آدميان بر مهرورزي و شفقت
امامت آسمان تابناك اختر يازدهمين تولد مناسبت به
(ع) عسكري حسن امام حضرت
اسلام جمله از و اديان تمامي اخلاقي استوانههاي از يكي
و خود كه انساني" است شده تاكيد آن در كه است آموزهاي
راه بورزد ، جديت و صداقت كارش در و ندهد فريب را ديگران
ترقي و تعالي مدارج و است باز وي روي به رستگاري و نجات
".كرد خواهد طي را
گام نخستين ديگران و خود ندادن فريب و سالم شخصيت داشتن
و اعتماد ايجاد نخست هدف مسيري چنين در است ، ترقي راه در
خداوند كه است آموزههايي براساس انساني روابط گسترش نيز
مقابل در.است گرفته نظر در آدميان تعالي و رشد براي
قرار نفاق و دورويي مرضيهاي شيوه و سليم تربيت چنين
ميان روابط به زدن صدمه در عامل مهلكترين كه دارد
بزرگوار آن تولد امروز كه (ع)عسكري حسن امام.است آدميان
كساني تمامي و نهاد آزاده انسانهاي نيز و جهان شيعيان را
جشن مينهند ، حرمت آن شخصيت و انسان به نوعي به كه
نهي و مذمت ضمن حديثي ، در ميدارند ، پاس و ميگيرند
ويژه را خصلتي چنين انساني ، شخصيت در نفاق و دورويي
بنده بدترين":ميفرمايند و ميدانند بندگان نوع بدترين
را او برادرش حضور در باشد ، زبان دو و دوروي كه است آن
او از و كرده غيبت) ميخورد را او سرش پشت و ميستايد
".(ميكند بدگويي
و سختياب گوهري كه اعتماد تا ميشود موجب رفتاري چنين
كف از بيتوجهي كمترين با و زماني اندك در است زودگذر
جايگزين آدميان بين كين و تنازع و تخاصم نهايت در و برود
در ورزيده اعتماد آنكه وضعيتي چنين در.شود شفقت و مهر
رفتار در آنچه كه درمييابد و ميكند حس خواري و خفت خود
و حرف حد در تنها بوده ، مقابل طرف آموزههاي و گفتار و
حسن امام.نيست راهي آن در را كنش و عمل و است گفتار
عزيزي هيچ":ميفرمايند وضعيتي چنين تشريح در (ع)عسكري
حق به خواري هيچ و شود خوار آنكه مگر نكند ترك را حق
اصلي مراد ميرسد ، نظر به ".شود عزيز آنكه نگرايدمگر
كه جهتاست آن از انسان به نهادن حرمت سخن اين در امام
اين سمت به آدميان وگرايش جذب راز و ميباشد انسان
بر مبتني ديدگاه و جامع نگرش همين در اخلاقي اسوههاي
.است خدايي منظر به اتكاء
و آدميان ، اصل برتمامي مهرورزي و شفقت نگرشي چنين در
همه اين اثر بر دلها وقتي آن ، از پس و است اساسي پايهاي
و طرح هنگامه درآمد ، جنبش به انسانيت به حرمت و كرامت
كه مسائلي فراميرسد ، خردتر و جزييتر مسائلي تبشير
و ميسازد آشناتر دينيشان و اخلاقي وظايف با را آدميان
و انسانيت سرچشمههاي به رسيدن طريق در آنان به
.مينمايد بسياري مساعدتهاي و ايمانياوريها
تعبير سعادت به آن از اخلاق علماي كه آنچه واقع در
.است نهفته زمانه يگانه گوهرهاي همين وجود در ميكنند
"سعادت" درباره كه هنگامي آلماني اخلاقگراي فيلسوف كانت
به دستيابي رمز ميگويد ، سخن آن به دسترسي چگونگي و
است معتقد و ميداند قرين "شايستگي" با را "سعادت"
يك در آن شدن جمع و يكديگر با دو اين همراهي و هماهنگي
تامين آدميان براي را واقعي سعادت ميتواند ، اسوه يا فرد
.كند عطا وي به را اعلاء خير و نمايد
را (باد ايشان بر خدا درود كه) معصومين و پيامبران آنچه
و سخن و سيره و كرد تبديل آدميان ديگر براي اسوههايي به
ميدارد ، و واداشته لرزش به را انسانها دلهاي آنها ، ياد
و سلوك و است بوده ظريفي نكات چنين به بزرگان آن توجه در
سالهاي گذشت عليرغم تا شده موجب نيز بزرگان آن رفتار
آنان ، نصايح و سخنان خواندن و خاطره و ياد فراوان ،
صداقت و حقيقت جستجوي و سعادت سمت به را دلها همچنان
آسمان تابناك اختر يازدهمين تولد سالروزكند رهنمون
نيز و صادق و حقجوي انسانهاي تمامي بر ولايت و امامت
آنها دلهاي در لرزشي اندك حق سخن و راستي ذكر كه آدمياني
.باد گرامي ميآورد وجود به
|