ميتواند قاضي هم هنوز
سلام دادگاه منصفه هيات راي حاشيه در
مديرمسئول باره در روحانيت ويژه دادگاه منصفه هيات راي
:است بررسي و نقد قابل جهت چند از سلام روزنامه
سياسي رفتارهاي "قهرا و است سياسي روزنامهاي سلام - 1
رقيبان "بعضا نشريهاي ، يا حزب هر سياسي رفتارهاي.دارد
اعضاي همه "تقريبا يا همه اگر.ميكند خشمگين و دلگير را
متهم سياسي مخالفان حتي و رقيبان از دادگاهي ، منصفه هيات
هياتي چنين كامل بيطرفي به ميتوان چگونه باشند ،
و جهان كشورهاي همه قضايي مراتب در وانگهي بود؟ اميدوار
همسنگ شاني منصفه هيات براي تلويح ، يا تصريح به ما كشور
وقتي كه اين يعني است شده گرفته نظر در عمومي افكار
منصفه هيات و قاضي برميخيزند ، جدال به متهم و دادستان
و ميدهد مشورتي نظر منصفه هيات آنگاه ميكنند ، نظارت
انشاء -آن از تابعيت با "لزوما نه و- نظر آن براساس قاضي
موسوي سهم آيا كه ميشود مطرح پرسش اين حال.ميكند راي
هيات) آن نمايندگان و عمومي افكار حمايت از خوئينيها
افكار نمايندگان از يكي حتي كه است نازل چنان (منصفه
را سلام مسئول مدير است نميتوانسته هيات اين در عمومي
بداند؟ تخفيف مستحق
را خوئينيها موسوي روحانيت ، ويژه دادگاه منصفه هيات - 2
بود ، شده مطرح دادستان كيفرخواست در كه مواردي همه در
نامه انتشار به اتهامي موارد از فقره دو.شناخت مجرم
مورد و ميشود مربوط مجلس نمايندگان شكايت و اسلامي سعيد
در است شده مدعي كه سابق دولتي مقام يك شكايت به ديگر
منصفه هيات متاسفانه است شده توهين وي به سلام روزنامه
مادتين از بعيد تفاسير و عرف از غفلت با مورد سه اين در
از غفلت.است كرده داوري اسلامي مجازات قانون و 533 532
توقيف از پيش كه است بديهي امر اين بر ناظر اينجا در عرف
برخي در اسلامي سعيد سند مشابه اسناد آن ، از پس و سلام
و موضوع كه آنجا از اما است شده چاپ بهوفور روزنامهها
بودهاند ، بيدفاع افراد اسناد اين از بسياري عليه محكوم
چندساله هاي"افشاگري".است نشده پيگيري موضوع اين هرگز
فرهنگي و سياسي شخصيتهاي برخي درباره عصر روزنامه يك
و مطبوعه هيچ در كه مداركي از استفاده با كشور
كه ميكند تقويت را گمان اين و نميشود ديده كتابخانهاي
از باشد ، آن مشابه نهادهاي يا اطلاعات وزارت اسناد از
ناظر نيز قانون از بعيد تفسير.ادعاست اين بين نمونههاي
سلام ، روزنامه.است و 533 مادتين 532 از برداشت نوع بر
نامه انتشار با گفت ، دادگاه در آن مديرمسئول كه بهطوري
ميتواند كه مرجعي و است داشته روشنگري قصد اسلامي سعيد
"سند موضوع" نه "سند مالك" به روشنگري ، اين دهد تشخيص
وزارت.است اطلاعات وزارت نه ، يا ميكند وارد لطمه
روزنامه از را خود شكايت "سند مالك" عنوان به اطلاعات
طبقهبندي از را سند كه را كساني و است گرفته پس سلام
.است كرده معرفي مجازات و پيگرد مستحق كردهاند ، خارج
اين كه است اين اطلاعات وزارت رفتار اين حقوقي معناي
نيست اسلامي سعيد سند نشر بيروني آثار نگران وزارتخانه
.دارد اهميت برايش نهاد اين از سند مجاز غير افشاي بلكه
توسط آن اجزاي همه ابرام صورت در حتي منصفه هيات راي - 3
سلام روزنامه مطبوعاتي فعاليت مانع روحانيت ، ويژه دادگاه
و خوئينيها موسوي انتسابي اتهامهاي زيرا.نيست
و 698 مواد 532 ، 533 ، 609 در شده پيشبيني مجازاتهاي
گرفته قرار دادستان استناد مورد كه اسلامي مجازات قانون
روزنامه انتشار پروانه لغو يا توقيف مجوز هيچيك است ،
قانون و 28 مادتين 27 در فقط ايران قوانين در.نيست
مفاد كه است شده پيشبيني نشريات پروانه لغو مطبوعات
بر بنا.ندارد ربطي سلام اتهامهاي به مواد اين از هيچيك
به را خوئينيها موسوي روحانيت ويژه دادگاه اگر حتي اين
او كند ، محكوم سلام روزنامه مديرمسئولي تصدي اعتبار
حقوق عداد در صاحبامتيازي و است صاحبامتياز همچنان
آن نميتوان كه است مالكيت مقوله از حتي و مادي و معنوي
به.كرد دريغ سلام حقوقي وشخصيت ها خوئيني موسوي از را
به اتكا با سلام پرونده محترم قاضي دليل همين
تجانس فقدان عمومي ، افكار يعني استوار ، پشتوانههايي
مغفول و انتسابي ، اتهامهاي با سلام پرونده مستندات
ميتواند سلام پرونده به ابتدايي رسيدگي در عرف افتادن
براي را راه و بدهد اصيل نشريه اين انتشار ادامه به راي
سلام ، توقيف از برآمده بحرانهاي رفع زمينه در ملي همياري
.باد چنين.كند هموار
|