هستيم پدرانمان فرزندان فقط ما
مشروطيت نهضت عكسهاي و اسناد نمايشگاه
تبريز در
در نقاشي تابلوي گرانقيمتترين حراج
آلمان
در قاجار دوره نقاشي آثار نمايشگاه
لندن دانشگاه برونئي گالري
ايران در ترانهسرايي

هستيم پدرانمان فرزندان فقط ما
حميد كارگرداني به "استريندبرگ بازي" نمايش به نگاهي
سمندريان
نوشته "قفقازي گچي دايره" نمايش از پس سمندريان حميد
بهنام دورنمات فردريش از اثري بار اين برشت برتولت
چهارسوي تالار در تيرماه اواسط از را "استريندبرگ بازي"
.است آورده صحنه بر شهر تئاتر
بزرگش پدرشد متولد سوئيس برن در سال 1921 در دورنمات
و سياسي تند و شديد گرايشات با بذلهگو و معروف شاعري
در شخصيت دو اين ژرف تاثير كه بود متدين كشيشي پدرش
دو اين از ردپايي او آثار همه در كه است چنان او زندگي
برمبناي را اثر اين وي.هستيم شاهد بهخوبي را كاراكتر
"اصولا ميرسد نظر به كه مينويسد ، استريندبرگ "مرگ رقص"
در استريندبرگ از دورنمات مفهومي الگوبرداري و تاثير
صاحبنظران از بعضي و ميشود ديده او آثار از تعدادي
كه بود نويسنده اين آثار با آشنايي از پس او كه معتقدند
تفكرات با نمايشنامههايي جامعهاش اتفاقات به توجه با
نمود "فيزيكدانها" در انديشه واين مينگارد ابزوردي
بياني از نويسنده اين كه تفاوت اين با البته.مييابد
سويي از نگارش شكل اين.ميجويد بهره وكمدي طنزآميز
به ازطرفي و است پدربزرگش نوشتههاي و روحيات بهخاطر
عصر در انسان زندگي شيوه و دنيا از دورنمات نگاه نوع
بيان كمدي بود معتقد نويسنده اين.بازميگردد جديد
در است ، جامعه جاري حقايق ساختن جلوهگر براي مناسبي
بيگناه را خود تا ميكوشد -سفيدپوست -انسان كه دنيايي
.نميداند مسئول يا گناهكار را خود بشري هيچ و دهد نشان
بدون حوادث هستند مدعي انسانها دورنمات بهزعم كه جهاني
ميپيوندد ، بهوقوع باشد كرده سعي يا خواسته كسي آنكه
ما بدشانسي از اين و هستيم پدرانمان فرزندان فقط ما زيرا
.انتخاب روي از نه است
همه با كه است شوهري و زن داستان "استريندبرگ بازي"
انجام روز هر كه لفظي مشاجرات و دارند هم از كه نفرتي
به دريايي ، برج يك در دورافتاده جزيرهاي در ميدهند
زندگي شكل اين اينكه تا ميدهند در تن هم كنار در زندگي
و ميريزد بههم -آليس پسرعموي -كورت آمدن با آنها
را همسرش با برخورد و ادگار رفتارهاي از بسياري زواياي
.ميسازد نمايان
و ناگوار تجربههاي تحتتاثير آن خالق را نمايشنامه اين
بهصورت را آن و نوشته خود ازدواج و زناشويي زندگي تلخ
.نميداند مقصر بهتنهايي را مرد يا زن كه ميبيند جهنمي
.ميشود هويدا استريندبرگ و او نگاه تفاوت درست اينجا در
ديده خود نامادري از كه شكنجههايي بهخاطر استريندبرگ
ميآيد ، بهوجود او براي ازدواج طي 3 در كه مشكلاتي و بود
دورنمات درحاليكه.ميبيند وخال خوشخط ديوي را زن
آنكه بدون و ميگذارد تماشاگر خود بهعهده را داوري
كند ، معرفي مقصر را ديگري و متهم را يكي باشد خواسته
هرچه تبلور براي او.ميآفريند زندگي از پرآشوب تصويري
(مشتزني) بوكس ميدان به را همزيستي اين مساله اين بيشتر
يك را بخش هر نمايشنامه قسمتبندي در و ميكند تشبيه
نخست وهله در نيز سمندريان نمايش در ما.مينامد "راند"
روبهرو تماشاگر به فضا القاي جهت دو آن صحنه باطراحي
اين زندگي محل دور دورتا كه قرمزي طنابهاي با كه ميشويم
از نيز پلهها كنار نرده جاي به حتي و كرده احاطه را زوج
در تشك شكل به كه گردي موكت و است برده بهره طناب همين
جلوهگر "كاملا را بوكس رينگ يك دارد ، قرار صحنه ميانه
قرارگيري شكل طراحي اين در ديگر توجه جالب نكته.ميسازد
بزرگ عكسهاي تختخواب ، صندلي ، و ميز ازقبيل صحنه وسايل
لازم فضاي نهتنها كه است طوري...و صحنه گوشههاي در
بلكه ميدهد قرار اختيارشان در را بازيگران حركت براي
.ميسازد ميسر هم را آنها از منطقي و بجا استفاده
مانند راند شدن عوض با كه صحنه گوشههاي قد تمام عكسهاي
هر درون شكل تغيير و ميشود روشن نتايج اعلام تابلوي
و ادگار كه نمايش همانابتداي از ميدارد ، اعلام را قسمت
جدايي بر ميايستند غرورآميزي شكل به آنها جلوي در آليس
مساله اين و ميگذارد صحه يكديگر از آنها دروني نفرت و
"كاملا اما هم كنار در آبي پنجره جفت دو گرفتن قرار با
روشن نيز موضعي نورهاي بهوسيله كه متضاد شكلي با و مجزا
را شخصيتها فاصله و براختلافنظر نمايش تاكيد ميشود ،
انسان دو با نمايشنامه در ما ديگر بهعبارت.ميشود موجب
وصل يكديگر به ازدواج اخلاقي رشته و سقف يك زير در كه
"عملا كه هستيم روبهرو ميكنند زندگي هم با و شدهاند
محل يك در حضورشان حتي و ميكنند راتحمل همديگر نفرت با
صندليها شكل كه است ديگري از انتقام و عذاب علت شايد
صورتي به صندلي اين 3.است مساله اين از ديگر نمودي
و تعادل عدم از كه حالتي با يافته تغييرشكل و دفرمه
در ميشود باعث كه شده چيده طوري ميكند حكايت تخريب
-كنار نه و -مقابل در همواره آليس و ادگار نشستن ، موقع
.بگيرند قرار هم
لباسي با همواره كه آليس.است بازيگران لباس ديگر مطلب
خواب موقع در حتي و دارد دست به شمشير كه حالي در نظامي
به درآورد ازتن را كتش يا چكمه نيست حاضر بيماري يا
را او ذهن همواره و ميدهد را جنگ يك اعلان تماشاگر
مواجه كشمكش با داستان جريان در تا ميدارد نگه آماده
شخصيتها مكرر دعواي از حس اين شدن برجستهتر براي و باشد
در كه مهيج موسيقي به ادگار علاقه و گرامافون صفحه سر بر
منجر او ديوانهوار و خشن رقص اجراي به نمايش اواسط
.ميكند استفاده ميشود ،
و صحنه روي بر كه چيزي هر "اساسا كه داشت توجه بايد
براي بهانهاي و دليل دارد وجود كاراكتر دو اين زندگي
.است دعوا و جنگ آتش شدن شعلهور
است ، ارتباط براي وسيلهاي كه تلگراف تختخواب ، قرمز رنگ
همسايه ، ميهمان نوشيدني ، آرامش ، براي عاملي كه گرامافون
معناي دو اين روابط در همه و همه...و نظامي اركستر
نفرتانگيز عاملي و ميدهند دست از "كاملا را خود بيرون
.ميكند جلوه تشنجآفرين و
و گناهكاري براي توجيهي عنوان به را فقر دورنمات
بازتاب نيز اثر اين در كه ميبرد كار به بشر زشتكاريهاي
عشقش آليس حتي كار انتهاي در كه ميبينيم ما و مييابد
آوردن دست به طمع به و ميبرد ياد از كورت به نسبت را
زندگي عيني انعكاس مساله اينميدهد دست از را او پول
نداشتن علت به نگارش ابتداي در كه است دورنمات خود گذشته
.ميشود متحمل را بسياري سختيهاي پدرش طرف از مالي حمايت
.بيشمارند موحش هيولاهاي"
هولناك لرزههاي زمين
دريايي طوفانهاي كوهها ، طغيان
نابود را ما كشتزارهاي كه زرهپوشهايي و جنگها نيز و
ميسازند ،
اتم بمب خورشيدسان و خيرهكننده قارچ و
نيست فقر ديو از ترسناكتر هيچكدام اما
نمييابند راه اتفاقها فقر در چه
ميپيچد درهم سرخورده و نااميد آن در بشر نوع و
".بد روزهاي پشت را بد روزهاي ميكند رديف و
.است "بازي" ميكند تكيه آن بر نمايش كه عنصري مهمترين
ميگيرد قوت زماني در كه مقطعي عنصر عنوان به نه "بازي"
ميبرد ، پيش به را آن شرايط و ميكند افول نيز لحظهاي و
با و ميافكند سايه اثر دقايق تمامي بر بازي عكس به بلكه
اصل در كه شخصيتها "بازي".ميراند جلو به را آن قدرت
با و ميسازد حاكم "كاملا را فضا ميكنند "زندگي"
صحنه بر ميخواهد ، خود كه را نقشي دم به دم تغييرهاي
.ميآفريند را حوادث و ميزند
جلو در بازيگران آوردن با اثر شروع همان از سمندريان
براي و هستند بازيگر اينها كه اين ميدهد نشان صحنه
.يافتهاند حضور اينجا در بازي و نقش ايفاي
خاص شكلي به بازيگران راند يا بخش هر ميان در ادامه در و
اين در.مييابد امتداد نمايش بقيه بعد و ميگيرند قرار
همه به عمل جامه ميتواند كه است بازيگران بازيهاي راه
.بدهد شخصيتها وعكسالعملهاي گفتهها
است كشور تواناي و باسابقه بازيگران از كه كيانيان رضا
كارگردان سيال و پرتحرك ميزانسنهاي وجود با نمايش اين در
و ميكشد سر كنارها و گوشه تمام به صحنه دقايق همه در
طول در را بيننده كه ميبخشد اثر به كنشي و زيبايي چنان
سنگيني ميتواند همواره و ميدهد قرار تاثير تحت نمايش
چندگانه نقشي كه كيانيان.سازد حاكم او برذهن را اثر بار
كه ميرود كاراكتر تن در چنان دارد برعهده را پيچيده و
و ذهن بر كه تسلطي با و مييابيم كيانيان از اثري كمتر
پيش به اثر مختلف دقايق با همراه مييابد ، ادگار روح
بدن از گذشته راه اين در او.ميدهد شكل را آن و ميرود
قدرت كلمات به توجه درخور صدايي و بيان با وحركاتش
خودش ، نقش خوب ايفاي از گذشته وسيله اين وبه ميدهد
بستري وحتي ميگذارد مقابل بازيگران بر مثبت تاثيري
.يابد تبلور آنها بازي تا ميگسترد مناسب
نيز "ساعتچيان" و "روستا" زيباي نقشپردازي از البته
خوبي به و برآمدند نقشهايشان پس از كه شد غافل نبايد
.ساختند جلوهگر را پرسوناژها وجوه
كه ميزانسنهايي از استفاده با نمايش اين در سمندريان
بهره ميآيد ، در شكلي به لحظه هر و است جاري صحنه درتمام
صحنه بر بسياري ناب لحظههاي وسيله اين به و ميجويد
قصه ميان به را تماشاگري هر ناخودآگاه كه ميآفريند
بايد.ميكند تحريك را پنداريش همذات حس حتي و ميكشاند
كارگردان است شخصيت داراي 3 كه نمايشي در داشت توجه
تا شود برقرار صحنه در برابري كه باشد مراقب بايد همواره
دچار ميكند دنبال را بازيگران كه همچنان بيننده چشم
مساله اين ما.برود پيش قصه وهمراه نشود دلزدگي و تكرار
براي كارگردان كه مينياتوري و زيبا حركتهاي با را
تماشاگر كه ميديديم وضوح به بود ديده تدارك نقشپردازان
و بردارد نمايش از چشم نميتوانست لحظهاي براي
از همزمان وگوش چشم كه بود شده انجام طوري تصويرسازي
بر فراواني تكيه نمايش كه آن با و ميبرد بهره نمايش
.نشد بدل شنيدني "صرفا نمايشي به وجه هيچ به داشت كلام
نوشته يك صحنه ، در نمايش شدن جاري و بودن همهگير در
تا باشد برخوردار مناسب ريتمي و كلام رواني از بايد
را لازم تاثير و كنش و يابد راه مخاطب ذهن به بتواند
شعرگونه و روان ترجمه خاطر به "استريندبرگ بازي".بگذارد
خصيصه اين از بود ، گزيده سمندريان كه ريتمتندي و متن
.ميجست سود
ملتها در كه هويت بحران خاطر به معتقدند بسياري "اصولا
اثر به و نيست درستي كار ترجمه دارد وجود مختلف قومهاي و
يك ظرفيتهاي تمامي نميتواند درستي زيرابهميزند لطمه
همه با نميتواند تماشاگر حداقل يا كند نمايان را نوشته
ناكام اهدافش القاء در نمايشنامه و شود آشنا آنها
ميبينيم خوبي به "استريندبرگ بازي" در ما اما ميماند
استفاده با و برميآيد مشكل اين پس از خوب خيلي روستا كه
بيشترين و باشد آشنا بيننده براي كه وجملههايي كلمات از
تمامي كند ، متبادر ذهن به را معنايي بار و مفهوم
را او و مينماياند مخاطبش به را اثر يك جنبههاي
بودن نارسا خاطر به يا باشد لغات فرهنگ بيآنكهنيازمند
.ميرود پيش مفهوم درخدمت كند ، مغشوش را او فكر كلام
تئاتر يك از خوبي نمونه "استريندبرگ بازي" گفت ميتوان
كارگرداني ماهرانه ، ترجمه همراه به خوب متن كه است
و مفهوم با و زيبا صحنه طراحي و پرقدرت بازيهاي هوشمند ،
همه بروز به اثر مناسب تحليل از استفاده و شناخت
.است شده منجر نمايش ظرفيتهاي
شيبانيفر مازيار
مشروطيت نهضت عكسهاي و اسناد نمايشگاه
تبريز در
مشروطيت نهضت همايش برگزاري با همزمان :هنر و ادب گروه
منحصربه عكسهاي و اسناد از نمايشگاهي تبريز و تهران در
به.ميشود برگزار تبريز مشروطيت خانه در نهضت اين فرد
استاندار فرهنگي مشاور اسلامي ، جمهوري خبرگزاري گزارش
همكاري با نمايشگاه اين:گفت اينباره در شرقي آذربايجان
داير هفته يك مدت به شرقي آذربايجان فرهنگي ميراث مديريت
.بود خواهد
كه شد خواهند ارائه اسنادي نمايشگاه اين در وي گفته به
زنجير محمود.نداشتهاند عامه و نمايشگاهي حضور تاكنون
مطالعات موءسسه همت با را مشروطيت نهضت همايش برگزاري
در همايش اين:گفت و دانست ميسر ايران معاصر تاريخ
در نيز مرداد روز 15 و تهران در مرداد و 14 روزهاي 13
همايش اين برگزاري جريان در.شد خواهد برگزار تبريز شهر
از شرقي آذربايجان استان ملي اسناد مديريت تحقيقي بولتن
توزيع ايران در مشروطيت نهضت دستاوردهاي و شكلگيري روند
.شد خواهد
در نقاشي تابلوي گرانقيمتترين حراج
آلمان
عنوان "نولد اميل" سال 1919 اثر "موقرمز دختر"
به را آلمان كشور سال 1998 نقاشي تابلوي گرانقيمتترين
حراج خانه" در كه حراجي طي اثر اين.داد اختصاص خود
مارك ميليون قيمت 6/1 به شد برگزار برلين "باش ويلاگريس
.رسيد بهفروش
بارتولوم" به متعلق ديگر تابلوي دو شده اعلام آمار طبق
معادل ارزشي با كدام هر "پچتين ماكس" و "موريلو استپان
.دادند اختصاص خود به را بعدي عناوين مارك ، (850000)
در قاجار دوره نقاشي آثار نمايشگاه
لندن
دانشگاه برونئي گالري
دانشگاه آفريقايي و شرقي مطالعات مدرسه :هنر و ادب گروه
نقاشي آثار از نمايشگاهي ميراثايران بنياد كمك با لندن
برپا مدرسه برونئياين گالري محل در قاجاريه دوره
.كردهاست
بزرگ موزههاي از نمايشگاه اين در درآمده نمايش به آثار
(روسيه) پطرزبورگ سنت "هرميتاژ" موزه معتبريهمچون و
وين ، در "بلودره" گالري درلندن ، "آلبرت و ويكتوريا" موزه
سلطنتي انجمن دربرن ، "تاريخ" موزه پاريس ، در "لوور" موزه
تهرانبه معاصر هنرهاي موزه و بريتانيا كتابخانه آسيايي ،
.است شده گرفته امانت
كلكسيون از شماري عمومي گالريهاي و موزهها بر علاوه
برگزاركنندگان اختيار در را خود نيزآثار خصوصي داران
شماري بر علاوه ميانآنان در كه دادهاند قرار نمايشگاه
ملكهاليزابت و آقاخان پرنس نام ايراني ، آشناي نامهاي از
.ميخورد چشم به نيز
كه تا 1925 از 1785 قاجار دوره نقاشي آثار نمايشگاه
حيات مختلف جنبههاي به مربوط وروغن تابلويرنگ صد حاوي
خاندان اين سلطنت طولاني"نسبتا دوره طول در قاجار دربار
بهنمايش لوسآنجلس و نيويورك در لندن از قبل است ،
.است شده گذاشته
در نمايشگاه اين در كه تابلوهايي جالبترين از تابلو دو
ميرزا ، عباس نبرد صحنه به مربوط شده ، داده ديدقرار معرض
زيادي اطلاعات كه روسهاست با خاندانقاجار رجل رشيدترين
آن فرماندهان شيوهعمل و لشكر دو مقابله نحوه خصوص در را
ميداننبرد به مربوط جزييات ديگر و طرفين افزار جنگ و دو
.ميدهد ارائه بيننده به را
خواهد ادامه مهرماه دهم روز تا كه نمايشگاه اين كنار در
قاجار دوره معماري و هنر فرهنگ ، عنوان تحت يافت ، كنفرانسي
مطالعات بريتانيايي موسسه بهاهتمام لندن دانشگاه در
(لندن دانشگاه) وميانه خاورنزديك مطالعات مركز و ايراني
شركتهواپيمايي.شد خواهد برگزار ايران ميراث بنياد و
و ايران به مربوط آثار نشر متخصص ناشر يك و هما
در.هستند كنفرانس برگزاري مباشران زمره نيزدر خاورميانه
مطالعات مدرسه در نيز مهرماه تا 14 مرداد دوم روزهاي
برقرار سخنراني رشته يك لندن دانشگاه وآفريقايي شرقي
معماري و هنر اصلي دومحور حول "عمدتا كه شد خواهد
شده تنظيم و19 قرون 18 در اروپا و ايران روابط و قاجاريه
.است
ايران در ترانهسرايي
(پاياني بخش )
سال 1335 از كه پيرنيا داوود سرپرستي به "رنگارنگ گلهاي"
يك" و "صحرائي گلهاي" بعد و گرديد آغاز ايران راديو در
از ديگري شاخه شده افزوده برآن "سبز برگ" و "گل شاخه
اصلي همكاران.بود ايراني اصيل موسيقي رواج براي كوشش
اين از بودند ايراني اصيل موسيقي عاشقان كه برنامه اين
:قرارند
همايون -معروفي جواد -ميرنقيبي محمد -روحاللهخالقي
-روحاني انوشيروان -ملك اسدالله -صالحي حبيبالله -خرم
عبدالعلي -فرهادپور حسين -ناهيد حسن -داروغه كامران
پرويز -بديعي حبيبالله -تجويدي علي -ياحقي حسين -وزيري
-شريف فرهنگ -لشكري بزرگ -لشكري جواد -شاپوري عباس -ياحقي
-صارمي منصور -حافظي فريدون -اللهمجد لطف -شهناز جليل
اميرناصر -عبادي احمد -خالدي اصغر -فضلاللهتوكل
-گلپايگاني اكبر -بنان غلامحسين -قوامي حسين -افتتاح
.شهيدي عبدالوهاب -خوانساري محمود
موسيقي سرگذشت" كتاب نوشتن با روحاللهخالقي شادروان *
بزرگان شناختن براي را ماخذ معتبرترين و بزرگترين "ايران
.آورد عمل به ايراني موسيقي نفس و ذات و موسيقي
موسي گردآوردههاي انتشار با پايان مفخم لطفالله دكتر *
حسينقلي آقا و عبدالله آقاميرزا رديفهاي از معروفي خان
سنتي موسيقي دستگاههاي" نام به كتابي در درويشخان و
.داد انجام ارزشمند خدمتي "ايران
زيبا و موءثر بسيار آهنگهايي ساختن با تجويدي علي استاد *
.دارد معاصر موسيقي از سال پنجاه در بزرگ سهمي
از قسمتي ،"آهنگ صد" نام به كتابي در لشكري جواد استاد *
و ترانه سراينده و خواننده نام با را خود آهنگهاي
.است ساخته منتشر نفيسي مجموعه در نتآهنگها
فرهنگ استاد" آورده فراهم "سوخته گنج" گرانقدر كتاب *
در نوار پنج با همراه را قاجار دوره موسيقي كه "رجائي
و حفظ براي كه است ارزشمندي كوششهاي از نمونهاي بردارد
عمل به ايراني اصيل موسيقي ترويج و ملي ميراث نگهداري
.است آمده
پژوهنده همت به است ديگري كوشش "ايران ملي ترانههاي" *
.است فراوان تحسين خور در كه "سمناني پناهي" گرامي
همت به كه است مجموعهاي نام "قديمي دوترانه و چهل" *
و آهنگ و نت با شده چاپ بندرعباس در اللهحدادي نصرت
. است مغتنم بسيار كه قديمي ترانه دو و چهل شعر
از است ارزندهاي كوشش "ايراني موسيقي آوازي رديف" *
از نوار شش با همراه كتابي در كه سروش انتشارات
پيش سال چند كه كريمي محمود استاد شادروان خواندههاي
.گرديد منتشر
آقا رديفهاي نوار شش محتوي مجموعهاي با كياني مجيد *
در چند ، توضيحي با نواخته ، سنتور با كه را عبدالله ميرزا
.است داده انتشار مجموعهاي
كار در ديگري درخشان دوره تا 1357 سالهاي 1350 بين
كه آمد پيش ايران راديو در ترانهسرائي ، و ايراني موسيقي
نام به واحدي كه دوره ، اين در است لازم آن به اشاره
(سايه.ا.-ه) ابتهاج هوشنگ سرپرستي به "موسيقي توليد واحد"
شناساندن و گسترش در مهمي بسيار خدمت بود شده تشكيل
هفته گلچين و "تازه گلهاي".گرفت انجام ايراني موسيقي
.است آن از نمونههايي
ترانههاي از بسياري اينكه بر علاوه پايور فرامرز استاد
رنگهاي و ترانهها از بسياري خود كرد بازسازي را قديمي
ارمغان به ايراني اصيل موسيقي به علاقهمندان براي تازه
.است شنيدني بسيار كه نيشابور شب جمله از آورد
و راديو بزرگ اركستر رهبري با فخرالديني فرهاد استاد
شعرهاي از بسياري روي اينكه بر علاوه ايران ملي تلويزيون
براي ساخت ، زيبا و ژرف آهنگهايي نوپرداز شاعران
موقع آن تا كه را خواننده چهارگاه دستگاه در نخستينبار
اثري و كرد همراهي بزرگ اركستر با ميخواند ، يكساز با
تو از انصاف كه روزي رسد دستم اگر) سعدي شعر با بديع
.آورد وجود به شجريان استاد صداي با (بستانم
برروي ظريف بسيار آهنگهايي با مشكاتيان پرويز استاد
نوپردازان از چند قطعاتي و كهن شاعران از غزلهايي
آهنگها اين درخشان نمونههاي.آفريد دلپذير ترانههايي
ساقيا ، است صبح و نوا مركبخواني -دستان -جانان آستان بر
.آورد وجود به شاهكارهايي "بهار" خراساني شعرهاي و قاصدك
آهنگهاي و ساخت تازهاي ترانههاي لطفي محمدرضا استاد
و "گل موسم" و (ايرج شعر)" كشيد بسيار محنت عاشقي" قديمي
تنظيم و قزويني عارف براي ترانهاي و "دل ازين امان"
و بيات كرد و نوا و پنجگاه راست شناخته كم دستگاههاي
.ديگر ترانههاي و آهنگها بسياري
قطعات ضبط و تنظيم و باآهنگسازي شهبازيان فريدون استاد
موسيقي توليد واحد در ضبط بهترين و دقت بيشترين موسيقي
پيش تنظيم و "را پياله پركن" نظير.كرد ارزندهاي خدمات
بسياري و اركستر با داوود خان مرتضي از اصفهان درآمد
.اوست ارزنده آثار از نمونهاي ديگر كارهاي
ستايشگر ، مهدي و درويشي محمدرضا گرانقدر كوششهاي *
.است آفرين خور در سالها اين در نقي ميرعلي سيدعليرضا
نام يادآوري به در من حافظه كه كساني از بسيار پوزش با
.است نداده ياري مرا آنان گرامي
مشيري فريدون
|