يكشنبه ۵ تير ۱۳۸۴ - - ۳۷۳۲
امنيت قضائي قشر آسيب پذير وطني در راه است
تكه هاي گمشده يك پازل
000633.jpg
عكس:محمد رضا شاهرخي نژاد
تهران ما با همه مظاهر مدرن  اش ، هنوز شاهد زندگي به شيوه حاشيه نشيني در نقاطي همچون ده ونك ، حاشيه بزرگراه امام علي (ع)، حاشيه بزرگراه شهيد چمران ، امامزاده قاسم ، حاشيه راه آهن ، حاشيه بزرگراه صدر ، حاشيه دانشگاه شريف يا بازاراست
پنج تا هفت ميليون جمعيت حاشيه نشين براي كلانشهرهايي كه در امور خود مانده اند و خلاءهاي بسياري را از نظر شهرسازي و امكانات رفاهي تجربه مي كنند، نمي تواند يك فرصت محسوب شود.
در اين ميان كافي است اتفاقي تلخ در ميان اين جمعيت حاشيه نشين روي دهد، چه كسي مي خواهد از آن باخبر شود، مگر صدايش چنان بلند شود كه شهرنشينان مانده در هياهو از آن مطلع شوند.
شايد جرقه اي كه بيجه و همدستش علي باغي زدند، اينك جواب داده و منجر به واكنشي نسبتا خوب در ميان دولتمردان و متوليان شده است. يكي از آثار اين جرقه روز گذشته در سالن همايش هاي صدا و سيما در ميان مديران دستگاه قضائي و ديگر متوليان امور شهري - اجتماعي در همايش حاشيه نشيني و امنيت قضائي متجلي شد.
بالغ بر 800 نفر از قضات، مديران تراز اول وزارتخانه هاي كشور، رفاه و تامين اجتماعي، آموزش و پرورش، وزارت كار و امور اجتماعي، سازمان بهزيستي و نيروي انتظامي در كنار استادان و صاحبنظران علوم اجتماعي و دانشجويان ممتاز رشته هاي مرتبط با وضع حاشيه نشيني گرد هم آمدند تا با همراهي مسئولان مناطق حاشيه نشين در استان تهران نظير ائمه جمعه، مسئولان محله ها و روساي شوراي اسلامي اين مناطق به بررسي موضوع حاشيه نشيني و از همه مهمتر امنيت در آن بپردازند و بتوانند براي آينده اي بهتر، راهكارهايي بينديشند و به كار ببندند.دستور بررسي و تامين امنيت قضائي در برابر حاشيه نشيني را آيت الله هاشمي شاهرودي صادر كرد و باتوجه به حجم وسيع حاشيه نشيني در تهران، پيگيري آن به دادگستري كل استان تهران محول شد.
در اين ميان پيشنهاد محمدرضا وكيليان نماينده سابق مدعي العموم در مجتمع قضائي امام خميني (ره) (پيش از احياي دادسراها) نيز كارگر افتاد و براي يك رسيدگي همه جانبه به اين مهم يعني حاشيه نشيني و امنيت قضائي همايشي ترتيب يافت تا نظرات و پيشنهادات به همراه نقد و همفكري ها به كمك آيند و طرحي متفاوت براي موضوع موردنظر تهيه و تدوين شود.همايش حاشيه نشيني و امنيت قضائي در حالي برگزار شد كه در آستانه هفته قوه قضائيه بيش از 60 مقاله در اين باره به دبير خانه همايش رسيده و در اين ميان 22 مقاله گزينش شده و به عنوان مقالات برگزيده فرصت يافتند تا در يك تصميم گيري كلان براي حاشيه نشيني سهيم شوند.به گفته محمدرضا وكيليان، دبير همايش ياد شده، يكي از مقالات برگزيده درخصوص زنان و معضلات حاشيه نشيني و آثار آن بر زندگي اين قشر از جامعه است.
متاسفانه دو قشر كودكان و زنان، بيشترين آسيب ها را از قبل حاشيه نشيني متحمل مي شوند. اينك برخلاف رويه سابق به نظر مي رسد موضوع يك معضل اجتماعي در دستگاه قضائي متفاوت تر از قبل و با نگاهي كارشناسانه و جامع و همچنين با لحاظ كردن نظرات و عقايد مختلف كارشناسان مورد بررسي قرار گرفته است.
حاشيه اي بر حاشيه نشيني
با پيشنهاد دبير همايش حاشيه نشيني و امنيت قضائي ، دو بخش براي حاشيه اين همايش طراحي و عملياتي شد.
در اين دو بخش ، حاشيه نشيني از زاويه اي ديگر نگريسته شد. بخش اعظم اين حاشيه تحت عنوان زيست حاشيه اي از نگاه عكاسان مطبوعات به تصوير كشيده شد. نمايشگاه زيست حاشيه اي با همكاري چند عكاس حرفه اي مطبوعات به انعكاس مشكلات حاشيه نشيني در كلانشهر تهران اختصاص داشت.
عكس هاي محمدرضا شاهرخي نژاد ، پيمان هوشمندزاده و علي زارع از حاشيه هايي كه در تهران در متن شهر گم شده اند ،حكايت داشته اند.
اين عكس ها از مناطقي همچون حاشيه بزرگراه كردستان ، حوالي محل احداث تونل بزرگراه رسالت يا حاشيه بزرگراه امام علي (ع) تهيه شده است. بخش ديگري از عكس ها از حاشيه بزرگراه چمران ، حد فاصل اين بزرگراه و منطقه سعادت آباد و شهرك غرب در يك دره خبر داده است كه چگونه ما هر روز از كنار آنها مي گذريم و اصلا نمي بينيمشان؛جاهايي كه فقط امكانات اوليه زندگي در آن وجود دارد و از امكانات رفاهي – فرهنگي خبري نيست.
اما اين عكس ها فقط بخشي از حاشيه هايي كه در متن متولد شده اند را به نمايش گذاشته اند. در واقع قريب به 20 قطعه عكس به نمايش درآمده و بخشي از حاشيه نشيني در متن تهران را معرفي كرده است.
تهران نقاط حاشيه اي بسياري در متن خود جاي داده است. بخش ديگر حاشيه اي اين همايش نيز به موضوع حاشيه نشيني در مطبوعات اختصاص دارد كه انعكاسي از تيترهاي اختصاص يافته به موضوع حاشيه نشيني و معضلات ناشي از آن در مطبوعات و خبرگزاري هاست. خبرگزاري هاي مهر ، فارس ، ايسنا ، ايلنا و ايرنا به همراه گزارش هايي از روزنامه هاي همشهري ، ايران ، كيهان و ... و برخي مجلات ماهانه براي اين بخش كوچك مدنظر قرار گرفته اند.
در واقع اين دو بخش و بويژه عكس ها براي لمس بهتر موضوع اين همايش كمك خوبي به حاضران بود. بافت شناسي ، مشاغل متولد شده در حاشيه ها و تضاد آن با توسعه شهري در اين بخش تصويري به نمايش درآمده است.
حاشيه اي در متن
شايد اين تصور به وجود آيد كه چرا با وجود زندگي عده اي با درآمد ضعيف در ميان محدوده اي كه بافتي متفاوت دارد ،مخالفت مي شود.
نگراني از اين همزيستي به دليل آسيب پذيري قشر مرفه است يا نگراني از متحمل شدن بخشي از خسارات از سوي قشر متوسط؟
قطعا هدف از پرداختن به موضوع حاشيه نشيني در متن اين نيست كه ساكنان اصلي منطقه اي همچون شمال تهران از خطرات همنشيني با ساكنان آسيب پذير حاشيه زندگي شان درامان بمانند ، اما موضوع اينجاست كه عملا امكانات رفاهي و شهري لازم براي زيستن در مواجهه با اين دو بدرستي تقسيم نمي شود. اين امكانات رفاهي و شهري شامل خيابان هاي تميز و آسفالته ، داشتن فضاي سبز مناسب براي بازي كودكان و تفريح بزرگسالان ، كتابخانه ، فرهنگسرا ، كلوپ هاي اجاره و فروش محصولات فرهنگي و ... است.
از طرف ديگر متولد شدن اين حاشيه در اكثر مواقع ربطي به ساكنان حاشيه ها ندارد. در واقع اين مديريت شهري است كه طرح هاي خود را بدون توجه به تبعات آن عملي مي سازد. نمونه آن را مي توان در حاشيه بزرگراه صدر چه در بخش قلهك و زرگنده و چه در بخش تقاطع خيابان شريعتي به وضوح ديد.
توسعه شبكه بزرگراهي باعث شد تا بزرگراه صدر ، الهيه را به دو بخش تقسيم كند. تخريب خانه هاي اين محدوده ، فضاي بسته جديدي را تعريف كرد كه به دليل كوچك بودن، جا به كساني مي داد كه توان مالي مناسب براي استفاده از يك خانه مناسب در آن بخش را نداشتند ، ولي مي خواستند از امكانات آن محدوده بهره ببرند؛ خانه هايي با اتاق هاي كوچك تودرتو يا اتاق هايي كه با تهيه سرويسي در كنار آن به خانه تبديل شدند و به دليل نوع منطقه جغرافيايي عملا نظارتي در آن اعمال نشده است و نمي شود.
تهران ما با همه مظاهر مدرن  اش ، هنوز شاهد زندگي به شيوه حاشيه نشيني در نقاطي همچون ده ونك ، حاشيه بزرگراه امام علي  (ع)، حاشيه بزرگراه شهيد چمران ، امامزاده قاسم ، حاشيه راه آهن ، حاشيه بزرگراه صدر ، حاشيه دانشگاه شريف يا بازار تهران و نظاير آن است.
بدين ترتيب واضح است كه چند عامل را در متولد شدن اين حاشيه ها مي توان برشمرد؛ نخست عدم توزيع عادلانه امكانات رفاهي – شهري كه سبب هجوم اقشار ضعيف به نقاط بدون تعريف محله هاي مرفه مي شود. مثلا ده ونك كه منطقه اي متوسط يا مرفه نشين است ، در حاشيه خود  - جايي كه از غرب به بزرگراه شهيد چمران محدود مي شود - در پي ساخت و سازهاي جديد و تبديل كوچه باغ ها به آپارتمان ، جاي خود را به يك زندگي بدون هويت و ناآشنا با هويت جديد ده ونك داده است.
ديگر عامل موثر در اين تولد شوم ، همان بحث توسعه ناموزون شهري است. وقتي كه طرحي در شهرداري براي اجرا به تصويب مي رسد ، همواره بدون توجه به آسيب هاي منفي آن بر شهروندان فقط به ظاهر موجه اش توجه مي شود. در اينكه ساخت بزرگراه مي تواند موثر باشد ، شكي نيست ، اما اينكه چه بلايي بر سر ساكنان منطقه پذيراي بزرگراه مي آيد ، در هيچ طرحي مورد توجه قرار نگرفته و نمي گيرد. حال كه وضع حاشيه نشيني و اثرات آن مورد توجه قرار گرفته ، مي توان اميدوار بود با برگزاري همايش ها يا جلساتي مستمر همچون همايش اخير قوه قضائيه درباره امنيت قضائي از بسياري تبعات منفي كاست. اين عدم جامع نگري سبب شده تا علاوه بر حاشيه هاي در متن ، دو تا سه ميليون جمعيت شناور هم به كمك اين وضع آشفته بيايد و فرصت هاي نقض قانون و عرف اجتماعي را رقم بزند.
سردار مرتضي طلايي در وصف اين واقعه مي گويد: نكته اي كه بايد به آن اشاره كنم ، اينكه در متن تهران شاهد محله هايي هستيم كه تاثيرمنفي همانند حاشيه نشيني دارند و ما نمي توانيم از آن غفلت كنيم. اين محله ها يا مناطق ، تاثير منفي دارند و تاثير آن كمتر از تاثير منفي حاشيه نشيني نيست. در نزديكي دانشگاه شريف يا بازار ، نمونه هايي از اين دست هستند. ساكنان اين مناطق تعلق خاطر به زندگي شهري ندارند و همبستگي موردنظر در آن و در نتيجه يك زندگي درون گروهي با مشكلات گوناگون براي شهروندان معضلاتي مثل مواد مخدر و مسائل اخلاقي را رقم مي زند.
نكته حائز اهميت آنكه چون اكثر اين نوع حاشيه نشينان به طور غير مجاز و با تخلف از قوانين شهرسازي و شهرداري عمل كرده و دست به ساخت و ساز زده اند ، كمتر از وضع خود شكايت مي كنند و همين عدم اعتراض ، به پنهان ماندن آنان انجاميده است.

يادداشت
كودكان كار در خطرند
سينا قنبرپور- هميشه گفته اند تولد و مرگ فقرا در سكوت و خاموشي واقع مي شود. اين برخلاف عدالت است كه بسادگي از كنار مرگ غيرطبيعي اقشار آسيب پذير بگذريم.
۳۰ خرداد 84 بازپرس كشيك قتل تهران از كشف جسدي خبر داد كه متعلق به پسربچه 13ساله اي در كانال آب خيابان فرجام بود.
در بررسي هاي نخستين درباره اين ماجرا مشخص شد مقتول ابراهيم نام داشته است. ماموران كلانتري 126 تهرانپارس 29 خردادماه گزارش كشف اين جسد را به بازپرس حسين اصغرزاده دادند.
همچنين براساس بررسي هاي مقدماتي مشخص شده است كه اين نوجوان از دسته كودكان و نوجواناني بوده كه با جمع آوري زباله ها، نخاله هاي ساختماني و خرت وپرت هايي از اين دست جزو كودكان كار محسوب مي شده و از اين راه درآمد كسب مي كرده است.
بررسي هاي پزشكي قانوني نيز حكايت از آن دارد كه ابراهيم به وسيله يك نوار پلاستيكي كه به دور گردنش پيچيده شده، خفه شده است، با اين حال جاي زخم هاي نو و كهنه اي برتن او مشهود بوده كه زخم تازه روي ساق پا 20 سانتيمتر طول داشته و نسبتا نيز عميق گزارش شده است. نخستين فرضيه اي كه حسين اصغرزاده، بازپرس شعبه دوم دادسراي امور جنايي تهران تحقيقات خود را بر آن بنا كرده، متوجه قتل درپي تجاوز است.
خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به نقل از بازپرس اصغرزاده اعلام كرده است:  به احتمال زياد اين قتل جزو قتل هايي است كه مقتول در معرض تجاوز وتعرض قرار مي گرفته كه با توجه به محيط كاري وي چنين فرضيه اي بعيد نيست. قتل افرادي از قشر آسيب پذير همواره اثري نامطلوب بر جامعه دارد. اقشار آسيب پذير در اين بحث معمولا طبقاتي از جامعه محسوب مي شوند كه براي دفاع فيزيكي- معنوي از خود توان لازم را ندارند.
گرچه از اين طيف افراد بسيار مي توان نام برد، اما به طور معمول زنان و كودكان آسيب پذيرترين اقشار هر كشوري محسوب مي شوند.
حال ما نيز با يك قتل از نوع قتل كودكان مواجهيم. قتلي كه شاكي خصوصي آن نيز همچون قرباني اش توان لازم براي دفاع از خود را ندارد. پسري كه در شهر ما به زباله جمع كردن مشغول بوده، كاملا محرز است كه به چه طبقه اجتماعي و چه نوع خانواده اي تعلق دارد.
حال با توجه به نكاتي كه از خود ماجرا گزارش شده و فرضيه اي كه بازپرس پرونده به آن اشاره كرده، نكاتي به ذهن مي رسد كه انتظار مي رود با توجه به همين نكته هاي ريز اما حساس، ضمن يك اطلاع رساني دقيق موضوع به طرز قابل توجهي پيگيري شود.
۱) يك سال قبل در پي ناپديد شدن يكسري كودك آن هم در مدت زماني 18 ماهه در پاكدشت پرده از راز ماجرايي برداشته شد. ماجرايي كه مي توانست با هوشياري، ابعاد كوچكتري داشته باشد، اما گذر از كنار موضوع و عدم توجه به سرنوشت كودكان مردم آسيب پذير حاشيه نشين همگي دست به دست هم داد تا اين واقعه بروز يابد.
اينك اگر بازپرس اصغرزاده گمانه زني كرده است كه قتل موردنظر از جنس قتل هايي شبيه به آنچه در پاكدشت روي داده، است پس بايد توان مضاعفي براي كشف حقيقت بطلبد.
۲) متاسفانه تجربه در بررسي قتل هايي كه قربانيان آن اقشار ضعيف جامعه هستند نشان داده كه پليس ودستگاه قضائي در قبال كشف حقيقت ديرعمل مي كنند. اين وضع از آن روست كه خانواده قربانيان چون از اقشار ضعيف هستند به عنوان شاكي يا ظاهر نمي شوند يا به دليل عدم دسترسي به منابع قدرت، رابطه يا حتي توان پرداخت هزينه ها كمرنگ عمل مي كنند و به همين دليل اين دو دستگاه فشاري بر خود حس نمي كنند.
نمونه اين واقعه ماجراي قتل هاي عنكبوتي مشهد است كه سعيد حنايي در آن توانست ظرف دو سال 17 زن را به قتل برساند و پس از اين مدت و حساسيت به وجود آمده ، شناسايي شود.
نمونه ديگري هم در تهران وجود دارد. از آذرماه 82 تا فروردين 83 جسد 4 زن در نقاط مختلفي ازتهران كشف شد. اين زن ها همگي خفه شده و جسدشان با طناب بسته بندي شده بود.
متاسفانه تا زمان تنظيم اين مطلب هنوز اثري از عامل جنايت هاي جداگانه يا هر 4 ماجراي قتل به دست نيامده. اين مقتولان همگي زن بوده و از خانواده خوبي برخوردار نبودند كه پيگير حق و حقوقشان شوند.
۳) تبعيض در شيوه برخورد. متاسفانه در برخورد با چنين ماجراهايي هيچ عكس العملي از فرماندهان و مديران ارشد نهادهاي متولي شاهد نيستيم. وقتي 17 مهرماه 81 همسر ناصر محمدخاني به قتل رسيد، فرمانده پليس تهران دستور ويژه اي براي سرعت بخشيدن به ماجرا داد يا در ماجراهاي ديگر دستگاه قضائي دستور رسيدگي خارج از نوبت صادر مي كند، اما گويا كسي براي قتل يك كودك 13 ساله بي پناه آنقدر زيرسئوال نمي رود كه بخواهد به روند پيگيري موضوع، سرعت و دقت مضاعفي بدهد.
۴) با توجه به ماهيت كار اين كودك وبا توجه به گمانه زني هاي موجود، احتمال اين قضيه هم وجود دارد كه اين نوجوان بي پناه قرباني يك فعاليت سازماني شده باشد. به عبارت ديگر دو فرض مي توان بر اين بخش از نكات موردنظر بنا كرد. الف) ممكن است كودك مورد نظر ما شاهد واقعه اي ناخوشايند بوده و به اصطلاح جنايتي را رويت كرده كه مرتكب براي برداشتن سرنخ و جلوگيري از لو رفتن، او را نيز قرباني كرده است. ب) احتمال مي رود كه كودك به قتل رسيده از سوي يك گروه با حوزه فعاليت سازمان يافته به قتل رسيده باشد و آن هم به دليل عدم تن سپردن به خواسته هاي آنان.
به هر حال به نظر مي رسد توجه بيشتر به اين گونه قتل ها به نوعي اعتماد وامنيت ويژه در جامعه مي انجامد و اينكه متوليان جامعه در اين حوزه توجه خاصي به موضوع دارند، حتي اگر قرباني بي پناه و بي مدافع باشد.

نگاه
000594.jpg
رفتارهاي پر خطر از نوع جاده اي
اصطلاح رفتارهاي پرخطر را همواره براي طرح موضوع ايدز و دامنه وسيع قربانيان آن شنيده ايم اما بتازگي در حوزه ديگري هم مورد استفاده قرار گرفته است. حوزه جديدي كه براي آن رفتارهاي پرخطر به كار رفته و نسبت به آن هشدار داده شده، بحث تصادفات رانندگي در جاده هاست. فرمانده پليس راه كشور در گفت و گويي با ايسنا گفته است: رفتارهاي پرخطر عامل بيش از 75 درصد حوادث مرگبار جاده اي است.
اما جالب است بدانيم كه اين رفتارهاي پرخطر در حوزه حوادث جاده اي كاملا با رفتارهاي پرخطر در حوزه انتقال ايدز تفاوت دارد. سردار محمد رويانيان در تعريف رفتارهاي پرخطر جاده اي گفته است: سرعت، سبقت غير مجاز، رانندگي بي حوصله و توام با خستگي  و عدم رعايت فاصله طولي با خودرو جلويي از عوامل اصلي تهديد كننده سلامت و امنيت سفر هستند كه مي توان آنها را رفتارهاي پرخطر جاده اي برشمرد.
حالا از بحث سرعت و سبقت بگذريم. يك موضوعي هست كه مي تواند در كاهش احتمال تصادفات خطرناك و مرگبار موثر باشد. اين موضوع البته يكي از همين رفتارهاي پرخطر است. رانندگي بي حوصله و توام با خستگي چه موقع روي مي دهد؟
مسلما در ابتداي سفر چنين واقعه اي رخ نمي دهد. در ميانه راه يا دقيقا در نزديكي مقصد اين وضع به وقوع مي پيوندد! پليس در اين باره معتقد است كه در 35 كيلومتر مانده به شهرها شاهد بيشترين تصادفات هستيم. حال اگر بنا را بر اين بگذاريد كه با همه خستگي و زمان از دست رفته در محدوده 40 تا 30 كيلومتر مانده به شهرها يا مقصد، 15-10 دقيقه اي، خودرو را در يك محل پارك مطمئن متوقف كنيد، چند قدمي در هواي آزاد راه برويد، چاي بنوشيد و با همراهان حرفي بزنيد، چند حركت نرمشي ورزشي انجام دهيد و حتي چرتي بزنيد و بعد حركت كنيد، آيا در نتيجه كار تاثير مثبتي ندارد؟
مزاحمت هاي تلفني نهادهاي فوريتي را كاهش دهيم
مزاحمت براي نهادهايي كه كارهاي فوريتي انجام مي دهند تنها يك مزاحمت عادي نيست.
گاهي مزاحمت تلفني را مي توان اغماض كرد، اما وقتي كه حالت بيمارگونه اي به خود بگيرد حرف ديگري است. با اين همه، مزاحمت براي اورژانس، آتش  نشاني يا پليس۱۱۰ تبعات تلخ تري دارد. مسئول اطلاع رساني سازمان آتش نشاني كرج در اين باره گفته است: متاسفانه با شروع تعطيلات تابستاني مزاحمت ها براي آتش نشاني افزايش يافته است.
براساس گفته هاي جوادموسوي به خبرگزاري مهر، آمار مزاحمت هاي تلفني براي آتش نشاني در خردادماه نسبت به ارديبهشت ماه افزايش 66درصدي داشته است.حال تصور كنيد يك تماس مزاحمت آميز با آتش نشاني، اورژانس يا پليس 110 و اشغال خط سبب به تاخير افتادن تماس فوري شود. يا نه، اگر اين دستگاه ها به تناسب كار خود به فوريت تيم خود را به محل اعزام كنند، در اين فاصله اگر حادثه اي رخ دهد و سازمان مربوطه بخواهد ماجرا را پوشش دهد، فراخواني تيم عملياتي و گسيل آنها به منطقه موردنظر با اتلاف زمان بسياري مواجه مي شود.
گرچه اين روزها با سيستم الكترونيك موجود و نمايشگرهاي تلفن، مزاحمان قابل رديابي هستند، اما موضوع بحث فرهنگي است. بويژه اين روزها در تابستان كه كودكان فراغت خود را سپري مي كنند، بايد بدانند هيجان سر به سر نهادهاي فوريتي گذاشتن ، چه عواقب و چه قيمتي دارد؟
شايد كم كاري ما بزرگترها بوده كه بچه ها و كودكان به درستي نمي دانند نهادهاي فوريتي چه كاركردي دارند و حتي يك لحظه هم براي آنها يك لحظه حياتي است.
با اين اوضاع بد نيست اداره كنندگان سازمان هاي فوريتي يعني پليس،۱۱۰ آتش نشاني، اورژانس و... براي تابستان، بچه ها و كودكان را دعوت كنند و ضمن برگزاري يك برنامه شاد به آنها آموزش بدهند كه چقدر كارشان حساس است.
با اين وضع هم كودكان فراغتي پر بار را پشت سرگذاشته اند و هم مي توان اميدوار بود كه دامنه مزاحمت هاي تابستاني اين سازمان ها كاهش يابد.
قرباني كولر آبي نشويد!
همين چند روز قبل بود كه در اين  صفحه مطلبي درباره كولر و نكات ايمني آن كه مي تواند به جاي فراهم كردن راحتي ما دردسرساز شود، چاپ شد.شايد فكر كنيد يك دستگاه برقي ساده چه دردسرهايي مي تواند براي ما داشته باشد اما واقعيت اينجاست كه كولرآبي و برق خالي از دردسر نيست.تازه ترين واقعه تلخ درباره كولر آبي را ايسنا گزارش كرده است. در اين خبر آمده بود ناآشنايي  و بي احتياطي در تعمير كولر جان فردي را گرفت. وقتي اين خبر روي سايت ايسنا ديده شد با خود گفتيم اي كاش مرحوم آقا مجتبي۳۲ساله كه در خيابان 17شهريور به پشت بام رفت، خبر پنج شنبه ما را خوانده بود . به گزارش ايسنا مجتبي با ابزاري ابتدايي به سراغ كولر آبي رفته بود و با نخستين اقدام او جرقه اي در سيستم برقي كولرآبي ايجاد شد و همين سبب خشك شدن اين جوان شد.
ديگر اينكه پوشال هاي كولر آبي جايي خنك براي لانه كردن حشرات و خزندگان خطرناكي چون مار است.
ضمنا اين مطلب را هم به نقل از دكتر شاه حسيني، مديركل روابط عمومي پزشكي قانوني بدانيد كه برق گرفتگي هاي منجر به مرگ نسبت به سال 82 در سه ماهه نخست سال، افزايش 9/16 درصدي داشته است.
تهران، خوزستان، اصفهان، بوشهر و فارس بيشترين قربانيان برق گرفتگي را در خود جاي داده اند.

آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
دخل و خرج
زيبـاشـهر
شهر آرا
يك شهروند
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |