!بود دروغ ما قصه
بحران مورد در سينمايي فيلم ساخت
ژاپن اقتصادي
عروسكي نمايش و شرق
فيلم جشنواره بينالمللي بخش داوران رئيس
شد معرفي اصفهان
!بود دروغ ما قصه
(داودنژاد عليرضا كارگرداني به) شيرين مصائب به نگاهي
مصائب" فيلم جذابيت عوامل اصليترين از يكي شك بدون
و گرما اين البته.است آن صميمي و گرم فضاي "شيرين
مرتبط داستان محتواي و مضمون به آنكه از بيشتر صميميت ،
سبك واقع در.ميگردد باز آن ساختاري موءلفههاي به باشد
هستند عواملي مهمترين داستان ، بيان نحوه و فيلم روايتي
ساختمان.كردهاند ايفاء نقش صميمانه فضاي اين خلق در كه
يكديگر از مجزا فصول يكسري از "شيرين مصائب" روايتي
"رضا" همان كه شخص اول راوي يك توسط كه يافته تشكيل
كنيم توجه.ميخورد پيوند يكديگر به باشد داستان قهرمان
كلاسيك داستانسرايي روند يك از شيرين مصائب اگر كه
اندازه اين به تا نميتوانست ديگر ميكرد پيروي
و سيروقايع خطي ، روايت يك در كه چرا.كند روي حاشيه
و منطقي ارتباط يك از حال هر به اتفاقات مراتب سلسله
شيرين مصائب در اما.برخوردارند يكديگر با نسبي هماهنگي
و جدي فصل چند نمايش از پس ميخواهد كه زمان هر راوي فرد
را اصلي موضوع با نامرتبط سكانس يك ناگهان داستان ، محوري
به تصاويرش به بخشيدن جذابيت و كاري شيرين براي "صرفا
شجاع دايي خنداندن صحنه مثل -ميكند وارد فيلم درون
.-...و
دوربين با -داستان راوي -رضا گفتوگوي همين ديگر طرف از
فيلم فضاي ميان فاصلهگذاري نوعي ظاهر در كه چند هر نيز
عاملي حال عين در اما است كرده برقرار آن تماشاگران و
تصاوير پذيرش آماده قبل از بينندگان روان و ذهن تا گشته
با فاصلهگذاري اين از تنها نه تماشاگران واقع در.شود
ذهني ، زمينه پيش يك با بلكه نميكنند ملال احساس فيلم
.ميشوند پرتاب فيلم وقايع دل به "مستقيما
اين تا شده سبب نيز فيلم بازيگران ميان فاميلي نسبت
تنها و نكنند غرابت احساس فيلم در موجود فضاي در افراد
آسودگي و سادگي همان به بلكه نپردازند خود نقش ايفاي به
.كنند زندگي فيلم در شده خلق هواي و حال در واقعي دنياي
اينكه بجاي تا كرده تلاش نيز كارگردان دليل همين به
فيلم بازيگران دهان از زور به را شما نظر مورد گفتارهاي
آزاد صحنه محوري مضمون اطراف در را آنها بكشد ، بيرون
يك از بازيگران توسط شده اظهار جملات رو اين از.بگذارد
در ديگر طرف از ولي ميشوند ادا صميمي و روان و راحت طرف
.ميرسند نظر به نامربوط و مازاد اضافي ، لحظات از بسياري
حاشيهاي رفتارهاي به صحنه كردن جلوه طبيعيتر براي حتي
كه شاهديم فيلم در "مثلا.است شده توجه نيز بازيگران
از فارغ و "اقدس" با گفتوگو حين در "سادات احترام"
طبي ماسك اقدس صورت برروي بحث ، مورد موضوع اهميت
با صحبت زمان در "امير" داستان كوچك پسر يا و ميگذارد
همه.است بازيهايش اسباب با بازي مشغول جديت با مادرش
كه هستند "صميميتي" همان خلق خدمت در ساختاري ظرايف اين
.ميآيد حساب به فيلم اصلي امتياز
شيرين مصائب بارز ويژگيهاي از يكي اول نگاه در شايد
به پرداختن حال هر به.برسد نظر به آن جسورانه مضمون
پر موضوع يك ما سينماي براي نوجوان دو عشقي درگيريهاي
اين به عميقتر بررسي يك با ولي.ميآيد حساب به مخاطره
مورد موضوع "تعمدا و همواره كارگردان كه ميرسيم نتيجه
دو اين دلمشغوليهاي بيان در هيچگاه و زده دور را اشاره
فاميل "مثلا.است نداده نشان خود از لهجه صراحت فرد ،
آن ميان ارتباطات به حدودي تا خود "مونا" و "رضا" بودن
نوجوان دو اين اگر حاليكه در.است بخشيده مشروعيت دو
ديوار به ديوار همسايه دو فاميلي ، نسبت هرگونه بدون
مشكل دچار دو آن روابط بيان در فيلم آنگاه بودند يكديگر
مجاورت در امير داستان ، كوچك پسر دائمي حضور يا و ميشد
كه اينجاست جالب.دارد كاربرد راستا همين در نيز دو اين
كوچكترين از نيز گفتوگوهايشان بيان در حتي مونا و رضا
گرمايي اگر و ميكنند پرهيز يكديگر به نسبت احساسي اشاره
چهارچوب در اغلب دارد وجود دو اين روابط در نيز
قابل...و يكديگر روي آب ريختن مثل شوخي سكانسهاي
يكديگر با دو آن وصلت و مساله حل از بعد حتي.است مشاهده
تنها و دارد ابا مساله اين به مستقيم اشاره از مونا نيز
ما مشترك زندگي به دوربين قدم اميدوارم":ميدارد اظهار
در فيلم ساختار همين مهمتر اينها همه از"باشد مبارك
لحظات از بسياري در كلاكت دائمي حضور و شيرين مصائب فيلم
ساختگي ماجرا كل كه است بينندگان به دائمي تذكر يك فيلم ،
همين از نيز داستان راوي مكرر حضور.ميآيد حساب به
است مانده كم فقط كه گونهاي به.ميكند حكايت رويكرد
توجه."بود دروغ ما قصه بود ، دوغ آمديم پايين":شود گفته
در "اصلا لفافه ، در و مستقيم غير بيان اين كه كنيم
ايندو عاطفي روابط هنرمندانه و شاعرانه پرداخت راستاي
كارگردان محض احتياط از فقط بلكه ندارد ، كارايي فرد
انتظار برخلاف نيز آن مستقيم نتيجه و است گرفته سرچشمه
كه چرااست زوج اين روابط شدن كشيده ابتذال به كارگردان
يا و محترم و خالص عشق يك از دو اين ميان روحي ارتباط
ساده عاطفي دلبستگي يك اندازههاي و حد به محض دلسپردگي
به.است شده تبديل بودن هم با عمر يك بدنبال عادت يا و
با آنها خانوادههاي موافقت داستان انتهاي در دليل همين
.ميكند جلوه مبتذل شدت به و بيتدبير حركتي نيز وصلت اين
دنبال به نوجوان ، هر والدين كه است اين فيلم پيام اگر
به آيندهاش به توجه بدون و فرزندشان روحي گرايش اولين
و آسانانه تن نگاهي و دهند رضايت او براي سرنوشتي چنين
داستان قهرمانان همانند و باشند داشته زندگي به بيتفكر
بدانند زندگي مشكلات حل كليد را زنگي دايره و دهل و ساز
اين برخلاف اما.است مطرود كلي به فيلم پيام اين كه
قصد "اصلا شيرين مصائب كه است باور براين نگارنده فرضيه ،
تفكر هرگونه و بدهد بينندگانش به اجتماعي پيام ندارد
نقد يا و اجتماعي هشدار يك شيرين مصائب كه محور براين
اقشار آزاديهاي حدود درباب مساله بيان يا و اجتماعي
در.است بيپايه و سست "كاملا ميباشد ، جامعه نوجوان
فضاي يك خلق جهت در كارگردان ، هميت و كوشش تمام واقع
طراوت با خانوادگي فيلم يك ارائه و سينمايي كننده سرگرم
موفق "نسبتا راستا اين در "اتفاقا كه شده متمركز صميمي و
سرگرم جنبه با رابطه در اما.بس و هميناست بوده نيز
قطعات از بعضي در.است اشاره قابل نكاتي نيز فيلم كنندگي
صداي با قدري به صحنه ، آن در درگير شخصيت دو فيلم نمايشي
حرف داخل و ميزنند داد يكديگر برسر قطع بدون و بلند
تنها نه كه ميكنند عصبي حركات و ميپرند يكديگر
صحنه بلكه نيست شناسايي قابل نظرشان منظور و حرفهايشان
البته.ميكند جلوه سرسامآور بينندگان براي بوضوح
آماتور بازيگران از گرفتن بازي روشهاي از يكي ميدانيم
.آنهاست احساسي تخليه لفظي ، جدل صحنههاي در خصوص به
بدون حرفهاي غير بازيگران از دسته اين كه ترتيب بدين
ميپردازند خود دروني تنشهاي ريزي برون به كنترل هرگونه
پيدا طبيعي جلوهاي عادي زندگي همچون رو اين از و
فصول از بعضي در نشده كنترل بازي نوع اين اماميكنند
بحث و اقدس توسط ظرف شكستن سكانسهاي مثل شيرين مصائب
پيدا مطلوبي نمود متاسفانه...و سادات احترام و رضا
نمايش چنبره در آنها طبيعي "احتمالا بازي و است نكرده
.است شده محو صحنه عصبي
تماشاي ممنوعيت قضيه به نيز اشارهاي بايد انتها در
كه عنوان اين.باشيم داشته سال زير 18 افراد براي فيلم
شدن محدود معناي به فيلم هر براي دنيا جاي همه در
مصائب براي تنها نه است ، فيلم آن بينندگان و مخاطبين
با برعكس بلكه نيانجاميد نتيجهاي چنين به شيرين
تبليغاتي شعار يك به مردم كنجكاوي حس شدن برانگيخته
تا شدند كنجكاو افراد از بسياري واقع در شد ، تبديل
را انقلاب از بعد سينماي ممنوع سال زير 18 فيلم نخستين
از ديگر يكي البته هم اين كه ببينند سينماها پرده بر
.ماست سينماي عجايب
استواري نيما
بحران مورد در سينمايي فيلم ساخت
ژاپن اقتصادي
جامعه در جديد فيلم يك:همشهري خارجي رسانههاي واحد
نشان مورد در زيرا.است شده موفق بسيار ژاپن بازرگانان
واقعگرا بسيار كشور اين اخير مالي بحران واقعيتهاي دادن
.است "ژاپن بدنام پول نحوست" فيلم اين نام.است بوده
رابطه خاطر به كه است ژاپن در بانكي درباره فيلم داستان
.ميشود ورشكست مافياگونه و تبهكار گروههاي با
روزانه برنامههاي بليت حتي سي ، .بيبي تلويزيون گزارش به
حقوق است ، شده پيشفروش "تماما فيلم اين دادن نشان
سر روز ساعات طي بايد "قاعدتا كه بازرگانان و بگيران
را فيلمي و بگذارند وقت كه دارند تاكيد باشند ، كارشان
تمركز.ميكند نقل را ژاپن مالي سقوط داستان كه ببينند
ركود از پس بانك اين.است ژاپني نمادين بانك يك روي فيلم
.ميشود روبهرو ورشكستگي با كشور اين اقتصادي
.ميرسد نظر به آشنا بسيار اخير سال چند در "سناريو" اين
احساس زيرا) شده مشكوك بانك به كه "پليس" صحنه ، يك در
به (دارد سروسري شده سازماندهي تبهكاران با كه است نموده
.بپردازد مدارك و اسناد بررسي به تا ميكند حمله آن
حاكم مختلف رسانههاي در براخبار اين مانند صحنههايي
.دارند سلطه و هستند
داستان قهرمان خصوصي و شخصي يادداشتهاي ديگر ، صحنه دريك
واقعي ، صحنههاي اين از پراست فيلم اينميشود مصادره
اين به ژاپنياغلب بازرگانان از بسياري كه طور همان
همكار دو كمك به داستان قهرمان اما.شدهاند تحقير ترتيب
آن كنترل و شود ورشكست بانك دهند اجازه نميخواهند ديگر
.ميستانند باز نسلسالخوردهتر از را
اما.است واقعي دردناكي طور به بانك سقوط دادن نشان
بر جوان نسل تسلط يعني فيلم حل راه ميكنند تصور خيليها
.نيست واقعگرايانه قديم نسل از آن كنترل بازستاني و بانك
يك.حضارميشود فكر انداختن كار به سبب فيلم اين "مسلما
كند پيدا شغلي كه همين جوان نسل":ميگويد ژاپني زن
نجات را ژاپن بتواند نسل اين اميدوارم من اما.است خشنود
".دهد
زيادي مسايل با ژاپني شركتهاي":ميگويد ژاپني مرد يك
قهرمان قبيل از ناجي يك نميكنم فكر اماهستند روبهرو
".باشد داشته وجود ما ميان در داستان
در را ژاپنيها تفكر زيربناي ژاپن بانك به حمله صحنه
به اعتماد بناي و كرد تخريب اجتماعي و فردي امنيت مورد
چطور بدانند ميخواهند آنها حالا.ريخت فرو را نفسآنان
.كرد بنا دوباره را نفس به اعتماد ميتواناين
كار ژاپني بزرگ بانك يك براي زماني "كاندو ماتازومي"
:ميگويد وي.دارد آزاد كار خودش براي اكنون وي.ميكرد
.بود نخواهد كارساز درون از ژاپني شركتهاي و بانكها تغيير
كه بانكي با اختلاف صورت در جديد نسل":ميدهد ادامه و
كه اين نه ميدهد ، تغيير را خود بانك ميكنند ، كار آن در
حقيقت به شما روياي اگر.بجنگد قديم نسل ضد بر بخواهد
در و كنيد ترك را مكان آن ميخواهد دلتان بيشتر نپيوندد ،
عنوان به فيلم اين اما "باشيد خود روياي پي در ديگر جاي
.است شده عرضه بازار به قديم نسل برضد فريادي سرآغاز
ضد بر مرد و زن بگيران حقوق ميخواهند آن تهيهكنندگان
براي":ميگويد كارشناس يك.بجنگند ژاپني قديمي رژيم
انجام ژاپن مالي رژيم در اصلاحاتي كه هست اميدواري آينده
فيلم اين".است فيلم ساخت براي خوبي زمان اين بنابرشود
توسط همايش اين.ميگيرد پايان سهامداران همايش با
تبهكاران بر جوان مديران اما.ميشود مختل تبهكاران
فرايند كه دارند آرزو ژاپن در افراد برخي.ميشوند پيروز
.باشد داستان اين جريان شبيه بيشتر روزمره زندگي
عروسكي نمايش و شرق
3- شرق در "نمايش" هنر درباره
سررشته خالق ، خداي براهما ، كه آمده چنين هندي اساطير در
مخلوقاتش ، و بازيگاه جهان و دارد دست به را جهان نخهاي
تقليد به بشر كه نبود ، بيمناسبت پس هستند ، او عروسكهاي
آنان به تا بكوشد و بسازد عروسكهايي خود ، پروردگار از
.بخشد جان
تاريخ ماقبل تمدنهاي در بازي خيمهشب ريشههاي از اگر
هند تمدن در را بازي اين از نشانه نخستين بگذريم ،
بسيار روزگاران از بازي شب خيمه عروسكهاي (1).مييابيم
قسمتهاي ساير در بهتدريج و داشته وجود هند جنوب در قديم
باستانشناسي اكتشافات طبق.يافتهاند اشاعه نيز دور شرق
از نخستين عروسكهاي كه برميآيد چنين محققان ، بررسي و
.ميشدند ساخته گل از "معمولا و بوده ابتدايي ساخت ، لحاظ
از وحتي داشته وجود نيز ونخي تركهاي عروسكهاي اما
.است ميشده استفاده سايهبازي براي چرمي عروسكهاي
تايلند ، مالزي ، هند ، در عروسكي نمايشهاي داستاني منبع
حماسه دو همان "معمولا وبالي ، جاوه كامبوج ، اندونزي ،
.است بوده مهاباراتا و مايانا را بزرگ
نمايشي افسانههاي از رنگارنگي مجموعه حماسه ، دو اين چه
و ديوها خدايان ، شبه خدايان ، چون نمايشي شخصيتهاي و
از.است ميداده قرار نمايشگران اختيار در را آدميان
بازي هند ، در بازي خيمهشب نمايشهاي معروفترين
سايهبازي نمايش بزرگترين كه است بوده "تولوبومالاتا"
.زدهاند تخمين.م.ق سال سيصد را آن قدمت و ميشده محسوب
هندي عروسكهاي از كاملتر را بالي و جاوه عروسكهاي
كه اين بهجاي ناحيه دو اين به متعلق عروسكهاي.ميدانند
چوب توسط و پائين از شوند ، داده حركت نخ توسط و بالا از
.ميشوند هدايت تركهاي يا
ژاپن ، چين ، چون شرق سرزمينهاي ساير در هند ، از گذشته
به عروسكي نمايشهاي سنت ايران و تركيه تايلند ، ويتنام ،
.است داشته وجود گوناگون صور
ميرسد م.مق سالهاي به چين در عروسكي نمايشهاي سنت
وجود هندي و چيني عروسكهاي بين شباهتي كه اينجاست وجالب
بر كه هستند صورتكهايي چيني ، عروسكهاي كه زيرا.ندارد
آورده در حركت به روشني پرده پشت و شده كشيده پوست روي
.ميبينند را عروسكها سايه حركت تنها تماشاگران و ميشوند
.است رفته ژاپن به چين طريق از "احتمالا عروسكي نمايشهاي
.دارد شهرت بونراكو نام با بيشتر ژاپن در عروسكي نمايش
"يومورابونراكو" نام به مردي هيجدهم ، قرن در كه زيرا
باعث و ميسازد اوزاكا شهر در مهمي عروسكي نمايشخانه
با مترادف بونراكو نام پس آن از.ميشود نمايش اين رونق
.است شده عروسكي نمايش
از بعد اما.بودند نخي عروسكهاي آغاز ، در ژاپني عروسكهاي
و داده دستي عروسكهاي به را خود جاي نخي عروسكهاي مدتي
بعضي ارتفاع كه بهطوري.ميشود افزوده نيز آن ارتفاع بر
.ميرسد هم پا حدود 3 به ژاپني عروسكهاي از
شهرت "گز قره" نام با بيشتر تركيه در عروسكي نمايشهاي
.ميگيرد دربر را بازي اين از گوناگوني انواع و است يافته
.برميگردد پيش قرنها به عروسكي نمايشهاي سنت ايران در
تعيين نميتوان يقين به لازم مدارك فقدان دليل به اما
از (بازي خيمهشب و بازي سايه) عروسكي نمايشهاي كه كرد
آنها پيدايي در عواملي چه و شده شروع ايران در تاريخي چه
.است بوده موءثر
از بعضي اشعار در هجري پنجم قرن از بعد كلي بهطور
بازيها گونه اين درباره كه مضاميني و واژهها به شاعران
"باز لعبت" گرشاسبنامه ، در "خيال" كلماتبرميخوريم است
شاعران ديگر و گنجوي نظامي اشعار و خاقاني ديوان در
نمايشهاي سنت ميدهند نشان كه است آمده كرات به ايراني
.است داشته وجود ايران در هجري ششم و پنجم قرن از عروسكي
فرشي بنفشه :تنظيم و گردآوري
:نويسها پي
پور ملك جمشيد -جهان در نمايش تاريخ از گزيدهاي -1
فيلم جشنواره بينالمللي بخش داوران رئيس
معرفيشد اصفهان
فيلم جشنواره چهاردهمين از روز سومين:هنر و ادب گروه
شوق و شور هنوز جشنواره كه شد سپري حالي در اصفهان كودك
به فقط تماشاگران استقبال و است نكرده پيدا را لازم
بودن ناشناس شايد ميشود ، محدود آن پاياني نوبتهاي
اصلي دلايل از يكي جشنواره در حاضر فيلمسازان و فيلمها
"پسرخاله و قرمزي كلاه" مثل فيلمي امسال جشنواره.باشد آن
كودكانهاي و خاص بوي و رنگ جشنواره برنامههاي به كه
و كودك سينماي جديد فيلمهاي.ندارد خود فهرست در بزند ،
"باد و بيد" و (پناهي جعفر) "آينه" قبيل از نوجوان ،
روبرو استقبال با تماشاگران ، سوي از هم (طالبي محمدعلي)
.است نشده
را "استپلز تري" بينالملل بخش داوران هيات گذشته روز
و انگليس اهل استپلز.كرد انتخاب بخش اين رئيس بهعنوان
و تحقيق به اخير سال هجده در كه است مدرسه يك معلم
.است داشته اشتغال نوجوان و كودك سينماي براي برنامهريزي
فيلم جشنواره مدير تا 1991 سالهاي 1988 فاصله در وي
.است بوده لندن كودكان
جايزه فيلمها به امسال هم نوجوان و كودك سينماي مجمع
پوراحمد كيومرث و داودي ابوالحسن طائرپور ، فرشته.ميدهد
نيز نوجوان و كودك چهار همچنين.هستند مجمع اين داوران
را خود منتخب فيلمهاي مجمع اين سوي از داور عنوان به
.ميكنند معرفي و انتخاب
|