است جاري بودن نبض و...
سالمندان و معلولين اسكان روز بهمناسبت
.ببينم را خاتمي آقاي كه است اين ام زندگي اتفاق بهترين
ببينم را ايشان خواهم مي فقط ندارم ، ديگري درخواست هيچ
:اشاره
پس از فرد دوره اين در.است زندگي از مهمي فصل كهنسالي
بستگان خانواده ، براي ميتواند تجربه و كار دراز ساليان
دوره اين اما.كند ايفا را موءثري نقش خود جامعه حتي و
است ، همراه نيز جسمي توان تدريجي كاهش و فرسايش با كه سني
.ميسازد مستعد جسمي عوارض انواع به ابتلا براي را بدن
كهنسالي دوره براي كشورها از بسياري در اينرو از
به است ، شده گرفته نظر در ويژهاي مراقبتهاي و تمهيدات
پوشش تحت را آنان درماني نيازهاي تمام كه گونهاي
توجه ميان اين در اما ميسازد ، تامين گوناگون بيمههاي
بهينه اسكان و معلولين همانند افتاده كار از سالمندان به
برخوردار ويژهاي اهميت از جوامع از بسياري در نيز آنان
حمايتهاي از برخورداري صورت در افراد قبيل ايناست
شوند ارزندهاي خلاقيتهاي و خدمات منشا ميتوانند لازم
از حاصل شادماني و همنوع به خدمت شور با را خود زندگي و
.داديم اختصاص موضوع همين به را حاضر گزارش.درآميزند آن
و حادثه هيچ باشد داشته جريان زندگي است قرار وقتي
شماره اگر حتي.بازدارد حركت از را آن نميتواند اتفاقي
را چهره چروك و چين زمان گذشت رود ، بالا زندگي سالهاي
.كند كمان را كمر گذشته خاطرات كولهبار و بيفزايد
ايجاد معلوليتي يا سازد بيمار را جسم حادثهاي اگر حتي
در زندگي و روز شبها و شد خواهند شب روزها بازهم كند ،
كه جايي در را تداوم اين.بود خواهد جاري بودن نبض
و خواستن نداشتن ، و داشتن هياهوي از فارغ آن ساكنان
.ديد ميتوان ميكنند سپري را روزها نرسيدن ،
ماواي است ، كهريزك معلولين و سالمندان آسايشگاه اينجا
مناسب امكانات نبود و تقدير دست كه ومعلوليني سالخوردگان
مرداني پير و پيرزناناست كرده آسايشگاه راهي را آنها
.ميكشند را محبتهايشان بازگشت انتظار كه
محبتياند بازتاب منتظر آنها نيستند ، محبت نيازمند آنها
وقتي.داشتهاند روا ديگران به گذشته سالهاي طول در كه
تلاقي نگاههايي به نگاهت ميزني قدم آسايشگاه راهرو در
محبتهاي از پر و دارند ساله ده چند عمقي كه ميكند
اين كه است آينهاي دل كدام.مادرانهاند و پدرانه
محبت كه دلي دارد تيرهاي رنگ چه.ندهد بازتاب را محبتها
اتاقها از يكي كنار درنميدهد انعكاس و ميگيرد را
زمان گذر اثر در كه را سفيدش موهاي پيرزني ميايستيم ،
و شسته را لباسهايش ديگري پيرزن.ميكند شانه باخته رنگ
پهن مخصوص محل سمت به ميكند حركت كندي به حاليكه در
را آنها ميكند زمزمه شعري حاليكه در و ميرود لباس كردن
سالهاي هم هنوز كه است دلنشين چه.آويزد مي لباس بند روي
.پائيز با نه ميشمارند بهار با را عمرشان
از بعد.ميخواند خود سمت به را ما مهربان چشم دو
را دلش سفره.ميكنيم صحبت به اوشروع با احوالپرسي
:ميكند پهن برايمان
دارد210 پسر تا و 2 كرده ازدواج حالا كه دارم دختر يك"
و پدر چه هر سالها آن.كرده فوت همسرم كه است سال
دخترم كه حالا نكردم ، قبول كن ازدواج گفتند اطرافيانم
راضي شوهرش دارد خانواده خودش و كرده ازدواج و شده بزرگ
سر به من خاطر به دائم.كنم زندگي آنها با من كه نيست
كه خواستم دخترم از هم من.داشتند دعوا و ميزد غر دخترم
كه گفتم او به ولي نبود راضي دخترم.بياورد اينجا به مرا
ارتش كارمند خودم من.نكند خراب من خاطر به را زندگياش
زندگي مستقل هم هنوز بودم نيفتاده پا و دست از اگر.بودم
"...و است پيري كه كنم چه ولي ميكردم
باز و ميشود خيره دست دور به چشمهايش ميكند سكوت
خيلي دخترم.ساخت بايد است كنمزندگي چه":ميگويد
"هستم او نگران من و است ناراحت
دخترم نگران من" ميشود ماندگار ذهن در آخرش جمله
..."هستم
قرار معلولين آسايشگاه سالمندان ، آسايشگاه روي به رو
.دارد
در ترتيب به جسمي ، و ذهني معلولين تا جسمي معلولين از
كساني جسمي معلولين ميان در.دارند سكونت مجزا بخشهاي
كه كساني.ميجوشد وجودشان در زندگي شوق و اميد كه هستند
الهي آزمايش يك بلكه نميكنند ، تصور نقص يك را معلوليت
زندگي تا كردهاند انتخاب را اينجا كه كساني.ميدانند
.باشند داشته بيدغدغهاي
از پا جاي به عمرش همه كه است سالهاي جوان 30 دختر اعظم
كه است سال و 13 كرده استفاده چرخدار صندلي آهني چرخهاي
صحبتها تمام دارد آرامي چهره.ميكند زندگي آسايشگاه در
چه فكرش در نميدانم.ميدهد پاسخ خير و بله با را
اتفاق باشد قرار اگر كه ميپرسيم او وقتياز.ميگذرد
چه اتفاق آن دوستداري بدهد رخ زندگيات در خوشايندي
:ميگويد آرامي به و ميكند نگاه باشد؟
خداحافظي او از ".راضيام من.است خوب همينطوري هيچي ، "
متوجه كه بزنيم آسايشگاه ساكنان ديگر به سري تا ميكنيم
چرخهاي سرعت با اعظم.ميكند صدايمان كسي ميشويم
تا ميآيد دنبالمان به و ميچرخاند را صندلياش
:بگويد را زندگياش اتفاق خوشايندترين
ميتوانيد يعني آمديد؟ روزنامه از گفتيد شما كنيد صبر"
بهترين بنويسيد پس بنويسيد روزنامهتان در مرا خواسته
بيايد اينجا به خاتمي آقاي كه است اين زندگيام اتفاق
را ايشان ميخواهد دلمان هستيم اينجا كه ما همه يعني
از چيزي نداريم كمكي درخواست هيچ ايشان از ما.ببينيم
نزديك از را ايشان ميخواهد دلمان فقط نميخواهيم ايشان
اين.ببينند هم را ما زندگي و بيايند هم ايشان.ببينيم
تا ولي نوشتيم ديگر بچههاي با پيش وقت چند ما را تقاضا
طوري را اين ميكنم خواهش است نشده داده جوابي حال به
"بخوانند خاتمي آقاي كه بنويسيد
اميد شهرك به تا ميكنيم دنبال را كهريزك در زندگي خط
مددجو خانوادههاي كه است مجموعهاي اميد شهرك ميرسيم
.ميكنند زندگي آنجا در
مادري و پدري حس درك و ازدواج تا را زندگي كه كساني
زندگيشان مكمل آسايشگاه در كه كساني دادهاند ، استمرار
شهرك اين ساكنين ميان در.شدهاند كامل و يافتهاند را
سكونت كهريزك در است سال هشت كه ميكنيم ملاقات جواني با
يكي دانشجوي حاضر حال در و داده تحصيل ادامه اينجا.دارد
زلزله آسيبديدگان از همسرش.است عالي آموزش مراكز از
ميگوييم وقتي اما نميشود مصاحبه به حاضر.است رودبار
را ما شويم ميهمانشان آنكه براي آمدهايم آشنايي صرف به
.ميكند دعوت خانهشان به
.دارد خانه خانم هنر و سليقه از نشان كه زيبايي خانه
اين ساكنين انگار.نيست معلوليت از اثري خانه اين در
بهتر اينكه براي تنها ميگيرند مدد چرخدار صندلي از خانه
.كنند عبور زندگي سختيهاي از بتوانند
عنوان را نامش آنكه شرط به ميكند صحبت برايمان دري ازهر
فرقي.است بيرون مثل اينجا در زندگي":ميگويد نكنيم
بخواهي اگر ولي ميگذرد ، سخت سختبگيري اگر نميكند ،
نبايد هستند معلوليت دچار كه آنها.بيايي كنار ميتواني
نميتوان اگر معتقدم من.است محدوديت معلوليت كنند فكر
فكر ما معلولين.رفت ميتوان كه كوه پاي به رفت كوه به
در زندگي يا مرگ به محكوم معلوليت ، دچار فرد كه ميكنند
فرد ولي.ميشود محروميت به محكوم نهايت در و آسايشگاه
.ميشود مشكل دچار گرنه و بخواهد بايد خودش معلول
با "تقريبا همگي كه ميبينيد اينجا در كه همانطور
.آمدهاند كنار معلوليتشان
مشكلات هستند معلوليت دچار كه كساني ما كشور در متاسفانه
برخوردهاي نظر از چه و شهرسازي نظر از چه.دارند زيادي
فرد يك است ، حمايت مستلزم معلوليت در خودباوري.اجتماعي
در ماشين يك بايد "حتما شهر سطح در آمد و رفت براي معلول
سخت "تقريبا معلول يك براي تردد يعني.باشد داشته اختيار
كه درصورتي كند ايجاد را تسهيلات اين بايد شهردارياست
مثل ميدهند اهميت مسئله اين به كه ديگري كشورهاي در
و بالا براي كه شده ساخته طوري اتوبوسهايشان حتي كانادا
در مخصوص جايگاههاي و مخصوص جكهاي ويلچر ، بردن پايين
تردد آن در راحتي به معلول فرد كه دارد وجود اتوبوس داخل
."كند
روحيه از سرشار و پراميد مصمم ، صدايش ميزند كه حرف
صندلي لحظههايي براي است نشسته ميز پشت وقتي.است جواني
كارش وساعت ميگذرند دقايق.ميكند فراموش را چرخدار
راهي هم ما.شود رفتن آماده بايد ديگر ميشود ، نزديك
خانه از وقتي.ميآيد بدرقهمان به در دم تا ميشويم
.كردهايم پيدا مضاعفي روحيه ميشويم خارج
آشنا نيكوكار بانوان گروه با آسايشگاه به ورود ابتداي در
و مددجويان از دلجويي و نظافت رسيدگي ، براي كه شديم
.بودند آمده آسايشگاه به سالمندان
حركت هم سختي به كه مددجو دختران از يكي ورود بدو در
با بستهاي حاليكه در باشد كسي منتظر كه انگار ميكرد
دست در مبارك روزت مادر نوشته آن روي كه رنگ قرمز كادوي
روي خود ورود محض به و بود ايستاده ورودي در نزديك داشت
بين از ميانسالي خانم به را بسته نيكوكار بانوان حامل
با دو هر و بوسيده را او هم مسن خانم و كرد هديه آنها
بقيه و كردند حركت آسايشگاه ساختمان سمت به خاصي صفاي
كردند ، حركت آنها دنبال به ديدني علاقه با هم بانوان
منتظر كه دلهايي زيارت.ميرفتند زيارت به گويي
.هستند دلجوييشان
دلجويي ، و ناخنها گرفتن موها ، كردن شانه استحمام ، و شستشو
خلوص با كه است پاكدلي و مومنه زنان فعاليتهاي از همگي
كه هستند سالخوردهاي زنان آنها بين.ميدهند انجام نيت
چنان اما دارند كمك به نياز خودشان ميكني فكر لحظه يك
انگار كه ميروند منتظر دلهاي مدد به مشتاق و مهربان
.مددجوياناند اين بين در كسانشان بهترين
اصيل معماري و زيبا و سبز فضاي آسايشگاه از بازديد موقع
اطلاعات كسب براي.ميكند توجه جلب ساختمانها ايراني
مهندسي صحبت پاي آسايشگاه اداره و فعاليت نحوه از بيشتر
چنين ايشان و مينشينيم آسايشگاه عمومي روابط مدير پزشكي
بزرگترين سال قدمت 2728 با مجموعه اين":ميگويد
سالمند با 10 سال 1351 در كه است خاورميانه آسايشگاه
سالمند و مددجو به 1500 حاضر حال در و كرده كار به آغاز
اينجا در ما.ميشود اداره خيريه صورت به كه است رسيده
.است شكل بهترين به خدمات ارائه هدفمان
ورزشي ، سالن مثل آموزشي و درماني فني ، مسائل به رسيدگي
با همگي كه تئاتر آمفي سالن و بصري سمعي واحد كتابخانه ،
مهمترين حاضر حال در است راهاندازي حال در مردمي كمكهاي
حتي و خوب سطح در استاندارد نظر از مجموعه اين.ماست هدف
.دارد قرار بالاتر
آن %كه 80 دارد هزينه ميليارد سالانه 2 آسايشگاه اين
ادارات و سازمانها طرف از بقيه و خير افراد كمكهاي توسط
حاضر حال در كه شكلي به.ميشود تامين خصوصي و دولتي
نيكوكار بانوي كشور خارج و داخل در داوطلب فعال عضو 2000
.دارند همكاري آسايشگاه با مختلف قسمتهاي در
هزينههاي صرف عايداتش ميكنندكه برگزار نمايشگاههايي
.ميشود آسايشگاه
بانوان تشويق به كه داشتهايم ازدواج مورد ما 8 اينجا
خانوادهها اين و شده انجام متخصص پزشك مشاوره و نيكوكار
همينطور.ميكنند زندگي اميد شهرك مجتمع در حاضر حال در
هستند مركز اين در كه معلولين نيازهاي تامين براي
.شده ايجاد شغلي فرصتهاي
كه دارد وجود آسايشگاه حدود 70 ما كشور در حاضر حال در
هزار حدود 5 و ميكند نگهداري معلولين و سالمندان از
آنها چهارم يك حدود كه ميشوند نگهداري آنها در سالمند
براي مناسب زندگي يك ايجاد هدف اينجا.دارد كهريزك را
بينالمللي كنفرانس كه بوده نيت اين با و است سالمندان
متولي كهريزك امسال را سالمندان جهاني سال مناسبت به
اين بر تلاش و ميشود برگزار مهر تا 29 كه 27 بود خواهد
اطفال ، طب مثل طب مختلف زمينههاي در كه همانطور كه است
ميشود داده آموزش و دارد وجود ديگر تخصصهاي و داخلي
صورت به سالمندان طب دارد نياز كشور كه بگوييم ميخواهيم
".باشد داشته اختصاصي
روابط كارمند آينهوند خانم از وقتي بازديد پايان در
و تشكر بود همراه ما با بازديد طول در كه آسايشگاه عمومي
خانه ما در آشنا مكاني از دوري احساس ميكرديم خداحافظي
.آشناييم كهريزك ساكنين با كه سالهاست انگار.بود كرده
بوديم همراهشان كه نيكوكاري بانوان ذوق و شوق علت تازه
كه وقتي برگشت مسير طول تمام درميكنيم درك را
خودمان با شويم گم شهر هياهوي در ديگر بار تا برميگرديم
.نيست زندگي آخر ايستگاه كهريزك كه است راست ميكنيم فكر
جريان آرامي به قالي و قيل هر از دور به زندگي كهريزك در
به را روزها و ديد را زندگي تداوم ميتوان اينجا.دارد
.كرد زندگي شمردن جاي
صاحبي فهميه
|