چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره۴۱۵۱ - Dec 6, 2006
ايرانيان از دوران اساطير، نفت و گاز را مي شناختند
دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
فرشيد خداداديان
004791.jpg
ايران سرزميني نفت خيز است و از قديمي ترين نمونه هاي تمدني شناخه شده. كاربردهاي نفت و قير در جلوه هاي مختلف شهرسازي، مجسمه سازي و سفال سازي و... مشهود است. اما به راستي قدمت كاربردهاي گوناگون اين سيال ارزشمند در ايران از چه دوراني است؟ براي اطلاع از قدمت اين كاربردها مي توان اساطير را نيز مورد كنكاش قرار داد.
اساطير، نشان دهنده فرهنگ و نحوه تفكر مردمان در دوران كهن هستند و زبان گوياي تاريخي از دوران گذشته به شمار مي روند. مي توان اساطير را نماينده تداوم زندگي فرهنگي يك ملت و به نوعي تاريخ آن ملت دانست.
اسطوره ها در حقيقت، آيينه هايي از تصاوير وراي هزاره ها را منعكس مي كنند. آنجا كه تاريخ و باستان شناسي خاموش مي مانند، اسطوره ها به سخن درمي آيند و فرهنگ آدميان را از دوردست ها به زمان ما انتقال مي دهند و افكار بلند و منطق بسيار گسترده مردماني ناشناخته ولي انديشمند را در دسترس ما مي گذارند.
اسطوره كلمه اي معرب از واژه [Historia] به معناي جست وجو، آگاهي و البته داستان است.
در برخي فرهنگ ها اسطوره به معناي آنچه خيالي و غيرواقعي و افسانه آميز است بيان شده اما اسطوره در حقيقت داستاني است كه اصل آن معمولاً مشخص و روشن نيست. حوادث اسطوره اي همچون داستان واقعي تلقي مي شوند زيرا به واقعيت ها بازمي گردند و هميشه منطقي را دنبال مي كنند. در زبان روزمره، اسطوره در معناي خيالي و غيرواقعي خود به كار مي رود اما اين برداشت كه اسطوره ها را بايد داستان هايي افسانه اي تصور كرد كه ممكن است راست يا دروغ باشند، صحيح به نظر نمي رسد و اصولاً تظاهر اسطوره ها بايد پوسته و رويه اي باشند براي بيان يك معناي ژرف در كلامي وهم آلود اما قابل درك! جان هنيلز در همين رابطه مي نويسد: ...آنچه اهميت دارد، صحت تاريخي داستان نيست بلكه مفهومي است كه براي معتقدان آنها در بر دارد. اسطوره ها تنها بيان تفكرات آدمي درباره مفهوم زندگي نيستند بلكه منشورهايي هستند كه انسان طبق آنها زندگي مي كند و مي توانند توجيهي منطقي براي جامعه باشند.
شايد به همين دليل، منطقي به نظر برسد كه بگوييم اسطوره ها براي آنكه تاثيربخش باشند، اصطلاحات و صور خيالي را به كار مي گيرند تا براي شنونده، جذاب و در عين حال پرمعنا باشند و به اين ترتيب است كه نمادها در اسطوره ها معنا پيدا مي كنند و هر نماد، فارغ از توصيف و تعبير غلوآميز و افسانه اي خود، معناي خاصي را متجلي مي كند و تطابق اين نمادها با پديده هاي مشابه امروزين، ما را به حقيقت يابي بسياري از اساطير، رهنمون خواهد بود! روايت هاي اساطيري كه شكل داستان دارند، معاني ارزشمندي را در خود نهفته اند و همين شكل روايي و تاثيرگذار، باعث شده تا روايات عرفاني ما نيز كمابيش به همان صورت مطرح شوند. حضرت مولانا در همين رابطه مي سرايد: اي برادر قصه چون پيمانه اي است‎/ معني اندر وي مثال دانه اي است‎/ دانه معني بگيرد مرد عقل‎/ ننگرد پيمانه را گر گشت نقل. وقتي به اساطير ايران باستان دقت مي كنيم، متوجه مي شويم كه اين اساطير در دنياي پررازورمز فرهنگ ايراني، جايگاهي والا را به خود اختصاص داده اند و آن گاه اهميت شناخت اين اساطير براي شناخت آن فرهنگ غني، بيشتر مشهود مي گردد.
يكي از مهمترين روايت هاي اساطيري ما مربوط به هوشنگ سرسلسله پيشداديان است كه مهمترين كاري كه به وي نسبت مي دهند، همانا كشف آتش بوده است. آن گونه كه منابع به ما مي گويند، تاريخ اساطيري ايران با كيومرث آغاز مي شود و سپس هوشنگ پيشدادي فرزند سيامك و نوه كيومرث روي كار مي آيد كه به روايت هاي اساطيري بر ديو سياه كه پدرش سيامك را از بين برده بود- پيروز مي شود و با پيروزي وي بر ديو سياه، كيومرث نيز پس از سي سال حكمراني، قدرت را در اختيار هوشنگ قرار داده و سلسله پيشدادي با وي آغاز مي شود. لقب هوشنگ در اوستا، پرداته‎/ پراداته‎/ Paradata است. در خصوص اين واژه در دانشنامه ايران باستان مي خوانيم: پرذاته‎/ پيشداد. به معني نخستين قانونگذار‎/ جزو نخست واژه پر : پيش، گذشته، مقدم‎/ و جزو دوم ذاته يا داته : قانون، داد. در ونديداد اين كلمه به عنوان صفت و قانونگذار كهن يا پيشين، كسي كه پيش از ديگران قانون و دادآور بوده و هوشنگ پيشداد به عنوان نخستين قانونگذار معرفي شده است. اين كلمه به عنوان نام خاص، عنوان سلسله اي از شاهان باستاني است كه در داستان هاي ايراني به پيشداديان مشهور شده اند.
هوشنگ را فرمانرواي هفت كشور دانسته اند كه ديوان و جادوگران از مقابل او مي گريزند و ديوهاي مزن(= مازن‎/ مازندر) به دست او نابود مي شوند و همان گونه كه گفتيم، كشف آتش را به او نسبت مي دهند.
در اين رابطه در شاهنامه مي خوانيم: ...يكي روز شاه  جهان سوي كوه‎/ گذر كرد و با چند كس هم گروه‎/ پديد آمد از دور چيزي دراز‎/ سيه رنگ و تيره تن و تيزتاز‎/ دو چشم از بر سر چو دو چشمه خون‎/ ز دود دهانش جهان تيره گون‎/ نگه كرد هوشنگ با هوش و سنگ‎/ گرفتش يكي سنگ و شد تيزچنگ‎/ به زور كياني رهانيد دست‎/ جهانسوز مار از جهانجوي جست‎/ برآمد به سنگي گران سنگ خرد‎/ همان و همين سنگ بشكست گرد‎/ فروغي پديد آمد از هر دو سنگ‎/ دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ... .
با مقدمه قبلي، چنانچه نمادها را در روايات اساطيري مبين معاني واقعي بدانيم،  در اسطوره كشف آتش با ماري سياه رنگ و تيره كه دود از دهانش خارج مي شده مواجه مي شويم كه هوشنگ، سنگي به سويش پرتاب مي كند و بر اثر جرقه اي كه از برخورد آن سنگ با سنگي ديگر ايجاد مي شود، نهايتاً آتش فروزان مي شود. وقتي اين نمادها را با بديهيات ذهني خود مطابقت مي كنيم متوجه مي شويم كه براي فروزان شدن آتش، علاوه بر جرقه، به مكمل ديگري نيز نياز بوده كه سريع به جرقه واكنش نشان داده و شعله ور شود وگرنه جرقه به تنهايي نمي تواند شعله ايجاد كند و بهترين گزينه براي آن عنصر مكمل، همانا تصاعد گاز خواهد بود. به اين ترتيب آيا مي توانيم احتمال دهيم كه مار تيره تني كه دود از دهانش خارج مي شده جريان سطحي نفتي بوده كه گاز از آن متصاعد مي شده؟!
شواهد متعددي در مناطق مختلف ايران و در دوران هاي مختلف در دست داريم كه مبين تصاعد طبيعي نفت و گاز از دل زمين بوده است. عمده ترين اين شواهد مربوط به مناطقي است كه بعدها تبديل به مناطق نفت خيز ايران شده اند و همچنين شواهد فراواني از استفاده و كاربرد مشتقات طبيعي نفت و مشخصاً قير طبيعي را نيز در تمدن عيلام مشاهده مي كنيم.
شواهد تصاعد نفت و گاز در مازندران و حتي وجود منطقه اي به نام آتشكده در اين خطه و همچنين وجود چشمه هاي خودجوش نفت و گاز در جنوب غربي ايران بهترين نمونه هاي تاييدكننده اين امر هستند.
رومن گيرشمن   در تحقيقات خود پيرامون آتشكده اي در جنوب غرب ايران سوخت آن را از تصاعد گاز طبيعي مي داند و منبع آتش لايزال آن را تصاعد طبيعي گاز مي داند.
نحوه شكل گيري آتش با توصيفي كه در اسطوره مار تيره تن مي بينيم و مقايسه آن با جريان هاي طبيعي نفت و گاز در برخي مناطق ايران در ذهن پژوهنده، اين مسأله را تداعي مي كند كه احتمال دهد آنچه هوشنگ را در كشف آتش ياري گر بوده همانا جريان طبيعي نفت و گاز از دل زمين و در منطقه اي كوهپايه اي بوده كه به ماري سياه و تيره تن تشبيه شده است!
شايد اگر روايت شاهنامه درخصوص هوشنگ اين قدر كوتاه نبود مي توانستيم بيشتر در خصوص اقدام وي در كشف آتش كنكاش كنيم. البته در فروردين يشت، آبان يشت، زامياد و ارديبهشت يشت، از هوشنگ در كنار كيومرث نام برده شده و منابع عربي نيز وي را از اعقاب نوح پيامبر(س) مي دانند.
اشاره نمادين به كاربردهاي نفت و گاز، محدود به اين مورد نبوده و در جاهاي ديگر نيز به آن اشاره شده است؛ كما اينكه در داستان سياوش نيز به استفاده از نفت در فراهم كردن آتش اشاره شده است.
بدون شك، سرزمين نفت خيز ايران، قرون و اعصار متمادي است كه اين ثروت خدادادي را در دل نهفته دارد و شايد بتوان ريشه هاي كاربرد و استفاده از اين سيال ارزشمند را حتي در اساطير ايراني نيز مشاهده كرد.
منابع:
۱ - جان هنيلز: شناخت اساطير ايران
۲ - ژاله آموزگار: تاريخ اساطيري ايران
۳ - هاشم رضي: دانشنامه ايران باستان/ج يك
۴ - شاهنامه (براساس نسخه مسكو زيرنظر برتلس)
۵ - تاريخ تمدن عيلام‎/ دكتر يوسف مجيدزاده
۶ - مقاله آتشكده جاويدان مازندران‎/ دكتر رضا جماليان و واعظي‎/ روزنامه اعتماد ملي شماره 200
۷ - رومن گيرشمن: ايران از آغاز تا اسلام

قديمي ترين نقطه باستاني جهان
004794.jpg
004797.jpg
بقاياي موفق ترين تمدن ها در شهر بابيلوس كشف شده است؛ يكي از قديمي ترين شهرهاي فينيقيه كه از عصر نوسنگي تاكنون پيوسته مسكوني بوده و با تاريخ هزاران ساله منطقه مديترانه گره خورده است.
بابيلوس از مدعيان اصلي قديمي ترين شهرهاي مسكوني دنيا بوده كه برپايه آنچه در تاريخ فينيقيه آمده، به دستور خداي الدورادو ساخته شده است و به آن شهر عصر طلايي مي گويند.
اگرچه قدمت اصلي و تاريخ آغاز زندگي در اين شهر، در ميان برگ هاي تاريخ گم شده است، اما محققان بر اين باورند كه بابيلوس حداقل به 7 هزار سال پيش تعلق دارد؛ قدمتي كه باور اسكان امروزي آن را غيرممكن جلوه مي كند.
اين منطقه هزاران سال نام Gubla را به خود داشت كه پس از سال 1200 ميلادي، به علت اهميت تجارت پاپيروس در اين شهر مهم بازرگاني يوناني ها بابيلوس را، براي آن برگزيدند.امروزه بابيلوس در سواحل شمال بيروت، مركزي مهم و شلوغ است، اما بقاياي قرون وسطي و جنگ هاي صليبي همچنان يادآور گذشته بوده و حفاري هاي بسيار، آن را به مهمترين منطقه باستان شناسي دنيا تبديل كرده است.
تاريخچه بابيلوس
حدود 7 هزار سال پيش، گروه كوچكي از ماهيگيران عهد نوسنگي در كنار سواحل بيروت ساكن شدند كه هنوز كلبه هاي تك اتاقه اي با كف هاي سنگي و بسياري از وسايل و اسلحه هاي متعلق به آن دوره در منطقه به چشم مي خورد.
در سال هاي 3 تا 4 هزار پيش از ميلاد، يعني در دوره مس، زندگي مردم بابيلوس همچون گذشته ادامه داشت، تا اينكه شيوه هاي جديدي در نحوه خاكسپاري مردگان ابداع شد به اين ترتيب كه ابتدا اجساد را به همراه اشيا و دارايي هايشان درون كوزه هايي سفالي قرار داده، سپس دفن مي كردند.
اين منطقه در اوايل عصر برنز، يعني در هزاره سوم پيش از ميلاد، به يكي از مهمترين مراكز كشتي هاي چوبي در شرق مديترانه تبديل شد و از آنجا كه فراعنه و پادشاهي وسيع آنها براي ساخت كشتي و مقبره ها و مراسم معنوي خود به چوب صنوبر و انواع ديگر الوار نياز بسيار داشتند، ارتباطات وسيع و بسيار نزديكي، با اين شهر برقرار كرد. در ازاي آن نيز پاپيروس، طلا، طناب، كتان و سنگ رخام به بابيلوس مي فرستاد و اين روند قرن ها ادامه داشت تا اينكه قبايل آموريت از كوير به منطقه ساحلي حمله كردند و بابيلوس را به آتش كشيدند، اما پس از آنكه در آن ساكن شدند شهر را دوباره ساختند و مصر با فرستادن هدايايي گرانبها ارتباط پيشين خود را دوباره برقرار كرد. گنجينه هاي ارزشمند و ثروت هاي شاهانه مقبره هاي بابيلوس، نشان از ثروت سرشار اين شهر دارد.
در سال 1200 پيش از ميلاد، موجي از افراد معروف به انسان هاي دريايي، از شمال به شرق مديترانه روي آورده، در منطقه ساكن شدند كه امروزه آنها را به نام فينيقيه اي ها مي شناسيم.
در اين دوره خط در بابيلوس گسترش يافت كه در واقع ريشه همان خط امروزي است؛ خطي كه در سال 800 ميلادي به يونان نيز راه يافت و سبب تغيير شيوه هاي ارتباطي جوامع مختلف شد.
در هزاره اول پيش از ميلاد، بابيلوس از تجارت با آشوريان و بابليان سود بسيار برد و پس از آن با ايران ارتباط برقرار كرد، به اين ترتيب در سال هاي نخست عصر برنز، اين شهر به يكي از سيستم هاي دفاعي ايرانيان در منطقه مديترانه تبديل شد.
پس از فتح منطقه توسط اسكندر مقدوني، زبان يوناني در بابيلوس رواج يافت و در عصر يوناگرايي، يعني در فاصله سال هاي 330 تا 64 پيش از ميلاد، فرهنگ و سنن ساكنان بابيلوس با يونانيان يكي شد.
رومي ها از سال 64 پيش از ميلاد تا 395 ميلادي بر بابيلوس حكومت كردند و معابد، حمام ها و ساختمان هاي دولتي بسياري را در آن بنا نهادند. در اين دوره، شهر نمايي از اسقف نشيني مسيحيت بود.
در سال 637 ميلادي، همزمان با سلطه عرب ها، بابيلوس به آرامش رسيد، اما كم كم اهميت خود را در طول قرن ها از دست داد.
شواهد و مدارك به جا مانده از معماري اين دوره، ناقص و ناپيوسته است. بابيلوس امروزه شهري پررونق و مدرن، با قلبي تاريخي و كهن و آميزه اي از ظرافت، آراستگي و سنت است. بندر قديمي آن با حفاظ هايي سنگي در برابر دريا مقاومت مي كند و در كنار آن بقايايي از حفاري هاي شهر باستاني به چشم مي خورد.
در اين ميان قلعه صليبيون، كليسا و بازار قديمي، ديوارهاي كهن قرون وسطي به همراه تعداد بي شماري از رستوران هاي متنوع، هتل ها و فروشگاه هاي رنگارنگ از هدايا
و ... نشان از آمادگي كامل شهر براي پذيرايي از گردشگران دارد.

بازار فرهنگ
پيامبر اعظم(ص) و اهل بيت(ع)
در فضاي اينترنت
004782.jpg
گروه علمي فرهنگي- در اين مجموعه سعي شده مطالب به صورتي روان و كاربردي بيان شود تا به گونه اي كه حتي اگر خواننده هيچ گونه آشنايي با رايانه نداشته باشد، با مطالعه اين مجموعه، بتواند ضمن آشنايي و كار با اينترنت و چگونگي استفاده از خدمات مختلف آن، كاوش در حوزه دين را با استفاده از اينترنت فرا گيرد. همچنين با پايگاه ها و ساير منابع اينترنتي علوم قرآني، احاديث، پيامبر اعظم(ص)  و اهل بيت(ع) آشنا شود و از آنها بهره  جويد. اكبر شيركوند، مؤلف اين مجموعه در گفت وگو با همشهري انگيزه اصلي از تأليف آن را اشتياق خيل عظيم علاقه مندان به شناخت ابعاد گوناگون شخصيتي پيامبر اعظم(ص) و اهل بيت از يك سو و وجود دريايي از اطلاعات مختلف پيرامون پيامبر و اهل بيت كه در اينترنت نهفته است و نبود كتابي آموزشي كاربردي در حوزه دين كه به معرفي منابع پژوهشي در زمينه دين مبين اسلام به طور عام و پيامبر اعظم(ص) به طور خاص بپردازد، اعلام كرد.
كتاب پيامبر اعظم(ص) و اهل بيت در فضاي اينترنت، تأليف اكبر شيركوند در 136 صفحه وزيري، با قيمت 1450 تومان اخيراً  توسط انتشارات جهاد دانشگاهي روانه بازار نشر شده است.

انشا، درس زندگي
004788.jpg
كتاب انشا، درس زندگي، شامل روش ها و الگوهاي پيشنهادي براي تدريس انشا است. اين كتاب با توجه به توانايي ها و علايق فراگيران در مقاطع سني مختلف تنظيم شده است. بنا به اعلام مؤلف، هدف اصلي اين مجموعه تقويت نگرش هاي مثبت و ايجاد انگيزه بيشتر براي درست نوشتن است.
ظريفه كشاورز هدايتي، مولف كتاب كه تجربه 30 سال معلمي درحوزه درس انشا و نگارش دارد، به همشهري گفت: براي آفريدن هر چيز به وجه نيكو اولاً  توانايي ها و ثانياً  ابزارهايي لازم است كه بالاتر از اين دو، داشتن انگيزه در وجود افراد است تا به كمك ابزارها بتوانيم توانايي هاي بالقوه اي را كه در وجود هر انساني نهفته است به فعل در آوريم. كتاب انشا، درس زندگي، به كوشش ظريفه كشاورز هدايتي، در 196 صفحه وزيري و به قيمت 2 هزار تومان توسط لوح زرين منتشر شده است.

كليدهاي شناخت و رفتار با دخترها
004779.jpg
اين كتاب به روش ها و مشكلات تربيتي كودكان و نوجوانان تا سنين بلوغ مي پردازد. كليدهاي شناخت و رفتار با دخترها، نه فقط رابطه مادر و دختر را به صورت ويژه  اي مورد بررسي قرار مي دهد، بلكه از ديدگاهي خوش بينانه نيز به آن نظر دارد. اين كتاب يك عنوان ديگر از مجموعه كتاب  هاي كليدهاي تربيت كودكان و نوجوانان است كه به رشد مي پردازد. كليدهاي شناخت و رفتار با دخترها، شامل راهنمايي هاي كاربردي، مطمئن و ضروري براي پرورش دختران نوجوان است. كتاب كليدهاي شناخت و رفتار با دخترها، تأليف نانسي اسنايدرمن و پگ استريپ، ترجمه اكرم كرمي، توسط انتشارات صابرين در 204 صفحه رقعي و بهاي 2200 تومان روانه بازار نشر شده است.
روش هاي تدريس پيشرفته
004785.jpg
از زماني كه بشر در صدد برآمد دانسته هاي خود را به ديگر هم نوعان انتقال دهد، آموزش آغاز شد. در هر محيط آموزشي چند عنصر وجود دارد كه همه جا كمابيش يكسان است: آموزگار، دانش آموز و كتاب درسي. يكي از عوامل اصلي نوع رابطه ميان آموزگار و دانش آموز است كه مي تواند يك سويه يا دوسويه باشد. به طور كلي، نوع نظريه يادگيري و رويكرد به موضوع مورد نظر مي تواند روش تدريس را معين كند. نظريه يادگيري نيز مواردي مانند تفاوتهاي فردي، هدف از يادگيري، چگونگي يادگيري و غيره را به بحث مي گذارد. روش يادگيري كه در موردي خاص به كار گرفته مي شود، مبتني بر عواملي از اين دست است.
به تازگي كتاب روش هاي تدريس پيشرفته منتشر شده است كه در آن مولف دكتر هاشم فردانش مجموعه اي از مقالات را گرد آورده است. اين استاد دانشگاه تربيت مدرس در مقدمه خود، اين كتاب را پاسخ به نياز به منبعي عميق و تحليلي درباره تدريس و روشهاي آن در سطوح كارشناسي ارشد و دكتري دانسته است.
كتاب از ده مقاله تشكيل شده است كه جنبه هايي از روش شناسي تدريس را مورد بررسي قرار مي دهد. برخي عناوين مقالات كتاب از اين قرار است: آيا تدريس يك مهارت است؟ به كارگيري روش هاي تدريس گوناگون، بازنگري باورهاي اساتيد درباره تدريس و يادگيري و تحقيق درباره اثرات تدريس. مولف در مقدمه خود يادآور شده است كه اين مقالات را به گونه اي برگزيده است كه بتواند سير تحول و ديدگاه هاي گوناگون درباره تدريس و روش هاي آن را با توجه به شرايط و ويژگي هاي فلسفي و معرفت شناختي دوران معاصر به تصوير بكشد. چاپ اول اين كتاب با شمارگان 1100 نسخه در 272 صفحه و با قيمت 2800 تومان توسط انتشارات كوير روانه بازار شده است.

بازتاب
حمام مأمونيه زرند
در حال خراب شدن است!
در پي چاپ مطلبي در صفحه فرهنگ و آموزش روز پنجم آذرماه 85 از سوي محمد علي چراغي، مدير مسئول و سردبير ماهنامه دانشوران زرند پاسخ و توضيحي دريافت داشته ايم كه در پي مي آيد.
***
با تحسين از تلاش هاي همه دست اندركاران روزنامه وزين همشهري و قدرداني به خاطر بازتاب مسائل مربوط به آثار و ميراث فرهنگي، مدني و بناهاي تاريخي كشور، توجه آن عزيزان را به خبر مندرج در صفحه 17 روزنامه(5- آذر- 1385) با عنوان حمام مأمونيه زرند تخريب مي شود جلب مي كنم كه در واقع گزارش گونه اي مبتني بر مصاحبه با خانم مهندس گل كار مجري بازسازي حمام ياد شده بود. اين بنده كمترين، چون از اهالي شهر ياد شده هستم، افزون بر قدرداني از اظهار لطف گزارشگر، دبير صفحه و سردبير گرامي به خاطر درج مطلب، يادآوري چند نكته را ضروري  دانستم:
۱ - تيتر خبر بازگوكننده محتواي آن نيست و برعكس مفهومي مخالف را به ذهن مي آورد؛ يعني اين كه: مردم با خبر باشيد كه حمام مأمونيه زرند را خراب مي كنيم و خواسته شما برآورده مي شود. در حالي كه حمام، در حال بازسازي (يا به قول مهندسان معماري و مرمت بناهاي تاريخي در حال بازنده سازي) است.
۲ - 90 كيلومتري جنوب غربي تهران به عنوان موقعيت جغرافيايي حمام مأمونيه، نياز به توضيح دارد: از اتوبان آزادگان در غرب تهران كه وارد اتوبان تهران- ساوه مي شويد، رأس كيلومتر 80 به تابلوي شهر مأمونيه مي رسيد و وارد جاده  فرعي مأموينه مي گرديد و پس از 5 كيلومتر به حمام در جوار امامزاده سيد منصور خواهيد رسيد.
۳ - نام شهرستان (كه از دو بخش زرند و خرقان تشكيل شده) زرنديه انتخاب و تصويب شده است.
۴ - درست است كه حمام مأمونيه در حوالي محله اي معروف به چاله محله قرار دارد، ولي برعكس در بلندترين نقطه شهر و در كنار ساختمان امامزاده مستقر است.
۵ - حمام، يك باب نبوده كه به دو بخش مردانه و زنانه تقسيم شود. بلكه دو حمام جداگانه و مجاور هم اند كه زنانه(شرقي) قديمي تر از مردانه(غربي) است و البته متعادل و متناسب و تقريباً هم شكل اند.
۶ - هر دو حمام، بر خلاف آن چه در روزنامه نوشته شده، زنانه سال 65 و مردانه سال 70، نه، بلكه در سال 63 عملاً تعطيل شده اند. دليل عمده آن، ساخته شدن حمام در خانه ها و نو شدن ساختمان ها بود و از طرفي احداث حمام جديد از سوي شهرداري، مزيد بر علت شد(چرا كه حمام جديد، نو و هم سطح خيابان بود. در حالي كه حمام هاي قديم، گود و داراي چندين پله و تاريك بود. امتياز ظاهري ديگر حمام جديد، داشتن حمامك هايي معروف به نمره نيز بود.) حمامي حمام مردانه خوشبختانه هنوز زنده است:  آقاي حاج اسد مبصري.
۷ - هر دو حمام پس از تعطيل به زباله داني تبديل شد. شهردار پيشين كه منتخب اولين دوره شوراي شهر و دانش آموخته فوق ليسانس معماري دانشگاه تهران بود و تحولاتي در شهر و شهرداري سنتي مأموينه ايجاد كرد، با گماشتن چند كارگر به تخليه حمام از زباله ها همت گماشت و در صدد بازسازي بود كه كمبود بودجه مانع بود. در دوره دوم شوراي شهر و انتقال شهردار نخستين به تهران، حمام رها شد و مجدداً به زباله داني و محل معتادان تبديل گرديد. تا اين كه حمام به مالكيت سازمان حفظ و احياي ميراث فرهنگي درآمد. طرح بازسازي (بازنده سازي) آن از سوي خانم مهندس مرجان گل كار، كارشناس ارشد مرمت  بناها و بافت هاي تاريخي عرضه شد و بازسازي حمام در قالب يك قرارداد از سوي ميراث فرهنگي به خانم مهندس گل كار واگذار شد. وي كه مأمونيه تبار است و هم تعهد علمي، اجتماعي و هنري دارد و هم تعلق خاطر و علقه محلي، با شور و شوق فراوان اجراي طرح بازسازي حمام را آغاز كرد و قبلاً هم با همسايگان هماهنگي لازم را به عمل آورد، ولي پس از رفع مشكلات فراوان منطقه اي، مزاحمت ها و دشواري هاي متعدد و تحمل دردسرهاي بسيار و شكيبايي فراوان كار را پيش برد و بر همه مخالفت ها و موانع و كارشكني هاي مردم و بعضي نهادها، غلبه كرد، ولي در نهايت با ادعاي مالكيت زمين سردر بنا از سوي شخصي از همسايگان، اجراي طرح دچار وقفه گرديد كه افزون بر ناقص ماندن اجراي طرح، مجري طرح نيز متحمل زيان فراوان شد و افسوس كه ميراث فرهنگي استان متبوع هم خسارات وارد شده ناخواسته ناشي از ادعاي مالكيت يك شخص، را به وي تحميل كرده است و سازمان حفظ و احياي ميراث فرهنگي هم تا اين لحظه نديده يا نشنيده ايم كه اقدامي اساسي و عاجل براي حل مشكل كرده باشد و اين در حالي است كه زمستان هم از راه رسيده است.
چرا بايد بازسازي يك بناي ملي از ادامه بازماند و مجري جوان طرح هم به ناحق متحمل ضرر و خسارت شود؟
۸ - در آغاز اجراي طرح، ديوار زيبايي در طول بنا و در طول خيابان امامزاده احداث شد كه زيبايي قابل تحسيني به فضا و محيط بخشيد، در حالي كه مجري براي احداث اين ديوار، بسيار ناملايمت ها را به جان خريده است.
۹ - در متن خبر از تكميل راهرو و طاق بنا سخن رفته كه لازم به ذكر است كه طاق ها هنوز مرمت و بازسازي نشده است.
۱۰ - برداشتن قسمتي از اندود بر روي بدنه شاه نشين  ها و گرمخانه صورت گرفته، نه بر روي ديواره حمام !
۱۱ - توقف عمليات مرمت حمام مأمونيه، افزون بر همه زيان ها و خسارت ها، پراكنده شدن نيروهاي كاري را نيز باعث شده است كه از آجر و ماسه و مصالح ديگر، مهم تر است.
۱۲ - بر خلاف آن چه در خبر روزنامه آمده، شهرداري محترم فعلي مأمونيه، به دفعات مكرر به متوقف كردن عمليات بازسازي و همچنين تخريب ديوار احداث شده، اقدام كرده است. در واقع به دليل مشكلات منطقه اي، بارها احداث ديوار، دچار وقفه و تخريب گرديده است. با ادعاي مالكيت شخص همسايه، مدت پنج ماه است كه اجراي كار بازسازي دچار وقفه شده است.
توفيق بيشتر متوليان روزنامه گرامي همشهري و همه روزنامه نگاران متعهد و متخصص را در راه خدمت به دانش  و فرهنگ و مدنيت، از خداي بزرگ خواهانم.
محمدعلي چراغي

فرهنگ و آموزش
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
سياسي
شهر تماشا
سلامت
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |