براي بينالمللي همكاري خواستار ايران
شد مخدر مواد
با مبارزه
جمعي رسانههاي و نابينايان
گذشته از تصويري
وكلا اعتراض به پاسخ در
كرد زنداني را الواعظين شمس وكيل مرتضوي ،
براي بينالمللي همكاري خواستار ايران
شد مخدر بامواد مبارزه
جمهوري انتظامي نيروي فرمانده جانشين:اجتماعي گروه
مخدر مواد توليد با مبارزه براي كه كرد پيشنهاد اسلامي
اقدام بينالمللي همكاري يك چارچوب در افغانستان در
.شود كشور اين در جايگزين كشت براي بهزمينهسازي
و شصت در شنبه سه روز كه "انصاري محسن" سرتيپ سردار
سئول در "پول اينتر" بينالملل پليس عمومي مجمع هشتمين
و تجهيزات تقويت مرزها ، انسداد:افزود ميگفت سخن
است مواردي ديگر از افغانستان در امنيتي كمربند ايجاد
به مخدر مواد انتقال از جلوگيري زمينه در ميتواند كه
.باشد موءثر جهان
آمارهاي:افزود ايران انتظامي نيروي ارشد مقام اين
كشورهاي به هرويين انتقال كه ميدهد نشان نيز جديد
و فارس خليج حاشيه كشورهاي به حشيش مركزي ، آسياي
آستانه در موضوع اين كه يافته افزايش اروپا به مرفين
بر در بشري جامعه براي را فراواني مشكلات سوم هزاره
گذشته سال در ايران:گفت انصاري سرتيپ.داشت خواهد
ده طي و كرده كشف را مخدر مواد انواع تن از 200 بيش
اين همه كه كرده كشف تن از 141 بيش نيز گذشته ماهه
نظر در اروپا به انتقال براي قاچاقچيان را محمولهها
.بودند گرفته
جمعي رسانههاي و نابينايان
تكنولوژي سريع رشد كه ميكنيم زندگي دنيايي در
و علمي فنآوريهاي برترين به متفكر بشر ودستيابي
صاحبان.ميشود محسوب آن خصيصه مهمترين فرهنگي
انسانشناسي حوزههاي تئوريسينهاي و يكسو از صنايع
ديگر سوي از فرهنگ و اقتصاد سياست ، از اعم
يا و ابزارها محصولات ، قالب در را خود انديشههاي
نظر و سمع به مختلف سخنرانيهاي يا و نوشتهها حتي
رسانههاي ميان اين در.ميرسانند جامعه آحاد
مجلات تلويزيون ، راديو ، قبيل ، از جمعي ارتباط
ازتكنيكهاي استفاده با تا ميكوشند نيز وروزنامهها
برنامههاي و انديشهها آرا ، طرفي از نظر ، مورد علمي
واز سازند منعكس مردم نظر در را صاحبنظران و رهبران
ارتباط در را جامعه افراد عموم نظرات نقطه ديگر طرف
و رسانده آنان گوش به رهبران اين عملكرد با
.دهند بدست آنها سياستهاي از واقعي بازخوردي
در گروهي رسانههاي آيا كه است اين سئوال حال
دارند؟ دوش بر تعهدي نيز جامعه نابينايان قبال
از سايرين همچون نيز نابينا افراد كه ميدانيم
به ميگيرند ، بهره آموزشوپرورش نظام ويژه خدمات
ميتوانند آنان از بسياري و مييابند راه دانشگاه
بالايي مدارج به هنري و علمي مختلف حوزههاي در
است توانسته ما كنوني اجتماع آيا اما.گردند نائل
از و پذيرفته جامعه از قشري عنوان به را اشخاص اين
مورد اهداف پيشبرد نفع به آنان ارزشمند توانمنديهاي
حاضر حال در كه است آن امر واقع گيرد؟ بهره خود نظر
خصوصي نيمه و دولتي نهادهاي و ارگانها از بسياري
بهانههاي به و نبوده افراد اين استخدام به حاضر
دور خود حقوقي تشكيلات از را آنها تا ميكوشند مختلف
توانايي و تخصص با متناسب حرف واگذاري و سازند
علاوه.نمايند محول ديگري سازمانهاي به را آنان
جامعه افراد ميان مناسبات بر حاكم فرهنگ آن بر
نابينايان كه نيست نكته اين پذيراي هنوز نيز
آن جز ندارند اشخاص ساير با چنداني تفاوت بهواقع
همياري و كمك به است ممكن زمينهها برخي در كه
چنين افراد از بسياري.باشند نيازمند خود اطرافيان
و سايرين با متفاوت فرديست نابينا كه ميانديشند
با نميتوان بنابراين اجتماعي ، مسائل درك از محروم
تفكر طرز اين چنانكه.كرد برقرار مطلوبي ارتباط وي
فرد با آنان رفتارهاي و نظرها اظهار در ناپخته
.ميكند پيدا نمود "كاملا نابينا
براي كه ميگردد متبادر ذهن به پرسش اين اينجا در
معقولترين كه است روشن كرد؟ بايد چه معضلات اين حل
از براي كه باشد اين ميتواند فوق پرسش به پاسخ
بايد نابينايان عليه اجتماعي تبعيضات بردن ميان
اعتلاي.بخشيد ارتقا رابطه اين در را جامعه فرهنگ
كه است آن به منوط نيز جامعه فرهنگ و انديشه سطح
ارتباط كانون اصليترين كه جمعي ارتباط رسانههاي
رابطه اين در ميشوند محسوب جامعه مختلف اقشار ميان
.بردارند موءثري گامهاي
و گيري شكل در گروهي رسانههاي نقش به بيائيد حال
و تلويزيون راديو ، .بيافكنيم نظري جامعه فرهنگ رشد
به اشاره با تا ميكوشند سويي از مختلف نشريات
نوشتههاو گفتگوها ، قالب در جامعه گذشته تاريخ
براي را مذهبي و اجتماعي كهن باورهاي ريشه تصاوير
تا دارند تلاش ديگر ازسوي و ساخته روشن عمومي اذهان
جامعه افراد ميان فعلي مناسبات گويا آينهاي همچون
باطرز را خود مخاطبين.سازند منعكس آنان نظر در را
تبليغ به نموده ، آشنا مختلف اقشار زندگي ونوع تفكر
ميورزند مبادرت سازنده و مثبت رفتارهاي و ارزشها
مردم به كلي طور به مينمايندو نفي را ضدارزشها و
.كنند عمل و بيانديشند بايد چگونه كه ميآموزند
رسانهها اين كه را آنچه ناخواه خواه نيز جامعه
آن بر و ميدهد قرار خود توجه مدار در ميسازند مطرح
چنين ميتوان فوق نكات به توجه با.ميگذارد صحه
نابيناي افراد گروهي رسانههاي اگر كه گرفت نتيجه
دهندودرجهت قرار خويش عنايت كانون در نيز را جامعه
مشكلات و مسائل به نسبت عمومي اذهان ساختن معطوف
تلاش اشخاص اين ارزنده قابليتهاي نيز و اجتماعي
چندان نه آيندهاي در كه بود اميدوار ميتوان نمايند
رشد از سطح آن به ما جامعه بر حاكم فرهنگ دور ،
به نيز را افراد اين بتواند كه گردد نائل يافتگي
عهدهدار ميتوانند واقع به كه انسانهايي عنوان
رامحترم آنها و بپذيرد باشند اجتماعي كليدي نقشهاي
عملكرد بررسي است؟ بوده چنين تاكنون آيا اماشمارد
اخير سال چند در كشورمان مطبوعات وسيماو صدا
اين در توجهي قابل اقدام هيچگونه كه است آن از حاكي
نپذيرفته صورت ارتباطي نهادهاي اين سوي از رابطه
اين از برخي توسط گهگاه آنهم كه محدودي تلاشهاياست
عامه تصورات با بيشتر نيز است شده انجام رسانهها
است بوده منطبق نابينايان به نسبت مردم
سريالهاي در كمااينكه.موجود تاواقعيتهاي
فرد يك نقش كه هستيم آن شاهد هم هنوز تلويزيوني
نگونبخت نوازنده يا فالگير گدا ، يك حد از نابينا
قرار بازار و كوچه بچههاي آزار و اذيت مورد كه
كه مطبوعاتي گزارشهاي معدود.نميرود فراتر ميگيرد
جز چيزي نيز رسيدهاند چاپ به چندسال اين در
را افراد اين زندگي در موجود كمبودهاي و محروميتها
و ارزيابي در كه نيست اين سخن البتهنميدهند نشان
تنها نابينايان زندگي به مربوط مسائل انعكاس
انتظار بلكه قرارگيرد نظر مد برجستگيها و موفقيتها
دستاندركاران از جامعه افرادنابيناي حق به
كه است اين جمعي ارتباط رسانههاي عظيمالشان
مربوط شاخصههاي و توانمنديها نيز و كاستيها ضعفها ،
عموم نظرگاه در يكديگر موازات به را آنان زندگي به
اجمالي چند هر نگاهي با.نمايند منعكس جامعه آحاد
نابيناي افراد حاضر درحال كه اجتماعي مشكلات به
نتيجه اين به گريبانند به دست آنها با ما جامعه
سطح بودن پايين نيز و اشتغال مساله كه ميرسيم
معلوليت ، از نوع اين به نسبت جامعه وآگاهي فرهنگ
بر.ميباشند مزبور افراد اجتماعي مشكلات مهمترين
مستلزم موانع اين رفتن ميان از كه است مبرهن ما همه
نشريات و سيما و صدا محترم مسئولين پيگير تلاشهاي
و طرح با ميتوانند گروهي رسانههاي.است كشور مختلف
از زمينه ، اين در مبسوط گزارشهاي و برنامهها اجراي
طبيعي زندگي جنبههاي گذاشتن نمايش به با سويي
آشنا نابينايي مساله با را جامعه نابينا ، افراد
پيگيري لزوم نمودن باگوشزد ديگر سويي از و ساخته
كشور ، مسئولان به معلولين حرفهاي امور به مربوط قوانين
اين رفته دست از حقوق اعاده به نسبت را آنان
در تنها.سازند راغب نابينا افراد بهويژه اشخاص
طور به جامعه حقوقي نظام و فرهنگ كه است صورت اين
نابينايي پديده به نسبت كاملي شناخت به همزمان
اين سايه در نيز ما جامعه نابينايان و يافته دست
اعتماد و خودباوري حس توانست خواهند آگاهيها
در پيش از بيش را درخشان آيندهاي اميدبه و بهنفس
در هست كه آنچنان را وخويشتن نمايند تقويت خود وجود
جان.بنمايانند خود همكيشان و هموطنان ساير نظر
نابيناو فرد چشم و زبان سيما صداو اگر كه اين كلام
به ميتواند سهولت به او باشند ، وي قلم مطبوعات
نه نابينايي كه نمايد اثبات خويش پيرامون اجتماع
كسب انگيزه ميتواند بلكه نيست ناتواني تنها
.باشد توانمنديها بالاترين
كارشناسي دوره نابيناي دانشجوي -حسيني خواجه علي
روانشناسي رشته ارشد
ساهر حميد آرشيو از كاريكاتورها
زارع رويا:كننده تهيه
اخاذي
كدام هر يا:مشروطهايد طرفدار شما -(بالا):طهران در
را دماغتان و گوش يا ميدهيد تومان هزار پنجاه
!ميبريم
!بگيريد داريم هرچه شويم ، فدايتان -(پايين)
ملانصرالدين روزنامه
وكلا اعتراض به پاسخ در
كرد زنداني
را الواعظين شمس وكيل مرتضوي ،
ماشاءالله دادگاه جلسه دومين در:اجتماعي گروه
وكيل سيفزاده ، شعبه 1410 رئيس مرتضوي شمسالواعظين ،
.كرد زنداني روز مدت 5 به را شمسالواعظين
روزنامه مديرمسئول صفري لطيف دادگاه شروع از قبل
دادگاه به:گفت خبرنگاران به دادگاه محل در نشاط
در منتشره مطالب تمام مسئوليت كه كنم اعلام تا آمدهام
.ندارد اتهامي شمسالواعظين و است من با نشاط روزنامه
بيرون به را صفري دادگاه رئيس جمله اين گفتن از بعد
در بخواهد اگر كه داد تذكر او به و فراخواند دادگاه
دليل همين به ميكند ، اخراج را او بزند حرف دادگاه
.كرد ترك را دادگاه صفري
از و كرد اعلام را دادگاه رسميت دادگاه رئيس سپس
قبل روز سخنان مورد در خواست مدعيالعموم نماينده
توضيحاتي دقيقه مدت 30 به شريفي.بدهد توضيحاتي وكيل
سخنان مورد در خواستند شمس وكلاي وقتي اما كرد ، ارائه
وكلا و نداد اجازه مرتضوي دهند توضيح دادستان نماينده
دادرسي آئين ماده 193 رعايت عدم بخاطر قاضي به
.كردند اعتراض كيفري
گرفت قرار دفاع جايگاه در شمس وكيل فروغي جداري سپس
صادقي خانم جلاييپور ، صفري ، لطيف حضور خواستار و
و (نشاط تحريريه مدير )دهقاني محمد ،(شمس دفتر رئيس)
عنوان به( نشاط روزنامه تصحيح بخش مسئول) عبدي كيومرث
.شد شاهد
يك دارم درخواست دادگاه از:افزود دفاع ادامه در وي
آقاي آن بوسيله تا بياورد دادگاه به فاكس دستگاه
امضاي كه ببينيم و بزنند فاكس لندن از باقرزاده
شد بررسي كارشناسان توسط كه امضاهايي با ايشان
جعلي كه شود حاصل اطمينان تا.خير يا دارد مطابقت
هر را امضاء آن ميتواند نويسنده و است نگرفته صورت
.كند مخابره كجا هر به است لازم كه بار چند
شمس وكيل ديگر احمدي نعمت فروغي ، جداري اظهارات از بعد
باقرزاده آقاي:گفت و پرداخت ماهيت در دفاع به
مطالب كه كردهاند اعلام آن در و فرستاده نامهاي
نگرفته ، صورت جعلي و است ايشان به مربوط تماما امضاها
اين ميتوانيد شما كردهاند امضا هم نامه اين زير در
ببينيد و كنيد مقايسه مطالب بقيه امضاي با را امضا
در امضا چون و هستند هم به شبيه عينا امضاها اين كه
نامههاي تمام شده اسكن باقرزاده آقاي كامپيوتر
كه همانطور و ميشود ارسال متحدالشكل امضاي با ايشان
مدل يك روي از امضاها كردهاند اعلام كارشناسان
.است شده تهيه
مجاز دولتي خشونت آيا" مقاله:گفت فاكسها مورد در وي
در مقاله اين اما شده چاپ شهريور تاريخ 2 در "است
يكماه و.بود شده ارسال روزنامه مردادبه تاريخ 18
اصل دادگاه چون و شد دورريخته مقاله اصل چاپ ، از بعد
ايشان باقرزاده آقاي با تماس با ميخواست را مقاله
.شد ارائه دادگاه به كه كردند فاكس مجددا را مقاله
را جعل كه ماده 523 به توجه با:گفت ادامه در احمدي
جعل مصاديق از هيچكدام اقدام دو اين است ، كرده تعريف
عبارت كه مادي عنصر جعل 3 اتهام براي ضمن در.نيست
عنصر سوم و زيان ايجاد قابليت حقيقت ، تحريف:از است
اين در و باشد داشته وجود بايد نيت سوء يعني معنوي
اتهام تا كند ثابت را عنصر سه هر بايد دادستان زمينه
.شود ثابت جعل
باشد اصيل سند يك بايد جعل اتهام در:افزود سپس وي
ادعا مورد اصيل سند واقعا.گيرد صورت جعل آن از كه
كارشناسان و باشد گرفته صورت جعل آن از كه كجاست
.دادهاند تشخيص جعل را كدام و اصيل را سند كدام
اين عمومي ضرر كه است ، اين ديگر نكته:گفت احمدي نعمت
پرونده اين شاكي مدعيالعموم كه است بوده چه اتهام
قرائت كه نامهاي در باقرزاده آقاي چون.است شده
جعل مطلب گفتهاند داشتهاند كه مصاحبههايي و كردم
رامطرح شكايت مدعيالعموم كه مسالهاي بنابراين نيست
چيست؟ است كرده
تعابير اين با آيا:گفت دفاعيات پايان در وي
و شود حذف مطبوعات صحنه از بايد شمس كه فكركنيم نبايد
است؟ اين هدف
بعنوان تا كرد احضار را شمس دفتر رئيس مرتضوي ، سپس
مرتضوي صادقي ، خانم احضار از بعد.دهد شهادت شاهد
متوجه حضار بطوريكه و گذاشت او جلوي كاغذ برگ چند
از و پرداخت نجوا به وي با نشوند آنها گوي و گفت مضمون
اعتراض مورد امر اين.ميگرفت امضا با كتبي جوابهاي او
شاهد از جواب و سئوال چرا كه گرفت قرار وكلا شديد
حدود 15 از بعد و نكرد قبول مرتضوي.نيست علني و آشكار
درمورد سئوال دو گواه از شمس ، منشي با آرام نجواي دقيقه
داده كسي چه به و كرده دريافت چگونه را فاكس اينكه
و دادگاه درخواست به:گفت پاسخ در صادقي.پرسيد است
به و زدم تلفن باقرزاده به من شمس آقاي دستور به
را "است مجاز دولتي خشونت آيا" مقاله كه گفتم ايشان
كامپيوتر در بايد:گفتند ايشان.كند فاكس ما براي
شما براي بعد و كنم پيدا را مطلب اين تا كنم جستجو
را مطلب ايشان ساعت يك تا نيم از بعدميفرستم
.دادم قرار شمس آقاي كارتابل در را آن من و فرستادند
اجازه وكلا به دادگاه رئيس سئوال ، به پاسخ از بعد
به كه خواست شمس از قاضي سپس.نداد را گواه از سئوال
هدف با سند جعل اتهام برابر در و برود دفاع جايگاه
.كند مطرح را دفاع آخرين تقلب
قرار شمسالواعظين وكلاي اعتراض مورد شدت به مسئله اين
و نشده تمام آنها مقدماتي دفاعيات هنوز كه گرفت
.كند اخذ را دفاع آخرين نميتواند قاضي
كرد اعلام وكلا شديد اصرار با اما نپذيرفت ابتدا مرتضوي
داريد مطلبي هر دفاع در نداريد پاسخگويي قصد شما چون
.بگوييد
باعث كه را سحابي دكتر پيام من:گفت شمسالواعظين
خودم امضاي كه دادم ارائه دادگاه به شد نشاط توقيف
دليلي چه خواست آنرا دادگاه يكماه از قبل چون داشت را
ارائه دادگاه به را حرفهاي لحاظ از ساده مطلبي دارد
باشد موجود مطلب اگر بودم كرده اعلام من.باشم نكرده
چاپ از ماهها چون اما ميكنم ارائه دادگاه به آنرا
.بود شده ريخته دور مطلب اصل گذشته مطلب
دليل به را بيشتر دفاع آمادگي كه كرد اعلام شمس سپس
كرد مخالفت مرتضوي كه ندارد نماز وقت گذشت و خستگي
.شد مواجه وكلا اعتراض با اما
بهمزدن اتهام به شمس وكيل سيفزاده داد دستور مرتضوي
.شود زنداني روز دادگاه 5 نظم
صبح از كه كردند اعلام شمس وكلاي دادگاه اتمام از بعد
ارائه قاضي به و كردهاند آماده را شمس وثيقه قرار
اين است شده تمام اداري وقت چون:گفت مرتضوي.دادهاند
كه كردند اصرار وكلا هرچه و ميشود موكول فردا به قضيه
.نكرد قبول مرتضوي است داده را توقيف رفع قول قاضي صبح
زندان روانه خود وكيل سيفزاده با همراه شمس بنابراين
.شد موكول آينده شنبه به دادگاه بعدي جلسه و شد
حاشيه در
بودند معتقد مدعيالعموم نماينده و قاضي اينكه با *
قانون ماده 26 به مرتب اما نيست مطبوعاتي اتهام
.ميكردند استناد مطبوعات
در است اين شما "جرم" گفت شمس به قاضي بار چندين *
.است اين من "اتهام" ميداد تذكر شمسالواعظين مقابل
با شمس وكلاي بين گويي و گفت جلسه شروع از قبل گويا *
اما باشد آرامتر دادگاه جو تا بود شده انجام مرتضوي
.شد ناآرام دادگاه جو بارها
به را شمس وكلاي از يكي دادستان نماينده وقتي *
من به ديگر يكبار اگر:گفت وكيل كرد متهم شانتاژ
.ميكنم شكايت رئيستان به كنيد ، توهين
جملاتي وي وكلاي يا متهم زبان از مرتضوي بار چندين *
.كرد انشاء دادگاه منشي به را
به ميكرد صحبت شمس مورد در وقتي شمس وكيل احمدي نعمت *
كه كرد تنفس تقاضاي و ميكرد گريه و شد منقلب شدت
.نپذيرفت دادگاه رئيس
به شمسالواعظين وكيل بازداشت دستور از بعد مرتضوي *
تا ببريد بند 209 به را ايشان:گفت زندان نگهبان
.باشد شمس آقاي همراه
|