... ولي است عزيز چه گر ميهمان
گذشته از تصويري
حضانت از را پدران كانادا طلاق دادگاههاي
ميكند
محروم كودكان
شنبه مطبوعات منصفه هيات جديد اعضاي
ميشوند انتخاب
... ولي است عزيز چه گر ميهمان
سپري بيمارستان در را مدتي "بيمار" عنوان با كه آنها
.است دلتنگيآور محيطي بيمارستان ميگويند كردهاند
، ميدهند هم دست به دست تنهايي همراه به بيماري ميگويند
.نميكند جلب را نظرت نيز پرستاران مهرباني حتي بطوريكه
چهرههاي ديدن انتظار.است انتظار حال در همواره بيمار
در انتظار بالاخره...و آشنا حرفهاي شنيدن انتظار آشنا ،
اميد و شادي از موجي و ميرسد پايان به ملاقات ساعات
.ميآورد همراه به را عيادتشونده نيز و عيادتكننده براي
محيطي در نيزگرچه ميشوند منتقل منزل به كه بيماراني
كماكان انتظار همان اما نميشوند ، غربت دچار ديگر آشنا
مهرباني با كه آشنايان و دوستان همان بازهم.دارد وجود
هنوز گرفتاريها ، تمام وجود با كه ميدهند نشان"عملا خويش
دارند ، دلبستگي بيمار به نيز و وابستهاند عشق و مهر به
به عيادت.ميآيند عيادت به گروهي شكل به يا و تكتك
اما است مطلوب بسيار و ميشود محسوب جمعي ارتباط نوعي ،
را اطرافيان هم و بيمار هم كه ميآيد همپيش مواردي گاهي
زمان شدن طولاني آن و ميكشاند كذايي انتظار همان به باز
افراد ساير براي !گرامي ميهمان از غير كه است عيادت
.برود پيش هم كسالت مرز تا ميتواند
كردنش بازگو شايد كه آمد پيش وضعي همچنين ما براي البته
به پدر كه روزي.نباشد ديگران براي تجربه از خالي چندان
كه داد اطلاع و گرفت تماس بيمارستان از ناگهاني طور
البته برويم بيمارستان به آوردنش براي بايد و شده ترخيص
كارهاي تا و رفتيم.بود منتظره غير و شاديآور ما براي
بعدازظهر ساعت 3 رسانديم پايان به را اداري پاگير و دست
و دوستان به دادن اطلاع براي فرصتي نتيجه در.بود شده
از بعد كوتاهي زمان درست.نكرديم پيدا هميشگي ، ياران
.متعجب و شديم خوشحال زدند ، را در زنگ منزل ، به ما رسيدن
مفتخر را ما منزل كه بودند خانوادگي عزيز دوستان از دوتن
صداي با كه است فردي ايشان از يكي.كردند خود قدوم به
دارد ، هم گوشنوازي صحبتهاي "غالبا دلنشين ، لحن و گرم
راحتي مانع حضور ، شرم و بود خسته بيمار كه آنجا از اما
ريسهوار ، هم آقا حضرت اين و بود خودش منزل در حتي وي
ما در هميشگي شوق از اثري ديگر ميداد ، ادامه را سخنانش
گرم ، لحن و بود گوشخراش صحبتها ديگر.بود نمانده باقي
به "اصلا گرم هواي آن در كه بود گرم حد از زياده كمي
زماني فاصله با نيز دوم گروه !نميچسبيد هيچكداممان
بيشتري توجه بيمار به بايد كه ما.رسيدند راه از اندكي
رسيدگي ميهمانان به رودربايستي براثر ميداديم نشان
!ديگه بودند مهمان بالاخره.نبود چارهاي و كرديم بيشتري
گذشت ، خوش گفت بتوان مبالغه بدون شايد را اول ساعت يك
.سخني دري هر از هم معمول طبق.بود شنيدني بسيار صحبتها
اظهار امور همه در كه داريم عادت كل طور به كه هم ما
كار چگونه و گذشته آنچه از اول !بدهيم كارشناسانه نظرهاي
نظر از بعد ميآيد ، ميان به صحبت شده كشيده بيمارستان به
پيشنهادهاي و نصيحت بازار هم بعد ميشود ، سئوال پزشكان
كه غلاظ و شداد توصيههاي بالاخره و فراميرسد دلسوزانه
ساز يك كدام هر و كرد اعتماد پزشكان حرف به نبايد
و !متخصصانه دستورالعملهاي انواع هم بعد...و مينوازند
.ميشود شروع !كاهويي حكيم نسخههاي ميگذرد كه بيشتر كمي
چه بپوشد؟ چه بيمار !ميدهند نظر چيز همه مورد در ديگر
ميزان چه كند؟ استراحت چگونه نكند؟ چه بكند؟ چه بخورد؟
چگونه بخوابد؟ چگونه كند؟ مصرف دارويي چه كند؟ استراحت
تازه كه ميدهد نشان اين..و بنشيند؟ زمان چه برخيزد؟
.ميدهد نشان را افراد خبرگي ميزان هم و ماجراست اول هم
عمه ، دختر پسرخاله ، مثالهاي كه اينجاست خوبش جاي تازه
بيان هنوز را طرفتر آن كوچه تا شش همسايه عموي زندايي ،
سرعتي چه با و چگونه !حضرات افاضات با كه نكردهاند
آنها:كه است آن مبين همين و است بازيافته را بهبوديش
را حرفها تمام بالاخره ، !كه؟ نميگويند الكي كه را حرف
بچههاي مثل بسپاريم ، هم خاطر به ميكنيم سعي و ميشنويم
ميان در صحبتش كه چيزي تنها از اما.درس كلاس حرفشنوي
قيافهاش از خستگي ديگر پدر !است خودشان رفتن نيست
و بكشد دراز كمي پدر است بهتر گفت ما از يكي كه ميباريد
ما محبتشان با و كردند تاييد عدهاي البته كند ، استراحت
تازه عده آن اما رفتند و برخاستند كه كردند ممنون را
.نداشتند رفتن قصد باشند ديده خالي را ميدان گويي وارد
داخل نيز و بيمارستان داخل دوندگيهاي از خسته همه ما
همچنان شنوا ، گوشي و لب بر لبخندي با بوديم مجبور منزل
روز ماجراي فقط البته اين.بنشينيم عزيزان اين كنار در
به شب ساعت 11 حوالي تا بعدازظهر ساعت 5/3 از كه بود اول
اين شاد و مفرح روزهاي براي را خودم هم بنده.كشيد درازا
نمونه مشت نظر بهكردم آماده نامحدود مدت به چنيني
اين هم بعد روزهاي.بود هم كار اول تازه و ميآمد خروار
پرسوناژهاي همان با عيادت تكراري قصه و شد تكرار ماجرا
كشانده ما استخوان مغز تا را ملال و كسالت ديگر تكراري ،
مهمان بالاخره.نداشتيم پذيرايي جز چارهاي اما.بود
!ديگر خداست حبيب
و ميگذشت سرعت به همچنان تابستان گرم و طولاني روزهاي
و است گرم هوا.بوديم كرده طي را كوتاه مسير چند فقط ما
به خريد براي حتي ، بار چند روزي چون ميكرديم احساسش
چقدر روزها كه ميدانستيم سرميزديم ، مختلف مغازههاي
مشغول هنوز بعدازظهر ساعت 8 حوالي تا چون شده بلند
راه چقدر روز طول در كه ميدانستيمبوديم پذيرايي
و خانه تا را مختلف مغازههاي بين مسافت فقط و ميرويم
طي را بيمار !استراحت محل اتاق تا آشپزخانه آن ، از بعد
زدن قدم حال در ساعتهاست كه ميگفتيم خنده با.ميكرديم
خستهايم كه ميدانستيم !ميداديم روحيه خود به و هستيم
وضعيت آن ادامه به قادر ديگر بگذرد منوال همين به اگر و
متوجه يواش يواش داشتند عزيز ميهمانان تازه ، .نيستيم
چه كه ميدانيم !است سخت خيلي "مريضداري" كه ميشدند
ميدانستند؟ "واقعا اما !حيوونكي داري حالي
تصميم بنده كذايي ، شبهاي همين از يكي پايان در بالاخره
هم خودم اگر چون بگذارم ، كنار را رودربايستي كه گرفتم
چه عيادت از غير "واقعا عزيز ، دوستان همين ميشدم بيمار
البته جوابش ميداشتند؟ روا حقم در ديگري لطف
راست رو هم خودمان با است بهتر اما.است مايوسكننده
در وقتي درزد ، و آمد اصغرآقا ساعت 5/9 حدود شبي.باشيم
ما گفتم بيايد ، داخل به كنم تعارفش اينكه بدون گشودم را
آمدم بخوريد ، خوب ، گفت و خورد جا.ميخوريم شام داريم
است خوب حالشان ايشان:گفتم.بپرسم را آقاجون احوال
به را دستش حاليكه در خنده ، با خورد ، جا بيشتر.متشكرم
تو؟ نيايم يعني:پرسيد تعجب با كمي و بود گرفته در
پذيرايي به قادر و خستهام من خير ، :دادم جواب خونسرد
تعجب بابياوريد تشريف بهتري ساعت در "لطفا.نيستم
شما احوالپرسي از نه ، گفتم تو؟ نيايم "واقعا:گفت بيشتر
اما آوردهايد تشريف كه گذاشتهايد منت ما بر و متشكريم
قهر ، حال با.بداريد معذورم پذيرايي از حاضر حال در
يك مثل كن سعي نشو ، دلخور "لطفا گفتم او به.برود خواست
"واقعا خوشحالي از.رفت كه رفت دلخور.كني درك خوب ، دوست
اين بايد.كردم خوبي كار چه.رفت بيرون جانم از خستگي
شب ساعت 5/11 عزيزي ميهمان بعد شب چند.داد ادامه را روش
!دقيقه مدت 5 به فقط البته كرد ، ما نصيب را ديدارش افتخار
همين به بعد هفته هم سوم ميهمان.رفت دلخوري با هم او
و خنده با آخر در و كرد مفتخر خود ديدار به را ما ترتيب
دختره:گفت ميرفت حاليكه در قهر ، حال با و جدي و شوخي
عيادت به كسي وقتي اما باشد خوب شايد بودن رك سفيد ، چشم
تازه بيايد ، نداشته وقت ساعت اين از زودتر لابد ميآيد ،
اينكه ماجرا خلاصه !نكن باز را در نداري دوست مهمان اگر
!ديگه لابد همديگر ، به همگي مهيج واقعه سه اين از بعد
تماس "قبلا كه كرده تغييري چه اوضاع كه دادهاند اطلاع
!ديدارشان نور به را ما منزل صلوات و سلام با و ميگيرند
را بيماري كه خانههايي تمام در قضيه اين.ميكنند منور
ميهمانان از رفت يادم تازه.دارد مصداق داده جاي خود در
و ميآيند عيادت به صبح ساعت 9 كه بگويم برايتان عزيزي
استراحت بايد مريض كه ميدانند چون بروند زود ميخواهند
تعارف يك با را ناهار اما داريد ، كار كلي هم شما كند ،
وقتي بالاخره و خودشان تعارف با هم را شام ميمانند ، شما
بازهم داديم ، زحمت كه ببخشيد ميگويند بروند ميخواهند
كاش كه ميكنيد آرزو در دم همان شما و !ميزنيم سر بهتان
.نباشد زوديها اين به بعدي ديدار
وشرايط است بيمار بيمار ، كه نيست گفتن به لازم "طبيعتا
از هم اطرافيان.دارد شكنندهاي و حساس روحي نيز و جسمي
ميهمان شادماناند ، و خرسند يافته ديگر تولدي وي ، اينكه
چنين در كه دوستان همراهي دارند ، از دوست صدالبته هم را
همدلي از نيز و سپاسگزارند نگذاشتهاند تنهايشان بحراني ،
:نكنيم فراموش اما.مهربانيشان و
نفس همچو ولي است عزيز گرچه ميهمان
نرود بيرون و آيد اگر ميسازد خفه
زمان اين طي او ، همراهي بدون كه خليلي فريد به تقديم"
".نبود ممكن
مهدوي مرضيه
تربيت
ملانصرالدين روزنامه -پسر تربيت
حميدساحر آرشيو از كاريكاتورها
زارع رويا :تهيهكننده
حضانت از را پدران كانادا طلاق دادگاههاي
محرومميكند كودكان
در كه است آن از حاكي جديد مطالعه يك -اجتماعي گروه
بر كودكان حضانت زمينه در غالب نگرش طلاق ، دادگاههاي
.است پدران عليه
،"نشنالپست" روزنامه اسلامي ، جمهوري خبرگزاري گزارش به
اطلاعات براساس كه "آلبرتا" دانشگاه محقق دو مطالعه
:نوشت گرفته ، صورت كانادا آمار اداره و دادگستري وزارت
كودكان حضانت براي قاضيها راي از مردان برابر شش زنان
.شدهاند برخوردار جدايي از پس
بررسي مورد طلاق واقعه تعداد 1310 گروه اين مطالعه در
جمله از و امر اين دلايل بر تحقيق اين.است گرفته قرار
مادران توسط كودك دادن شير درباره كه نگرشهايي وجود
.است شده متمركز دارد ، وجود
برخي:داشت اظهار مطالعه اين محققان از يكي "ميلر پاول"
آنكه دليل به زنان كه دارند عقيده قاضيها اوقات از
آنها سرپرستي براي مناسبتري فرد دادهاند ، شير را كودكان
.ميروند شمار به
مواجه سوءال اين با دادگاه در همواره پدران:افزود ميلر
حق خواستار كه دادهاند شير را خود فرزند آيا كه ميشوند
مادران كه نيز مواردي در حتي و باشند آن سرپرستي
نتيجه هم باز باشند نكرده تغذيه خود شير از را فرزندشان
.نميكند فرق
نظام در زنان حقوق معتقدند برخي كه است حالي در اين
امر اين و نميشود رعايت مردان اندازه به كانادا قضايي
اعتقاد برخي.ندارد اختصاص خانواده دادگاههاي به تنها
و رفتار از قضايي نظام سوي از زن وكلاي حتي كه دارند
.نيستند برخوردار مردان با مقايسه در يكساني نگرش
شنبه مطبوعات منصفه هيات جديد اعضاي
ميشوند انتخاب
هيات عضو و تهران شهر شوراي عضو لطفي مرتضي:اجتماعي گروه
دادگستري رييس تهران ، شهر شوراي رييس:گفت مطبوعات منصفه
هيات جديد عضو شنبه 14 روز وزيرارشاد و تهران استان
.ميكنند راانتخاب مطبوعات منصفه
نيز قبلي اعضاي:افزود خبرنگاران با گفتگو در وي
.باشند مطبوعات منصفه جديدهيات عضو ميتوانند
روزنامه مسئول مدير گذشته روز محاكمه به اشاره با لطفي
رييس بود قرارشده منصفه هيات نظر پسازاعلام: گفت نشاط
راي و برگزار ادامهدادگاه تا صادرنكند را راي دادگاه
.شود صادر يكباره نهايي
مدير صفري لطيف اتهامات به رسيدگي ادامه:كرد تصريح وي
هيات جديد اعضاي حضور با نشاط شده روزنامهتوقيف مسئول
.شد خواهد برگزار مطبوعات منصفه
آراء اتفاق به دوشنبه عصر مطبوعات هياتمنصفه است گفتني
به اهانت جهت به را نشاط روزنامه مسئول مدير "صفري لطيف"
و انتظامي فرماندهنيروي به اهانت اسلام ، مباني و مقدسات
اهانت و اعتصاب و اغتشاش به دانشجويان و مردم تحريك
را نامبرده و شناخت مجرم اسلامي شوراي مجلس بهنمايندگان
.نيزندانست تخفيف مستحق
هيئت دبيرخانه از نقل به تهران دادگستري عمومي روابط
به رسيدگي دادگاه برپايي پساز مطبوعات ، افزود منصفه
عمومي دادگاه شعبه 1410 در "نشاط" مديرمسئول اتهامات
خصوص در و شده شور وارد منصفه هيات اعضاي تهران ،
مورد در آراء باتفاق هيات اعضاي انتظامي شكايتنيروي
و مردم تحريك و نيرويانتظامي فرماندهي به اهانت
روزنامهنشاط مسئول مدير اعتصاب و اغتشاش به دانشجويان
.كردند اعلام مجرم را
بهعنوان تهران استان دادگستري كل رئيس شكايت درخصوص
قرآني ، مسلمات و مقدسات به اهانت بهاتهام العموم مدعي
كه مفصلي مذاكرات پساز آراء باتفاق منصفه هيات اعضاي
.تشخيصدادند مجرم را روزنامه اين مسئول مدير آمد ، بعمل
شكايت درخصوص منصفههمچنين هيات اعضاي گزارش براساساين
مسئول ازمدير اسلامي شوراي جمعيازنمايندگانمجلس
مجرم ويرا آراء باتفاق توهين ، باتهام فوق روزنامه
.دانستند
مسئول مدير آراء اتفاق به هياتمنصفه اعضاي همچنين
فوق مجرميت موارد از يك هيچ درخصوص را نشاط روزنامه
هيات اعضاي ميافزايد گزارش اينندانستند تخفيف مستحق
از شده اعلام موارداتهامي ساير مذكور ، موارد غيراز منصفه
را نشاط روزنامه مديرمسئول عليه فوق ، شاكي سه سوي
.جرمندانستند
پروندههاي ساير:ميافزايد پايان در اطلاعيه اين
جديد اعضاي معرفي با و بوده مفتوح نشاط روزنامه اتهامي
خواهد رسيدگي بهآنها آينده جلسه در مطبوعات هياتمنصفه
.شد
|