است؟ ممنوع كوتاه آستين لباس پوشيدن آيا
بياموزيم؟ را خود داشتن دوست چگونه
شد منتشر "ارتباطات پيام" ماهنامه
را مرداد روزنامهنگارانپنجم صنفي انجمن
كرد اعلام "شكري كاظم"
از حمايت روز
مديران سلام روزنامه مشابه اتهامي با
شدند بازجويي
جوان و كيهان مسئول
تعاون صندوق در عضويت شرايط
شد اعلام روزنامهنگاران
راقرباني سلام تحليلگران و كارشناسان
ميدانند سياسي منازعه
عمل و حرف در تناقض
تغيير با و گرفتند انتشار مجوز نشريه 10
شد موافقت نشريه انتشار 8 وضعيت
است؟ ممنوع كوتاه آستين لباس پوشيدن آيا
لباس پوشيدن لازمالاجرا ، و فعلي قوانين از يك هيچ *
نكردهاند توصيف جرم "صراحتا مردان براي را كوتاه آستين
از استفاده به مردم از بعضي دگربار گرما ، فصل شروع با
گرما كه امسال خاصه آوردهاند روي كوتاه آستين لباس
هواي كه جايي تا است رسيده راه از تابستان از زودتر
درجه به 38 جاري سال خرداد يازدهم روز در تهران
سازمان اعلام بنابر كه رسيد صفر بالاي سانتيگراد
از.است بوده بيسابقه گذشته سال در 40 كشور هواشناسي
انتظامي نيروي قبيل از دولتي ادارات از برخي ديگر طرف
لباس كه مرداني ورود از (..و گذرنامه ابلاغ ، كلانتري ، )
وضعيت اين و ميكنند جلوگيري دارند تن بر كوتاه آستين
.است توام انضباطي كيفر با دانشگاهها و مدارس در "بعضا
چنين نيز تهران قضايي مجتمعهاي در گذشته سالهاي در
اين مشروعيت به بردن پي براي.بود شده برقرار ممنوعيتي
.پرداخت بايد قانوني مقررات با آن انطباق بررسي به اقدام ،
مادهاي هيچ مصوب 18/5/62 تعزيرات آزمايشي سابق قانون در
مردان براي كوتاه آستين لباس پوشيدن ممنوعيت به راجع
فصل مشمول را آن داشتند تمايل برخي گويا ولي نداشت وجود
قرار خانوادگي تكاليف و عمومي اخلاق و عفت برضد جرائم
اين شامل عدهاي بهزعم كه فصل اين مواد تنهادهند
كه بودند و 104 و 103 مواد 102 لابد ميشد ، ممنوعيت
مصوب اسلامي مجازات قانون و 640 و 639 مواد 638 در "عينا
شده وارد (عمومي اخلاق و ضدعفت جرائم -هجدهم فصل) 2/3/75
.كردهاند تغيير كيفرها فقط و
مجازات و تخلفات به رسيدگي نحوه قانون نخست ماده طبق
خلاف ملاءعام در آنها از استفاده كه لباسهايي فروشندگان
/مصوب 28/12 ميكند جريحهدار را عمومي عفت يا و است شرع
كه نشانههايي و لباسها "عامدا "عالما كه كساني 65 ،
يا توليد است انقلاب يا ضداسلام گروههاي مشخصه علامت
از عمومي انظار و ملاءعام در يا و بفروشند يا كنند وارد
مقوله اين كه ميشوند شناخته مجرم نمايند استفاده آنها
.دارد موضوعي خروج "وضوحا حاضر بحث از
عمومي انظار در كه كساني قانوني ، همين چهارم ماده مطابق
ترويج موجب يا و شرع خلاف آنان آرايش و لباس پوشيدن وضع
در نوبت از خارج و توقيف باشد ، عمومي عفت هتك يا و فساد
مجازاتهاي از يكي به مورد حسب و محاكمه صالح دادگاه
و توبيخ -ارشاد و تذكر يعني قانون دوم ماده در مذكور
شلاق -ريال هزار تا 200 از 20 نقدي جريمه -تهديد -سرزنش
دولت كارمند مجرم اگر) ميشوند محكوم ضربه ، تا 40 از 20
واژه اينكه از صرفنظر (دارد هم ديگر مجازاتهاي باشد ،
و كلي عبارت دارد ، اختصاص بانوان به ماده اين در "آرايش"
ترويج موجب يا و شرع خلاف آنان لباس پوشيدن وضع" مبهم
ممنوعيت بر هيچوجه به "باشد عمومي عفت هتك يا و فساد
و ندارد دلالت مردان براي كوتاه آستين لباس از استفاده
و برداشت چنين دلخواهانه و راي به تفسير با كه آنان
جزائيات در كه موسع فوقالعاده تفسير با دارند ، استنباطي
تحميل ديگران بر را خود عقيده است ، ممنوع و مذموم
بنابه كه قانون اين اجرايي آييننامه حتي.ميكنند
تاريخ در سابق قضايي عالي شوراي مورخ 13/7/1366 پيشنهاد
يا "صريحا نيز است رسيده وزيران هيات تصويب به 20/3/68
به كوتاه آستين لباس راجعبه حكمي و دستور هيچ "ضمنا
و عمومي عفت هتك و آن ترويج و فساد مصاديق از يكي عنوان
.ندارد آن استعمال ممنوعيت "مالا
شائبه اين دچار ندارند حقوقي اطلاعات كه اشخاصي است ممكن
ماده 638 عليالخصوص -مذكور قوانين به توسل كه شوند
-حرام فعل به تظاهر درباره مصوب 1375 اسلامي مجازات قانون
تكليف قاضي بر كه اساسي قانون اصل 167 به تمسك نيز و
به استناد با قانون ، در حكم نيافتن صورت در تا كرده
لباس پوشيدن ممنوعيت اثبات براي دهد راي فقهي منابع
براي توريه اين ولي است كافي مردان براي كوتاه آستين
به چه ، نميبرد جايي به راه حقوقي آگاهان كردن خاموش
استنباطي و تفسير هيچ با زير مشروح دلايل استناد
پيش قوانين شمول در را كوتاه آستين لباس پوشيدن نميتوان
مثابه به پرزحمت و بيهوده كاري چنين و دانست گفته
;ميكند خودنمايي دور فواصل از كه است ناجور وصلهاي
لباس پوشيدن لازمالاجرا ، و فعلي قوانين از يك هيچ (الف
.نكردهاند توصيف جرم "صراحتا مردان براي را كوتاه آستين
همان مطلق 36 اصل نميتواند اساسي قانون مقيد 167 اصل (ب
:ميگويد و است ايران ملت حقوق بيان مقام در كه را قانون
قانون موجب به...تنها بايد آن اجراي و مجازات به حكم"
.دهد تخصيص "باشد
جواز فقط كه معناست آن به "بيحجابي" بزه پيشبيني (ج
بيش و دارد وجود خانمها دستان مچ و كفين و صورت قرص روءيت
مصوب اسلامي مجازات قانون ماده 638 تبصره مشمول آن ، از
سابق آزمايشي قانون ماده 102 تبصره جايگزين) 1375
در خواه خيابان ، و كوچه در خواه شود (مصوب 1362 تعزيرات
استفاده اما دولتي ، و خصوصي از اعم كار محل و تحصيل محل
و كوچه در نهتنها مردان براي كوتاه آستين لباس از
كار محلهاي تمام در بلكه (فعلي بوستان) پارك و خيابان
پس است مجاز نيز دولتي ادارات از بسياري حتي و خصوصي
در بانوان حجاب مانند صورت اين در چه ، نيست جرم "قطعا
اثر به پي موءثر از) ميشد بايد عمل يكسان مكانها همه
تابستان 1376 در "فرضا نميشود رفتار يكسان هم دولتي
از برخي به بودند پوشيده كوتاه آستين كه مرداني ورود
.بود آزاد ديگر برخي به و ممنوع تهران ، قضايي مجتمعهاي
چرا (نيست كه) است غيرشرعي مردان ، دستهاي ديدن اگر (د
كشور داخل در كه مردان واترپلو و شيرجه و شنا مسابقات
پخش ايران اسلامي جمهوري سيماي از ميشود ، برگزار
مقام مستقيم نظارت تحت كه سيما و صدا همين در ميشوند؟
فيلمهاي و سريالها در مردان دارد ، قرار رهبري معظم
جرم همانا علت ، كه دارند تن بر كوتاه آستين لباس ايراني
به.است مردان براي پوششي چنين قانوني منع فقدان و نبودن
استثنايي ، آنكه مگر است آزادي بر اصل كه باشيم داشته خاطر
.بالعكس نه شود مصرح و بيان
جمهوري در مردان سوي از كوتاه آستين لباس پوشيدن عليهذا
از دسته آن.غيرشرعي نه و است غيرقانوني نه ايران اسلامي
براي را لباس گونه اين از استفاده كه دولتي ادارات
دولتي اماكن به ورودشان از و ميدانند ممنوع آقايان
كه دانشگاهها و مدارس مانند ديگر بعضي و ميكنند جلوگيري
قالب در كه آناني نيز و كردهاند تعيين هم انضباطي كيفر
يا و استخدام براي افراد گزينش در محلي تحقيق مامور
از جو و پرس و تجسس با -گوناگون آزمونهاي در قبولي
را كوتاه آستين لباس استعمال -آن و اين و همسايگان
برخلاف ميدهند ، جلوه اشخاص ضعف نقطه و منفي نكتهاي
در.مينمايند تضييع را مردم فردي آزاديهاي اساسي قانون
دستگاههاي كليه به رييسجمهور آقاي نيكوست خصوص اين
سازمان در گزينش مركزي هيات به و "عموما قضايي ، و اجرايي
به تا بدهد هشدار "خصوصا كشور ، استخدامي و اداري امور
داده آموزش محلي تحقيق ماموران و گزينش هستههاي كليه
.بپرهيزند مردم بر غيرقانوني فشار اعمال از كه شود
حقوقدان -صادقيان آرش
بياموزيم؟ را خود داشتن دوست چگونه
باشيم خود احساسات مسئول
ديگران گردن به را خود براي شدن قائل ارزش كم گناه گاهي
.ميكنيم تلف را زيادي زمان بابت اين از و مياندازيم
را منفي عشقي رابطه يك يا كودكي ناخوشايند دوران هم شايد
"احتمالا.ميكنيم تلقي خود براي كم ارزشي شدن قايل علت
خراب مرا زندگي مرد آن.آنهاست تقصير همهاش" ميگوييم
".است كرده ديوانهام زن آن.است كرده
.است رفتن طفره انداختن ، ديگري گردن به را خود احساس گناه
نميتواند -ميكند يا ميگويد آنچه از نظر قطع-كس هيچ
"قبلا ما خود كه آن مگر وادارد ، خاصي احساس به را ما
ديگران كه آن محض به.باشيم كرده درون از را احساسي چنين
را خود زندگي زمام بدانيم ، داريم ، كه احساسي نوع علت را
بر كه ميدهيم اجازه آنها به و ميسپاريم آنها دست به
ندهيم ، اجازه كسي به ما اگر.باشند حاكم ما احساسهاي
ما رفتار يا احساس تفكر ، از خاصي شيوه نميتواند هيچكس
.شود موجب را
ميدهد ياري را ما پذيرفتنآنها و خود مسائل با روياروئي
برعهده را خود اعمال و احساسها انديشهها ، مسئوليت كه
گناه انداختن جاي به احساسهايمان مسئوليت پذيرفتنگيريم
ميشود سبب و ميسازد توانا را ما ديگران ، گردن به آنها
.شويم قايل خود براي بيشتري ارزش كه
اين درك به را ما بودن ، خود اعمال و احساسها مسئول
بگيريم ، دستكم را خود همچنان اگر كه ميدهد ياري واقعيت
خود ارزش بردن بالا براي نخواستهايم كه است دليل اين به
.بكنيم كاري
شويم قائل عزت وديگران خود براي
خود با بارها.كنند تغيير ديگران كه بود اميدوار ميتوان
درست مسير در من علاقه مورد مرد اگر ميشد چه":ميگوييم
"برميداشت؟ گام
نظر به و نميگيرد نظر در مرا وضع من علاقه مورد زن چرا"
نظرگاه ديگران كه ميكنيم تلاش قدر آن "نميكند؟ توجه من
به را ديگران كه ميكوشيم قدر آن يا كنند درك را ما
.ميآئيم در پا از كه كنيم ، متقاعد خود راه درستي
انرژي كه وقتي تا.توانفرساست ديگران تغيير راه در كوشش
محتوم سرنوشت كنيم ، ديگران تغيير راه در تلاش صرف را خود
را خود نظر ميتوانيم همواره ما.است شكست تلاشي چنين
به دايمي تلاش اما.كنيم اكتفا قدر همين به و كنيم بيان
كاري آنان رفتاري شيوههاي يا ديگران شخصيت تغيير منظور
به.ماست خود تغيير ديگري تغيير راه بهترين.غيرممكن است
كه باشند همان ديگران كه بپذيريم بتوانيم كه آن محض
آنها از باشيم ، نداشته آنها با توافقي اگر حتي -هستند
را خود -كنند مايوس را ما اگر حتي يا نيايد ، خوشمان
داريم توان در را آنچه بدانيم وقتي.دادهايم تغيير
راضي گيريم ، پيش در را تسليم سياست سپس و دادهايم انجام
.ميشويم
كه آن محض بهماست خود تغيير ديگري ، تغيير راه بهترين
اگر حتي -هستند كه باشند همان ديگران كه بپذيريم بتوانيم
يا نيايد ، خوشمان آنها از باشيم نداشته آنها با توافقي
.دادهايم تغيير را خود -كنند مايوس را ما اگر حتي
رابينس - ب دكتر : نوشته
غيبي منوچهر دكتر ترجمه
شد منتشر "ارتباطات پيام" ماهنامه
و فرهنگي علمي ماهنامه شماره سومين:اجتماعي گروه
.شد منتشر "ارتباطات پيام" اجتماعي
اينترنت ، طريق از صوت برقراري:چون مطالبي شماره اين در
جا همه در و هميشه تلفن به دسترسي روياي كوتاه ، اخبار
دوم نسل در الكترونيكي تجارت كامل تحقق مييابد ، تحقق
ارتباطات عارضه تنش اينترنت ، در گذاري و گشت اينترنت ،
.است رسيده چاپ به..و مغزي مكالمه تلفني ،
را مرداد روزنامهنگارانپنجم صنفي انجمن
كرد اعلام "شكري كاظم"
از حمايت روز
صدور با روزنامهنگاران صنفي انجمن:اجتماعي گروه
و كرد محكوم را شكري كاظم غيرقانوني بازداشت بيانيهاي
وكيل ، تعيين بر علاوه وي از حمايت منظور به كرد اعلام
روزنامه دفتر در سهشنبه ظهر از بعد ساعت 6 مديره هيات
.يافت خواهند حضور امروز صبح
با خواست مطبوعاتي همكاران از روزنامهنگاران صنفي انجمن
نمايش به را خود حرفهاي و صنفي همبستگي محل اين در حضور
.بگذارند
:است زير شرح به بيانيه اين متن
غيرقانوني بازداشت از هفته يك از بيش گذشت رغم به
و مستدل توضيح هيچ هنوز "شكري كاظم آقاي" روزنامهنگار
ارائه اقدام اين درباره مطبوعات دادگاه سوي از قانوني
.است نشده
كه بود داده هشدار اين از پيش روزنامهنگاران صنفي انجمن
ايجاد براي را راه مطبوعات قانون تغيير طرح تصويب
.كرد خواهد فراهم مطبوعاتي فعاليتهاي بيشتر محدوديتهاي
روزنامه داخلي صفحات مسئول عنوان به شكري آقاي بازداشت
تصويب از پيش مطبوعات دادگاه كه ميدهد نشان صبحامروز
.ميداند آن مفاد رعايت به ملزم را خود مذكور طرح
امنيت تكرار صورت در غيرقانوني اقدامات اينگونه شك بدون
خطر به را روزنامهنگاران حرفهاي استقلال و شغلي
ركن عنوان به مطبوعات براي را فراواني تضييقات و انداخته
نمايندگان از همچنان لذا.كرد خواهد فراهم دمكراسي چهارم
رفع در طرح اين گذاردن مسكوت با ميخواهيم مجلس محترم
.بكوشند تهديد اين
شكري كاظم دستگيري سلام ، روزنامه توقيف از پس اكنون
ملت تحميلي ، جنگ جبهههاي خبرنگار و جهادگر روزنامهنگار
ميزان در ميتواند روشني به ما مطبوعاتي جامعه و بزرگوار
و مطبوعاتي فساد و ابتذال آنچه با مبارزه شعار واقعيت
بيگانه محافل به وابسته روزنامهنگاران فعاليت با مقابله
.كند قضاوت ميشود خوانده
براي وكيل تعيين با ايران روزنامهنگاران صنفي انجمن
ميدارد اعلام شكري كاظم آقاي آزادي تا حقوقي پيگيريهاي
امروز انجمن هياتمديره اعضاي ايشان از حمايت بهمنظور
روزنامه دفتر در ظهر از بعد ساعت 6 مورخ 5/5/78 سهشنبه
همكاران ديگر حضور.خواهنديافت حضور امروز صبح
براي را حرفهاي و صنفي همبستگي محل اين در روزنامهنگار
خواهد نمايش به روزنامهنگاران قانوني حقوق از دفاع
.گذاشت
مديران سلام روزنامه مشابه اتهامي با
شدند بازجويي
جوان و كيهان مسئول
"جوان" و "كيهان" روزنامههاي مسئول مديران:اجتماعي گروه
ديروز سپاه فرماندهان محرمانه خيلي نامه چاپ اتهام به
حسين.گرفتند قرار بازجويي مورد مطبوعات دادگاه در
به دفاعي لايحه تقديم با مظاهري محمدمهدي و شريعتمداري
در سپاه فرماندهان نامه.گفتند پاسخ خود اتهامي موارد
دليل به اما است شده چاپ نيز اسلامي جمهوري روزنامه
مطبوعات ، دادگاه قاضي نشريه اين مسئول مدير روحانيبودن
امر اين در رسيدگي به صالح را روحانيت ويژه دادگاه
در رسيدگي اين مورد در خبري تاكنون اما.است دانسته
اتهام به سلام روزنامه است گفتني.نيست مطرح ويژه دادگاه
پس و بود توقيف هفته دو از بيش "محرمانه نامه درج" مشابه
هر.شد شناخته مجرم روحانيت ويژه دادگاه در محاكمه از
با مقايسه در كيهان و جوان روزنامههاي با برخورد چند
مرحله در ديد بايد است ملايمتر بسيار سلام روزنامه
جمهوري روزنامه و روزنامه دو اين مورد در دادگاه رسيدگي
و روشن معيار اين.كرد خواهد اتخاذ را موضعي چه اسلامي
اين در قضائي دستگاه عملكرد نحوه بر قضاوت براي مناسبي
.است زمينه
تعاون صندوق در عضويت شرايط
شد اعلام روزنامهنگاران
روزنامهنگاران صنفي انجمن اعضاي كليه:اجتماعي گروه
شعبه ملت بانك نزد ريال دويست سپردهگذاري با ميتوانند
امام تعاون صندوق بنام جاري 6/2512 حساب تير هفتم
ده وام ميزان است گفتنيشوند تعاون صندوق عضو (ره)خميني
اعضاي.بود خواهد ريال ميليون سقف 5 تا سپرده برابر
ميتوانند حساب افتتاح از پس روزنامهنگاران صنفي انجمن
.دهند تحويل انجمن دبيرخانه به را خود وام درخواست
راقرباني سلام تحليلگران و كارشناسان
سياسيميدانند منازعه
روزنامه مديرمسئول خوئينيها موسوي دادگاه:اجتماعي گروه
وي مجرميت بر مبني دادگاه اين منصفه هيات نظر و سلام
.داشت پي در را فراواني بازتابهاي
اين در مشاركت جبهه مركزي شوراي عضو خاتمي سيدمحمدرضا
دادگاه پشت كه جرياني:گفت ايراننيوز روزنامه به مورد
.نميگيرد عبرت گذشته حوادث از است سلام
دادگاه قانوني جايگاه و ماهيت هنوز ما نظر از:گفت وي
هم حكم اگر دليل همين به.است سئوال مورد روحانيت ويژه
.بود خواهد ترديد جاي كند صادر
كه باشد داشته منصفه هيات بايد دادگاه:افزود خاتمي
هيات ليكن.است مشخص نيز آن انتخاب نحوه و جايگاه
از يكي باشد شده تشكيل دادگاه رئيس خود توسط كه منصفهاي
دادگاه مورد در مشاركت جبهه عضو.است تاريخ در طنز موارد
با برخورد كه نيست ترديدي:گفت سلام يكشنبهروزنامه روز
سلام روزنامه شايد.است سياسي برخورد يك سلام روزنامه
برخورد توجه قابل نكته اما باشد شده مرتكب نيز را جرائمي
و راست جناح به متعلق روزنامههاي با قضائيه قوه دوگانه
.ميباشد چپ جناح
راست جناح روزنامههاي با برخورد ما اعتقاد به:افزود وي
و ميشوند احضار روزنامهها اين.است قانوني برخورد يك
روزنامه خبر مقابل در اما.ميشود خواسته توضيح آنان از
هيچ درخواست بدون -باشد محرمانه خبر "واقعا اگر- سلام
بعد و ميشود صادر روزنامه تعطيلي حكم ابتدا توضيحي
.ميگردد تشكيل آن دادگاه
مديرمسئول خوئينيها موسوي دفاعيات مورد در خاتمي
دفاعيات ايشان ميدانم من كه آنجا تا:گفت سلام روزنامه
هم قصد و بود كرده ارائه دادگاه به و تهيه را مفصلي
دادگاه حكم داشت اعتقاد زيرا.برود دادگاه به كه نداشت
دادگاه در چرا نميدانم ليكن.است شده صادر تشكيل از قبل
.يافت حضور
مديرمسئول دفاعيات و دادگاه خبر انتشار نحوه مورد در او
و تقطيع به اقدام سيما و صدا:گفت سيما و صدا در سلام
بيشتر همينطور.نمود خوئينيها آقاي دفاعيات گزينشي پخش
پرونده سابقه و اتهامات كه كرد پخش را دادستان صحبتهاي
بيشتر دادگاه بودن سياسي بر امر اين و مينمود بيان را
.دارد تاكيد
در:گفت مشاركت جبهه ارگان مشاركت هفتهنامه مديرمسئول
دفاعيات ابهام هرگونه رفع براي كه است اين ما خواست
همه هم سيما و صدا و منتشر كامل بهطور سلام مديرمسئول
.كند پخش كاست و كم بدون را او دادگاه
چيزي سلام دادگاه حكم كه دارم اعتقاد:داد ادامه خاتمي
منصفه هيات نظر به توجه با و بود نخواهد تعطيلي جز
روزنامه تعطيلي بر علاوه محكوميتي منتظر بايد دادگاه
.باشيم سلام
تعطيلي براي را خود عزم كه كساني متاسفانه:گفت وي
از كردهاند جزم مشابه روزنامههاي ساير و سلام روزنامه
سياسي اراده يك امروز.نميگيرند عبرت جريانات و حوادث
.دارد قرار سلام دادگاه جريان پشت
روزنامه سردبير ليلاز سعيد خبر مركزي واحد گزارش به
منصفه هيات:است گفته رويتر به زمينه اين در آزاد مناطق
قاضي براي جايي هيچ آنها.كرد صادر را ممكن راي سختترين
.دهد مانور مجازات تخفيف براي تا نگذاشتند
هياتمنصفه خود قاضي كه مسئله اين به توجه با گفت ليلاز
راي اين از غير به ديگري انتظار هيچ ميكند انتخاب را
.داشت نميتوان
بهطور همگي و است عضو هشت از متشكل كه هياتمنصفه اين
قاضي سوي از كه هستند محافظهكاري روحانيون مستقيم
.ميباشد نيز برجسته تندرو سه شامل ميشوند برگزيده
خاطر به -منصفه هيات تندرو اعضاي -اينها گفت ليلاز
معروف اصلاحات كل در و خوئينيها موسوي با دشمنيشان
.هستند
هيات راي است معتقد سلام سردبيري شوراي عضو عبدي ، عباس
تعطيلي به تصميم چون نيست فوقالعادهاي مسئله منصفه
وظيفه به فقط اينها است ، شده گرفته دادگاه از خارج سلام
.كردند عمل خود
تا گرفتهاند تصميم قبل از محافظهكار تشكيلات:گفت عبدي
فقط و كنند تعطيل را اصلاحات طرفدار نشريات ديگر و سلام
.داشتند نياز حقوقي بهانه يك به
ايران در ديگري عنوان تحت روزنامه اين نيست قرار گفت او
.شود منتشر ديگر بار
عمل و حرف در تناقض
مطبوعات در طاغوتيها نشستهايد ، كجا آي برآوردند فرياد
سهشهيد برادر پور جلائي حميدرضا آنوقت.كردهاند رخنه
.ميشود زنداني و دستگير مقام والا
.گرفتهاند دست به را قلمها ضدانقلاب باشيد هوش به گفتند
و مقدس دفاع و انقلاب فعالان از شمسالواعظين آنوقت
.ميشود زنداني و دستگير فرهنگ حوزه
بيدينها ميگذاريد دست روي دست چرا ميكنند ، عنوان
حجتالاسلام سپس كردهاند ، خود جولانگاه را مطبوعات
و نظام به معتقد و متعهد روحاني كديور والمسلمين
.ميشود زنداني و دستگير (ره)امام آرمانهاي
و فحشا ترويج قصد آزادي بهانه به مطبوعات ميدهند هشدار
و مومن جهادگر شكري كاظم آن از بعد.دارند را ابتذال
.ميافتد زندان به جنگ جبهههاي وقايعنگار
بعد.براندازياند دنبال به روزنامهها از بعضي معتقدند
.شد توقيف سلام روزنامه كه ميشويم مطلع
عبدي عباس از جملهاي ياد به ميبينم را وقايع اين وقتي
به مصاحبهاي براي خرداد دوم از پس روزهاي درميافتم
برخي عمل و حرف بين چرا پرسيدم او از.بودم رفته نزدش
.نگير جدي زياد را آنها حرفهاي:گفت وي.است تناقض اينقدر
به.پذيرفتهاند تاكتيكي را آنها.است شوخي حرفها اين
ديده تضاد اينقدر آنها موءخره و مقدمه در دليل همين
.ميشود
اميدوار علي
تغيير با و گرفتند انتشار مجوز نشريه 10
شد موافقت انتشار 8نشريه وضعيت
با مطبوعات بر نظارت هيات ديروز جلسه در:اجتماعي گروه
نشريه وضعيت 8 تغيير درخواست و نشريه ده انتشار مجوز
.شد موافقت
خبر اين توضيح در داخلي مطبوعات مديركل جعفري مهرنوش
يك ماهنامه ، چهار انتشار با جلسه اين در كرد اعلام
سه انتشار ترتيب تغيير با و فصلنامه پنج و دوماهنامه
.شد موافقت روزنامه ، به هفتهنامه از نشريه
به "صنعت پيام" ماهنامههاي تقاضاي با:افزود وي
و بلوچستان و سيستان صنايع كل اداره صاحبامتيازي
صاحبامتيازي به "ساوه نداي" ،"رياحي بهروز" مديرمسئولي
و صاحبامتيازي به "سپاس" ،"نبوي سيداحمد" مديرمسئولي و
به "سفر - هوا" ،"سعيديپور حسين" مديرمسئولي
.شد موافقت "اميرعبدالعلي" مديرمسئولي و صاحبامتيازي
به "رياضي با همراه" دوماهنامه تقاضاي با همچنين
تقاضاي با و "حسيني محمدحسين" مديرمسئولي و صاحبامتيازي
انجمن و صاحبامتيازي به "خودرو قطعهسازان" فصلنامههاي
باقر محمد" مديرمسئولي و خودرو مجموعه و قطعات سازندگان
و صاحبامتيازي به "حنجره و بيني و گلو و گوش" ،"رجال
به "ايران مهندسي آموزش" ،"بيگي نوروز يحيي" مديرمسئولي
و ايران اسلامي جمهوري علوم فرهنگستان صاحبامتيازي
"ناباروري و باروري فصلنامه" ،"يعقوبي محمود" مديرمسئولي
مثل توليد تكنولوژي و بيولوژي پژوهشكده صاحبامتيازي به
و "آخوندي محمدمهدي" مديرمسئولي و جهاددانشگاهي نازايي و
وليزاده صمد" مديرمسئولي و صاحبامتيازي به "روزگاران"
.شد موافقت "خواجهشاهي
انتشار ترتيب تغيير درخواست با جلسه اين در:افزود جعفري
"ايمان" eهفتهنامه و سراسري روزنامه به "بهار" نشريه
ترتيب تغيير نيز و (قم استان توزيع گستره در) روزنامه به
.شد موافقت روزنامه به "ولايتقزوين" هفتهنامه انتشار
"ابوذر نداي" نشريات درخواست با جلسه اين در:افزود وي
سراسري ، به منطقهاي از توزيع گستره تغيير بر مبني
به منطقهاي از توزيع گستره تغيير بر مبني "صبحاميد"
انتشار ترتيب تغيير بر مبني "اميركبير راه" كشور ، سراسر
بر مبني "لارستان ميلاد" دوهفتهنامه ، به فصلنامه از
و هفتهنامه به دوهفتهنامه از انتشار ترتيب تغيير
"امروز تهران" به نشريه نام تغيير بر مبني "هنگام"
.شد موافقت
|