!نيست مالالتجاره كتاب
برنامهريزي هنر رشته براي
كنيد
دوباره ما شهر آسمان روزي آيا
شد؟ خواهد آبي
مردم هاي نامه
!نيست مالالتجاره كتاب
به ظهر از بعد و ميكنند پخت را برنج صبح كه كساني آيا *
!كتاب؟ ناشران يا موفقترند ميرسند ، خود نقدينگي
است كتاب از صحبت وقتي مختلف مناسبتهاي به و گاهي هراز
اظهار خود ديد از هركس كتاب بهاي گراني و كتابخوان و
را لازم آگاهيهاي زمينه اين در كه بيآن ميكند نظرهايي
عواملي و علل كتاب نشر دستاندركار عنوان به.باشد داشته
بنابر.ميشناسم خوب را ميشود كتاب بهاي گراني موجب كه
مقوله براين باشيم داشته مروري هم با ميكنم پيشنهاد اين
.دارد را شدن آگاه و خواندن ارزش كه
مورد ميبايستي لحاظ هر از كه فرهنگي است محصولي كتاب
حاصل است نوشتهاي دست كتاب.گيرد قرار مسئولين حمايت
.ميآيد پديد كه تعمق و تفكر و زحمت سالها "بعضا و ماهها
تسلط مترجم شايد كه ترجمه ، يا و است تاليف يا مكتوب اين
"كاملا فارسي زبان به ولي باشد داشته خارجي زبان به كامل
برعهده را كتاب ويرايش ويراستار اينجا در نباشد مسلط
.ميرساند انجام به آنرا و گرفته
هزينههايي مراحل اين.وقتگير و تخصصي "كاملا است كاري
نيست كافي هم پرداختي دستمزد "بعضا -بردارد در ناشر براي
ناشر طرف از بايد بحق كه است هزينههايي هرحال به ولي
دستمزد ميگيرند موءلفين از كه مالياتي اما گردد پرداخت
توسط ميبايستي دستنوشتهها اين.ميبرد بالا را آنها
ماليات موءسسات اين چون و شود حروفچيني مربوطه موءسسات
.ميگيرند ناشر از هم بالاتري هزينه ميكنند پرداخت
نسخهاي تهيه و كتاب صفحات از كپي تهيه مرحله اين از پس
فرهنگ وزارت در كتاب بررسي اداره تحويل ميبايستي كه است
كه داشت اشكالي اگر بررسي از پس و گردد اسلامي ارشاد و
"اخيرا.شود صادر چاپ از قبل مجوز تا گردد رفع بايد دارد
-ملي كتابخانه در ثبت -شده اضافه آن به ديگر مرحله يك هم
نسخه چاپ از قبل مجوز صدور از پس.وقتگير كاريست خود كه
ليتوگرافي تحويل فيلم تهيه جهت شده تهيه كه ديگري
سپس و است شده پرداخت هم آن ماليات "قبلا كهميگردد
دريافت ماليات "قبلا هم كهآن افست چاپ براي زينك تهيه
ليتوگرافي موءسسات از كه مالياتي همينطور و است گرديده
.نميگذارند بينصيب هم را ناشر ميگيرند تعرفه طبق
ماليات كه است خارجي چه و داخلي چه كاغذ خريد بعد مرحله
گالينگور و شميز يا مقوا از چنين هم و است شده پرداخت آن
و غيره و مركب نظير چاپخانهها مصرفي مواد و غيره و
ناشر هم را قسمتي و ميگيرند چاپخانهها از كه مالياتي
.بپردازد بايد
گرديده دريافت ماليات كه صحافيها مصرفي مواد بعدي مرحله
روي ميگيرند كاركرد از كه مالياتي هم صحافيها از و
.ميكنند دريافت و ميكشند ناشر كار اجرت
يعني آخري اين كه ناشرين و كتابفروشيها بر ماليات و
همه از ناشر براي نيست هم كمي مبالغ كه نشر بر ماليات
پدر اينكه شنيدهايم سالهاست كه اصطلاحي.است سنگينتر
فروش كفاف عمرش يعني ميفروشد پسر ميكند ، چاپ را كتاب
كتاب فروش به اقدام او از بعد پسرش و نميدهد را كتاب
- كالايي -چنين از دنيا كجاي در پرسيد بايد.ميكند
ميگيرند؟ ماليات
فروش به آن نسخه ميليون ده ديگر كشور يك در كه كتابي
طول سالها ايران در چاپ و ترجمه از پس كتاب همان ميرسد
چرا؟.برسد فروش به آن نسخه هزار سه يا دو تا ميكشد
اصلي ، مسبب و است گران كتاب كه است براين اعتقادم
و پيدرپي مالياتهاي و كتاب چاپ مراحل گزاف هزينههاي
سئوال اين و اقتصادي و دارايي محترم وزارت سرهم ، پشت
و ميكنند پخت را برنج صبح كه كساني آيا ميشود تداعي
يا هستند موفقتر ميرسند خود نقدينگي به ظهر از بعد
با را كتاب چاپ مراحل تمام كه ناشريني ناشرين؟
نقدينگي به كي اما ميپردازند "نقدا بسيار دوندگيهاي
يا است فرهنگي كار اين شما بنظر !!داند خدا برسند خود
!نميدانم فرهنگي؟ بار
برنامهريزي هنر رشته براي
كنيد
مقطع) پرورش و آموزش در هنر تدريس سال حدود 3 از بعد
و استعداد با دانشآموزان اينكه به توجه با (راهنمايي
مناطق از يكي در هم آن -ميبينم مدارس در را زيادي خلاق
برنامهريزان و مسئولين از -اسلامي ايران دورافتاده و
عزيزان شما كه دارم را سئوال اين پرورش و آموزش وزارت
چارهانديشي درسها تمام براي برنامهريزيهايتان در چرا
درس جز كردهايد پيشبيني را مناسبي ساعات و كردهايد
زنگ يك با وزارت اين برنامهريزيهاي در بايد كه هنر
سوم و دوم كلاسهاي در زنگ تك و اول كلاس در كامل
كه باشيم داشته توجه) شود انديشيده چارهاي راهنمايي
معلم عنوان به (است موجود برنامه در زيادي بيكاري ساعات
(سوم و دوم كلاسهاي در) يكبار هفته دو هر ميبايست كه هنر
از بدهم؟ ياد دانشآموز به را چيزي چه بيايم كلاس به
ميكنم مشاهده خود چشم به خوشنويسي؟ يا بگويم نقاشي
چيزي ساعت تك با نميشود كه علاقهمنديرا دانشآموزان
تقسيم را ساعت چگونه نفري كلاسهاي 40 با و بگويم آنها به
بررسي را آنها كار دانشآموزان همه به سركشي با و كنيم
براي ميكنم تقاضا برنامهريز عزيزان شما از لذا نمائيم؟
درس اين و بيانديشيد چارهاي راهنمايي مقطع در هنر درس
چارهاي اگر بنده نظر به.دهيد نجات موجود بنبست از را
كه بهتر چه پس برود بيش منوال همين به و نشود انديشيده
بازده تا شود پرداخته دروس ديگر به و شود حذف درس اين
.باشم داشته آموزشي نظام در بهتري
دوباره ما شهر آسمان روزي آيا
شد؟ خواهد آبي
از يكي به سفري براي تا آمد پيش فرصتي پيش سال سه
برايم بسيار كه منظرهاي آنجا در بروم اروپايي كشورهاي
و كودكان ديدن و بود دوچرخه ويژه مسيرهاي ديدن بود جالب
قوانين دقيق و كامل شناخت با كه سالمنداني و جوانان
از بدور نبود رانندگي قوانين از كمتر كه دوچرخهسواري
به خود دوچرخههاي بر سوار..و اتوبوس و تاكسي دغدغه
هزينه كم و راحت و خوب وسيله اين با روزمره وآمدهاي رفت
.بودند مشغول
ماشينرو خيابانهاي راست سمت منتهياليه گاه مسيرها اين
رو ماشين خيابانهاي از جداي دوچرخه مسير "اكثرا ولي بود
.بود دوچرخهسواران ويژه فقط و
كه بودند دوچرخهها براين سوار كه ميديدم را پيرزنهايي
هم و ميرسيدند خود روزانه امورات به هم دوچرخهسواري با
صرفهجويي را نقليه وسائط كرايه هزينه حال عين در
بر سوار خود فرزند با كه ميديدم را مادراني.ميكردند
چون ايمني ، نكات كامل رعايت با البته بودند دوچرخه
نصب مادران صندلي پشت در كودكان براي مخصوصي صندليهاي
جاي هم و داشت تكيهگاه هم بود ايمن نظر هر از كه ميشد
و ميگذاشتند صندلي اين روي را بچهها مادران و پا
مخصوص كلاههاي همچنين.ميبستند را آن ايمني كمربند
در كه ميكردند سرشان را كودكان اين دوچرخهسواري
خاطري با مادران سپس ميآمد حساب به تخلف غيراينصورت
قدري به صندليها اين.ميافتادند راه به دوچرخه با آسوده
خواب به كودك "معمولا راه طول در كه بودند مطمئن و راحت
.باشد كودك افتادن احتمال درصد يك حتي اينكه بدون ميرفت
و مثبت نكات و ميكردم كنكاش خودم ذهن در زمان آن از
و تجزيه خودم پيش را دوچرخهسواري مشكلات و فوايد و منفي
فوايد دوچرخه از استفاده كه رسيدم نتايجي به و تحليل
.ميكنم اشاره آن مورد چند به كه دارد بسياري
و شود رسم نقليه وسيله يك عنوان به دوچرخهسواري اگر -1
شخصي اتومبيل از استفاده جاي به و بيفتد جا فرهنگ اين
كه روزمره كارهاي براي و بلند و كوتاه مسيرهاي براي
از ميدهد اختصاص خود به را شهر ترافيك حجم بيشترين
در هم و سوخت مصرف در هم نتيجه در ميشد استفاده دوچرخه
.ميشد صرفهجويي شهروندان هزينه
در مييابد كاهش ترافيك حجم چون دوچرخه از استفاده با -2
و شد خواهد كمتر و كم نيز تهران هواي آلودگي نتيجه
دوباره ما شهر آسمان روزي كه باشيم اميدوار ميتوانيم
.شود آبي
در مييابد كاهش ترافيك حجم چون دوچرخه از استفاده با -3
شد خواهد كاسته شهري بزرگ و كوچك تصادفات تعداد از نتيجه
به را اعصاب و بودجه و وقت از سنگيني هزينه خود كه
.است كرده تحميل شهروندان
عمومي نقليه وسايل كمبود ديگر دوچرخه از استفاده با -4
.داشت خواهد نمود كمتر اتوبوس و مينيبوس و تاكسي قبيل از
تعداد از نتيجه در ميشود كم تاكسي براي تقاضا چون -5
ماشينهاي "اكثرا "معمولا كه مسافركش ماشينهاي
.شد خواهد كم هستند فرسودهاي
شود رايج نقليه وسيله عنوان به دوچرخهسواري اگر -6
ديگر خواهناخواه نتيجه در شد خواهد كم تاكسي براي تقاضا
و شد خواهد كمتر و كم فرسوده اتومبيلهاي اين نقش
اتومبيلها اين قيمت بالاخره كه باشيم اميدوار ميتوانيم
رده از و برسد صفر به روزي جائيكه تا شود كمتر هرسال
هم تهران هواي آلودگي بيشترين كه ميبينيم و شود خارج
.ميگيرد صورت ماشينها همين توسط
وارد نو اتومبيلهاي كه شهر دروازه يك از اگر اين بنابر
شوند ، خارج فرسوده اتومبيلهاي شهر ديگر دروازه از ميشوند
براثر شهرمان خيابانهاي انفجار شاهد روز به روز ديگر
.بود نخواهيم اتومبيلها تراكم
ورزشي دوچرخهسواري عمل خود يادشده موارد بر علاوه -7
سني ردههاي تمام در شهروندان همه براي مفرح و سالم
.است تندرستي راه در اجباري توفيقي خود كه ميباشد
فروتن افسانه
مردم هاي نامه
موتوسيكلتسواران رفت و آمد مشكلات
حادثهساز همواره تهران ما شهر موتوسيكلتسواران
امنيت و ميكنند گذر پيادهروها از آنها.بودهاند
از.ميافكنند خطر به پيادهرو در حتي را پيادهها
صداي.ميدهند مسابقه هم با گويي شهر باريك كوچههاي
كه صدا آلودگي بر و است گوشخراش موتورسواران بيشتر اگزوز
.ميزنند دامن ماست شهري جامعه عمومي گرفتاريهاي از يكي
ميكنند تردد جا همه در كه موتوسيكلتسواراني از بسياري
انتظامي نيروهاي هرگاه و ندارند موتوسيكلت مالكيت كارت
به كنند ، كنترل را آنها مالكيت مدارك برميآيند صدد در
بسيار.ميگريزند شهر كوچههاي پس كوچه از لطايفالحيل
بسيار وضعيت با خودروها لاي لابه از كه است شده ديده
و خود براي دلخراش حوادث باعث و باني و ميگذرند خطرناك
.ميشوند ديگران
طبق شهر ، سطح در رانندگي و راهنمايي تخلفهاي از گذشته
از درصدهايي ميشود ، منتشر گريخته و جسته كه آمارهايي
ميورزند مبادرت قانون خلاف كارهاي به موتوسيكلتسواران
.است مخدر مواد توزيع آنها از يكي تنها كه
سرعت به كه حالي در موتورسواران كه است شده ديده بارها
كه حادثهاي به توجه بدون و ميآفرينند حادثه ميرانند
و جان به بياعتنا و ميكنند خالي جا است ، آمده بار به
بسياري.ميگويند ترك را حادثه صحنه رهگذران و مردم مال
دنبال موتورسواران را شهر سطح در زدنها قاپ كيف از
اما ميان اين در.ميكنند وارد خدشه امنيت بر و ميكنند
مرارت ، و كوشش و زحمت با كه هستند هم موتورسوار گروهي
سرماي در ميكنند ، فراهم را خود خانواده سنگين هزينه
به گزندي تنها نه ميكوشند تابستان گرماي و زمستان
حادثه كمك به ديدهايم بسيار كه نياورند ، وارد اطرافيان
بيمار دوستي انسان و همكاري حس با و برخاستهاند ديدگان
ارزش يك خود كه ميبرند درماني مراكز به را ديده حادثه و
.است ستودن قابل و واقعي
همه كه است واقعيتي فرستادم شما براي و نوشتم آنچه
خود من كه است اين شما با درددل اين دليل اما ميدانيم ،
هفت فرزند.شدهام بيتوجهيها همين از يكي گرفتار
(ع)حسين امام خيابان پيادهرو از گذر هنگام سالهام
.شد روبهرو بيتوجه سوار موتوسيكلت يك برخورد با تهران
مدرسه و مشق و درس از كه شده جمجمه شكستگي دچار او
روز و شب هر و كشيده درازا به درمانش و دارو بازمانده ،
.كنيد دعا هم شما يابد ، بهبود فرزندم حال ميكنم دعا
تهران -همتي علي
|