چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۵
نوروز؛ جاودانه جشن خوشبختي ايرانيان
يادگار كهن
011055.jpg
علي اصغر پهلوان
به درستي روشن نيست جشن نوروز از چه زماني و چگونه پا به عرصه وجود نهاد و مورخين عقايد متفاوتي پيرامون سابقه تاريخي نوروز ابراز مي دارند كه پرشكوه ترين جشن ملي ايرانيان محسوب مي شود.
امروزه حتي پس از سپري شدن هزاران سال از آن روزگار، ايرانيان با علاقه فراوان بدون توجه به سن، جنسيت، زبان، نژاد، قوميت و يا هر خاستگاه اجتماعي اين رويداد خجسته را جشن مي گيرند و به شادي و پايكوبي مي پردازند.آيين نوروزي از اول فروردين با ديد و بازديد آغاز مي شود و به مدت دو هفته ادامه داشته و عميقاً در تمدن كهنسال پارسيان باستان ريشه دارد. اين جشن فرخنده سنت هميشه جاودان ملتي بزرگ است كه در اولين روز بهار همزمان با تولد دوباره طبيعت با تمام زيبايي هايش آغاز مي شود.
برخي از مورخين بر اين باورند كه تغييرات طبيعي در آب و هوا موجبات بروز چنين جشني گرديد، حال آنكه بعضي ديگر آيين هاي مذهبي را مطرح مي كنند.
در كتاب مروج الذهب آمده است در زمان پادشاهي جمشيد، شاه افسانه اي پارسيان، به مدت سه سال طوفان عظيمي پديد آمد كه تمام زمين را در برگرفت.
در آغاز بهار، اين طوفان رفته رفته فروكش كرد. به دنبال اين طوفان سهمگين و پايان يافتن زمستان طولاني مردم از غارها و پناه گاه هاي خود بيرون آمدند و جشني باشكوه برقرار كردند كه نوروز ناميده شد.
حماسه سراي بزرگ ايران حكيم ابوالقاسم فردوسي در شاهكارش شاهنامه همچنين ابوريحان بيروني و شاعر پرآوازه ايراني حكيم عمر خيام در كتابش نوروزنامه به همراه تعداد كثيري از اديبان و شاعران فارسي زبان جشن نوروز را به جمشيد نسبت مي دهند.
به هر تقدير، در كتابي متعلق به دوره ساسانيان اشاراتي به نوروز شده است.
در آثار بابليان نشان مي دهد كه پادشاهان هخامنشي در ايوان كاخ هاي خود بر تخت نشسته و در روزهاي نوروز نمايندگان مناطق فرمانروايي آنان هداياي ارزشمند را به پادشاهان پارسي هديه مي كردند. اين مسئله در آثار به جا مانده از آن عهد در تخت جمشيد و طاق بستان كرمانشاه به وضوح مشاهده مي  شود.
ميرزا علي اكبر دهخدا در لغت نامه خود به اين امر اشاره مي كند كه در ايران باستان دو جشن بزرگ نوروز و مهرگان مردم به شادي و پايكوبي مي پرداختند. نوروز آغاز هفت ماه تابستان و جشن مهرگان كه هنوز هم توسط زرتشتيان اجرا مي گردد در اوايل پاييز، شروع پنج ماه زمستان را نويد مي داد. براساس نوشته هاي دهخدا، ايرانيان با تمام وجود به استقبال اين ايام خجسته مي رفتند.
عدالت اجتماعي
بهار، فروردين و نوروز نمادهاي بارز احياي عدالت اجتماعي در ميان ايرانيان است؛ زيرا آنان همواره همان گونه كه تاريخ و تمدن درخشان عهد باستان نشان مي  دهد از طلايه داران اين حقوق الهي بوده اند.
براساس نوشته هاي مورخ صاحب نام جورج زيدان، ايرانيان 5000 تا 10000 سكه نقره باج مي دادند تا مراسم نوروز را برگزار كنند.ايرانيان تلاش فراواني مي كردند تا اين ايام خجسته را بخرند هر چند بهاي سنگيني براي آن پرداخت مي كردند.
جشن صلح و سعادت بشر
در طول تاريخ، قدرتهاي خارجي به سرزمين ايرانيان يورش آورده اند و مدتي طولاني يا كوتاه  حكومت كرده اند و حتي تلاش بسياري كرده اند تا فرهنگ خود را تحميل كنند اما تمدن قدرتمند ايراني با صلابت و توان عظيم از اين امر جلوگيري كرده است. به هر حال، به مجرد شكست دشمنان، فرهنگ آنان نيز دير يا زود به بوته فراموشي سپرده شده است.نوروز، به عنوان سمبل مقاومت فرهنگي در برابر سلطه اجتماعي- سياسي بيگانگان پيام جاودان صلح و سعادت را براي ايرانيان به ارمغان آورده است و در صورت تهاجم فرهنگي آنان را قادر ساخته تا از هويت و اصالت ملي خود حراست نمايند.جشن نوروز، در مقابل بسياري از حوادث فاجعه انگيز تاريخي و فرهنگي مقابله كرده و مردم ايران اراده خلل ناپذير خود را از اين سنتها به وضوح نشان داده و مهاجمين را از خاك خود بيرون رانده اند.سرانجام، دشمنان اين آب و خاك دريافته اند كه ايرانيان مردماني آزاديخواه هستند كه از سنتهاي باستاني و كيان خود با چنگ و دندان مراقبت مي كنند.جشن نوروز يكي از باشكوه ترين جشن ها در تاريخ اجتماعي، ادبيات و شعر و شاعري در خطه ايران زمين است. در آستانه هزاره سوم ميلادي، بشريت هنوز نتوانسته خود را از چنگال جنگ، تبعيض نژادي، فقر، ديكتاتوري، نقض حقوق بشر و آزادي بيان، تروريسم، نسل كشي، مشكلات اقتصادي- اجتماعي و مسابقه تسليحاتي نجات دهد.
بايد به خاطر سپرد كه فرهنگ ژرف ايراني به مرزهايش محدود نمي گردد. اين فرهنگ در ارزش ها و سنت هاي ملي- مذهبي نهفته است كه به عنوان سرمايه گرانسنگ مردم سختكوش ايران محسوب مي گردد.
در آستانه سال نو، مردم ايران در قبال درك پيام نوروز به عنوان سنتي تاريخي كه از نسلي به نسل ديگر انتقال يافته، مسئوليت خطيري بر دوش دارند. پيام نوروز ايجاد روابط اجتماعي، همبستگي ملي، دوستي، خوشبختي، شادي، صلح و سعادت براي انسانيت است.

حسرت شادي شب عيد
زهرا كريمي مبين- پدري كه روزگار، صورتش را خط، خطي كرده با بغضي پنهان مي گويد از شرمنده شدن ميان خانواده تا سربلندي ميان آنها، بين اسفند تا فروردين او در حالي كه عرق شرمش را با دستاني كه فقر بر آنها تاول زده، خشك مي كند، مي گويد: بين كفش هاي پاره و پيراهن وصله خورده دخترم تا ... و ديگر هيچ نگفت و سرش را پايين انداخت.
جرأت نكردم، چيزي از عيد و جشن سال نو بر زبان بياورم. سكوت حكمفرما بود. نه صداي خنده اي، نه شوقي نه خريد شب عيدي. گويي شوق عيد، كاغذ رنگي، تنگ بلور ماهي، پلو با ماهي دودي با آنها قهره كرده و با آنها غريبي مي كند.
در من هراسي به وجود آمد ولي دكتر يحيي علي بابايي، جامعه شناس و استاد دانشگاه كه با سروصداي اين كوچه ها آشناست، گفت: تحقير پدر و مادر، يكي از ابزارهايي است كه فرزند در خانواده فقير به دست مي گيرد و در خانواده اي كه بزرگ تر هايش تحقير شوند، ديگر تربيت شكل نمي گيرد، در نتيجه حرف شنوي نيز از والدين معنا نخواهد داشت، چون احساس مي كند كه پدر و مادرش كوتاهي كردند. امروزه معتقدند بسياري از آسيب هاي اجتماعي، ناشي از فقر خانواده هاست و كمترين آثارش اين است كه تربيت شكل نمي گيرد.
او ادامه داد: يكي از مسائل نابرابري، پيامدهاي آن است جامعه اي كه در آن نابرابري وجود داشته باشد افرادي كه در پله هاي پايين نردبان هستند تلاش مي كنند بالا بيايند و اگر نتوانستند دچار مشكل روحي و رواني مي شوند. وي تبليغات صدا و سيما را بسيار مؤثر دانست و گفت: مردم از طريق اين برنامه ها متوجه مي شوند، در جامعه امكانات بسياري است كه اگر نتوانند، آنها را براي زن و بچه خود فراهم كنند دچار آسيب هاي رواني مي شوند. اگر راه هاي قانوني براي رسيدن به آنها وجود نداشته باشد، دست به كارهاي غيرقانوني مي زنند.
دكتر بابايي مي گويد: بچه هاي امروزي توجيه نيستند، وقتي فرزند در خانواده توجيه نشود كه چرا پدرش كمتر از بقيه دارد، مثلاً اين كه چرا نمي تواند مثل بقيه ماشين و كامپيوتر بخرد، اولين بدبيني نسبت به پدر به وجود مي آيد، بعد حكومت و بعد هم...
وي ادامه داد: بسياري از آسيب هاي اجتماعي مثل سرقت، فحشا و... دامنش در فقر است. كاد  الفقر ان يكونوا كفرا،  يعني نزديك است كه فقر به كفر بيانجامد و اين چيز عجيبي است كه در مذهب و فرهنگ ما هميشه به آن اشاره مي كنيم. كوچه ساكت شد.
از اين جامعه شناس پرسيدم آيا سؤال بچه ها جوابي هم دارد؟ گفت: مطمئناً جواب دارد ولي كسي نيست كه به آنها جواب دهد. همه بايد تلاش كنيم تا اين فاصله را كاهش دهيم.
چيزي كه باعث شده اين فاصله ها غيرقابل تحمل باشد شبيه امتحاني است كه كسي با تقلب نمره بگيرد. اگر تقلب نباشد، كسي كه 15 مي گيرد در برابر كسي كه 20 گرفته ناراحت نمي شود چون مي داند كه اگر تلاش بيشتري مي كرد، مي توانست نمره بهتري بگيرد و احساس حقارت نمي كند ولي اگر كسي با تقلب نمره اش 18 شود شخصي كه بهتر خوانده، ناراحت مي شود. در پيچ و خم هاي اين كوچه كه چراغي روشن نبود، نزديك بود راه را گم كنيم كه دختر بچه اي را ديديم كه محو تماشاي ويترين كفش فروشي بود. از هر كفشي كه خوشش مي آمد، لبخندي برگوشه لبانش مي نشست ولي به محض نگاه كردن به اتيكت قيمت گويي جهان يكباره بر سرش خراب شد و خيلي زود شادي جايش را به غم داد. مراعات حال پدرش را كرد و با حالتي گرفته، گفت: از هيچ كدام از آنها خوشم نيامده. پدر متوجه فرزندش شد ولي هيچ نگفت و به نشانه تشكر دستان سرد و كوچك دخترش را در دستان زبرش فشرد.در اين ميان كساني كه سوار بر ماشين هاي مدل بالا شده بودند و شيشه هايشان را بالا كشيدند كه به اين وسيله نه بغض پدري را ببينند و نه ناله بي صداي كودكي را در آن طرف خيابان بشنوند.
شيشه اتومبيل  هايشان را دودي كرده اند. شايد با تيره كردن آنها سعي دارند صحنه هاي نامطلوب و سياهي جامعه را نبينند، ولي مگر مي شود؟! دكتر بابايي منتقدانه به آنها نگاه  كرده و مي گويد: برابري فرهنگي است كه بايد بچه هاي ما از همان كودكي تربيت شوند و از بچگي ياد بگيرند كه سهم برابري را بخواهند. ولي اگر چنين نشد، كودك بزرگ شده در جامعه نيز به دنبال تماميت خواهي، خواهد بود و ديگران را منع مي كند. يعني مي خواهد همه پياده باشند و او سواره. همه ندار و او دارا. در اين صورت دارايي براي او يك پز است، يك امتياز است.
در اين كوچه هاي تنگ كه سكوتش همانند شلوغيش مرموز است و پربحث، كسي از عيد و جشن ملي حرف نزد. يكي از مهلت تمام شده استيجاريش صحبت مي كرد و ديگري از قرارداد سه ماهه كاريش كه رو به اتمام است و محروم از عيدي و بيمه و... گاه صداي طلبكاران و گاه سكوت بدهكاران. گاهي برگ هاي تقويم سال بعد را كه ورق مي زدند و شنيده مي شد و اضطراب و نگراني برق چشمان آنان را كم سو مي كرد.
صداي مبهمي از در و ديوار ترك خورده شان به گوش مي رسيد، گويي آنها هم گاه مي نالند. بي تفاوتي و شايد دل نگراني از سال آينده، باعث شده كه حتي مادر پا به سن گذاشته كوچه، فراموش كند، گندم يا عدس بگذارد تا سبزه اي شود براي سفره هفت سينشان. دكتر بابايي كه به اين نگاه ها و صداها آشناست به وضعيت اقتصادي كشور اشاره كرد و گفت: كمبود درآمد، احساس گراني بعد از عيد، دريغ از پارسال را به ياد آدمي مي آورد. يعني احساس مي كند، هميشه در تلاطم است و وضعيتش مشخص نيست. مثلاً اگر مستاجر است نگراني از اين دارد كه سال بعد كجا بروم؟ چه مي شود؟

خانه تكاني دل
نيره سادات ديانه
* از آن جايي كه دل يك ماده نرم است نه سخت، با آن به نرمي و ملاطفت و صبوري و متانت برخورد كنيد.
* هنگام شفاف سازي دل مراقب باشيد ضربه يا خشي به آن وارد نشود، كه جبران آن بسيار سخت است.
* حريم دل خود را از ورود بيگانگان ناپاك حفظ كنيد.
* افكار پوسيده و تصاوير ذهني غلط خود را پشت در و در فضاي باز قرار ندهيد، چرا كه مبتلا به ويروس واگيردار بوده و در آينده اي نه چندان دور اسباب زحمت ديگران و مجدداً  شما خواهد شد.
* مجموعه زباله هاي ذهني و احساسي جمع آوري شده دل را در اسرع وقت تحليل و شفاف سازي نماييد. اگر بيش از اين بماند مخرب تر و آلوده تر خواهد شد.
* نشخوار مجدد زباله هاي ذهني، احساسي مي تواند صدمه اي دوچندان به روح و جسم شما وارد نمايد و طبيعتاً  طول شفاف سازي دل شما را با كمك مشاور بغرنج تر و طولاني تر خواهد ساخت.
* مراقب باشيد خاطرات ذهني، احساسي گذشته خود را در معرض ديد و شنيد افراد بيگانه و غيرقابل اعتماد قرار ندهيد كه اسباب  زحمت شما را فراهم خواهند ساخت.
* دقت كنيد برنامه خانه تكاني دل را طبق زمان و مكان پيش بيني شده پيش ببريد. تنبلي نكنيد. هيجاني نشويد؛ چرا كه ممكن است مأيوس يا خسته شويد و انرژي  تان تحليل رود و زمان كم بياوريد.
* فضاي خلوت و سكوت براي تفكر هرچه بيشتر و بيشتر.
* هرچند خانه تكاني دل به رسم خانه تكاني اسفند ماه تدارك ديده شده است، اما در صورت توقع اثرگذاري هرچه بيشتر بايد به دفعات و تناوب فراوان تكرار شود، چرا كه اين امر يك فعاليت تدريجي و زمان بر است.

فرهنگ
ادبيات
انديشه
سينما
علم
شهرآرا
هنر
|  ادبيات  |  انديشه  |  سينما  |  علم  |  فرهنگ   |  شهرآرا  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |