|
|
دادگاه چيست؟ مطبوعاتي جرم
است؟ كدام صالح ايران در آن پيشينه و مطبوعاتي جرم در سخني .مينويسند آنچه و قلم به سوگند "مايسطرون و والقلم ن" وجود كه قلم والاي جايگاه (آيه 1 القلم ، سوره كريم ، قرآن) بدان تا اوست ، وامدار بشري تمدن و دانش كاروان استمرار و ياد سوگند آن رشحات و قلم به متعال خداوند كه است پايه بزرگ امانت اين حرمت كه است قلم صاحبان بر پس.ميكند كه است امور متوليان و دولتيان بر و دارند پاس را الهي .باشند قلم اهل حرمت و حريم نگاهبان حول و مطبوعاتي جرم و مطبوعات مقاله اين بحثدر موضوع :است مطلب سه ايران در آن پيشينه و مطبوعاتي جرم -1 كيست؟ مطبوعاتي مجرم -2 است؟ كدام صالح دادگاه -3 :ايران در آن پيشينه و مطبوعاتي جرم -اول بسيار نقش به نظر است آزادي تجليات از كه آزاد مطبوعات اهميت سوءاستفادهها و كژيها از جلوگيري در آن موءثر اعلاميه كه است رو اين از.دارد بشري جامعه در شاياني با ماده 19 در ميلادي دسامبر 1948 مصوب بشر حقوق جهاني حق اين و دارد بيان و عقيده آزادي حق فردي هر" بيان اين تمام به افكار و اطلاعات انتشار در...كه است آن مستلزم انتشار و بيان آزادي حق ".باشد آزاد..بيان ممكن وسايل .است دانسته مردم حق بيان ممكن وسايل تمام با را اطلاعات هجري مصوب 1286 ايران مشروطيت اساسي قانون متمم نيز و عبارت اين با بيستم اصل ايران ملت حقوق مبحث در شمسي مبين دين به مضره مواد و ضلال كتب از غير مطبوعات عامه" مطبوعات آزادي ،"است ممنوع آنها در مميزي و آزاد اسلام با آن ادامه در اما است ، دانسته ايران مردم مسلم حق را آنها در مطبوعات قانون مخالف چيزي گاه هر ولي" عبارت اين مطبوعات قانون طبق بر نويسنده يا دهنده نشر شود مشاهده به آن از كه آزادي اين براي مرزي و حد ".ميشود مجازات .است كرده منظور ميشد تعبير مشروطيت چهارم ركن اسلامي جمهوري اساسي قانون چهارم و بيست اصل "ايضا و مطالب بيان در مطبوعات و نشريات" بيان اين با نيز ايران ايران ، ملت حقوق سوم ، فصل در را مطبوعات آزادي "آزادند در اما است ، كرده تضمين مردم حاكميت چهارم ركن بهعنوان يا اسلام مباني به مخل كه آن مگر" بيان اين با آن دنباله .است گرفته نظر در آن براي مرزي و حد "باشد عمومي حقوق قانون طبق كه است مطبوعات وسيله مرز و حد اين از خروج مادتين 19 كه گونه همان ميكند ، پيدا جرمي عنوان مطبوعات مصوب 1966 سياسي و مدني حقوق بينالمللي پيمان و 20 محدوديتهاي لحاظ را بيان آزادي حق اعمال لازمه ميلادي .ميداند قانون در مصرحه سوءاستفاده مشروطيت اساسي قانون متمم بيستم اصل همچنين و مستوجب مطبوعات قانون طبق را مطبوعات آزادي از كننده .ميداند كيفر احاله با ايران اسلامي جمهوري اساسي قانون اصل 24 نيز و حقوق و اسلام مباني به اخلال جرمي مصاديق تعيين و تفصيل از سوءاستفاده "نتيجتا قانون ، به مطبوعات وسيله عمومي كيفر سزاوار و جرم مطبوعات قانون طبق را آزادي اين .ميداند .نيست مطبوعاتي جرم جز چيزي جرم اين و مطبوعاتي جرم از تعريف اولين -مطبوعاتي جرم تعريف اما و شمسي هجري مصوب 10/3/1310 منصفه هيات قانون دوم ماده در چنين را مطبوعاتي جرم مرقوم ماده 2.ميخورد چشم به :ميكند تعريف واقع الانتشار مرتب مطبوعات يا كتاب وسيله به كه جرمي" سياسي اختناقآميز جو به نظر ولي "است مطبوعاتي جرم شود بيستم اصل برخلاف قانون ، آن سوم ماده زمان ، آن اجتماعي و ارتكابي جرائم از زيادي تعداد مشروطيت ، اساسي قانون روءساي و مملكت رئيس به توهين قبيل از مطبوعات وسيله و وزراء و مجلس وكلاي و آنها نمايندگان و خارجه ممالك !است كرده خارج مطبوعاتي جرم عنوان شمول حيطه از را غيره هجري مصوب 15/11/1331 مطبوعات قانوني لايحه آن از بعد قانون بيستم اصل بر مبتني و جامع "نسبتا قانوني كه شمسي محمد دكتر مرحوم ملي حكومت آزاد جو در مشروطيت ، اساسي مطبوعاتي جرم ماده 34 در است ، گرديده تصويب و تدوين مصدق يا روزنامه وسيله به كه جرائمي":ميكند تعريف چنين را تحت سوم فصل در و "است مطبوعاتي جرائم ميشود واقع مجله ذكر به "مفصلا تا 29 مواد 15 از مطبوعاتي جرائم عنوان .است پرداخته مطبوعاتي جرائم مصاديق مردادماه 1334 مصوب مطبوعات قانون لايحه ماده 30 سپس تصويب كودتا حكومت خفقان و ارعاب جو در كه شمسي هجري مشروطيت اساسي قانون بيستم اصل خلاف بر است ، گرديده و نموده مقيد و محدود بسيار را مطبوعاتي جرم شمول دايره از است عبارت مطبوعاتي جرم":ميكند تعريف اينگونه آن از از نشريه يا مجله يا روزنامه وسيله به افترا و توهين يا اداري رويه يا و رسمي شغل يا و مقام با ارتباط لحاظ جرم بالنتيجه و ،"اشخاص يا شخص به سياسي يا و اجتماعي هم آن مطبوعات وسيله افترا و توهين به فقط را مطبوعاتي وسيله به ارتكابي جرائم بقيه و محدود ، قيودي و قيد با مصوب 1310 هيات قانون ماده 3 همانند "تقريبا) را مطبوعات كرده مستثني مطبوعاتي جرم عنوان شمول از (بالا در مذكور !است مطبوعات قانون لايحه ايران ، اسلامي انقلاب پيروزي از بعد مصوب 22/12/64 مطبوعات قانون نيز و انقلاب شوراي مصوب 58 قوانين ناسخ ماده 36 طبق و) مطبوعات قانون آخرين كه تصويب و تدوين آزاد و انقلابي جو در و (است قبلي مغاير كدام هيچ دارد ، حاكميت اكنون هم الذكر اخير قانون و شد قانون ماده 30 ولي !نكردند تعريف را مطبوعاتي جرم (مصوب 64) فعلي مطبوعات قانون ماده 34 و مصوب 58 مطبوعات در آن مصاديق كه را مطبوعات وسيله به ارتكابي جرائم و خارجي و داخلي امنيت ضد بر جرائم حتي شده مشخص قانون ميدانند ، مطبوعاتي جرم بلااستثنا را نظامي اسرار افشاء .است مطبوعاتي جرم مطبوعات ابزار با جرم ارتكاب يعني خاطر به مطبوعاتي ، جرم مصاديق ذكر به اكتفا و سكوت اين اسلامي جمهوري اساسي قانون اصل 24 مفهوم و منطق صراحت جرم تعريف براي ضرورتي محل كه است مصوب 58 ايران اصل 24 طبقاست نگذاشته باقي مطبوعات قانون در مطبوعاتي فقط مطبوعات و نشريات" ايران اسلامي جمهوري اساسي قانون عمومي حقوق و اسلام مباني به مخل مطالب انتشار مورد در "شدهاند منع ميكند معين را آن مصاديق و موضوعه قانون كه كه كرد خواهد معين "صرفا (مطبوعات) موضوعه قانون و اسلام مباني به مخل مطبوعات وسيله به مطلب كدام انتشار كه همچنان.است مطبوعاتي جرم "نتيجتا و عمومي حقوق يا از جرائم مبحث -ششم فصل در مصوب 64 فعلي مطبوعات قانون حقوق و اسلام مباني به اخلال مصاديق بعد به ماده 24 .است كرده مشخص مطبوعاتي جرائم عنوان به را عمومي قانون واضعين كه است اساسي قانون اصل 24 صراحت همين از سياسي ، جرم تعريف ضرورت بيان وصف با اصل 168 در اساسي خود سكوت با و خودداري مطبوعاتي جرم تعريف ضرورت بيان .ندانستند ضروري را آن تعريف ايران اسلامي جمهوري اساسي قانون واضعين ديدگاه از فلذا بطن و متن در را مطبوعاتي جرم تعريف كه اصل 24 وجود با .است حاصل تحصيل مطبوعاتي جرم تعريف دارد ، خود (اول) بند اين مندرجات از نتيجهگيري مقام در:نتيحه جرم از را تعريف اين اساسي قانون اصل 24 اساس بر ميتوان انتشار از است عبارت مطبوعاتي جرم":داد دست به مطبوعاتي مطبوعات وسيله عمومي حقوق يا و اسلام مباني به مخل مطالب ".ميكند معين قانون را آنها مصاديق و تفصيل كه كيست؟ مطبوعاتي مجرم دوم ...":عبارت اين به بنا مشروطيت اساسي قانون متمم اصل 20 مي مجازات مطبوعات قانون طبق بر نويسنده يا دهنده نشر و طابع و ناشر باشد ايران مقيم و معروف نويسنده اگر شود ، كه صورتي در را مطلب نويسنده ،"هستند مصمون تعرض از موزع مطبوعاتي مجرم باشد ايران مقيم و شده شناخته فردي .ميداند مسئول را موزع و طابع و ناشر والا ميشناسد وصف با شمسي هجري مصوب 10/3/1310 منصفه هيات قانون در مطبوعاتي جرائم مصاديق ماده 2 ، در مطبوعاتي جرم تعريف نگرديده مشخص "صريحا مطبوعاتي مجرم و نشده احصاء و معين مطبوعاتي جرم مستثنيات ذكر به فقط آن ماده 3 در بلكه است آن مخالف مفهوم از كه شده اكتفا موسع و پردامنه هم آن مجرم چيستو مطبوعاتي جرم مصاديق كه برد پي بايد مصوب (ماده 28) مطبوعات قانوني امالايحه !كيست؟ مطبوعاتي (است مشروطيت اساسي قانون اصل 20 بر مبتني كه) 15/11/1331 باشد ايران مقيم و شده شناخته فردي اگر را نويسنده ، و معروف نويسنده كه صورتي در و ميداند مطبوعاتي مجرم معرفي از نشريه مسئول مدير يا و نباشد ايران مقيم تعقيب قابل نويسنده يا و كند امتناع يا و عاجز نويسنده .ميشناسد مطبوعاتي مجرم را مسئول مدير نباشد ، منحصر وصف با نيز مرداد 1334 مصوب مطبوعات قانوني لايحه به افترا و توهين به ماده 30 شرح به مطبوعاتي جرم كردن يا اداري رويه يا و رسمي شغل يا و مقام لحاظ از اشخاص ماده به احاله با ماده 25 در هم باز سياسي ، يا اجتماعي را ناشر يا نويسنده فيالواقع مشروطيت ، اساسي قانون 20 .ميداند مطبوعاتي مجرم مرقوم اصل در مندرج قيود تحت ماده 17 در انقلاب شوراي مصوب 58 مطبوعات قانوني لايحه مدير عهده به را منتشره مطالب و مقالات مسئوليت چند هر به مضره مطالب و مقالات خصوص در اما است دانسته مسئول و مسئول مدير كه است نحوي به عبارت سياق اشخاص منافع مسئول مدير اينكه مگر ميداند مسئول را دو هر نويسنده عمل متعارف مسئوليتهاي و وظايف تمام به كه نمايد ثابت كمااينكه است مسئول نويسنده فقط صورت اين در كه است كرده نشر و افترا و توهين مورد در "صريحا قانون همين ماده 21 نويسنده و مسئول مدير تقليد ، مسلم مراجع به نسبت اكاذيب .است دانسته كيفر مستحق و مطبوعاتي مجرم را دو هر دارد حاكميت "فعلا كه مصوب 64 مطبوعات قانون در اما وقوع كه آنجايي از چه است شده برطرف زيادي حد تا ابهام يعني است انتشار مادي عنصر وجود بر متوقف مطبوعاتي جرم انتشار عمل تا و است مطبوعاتي جرم مادي ركن انتشار و نشر حتي و نميشود واقع مطبوعاتي جرم حقيقت در نگيرد صورت .نيست جرم "قانونا هم مطبوعاتي جرم شروع مطالب يكايك مسئوليت مرقوم قانون ماده 9 تبصره 4 فلذا در و ميداند مسئول مدير عهده به را نشريه در منتشره استثنا و است ، مسئول مدير تقصير بر اصل مطبوعاتي جرائم مقام به نسبت اهانت مورد در قانون همين ماده 27 آن بر و مسئول مدير كه است تقليد مسلم مراجع يا و رهبري در و ميداند مجازات مستوجب و مسئول را دو هر نويسنده و انتشار مادي عنصر وجود ضرورت به توجه با موارد ساير يك هيچ و نيست ، مجرم نويسنده آن ، در نويسنده دخالت عدم آثار انتشار بدون آن طبع و مطلب نوشتن و تهيه اقدامات از .ندارد جرمي با باشد نويسنده زيان به ترديدي برداشت اين در چنانچه بنا و "بالشبهات تدور الحدود" فقهي قاعده از ملاك اتخاذ مسئوليتي نبايد "متهم نفع به شك تفسير" حقوقي قاعده به .دانست نويسنده متوجه را :گفت بايد (دوم) بند اين مندرجات از نتيجهگيري با:نتيجه ماده 27 مورد در مگر است مسئول مدير فقط مطبوعاتي مجرم" مسلم مراجع يا و رهبري مقام به نسبت اهانت به راجع قانون و مطبوعاتي مجرم دو هر نويسنده و مسئول مدير كه تقليد ".كيفرند مستحق حسيني سيدعلي دارد ادامه |
|