گورويچ نگاه از اجتماعي طبقات
آراي جهان عادل
تحليل از خلاصهاي تا دارد سعي حاضر مقاله:اشاره
ژرژ.كند بيان را اجتماعي طبقات پيرامون گورويچ ژرژ
سوربن دانشگاه در سالها كه است روسيالاصل گورويچ
و داشت عهده به را دانشگاه استادي كرسي فرانسه
درباره مطالعاتي" نام به مجموعهاي در وي درسهاي
كه شده چاپ فرانسه در سال 1966 در "اجتماعي طبقات
:است عمده قسمت دو شامل
كليه انتقادي معرفي به آن ششم پنج از بيش
براي كه دارد اختصاص اجتماعي طبقات مهم نظريههاي
يك) دوم بخش امااست مفيد اجتماعي مسايل در تحقيق
كردن عرضه در (گورويچ) وي جانب از كوششي كتاب (ششم
.است اجتماعي طبقات درباره تلفيقي نظريهاي
لحاظ از:دارند عمده خصلت دو گورويچ هاي نوشته
از جامعهشناسياندو و فلسفه مرز در "تقريبا محتوا
كه مغلقاند و دشوار بسيار گاهي مطالب بيان ، لحاظ
روسي به وي كه است اين آن دشواري عوامل از يكي شايد
حال اين با اماتدريسميكرد فرانسه به و انديشيد مي
.نيست كم وي نزد مهم ايدههاي
ماركسيستي نظريه از امتيازهايي برشمردن ضمن گورويچ
و پيشرفتهتر را خود دارد كوشش اجتماعي ، طبقات
.نشاندهد متكاملتر
انديشه و فرهنگ گروه
كارل اجتماعي طبقات نظريه ابتدا ، در گورويچ ژرژ
بعد درسهاي در و ميدهد شرح درس چهار در را ماركس
"لنين" و "كائوتسكي" ،"برنشتاين" ،"انگلس"نظريات به
اجتماعي طبقات مفهوم بحثاش دنباله در.ميپردازد
شمولر ، گوستاو:مانند غيرماركسيست صاحبنظران نزد
موريس و شومپتر ژوزف وبر ، ماكس ويلفردوپارتو ،
فصل دو ودر كند مي تحليل و تجزيه را هالبواكس
و "اجتماعي طبقات اساسي خصايص" عنوان با پاياني
طبقات مفهوم "اجتماعي طبقات تفصيلي تعريف"
وي.است كرده بررسي را آنها و داده شرح را اجتماعي
:ميدهد قرار بررسي مورد ذيل شرح به را اجتماعي طبقات
در موجود گروهبنديهاي با اجتماعي طبقات رابطه -1
.طبقاتي قشرهاي شامل آنها ، داخل
يا طبقات از خارج گروهبنديهاي با طبقات رابطه -2
.طبقات با متضاد
طبقات كه كلي اجتماعي ساخت نوع با طبقات رابطه -3
.ميجنگند هم با و ميكنند عمل ميشوند ، ظاهر آن در
كل جامعه داخل در كه معاشرت صور با طبقات رابطه -4
.مييابند فعليت
بايد طبقه ، مفهوم كردن روشن براي":است معتقد گورويچ
مركز عنوان به را گروهبنديها بررسي جامعهشناس ،
مقياس نه و كل جوامع مقياس نه بيآنكه برگزيند توجه
".باشد دور نظر از هرگز جزء جوامع
ديگر از طبقات تفكيك براي":گورويچ نظر به
كه دارد وجود اساسي خصلت اجتماعي 6 گروهبنديهاي
:از عبارتند
-پديدهاياند20 گروهبنديهاي اجتماعي طبقات -1
-هستند30 دورادور گروهبنديهاي اجتماعي طبقات
آنها اساسي ناهمگرايي -طبقات40 بودن كردي فراكار
.كل جامعه نفوذ برابر در آنها مقاومت -هم50 به نسبت
".شديد ساختپذيري به طبقات گرايش -6
توسل متعددي ملاكهاي به طبقه تعريف براي گورويچ ژرژ
:ميكند بيان چنين را طبقه تعريف كاملترين و جسته
و پديدهاي خاص گروهبنديهاي اجتماعي طبقات"
به شديد گرايش بودن ، فراكاركردي كه هستند دورادوري
و كل جامعه نفوذ برابر در مقاومت ساختپذيري ،
ذاتي خصايص از يكديگر به نسبت اساسي ناهمگرايي
".آنهاست
كه دورادور پديدهاي گروهبنديهاي" از خود منظور وي
ناهمگرا هم به نسبت و مقاوم كل جامعه برابر در
گروهبنديهاي" كه ميكند بيان چنين را "هستند
جهتگيري فرهنگي ، آثار نظر از دورادور پديدهاي
آگاهي شدت نظر از نيز و مرام حقوق ، يا اخلاق شناخت ،
كه ميشوند ظاهر صنعتي كلي ساختهاي در فقط جمعي
پخش و مصرف توزيع ، توليد ، براي كافي تكنيك داراي
عوامل از بزرگي بسيار تعداد بدينسان كه هستند
".درميآورند حركت به را شركتكننده
و اقتصادي جنبه":كه است اين گورويچ نظري كوشش همه
اجتماعي نمودهاي مجموعه در را روانشناختي جنبه نيز
نمود يعني:داده نمود هستند آن جزو خود كه تامي
تام اجتماعي نمود و اجتماعي طبقه تام اجتماعي
هم با و ميشوند ظاهر آن در طبقات كه كل جامعه
".ميكنند مبارزه
توضيح به اجتماعي طبقات از مبسوطي توضيح از پس وي
طبقات متمايزكننده اساسي خصلت شش كاملتر و بيشتر
:ميپردازد گروهبنديها ديگر از
.پديدهاياند گروهبنديهاي اجتماعي طبقات -1
.گروهبنديهاست تشكيل بنياد سر بر سخن اينجا در
را آنها "غالبا كه گروهبنديهايي از بسياري گورويچ
مسلكها ، مراتب ، ":مانند ميكردند اشتباه طبقات با
.ميداند وضعي گروهبنديهاي بيشتر را "وكاستها اصناف
عهد در عوام و اعيان طوايف ، و تيرهها "مثلا
و بازرگانان اتحاديههاي ،"روم و يونان" باستان
روحانيت ، نجبا ، وسطي ، قرون شهرهاي حرفهاي اصناف
قديم نظام در مشاغل اصناف و اشرافي منشا فاقد طبقه
:است معتقد گورويچ.بودهاند قبيل اين از
صنفهاي جز چيزي است ممكن بعضي وضعي گروهبنديهاي"
به "منحصرا كه گروهبنديهايي مثل نباشند اجباري
بنياد نوعي است ممكن بعضي يا دارند تعلق صنف اعضاي
دولت يعني اصلي ، و وضعي گروهبندي دو معذالك باشند ،
داراي هم و هستند بنيادي جنبههاي داراي هم كليسا و
گروهبندي نوع هر نظر اين براساس ".صنفي جنبههاي
به مربوط تكاليف كه است حقوقي مقررات يك مستلزم وضعي
ويژه امتيازات از بهرهمندي و خاص موضوعات در شركت
نوعي با گروهبندي صورت اين در كه ميكند ، تعيين را
كشيده گروه گرداگرد كه است موانعي معرف كه سازمان
در امر اين كه است معتقد گورويچ اما.است مربوط شده
تقسيمات از خارج طبقه زيرا "نيست صادق طبقات" مورد
به مربوط موانع يا وضعي حقوقي مقررات به و است رسمي
ارتباط (بنيادمانند خواه صنفي ، خواه) سازمانها
اساس لحاظ از اجتماعي طبقات" وي نظر از.ندارد
".نيستند شبيه وضعي گروهبنديهاي به تشكيل ،
وجود ديگري گروهبندي فوق گروهبنديهاي بر علاوه اما ،
جزو طبقات و دارد نام "اختياري گروهبندي" كه دارد
عنوان اين زير در زيرا" نيستند ، هم اختياري گروهبندي
خود اراده به اعضايشان كه دارند قرار گروهبنديهايي
حرفهاي ، اتحاديههاي:مانند ميكنند شركت آنها در
تجاري ، شركتهاي علمي ، انجمنهاي خيريه ، انجمنهاي
گروهبنديهاي صورت هر در."..و سهامي شركتهاي
آزادي كه ميكنند پيشبيني مقرراتي "غالبا اختياري
كه ميكند روبهرو محدوديت با را گروه از خروج در عمل
طبقات ماهيت با گروهبنديها گونه اين ترتيب اين به
.دارد فرق
گروهبنديهاي نه طبقات" كه است معتقد گورويچ ژرژ
تعريف در وي "پديدهاي گروهبنديهاي نه و ارادياند
گروهبنديهاي":ميگويد "پديدهاي گروهبنديهاي"
آشكارا بيآنكه اعضايشان كه هستند آنهايي پديدهاي
يك يا سازمان يك القائات از آنكه يا و بخواهند خود
".ميشوند آنها عضو كنند تبعيت معين قدرت
ميشود اجتماعي طبقات شامل گروهبندي چنين حقيقت در
:چون ديگري گروهبنديهاي شامل جمله از و
پيوند به مربوط گروهبنديهاي سني ، گروهبنديهاي
بيكاران ، كنندگان ، مصرف توليدكنندگان ، اقتصادي ،
و مختلف مسائل به علاقهمندان يا مشتريان گروههاي
...و ملي اقليتهاي قومي ، گروهبنديهاي
اجتماعي طبقات را اينها هنوز گورويچ همه اين با
گروهبنديهاي نوع آن" را طبقات بلكه نميداند
در و شديد پذيري ساخت" به گرايش كه ميداند "پديدهاي
".دارند طبقاتي آگاهي كسب نتيجه
.هستند دورادور گروهبنديها اجتماعي طبقات -2
پراكندگي مقياس" سر بر بيشتر اينجا در وي منظور
مقياس اين از را گروهبندي چندين يعني "گروههاست
مجتمعاند ، "دايما آنها از بعضي" كه ميكند استنتاج
تماسهاي بعضي ميشوند ، جمع دوره به دوره بعضيها
.دورادورند ديگر بعضي سرانجام و دارند ، مصنوعي
مطرح فوق گروهبنديهاي و موارد براي كه مثالهايي
مجتمعاند "دايما صميمي گروهبنديهاي:مانند ميشود
مراكز كوچك ، مزارع خانوار ، خانواده ، مثل
كه تفاوت اين با البته.نظامي واحدهاي شبانهروزي ،
فرق گروه صميميت درجه" گروهبنديها اين از هريك در
طبقات كه گفت ميتوان" نظرگاه اين از "ميكند
"دايما صميمي گروهبنديهاي نوع از نه اجتماعي
دوره به دوره كه گروهبنديهايي نوع از نه و مجتمعاند
ممتازي مورد درست اجتماعي طبقات...ميكنند اجتماع
".هستند دورادور گروهبنديهاي از
قائل دو اين بين هموندي پيوندو نوعي گورويچ حقيقت در
داراي و دورادور گروهبنديهاي ميان":وميگويد است
منظور البته "كشيد ديوار نميتوان مصنوعي تماس
بدون كه ميشود اطلاق كساني به مصنوعي تماس گروههاي
داراي باشند داشته رودررو و نزديك تماس كسي با آنكه
تحت كه معين مجله يك مشتركان مثل" هستند مشترك علايق
نام ثبت احزاب در كه اشخاصي دارند ، قرار آن تاثير
آنها فرامين از حوزهها ، در شركت بدون لكن كردهاند
اين به توجه با و علت همين به "ميكنند تبعيت
نوعي سمت به اجتماعي طبقات واقع در" گروهبندي
سازمانهايي انواع در و دارند شديدگرايش ساختپذيري
"باشند موءثر و فعال خيلي است ممكن كه ميشوند متظاهر
.طبقات بودن فراكاركردي -3
سازمان همواره ملتها ، همانند اجتماعي ، طبقات
ساخت شديدي نحو به آنكه ضمن ميمانند باقي نيافته
سازمانهاي بنيان لحاظ اين از و پذيرفتهاند
كردي فراكار".ميدهند تشكيل را موءثر و فعال "كاملا
ميان تعارض دامنه كه ميشود باعث "طبقات بودن
ساخت و آنها از هريك ميان و سو يك از موجود طبقات
.شود حس ديگر سوي از كل جامعه
ميخواهد كه است جهان يك حكم در اجتماعي طبقه هر
ديگر كه -موجود كل جامعه با خويش شدن يكي با خواه
قرار با دستكم يا و شوند طرد آن از ميبايست طبقات
با خواه -شوند گذاشته كنار پستتر وضع يك در گرفتن
نميبايست طبقهاي ديگر آن در كه آينده كل جامعه
.گردد يگانه جهان به تبديل باشد ،
بحث"طبقه بودن فراكاركردي" عنوان ذيل در گورويچ
ديگر تذكر دو با را طبقه بودن فراكاركردي به مربوط
:ميكند تكميل
بزرگي جهان فراكاركردياند كه اجتماعي طبقات" (الف
متعدد كاركردي چند و كاركردي يك گروهبنديهاي از
از متشكل گروهبنديهايي طبقات ;ميدهند تشكيل را
نه را طبقات نمونه براي گورويچ "هستند گروهبنديها
گروههاي شامل بلكه اشخاص ، و خانواده شامل تنها
پيوند داراي گروههاي انواع توليدكنندگان ، سني ،
اقتصادي ، پيوند داراي گروههاي شامل برادري ،
غيرانتفاعي ، فعاليت داراي گروهبنديهاي
گروهبنديهاي شامل) محفلي -عرفاني گروهبنديهاي
به اشاره با.ميداند (موءمنان روحانيت ، مذهبي ،
داخل در دليل همين به":ميگويد وي فوق هاي نمونه
متفاوت گروهبنديهاي بين مبارزه اجتماعي طبقات
بين رقابت به مبارزه اين":معتقداست ولي".دارد جريان
اين شدتنميشود محدود واحد طبقه يك متفاوت قشرهاي
در و ".دارد طبقات تخاصم شدت با معكوسي نسبت مبارزه
باشد شديدتر طبقات تخاصم هرقدر":ميافزايد ادامه
"است ضعيفتر طبقه يك داخل گروهبنديهاي داخلي مبارزه
جامعه يك در كه كنيم فرض اگر":كه ميگيرد نتيجه و
دست از را خود حدت ميبايست طبقات تخاصم اشتراكي
شد ، خواهد شديدتر برعكس ، طبقه ، داخلي مبارزات بدهد ،
و توليدكنندگان حرفهها ، بين مبارزه مانند
برادري ، پيوند داراي گروهبنديهاي مصرفكنندگان ،
"غيره و محفلي عرفاني ، گروهبنديهاي
گروهبنديهاي به را خاص گروهبنديهاي همه اگر" (ب
ملاك با "منحصرا را آنها همه كرده ، محدود كاركردي
براي جايي كنيم ، تفكيك گروهبنديها كاركردهاي
گورويچ ".يافت نخواهيم آنها بين در اجتماعي طبقات
كه كنيم قبول اگر" كه ميكند بيان را فرض اين حتي
را متغيري هاي"مراتب سلسله" كاركردي گروهبنديهاي
در حتي ميدهند ، تشكيل كلي ساختهاي متفاوت انواع در
مراتب سلسله و اجتماعي طبقات از اثري نيز مورد اين
".يافت نخواهيم آنها ويژه
ظاهر هنگامي درست اجتماعي طبقات":ميگويد وي
تحت كاركردي گروهبنديهاي مراتب سلسله كه ميشوند
از بعضي و اجتماعي طبقات مراتب سلسله رقابت
تشكيل را مراتبي طبقات داخل در كه ديگر فرعي گروههاي
".گيرد قرار ميدهند
شاهد را فرانسه انقلاب نمونه عنوان به گورويچ ژرژ
انقلاب از پس":ميگويد و ميدهد قرار خود مدعاي
ليبرال دولت رقابتي ، سرمايهداري نظام در فرانسه ،
ديگر بر خويش برتري و تفوق تنها نه اقتصادي حيات در
از بيش بلكه داده دست از را كاركردي گروهبنديهاي
سلسله و آنها مبارزات اجتماعي ، طبقات نفوذ تحت پيش
اين بنابر.است گرفته قرار آنها خارجي و داخلي مراتب
اجتماعي طبقات يافته ، توسعه سرمايهداري نظام در
".ميگيرند دولت دست از را تفوق و برتري
.هم به نسبت اجتماعي طبقات اساسي ناهمگرايي -4
طبقات اساسي خصلت چهارمين گورويچ ، ديدگاه از
وي.است "هم با آنها اساسي ناهمگرايي" اجتماعي
يا همگرايي درجه سنجش به مربوط مشكل" است معتقد
همجنس گروهبنديهاي مورد در فقط "اصولا ناهمگرايي
هر در الجنس ، مختلف گروهبنديهاي چون ميشود ، مطرح
".هستند ناهمگرا "معمولا جامعهاي نوع
زيادند ، خيلي همگرا "نسبتا همجنس گروهبنديهاي"
ناهمگرا ، "اصولا گروهبنديهاي از بعضي كه "خصوصا
مثال عنوان به.هستند همگرا حدودي تا "عملا گاهي
و دهستانها صنايع ، اتحادها ، حرفهها ، از ميتوان
از بعضي و خويشاوندي گروهبنديهاي شهرداريها ،
دوستان ، ) برادري پيوند داراي گروهبنديهاي
از بعضي "برد نام را (بازي رفقاي مهمانان ،
سياسي احزاب مانند ناهمگرا "اصولا گروهبنديهاي
همگرايي به زمينهها از بعضي در گورويچ عقيده به
و دولتها سياسي ، احزاب) گروهها اين":"مثلا ميرسند
را پوشيده يا آشكار تخطيهاي از برخي (كليساها
نوعي "هم با ائتلاف از" احزاب اين يعنيميپذيرند
يا و ".ميپذيرند و ميكنند تحمل را "دوگانه عضويت"
طبقات از اگر(بردرآمد مبتني) اقتصادي گروهبنديهاي
يا و شرايط نوسان براثر ميتوانند ، نباشند متفاوت
از -شود محسوس بيآنكه -خود اعضاي وضعيت تحرك علت به
".برسند همگرايي به ناهمگرايي حالت
.كل جامعه نفوذ برابر در اجتماعي طبقات مقاومت -5
به و ميشوند جذب كل جوامع در همه خاص گروهبنديهاي
.ميكنند تحمل كم را كل جوامع نفوذ جهت ، همين
اجتماعي خصلت اين بهتر درك براي گورويچ
جمعيتهاي" و ميكند تشريح را نامقاوم گروهبنديهاي
موءسسهها ، علما ، انجمن پرورشي ، ادبي ، هنري ، علمي ،
.امثالهم و خيريه بنيادهاي و انجمنها و فرهنگستانها
به گرايش" كه ميداند گروهبنديهايي از را "..
".دارند كامل نفوذپذيري و كل جامعه از كامل اطاعت
تسلط تحت يا گروهبنديها اين كه ميگويد ادامه در اما
تاثير تحت يا محفلي ، -عرفاني گروهبنديهاي
تعريف ودرميگيرند قرار...اقتصادي گروهبنديهاي
گروهبنديهاي":گويد مي مقاوم گروهبنديهاي
كه هستند آنهايي كل جامعه نفوذ برابر در مقاوم
نفوذ برابر در همه از بيش ناآگاهانه يا آگاهانه
اين مقاومت دلايل اما ".ميكنند مقاومت كل جامعه
گاهي":كه باشد قرار بدين است ممكن گروهبنديها
ميكنند حس مقاوم گروهبنديهاي كه است آن از ناشي
گذاشته كنار گروهبنديها مستقر مراتب سلسله از كه
يا و ندارند كاركردن حق كه مهاجراني مانند.شدهاند
دادن دست از علت به گروهبنديها اين است ممكن گاه
تبديل مقاوم گروهبنديهاي به خود اجتماعي درجه
اينها:كه است اين گروهبنديها اين از منظور "شوند
و مقام از "قبلا "بود بهتر اوضاع" كه هنگامي
دادند دست از را آن اينك كه بودند برخوردار مرتبهاي
مقاومت جديد اجتماعي ساخت برابر در خاطر اين به كه
هر از بعد دولت كارگزاران و نجبا:مانند ميكنند
.انقلابي
:گورويچ نظر از مقاوم گروهبنديهاي دسته سومين اما
تا و كاتوليك كليساي "خصوصا و جهاني كليساهاي
كيفيت از ناشي آنها مقاومت" كه است ارتدوكس حدودي
هستند ، قائل خود براي آنها كه است يگانهاي و خاص
"طبيعي مافوق خصلت يعني
همانا" مقاوم گروهبنديهاي دسته آخرين و چهارمين
حكم در را خود آنها از هريك كه اجتماعياند طبقات
هستي بنيان حتي و كل جامعه اصلي كانون يگانه ، مركز
طبقات مقاومت.ميدانند آن گذشته و حال آينده ،
و هم با آنها بودن كردي فراكار بر است مبتني
كه آنها خاص پويايي نيز و آنها شديد ساختپذيري
"عميقا را كاركردي گروهبنديهاي مستقر مراتب سلسله
".ميكند دگرگون
همه از بيش كل جامعه نفوذ به نسبت كه طبقاتي
اجتماعي طبقات":گورويچ نظر از ميكنند مقاومت
.كردهاند سقوط قدرت از كه هستند طبقاتي يا و بالنده
آسانتر را مذكور نفوذ قدرت ، صاحب حاكم طبقه چون
".است آن بر تسلط مدعي كه آن ضمن ميپذيرد ،
.شديد پذيري ساخت به طبقات گرايش -6
طبقه اساسي خصايص از را ساختپذيري خصلت گورويچ
طبقات كه آنجا از":ميگويد و ميداند
باقي نيافته سازمان همواره فراكاركردياند
چيز يك هرگز وي نظر از سازمان و ساخت ".ميمانند
يك داراي شدهاي تشكيل طبقه هر" كه معني بدين نيستند
سازمان يك نميتواند اما است ، محكم و واحد ساخت
اجتماعي طبقات":وي نظر از ".گردد متجلي واحد
بيان وي اما ".پذيرند ساخت گروهبنديها همه مانند
در فقط ساختپذيري خصلت اين دارد امكان" كه ميكند
هيچ در طبقه بنابراين باشد ، طبقه كار آغاز
يك" اينكه تعيين براي پس نميگردد ، متجلي سازماني
به گرايشي طبقه داخلي "قشر" يك يا "طبقاتي شاخه
گرايش بايد نه ، يا دارد جداگانه طبقهاي دادن تشكيل
و مثال براي وي ".كرد بررسي ساختپذيري به نسبت را آن
طبقه بورژوازي ، طبقه شدن تشكيل نحوه به بيشتر توضيح
از ملاكي چنين كه ميپردازد دهقاني طبقه و پرولتاريا
داخل در جديد طبقاتي تقسيمات ملاحظه براي وي نظر
ديگر سويي از.دارد فراوان اهميت اجتماعي طبقات
ملاك":ميگويد موضوع اين كامل تعريف در گورويچ
ملاكهاي شامل اجتماعي طبقات شديد ساختپذيري
و فرهنگي آثار طبقاتي ، آگاهي:مانند ديگري
".هست نيز طبقه ايدئولوژي
اجتماعي ، طبقات اساسي خصلتهاي تشريح از پس وي
سنخ از كه پديدهاي عنوان به را طبقاتي آگاهي
معني بدين.ميدهد قرار نظر استمد جمعي روانشناسي
ايده و بحث "طبقاتي آگاهي" به بخشيدن تشخص براي كه
نوعي جمعي آگاهي كه ميكند مطرح را "جمعي آگاهيهاي"
دو واين است فردي آگاهيهاي نسبي و متقابل تداخل
نه و هستند يكي هم با نه -جمعي و فردي -آگاهيها نوع
آگاهيهاي بر جمعي آگاهي ولي جدا ، هم از
بين ارتباط بنيان زيرا.دارد تقدم حق بينالاشخاص
.ميدهد تشكيل جمعي آگاهي را فردي آگاهيهاي
دارد ادامه
|