|
|
ماكياول سياسي انديشه
اشاره * هرچند است ، قدرت از فاشيستي قرائت بنيانگذار ماكياول عمومي ، خير براساس گفتارها ، كتاب در وي كه ميشود عنوان به اما ميپردازد ، قدرت موضوع به مردم آزادي و برابري اصحاب به رهنمود ارائه كه شهريار كتاب سراسر ميرسد نظر نيرنگهاي و حيلهها اقسام و انواع با خود حفظ براي قدرت بيترديد ميدهد ، شكل را وي نگرش مبناي است ، ضدمردمي به ايتاليا و هيتلري آلمان در ماكياولي انديشههاي نفوذ است ، جهاني خانمانسوز جنگهاي منشاء موسوليني ، رهبري اقتدار و جنايت ، ظلم ، با را سياست عرصه منطق او زيرا ملي وحدت و سياسي نظام حفظ و قدرت حفظ براي چرا و بيچون ماكياولي منطق ذات در خشونت اينرو از ميديد ، ملازم بيصداقتيهاي تنها او كه شود عنوان هرچند كرده ، لانه است ، درآورده تحرير رشته به صادقانه را سياستمداران جنبشهاي در تودهوار حركت منشاء ديگر نظر از ماكياول براي را برابري و دمكراسي جهت اين از او است ، اجتماعي نرود ، سوءال زير اقتدارگرا نظام مشروعيت تا ميخواست مردم او ميتوان اينرو از نوشت ، را "گفتارها" كتاب اينرو از .كرد ذكر نيز فراگير و توتاليتر حكومتهاي نظريهپرداز را مقالات سرويس كه است شيطاني او آيا چيست؟ انديشههايش و كيست ماكياول شكسپير كه همانگونه يا و است؟ شده ظاهر انسان هيات در شيطان با اورا كانتربري اسقف است؟ آدمكش يك او گفته شهريار كتاب رد در كتابهايي كبير ، فردريك.كرد مقايسه .است درآورده تحرير رشته به ماكياولي فرانسه ، انقلاب دموكراتيك جباريت كه بود مدعي برگ ، ادموند لئواشتراوس ، است ، ماكياولي نفرتانگيز قواعد بر مبتني ديدگاه از.ميداند شرارتوپليدي آموزگار را ماكياول .است ژوزئيت يك سياسيماكياول علوم متفكرين از گروهي مجذوبش چنان كرد ، مطالعه را شهريار كتاب وقتي موسوليني به را آن از نسخهاي و نگاشته آن بر مقدمهاي كه شد به شايد.است من رهبر ماكياول ميگفت او كرد ، هديه هيتلر فاشيزم كه است اين بر عقيده را بسياري كه علتاست همين تا ماكياول سياسي بدنامي كار.است ماكياوليسم ملهماز از كيسينجر هنري مثل فردي حتي كه است كشيده بدانجا .است گريزان ماكياول با خود مقايسه ماكياولرا نظريات كه است اين بر ما سعي نوشتار اين در :دهيم قرار تحليل و بررسي مورد مقاله يك استعداد حد در ديده ايتاليا فلورانس در و سال 1469 در ماكياول نيكولو متمدنترين از يكي فلورانس روزگار آن در گشود ، جهان به و آنژ ميكل چون صاحبنامي مردان و بود ايتاليا شهرهاي ماكياول ، عصر ميپروراند ، خود در را..ودانته پترارك .بود يونانباستان و قديم رم انسانمداري احياي عصر گفته به بنا و گرفت شكل رنسانس دربطن ماكياول انديشههاي ".است رنسانس نمونهوار شاهد ماكياول ، " كاسيرر ارنست شكلگيري در زيادي تاثير رنسانس اومانيستي جنبه ايتاليا در اومانيست كه زمان آن درداشت او انديشههاي يك خود كه نيز ماكياول داشتند ، بعهده را امور زمام ماموريتهاي داشت ، همكاري حكومت با عياربود تمام اومانيست .گرديد سياسي مسائل از او بيشتر آگاهي سبب ماكياول خارجي بود ، اومانيست يك و جمهوريخواه يك كه حال عين در ماكياول اثر بر كه اين از و ميشد محسوب نيز افراطي وطنپرست يك ضعف به آن قدرت و پراكندگي دچار ايتاليا وحدت قدرت ، تحول و وحدت تحقق آرزوي در همواره و ميبرد رنج بود ، شده مبدل راهب "ساونارولا" اندوهبار سرنوشت.بود ايتاليا عظمت :گفت كه بود پس آن از و ساخت متاثر "عميقا را او دومينكن معتقد كه بود پس آن از و اند پيروز مسلح پيامبران همه با تنها حق و است موفقيت ابزار مهمترين قدرت:گرديد وسيله هر به پسمينشيند صدارت كرسي به قدرت پشتوانه راه در بايد را قدرت ولي پرداخت قدرت كسب به بايد ممكن را ايتاليا عظمت احياء راه تنها او.برد بكار عموم خير دست به را امور زمام مقتدر پادشاهي كه ميديد اين در بشر داشت ، اعتقاد و بود بدبين بشر طبع به نسبت او.گيرد بخواهد كسي اگر امروزه:ميگفت و است خودپرست و بيوجدان جامعه براي را كوهنشينان بدهد ، تشكيل جمهوري جامعه يك كه زيرا يافت خواهد بزرگ شهرهاي ساكنان از مناسبتر خود .شدهاند فاسد ديگر شهرها مردم .ناميد سرخورده رمانتيك يك بتوان را ماكياولي شايد با مدرن سياسي فلسفه.است جديد سياست پايهگذار ماكياول موروياوا ، آلبرتو گفته بنابه.ميشود متولد او انديشههاي را دين و ميكند جدا مسيحي اخلاق از را سياست ماكياول الگوئي را رم جمهوري ماكياول ميدهد ، قرار سياست خدمت در ناكامي علت به و ميدانست ايتاليا عظمت و وحدت تحقق براي را باهوش و مستبد ناچارپادشاهي هدف ، اين تحقق در جمهوري فعاليت به او شديد علاقه ميدانست ، مناسب امر اين براي مشهور و جنجالي كتاب تدوين به كه شد سبب دولت در سياسي تقديم مديچي سران به را آن و بپردازد شهريار نام به خود دوستش به محرمانه نامهاي در او خود كه همانطور.نمايد ضمن كه بود اين شهريار تدوين از غرضش:مينويسد "وتوري" آن نگهداري و قدرت آوردن بدست براي زمامدار راهنمائي در اهميت كم هرچند وكاري نمود جلب را مديچي سروران توجه .باشد سنگي غلطاندن اگر حتي آورد ، بدست دولتي دستگاه حفظ و قدرت آوردن بدست روش و راه كه است كتابي شهريار ، از را قدرتمداران عبور و ميآموزد زمامداران به را آن بلكه جائز رياكاري و تزوير و بيرحمي و شئامت كانال رسيدن براي و ميداند هدف را قدرت كسب اوميداند ضروري را نيرنگ و جنايت و ظلم جمله از وسيلهاي هر هدف اين به فضيلت و انساندوستان اعتراض امر همين ميشمارد مجاز و علمي ماكياولي ، سياسي فلسفه.است برانگيخته را خواهان در كه است شده بنا تلخ واقعيات برمبناي و تجربه بر متكي قرار استفاده مورد ابزار عنوان به تنها فضيلت و ديانت آن هست كه آنچه از ماكياول بيكن ، فرانسيس قول بهميگيرد فيلسوف ماكياول.باشد بايد كه آنچه از نه و ميگويد سخن به صادقانه را بيصداقتي او.آرمانها نه و است واقعيات اين "برتراندراسل" گفته به و.است درآورده تحرير رشته زماني هيچ در سياسي بيصداقتي بيان در فكري صداقت چنين كسب براي قدرتمداران كه است درست اين است ، نداشته سابقه و نامشروع ولو وسيلهاي هر از "عملا خود سياسي اهداف است ماكياول اين تنها اما ميكردهاند ، استفاده ضداخلاقي بيان سياسي فلسفه قالب در را ضدمردمي و شيطاني روشهاي كه و اعتراض سزاوار لحاظ بدين و است شمرده مجاز و كرده .است ملامت از.ميدهد تشكيل را او انديشه زيربناي عمومي ، خير مفهوم وحدت و عظمت و آزادي به منجر كه است عمومي خير او نظر باشد عمومي خير برآوردن بايد حكومت هدف ميشود ايتاليا و باشد عامه خير درخدمت بايد چيز همه ميگويد ، كه آنجا در كه است توجيه قابل درصورتي نيز شهريار رفتار و اعمال بهدنبال كه ديگري مفهوم.باشد عمومي خير برآوردن جهت كه است ضرورت.است ضرورت مفهوم ميشود ، مطرح عمومي خير حيله و مكر و خشونت از استفاده به مجاز را ياران شهر باشد صفاتي داراي بايد شهريار ماكياول ازنظر.مينمايد و غيرانساني صفات نه و بدهند بزرگي و افتخار او به كه عالي مقامات به آن بهوسيله ميتوان گرچه كه رذيلتبار اين آن علاوهبرنيست آن در بزرگي و افتخار ولي رسيد آرام و ملايم بهطور آنهم شود اعمال يكبار بايد صفات سلطنتهاي باب در نهم فصل در مردم ، توده صلاح و خير براي هستند سلطنتهايي انتخابي ، سلطنتهاي:ميگويد انتخابي اعيان يا مردم توسط و مسالمتآميز ازطريق پادشاه كه اشراف و اعيان بهوسيله آنكه ميگويد و ميشود ، انتخاب كه چرا ميشود اندوه و غم و مصيبت دچار برسد بهسلطنت آنان خواهشهاي و هستند شاه بالقوه دشمن اشراف و اعيان مردم توده خواهشهاي درصورتيكه است عمومي خير بهضرر حمايت را پادشاه قدرت منشا او.است عامه بهصلاح برعكس او از ملت زمانيكه تا او بهعقيده و ميداند مردم توده نابود اينصورت غير در و دارد بهدست را قدرت باشد راضي شهريار كه چيزي:ميگويد نهم فصل از بخشي درميشود شاه.است مردم توده نارضايتي باشد ترسناك آن از بايد ملت چون بدهد قرار دوستانه ملت با را خود مناسبات بايد نمونهاي بهعنوان را اسپارت پادشاه بعد و است شاه پناه و.ذكرميكند شد ، پيروز مردم حمايت به اتكاء با فقط كه سخن عاقلانهاي موءسسات از كتاب ديگر بخشهاي در سپس قوا تعادل و آزادي حفظ براي كه ميآورد بهميان .ضرورياند از ماكياول هدف":ميگويد اسپينوزا كه همانطور شايد از اندازه چه تا بايد مردم كه است بوده اين شهريار نگارش بيدليل شايد و بپرهيزند فرد يك دست به خود سرنوشت سپردن قرارداد كتاب ششم فصل در نيز روسو ژانژاك كه نباشد خواهان جمهوري كتاب ماكياولي شهريار:است آورده اجتماعي .است توجه تا نوشت را شهريار او شد ذكر "قبلا كه همانگونه وفادار رعيت من اينك و":كند جلب بهخود را مديچي خاندان را "گفتارها" نيافت ، توفيقي امر اين در چون و "شمايم .نوشت براي بود نوشته ماه شش مدت در و عجله با را شهريار كه او از گفتارها لذا و نمود صرف وقت سال سه مدت گفتارها كتاب مبين كتاب اين.دارد برتري شهريار بر محتوي و جامعيت نظر از بخشي شهريار درواقع و است ماكياول انديشههاي اصلي مطالعه با لئواشتراوس بنابهگفته.ميشود محسوب كتاب اين گفتارهاست در.بود مدرن فلسفه تولد شاهد ميتوان گفتارها ماكياول بهعقيده.ميكند تجليل جمهوري از صراحت با كه گام عامه خير جهت در كه است حكومتي بهترين جمهوري بيشتر جمهوري در آزادي و ثبات بنابراين.برميدارد اهميت واجد جمهوريها در فقط مشترك خير.ميخورد بهچشم موجب مسئله همين.ميرساند بهعظمت را شهرها اين و است او نزد پادشاهي حكومتهاي بر جمهوري رژيمهاي ترجيح كه ميكند تدوين جمهوري حكومت براي را اصولي سپس.ميشود سبب عمومي خير.است عمومي خير تحقق راستاي در همگي و آزادي درنتيجه و ميشود جامعه در ثبات و نظم برقراري اين از يكي ميآوردكه بهارمغان مملكت براي را افتخار در گرانبها امري بهعنوان آزادي از.است آزادي اصول بدون جامعه استحكام او بهزعم.است يادشده كتاب سراسر گفته نيز ريمونآرون كه همانطور و است غيرممكن آزادي را لازم لياقت انسانها كه ميشود باعث سياسي آزادي:است آزادي.شوند مبدل شهروند به و كنند كسب آن حفظ براي .ميسازد مسئول و نقاد انسانهايي انسانها ، از سياسي يكي و است آزادي رم كاميابي فهم كليد:ميگويد ماكياول بهجاي فضيلت صاحب افراد كه است اين آزادي حفظ راههاي از تشكيلات او بهنظر.كنند اشغال را دولتي مناصب قدرتمندان آن در قدرتمندان فقط كه است تشكيلاتي فاسد ، سياسي بهخاطر نه را پيشنهادات آن و دهند پيشنهاد ميتوانند .كنند مطرح خويش قدرت گرفتن درنظر با بلكه همگان آزادي به مردم شوق و ميرود بين از آزادي فساد ، گسترش با و ميافتد فرقهها دست به امور زمام و فرسايش قانونگذاري حفظ بهمنظور.ميگيرد را آزادي جاي بهسرعت جباريت بايد مخصوص نهادهاي و موءسسات جمهوري اهداف تحقق و آزادي رم عظمت علل بررسي به گفتارها در او.شود ايجاد عظمت و كاميابي علل چيز هر از قبل ميگويد و ميپردازد .كرد جستجو آن سلطنتي ترتيبات و نهادها در بايد را رم شده نوشته مونتسكيو قلم به "تماما گويي كتاب از بخش اين جامعه در توازن و تعادل برقراري ماكياول بهنظر.است :ميآورد و ميشود عمومي خير برآوردن و آزادي حفظ موجب مطلق كنترل اجازه اشراف به نه و مردم به نه نبايد جمهوري گروههاي ميان تعادل و توازن ايجاد براي بايد بلكه بدهد كار در دستهها همه آن در كه شود تعبيه نهادهايي مختلف و نخوت از هم تا باشد ديگري مراقب يك هر و دخالت حكومت .مردم بيبندوباري از هم و شود جلوگيري ثروتمندان گستاخي همگان آزادي به موءدي نهادهاي و قوانين بايد منظور بدين رسيدگي بهمنظور نهادهايي همچنين.گيرد قرار تصويب مورد كتاب در نيز مونتسكيو.شود ايجاد مردم شكايات به و جامعه مختلف قواي مهار و قوا تفكيك مسئله روحالقوانين ديگري مسئله.مينمايد مطرح را قانون از سوءاستفاده عدم ميشود ، منجر غيرعمومي تحقق به ماكياول گفته بنابه كه بنياد:ميگويد و است جامعه در قانون رعايت و قانونمندي ماكياول.است شايسته ارتشهاي و خوب قوانين دولتها همه كه حكومت از شكلي برقراري جهت به را "سولون" قوانين اين سپس و ميدهد قرار ستايش مورد بود آزادي بر مبتني قدرت ماكياول.ميكند معرفي آزادزيستن مساوي را ترتيب خير رعايت به مردم ساختن مجبور بهمنظور را قانون اجبار ممالك در حتي ميداند ضروري خودپسندانه منافع به عامه غيراين در كند عمل قانون مطابق بايد شهريار نيز شهرياري ضعف دچار جامعه و ميشوند بياعتماد او به مردم صورت تحقق براي را راه كه جمهوري ديگر وظائف ازجمله خواهدشد از ماكياول انديشه در و ميكند هموار عموم خير و آزادي فضيلت صاحب شهروندان تربيت است ، برخوردار مهمي جايگاه را خيرعموم هركس كه است اين (ويرتو) نشانه.است (ويرتو) در را مشترك ميهن بايد و را خويش منافع نه و ببرد پيش مقدرات سپس و را خويش اخلاف و اولاد نه و بگيرد نظر از.ميداند مردم توده (ويرتوي) به وابسته را حكومت پي ماكياول انديشه در ديگر اساسي مفهوم به اينجا .است مشاركت مفهوم آن و است دموكراسي جوهره كه ميبريم لياقت آوردن بهوجود دارد كه وظيفهاي دولت:مينويسد او هر ميآورد ، ادامه در و است شهروندان در مدني فضيلت و هر مردمش و برود پيش و يابد سازمان رم بهصورت كه شهري و سياسي لياقت خصوصي يا عمومي مجامع در خواه بتوانند روز به ماكياول.ميرسد بزرگي به دهند تعالي را خود شهامت او ميكند تاكيد قدرت معماري در مردم سرنوشتساز نقش كف در مهارشان كه ميداند اين به منوط را شهرها عظمت امان در سياست گزند از بخواهد كه شهروندي هر.باشد مردم مصالح به كه مردمي كند تقليد را روميان رفتار بايد باشد در كه ديگري مسئله.دارند علاقه وطن افتخارات و عمومي او ، عقيده بنابه.است برابري مسئله است عمومي خير راستاي سوءاستفاده از جلوگيري براي مخصوص (نهاد) ديني اور بايد و ، فساد آيد بهوجود ثروتمندان جاهطلبي و قدرت از شهر در نابرابري وجود از آزادزيستن براي كماستعدادي .ميكند دفاع جامعه در آراء تضارب از او.ميگيرد مايه سرانجام ، و است توافق عدم و تضاد آزادي ، بناي او بهعقيده حكومت است ، منظورها و اهداف اين همه برآورنده كه حكومتي بيثبات ماكياولي نظر از حكومت اصلي شكل سه.است مختلط و مونوكراسي دموكراسي ، از تركيبي مختلط حكومت:است ميان تعادل برقراري سبب مختلط حكومتآريستوكراسي ارسطو و افلاطون.ميشود حكومتشوندگان و حكومتكنندگان شكل سه معايب رفع بهمنظور را مختلط حكومت نيز سقراط و را آتن نابودي علت ماكياول.ميكنند پيشنهاد حكومت اصلي نظر ازميداند بالا طبقه گستاخي و پائين طبقه هرزگي كافي ولي است لازم آزادي حفظ براي مختلط حكومت ماكياول قدرت گروهي هيچ كه آيد بهوجود دائمي مراقبت بايد نيست نيز سياستمداران رفتار حتي نكند ، كسب معيني بيشازحد .باشد نداشته وجود سانسور جامعه در و باشد نظارت تحت بايد نتيجه اين به ماكياول انديشه و زندگي بررسي از بههرحال پايهگذاران از و سياسي نوابغ از يكي ماكياول كه ميرسيم با مدرن سياسي فلسفه.است آن جديد بهمفهوم سياست انتقادي فضاي ايجاد با و ميشود متولد او انديشههاي او.ميريزد بههم را وسطي قرون وحدتگرايي اساس و پايه كه وطنپرست حال عين در و دموكرات و اومانيست است فردي و شهريار مدون مجموعه در او انديشههاي علائق مجموعه بياحتياطي با توام صداقتي با او.كرد ظهور گفتارها سوءاستفاده مورد كه كرد مطرح را سياسي بيصداقتيهاي درعين.شد واقع استثمارگران و سلطهجويان قدرتمداران ، .است كرده دفاع نيز خيرعمومي برابري ، آزادي ، از حال به "مستقيما را سياسي زندگي بر مدني زندگي تقدم ماكياول در آنجا تا شهريار كتاب.كرد مربوط قدرت ضروري مسائل اروپا سياسي انجيل آنرا بعضي كه يافت شهرت سياست عرصه سياست عالم بزرگترين ارسطو بعداز را ماكياول و ميدانند و فتح راه هم ماكياول كه دارند عقيده و ميآورند بهحساب و عقول بر استيلاي فن هم و آموخت پادشاهان به را ظفر .نمود تعليم دنيا ملل به را شهرياران اذهان گراميان سعيدتالسادات :استفاده مورد منابع جهانبگلو رامين:رنسانس انديشه و ماكياولي (1 ماكياولي:شهريار (2 فولادوند عزتالله ترجمه:ماكياولي (3 برتراندراسل:غرب فلسفه تاريخ (4 ژانژاك:هيتلر تا ماكياولي از سياسي بزرگ آثار (5 شواليه |
|