هتلهاي شركت در استخدام حكايت اندر
!ايراني
اعتياد از عاري جامعه براي ملي عزم
كنيد حذف را معدل شرط
دانشگاهها علمي هيات سربازان به بيمهري
شويم ما بايد تو و من
ماسوله جنگلي نوار در بيرويه ساز و ساخت
هتلهاي شركت در استخدام حكايت اندر
!ايراني
شركت مسئولين كه دارد واقعيت اما است باور غيرقابل
حدود مدت مسئوليت كمترين احساس بدون (هما)ايراني هتلهاي
دادند بازي را كشورمان تحصيلكرده ازجوانان اي عده سال دو
زدند ، آنها ذوق توي جواني اول و كردند بدبين زندگي به و
چنين سوءنيت با هم ، شايد شد كجي دهن عزيز جوانان به
.است باور غيرقابل چون بودند نموده پياده را برنامهاي
:جوانان با شوخي حكايت اما
آگهي مطبوعات در سال 76 پائيز در ايران هتلهاي شركت -1
بازرگاني مديريت و زبان ليسانس دارندگان به نياز كه داد
.دارد
آزمون اين در نفر صد چند ماه بهمن در آگهي مفاد برابر -2
برنامه چنين براي را سنگيني هزينه هم شركت و يافتند حضور
ماه 77 ارديبهشت در بهرحال بعد و نمود تقبل آزمايشي و
قبول خانم نفر پنجاه و مرد نفر پنجاه حدود كرد اعلام
.شوند دعوت نوبت به تا باشند منتظر شد گفته و شدهاند
هر از پزشكي آزمايشات قبلي دعوت با و مدتي از بعد باز -3
انجام متخصص پزشكان وسيله گوناگون محلهاي در و لحاظ
مردود آزمايشات اين نتيجه در هم تعدادي نتيجه در و گرديد
در كه شد داده اطلاع شدند قبول كه كساني به و شدند
حاضر روانشناسي مورد در حضوري مصاحبه جهت ماه 77 شهريور
وقت و هزينه صرف و ذهاب و اياب با هم مرحله اين كه باشند
و نشدند موفق مصاحبه در تعدادي باز اينكه نتيجه و انجام
.شد كمتر عده
معرفي گزينش به باقيمانده تعداد ماه 77 آبان از -4
بايد جمله از كه ميگردد تحويل چاپي فرمهاي و ميشوند
شوند متعهدمعرفي و معتبر افراد از تعدادي و آشنا تعدادي
تنظيم كه كند تاييد را آنها بايد هم سكونت محل مسجد و
و اشخاص كردن پيدا و جوانان براي جديد دوندگي و فرم
و تكميل فرمها بهرحال و ميشود شروع شده خواسته افراد
شدهاند تعيين كار اين براي كه مسئوليني و شركت تحويل
خود شنيدههاي اينجا در و دارد ادامه بازي ولي ميگردد
و تحصيلكرده جوانان اين كه بنويسم بايد خلاصه طور به را
آينده براي بزرگي اميدهاي چه آخري شدههاي قبول و پاك
شدم ، منصرف خارج به مسافرت از ميگفت يكي داشتند ، خود
تحصيل ادامه آمده پيش وضع با ديدم كه ميداد توضيح ديگري
استخدام از پس تا شدم منصرف ازدواج از يا شد نخواهد ممكن
ديگر كه جوانان مخصوص شيرينتر داستانهاي يا.كنم ازدواج
مرتب كه "مخصوصا ميديدند برنامه اين در موفق را خود
فرمها در شده قيد معرفهاي به افرادي كه ميشد شنيده
لحاظ هر از جوان وضعيت مورد در آنها با و مراجعه
و نمودهاند تحقيق محل مسجد از يا كردهاند پرسشهايي
و خصوصي و شخصي زندگي و مادر پدر و گذشته از بههرحال
خود به كه بودند گفته حتي كرده طولاني سئوالات حال
كه كرديم سئوالاتي و تحقيقات چه كه نشود گفته متقاضي
.بود رسيده جوانان گوش به بهرحال است بديهي
تحقيقات از بعد گزينش براي بازي بعدي مرحله اما -5
پنج به ماه 77 اسفند يعني ميگردد اعلام بررسي و فراوان
نهايي مرحله در كه ميشود داده اطلاع زن نفر و 7 مرد نفر
زودي به كه باشيد منتظر و شدهاند قبول تعداد اين فقط
سه كه ميگفت خانمي باز.شد خواهيد دعوت استخدام براي
"قريبا ديگر اينكه بخاطر و بودم كرده ازدواج بود سال
تا انداختيم عقب را شدن بچهدار برنامه ميشوم استخدام
.نشويم مشكلات با مواجه خدمت اول و استخدام اول
از بعد ماه مدت 2 در چون اينكه بازي نتيجه و خاتمه -6
با نهايي شدگان قبول از نفر چند نميشود خبري باز عيد
كه ميكنند گله و مراجعه مديركل جناب دفتر به هماهنگي
گرفته را ما وقت شما استخدام و آگهي اين است سال مدت 2
خيلي ميشود گفته كه مدير جناب ولي ميشود؟ چي نتيجه است
به احترام و عزت با ميزد لبخند و ميزد حرف موءدبانه هم
كه شده قرار آخر جلسه در كه ميگويد مراجعهكننده جوانان
هم آن كه كنيم استخدام را آقا نفر و 4 خانم نفر يك فقط
اين فعلي مشكل اما و است امكانپذير ماه 78 شهريور در
قبولشدگان بين بايد روشي و راه چه با ببينيم كه است
را نفر پنج اين بودهاند خانم نفر و 7 مرد كه 5 نهايي
ماجرا بقيه ديگر. نيست معلوم هم آن كه كرد خواهيم انتخاب
!مجمل اين از بخوان مفصل حديث خود تو كه
احمدزاده مهرنوش
اعتياد از عاري جامعه براي ملي عزم
دور پارك تنها نيمكت روي.است صادقيه دوم فلكه اينجا
آمد و رفت در مردم ميخوانم ، روزنامه و نشستهام ميدان
نفر سه دو ميكنم حس.ندارم توجهي آنها به من و هستند
را روزنامهام من ميزنند ، پرسه من نيمكت دوروبر
همين از يكي اينكه تادارد ادامه رفتوآمد.ميخوانم
ميكنم نگاهش تعجب باميايستد من نيمكت پشت پرسهزنان
كنار را درخت خاك و مينشيند من به توجه بدون او و
آستين توي و كرده پيدا را پلاستيكي كيسه ;ميزند
دستهاي اين:ميزند حرف بلند بلند ;ميدهد جا كاپشناش
را سرم.ميشود دور و...كجاست؟ آب بشورم ، كجا را گلي
و اينجا نفر چندين نميبينم ، را او ديگر ميكنم بلند
آنطرفتر قدم سه دو.هستند او همشكل و نشستهاند آنجا
مادر چند و ميكنند بازي معصوم كودكان بازي ، محوطه در
با خاكي آدمهاي اما.ايستادهاند كودكانشان كنار جوان
و اينطرف دائم و گرفتهاند را پارك تمام گلي دستهاي
.ميروند آنطرف
برويد ، اينجا از:ميزنم فرياد كودكانشان و مادران به رو
روي چشمم ميشود ، متوقف همهچيز لحظهاي براي برويد ،
.است مانده "اعتياد از عاري جامعه براي ملي عزم" جمله
بهدرد را دلم چيزي ميدانم ميكنم ، جمع را روزنامه
.ميشوم دور پارك از است آورده
من مامان ، مامان ، :ميشنوم پشتسرم را كودكي صداي
.ميترسم
ابراهيمينژاد مريم
كنيد حذف را معدل شرط
دانشگاه به وابسته مدارس و تيزهوشان و دولتي نمونه مدارس
جهت هستند ويژه امتيازاتي داراي كه ديگر مدارس از برخي و
قرار ملاكها از يكي را معدل شرط خود ورودي آزمونهاي
چه.ميباشد تربيت و تعليم اصول برخلاف اين كه دادهاند
از جهات از بسياري در معدل 16 با دانشآموزي بسا
باشد تيزهوشتر و موفقتر يا 19 معدل 18 با دانشآموزي
مصلحت لذا باشد نموده افت به 16 او معدل بهدلايلي ولي
آزمونهاي شرايط از معدل شرط مجدد بررسي ضمن كه است اين
.شود حذف خاص مدارس نوع اين ورودي
حيدري طالب محمد
دانشگاهها علمي هيات سربازان به بيمهري
خود ، هزينههاي از بخشي جبران براي دولت كه است چندي
نكته.است كرده ارائه سربازي فروش براي را قوانيني
جامعه افراد كه است اين مزبور قوانين مورد در قابلتوجه
مطابق.ميشوند نگريسته قوانين اين مقابل در چگونه
و فراري سربازان دولت ، هيات توسط شده اعلام آييننامه
درحالي بخرند ، را خود سربازي ميتوانند ، بهراحتي غايب
اين تسهيلات از قانون از تبعيت عدم باسابقه افراد كه
عليالخصوص خدمت ، درحال سربازان ميشوند ، منتفع قانون
.ميگيرند قرار بيتوجهي مورد "كاملا علمي ، هيات سربازان
را تسهيلاتي كه ميشود وضع قانوني اسلامي نظام در چرا
را كساني ولي ميكند ، فراهم فراري يا غايب سربازان براي
مورد رفتهاند ، سربازي به خود كشور قانون از اطاعت با كه
ميدهد؟ قرار بياعتنايي
اسفبارتر همه از علمي هيات سربازان وضعيت بين اين در
بگيرند چهارساله بايد را خدمت پايان كارت افراد اين.است
حالشان شامل ماه سه خدمت كسر ،(مجلس مصوب قانون برخلاف)
بهحساب آموزشي به اعزام از قبل خدمتشان مدت نميشود ،
چيزي باشند ، داشته جبهه يا خدمت سابقه اگر حتي و نميآيد
از فراري سربازان برخلاف و !شد نخواهد كسر خدمتشان از
ادامه براي كه درصورتي "ضمنا !هستند محروم هم خدمت خريد
هفتخوان از بايد شوند ، پذيرفته بالاتر مقاطع در تحصيل
.بگذرند
افرادي براي كه باشد بهگونهاي سربازي قوانين بايد چرا
براي ولي دردسر موجب بودهاند ، كشور قوانين تابع كه
باشد؟ داشته تسهيلات جنبه متخلفان
را خود اعتراض سالهاست علمي هيات سربازان اينكه عليرغم
ولي كردهاند اعلام عالي آموزش وزير و جمهوري رياست به
.است نگرفته صورت قوانين در تغييري هيچ تاكنون
دولت ، محترم هيات و مسلح نيروهاي كل ستاد كه است اميد
مزبور قوانين در شده ، مطرح انتقادات گرفتن درنظر با
هيات و خدمت درحال سربازان كه كنند تجديدنظر بهگونهاي
غايب و فراري سربازان همانند حداقل تسهيلاتي از علمي
.شوند برخوردار
دانشگاهها علمي هيات عضو سربازان از جمعي
شويم ما بايد تو و من
!هموطن سلام
تو ، ، مثل ام ايراني يك من
نميدانم "اصلا يا و نميتوانم اما كنم كاري ميخواهم
اين ميخواهم !كنم؟ شروع چطور و كنم شروع كجا از چگونه ،
همه نيستم بلد كه آنجا از اما ببرم ، بين از را نگرانيها
.شر بيانگر عملم و است خير نظرم ميكنم خرابتر را چيز
پربارترين از مردم احساسترين با اي تو با دارم درددلي
!فرهنگ
!است؟ كشوري ديگر جاهاي خيلي مانند هم ايران اينكه نه مگر
سردمداراني با مختلف حكومتهاي كشورها از بسياري مانند
و سنتي شهرهايي سرزمينها ديگر چون !است؟ ديده متفاوت
ساير مانند دارد مردمي !دارد؟ نوين و صنعتي و باستاني
متفكر ، و عالم بيهنر ، هنرمند ، هنردوست ، !جهان؟ نقاط
!ملتها؟ همه مثل دارد ملتي و ؟..قوي و ضعيف غني ، و فقير
و حريم از و ميكنند ايستادگي بيگانگان تهاجم برابر در
دنيا مردم ديگر مانند هم ما !مينمايند؟ دفاع هويتشان
هم ما ، پس مرادي و مرشد آن پيرو و مذهبي و داريم ديني
خاكي كره روي كه مرداني و زنان همه مثل هستيم بقيه مانند
محبت ميورزند ، عشق مينمايند ، تلاش ميكنند ، زندگي
گاهي و هستند شاد گاهي ميكنند ، نياز و راز ميكنند ،
وزير دارند ، رهبر..دشمني دوستي ، صلح ، جنگ ، غمگين ،
و رفتگر و معلم و مهندس و دكتر دارند ، وكيل دارند ،
!!...و خياط و آشپز و دانشآموز
هم ما فرق تنها و نيستند ايراني كه است اين فرقشان تنها
فكر چرا پس.همين !هستيم ايراني كه است اين آنها با
!شود؟ چنان و چنين ما كشور در نبايد و !برتريم قوم ميكنيم
با اگر.است هم مثل هم افكارمان حتي.است حرف همه اينها
هم را نفر يك بنگريم ، خود پيرامون به واقعبينانه ديدي
.باشد داشته تفاوت ما با كه ديد نخواهيم
او و بورزيم عشق او به تا ساخته خود جانشين را ما كه او
مفلس نظر به يكي كه است ديده اين در را صلاح بپرستيم را
پهنه بر زيستن تا آيد سرخوش و غني ديگري و درمانده و
:نباشد كسالتآور و يكنواخت گيني
تست و من دست به نه مستي و مستوري نقش
كردم آن بكن گفت ازل سلطان آنچه
.باشد او براي ميكنيم هرچه كه آفريد اين براي را ما او
سرزمين در آريا نژاد از جانشين يك كنم باور بايد من
!هيچ ديگر و هستم زيبايم بيهمتاي معبود براي ايران ،
است؟ اين از غير:ميپرسم !عزيز هموطن اي تو از من
و باشم ايراني انساني من كه خورده رقم چنين سرنوشت حال
كاملترين دينم اگر (ع)علي شيعه و باشم مسلماني مسلمان ،
من برتري بر دليلي آيا است مذاهب زيباترين مذهبم و دينها
من زماني آن:است نگفته دينم آيا !است؟ ديگران به نسبت
!باشم؟ پرهيزگارتر كه برترم ديگران بر
هستم؟ علي شيعه مدعي كه من
مريدش كه نيستيم آن مرد اگر.نبود چنين اين علي خدا به
بيگانگان.نكنيم لكهدار را مردانگياش حداقل باشيم ،
او ميدارند ، نگه ما از برخي از بيش را (ع)علي مرام حرمت
چرا:ميپرسند خود از گاهي و ميشناسند ما از بهتر را
؟!دارد ياوراني چنين علي
از نشاني اما..ايمانند با خيليها كه باشد حرف به اگر
بنده !كيم؟ من.ميگوييم آنچه به كنيم عمل.نمييابيم آن
فقط كي تا تاكي ، دادن شعار و شعار پروردگار؟ درگاه پرحرف
.كنيم عمل هم يكبار !حرف؟ و حرف و حرف
يعني انقلاب معني.شويم ما بايد تو و من:آخر كلام و
خوب به بد شرايط شدن تبديل يعني آن مثبت جنبه و دگرگوني
.خوبتر به خوب يا و
.كنيم انقلاب هم ديگر يكبار بياييد كرديم ، انقلاب يكبار
بناي و پايه آنكه جاي به و كنيم باور آنرا "قلبا بايد
هم دست در دست بلكه بخراشيم چنگ با را اعتقاداتمان
جامه ايدههامان به اگر كنيد باور.كنيم حفظش زنجيروار
.آزاده هم و انسانيم هم چون هستيم بهترينها بپوشيم عمل
پريشاني ميكند جمعيتي براندازي براي دشمن كه كاري اولين
تا كنيم همت بگيريم ، تصميم باشيم ، هم با است ، جمعيت
.بماند آزاد و آباد ايران
اراك -ايراني ستاره
ماسوله جنگلي نوار در بيرويه ساز و ساخت
ماسوله جاده مسير در موسمي سيلابهاي دليل به ساله همه
رودخانه مجاور اماكن به نشدهاي پيشبيني خسارات رودخان
عوامل متاسفانه.ميشود وارد آن جنگلي حاشيههاي بخصوص
پيرامون مصائب استمرار و وارده خسارات تشديد در مختلفي
زوال به دم هر را ماسوله زيباي و بكر جاده و داشته دخالت
طبيعي پديدههاي و طبيعت خشم از صرفنظر.ميكند نزديكتر
و مينمايد محتمل غيرمترقبه حوادث پارهاي بروز در كه
و توجه اندكي ليكن ميكند ، رخ اجتنابناپذير "ظاهرا
و منطقه سرسبزي گسترش و تكوين به ميتواند ويژه ملاحظات
براساس و.بخشد بيشتري غناي موجود توريستي جاذبههاي
به گيلان استان طبيعي منابع سازمان طرف از اخير ، اهداف
شايسته و مناسب مناطق انتخاب و شده كارشناسي طرحهاي موجب
جذب تفرجگاههاي تاسيس اجراي و حفظ تحقق واحد ، بطور
به "بعضا كه گرديد واگذار خصوصي بخش متقاضيان به توريستي
بازمانده پيشرفت از عديده مشكلات و اقليمي ممنوعيت دليل
پس متاسفانه.ميباشند تكوين و تاسيس حال در نيز برخي و
نگرش و ملاحظه هيچگونه بدون ناگهان به طرح نسبي اجراي از
نمايندگان شده تاييد و مصوبه دستورالعملهاي و قيود به
موضوع پيرامون راهكاري تعيين جلسه در مسئول دواير
آن در كه "فومن فرمانداري در مورخ 19/4/77 صورتجلسه"
سازهاي و ساخت از جلوگيري و تاسيس عدم به "صراحتا
گرفتن نظر در و "نواري" بصورت بخصوص غيرمجاز و بيرويه
و شخصي سليقههاي اعمال جهت به است ، شده تصريح كمي سقف
متقاضي طرف از زمين انتخاب قيد به تنها مصوبات از خارج
قدم جانبي تسهيلات از برخورداري و عرصه تملك صرف به كه
عواقب به و نموده مجوز صدور به اقدام گذاردهاند پيش
و جنگل از قسمتهايي تخريب همانا كه آن مخاطرهانگيز
!!شدهاند بيتفاوت محيطي زيست اكوسيستم در ناهنجاري
زيست محيط حفاظت و طبيعي منابع محترم مسئولان از عليهذا
عرصههاي بخصوص منطقه زيست محيط احياي و حفظ عهدهدار كه
دارد استدعا فاجعه عمق بدليل هستند جنگلي خدادادي و بكر
طرحهاي نشستن بار به شاهد آينده در كه شود اتخاذ ترتيبي
.باشيم مسير در توريستي جاذب و شده تاييد
شفيعپور ساسان
|