گروه حوادث- هواپيماي مسافربري هنگامي كه در حال نشستن بر روي باند فرودگاه ايركوتسك بود لينر خورد و پس از برخورد با يك ديواره بتوني منفجرشد و بر اثر آن بيش از ۱۲۰ مسافر هواپيما جان باختند.
در نخستين ساعات روز يكشنبه ، خلبان هواپيماي ايرباس۳۱۰ - A روسي با برج مراقبت پرواز فرودگاه ايركوتسك تماس گرفت و پس از گفتگويي كوتاه با مامور برج مراقبت به وي گفت كه در حال نشستن بر روي باند است ، اما هنوز حرف هاي خلبان تمام نشده بود كه ناگهان صداي انفجاري شديد از سمت باند به گوش رسيد و لحظاتي بعد دود غليظي به هوا برخاست، هواپيما منفجر شده بود مأموران برج مراقبت به سرعت موضوع را به نيروهاي امداد و شرايط ويژه گزارش كردند ولي قبل از رسيدن آنها تعدادي از مسافران از راه دريچه خروج اضطراري خارج شده بودند.
۱۲۰ كشته و ۱۴ ناپديد
به گزارش آسوشيتدپرس به نقل از منابع روسي، ايرباس ۳۱۰ - A در حال حمل ۲۰۰ مسافر بود كه ۸ نفر از آنها خدمه و ۱۹۲ نفر مسافر بودند، اين هواپيما از مسكو حركت كرده و قصد نشستن در فرودگاه ايركوتسك را داشت. بنابه اين گزارش تعداد زيادي از مسافران هواپيما كودكاني بودند كه براي گذراندن تعطيلات به يك اردوي تفريحي در اطراف درياچه بايكال رفته بودند.
(گروه امداد تا ديروز اجساد حداقل ۱۲۰ نفر را پيدا كرده است) اين را وزير موقعيت هاي اضطراري روسيه گفت  و  افزود: ۶۸ نفر از مسافران و خلبان هواپيما زنده از داخل هواپيما خارج شده اند كه ۵۳ نفر از آنها به دليل سوختگي شديد و يا مسموميت با دود در بيمارستان بستري شده اند .
به گفته وي، بسياري از نجات يافتگان زندگي خود را مديون يكي از خدمه پرواز هستند كه دريچه خروج اضطراري را باز كرد تا مسافران از آن خارج شوند.
به گزارش تلويزيون روسيه، اين هواپيما ابتدا از روي باند منحرف شده و از آن خارج شد و سپس به مانعي با ارتفاع شش فوت برخورد كرد ، هواپيما سپس وارد محوطه يك گاراژ يك طبقه شد و در نزديكي چند خانه كوچك متوقف شد . (ابتدا صداي انفجار مهيبي را شنيدم و سپس به حدي زمين با شدت لرزيد كه احساس كردم زمين لرزه اي رخ داده است ، وقتي به سمت باند فرودگاه برگشتم متوجه دود غليظي شدم كه از هواپيمايي كه در كنار باند با يك ستون برخورد كرده بود به هوا برمي خاست، در همان لحظه تعدادي از مسافران هواپيما را ديدم كه از يك دريچه خارج مي شدند). ميخاييل يگريوو يكي از شاهدان صحنه انفجار در گفت وگو با شبكه تلويزيوني NTV اين موضوع را بيان مي كند . او مي افزايد: من از يكي از مسافراني كه در داخل هواپيما بود سئوال كردم كه چه اتفاقي افتاده است و او در حالي كه چند جاي بدنش سوخته بود به من گفت : هنگامي كه هواپيما به زمين نشست نتوانست در روي باند فرودگاه ترمز كند و با مانعي برخورد كرد و پس از آن كابين در ميان شعله هاي آتش شروع به سوختن كرد.
بنابه اين گزارش جعبه هاي سياه هواپيما پيدا شده اند و به زودي تحت بررسي قرار خواهد گرفت، وزير حمل و نقل روسيه( ايگور لويتين) روز گذشته در گفتگو با خبرنگاران گفت: هواي باراني و ليز بودن باند فرود عامل مهمي در اين زمينه بوده است اما با اين حال نبايد مشكلات فني را ناديده گرفت. او افزود:  خلبان با برج مراقبت تماس گرفت تا به آنها بگويد كه هواپيما به سلامت به زمين نشسته است، اما لحظاتي بعد ارتباط او قطع شد.
سخنگوي وزارت امورخارجه ايران نيز با ابراز تأسف از سقوط هواپيماي روسي با مردم و دولت روسيه ابراز همدردي كرد.

گروه حوادث - طي حكمي از سوي سعيد مرتضوي دادستان عمومي و انقلاب تهران، حسن حداد، رئيس سابق شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به عنوان معاون امنيت دادستان تهران منصوب شد.
روابط عمومي دادسراي عمومي و انقلاب تهران روز گذشته خبرداد: در مراسم معارفه حداد به عنوان معاون امنيت كه با حضور آوايي، رئيس كل دادگستري استان تهران، مبشري رئيس دادگاه انقلاب و معاونين و سرپرستان نواحي دادسراي تهران و جمعي از قضات دادسرا و دادگاه انقلاب در سالن اجتماعات دادسراي انقلاب برگزار شد، دادستان تهران با مهم برشمردن رسالت دادسراي انقلاب و وظيفه حفظ امنيت از سوي قضات تأكيد كرد و گفت: مواد مخدر و جرايم امنيتي به عنوان دو معضل براي ضربه زدن به امنيت داخلي و خارجي كشور محسوب مي شود كه بايد با قطعيت با آنها برخورد كرد.
مرتضوي گفت: كشورهاي استعمارگر در حال حاضر براي از بين بردن يك كشور تنها از سلاح و مهمات جنگي استفاده نمي كنند، بلكه به شيوه هاي نوين جاسوسي و براندازي نيز متوسل مي شوند. وي اظهار اميدواري كرد دادسراي تهران بتواند در حفظ نظم و امنيت اجتماعي و مقابله با توطئه هاي دشمنان با كمك حسن حداد كه سابقه درخشاني در اين امر دارد عملكرد مطلوبي را ارائه دهند.

گروه حوادث - پليس اينترپل قبرس عامل جنايت دوستانه را به پليس جنايي ايران تحويل داد.
به گزارش همشهري، مرد در حالي كه لباسهايش خونين بود، تمام رمقش را جمع كرد تا از فرار دوستي كه مرگ را به او هديه كرده بود جلوگيري كند ولي ضعف ناشي از خونريزي برايش تواني باقي نگذاشت و مرگ به سراغ او آمد و لحظاتي بعد مهدي كه ۴۳ سال سن داشت بر روي آسفالت خيابان جان باخت.
با گزارش موضوع كارآگاهان اداره دهم آگاهي تهران بزرگ براي بررسي صحنه جرم به همراه بازپرس ولي الله حسيني به محل جنايت مراجعه كردند. بررسي ها نشان داد مهدي بر اثر ضربات شيشه شكسته نوشابه به شدت زخمي شده و خونريزي ناشي از اين جراحات باعث مرگ او شده است. كارآگاهان در اولين اقدام خود برادر مهدي را كه در هنگام نزاع در خانه حضور داشت مورد تحقيق قرار دادند، اين مرد در توضيح ماجرا به پليس جنايي پايتخت گفت: «مهدي و يكي از دوستانش به نام ابوالفضل كه ۴۳ ساله است چندي پيش تصميم گرفتند براي يافتن كار مناسب به كشور قبرس بروند. ولي نمي دانم چه مسئله اي بين آنها پيش آمد كه شب حادثه هر دو بسيار ناراحت و عصبي به خانه من آمدند و در يك شرايط روحي نامتعادل با يكديگر گلاويز شدند و ناگهان ابوالفضل شيشه نوشابه اي را كه مقابل دستش بود شكسته و ضربه محكمي به بدن مهدي وارد كرد. ابوالفضل وقتي متوجه خونريزي مهدي شد به قصد فرار خانه را ترك كرد. مهدي دنبال او رفت و من وقتي بعد از چند دقيقه به دنبال برادرم به كوچه رفتم با جسد خون آلود او مواجه شدم.»
كارآگاهان اداره دهم برپايه ادعاي برادر مقتول جستجوي گسترده اي را براي يافتن مخفيگاه ابوالفضل به عنوان مظنون اصلي قتل مهدي آغاز كردند، ولي ابوالفضل قبل از آن كه پليس جنايي ردي از وي پيدا كند از كشور خارج شد. با فرار متهم به خارج از كشور كارآگاهان به دستور ولي الله حسيني بازپرس هفتم دادسراي امور جنايي تهران از طريق پليس اينترپل تحقيقات براي يافتن مخفيگاه ابوالفضل را آغاز كردند.
آغاز تحقيقات پليس اينترپل
با اعلام موضوع به پليس بين الملل، كارآگاهان پليس اينترپل بعد از انجام چند مرحله تحقيق و بررسي متوجه شدند ابوالفضل بعد از فرار از كشور به قبرس عزيمت كرده و در يك خانه آپارتماني در يكي از شهرهاي قبرس به سر مي برد.
پليس اينترپل قبرس بعد از اين كه از هويت اين مرد مطمئن شد عمليات دستگيري وي را آغاز كرد و ابوالفضل به طور غافلگيرانه اي در منزل مسكونيش بازداشت شد و از كشور قبرس به بحرين انتقال يافت و در نهايت پليس جنايي تهران بزرگ اين متهم به قتل را در فرودگاه مهرآباد از پليس اينترپل تحويل گرفت. روز گذشته ابوالفضل در شعبه هفتم دادسراي امور جنايي تهران توسط بازپرس حسيني تحت بازجويي قرار گرفت. اين متهم به قتل در توضيح انگيزه خود از جنايت به بازپرس جنايي گفت: «قبل از وقوع اين حادثه در ايران به آهنگري مشغول بودم تا اينكه با مهدي كه از دوستان قديمي ام بود تصميم گرفتيم براي يافتن شغلي بهتر به كشور قبرس برويم.»
وي در ادامه افزود: آن زمان من چهار هزار دلار پس انداز داشتم و به مهدي قول دادم خرج سفر او تا قبرس را نيز پرداخت كنم تا او پس از يافتن كار مناسب بدهي اش را بپردازد ولي شخصي كه قرار بود ما را از ايران به قبرس ببرد مدتي قبل از سفر عنوان كرد خرج سفر هركدام از ما چهارهزار دلار مي شود. وقتي اين مطلب را فهميديم به مهدي گفتم كه من به قبرس خواهم رفت و تو اگر قصد سفر داري بايد خودت هزينه سفرت را تهيه كني. سر اين مسئله با يكديگر درگير شديم، و شب حادثه من در حالي كه در وضعيت عادي نبودم با او گلاويز شده و يك ضربه با شيشه شكسته نوشابه به او زدم و سپس فرار كردم. اما فكرنمي كردم كه مهدي جان بسپارد. بعد از فرار دايم در هراس به سر مي بردم. با اين اظهارات متهم بازپرس حسيني در توضيح اين خبر به همشهري گفت: «تحقيقات پليس جنايي نيز بيانگر اين مطلب است كه مهدي در اثر ضربه وارده در اثر شيشه شكسته به بدنش جان سپرده است.»

گروه حوادث- مرد جواني كه به انگيزه سرقت طلاجات كودكان، به همراه همسرش در شهرهاي مختلف كشور ۳۰۴ كودك را ربوده بود، سحرگاه سه شنبه به دار مجازات آويخته خواهد شد.
خبرنگار همشهري ساعاتي قبل از اعدام به سراغ اين چهره جنجالي سال ۸۴ رفته و با وي و همسرش در زندان اصفهان مصاحبه اي انجام داده است.داخل اتاق مددكاري زندان در انتظار مردي هستم كه پرونده او يكي از جنجالي ترين خبرهاي حوادث كشور در سال ۸۴ محسوب شد. بهزاد زنداني جواني است كه به ۳۰۴ فقره سرقت طلاجات كودكان و دختران جوان با همدستي همسرش «آنيتا» اعتراف كرده است و در انتظار آمدن او ياد لحظات دردناك روز دادگاه مي افتم، وقتي كه كودكان و دختران نوجوان براي مواجهه حضوري در دادگاه حضور يافتند و با ديدن چهره بهزاد تنها فرياد مي كشيدند و خودشان را در آغوش خانواده شان پنهان كردند.
حالا بهزاد روزهاي پاياني زندگيش را در حالي در بند ۷ اندرزگاه ۳ مي گذراند كه به اتهام آزار و اذيت، آدم ربايي و سرقت از سوي قاضي شعبه ۱۰۲ دادگاه كيفري اصفهان به اعدام محكوم شده است.
خودت را معرفي كن؟
بهزاد، اهل زاهدان و ۳۴ ساله هستم.
چه شد كه به تهران آمدي؟
حدود ۱۱ سال قبل خواهرم دانشگاه قبول شد و با توجه به اين من و خواهرم كه تنها فرزندان خانه بوديم به تهران آمديم. چون نمي توانستيم خانه مناسبي در تهران بخريم در كرج خانه اي خريديم و همان جا ساكن شديم.
در آن موقع به چه كاري مشغول بودي؟
از كشورهاي عربي پوشاك و لوازم آرايشي مي آوردم و مي فروختم. بعد از مدتي هم ماشيني خريداري كردم و اقدام به مسافركشي كردم، وضع مالي نسبتاً خوبي داشتم.
چطور با همسرت آشنا شدي؟
يك سال بود كه در كرج ساكن شده بوديم با آنيتا كه كارمند يك داروخانه بود، آشنا شدم و علي رغم مخالفت خانواده همسرم با يكديگر ازدواج كرديم.
زندگيت چطور بود؟
ما زندگي خوبي داشتيم، اما وسوسه كثيف پول به سراغمان آمد وسوسه بدبخت كننده اي كه باعث شد يك سال و نيم قبل از دستگيري مان، نقشه سرقت هاي مختلف را با هم طراحي كنيم.
تو كه مي گويي زندگي نسبتاً خوبي داشتي، خانه و ماشين، پس چرا دست به سرقت زدي؟
همه اش پول نبود، نوعي تنوع بود. احساس مي كرديم، به نوعي در حال تفريح هستيم، از هيجان سرقت ها لذت مي برديم.
چرا به سراغ كودكاني كه نمي توانند از خودشان دفاع كنند، رفتيد؟
فكر مي كرديم اين طوري هرگز دستگير نمي شويم، كنترل دختر بچه ها برايمان راحت تر بود. فكر مي كرديم كه آنها حرفي نمي زنند و نمي توانند ما را شناسايي كنند.
طلاها را چطور مي فروختيد؟
چون يك زوج بوديم به هر طلافروشي كه مي رفتيم بدون هيچ مشكلي آنها را از ما خريداري مي كردند.
چطور سوژه ها را به دام مي انداختيد؟
آنها را به بهانه پرسيدن آدرس سوار ماشين مي كرديم.
درمورد آزار و اذيت كودكان بيگناه چه مي گويي؟
من كسي را آزار ندادم. همسرم از همه كارهايم خبر داشت.
اين روزهاي آخر به چه چيزي فكر مي كني؟
مرگ.اميدوارم زودتر سحرگاه سه شنبه فرا برسد، از زندگي خسته شده ام.
و حرف آخر؟
لذت جرم يك لحظه است، هر قدر هم كه خلافكار ماهري باشي، بالاخره روزي گير مي افتي و همه چيزت را مي بازي.