...است پاككننده و پاك هنر ،
;معاصر نگارگر تاكستاني ، مجرد اردشير با گفتوگو
تذهيب و مينياتور آثار از نمايشگاهي ;سرآغاز
در آبان تا 18 از 4 تاكستاني مجرد اردشير
تاكستاني.شد برپا نياوران فرهنگسراي نگارخانه
كه است هنري رشته اين فعال و شده شناخته هنرمندان از
خارج و داخل در نمايشگاه برپايي بر علاوه تاكنون
نيز تاليفاتي انفرادي ، و گروهي بهصورت كشور از
و ايراني نقاشي در وي تحقيقات سالها حاصل كه دارد
ناصر چون اساتيدي نزد وي.است ايران هنر تاريخ
محمود و معيري عباس مقيمي ، ابوطالب محمد ، استاد
.آموخت را تذهيب و نقاشي فرشچيان
حاضر درحال.پرداخت رشته اين تدريس به مدتي همچنين
مرمت و سنتي صحافي و مرمت كارگاه سرپرست وي
(س)معصومه حضرت مقدسه آستانه نفيس و خطي نسخههاي
.است
خودآموز" يا "ايراني تجسمي هنرهاي مباني كتاب"
غياثالدين استاد سفرنامه و جلد سه در "مينياتور
وي ، سفر حاصل و رفت چين به تيموري دوران در كه) نقاش
اكنون تاكستاني ، جديد تاليفات از (اوست سفرنامه
.است چاپ آماده
اين در حاضر آثار درباره قدري ابتدا در *
دهيد؟ ارائه توضيحاتي نمايشگاه
بايد كه بود براين عقيدهام تذهيب ، آثار زمينه در
هنري تابلوي يك به مستقل بهصورت تا بدهم آن به فرمي
در "غالبا قديمالايام از تذهيب چون.شود تبديل
تا و ميشود برده بكار كتابت و كتابآرايي كنار
لچگ ، ترنج ، مانند اصطلاحاتي است ، چنين كه زماني
جاهاي در اصطلاحات اين.دارد..و شمس واگيره ،
سعي من حال.ميشوند استفاده باشد ، لازم كه مختلفي
كنم توام را تشعير و تذهيب قويتر ، طراحي با كردهام
.باشند تابلو يك مستقل بهطور هركدام دو اين تا
كه شد تقسيم بخش چهار به نمايشگاه اين بهطوركلي
"سيمرغ و زال" داستان مورد در آثارم به مربوط بخش يك
آثار از تعدادي به مربوط دوم بخش.است شاهنامه
بهنمايش آثار بر مروري عنوان با كه است من قديمي
يك به مربوط چهارم بخش و تذهيب سوم بخش.درآمدهاند
كه "وصالي" نام به است تجسمي هنرهاي مباني از بخش
جديد اصطلاح.است قديمي روشهاي و تكنيكها از برگرفته
فرمها تقسيمبندي به مربوط كه است كلاژ همان "وصالي"
من.است پارچه يا و كاغذ مقوايي ، قطعات چسباندن و
روشهاي انواع و نقاشي تذهيب ، خط ، كنار را شيوه اين
ميكنم فكر.گرفتهام كار به تزئيني هنرهاي به مربوط
چنين از مايلم و بوده بيشتر استقبال زمينه اين در
.كنم استفاده بيشتر تكنيكهايي
مينياتور عمده ويژگي واقعگرايي ، اصول رعايت عدم *
و طبيعت انسان ، كه معنا اين به.است ايراني نقاشي و
ارائه واقعي شكل به هنر اين در ديگري موضوع هر
چون كلاسيك نقاشان آثار كه درحالي.نميشوند
موضوعات عين آنها و نيست چنين ،"شيشكين" و "داوينچي"
چيست؟ از ناشي امر اين دليل.ميكردهاند ترسيم را
من كه دارد گستردهاي دامنه بحث ، اين البته
نقاشي ، نوع اين ما.ميكنم مطرح را آن از خلاصهاي
و ساساني دوره قبلاز را مجسمهسازي و حجمسازي
نقش به وقتي ما.داشتهايم اسلامي دوره از قبل
و اشكاني دوره مجسمههاي و جمشيد تخت برجستههاي
نوع اين ميشويم متوجه ميكنيم ، مراجعه ساساني آثار
وجود دورهها اين در پيكرهسازي و تذهيب نقاشي ،
شرقي مسئله ايلام ، در اسلامي حكومت از بعد.است داشته
اساس ، براين كه ميشود مطرح تصاوير نبودن شرقي و بودن
عرضه را مجسمهاي يا و نقاشي بايد هنرمندان
است ، كرده خلق خداوند كه انساني به شبيه كه ميكردند
كه دادند بهخرج ابتكاري نيز هنرمندان اين.نباشد
زمان در سپس.نباشد مخلوقات عين آثارشان ،
تمدن تسخير حاصل كه اسلامي تمدن آمدن بهوجود
توسط اسپانيا و مصر چين ، مانند مختلف كشورهاي
نقاشي هنرشد دگرگوني دچار هنر بود ، مسلمانان
خطي نسخ تزئين و كتابها حاشيه تزئين بهصورت ابتدا
و داروشناسي در بهتدريج و درآمد مذهبي نسخ بخصوص
كتابهاي و شاهنامه نسخههاي مثل ديگر كتابهاي
.گرفت قرار استفاده مورد اساطيري
سو ، اين به ششم تا چهارم نيمه از بهتدريج سپس
كه زماني ازطرفي ولي شد ، باب روان بهصورت نقاشي
ميبينيم كه اين با ميكنيم ، مراجعه نقاشيها اصل به
اگر ولي ندارد ، همگوني طبيعت آن با نقاشيها اين
آناتومي خطي يك طراحي يك در را آثار اين اندام داخل
"دقيقا آناتومي اين كه ميكنيم مشاهده بگذاريم ،
اين صاحبان يعني.است طبيعي آثار آن بر منطبق
ما كه داشتهاند ويژهاي آناتومي يك خود براي آثار ،
.است بيتناسب آثارشان ميكنيم تصور
اشاره آن به شما كه نيز اروپايي هنرمندان آثار در
به نقاشي "چيوتو" از قبل تا كه گفت بايد كرديد ،
بعداز و داشتيم قديم در ما كه بود روالي همان
همان درواقع.شد ايجاد تحولي بهتدريج "بوتيچلي"
هم ما هنرمندان داشت ، اروپايي هنرمند كه تخيلاتي
فكر همه هلند ، در "بروگل" مورد در "مثلا.داشتند
درحاليكه.است سوررئاليست نقاشي وي كه ميكردند
رئاليست "اصلا بخوانيم را تاريخ اگر و نبوده چنين
.است ميكرده مطرح را خويش زمانه شرايط چون بوده ،
داشتهايم ، خود مينياتور نقاشي در ما كه هم اشكالي
چرا.نپرداختهايم خود زمان مسايل طرح به كه است اين
را آن اكثريت و نبوده همه اختيار در نقاشي اين كه
و پادشاهان فقط و ميدانستهاند حرام
پس.ميكردهاند دفاع آن از سلطنتي كتابخانههاي
يعني.شد آورده كار در وبزم رزم موضوعات اينها ، از
بسيار و ميشد تشكيل كارها نوع اين از خطي نسخههاي
و قرآن مثل بسيار مذهبي نسخههاي.يافت رواج هم
نهايت آنها ارائه در كه بودند چنين شعرا ديوان
از.است شده برده بكار نقاشي رشته اين از زيبايي
اين به ميشود ، حاصل تغييراتي نيز صفويه دوره اواخر
نقاشان و ايران به اروپايي نقاشان كه ترتيب
تبادل اين و ميكنند آمد و رفت اروپا به ايراني
كند حس ايراني نقاش كه ميشود باعث قدري فرهنگي
اين.بياورد بوجود نوآوريهايي كارش در ميتواند
دوره در كه ميكند صدق هنرمنداني مورد در بخصوص موضوع
اصل ، در هند مغولي دربار.رفتهاند هندوستان به صفويه
و است بوده دانشمندان و هنرمندان بزرگترين مامن
نقاشي در را طبيعت به مينياتور نقاشي نزديكترين
سپس.زيباست هم بسيار كه هستيم شاهد هند مغولي
و قاجاريه اواخر دوره تا ميآيند ديگري نقاشان
بهزاد حسين مرحوم معاصر ، دوره در سپس و پهلوي اوايل
آن يعني.ميشكند را گذشته قالبهاي و ميآيد
كار ظاهر در داشت ، وجود كار باطن در كه آناتومي
زمينه اين در كه هنرمنداني نيز اكنون.ميشود مشخص نيز
مديون همه نخواهند ، چه و بخواهند چه هستند ، كار مشغول
.ميباشند بهزاد حسين مرحوم
ماست ، ميراث فرهنگي نظر از صفويه دوره آثار كه هرچند
چيزها خيلي و كرده تغيير زمانه اكنون هرحال ، به ولي
با تصويري نظر از ميتوانيم بهتر ما و شده روانتر
.كنيم برقرار ارتباط مردم
در كرديد ، اشاره آن به كه را اخيري مورد البته *
نگارگري رشته هنرمندان از عدهاي قبول مورد حاضر حال
همچنان رشته ، اين اساتيد برخي كه معنا اين به.نيست
شده ، ايجاد گذشته در كه خاص سبك يك به مقيد را خود
انتقال خود شاگردان به را آن "عينا و ميدانند
بر تاثيري چه نظرها اختلاف اين شما نظر بهميدهند
ميگذارد؟ هنر اين روند
اين در كه هنرمنداني اكثريت بگويم بايد متاسفانه
تجسمي هنرهاي مباني با وجه هيچ به ميكنند ، كار رشته
معتقدند كه كساني مثال ، براي.ندارند آشنايي ايراني
را مكتب اين ميكنند ، كار "هرات" مكتب در
"هرات" مكتب كه بپرسيد آنها از است كافي.نميشناسند
موقع ، آن و بودهاند كساني چه مكتب اين هنرمندان چيست ،
انجام الان كه ميگرفته صورت مكتب اين در كاري چه
وابسته بهزاد كمالالدين به را خود شما آيا و نميشود
هر كه است طبيعي البته ديگر؟ هنرمندان به يا ميدانيد
تدريس روش از چون ولي.دارد را خود خاص نظر هنرمندي
تربيت شاگردي وقتي نيستند ، برخوردار نيز درستي
كمي يا ميشود ، آنها خود شبيه يا شاگرد اين ميكنند ،
رشدي شاهد ما صورت هر در.بالاتر كمي يا و پائينتر
تاريخ كجاي در بدانيم بايد ما.نيستيم كار اين در
مانند و گرفتهايم قرار هنر تاريخ كجاي در و
مباني تبيين براي قرنها طي كه دنيا ديگر جاهاي
را زحمات اين كردند ، تلاش و مطالعه تجسمي هنرهاي
حاصل كار اين در پيشرفتي صورت ، اين غير در.بپذيريم
:است گفته قبل سال هزاران در كنفوسيوس.شد نخواهد
".كرد خدمت امپراتور به نميشود جاهل انسانهاي با"
بغضهاي و حب وجود و ناآگاهانه حركت كلي ، طور به
ميشود موجب تحقيقات نبود علاوه به كار ، در بسيار
و پاك "ذاتا هنر خود وگرنه ببريم ، بسر محروميت در
وادي اين وارد كه كسي و است كننده پاك كر آب مثل
هنرمند پسميكند عبور صافيها از خودبخود ميشود ،
قلم كه هركس طرفي ، از.باشد متقلبي آدم نميتواند
برود ميتواند آدم همين كه چرا.دارد احترام ميكشد ،
عدهاي كه ميبينيم متاسفانه ولي.كند دلالي
قرار ديگران راه سر بر را مختلفي سدهاي هنرمندنما
نه و كرد اجرا تحقيقي كار ميتوان نه كه ميدهند
سال دو كه جواني مثال ، براي.داشت برپا نمايشگاهي
عرضه نمايشگاه در را آن تا كشيده زحمت كارش روي بر
ميشود چطور نميدهند ، شركت اجازه كارش به كند ،
او و كنيم بازي اينگونه كسي زندگي با كه كنيم قضاوتي
همين دليل به كه ميبينيم هم باز و سازيم محروم را
ربط عرفان به را خود آثار عدهاي ناآگاهيها ،
نازل سطحي در اثرش كه كسي شده ديده يعني.ميدهند
داده انجام عارفانه كار يك است معتقد قرارگرفته ،
عرفان با ارتباطي كارهايي ، چنين كه درحالي.است
.ندارند
تاريخ فاقد ما شد ، گفته كه همانطور متاسفانه
اين و بيايد كسي آن براساس كه هستيم نقاشي مدون
.كند بررسي را آثار
اكثر كه شده موجب جديد و قديم نسل بين شكاف آيا *
گرايش هنرمدرن سمت به جوانان خصوص به و هنرمندان
هنر؟ از رشته اين به تا دهند نشان خود از بيشتري
كه ميخواندم درس هنرستاني در پيش سالها من
نمايشگاه برپايي زمان در هنرستان اين اساتيد
آن به را خود شاگردان از عدهاي ديگر ، اساتيد آثار
آن درآمده نمايش به آثار فقط كه ميبردند نمايشگاه
و گذشته روش اين از سالها.بگيرند مسخره به را استاد
اين مينياتور ، رشته در "مجددا كه ميشود ديده اكنون
شاگرد يك وقتي بنابراين ، .ميدهند انجام را عمل
لشكركشي يكديگر براي چنين رشته يك اساتيد كه ميبيند
بيرغبتي خود از رشته اين به نسبت دارد حق ميكنند ،
در كه كساني ميبينيم ديگر سوي از.دهد نشان
براساس كارشان ميكنند ، كار مدرن هنر رشتههاي
در مدرن رشته البته كهاروپاست تجسمي هنر مباني
فكر يعني.آوانگارد هنرمندان براي است رشتهاي اروپا
مدرن هنر رشته وارد اينجا در كساني چنانچه ميكنم
جلوه ديگران از روشنفكرتر مقداري "تقريبا شوند ،
مدرن هنر نه هنرجو اينكه دليل به حال هر به.ميكنند
كشور هنر نه و كلاسيك هنر نه شناخته ، درستي به را
حق ما كه ميشود سردرگمي نوعي دچار شناخته را خود
به مناسبي فرهنگي خوراك چونكنيم ملامت را او نداريم
تكنولوژي پابهپاي غرب ، در هنرندادهايم او
نيز كلاسيك هنر زمينه در آنها ولي است ، كرده پيشرفت
مينياتور هنرمندان اغلب اينجا در ولي.ميكنند كار
.كنند كار رشته اين در ديگري افراد ببينند نميتوانند
.است شده تبديل فاميلي هنر به مينياتور دليل همين به
وجود نيز بهزاد حسين مرحوم زمان در كار روش اين
دريافتم او زندگي دوران بررسي با مناست داشته
ميكردند ، كار كهنه شيوه با زمينه اين در كه هنرمنداني
مخالف كرد ايجاد رشته اين در مرحوم آن كه بدعتي با
.ميشدند آزارش باعث و ميبردند هجوم وي به بوده ،
با هم كه دارند وجود آنها باقيماندههاي نيز هنوز
.مخالفند فرشچيان آقاي با هم و بهزاد مرحوم
حسين مرحوم دوره در تجسمي هنرهاي مباني از آگاهي *
است؟ بوده صورت چه به بهزاد
عصران هم با را بهزاد بايد موضوع ، اين بررسي براي
قويتر طراحياش كه باشد كسي الان است ممكن.سنجيد وي
كار بهزاد حسين كه زماني ولي باشد ، بهزاد از
"مثلا.نداشت را او فكر و نبود او قدرت به كسي ميكرد ،
نويي قالب فرشچيان مثل كسي بگوييم اكنون اگر
كاري چنين كسي او از قبل تا كه است قالبي درانداخته ،
را كار اين بهزاد از قبل كسي هم زمان آن است ، نكرده
موقع آن هم را تجسمي هنرهاي مباني حال ، .بود نكرده
را آن بدانند ، خود اينكه بدون اساتيد و نميدانستند
مباني اين كه كسي تنها.دادهاند درس سينه به سينه
كه بوده صفويه دوره در افشار بيك صادق ميدانسته ، را
بود ، كرده مطرح او كه مباني براساس مستشرقين بعد
فعلي مينياتوريستهاي حال.كردند بررسي را ايران هنر
بسيار و كرده بررسي چگونه وي كه ندارند اطلاع
گمان و است كرده تحقيق حد چه تا و داشته مطالعه
بوده غريبي و عجيب دانشمند بيك ، صادق مثل كسي ميكنند
.است
دوسالانه نمايشگاههاي از ارزيابيتان *
ميبينيد؟ چگونه را هنر اين چشمانداز و چيست نگارگري
نظر به اينطور دوم ، و اول سالانههاي دو در
نمايشگاه داور كه اساتيدي شاگردان كه ميرسيد
بتوانند اساتيد آن تا ميشدند برگزيده بايد بودند ،
كلاسهايشان كه كنند جمعآوري بيشتري شاگرد
ناسالمي درآمد منبع عنوان به اين البته و پربارشود
كه هم فعلي سالانه دو نمايشگاه از.ميشود تلقي
شنيدم كه اينطور ولي نداشتهام ، ديدن فرصت شده ، برپا
.است نداشته گذشته سالهاي به نسبت محسوسي چندان تغيير
است ممكن چند ، هر نميميرد ، هنر اين حال ، هر به
ميتواند سالانه دو اين.شود ايجاد دلسردي و فترت
فرهنگي ميراث هنرمندان ، اصل در و باشد ما ميراث
ميراث سازمان باشد نداشته لزومي شايد.هستند
كه چرا شود ، قائل اهميت شكسته خشت چهار براي فرهنگي
از.آوردهاند بوجود هنرمندان هم را خشتها اين
هنري ، امور در كه دارد وجود توقع اين نيز هنري مسئولان
به نسبت و كنند استفاده بيغرض و متخصص مشاوران از
.دارند مبذول بيشتري توجه رشته اين آموزشي سيستم
فرموده اين به بايد هنري مشاورين گزينش در مسئولان
با كور آيا كه باشند داشته توجه كريم قرآن در خداوند
به و است؟ يكي نادان با دانا آيا و است برابر بينا
.دهند سروسامان موجود مشكلات به ترتيب اين
نياكان سهيلا:از گفتوگو
|