|
|
پنهان خشونت روياروي واقعي ايمان
(2) (ع)حسين امام شهادت و كربلا حادثه به اخلاقي رويكرد حاوي داد روي آن پيرامون كه وقايعي نيز و عاشورا حادثه آدمي آن سايه در كه است فراواني آموزنده نكتههاي .كند فهم و يابد در را اخلاق و ايمان واقعي گوهر ميتواند بديهيات نهادن زيرپا با خشونتخواه گروهكي كه روزها اين زدند ، لطمه اسلامرا مبين دين آشكار اصول اخلاقي و سيدالشهداء بر كه كاميهايي تلخ و حوادث آن بازخواني در آنان كه شكيبي و تحمل و رفت بزرگوار آن ياران براي هيچگاه و دادند بروز خود از بلايا و مصيبتها ذهن و تن حضرت آن ياران دنيوي ، قدرت و جيفه به دستيابي اخلاق و ايمان از دور به افكار و اعمال آلوده را خويش مسلمان ، ملت براي ميتواند ننمودند ، اسلامي و انساني آموزنده (ع)حسين امام مخلص و واقعي ارادتمندان و هوشمند . باشد دهنده هشدار و فرستاده كه زماني ;ميدهد روي كوفه در اشاره مورد حادثه ازمردم خواستن بيعت براي مسلمبنعقيل ، (ع)حسين امام .ميشود ديار آن رهسپار :مينويسد باره اين در "فيضالدموع" نويسنده سراي در درآمد كوفه به مسلم چون:گويد شهرآشوب ابن" كوفه ازمردم تن هزار دوازده و.گرفت جاي مسيب سالمابن و كردند بيعت (ع)علي حسينبن امامت بر و دادند دست بدو عروه هانيبن خانه به شبانه شنيد ، زياد پسر خبر اين چون .شد تا خواست او و گرويدند بدو كس هزار پنج و بيست چند روزي "اعور بن شريك" مگر آغازد ، جنگ و آيد بيرون زياد عبيد بر فرود هاني سراي در و بود آمده كوفه به عبيدالله صحبت در .بود شده رنجور و آمده عيادت رسم بر عبيدالله روز دو اين:گفت را مسلم وي گاه آن نگاهدار ، فرصت تو آمد ، خواهد من بالين به البته او كار و آي فراز ناگاه.دهيد آب مرا [دهم ندا]گويم كه .كن آشكار خويش دعوت شعار گاه آن و بساز از و كرد تفقد و آمد شريك بالين بر عبيدالله ديگر روزانه .راند سخن در هر بيرون [مسلم]كس و بياوردند آبدهيد آب مرا:گفت شريك .بگذشت صفت اين بر هم...گفت ديگرباره.نشد را او كه را سلمي ميبريد انتظار چه:خواند بيت اين شريك .بنوشانيد مرگ جام را وي بيدرنگ گوييد ، درود و كرد قصدي [دقتنظر و ادراك]تفرس بيت اين از عبيدالله و آمد در مسلم.برفت و برخاست حاليگشت [آگاه]مستشعر از را تو كه كرد ملامت او بر شريك.بود او دست در شمشير "؟.داشت باز چه او كشتن كه آناني تنها كه است نهفته ظرافتي شريك به مسلم پاسخ در ياران و (ع)حسين امام حركت و اسلام از صحيحي فهم و درك سر به نيز و دريابند آن ميتوانند ، دارند وفايش با بيشتري وقوف تاريخي قيام اين جاودانهبودن و ماندگاري .يابند هر آدميان ، مخفيانه كشتن و ترور ضد انديشه مسلم پاسخ در دو":ميگويد كه آنجا است شده نهي باشد خونياش دشمن چند خانه به نخواستم آنكه يكي ;[بازداشت كشتن از مرا] چيز را ميهمان و بود ميهمان او كه افتد محظور چنين هاني كشتن مانع ايمان":فرمود رسول آنكه ديگر ;كشت نتوان (نبايد)مسلمان و موءمن شخص و است غافلگيرانه و ناگهاني ."برساند قتل به پنهاني و غافلگيرانه را كسي سخن اين دريابيم كه مييابد مراد و معنا هنگامي مسلم سخن بزرگوار آن هم بعدها كه گفت عبيدالله چون دشمني براي را كربلا فاجعه اصلي مسببين از يكي هم و رساند شهادت به را .بود و سرميدهند خشونت سرود امروز كه ناآگاهي دوستان آيا چه مقابلشان در كه ميدانند ميريزند ، پي را آن استراتژي !هستند كساني آنچه با را اسلام از خود فهم تا فرمايد هدايتشان خداوند .ندهند قرار ظرف يك در است واقعي اسلام كه |
|