سه شنبه ۹ خرداد ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۳۹۹۸ - May 30, 2006
مردان مجهول: موضع آخر آن قدر به جلوه هاي ويژه و اكشن پرداخته كه جايي براي پردازش شخصيت ها باقي نمانده است
نيمي آدم، نيمي انسان!
ساسان گلفر
قسمت سوم مردان مجهول در روزهاي اول اكران آنقدر خوب فروخته كه چهارمين افتتاحيه درخشان تاريخ سينما لقب گرفته است
005559.jpg
اين جماعت اصلا شوخي سرشان نمي شود!
آخر شما كه سر و كارتان با اين ميوتانت  ها يا به قول خومان جهش يافته ها نيفتاده كه بدانيد چه جور جانوراني هستند. يك موجوداتي هستند كه (به قول دوبلورهاي خدابيامرز لورل و هاردي) نصفشان آدم است و نصفشان انسان!
قدرت هاي عجيب و غريبي هم دارند كه نگو و نپرس. مثلاً يكي شان هست كه دم به ساعت رنگ عوض مي كند. منظورم از اين آدم ها معمولي نيست كه دور و برمان ريخته اند و دائم رنگ عوض مي كنند. اين يكي جدي جدي مثل آفتاب پرست رنگ به رنگ مي شود و به هر شكلي درمي آيد و خدا نكند كه با تو خرده برده اي داشته باشد چون يكهو ممكن است چشمت را باز كني و ببيني سرت روي تنت نيست!
همين چند سال پيش، سال 2000 بود كه سر و كله شان روي پرده پيدا شد. قبل از آن در كتاب هاي مصور يا به قول خودمان كميك استريپ انتشارات مارول به سرمي بردند و مثل سوپرمن و مرد عنكبوتي لابلاي همان كاغذها سرشان به كار خودشان گرم بود. بعد يك بابايي به نام برايان سينگر پيدا شد كه مدتي بود يك مشت مظنونين هميشگي را سر به نيست كرده بود و ديگر كسي را نداشت كه سر به نيست بكند و حوصله اش حسابي سر رفته بود كه به ياد اين موجودات عجيب الخلقه افتاد كه DNAآنها جهش ژنتيكي پيدا كرده بود و تصميم گرفت به جاي آنهايي كه سر به نيست كرده بود، اينها را زنده كند و به جان مردم بيندازد. اسمشان را هم گذاشت مردان مجهول يا X-MEM كه همه ماست ها را كيسه كنند، چون وقتي پاي مردان معلول درميان است كسي جرأت ندارد به آنها بگويد بالاي چشمتان ابروست چه برسد به مردان مجهول كه هر كسي با آنها دربيفتد ديگر معلوم است چه بر سرش مي آيد. البته معلوم نيست چرا به آنها مردان مي گويند، چون بعضي از آنها زن هستند. مثلاً استورم (به معني توفان) كه نام آدميزاديش، اورورو مونرو ، هم چندان به آدميزاد نمي برد همان خانم  هال بري است كه وقتي براي فيلم مجلس رقص هيولاها اسكار گرفته بود كلي ذوق مي كرد و بعد كه بخاطر بازي در فيلم زن گربه اي تمشك طلايي بدترين بازيگر زن سال را به او دادند آمد روي صحنه و تنديس را گرفت و آنقدر گريه و زاري كرد كه سيل به راه افتاد. خانم بري در اين مجموعه فيلمها هم تخصصش بر هم ريختن اوضاع جوي است. كافي است دست بلند كند كه ابرهاي تيره آسمان را بپوشانند و توفان به راه بيفتد. يكي ديگر از اين به اصطلاح مردان مجهول، آنا پاكوين است، همان دختر بچه اي كه در فيلم پيانو با مادرش به زبان كرولالي صحبت مي كرد. نمي دانم حالا كه اسمش را گذاشته اند مري (با نام مستعار روگ) چه بر سر ژن هايش آمده كه از چند قدمي هر كس رد مي شود، طرف سر از بيمارستان درمي آورد و طبيعي است كه حالا به عنوان يك دختر دم بخت زانوي غم در بغل گرفته كه چرا هيچكس حاضر نيست از جان بگذرد و به خواستگاريش بيايد. آقاي لوگان با نام مستعار وولورين كه در واقع همان هيوجكم خودمان است، يكي از معدود مردان مجهول است كه به او مي توان گفت مرد! البته ايشان هم با آن ناخن هاي تيز و دراز و فولادي و سيستم ايمني عجيب و غريبي كه هيچ چيز بر آن كارگر نيست و اخلاق تند و مزاج آتشين و ظاهري كه به لولوخورخوره بيشتر شبيه است، چندان مرد ايده آلي محسوب نمي شود. تازه اينهايي كه نام برديم در طيف ميوتانت هاي خوب قرار مي گيرند كه در مدرسه پروفسور چارلز خاوير (پاتريك استوارت) درس خوانده اند و تحت نظارت او كارهاي خوب انجام مي دهند؛ واي به حال بدهايشان! در سال 2000 كه قسمت اول مجموعه مردان مجهول ساخته شد، ميوتانت ها كه بخاطر منحصر به فرد بودنشان مورد اذيت و آزار انسان ها قرار مي گرفتند، به دو گروه تقسيم شدند، يك گروه خوبها بودند كه از طرف پروفسور خاوير، بزرگترين تله پاتيست جهان، هدايت مي شدند و گروه ديگر بدها كه رهبري به نام مگنتو داشتند، همان سريان مك كلن كه گويا از جادوگر خوب بودن در ارباب حلقه ها خسته شده بود و تصميم گرفته بود نسل بشر را براندازد و طبق قانون بقاي اصلح داروين، جهش يافته ها را جايگزين آنها سازد. طبيعتاً عاقبت جنگ به نفع خوب ها مغلوبه شد و مگنتو در يك قفس آهني به اسارت درآمد و انسانها و جهش يافته ها به خوبي در كنار هم زندگي كردند.
در قسمت دوم كه سال 2003 و باز هم به كارگرداني برايان سينگر ساخته شد و X2 نام گرفت، يك ژانرال ارتش عليه جهش يافته ها توطئه اي ترتيب داد و نقشه حمله به رئيس جمهور از طريق يك ميوتانت مرموز به نام خزنده شب را طراحي كرد و ميوتانت هاي صلح طلب پروفسور خاوير مجبور شدند با نيروهاي دشمن خود، مگنتو، متحد شوند و توطئه هاي اين ژنرال را خنثي كنند. اما به نظر مي آيد كه ميوتانت ها ديگر دل برايان سينگر را زده اند و او امسال ترجيح داد به سراغ مرد پرنده كتاب هاي مصور برود و سوپرمن باز مي گردد را كارگرداني كند و فيلم مردان مجهول: موضع آخر را به دست برت راتنر بسپارد كه قبلاً فيلم ساعت شلوغي 2 را با جكي چان و اژدهاي سرخ را درباره دكتر هانيبال لكتر آدمخوار ساخته بود. راتنر هم با كمك دو فيلمنامه نويسي كه قبلاً امتحان خود را در اين زمينه پس داده بودند، يكي زاك پن كه فيلمنامه X2 را هم نوشته بود و ديگري سيمون كينبرگ نويسنده فيلمنامه آقا و خانم اسميت ، هدايت اين پروژه سنگين و خطرناك را برعهده گرفت.
موتور محرك وقايع اكشن فيلم مردان مجهول 3 را هموطني روشن مي كند كه چند سالي است در آن سوي آبها فيلم بازي مي كند و كانديداي اسكار مي شود. خانم شهره آغداشلو نقش پزشكي به نام كاويتا رائو را برعهده دارد كه واكسني به نام اميد را براي درمان جهش يافتگي ابداع كرده است. اكنون ميوتانت ها بر سر دو راهي قرار گرفته اند يا بايد منحصر به فرد باقي بمانند و بيش از پيش مطرود و از خود بيگانه شوند و يا توانايي هايشان را كنار بگذارند و مثل انسانهاي ديگر زندگي كنند. سر و كله چند ميوتانت تازه در اين قسمت پيدا مي شود، يكي كلسي گرامر است كه دكترهنري مك كوي‎/ هيولا نام دارد و جنتلمن پشمالويي است كه از مويي آبي رنگ پوشيده شده و ديگري بي فاستر كه وارن واشنگتن سوم‎/ انجل نام دارد و با قاشقي نقره اي در دهان و بالهايي سفيد بر پشت به دنيا آمده و صحنه پرواز او برفراز پل
گلدن گيت يكي از ديدني ترين صحنه هاي فيلم را رقم مي زند كه با اشارات آن به نمادهايي از گروه هاي متفاوت اجتماعي استعاري ترين صحنه فيلم نيز هست. همچنين شخصيت هاي ديگري مانند پايرو شعله افكن، سايكلوپس، مرد يخي، جاگرناوت و ميستيك (همان كه رنگ عوض مي كند) به ميدان مي آيند و دكتر جين گري / ققنوس (فمك جانسن) كه قبلاً مرده بود از گور پر آب خود بيرون مي آيد كه با انگيزه هاي ناشي از عقده الكتراي خود در جبهه مگنتو– كه باز بر طبل جنگ مي كوبد- عليه پرفسور خاوير كه مدارا را موعظه مي كند، بجنگد.
آزمون نهايي، جنگي است كه قرار است پايان همه جنگ ها باشد.البته بعيد است كه جنگ ها به اين زودي پايان يابند. ظاهرا شركت فاكس قرن بيستم براي مجموعه فيلمهاي مردان مجهول خود كيسه بزرگي دوخته و برنامه بلندمدتي دارد. هال بري كه تابستان گذشته در مورد تصميم خود براي شركت نكردن در قسمت سوم به علت دستمزد كمتر از حد انتظار و حضور كم روي پرده جنجال به راه انداخته بود، از همين حالا براي شركت در قسمت چهارم اعلام آمادگي كرده است، هر چند ساخته شدن قسمت چهارم تا حد زيادي به موفقيت فيلم حاضر در گيشه بستگي دارد.اين فيلم از لحاظ هنري چنگي به دل نمي زند. شايد علت اصلي مشكلي باشد كه گريبان همه دنباله سازي ها را مي گيرد. كارگردان چنين فيلمهايي ناچار است دائماً با خود يا با قسمت هاي قبلي رقابت كند و جلوه هاي ويژه بهتر، اكشن بزرگتر و صحنه هاي پر زرق و برق تر و عريض و طويل تري بسازد تا جايي كه بالاخره كمر فيلم زير بار سنگين اكشن و زرق و برق توخالي مي شكند. مشكل فيلم مردان مجهول: موضع آخر اين است كه آنقدر به جلوه هاي ويژه اكشن پرداخته كه جا براي پرورش شخصيت باقي نگذاشته و بازي بازيگران نيز به تبع عدم پرورش شخصيت ها بي رمق شده تا جايي كه سريان مك كلن در هر صحنه اي كه حضور دارد به راحتي صحنه را – بنابراصطلاح رايج ميان بازيگران – مي دزدد و جايي براي كار ديگران باقي نمي گذارد. همين شخصيت هاي بي رمق، هيجان را هم از اكشن فيلم گرفته اند. بروز عيب و نقص هاي ياد شده به حضور نداشتن سنگر در نقش كارگردان فيلم نيز مربوط مي شود كه قسمت هاي قبلي، پويايي خود را تا اندازه زيادي مديون بينش و درايت بصري او بودند.پيرنگ آشفته و چند پاره و ضعف هاي كارگرداني عده اي را به اعتراض عليه آنچه خراب شدن خاطره كتاب هاي مصور دوران كودكي مي نامند، واداشته است.
مردان مجهول: موضع آخر
محصول: فاكس قرن بيستم – سال 2006
آغاز اكران جهاني: 5 خرداد 1385
زمان: 104 دقيقه
درجه بندي: 13 –PG
نويسنده: سيمون كينبرگ و زاك پن
كارگردان: برت راتنر
مدير فيلمبرداري: دانته اسپينوتي
موسيقي: جان پاول
سرپرست جلوه هاي ويژه: جان برونو
سرپرست طراحان صحنه: جف هوبارد
طراح لباس: جوديانا ماكوفسكي
تدوين: مارك هلفريچ، مارك گلدبلات، جوليا وانگ
تهيه كننده: لورن شولر دانر، رالف وينتر، آوي آراد
بازيگران: هيو جكمن، هال بري، پاتريك استوارت، يان مك كلن، فمك جانسن، آنا پاكوين، كلسي گرامر، جيمز مارسدن، ربكا رومين، شهره آغداشلو، شاون اشمور، الن پيج

جدول كاكورو
جدول شماره۳۸
005565.jpg
حل جدول شماره۳۷
005562.jpg
005547.jpg

كاكورو مانند سودوكو، يك بازي جهاني است. اين بازي در سال 2005 مطرح شد و مدت كوتاهي طول كشيد تا توجه عامه مردم را به خود جلب كند.
اين جدول، قبل از اينكه در روزنامه هاي ديگر مطرح شود، اولين بار در روزنامه گاردين به چاپ رسيد. ساختار كاكورو خيلي شبيه جدول كلمات است و مي توان آن را در هر سايزي طرح كرد و تنها تفاوت آن، اين است كه اعداد مورد نظر مرجع ندارند و با جمع اعداد احتمالي در هر ستون و سطر مي توان اعداد مورد نظر را پيدا كرد. اين جدول در بسياري از نقاط دنيا شناخته شده است و علاقه مندان آن معتقدند به زودي زود- مانند سودوكو- در همه جاي دنيا فراگير خواهد شد.
روش حل جدول كاكورو
راه حل هاي زيادي براي حل اين جدول موجود است و همچنين تكنيك هايي كه به شما كمك مي كنند تا بتوانيد به راه حل دست پيدا كنيد. در اينجا مي خواهيم يك نمونه از حل جدول كاكورو را به شما نشان داده و نكته هايي را به شما گوشزد كنيم.
نكته اول: تركيب حداقلي اعداد- اين جدول اعدادي را در انتها و ابتداي هر سطر و ستون مشخص كرده است كه بايد با جمع اعداد احتمالي از 1 تا۹ بدون تكرار به عدد مورد نظر رسيد. بهترين روش براي حل جدول، جست وجوي خانه هايي است كه حداقل از جمع دو عدد حاصل مي شوند. معمولاً اين اعداد از دو خانه در جدول تشكيل شده است. به اعداد۳و 4 در جدول زير دقت كنيد. به طور مثال براي عدد 3، دو احتمال وجود دارد(2و۱)،(1و۲) (در ضمن مانند جدول سودوكو، از عدد صفر نمي توانيم استفاده كنيم).و براي عدد 4 سه احتمال(1و۳) و(3و۱)و(2و۲) وجود دارد كه احتمال(2و۲) پذيرفته نيست چون در حل جدول از عدد تكراري نمي توانيم استفاده كنيم.
به جدول زير دقت كنيد: احتمالات عدد۳ و احتمالات عدد۴ به شما كمك مي كند تا جدول را حل كنيد و احتمالات جدول، شما را محدودتر مي كند. براي عدد 7 در جدول پايين به طور نرمال مي توان احتمالات:
(5و۲)،(6و۱)يا(2و۵)،(1و۶) در نظر گرفت. از طرفي مي دانيم كه جمع عدد 3 (2و۱) يا (1و۲) است؛ پس قراردادن جمع اعداد(3و۴) و(4و۳) منتفي است.
نكته دوم: اعداد مشترك- متوجه شديم براي جمع اعداد۳ و۴ احتمالات(1و۲) و(2و۱) براي عدد۳ و احتمالات(1و۳) و(3و۱) براي عدد۴وجود دارد.عددي كه بين اين احتمالات مشترك است، عدد يك است.نكته: اعداد بالاي مربع نشان دهنده مجموع اعداد ستون افقي و اعداد پايين مربع نشان دهنده مجموع اعداد ستون عمودي است.

نگاه
مردان مجهول از زبان يان مك كلن
بازيگر نقش مگنتو
سريان مك كلن، بازيگر تواناي انگليسي كه بعد از سالها كار و تجربه در فيلم هايي مانند ارباب حلقه ها ، رمز داوينچي و مجموعه فيلم هاي مردان مجهول خوش درخشيده است، فرصت كار كردن با برايان سينگر (كارگردان فيلم هاي 1 و 2) را نخستين عاملي مي داند كه او را به كار در مجموعه مردان مجهول ترغيب كرده است.
فقط بر اساس خود نقش تصميم نمي گيرم كه بازي كنم يا نه. اين مهم است كه چه كسي فيلم را كارگرداني مي كند و نقش تا چه اندازه خوب نوشته شده است.
اما در مورد مردان مجهول: موضع آخر، مجبور بودم كه اعتماد كنم، چون نه برت راتنر را مي شناختم و نه درباره اكثر آثارش چيز زيادي مي دانستم. از قبل تعهد كرده بودم كه در اين فيلم بازي كنم. راتنر خيلي دير به پروژه رسيد، هشت هفته قبل از فيلمبرداري يك فيلم بسيار بسيار مشكل. من خيلي به حال او تأسف مي خوردم چون آماده شدن براي چنين فيلمي به هشت ماه زمان نياز دارد.
برايان سينگر، برت راتنر و مجموعه فيلم هاي مردان مجهول
سينگر درباره مردان مجهول چندان بيشتر از من چيزي نمي دانست، تا اين كه يكي از دوستان، كتاب هاي مصور را به او نشان داده و او خيلي از ايده  داستان خوشش آمده بود. به همين خاطر وقتي شنيديم راتنر قرار است اين فيلم را در دست بگيرد، نمي گويم زنگ خطر براي ما به صدا درآمده بود، فقط خيلي كنجكاو شده بوديم كه ببينيم اين كارگردان جديد چكار مي كند. نگراني  وجود نداشت چون برت آن قدر دو فيلم اول را دوست داشت كه مي خواست سومي را طوري كارگرداني كند كه انگار برايان سينگر آن را كارگرداني كرده است. اين كه مي گويم كلماتي بود كه خودش بر زبان آورده بود. خواهيم ديد كه به اين هدف رسيده است يا نه.
فكر مي كنم طرح داستان جالب تر از دو فيلم قبلي است، حداقل مي توانم بگويم كه به اندازه قبلي ها هيجان انگيز هست. مگنتو امكان كارهاي وحشتناكي را در اين فيلم پيدا مي كند كه در فيلم دوم نداشت و من هم از اين بابت خيلي خوشحالم. شايد استفاده از عبارت تغيير كارگردان چندان مناسب نباشد. اين طور نبود كه مثلاً تيم برتون ناگهان بيايد و هرچه خودش مي خواهد وارد كار كند. برت راتنر اساساً همان كاري را كرد كه اگر برايان بود، مي كرد.
در صحنه مردان مجهول: موضع  آخر و تحت هدايت برت راتنر
چند بار اين را گفته ام كه چطور مي توان يك كارگردان خوب را تشخيص داد. آدم نمي تواند كارگردان خوبي باشد مگر اين كه بتواند يك مهماني را خوب برگزار كند. در يك مهماني خوب گروهي از افراد را دور هم جمع مي كني كه انتخابشان كرده اي و فكر مي كني مي توانند در كنار هم به سر ببرند و بعد كارت فقط اين مي شود كه بگذاري با هم بمانند. وظيفه ات اين نيست كه اوقات خوبي را فراهم بياوري، فقط بايد مطمئن باشي كه مي توانند اوقات خوبي را بگذرانند. با هركدام از آنها جداگانه خوش و بش مي كني و اطمينان حاصل مي كني كه درست از او پذيرايي شده است. كلمات به جا براي استقبال از آنها به كار مي بري، آدم ها را به هم معرفي مي كني... فقط كارها را تسهيل مي كني. اين كاري است كه برت به خوبي از عهده اش برمي آيد. واقعاً كارش درخشان است.
برايان در اين نبود چندان خوب نبود. هرگز در ميهماني با برايان نبوده ام ولي فكر نمي كنم خيلي چيز جالبي باشد. برايان خيلي درونگرا و وسواسي و عصبي است و اين موضوع از فيلم هايي كه مي سازد، معلوم است. درست نمي گويم؟ اما برت از آن افراد معاشرتي است و مي خواهد به همه خوش بگذرد. اگر به ديگران خوش بگذرد، به او هم خوش مي گذرد. اين نكته در فيلمي كه زمان هاي بسيار بايد صرف چيدن و آماده كردن صحنه ها بشود جو بسيار بسيار خوبي ايجاد مي كند؛ آن هم در فيلمي كه چنين صحنه هاي پرتنشي دارد. ديالوگ هاي هركدام از فيلم هاي مردان مجهول واقعاً آدم را سردرگم مي كند. خيلي خوب است كه كسي هدايت اين فيلم ها را در دست داشته باشد كه روحيه مي دهد.
بازي كردن و سيستم CGI
يكي از صحنه هاي مهم فيلم، صحنه اي است كه مك كلن در نقش مگنتو اتومبيل ها را از پل گلدن گيت به پايين پرتاب مي كند.
مي دانيد، ما خودمان در آنجا يك پل گلدن گيت داشتيم كه در ونكوور كانادا ساخته شده بود، بنابراين خيلي مجبور نبوديم به تخيلمان فشار بياوريم.
اما در مورد پرواز در آسمان، بله، آدم مجبور مي شود از تخيلش استفاده كند. ما روي آن پل آهني بوديم و نور هم بر ما مي تابيد و نسيمي هم مي وزيد. باد در موها و شنل هايمان مي وزيد كه باعث مي شد يك مقدار احساس پرواز كردن به ما دست بدهد. در اين قبيل موارد به شما گفته مي شود كه قرار است چطور به نظر برسيد و شما كار خودتان را مي كنيد و اگر در مونيتور برايشان
متقاعد كننده باشد، دست تكان مي دهند و مي گويند خوب است.
مقدار زيادي از فيلم به همين شيوه گرفته مي شود و چاره اي جز اعتماد كردن نيست. اشكالي هم ندارد. جادوي فيلمسازي اغلب مدتها بعد از اين كه بازيگران محل را ترك كرده اند و اثري از آنها نيست و همه چيز را بايد از نو سر هم كرد، اتفاق مي افتد.
تم مركزي داستان هاي مردان مجهول
انتشارات مارول اين را گفته است كه مسئله اقليت هاي تحت ستم مانند سياهپوستان جوان و ساير گروه هاي خاص را در نظر داشته است. ايده
جهش يافته ها در اين مورد خوب جواب داده است. بسياري از نوجوانان فكر مي كنند كه خودشان هم مانند جهش  يافته ها هستند. بنابر اين وقتي داستاني مانند درمان جهش يافتگي پيش مي آيد، مانند اين است كه قرار باشد براي سياهپوست بودن يا به طور كلي متفاوت بودن درماني پيدا شود.

گفت و گو
گفت وگو با هيوجكمن
حرف هاي زيادي دارم
005556.jpg
هيو جكمن دركنار چهره هايي چون راسل كرو و اريك بانا جزو گروه استراليايي هاي مقيم هاليوود است .
هاليوود در اين سال ها سعي بسيار كرد تا از هيوجكمن يك ستاره بسازد. با اين همه بيشتر فيلم هاي او به توفيق نرسيدند. هرچند اين روز ها با قسمت سوم مردان مجهول در اوج به  سر مي برد.
* وولورين 3 چه تفاوتي با قبلي ها دارد؟
- ما سعي كرديم كمي بيشتر از سبك مبارزه وولورين در تصاوير كتاب را در فيلم بگنجانيم. من در شروع، در فيلم هاي 1 و 2، خيلي سرسخت بودم. آن موقع مي نشستم و فيلم مبارزه هاي مايك تايسون را تماشا مي كردم. دلم نمي خواست خيلي خوشگل به نظر برسد. دلم نمي خواست هنرهاي رزمي باشد. نمي خواستم چيزي بيش از يك جنگجوي خياباني به نظر برسد. او كسي نيست كه مبارزه را في نفسه دوست داشته باشد. اگر بتواند سر كسي را با همان اولين ضربه از تن جدا كند، اين كار را مي كند.
[ سيمون كرين، سرپرست بدلكاران آقا و خانم اسميت ، تروا و هر دو فيلم مهاجمان مقبره ] من را به نحوي متقاعد كرد كه شيوه ديگري در پيش بگيرم. ما روي سبك هاي تصويري كتاب هاي مصور كار كرديم كه يك مقدار استيليزه است و بيشتر با جثه كوچك اين شخصيت جور درمي آيد. راستش من آدم بلندقدي هستم، بنابراين ناچار شدم در اين مورد آموزش ببينم و به شدت روي آن كار كنم.
* پس سؤال مهم اين است كه آيا طرفداران پر و پا قرص اين كتاب مصور از كار شما راضي خواهند بود؟ مخصوصاً كه برت راتنر [كارگردان] هم تازه به جمع سازندگان اين مجموعه فيلم ها پيوسته است.
- بله. راستش خيلي چيزها بود كه دلمان مي خواست در فيلم هاي 1 و 2 به آنها برسيم، اما بسيار گران بود و تا وقتي فيلم هاي 1 و 2 به چنان موفقيتي نمي رسيدند براي ما هم امكان آن كارها به وجود نمي آمد. سكانس هايي در اين فيلم هست كه فكر مي كنم در اكران نيمه شب اولين شب اكران، طرفداران اين مجموعه كتاب ها را به شدت برخواهد انگيخت. از كورئوگرافي خاص و حركات رزمي مشهوري در اين فيلم استفاده كرده ايم كه قبلاً امكان كار كردن آنها را نداشتيم.
طرفداران كتاب هاي مصور نقش اصلي را در موفقيت اين فيلم خواهند داشت و امكان ندارد كه از آنها غفلت كنيم. هيچ تصميمي بدون در نظر گرفتن تاريخچه هركدام از شخصيت ها اتخاذ نشده است. هيچ كس دلش نمي خواهد تاريخچه شخصيت هاي كتاب را تغيير بدهد. اگر من به شخصيت وولورين صدمه بزنم، مطمئن باشيد در خيابان فحش و ناسزا نصيبم خواهد شد.
* نظرتان درباره يك اثر جانبي چيست كه احتمالاً محور آن وولورين باشد؟
- من موافقم. راستش داريم روي فيلمنامه اش كار مي كنيم. مردان مجهول فيلمي درباره يك گروه است، حتي اگر بعضي از شخصيت ها بيشتر از بقيه ديده شوند. اين فيلم داستان مردان مجهول است. من عاشق بازي كردن در اين نقش هستم. فكر مي كنم بهترين نقشي است كه بازي كرده ام. شايد دارم جانبدارانه قضاوت مي كنم، اما به نظر من هنوز خيلي چيزها هست كه مي توان با نقب زدن به درون اين شخصيت به دست آورد و ياد گرفت. فكر مي كنم مايه كافي براي يك فيلم بلند را دارد. در واقع خيلي از فيلمسازهاي بزرگ و نويسنده هاي مهم هم از اين شخصيت خوششان آمده و ابراز علاقه كرده اند.
* فكر كرده ايد كه نويسنده اش خودتان باشيد؟
- من هميشه از زاويه ديد يك بازيگر به نويسنده ها كمك كرده ام. در حال حاضر احساس مي كنم اين شخصيت را از چند زاويه مي شناسم، خيلي خوب هم مي شناسم، بنابراين خيلي حرف ها براي گفتن دارم، اما نه، من نمي نويسم.
منبع: انترتينمنت ويكلي

شهر تماشا
اجتماعي
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
خارجي
فرهنگ و آموزش
سياسي
سلامت
شهري
علمي فرهنگي
راهنما
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   خارجي   |   فرهنگ و آموزش   |  
|  سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   راهنما   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |