان اين سريال محسوب مي شود و كاملاً در خدمت ساخت روايي سريال قرار دارد.
چالشي ناگزير
چنان كه گفته شد هدف سازندگان اين سريال به حداكثر رسانيدن باور تماشاگر و تحت تأثير قرار دادن شديد وي است. معمولاً در دنياي سينما، آثاري اين چنين را براي تبيين ايده آل هاي ايدئولوژيك مي سازند. آثاري با رويكرد تعهد اجتماعي و يا مذهبي براي به حداكثر رسانيدن يقين مخاطب به درست بودن نظريات و متأثر كردن وي از شرايط ارائه داده شده اين سبك را برمي گزينند.
اما اين نگرش در سريال زير تيغ باعث بروز مشكلاتي براي اين سريال شده است كه شايد مهم ترين آن بازنمايي صحنه هاي مربوط به عزاداري باشد. در قسمت مربوط به مرگ جعفر و عزاداري براي او باورپذيري به حداكثر خود رسيد، به نحوي كه ذهن بسياري از مخاطبان اين سريال آنچنان آزرده شد كه برخي تا صبح خواب مرگ عزيزان خود را ديدند.
اين تأثير به حدي شديد بود، كه بعد از پخش اين قسمت برخي از خبرگزاري ها گفت وگوهايي را با روانشناسان انجام دادند و در مورد تخريب ذهن مخاطب در اين سريال هشدار دادند.
در حقيقت بايد گفت اين انتقاد صحيح چالشي است كه محمدرضا هنرمند را از آن گريزي نبود، چرا كه اگر روي اين سكانس ها تأكيد كمتري مي شد و يا به نفع ذهن مخاطب، يا يك تمهيد فيلمنامه اي صحنه مربوط به عزاداري كلاً حذف مي شد، ادامه روايت با مشكل جدي مواجه مي شد. اما اين انتقاد شايد اصلي ترين كاركردش انتقال اين پيام به برنامه سازان سيما باشد كه صيانت از روح و روان مخاطب بايد اصلي ترين دغدغه يك برنامه ساز تلويزيوني باشد.
در هر حال بايد ساخت سريال هايي مثل زيرتيغ از محمدرضا هنرمند و يا اولين شب آرامش احمد اميني را به فال نيك گرفت، چرا كه آثاري از اين دست درست بالعكس سريال هاي ديگر سيما سليقه مخاطب را بالا برده و بيش از پيش اهميت سريال هاي نمايشي و قدرت و ضعف آن را به مسئولين شبكه هاي مختلف سيما گوشزد مي كند.

سايه روشن
از حاشيه تا متن
گروه ادب و هنر در جشنواره اي كه به نظر مي رسيد، كم حادثه تر از هميشه باشد، اخراجي ها سر و صداي زيادي به پا كرد. سر و صدايي كه دامنه اش خيلي زود به فيلم ها و فيلمسازان ديگر هم سرايت كرد، ولي همه مي دانستند كه جنجال ساز اصلي اخراجي ها و سازنده اش هستند. به خصوص اين كه فيلم ده نمكي يك برگ برنده بزرگ در دست داشت. برگ برنده اي به نام اقبال عمومي. از همان اولين روز نمايش اخراجي ها در جشنواره، فيلم در صدر جدول بهترين هاي مردمي قرار گرفت و در نهايت هم به همراه سنتوري سيمرغ بهترين فيلم به انتخاب تماشاگران را گرفت. اما چرا اخراجي ها با اقبال مواجه شد؟
شهرت ده نمكي
اخراجي ها اولين فيلم ده نمكي است ولي او به عنوان روزنامه نگار و فعال سياسي چهره كاملا شناخته شده اي محسوب مي شود. در واقع يكي از جذابيت هاي اخراجي ها ديدن ده نمكي كارگردان است. كسي كه قبلا در حوزه هاي ديگر به شهرت رسيده و حالا كنجكاو بودند كه ببينند در فيلمش چه كرده است.
ستاره ها
شايد بتوان گفت در اين سال ها هيچ فيلمي به اندازه اخراجي ها بازيگر شاخص و محبوب نداشته است.از امين حيايي و اكبر عبدي گرفته تا محمدرضا شريفي نيا و بازيگران جواني مثل كامبيز ديرباز و نيوشا ضيغمي. تقريبا تمام كساني هم كه در نقش هاي كوتاه و فرعي فيلم ظاهر شدند، بازيگران شناخته  شده اي اند.
امين حيايي به عنوان پولسازترين بازيگر سينماي ايران در سال هاي اخير، يكي از همان تيپ هاي آشنا و محبوب خود را در اخراجي ها ارائه كرده است. همچنان محمدرضا شريفي نيا هم همان تيپ آشناي حاجي فيلم دنيا را در اخراجي ها تكرار كرده است. اكبر عبدي هم با لهجه آذري همان كاري را انجام داده كه قبلا در برخي فيلم ها و مجموعه هاي طنز از او ديده بوديم.
ده نمكي در اولين ساخته بلند سينمايي اش از ستاره ها در قالبي استفاده كرده كه تماشاگر كاملا با آن آشناست.همان طور كه نقش مجيد سوزوكي هم با اجراي كامبيز ديرباز به باور مخاطب مي نشيند، چون تماشاگر قبلا او را در يكي دو سريال در نقش لمپن ها ديده است.
از آسمان به زمين
در اين سال ها فيلم هايي داشته ايم كه با وجود بهره گرفتن از ستاره هاي محبوب و با وجود كارگرداني شناخته شده در ميان مردم، چندان مورد توجه عموم قرار نگرفته اند. اخراجي ها اگر فيلم پرمخاطبي است، دليلش فقط شهرت ده نمكي و ستاره هاي پولسازش نيست.شايد بتوان يكي از دلايل مهم موفقيت اخراجي ها را در رويكرد و در عين حال فاصله گرفتن از كليشه ها دانست. فيلم از سويي با نشانه ها و شمايل هايي كار مي كند كه كاملا براي تماشاگر آشناست و به نوعي تداعي كننده برخي از كاراكترها و موقعيت ها در فيلم هاي قديمي است. از سويي ديگر اين نشانه هاي آشنا و اين لحن لمپني در فيلمي جنگي به كار گرفته شده و با اين كار به نوعي از مولفه هاي ژانر سينمايي دفاع مقدس آشنايي زدايي صورت گرفته است.
طنز در بستر جديت
بيش از يك دهه پيش، كمال تبريزي ليلي با من است به عنوان اولين كمدي جنگي سينماي ايران را مقابل دوربين برد. حالا اخراجي ها را مي توان دومين كمدي جنگي سينماي ايران دانست كه آدم ها و موقعيت هاي طنزآميز را در بستري از جديت قرار داده است. با اين تفاوت كه تبريزي فيلمش را براساس يك الگوي آشنا كارگرداني كرد.الگويي كه يكي از شاخص ترين نمونه هايش را مي توان راه جبهه از كدوم طرفه؟ جري لويس دانست. ده نمكي اما در اخراجي ها رويكرد ديگري دارد و الگوهاي ديگري را با فيلمش تداعي مي كند كه ارتباط چنداني با تعريف ژانر ندارد.

سينما
انديشه
ايران
علم
هنر
|  انديشه  |  ايران  |  سينما  |  علم  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |