گروه حوادث- كنجكاوي پسر يك مقتول درباره پرونده قتل پدرش، شك كارآگاهان جنايي را برانگيخت و به اين ترتيب راز جسد رها شده پيرمردي در خيابان ميمنت تهران فاش شد.
اين مرد 37 ساله در بازجويي هاي پليسي اعتراف كرد به خاطر وام 3 ميليون توماني پدرش را از پاي درآورده است.
شامگاه پنجم تيرماه۸۵ با گزارش كشف جسد يك مرد سالخورده در خيابان ميمنت تهران، تحقيقات براي گشودن راز قتل اين مرد كه بر روي انگشت سبابه اش اثر مهري آبي رنگ وجود داشت و احتمالاً با يك پيكان كاهويي رنگ به آنجا انتقال يافته بود.
وقتي در ادامه تحقيقات پليسي مشخص شد جسد متعلق به پيرمرد 76 ساله اي است كه خانواده اش با مراجعه به پليس از ناپديد شدن وي خبر داده بودند، تحقيقات درباره مظنونان اصلي ارتكاب اين جنايت آغاز شد.
در جريان بررسي ها درباره اين پرونده، ماموران به يكي از فرزندان مقتول كه دايما براي پيگيري ماجرا به اداره 10 آگاهي( ويژه قتل) مراجعه مي كرد و قصد داشت اطلاعاتي درباره فعاليت ماموران به دست آورد مظنون شدند.
شك ماموران نسبت به اين مرد وقتي بيشتر برانگيخته شد كه آنها دريافتند اين مرد مالك يك خودروي پيكان كاهويي رنگ بوده كه بعد از مرگ پدرش آن را فروخته است و علاوه بر اين وي از مدتي قبل به خاطر نپرداختن اقساط وام 3 ميليوني به بانكي كه سند خانه پدري را در آنجا گرو گذاشته بود و بانك قصد مزايده آن را داشت، با پدرش اختلاف پيدا كرده است.
با مشخص شدن اين موضوع ، هفته گذشته هنگاميكه اين مرد مجددا براي پيگيري پرونده به اداره 10 اداره آگاهي مراجعه كرد، با دستور بازپرس پرونده بازداشت شد.
اعتراف به قتل پدر
اين مرد كه در نخستين بازجويي ها منكر ارتكاب قتل بود، زماني كه با دلايل محكمه پسند ماموران روبه رو شد ، با گذشت 8 ماه لب به اعتراف گشود و انگيزه خود را سرزنش هاي پدرش به خاطر نپرداختن اقساط وام خود عنوان كرد.
وي در بازجويي هاي پليسي گفت: سال قبل براي گرفتن وام 3 ميليوني براي من، پدرم سند خانه خود را گرو گذاشت ، بعد از يك سال چون توانايي پرداخت قسط هايم را نداشتم قرار بود از طرف بانك خانه پدري ام را به مزايده بگذارند كه همين امر باعث اختلاف بين ما شد.
روز قبل از جنايت پدرم براي حل كردن موضوع به خانه ما در همدان آمد، من او را راضي كردم با گرفتن 18 ميليون تومان خانه اش را بخرم تا بتوانم طلبش را پرداخت كنم، وقتي كه او اين پيشنهادم را پذيرفت و پاي قولنامه را انگشت زد، همراه يكديگر به طرف تهران به راه افتاديم، اما در نزديكي شهرستان رزن پدرم به خانه تلفن كرد و وقتي خانواده ام با اين كار مخالفت كردند، پدرم قولنامه اي را كه نوشته بوديم پاره كرد.
اين مسئله باعث عصبانيتم شد، در تاريكي هوا كنار جاده توقف كردم و با سنگ 2 كيلويي كه در خودرو داشتم 3 ضربه به سر وي زدم، بعد از آنكه متوجه شدم او مرده است، جسدش را به حالت نشسته روي صندلي جلو خواباندم و با انداختن پتو بر رويش وانمود كردم خوابيده است و به اين ترتيب به سمت تهران حركت كردم و در حالي كه به بن بست رسيده بودم جسد را در تاريكي شب رها كرده و متواري شدم.
با اين اعتراف بازپرس جنايي تهران متهم به قتل را با قرار روانه زندان كرد.

فارس : با حكم دادسراي انتظامي قضات، سرپرست مجتمع قضايي امور اقتصادي و 2 قاضي پرونده شهرام جزايري عرب از سمت قضاوت معلق شدند.
بنا بر اين گزارش ، پرونده اين 3 قاضي از حيث انتظامي در دادسراي انتظامي قضات بررسي شده و براي رسيدگي به اتهامات آنان از جهت اداري، پرونده آنان همراه با پرونده رئيس زندان اوين در اختيار دادسراي كاركنان دولت قرار داده شد. آيت الله هاشمي شاهرودي، رئيس قوه  قضاييه هفته گذشته پس از مطالعه گزارش هيات 3 نفره پيگيري فرار شهرام جزايري دستور داد كه الياس محمودي، سرپرست مجتمع قضايي امور اقتصادي، وحيد كربلايي آقاملكي و حسين زاده قضات رسيدگي كننده به پرونده شهرام جزايري در مجتمع امور اقتصادي و رييس زندان اوين از سمت فعلي بركنار شوند.

گروه حوادث- به رغم انتشار اخبار اوليه درباره بمب گذاري ، منابع پليسي آلمان از تاخير چند ساعته پرواز فرانكفورت تهران، هواپيمايي لوفت هانزا تنها به دليل تهديد تلفني به بمب گذاري خبر مي دهند.
به گزارش ايرنا، كلاوس لودويك سخنگوي پليس فدرال فرودگاه فرانكفورت روز پنجشنبه در توضيح ماجرا به خبرنگار اين خبرگزاري در آلمان گفت: ساعت 18 سه شنبه گذشته هنگامي كه يك فروند هواپيماي مسافربري شركت خطوط هوايي لوفت هانزا بر روي باند آماده پرواز از فرانكفورت به سمت تهران بود، شخص ناشناسي در تماس تلفني با مركز تماس هاي لوفت هانزا در شهر دوبلين در ايرلند جنوبي مدعي شده بود كه در پرواز مذكور بمب جاسازي شد . پس از دريافت اين تهديد، هواپيما از باند پرواز به نقطه امني در فرودگاه منتقل شد و تمامي سرنشينان هواپيما از آن خارج شدند. اين مقام پليس فرودگاه فرانكفورت ادامه داد: پس از اين اقدام، ماموران امنيتي و خنثي سازي بمب تمامي بخش هاي هواپيما و محموله هاي موجود در آن را بازرسي كردند اما هيچگونه اثري از مواد منفجره در آن پيدا نكردند و به اين ترتيب هواپيماي مذكور ساعت 2 و 37 دقيقه بامداد چهارشنبه بار ديگر به سمت تهران پرواز كرد.
توماس ياخ نو سخنگوي شركت هواپيمايي لوفت هانزا در آلمان نيز وجود هرگونه بمب گذاري در هواپيماي مذكور را بشدت تكذيب كرد و گفت: تنها به دنبال دريافت برخي اشارات امنيتي از سوي مقامات، پرواز شماره ??? اين شركت به مقصد تهران را به منطقه اي خارج از محوطه اصلي فرودگاه منتقل كرديم و با تخليه مسافران و بازرسي هاي صورت گرفته مشخص شد هيچگونه بمب گذاري در هواپيما صورت نگرفته است و هيچ شي مشكوكي نيز كه اين پرواز را به مخاطره بياندازد در آن كشف نشد. وي همچنين هرگونه دستگيري در اين زمينه را نيز رد كرد و گفت: پرواز مذكور ? ساعت بعد بطور كاملا ايمن در فرودگاه مهرآباد تهران به زمين نشست و تنها چمدانها و بار مسافرين به دليل انجام كنترل هاي امنيتي بيشتر با پرواز ديگري به تهران منتقل شدند.
فرانك وينكلر ( Frank Winkler ) از مسئولين بخش مطبوعاتي پليس فرانكفورت نيز خبر حمله تروريستي در فرودگاه فرانكفورت را رد كرد .

گروه حوادث- بر اثر برخورد ميني بوس دانش آموزان دبيرستان دخترانه كاظم آباد كرمان با يك دستگاه تريلر، حداقل 5 نفر كشته و 17 نفر مجروح شدند. اين ميني بوس در حال انتقال 30 دانش آموز سال اول دبيرستان به نمايشگاه كتابي در چترود بود.
صبح پنج شنبه گذشته زماني كه يك دستگاه ميني بوس مسافربري در حال انتقال 30 دانش آموز دبيرستان كوثر روستاي كاظم آباد به نمايشگاه كتابي در چترود در 7 كيلومتري اين روستا بود، ناگهان با يك دستگاه تريلر تصادف كرد كه بر اثر آن 4 نفر از دانش آموزان به همراه معلم شيمي دبيرستان در دم جان باختند. در پي اين تصادف مرگبار با حضور ماموران اورژانس ، قربانيان و مجروحان حادثه به بيمارستان شهيد باهنر كرمان انتقال يافتند. به گفته يكي از مسؤولان بيمارستان شهيد باهنر كرمان پس از انتقال مجروحان به اين بيمارستان، تلاش پزشكان براي مداواي آنها آغاز شد و در حالي كه بيشتر مجروحان به صورت سرپايي مداوا شده بودند 7 نفر از آنها كه مصدوميت بيشتري داشتند در بيمارستان بستري شدند. يكي از مجروحان اين تصادف مرگبار كه در بيمارستان بستري بود در توضيح ماجرا به همشهري گفت: صبح پنج شنبه قرار بود معلم شيمي از ما امتحان بگيرد اما وقتي به دبيرستان رفتيم به ما اعلام شد امتحان به هفته بعد موكول شده و قرار است به نمايشگاه كتاب و از آنجا به آزمايشگاه شيمي در چترود برويم.
به اين ترتيب همه دانش آموزان كلاس به جز 4 نفر كه آن روز غايب بودند سوار ميني بوس شديم و در حالي كه فضاي ميني بوس بسيار محدود بود بر روي صندلي هاي 2 نفره، 3 نفري و بر روي صندلي هاي يك نفره به صورت 2 نفره نشستيم و همراه معلم شيمي راهي چتر ود شديم. وي ادامه داد: ساعت حدود 8 و 15 دقيقه صبح بود كه ميني بوس به راه افتاد و 20 دقيقه بعد در حالي كه من و دوستم با هم حرف مي زديم ناگهان احساس كردم ضربه شديدي به ميني بوس خورد و ديگر چيزي نفهميدم. وقتي چشمانم را باز كردم خودم را روي برانكارد ديدم كه در راهروي بيمارستان در حال انتقال به بخش جراحي بودم.
يكي ديگر از مجروحان نيز گفت: وقتي ميني بوس در جاده در حركت بود مي خواست وارد خط سبقت شود كه ناگهان متوجه شد يك تريلر از روبه رو مي آيد و بلافاصله خواست به مسير خودش برگردد كه با تريلر برخورد كرد و بعد از آن ديگر چيزي نفهميدم .

گروه حوادث- پسر جواني كه با انگيزه ربودن خودروي يك مرد مسافركش وي را به قتل رسانده بود ، در كمتر از 72 ساعت با محاصره مخفيگاهش در مهرشهر كرج توسط ماموران اداره دهم آگاهي پايتخت دستگير شد.
بنا به اين گزارش، جسد اين راننده مسافركش عصر دوشنبه 14 اسفند در كنار شهرك كشاورزي بومهن در حالي كشف شد كه چند ساعت قبل با ضربات مرگبار چكش به سرش از پاي درآمده بود.
با حضور بازپرس محمد حسين شاملو و انجام تحقيقات اوليه مشخص شد مقتول راننده يك آژانس كرايه خودرو در بومهن بوده كه چند ساعت قبل جوان مسافري خودروي او را به مقصد سازمان آب و فاضلاب جاجرود كرايه كرده است و احتمالا بعد از ارتكاب جنايت با خودروي او فرار كرده است. بازپرس جنايي در حالي كه احتمال مي داد اين جوان سارق در همان اطراف در حال تردد باشد، به سرعت دستور چهره نگاري از مسافر مرگ را صادر كرد و جستجوي گسترده پليسي براي يافتن ردي از وي توسط كارآگاهان اداره 10 آگاهي پايتخت (ويژه قتل) آغاز شد. وقتي كارآگاهان در بررسي پرونده هاي مربوط به متهمان سابقه دار دريافتند تصوير چهره نگاري شده با تصوير يك متهم كه داراي چندين سابقه نزاع و اعتياد است، شباهت دارد، مشخص شد كه اين سارق جنايتكار با خودروي مقتول به خانه يكي از دوستان خود در مهرشهر كرج رفته است. با شناسايي مخفيگاه اين پسر 20ساله به نام مسعود كارآگاهان جنايي ، مخفيگاه مرد جوان را تحت كنترل قرار داده و هنگامي كه متهم صبح روز پنجشنبه گذشته قصد سوار شدن به خودرو مقتول را داشت او را بازداشت كردند.
مسعود در بازجويي هاي صورت گرفته با اعتراف به قتل مدعي شد: قبل از جنايت 3 بار به عنوان مسافر سوار خودرو مقتول شده بودم و از آنجايي كه خودروي او توجهم را جلب كرده بود، نقشه كشتن راننده و سرقت خودرواش را طراحي كردم، روز حادثه به مقابل آژانس رفتم و خودروي مقتول را كرايه كردم، در طول مسير از او خواستم در مقابل محل كار قبلي ام توقف كند و از آنجا يك چكش برداشته و از راننده خواستم به سمت يك جاده خاكي برود، وقتي به منطقه مناسبي رسيدم با ضربات چكش او را به قتل رسانده و با خودرواش فرار كردم.