ريا بازار رونق تملق و چاپلوسي
مطبوعات برخي مشترك نشست پايان در
مجلس ارشاد كميسيون با
مستمر و منظم نشستهاي خواستار روزنامهنگاران
اصلاح بررسي جهت مجلس ارشاد كميسيون با
شدند مطبوعات قانون
خواستار ايران روزنامهنگاران صنفي انجمن
شد مطبوعات قانون اصلاح طرح ماندن مسكوت
مرداد هجدهم امروز صبح روزنامه دادگاه
ميشود تشكيل
شدند آزاد جبهه ، نشريه خبرنگاران
شد اعلام نشريه وضعيت 9 تغيير
از حزبالله شكايت به رسيدگي دادگاه
شد تشكيل عبدي عباس
ريا بازار رونق تملق و چاپلوسي
را او اگر گرفته ، خود به آرام و مظلوم چهره چنان آن
درآمده ، انسان قالب در كه است فرشتهاي ميكني فكر نشناسي
او ميز متري يك در ميشود رئيس اتاق وارد وقتي
روي بر را راستش دست ساختگي احترام با و ميايستاد
خميدگي بر كه طوري ميشود خم جلو به و ميگذارد سينهاش
خود به را مدير توجه وقتيميگردد افزوده نيز كمرش
گرمي به را او دستهاي و ميآيد نزديكتر ميبيند
داد و مدير از ستايش و مدح به ميكند شروع و ميفشارد
مديرانيد ، سرآمد بزرگواريد ، - شما كه.ميدهد سر سخن
كارتان در ماشاءالله است ، خاص و عام زبانزد شما مردمداري
را سازمان اين ميتوانيد شما فقط استاديد ، و خبره
اداره اين سر بر چه نبوديد شما اگر نميدانم ادارهكنيد ،
.......چه چه ، و دارد نگه ما براي را شما خدا ميآمد ،
كارهاي از برخي انجام بر علاوه او بگويم را اين البته
از زودتر كه اوست ، روز هر كار اين "تقريبا رئيس ، شخصي
رفتار و برسد راه از رئيس كي تا بشود مترصد و بيايد بقيه
مشكل روزي اگر تاكند آغاز او به نسبت را خود چاپلوسانه
مورد اگر يا و داشت توصيه به نياز يا آمد پيش برايش كاري
.باشد كرده باز جا رئيس دل در گرفت ، قرار ارزيابي
مطرح را خود تقاضاي فراوان ، ستايشهاي از پس امروز
كند نگاهش اينكه بدون و ميزند لبخندي هم رئيس ميكند ،
.ميكند امضاء را درخواست زير
زماني از يعني بشري تاريخ طول در همواره چاپلوسي و تملق
منصبهاي و موقعيتها به يافتن دست براي انسانها كه
داشته وجود پرداختند رقابت به يكديگر با اقتصادي ، سياسي ،
افراد اقتصادي و سياسي صحنههاي در رقابت ايجاد با است ،
و رفتار خود ، موقعيتهاي بخشيدن تحكيم و حفظ براي
.دادند قرار توجه مورد را چاپلوسي و تملق نوع از عادتهايي
سلاطين و شاهان دربار در ناهنجار پديده اين كه طوري به
اشراف و اعيان و كرد پيدا بيشتري شيوع دولتي دستگاههاي و
خدمتي خوش و اقدام هيچگونه از دربار امناي و رجال و
بيجاي مدح و تملق نميكردند ، كوتاهي حكومتها به نسبت
شئون تمام در بياساس عنوانهاي دادن و كتبي يا زباني ،
مهم ابزار از يكي و داشت وجود آنان حكومتي و اداري زندگي
.بود كارشان
سير يك با بايد مساله اين جستجوي در ميرسد نظر به
دنبال به را گذشته و برگشت عقب به اجتماعي تاريخي ،
اجتماعي ، فرهنگي ، مختلف جنبههاي از معضلي چنين ريشههاي
.كاويد سياسي و اقتصادي نهايت در و تربيتي
جا به گذشته از فراواني ضربالمثلهاي زمينه اين در
"كردن پاك سبزي" جمله از.است مانده
ميل و نبودند قانع اندازه و حد اين به كه دوم دسته
بگيرند ، پيشي متملقان ديگر از اخلاص و چاكري در داشتند
زانو چهار مليلهدوزي "احيانا و تميز و شيك لباس همان با
مانند و ميزدند بالا را آستينها مينشستند ، زمين بر
كه را نخالهها يعني "ميكردند پاك سبزي" آشپزخانه خدمه
بلند ساقههاي ميريختند بدور سبزيهاست داخل در "معمولا
شستشو آب سطل داخل در را سبزي و ميبريدند را سبزيها
قبله" چون پيداست گردد ، آماده آش طبخ براي تا ميدادند
وضع و شكل آن به را عده اين و ميرفت آشپزخانه به "عالم
از بيشتر آنان چاكري و اخلاص مراتب به نسبت ميديد
هر را خواستهشان و مينمود خشنودي و رضايت اظهار ديگران
.ميكرد اجابت بود چه
"كردن پاك سبزي" به راجع حكم و امثال كتاب در پرتوي مهدي
در بار يك سالي كه "قلمكار شله آش" پختن مراسم در
اينطور ميشد ، برگزار شاه ناصرالدين حضور در "سرخهحصار"
:مينويسد
شركت نحوي به سلطان ، درگاه مقربان و اشراف و اعيان همه"
ميخواست كسي اگر واقع در.ميدادند انجام كاري و داشتند
بايد گردد ، واقف چاپلوسي و تملق واقعي مفهوم و معني به
ميان در.ميكرد پيدا حضور شاه ناصرالدين آشپزان صحنه در
كه قوم رجال از اول دسته.بودند دسته دو افراد ، اين
اين به خودنمايي و تظاهر براي.نبودند بلد چيزي "مطلقا
سلطان جلوي از گاه هر و ميدويدند طرف آن و طرف
عرق انگشتان نوك با و ميكشيدند عميقي نفس ميگذشتند
آنها خدمتگزاري و چاكري مراتب تا ميكردند ، پاك را جبين
"نماند دور "عالم قبله" نظر از
ما سرزمين نشيب و پرفراز تاريخ در كه چاپلوسي و تملق
ناسالم روابط بر منسوخ پديدههاي جمله از دارد ريشه
ناخودآگاه يا آگاه خود افراد خيلي هنوز كه است اجتماعي
.ميبرند كار به ديگران با خود روابط در
خود فرد جا هر كه ميدهد نشان اجتماعي معضل اين در دقت
ميخواهد يا و ميبيند زبون و خوار ديگران قدرت مقابل را
بخشد ، تحكيم را خويش موقعيت ديگر افراد قدرت واسطه به
رفتارهاي و ميدهد قرار آويز دست را چاپلوسي و تملق
.برسد خود بهمقاصد بسا چه ميدهد بروز خود از چندگانه
به همواره اسلام:ميگويد زارع عزيزالله ارتباط اين در
زندگي جزئيات و زوايا تمامي به كه دين كاملترين عنوان
راه بايد كه ميداند آزاد موجودي را او و پرداخته انسان
نمايد دوري رياكاري و نفاق از و كند طي را سعادت و كمال
بدهد اهميت ديگران با خود گفتار و كردار در صداقت به و
معضل اين از گزيدن دوري براي خوبي و مناسب بسيار الگوي
كه ميآورند رو تملق و ريا به زماني انسانها زيرااست
برخوردار كمي نفس به اعتماد از و تهي خود دروني حقيقت از
مختلف شرايط در كارشان گره شدن باز براي بسا چه.باشند
در حالت اين متاسفانه بزنند دست متفاوت رفتارهاي به
به بيشتر مديريتها سوء همان علت به ما اداري سيستمهاي
بهت و شود حل كارت اداره يك در بخواهي اگر ميخورد چشم
و كني كوچك را خود آن ، و اين پيش آنقدر بايد ندهند گير
شايد تا بپردازي ، كاركنان تا رئيس از تمجيد و تعريف به
من نظر به.بياندازند راه را كارت و بدهند تو به جوابي
اول وهله در كه چرا خطرناك ، هم و است معضل هم موضوع اين
طوري بايد هميشه كه ميشود انسانها شخصيت شدن زايل باعث
هم از موجب اينكه و ميخواهند ديگران كه كنند رفتار
.ميشود جامعه در اخلاقي فساد و پاشيدگي
ريا و نيرنگ بازار رونق ;چاپلوسي
و فردي امري تملقپذيري و گويي تملق اول نگاه در شايد
عميق نگاه آن به وقتي ولي.آيد نظر به افتاده پيشپا
و خطرناك ضربههاي ميتواند راحتي به ميبينيم ميكنيم ،
وارد جامعه پيكره به را جبراني غيرقابل فرهنگي آسيبهاي
خواستههاي به رسيدن براي افراد وقتي واقع در.سازد
و اقتصادي سياسي ، موقعيتهاي بخشيدن تحكيم و دنيوي
رونق و بروز موجب بزنند ، كاري هر به دست خود اجتماعي
و هويت مسلم قدر كه شد خواهد ريا و نيرنگ بازار يافتن
از.ميبرد سوءال زير را افراد رفتاري صداقت و آزادمنشي
صورت هر به تملقپذيري و تملقگويي:گفت ميتوان رو اين
آمدن فراهم و آينده از بيم روابط ، آسيب به باشد كه
منجر جامعه در تبعيض و ظلم و بيعدالتي زمينههاي
ناپايدار و مشكل را اجتماعي روابط ساختار و ميگردد
.ميكند
و تنگناها وجود:است عقيده اين بر لواسانيپور رضا
از مقام و قدرت آوردن دست به و طرف يك از اقتصادي مشكلات
تملق مثل غيراخلاقي ، رفتارهاي سوي به را افراد ديگر ، سوي
است ، ما ديني باورهاي و فرهنگي ارزشهاي ضد كه چاپلوسي ، و
حياء و شرم هيچ بدون آدمها از بعضي كه طوري به ميكشاند ،
گونه هيچ از قدرت و مقام و پست به رسيدن براي خجالتي و
كوتاهي نيرنگ و ريا مانند اعمالي كارگيري به در اقدامي
كنيم قطع را رفتارهايي چنين ريشه بخواهيم اگر نميكنند
امنيت تامين و سالم محيطهاي در كار ايجاد با بايد
به آن با جامعه فرهنگ بردن بالا و افراد براي اقتصادي
.پرداخت مبارزه
از دسته دو بگويم بايد ابتدا در:ميگويد دانشجو ل -حميد
و نفس به اعتماد عدم علت به كه آنهايي يكي هستند افراد
هميشه خويش خدادادي استعدادهاي و تواناييها نداشتن باور
هر به و ميكنند ديگران مقابل در ناتواني و ضعف احساس
و بدهند قرار ديگران دست زير را خود ميخواهند عنواني
اين كه ببرند بالا را مقابل طرف توانمنديهاي و قابليتها
تقويت باعث خود اعمال گونه اين با افراد ، از دسته
رشد از نتيجه در ميشوند جامعه در گري سلطه و سلطهپذيري
دوم دسته.ميكاهند جامعه و خود بالندگي و پويايي و
كنند تعريف آنان از ديگران منتظرند هميشه كه هستند كساني
مهمي عامل هم ايندارند كه خودپسندي و غرور همان علت به
در چاپلوسي و نيرنگ مانند غيراخلاقي ، رفتارهاي بروز در
.شد خواهد افراد
شيطان نفوذ و خودستايي
حاكم نهجالبلاغه در (ع)علي حضرت كه روست همين از شايد
سخنان بيشتر و ميدارد برحذر خودستايي و خودپسندي از را
معرض در كه ميكند كساني و قدرت صاحبان متوجه را خود
داشتن دوست از":ميفرمايند حضرت.ميگيرند قرار تملق
حساسترين از اين زيرا باش حذر بر ستايشگري و چاپلوسي
نيك كار وسيله بدان تا است شيطان نفوذ براي لحظات
".كند ضايع را نيكوكاران
ايمان خود توانمنديهاي و شايستگيها به كه آنان بيشك
هيچ در و هرگز برخوردارند ، بالايي نفس عزت از و دارند
و نميگيرند قرار چاپلوس و متملق افراد تاثير تحت شرايطي
چنان و نميدهند ضعفنشان خود از افرادي چنين مقابل در
راه آن در چاپلوسي و تملق كه آورد خواهند رابوجود فضايي
از كس هر كه است ممكن زماني تنها امر اين اما نباشد
جز آن ، بالاترين تا گرفته اجتماعي مسئوليت پايينترين
قدرت و مسئوليت قبول ديگران به خدمت و خدا رضاي براي
.نداند جدا ديگران از را خود و باشد نكرده
ما:ميگويد دولتي ادارات از يكي مدير داودي كاظم -
و چاپلوسي و تملق نوع از رفتارهايي بين بايد ابتدا
فرقي ديگران به گذاشتن ارزش و احترام نوع از رفتارهايي
به گذاشتن احترام مواردي در است ممكن زيرا.شويم قائل
و تملق نوعي باشند ، مقامي و طبقه و سطح هر در كه افراد
در نيست ، طور اين هميشه كه حالي در.آيد حساب به ريا
نمودن قدرداني و محبت به انسانها همواره ما دين و فرهنگ
اجتماعي زندگي ديگر طرف از و شدهاند سفارش يكديگر از
سري يك كار ، سازمان در اداري مراتب سلسله وجود و امروز
افراد جايگاه شدن مشخص و نظم برقراري باعث كه رفتارهايي
حساب و شدن قائل احترام ترتيب بدين.دارد نياز را باشد ،
اشتباه و خطا دچار كه ومسئولان مديران از كاركنان ، بردن
اين وليميباشد هم لازم بسا چه نيست بدي چيز نشوند
يا و ترس از افراد كه كنند رفتار گونهاي به بايد مديران
به دست آنان ، به نسبت موقعيت و قدرت كسب براي "احيانا
مديران اگر واقع در.نزنند ساختگي احترام و تكريم
صورتي به كاركنانشان براي را كاري محيط و شرايط بتوانند ،
آنها از وحشت و ترس بدون افراد كه آورند فراهم
آنها كاري عيبهاي و كنند انتقاد و بزنند را حرفهايشان
و هنجار نا رفتارهاي بروز از "مسلما نمايند ، مطرح را
و شد خواهد جلوگيري چاپلوسي و نيرنگ مانند غيراخلاقي
در.ميكنند فراهم هم را افراد بالندگي و رشد موجبات
با ارتباط و برقراري براي كاركنان كه است شرايطي چنين
براي زيرا.نميزنند رياكاري به دست هرگز خود مسئولان
مطرح كاركنان اخلاقي سلامت و آزادمنشي مديران اين
تعريف و خصوصي روابط براساس نه را مسئوليتها و ميباشد
تواناييهاي براساس بلكه آنان ، از كاركنانشان تمجيد و
كه آنهاست اخلاقي سلامت و كاري وجدان و استعدادها و علمي
.ميكنند واگذار
انتقادپذير ;مديران
نقصها و عيبها بيان تنها ميشود ، انتقادي از سخن گاه هر
كه است عاملي مهمترين اين شايد و ميگيرد قرار مدنظر
بايد اما باشند ، گريزان انتقاد از مسئولان ميگردد باعث
قوت نقاط بيان مدير ، يا مسئول يك از انتقاد كه داشت توجه
را خود ضعفهاي بتواند وسيله بدين تا است او كار ضعف و
و آسوده خيال با كننده انتقاد ديگر طرف از و كند جبران
.كند انتقاد بتواند نفس به اعتماد
رفتاري و سخنان و غلوآميز وتمجيد تحسين را چاپلوسي اگر
برگرفته را انتقاد بايد آن مقابل در بدانيم ، گزاف و دروغ
واقعگرايي با ميكند سعي كه دانست عملكردي و استنباط از
و مدير يك قوت و ضعف نقاط از مختلف دلايل به استنباط و
را اجتماعي ساختار مجموع در ديدگاهي چنين و بگويد مسئول
جامعه در را صداقت چاپلوسي برخلاف و بخشيده تحكيم
.ميكند حكمفرما
معضل اين تربيتي ريشههاي
ما ، درجامعه چاپلوسي محو و جلوگيري است مسلم كه آنچه
تاريخي ، ريشههاي داراي كه اجتماعي معضلات ديگر همچون
و نيست پذير امكان سادگي به دارد ، تربيتي و فرهنگي
چنين جامعه رفتار در آن شدن نهادينه رغم به نميتوان
از ناشي كه فرصتطلبيهايي ، چنين زيرا.داشت انتظاري
ريشههاي داراي ميباشد رفتارها گونه اين شدن نهادي
اجتماع در كم كم و ميشود شروع خانواده از كه است تربيتي
حاكم تربيتي شيوههاي واقع در.ميكند پيدا شيوع بزرگتري
ناهنجاريها اينگونه بروز در موءثري بسيار نقش خانواده بر
يا و نگرش رفتار ، نوع هر فرد ، باشد داشته ميتواند
از ابتدا را اجتماعي ارتباط و اجتماعي برخوردهاي و واكنش
و شخصيت اساسي پايههاي و ميكند كسب خود خانواده اعضاي
و چاپلوسي و تملق اگر حال.ميگيرد شكل خويش و خلق و منش
در باشد آنان عادي رويه بيعدالتي و كشي حق و بياعتنايي
دفاع درمقام و ميكند حقارت و ايمني نا احساس شخص اينجا
حفظ براي شخص كه دفاعي روشهاي-.برميآيد خود موجوديت از
اجتماعي و فردي عوامل حسب بر ميگيرد ، پيش خود موقعيت
از يكي كه مييابد ، در اجتماعي چنين در فرد.ميكند فرق
خود ، موجوديت از دفاع قبول مورد و موجه روشهاي بهترين
در ميبيند او زيرا.است رياكاري و تظاهر به بردن پناه
ممتاز موقعيتهاي به دستيابي براي كه افرادي جامعه
و ميزنند تملق و نيرنگ به اقتصادي ، دست و سياسي اجتماعي ،
وعده دادن و دروغ و تصنعي پاسخهاي و ساختگي احترام با
پيآنند ، در كه آنچه به ديگران ، به بياساس وعيدهاي
ياد مقصودي ، چنين به رسيدن براي هم او بنابراين.ميرسند
تا بتند خود دور به را نفاق و ريا از پيلهاي ميگيرد
.برسد ميخواهد كه آنچه به و كند نفوذ ديگران در بتواند
توجه با:هستند معتقد اجتماعي آسيبشناسان رابطه اين در
برخورد مادرها و پدر مواقع ، بيشتر در اينكه به
ندارند ، زندگيشان و كار و اطرافيانشان با صادقانهاي
را قضاوت و گفتار و تفكر در دوگانگي اين هم فرزندانشان
بزرگتري اجتماع وارد كه هم بعد.ميگيرند ياد خانواده از
و بردن بين از براي كاري نميتوان ديگر شدند مدرسه مانند
بعد "صرفا ما ، مدارس كه چرا داد انجام آن دادن تغيير يا
كار كودكان ، تربيت و پرورشي زمينه در و دارند آموزشي
بنابراين.اجتماعي مسايل در بخصوص نميدهند انجام زيادي
و كار بازار وارد كه زماني حتي كودك ، خوي و خلق و شخصيت
غير طور به روش اين شود هم اجتماعي و اقتصادي فعاليتهاي
اين لذا ميگردد ، تثبيت تكرار اثر بر او در رسمي
گونه اين شدن نهادي از ناشي افراد ، در نوعفرصتطلبيها
و شده شروع خانواده از كه ميباشد آنها در رفتارها
هم كار بازار و جامعه وارد وقتي گرفته ، شكل درمدرسه
كار به را آن اهدافشان به رسيدن براي افراد ميشوند
.ميبندند
طلايي منيژه از گزارشي
دارد ادامه
مطبوعات برخي مشترك نشست پايان در
مجلس ارشاد كميسيون با
مستمر و منظم نشستهاي خواستار روزنامهنگاران
اصلاح بررسي جهت مجلس ارشاد كميسيون با
شدند مطبوعات قانون
و منظم جلسات خواستار روزنامهنگاران:اجتماعي گروه
و دقيق بررسي جهت مجلس ارشاد كميسيون اعضاي با مستمر
.شدند مطبوعات قانون اصلاح طرح همهجانبه
نشست اولين پايان در درخواست اين ما خبرنگار گزارش به
مجلس ارشاد كميسيون با مطبوعات نمايندگان از برخي مشترك
ايران ، روزنامههاي نمايندگان كه نشست اين در.شد مطرح
از داشتند حضور قلم انجمن و سينما ويدئو ، مجله همشهري ،
جلسه زمان محدوديت علت به پيشنهادي طرح ماده مجموعه 20
دليل همين به.گرفت قرار بررسي و بحث مورد ماده تنها 3
اعضاي و رئيس از جلسه پايان در روزنامهنگاران اكثر
آن محدود و نمايشي صورت از جلسات خواستند ارشاد كميسيون
بهصورت و شده خارج روزنامهها از تعدادي با بار هر هم
مواد تمام بررسي امكان تا كند تغيير مستمر و منظم جلسات
همه بررسي براي جرايد پيشنهادات ساير نيز و اصلاحيه
.باشد مطبوعات قانون كردن كامل و نقايص رفع دقيق ، ، جانبه
حضور با جلسات كردند درخواست همچنين روزنامهنگاران
صنفي انجمن نمايندگان نيز و مطبوعات همه نمايندگان
و نظرات تا شود برگزار مطبوعات تعاوني و روزنامهنگاران
.شود لحاظ قانون در موضوع طرفهاي همه ديدگاههاي
خواستار ايران روزنامهنگاران صنفي انجمن
شد مطبوعات قانون اصلاح طرح
ماندن مسكوت
از روزنامهنگاران صنفي انجمن هياتمديره: اجتماعي گروه
اصلاح طرح خواست مجلس اسلامي ارشاد و فرهنگ كميسيون
.بگذارند مسكوت را مطبوعات قانون
ديروز عصر ايران روزنامهنگاران صنفي انجمن هياتمديره
ارشاد و فرهنگ كميسيون رئيس نامه به پاسخ در جلسهاي طي
براي دعوت بر مبني انجمن به اسلامي شوراي مجلس اسلامي
قانون اصلاح طرح پيرامون بحث منظور به جلسهاي در حضور
مقرر و كرد تاكيد جلسه اين در حضور و مشاركت بر مطبوعات ،
طرح با مخالفت بر مبني انجمن نقطهنظرات جلسه آن در شد
بهطور طرح كليات تصويب رويه از انتقاد و پيشنهادي
.شود رسانده مجلس محترم نمايندگان اطلاع به نيز مستقيم
گذاردن مسكوت پيشنهاد مذكور جلسه در صنفي انجمن نماينده
و بهتر راهكارهاي يافتن جهت محدود زمان مدت يك براي طرح
.نمود خواهند مطرح را صنف سوي از مقبولتر
و بازداشت موضوع همچنين انجمن هياتمديره جلسه در
روزنامه خبرنگاران جمله از خبرنگاران از تن چند دستگيري
هياتمديره كه شد مطرح زن شده توقيف روزنامه و جبهه
مراكز از موضوع ، اين به نسبت نگراني ابراز ضمن انجمن
اين بازداشت موضوع چنانچه دارد درخواست مربوطه مسئول
افكار زودتر هرچه نيست مربوط آنها شغلي فعاليت به افراد
.سازند مطلع امر اين به نسبت را عمومي
خود وظيفه را روزنامهنگاران حقوق از دفاع صنفي انجمن
خانوادههاي و انجمن اعضاي روزنامهنگاران ، از و ميداند
مبني را خود تقاضاي مشكلات ، بروز صورت در ميخواهد آنان
.بگذارند ميان در انجمن با موضوع پيگيري بر
مرداد هجدهم امروز صبح روزنامه دادگاه
ميشود تشكيل
به شكري كاظم و حجاريان سعيد ،"امروز صبح "دادگاه در*
داد خواهند پاسخ مدعيالعموم سوي از شده وارد اتهام
مديرمسئول اتهامات به رسيدگي دادگاه:اجتماعي گروه
حضور با مرداد دوشنبه 18 شكري كاظم و امروز صبح روزنامه
.ميشود برگزار هياتمنصفه
در مطلب اين اعلام با مطبوعات دادگاه رئيس مرتضوي سعيد
و اول رديف متهم عنوان به حجاريان:افزود خبرنگاران جمع
.ميشوند محاكمه دوم رديف متهم عنوان به شكري
بهوسيله هركس مطبوعات قانون ماده 26 براساس افزود وي
قيد و است مجرم كند اهانت مقدسات و اسلام دين به مطبوعات
يا "عالما نيز ديگري افراد چنانچه كه ميدهد نشان هركس
قرار پيگرد تحت باشند داشته شركت جرم تحقق در "عامدا
چاپ است كرده اعلام بازجويي در شكري كاظم چون و ميگيرند
با "بخواهد خدا مگر نميرسد هم به موازي خط دو" نامه
محاكمه دوم رديف متهم عنوان به وي است بوده وي تاييد
.ميشود
ستاري احمد با تباني احتمال را شكري بازداشت دليل مرتضوي
:گفت و دانست (امروز صبح سردبيري شوراي از ديگري عضو)
اعلام كه كيفري دادرسي آيين قانون مكرر ماده 130 براساس
تباني باعث است ممكن متهم بودن آزاد كه موردي هر در كرده
را متهم توقيف و موقت بازداشت گردد مطلعين و شهود با
براي بلافاصله و صادر را شكري بازداشت حكم دانسته جايز
و حاضر دادگاه در ستاري چنانچه و فرستادم احضاريه ستاري
و منتفي تباني بيم دهد پاسخ شكري ادعاي موارد به نسبت
.ميشود امكانپذير موقت بازداشت قرار تبديل
امروز صبح روزنامه براي را ستاري ابلاغيه برگ:افزود وي
است داده روزنامه اين وكيل به نيز را نسخه يك و فرستاده
اداي جهت وي جلب دستور نشود حاضر روز سه ظرف ستاري اگر و
.ميشود صادر تحقيقات انجام و توضيحات
رابطه در سئوالي هر طرح آيا كه سئوال اين به پاسخ در وي
كسي چه و خير يا ميشود محسوب تشكيك ديني مسايل با
آيات مورد در ميتواند فردي هر:گفت دارد تشخيص صلاحيت
نمايد پرسش خود فهم به نسبت و باشد داشته سئوالاتي قرآني
.نمايد ترديد قرآن آيات صحت در ندارد حق ولي
عنوان به كه را تهران استان دادگستري رئيس مرتضوي ،
در ايشان:گفت و ناميد مجتهد است كرده شكايت مدعيالعموم
اين درصدد مطلب اين نويسنده كه آوردهاند خود شكايتنامه
و نيست عقلايي يوسف حضرت داستان نمايد القا كه بوده
محالي امر يك به هرجا و ميدهد حكم خلاف نيز خداوند
اين به متهمين كه دهيم نسبت باريتعالي به را آن رسيديم
.ندادهاند مستند و مستدل پاسخ مدعيالعموم ادعاهاي
كه را جناتي آيتالله و منتجبنيا و ايازي اسلام حجج وي
.ناميد طلبه را نيست تشكيك مطلب اين كردهاند اعلام
دادگاه تشكيل عدم علت به پايان در مطبوعات دادگاه رئيس
شاكي رمضانزاده خانم چون:گفت و كرد اشاره كيهان
ماده 208 استناد به شده ثبت ايشان شكايت و هستند روزنامه
هيات در نميتوانستند ايشان كيفري دادرسي آيين قانون
لحاظ از ايشان عذر چون و باشند عضو كيهان دادگاه منصفه
.كند پيدا رسميت نميتوانست دادگاه است بوده موجه قانوني
شدند آزاد جبهه ، نشريه خبرنگاران
خبرنگاران "منجزيپور رضا" و "كريمي سهيل":اجتماعي گروه
بدون بازداشت ، ساعت و 60 از 84 پس ترتيب به جبهه نشريه
.شدند رها تهران خيابانهاي از يكي در و آزاد توضيحي هيچ
اضافه فوق خبر اعلام ضمن نمابري ارسال با جبهه نشريه
به افراد اين دستگيري موجود ، شواهد به بنا:است كرده
اطلاعات وزارت سوي از و ملي امنيت عالي شوراي درخواست
"توحيد" بازداشتگاه در مدت اين در نيز آنها و گرفته صورت
درباره "صرفا نيز جبهه خبرنگاران بازجويي موضوعبودهاند
در.است بوده اخير درگيريهاي و قضايا در آنها مشاهدات
خبر جناحي مسايل از فارغ كه نشرياتي از نشريه اين پايان ،
.است كرده تشكر كردهاند درج را جبهه خبرنگاران دستگيري
شد اعلام نشريه وضعيت 9 تغيير
مطبوعات بر نظارت هيات دوشنبه روز جلسه در:اجتماعي گروه
موافقت آن با و مطرح نشريه انتشار 9 وضعيت تغيير تقاضاي
ضمن ارشاد وزارت داخلي مطبوعات مديركل جعفري مهرنوش.شد
ترتيب تقاضايتغيير با جلسه اين در:افزود خبر اين اعلام
"روزنامه" به "نامه هفته" از "مشاركت" نشريه انتشار
روزنامه نام تغيير تقاضاي با:گفت همچنين وي.شد موافقت
و كشاورزي علوم" فصلنامه ،"نو حيات" به "اسلام جهان"
،"طبيعي منابع كشاورزي فنون و علوم" به "طبيعي منابع
نشريه و "ايران زاگرس" به "بختياري زاگرس" هفتهنامه
"آزاد تجارت" به "ميانه آسياي تجاري اطلاعات مركز"
عصر" تقاضاينشريه با:كرد اعلام جعفري همچنين.شد موافقت
به "نامه هفته" از انتشار ترتيب تغيير بر مبني "آزادي
بر مبني "عندليب" نشريه تقاضاي و "هفته در شماره دو"
،"نامه هفته دو" به "نامه هفته" از انتشار ترتيب تغيير
سياسي افزايش و نشريه توزيع گستره به تهران استان افزايش
.شد موافقت نيز نشريه زمينه به
از حزبالله شكايت به رسيدگي دادگاه
شد تشكيل عبدي عباس
در ديروز سلام روزنامه تحريريه عضو عبدي عباس محاكمه
.شد آغاز قم اسلامي انقلاب دادسراي يك شعبه
عبدي محاكمه قم از اسلامي جمهوري خبرگزاري گزارش به
و حزبالله به موسوم نيروهاي سوي از شكايتهايي بهدليل
.است گرفته صورت طلاب برخي
فراخوانده قضايي محكمه اين به كه است بار سومين براي وي
اين به گذشته سال روزهاي آخرين در نيز اين از پيش و شده
و شاكيان خواستن مهلت بهدليل اما بود شده احضار دادسرا
.افتاد تعويق به دادگاه متهم
راي نتيجه اعلام قم اسلامي انقلاب دادسراي مسئولان
.كردند موكول امروز به را عبدي دادگاه
در خود گذشته سال سخنراني پي در عبدي عباس ميشود گفته
شعار با مكان اين در كه افرادي به خطاب قم محمديه مسجد
گفته بودند ، شده او سخنراني ادامه مانع آمريكا بر مرگ
مرگ شعار كه شماها همين بود نداده رخ خرداد دوم اگر بود
اسكورت ايران در را آمريكاييها ميدهيد آمريكا بر
.ميكرديد
به اقدام او عليه عدهاي كه شد موجب عبدي نظر اظهار اين
.كنند قم اسلامي انقلاب دادسراي در شكايت
|